نام پژوهشگر: محمدعلی حاج‌عباسی

اثر مدیریت زراعی در محصول چندساله زعفران بر تعدادی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  یاسین هلال بیکی   محمدعلی حاج عباسی

در سالهای اخیر توجه زیادی به مدیریت زمین های کشاورزی و کیفیت خاک برای بهره برداری پایدار صورت پذیرفته است. نوع مدیریت مزارع کشاورزی عامل موثر بر ذخیره مواد آلی خاک می باشد که بر سرعت تجزیه بقایای گیاهی و فرایندهای مرتبط با پایداری مواد آلی اثر می گذارد. در مناطق خشک و نیمه خشک با وجود بارندگی کم و حاصلخیزی ضعیف خاک ها اهمیت مدیریت موادآلی خاک و مباحث مرتبط با آن از قبیل کنترل ph ، جلوگیری از متلاشی شدن ساختمان خاک و قابلیت جذب عناصر پرمصرف و کم مصرف مورد نیاز گیاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زعفران یکی از گیاهان بومی و سنتی شرق ایران است. وسعت مزارع زعفران خراسان جنوبی و خراسان رضوی بالغ بر شصت هزار هکتار ذکر شده است. زعفران یک گیاه چندساله است که با یک بار کشت، بنه های آن 7-5 سال زیر خاک باقیمانده و تکثیر می یابند. در مدیریت مزارع زعفران هر ساله 30-20 تن کود دامی به هر هکتار افزوده می گردد. عملیات خاکورزی این مزارع حداقلی است، بطوریکه در سال یک سله شکنی سطحی برای خروج راحت تر جوانه بنه ها از خاک و مخلوط شدن کود دامی با خاک سطحی صورت می گیرد. زعفران بر خلاف اکثر گیاهان در فصل پاییز و زمستان رشد می کند و در تابستان رشد آن متوقف و به خواب تابستانه می رود. به همین دلیل در تابستان آبیاری انجام نمی شود و خاک این مزارع یک دوره خشک طولانی مدت در سال را پشت سر می گذارند. این امر بر فعالیت ریز جانداران تاثیر بسزایی خواهد داشت. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات تدریجی فیزیکی و شیمیایی خاک طی یک دوره هفت ساله در مزارع زعفران بود. در این بررسی 50 هکتار از مزارع زعفران روستای گزیک از توابع شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی انتخاب گردید. نمونه برداری خاک از مزارع یک تا هفت ساله هر کدام در هشت تکرار انجام پذیرفت. در نمونه های خاک درصد ماده آلی کل خاک (tom)، ذرات ماده آلی خاک (pom) موجود در خاک، ph گل اشباع، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (mwd)، رطوبت ظرفیت مزرعه (fc) ، رطوبت نقطه پژمردگی دائم (pwp)، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب و عناصر کم مصرف آهن، منگنز، مس، روی، نیکل و کبالت قابل عصاره گیری با دی اتلین تری آمین پنتا استیک اسید (dtpa) اندازه گیری گردید. از مقایسه نتایج مزارع یک تا هفت ساله زعفران مشخص گردید ماده آلی کل در سال هفتم نسبت به سال اول افزایش داشته است در صورتیکه pom طی سال های یک تا هفت سال تغییر معنی داری نکرده است. ph سال هفتم نسبت به سال اول کاهش نشان می دهد. مقدار mwd ، fc و pwp در سال هفتم بیشتر از سال اول شد. قابلیت جذب فسفر و همه عناصر کم مصرف در مزارع هفت ساله زعفران افزایش نشان داد و نیتروژن کل مزارع هفت ساله سطح بالاتری را نشان داد. در یک جمع بندی کلی تصور می شود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در طی یک دوره هفت ساله کشت زعفران در بیشتر شاخص ها بهبود یافته است.

تحلیل دینامیکی سه بعدی بازوی مکانیکی انعطاف پذیر سه درجه آزادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده فنی و مهندسی 1388
  اصلان عباسلو   محمدعلی حاج عباسی

در این پایان نامه، با مدل سازی بازوی مکانیکی سه درجه آزادی با دو عضو انعطافپذیر که در فضای سه بعدی کار می کند، حرکات دینامیکی سه بعدی ناشی از انعطافپذیری اعضا مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین منظور از روش مودهای فرضی برای مدل سازی بازوهای مکانیکی انعطافپذیر استفاده می شود. روش مودهای فرضی به گونه ای اعمال شده است که تغییر شکل اعضا در فضای سه بعدی توصیف شود. برای بدست آوردن معادلات حاکم بر سیستم از روش لاگرانژ استفاده شده است. در این روش انرژی های پتانسیل و جنبشی به نحوی در نظر گرفته شده اند که اثرات دینامیکی متقابل عضوهای بازوی مکانیکی لحاظ شوند. سپس با حل معادلات حاکم، پاسخ سیستم(میزان انحراف مچ از مسیر طرح شده) بدست می آید. نتایج برای حالتی که انعطافپذیری بازوی مکانیکی ناچیز باشد با حالتی که اعضای بازوی مکانیکی صلب باشند مقایسه می شوند. این مقایسه انطباق خوب رفتار دینامیکی بازوی مکانیکی در دو حالت را نشان می دهد. با کاهش انعطافپذیری، حرکات نوسانی بازوی مکانیکی هنگام پیمودن و پس از خاتمه یافتن مسیر، کاهش می یا بد و بالعکس. با تغییر کمیاتی مانند جرم، طول، سختی خمشی و تعداد مودهای فرضی برای هر عضو تحلیلهای لازم برای پیمودن مسیر در حالتهای آرام، عادی و تند انجام می شوند. نتایج نشان می دهند که افزایش طول و جرم منجر به نوسانات با دامنه بیشتر و فرکانس کمتر می شود. همچنین افزایش سختی دامنه نوسانات را کم و فرکانس آن را زیاد می کند. . افزایش مدت زمان طی مسیر منجر به کاهش دامنه نوسانات می شود.

ارتعاشات غیرخطی ورق های قطاعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1388
  فاطمه هجری پور رفسنجانی   علیرضا سعیدی

در این پایان نامه، ارتعاشات غیر خطی ورق های قطاعی و قطاعی حلقوی مورد بررسی قرار گرفته است. معادلات حاکمه بر اساس تئوری سه بعدی الاستیسیته و تئوری برشی مرتبه اول ورق بطور جداگانه بدست می آیند. با استفاده از روش مربعات دیفرانسیلی جهت حل این معادلات، با مقایسه نتایج حاصل از تئوری برشی مرتبه اول با تئوری سه بعدی الاستیسیته و طی یک روند سعی و خطا، ضرایب تصحیح برش برای ورق های قطاعی و قطاعی حلقوی تحت چند شرط مرزی خاص حاصل می شوند. معادلات حاکمه غیر خطی و شرایط مرزی نظیر بر اساس تئوری برشی مرتبه اول ورق و با اعمال کرنش های فون کارمن بدست آمده اند. سپس با توجه به ضریب تصحیح برش حاصل شده و با استفاده از روش مربعات دیفرانسیلی و روش متعادل سازی هارمونیک، دستگاه مقادیر ویژه بدست می آید. با کمک یک روش تکرار، دستگاه مقادیر ویژه غیر خطی حل می گردد. نسبت فرکانس غیر خطی به خطی و همچنین سرعت همگرایی آن در مقدار دامنه های مختلف برای ورق قطاعی حلقوی تحت انواع شرایط مرزی در جداول آورده شده است. تاثیر مشخصات هندسی ورق و همچنین شرایط مرزی بر روی نسبت فرکانس غیر خطی به خطی برای مود اول و دوم در نمودار هایی ترسیم و بررسی شده است. همچنین نسبت فرکانس غیر خطی به خطی برای ورق قطاعی تحت شرایط مرزی مختلف در جدولی آورده شده است

تاثیر قارچ‎های اندوفایت بر گیاه پالایی کادمیم، آرسنیک و مواد نفتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1388
  محسن سلیمانی امین آبادی   مجید افیونی

آلودگی خاک و روش های حذف آلاینده ها یکی از مهم ترین موضوع هایی است که در دهه های اخیر به آن توجه زیادی شده است. با توجه به اهمیت آلاینده های آلی و معدنی در سلامتی انسان و محیط زیست، پاک سازی آن ها از محیط امری ضروری است. روش های مختلفی برای حذف آلاینده های خاک وجود دارد که به طور کلی به سه دسته شیمیایی، فیزیکی و زیستی (بیولوژیک) تقسیم می شوند. به علت آثار جانبی روش های فیزیکی و شیمیایی و نیز به دلیل هزینه های بالای آن ها، در سال های اخیر به روش های زیستی و به ویژه گیاه پالایی توجه زیادی شده است. گیاه پالایی به استفاده از گیاهان برای حذف، تثبیت و برداشت آلاینده های آلی و معدنی گفته می شود که روشی سازگار با محیط زیست، ارزان قیمت و قابل استفاده در سطح وسیع است. پژوهش های جدید در این زمینه به افزایش کارایی این روش معطوف شده است. یکی از جدیدترین راهکارهای پیشنهاد شده برای افزایش کارایی گیاه پالایی، استفاده از روابط همزیستی باکتری ها و قارچ ها با گیاهانی است که برای فرآیند گیاه پالایی استفاده می شوند. قارچ های اندوفایت که به طور سیستمیک در اندام هوایی برخی گیاهان علفی وجود دارند، قادر به افزایش مقاومت گیاه میزبان به تنش های زیستی (مانند آفات و بیماری ها) و غیر زیستی (مانند خشکی، شوری و سمیت فلز ها) هستند. در این پژوهش، کارایی پالایش عناصر کادمیم، آرسنیک (در محیط هیدروپونیک و خاک) و هیدروکربن های نفتی (در محیط خاک) توسط گیاهان فسکیوی بلند (festuca arundinacea) و فسکیوی مرتعی (festuca pratensis) حاوی و بدون قارچ های اندوفایت neotyphodium بررسی شده است. پنجه های گیاهان درمحیط هیدروپونیک حاوی 0، 5، 10 و 20 میلی گرم کادمیم در لیتر و 0، 1، 2، 3، 10، 20 و 40 میلی گرم آرسنیک در لیتر به مدت 8 هفته به صورت جداگانه کشت شدند. هم چنین گیاهان مذکور در محیط خاک آلوده شده به کادمیم و آرسنیک حاوی 0، 10، 20 و 40 میلی گرم در کیلوگرم از هر عنصر به طور جداگانه و در حضور و عدم حضور کلات نیتریلوتری استیک اسید (nta) در خاک به مدت 2 ماه در گلخانه های دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان کشت گردیدند. در پایان آزمایش وزن خشک اندام هوایی و ریشه، برخی شاخص های فتوسنتزی و غلظت کادمیم و آرسنیک ریشه و اندام هوایی (با استفاده از دستگاه های جذب اتمی مجهز به شعله و کوره گرافیتی) اندازه گیری گردید. هم چنین گیاهان مورد آزمایش در شرایط گلخانه در خاک آلوده به مواد نفتی (نمونه برداری شده از لندفیل شماره 3 پالایشگاه تهران) به مدت 7 ماه کشت گردیدند. غلظت 19 ترکیب هیدروکربن آروماتیک چندحلقه ای (pah) وکل هیدروکربن های نفتی (tph) با استفاده از دستگاه gc-ms و gc-fid قبل و بعد از کشت گیاه در خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که گیاهان مورد مطالعه پتانسیل قابل توجهی در انباشت کادمیم در ریشه و اندام هوایی خود دارند که چند برابر مقدار استاندارد معین شده برای گیاهان بیش انباشتگر کادمیم بود. با این وجود، پتانسیل انتقال کادمیم از ریشه به اندام هوایی در این گیاهان کمتر از مقدار به دست آمده برای گیاهان بیش انباشتگر بود. به نظر می رسد توانایی گیاه فسکیوی مرتعی نسبت به فسکیوی بلند برای جذب و انباشت کادمیم در بافت های گیاهی بیشتر است. وجود قارچ های اندوفایت موجب افزایش کارایی گیاه پالایی کادمیم از طریق تولید زیست توده بیشتر (8 تا 26 %) ، افزایش انباشت این عنصر در بافت های گیاه (6 تا 16 %) و نیز افزایش تحمل گیاه به تنش کادمیم گردید. اضافه کردن کلات nta نیز باعث افزایش 5/1 تا 3 برابری انباشت کادمیم در اندام های گیاه و انتقال بیشتر آن از ریشه ها به اندام های هوایی گردید که این امر در فرآیند گیاه پالایی شاخصی مهم محسوب می شود. به دلیل تحمل بیشتر گیاهان دارای اندوفایت به غلظت های بالای کادمیم، به نظر می رسد که استفاده از این گیاهان می تواند برای پالایش خاک هایی که میزان آلودگی کادمیم آن ها بالاست، مانند خاک های نزدیک به صنایع ذوب فلز ها، موثر باشد. میزان انباشت آرسنیک در گیاهان مورد مطالعه پایین تر ازآستانه تعریف شده برای گیاهان بیش انباشتگر بود. وجود قارچ های اندوفایت در گیاه منجر به کاهش انتقال آرسنیک از ریشه به اندام هوایی گردید. وجود آرسنیک در محیط (هیدروپونیک و خاک) به کاهش زیست توده ی ریشه و اندام هوایی گیاهان مورد مطالعه ( با و بدون اندوفایت) منجر شد که بیانگر تنش زیستی وارد شده به گیاهان و اختلال در رشد آن ها بود. اضافه کردن کلات nta به خاک باعث افزایش معنی دار برداشت آرسنیک توسط گیاه از خاک شد ولی اثری بر انتقال آن از ریشه به اندام هوایی نداشت. کشت گیاهان مورد مطالعه (با و بدون اندوفایت) منجر به افزایش تجزیه کل هیدروکربن های نفتی (از 30 به 70 %) و هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (از 20 به 60 %) در خاک شد. تفاوتی در تجزیه tph و pah در ریزوسفر دو گیاه مشاهده نشد. کشت گیاهان مذکور در خاک موجب افزایش کل باکتری های خاک و باکتری های تجزیه کننده نفت، افزایش فعالیت آنزیم دهیدروژناز در خاک و مقدار ترکیب های فنولی موجود در خاک گردید. گیاهان حاوی اندوفایت توانایی بیشتری (حدود 10 % کارایی بیشتر) درافزایش تجزیه کل هیدروکربن های نفتی و آلکان های با زنجیره کوتاه تر (c10-c25) در محیط ریشه نشان دادند که علت این امر می تواند افزایش زیست توده ریشه، افزایش ترشحات ریشه (از جمله ترکیب های فنولی محلول در آب) به خاک و به تبع آن ها افزایش فعالیت ریزسازواره های تجزیه کننده نفت در خاک باشد. لذا به نظر می رسد کشت گیاهان حاوی اندوفایت برای گیاه پالایی هیدروکربن های نفتی در خاک مفید خواهد بود.

تحلیل ارتعاشات آزاد نانولوله های کربنی دوجداره بر مبنای تئوری الاستیسیته غیرموضعی و با در نظر گرفتن نیروی واندروالس غیرخطی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1389
  علی خسروزاده   محمدعلی حاج عباسی

در این پایان نامه، تحلیل ارتعاشات آزاد غیرخطی نانولوله های کربنی دوجداره در بستر الاستیک وینکلر با در نظر گرفتن نیروی واندروالس غیرخطی بین لایه ای با استفاده از مدل تیر اویلر ـ برنولی غیرموضعی بررسی شده است. نیروی واندروالس غیرخطی بین لایه ای با تابعی غیرخطی بر حسب جابجایی های جداره داخلی و خارجی مدل شده طوری که اثر تغییرات فاصله بین دو جداره در هنگام نوسان نانولوله در نظر گرفته شده باشد. معادلات حاکمه بوسیله اصل همیلتون بدست آمده و روش گالرکین برای گسسته سازی معادلات بکار برده شده است. شرایط مرزی ابتدا به صورت ساده و سپس به صورت دوسر درگیر در نظر گرفته می شوند. سپس به کمک harmonic balanced method (hbm) رابطه بین دامنه و فرکانس برای ارتعاشات آزاد همفاز و غیرهمفاز نانولوله های کربنی دوجداره بدست آمده است. در پایان، اثر نیروی واندروالس، پارامتر غیرموضعی، بستر الاستیک، طول نانولوله، مودهای ارتعاشی و شرط مرزی بر رفتار ارتعاشی غیرخطی نانولوله کربنی دو جداره به طور کامل بحث شده است. بعلاوه در این تحقیق، دو رهیافت جدید برای تعیین پاسخ های تحلیلی معادلات غیرخطی به کمک hbm و variational iteration method (vim) معرفی گردیده است.

تاثیر داده های سازمان هواشناسی، وزارت نیرو، cru در پیش بینی رواناب و رسوب حوزه کرخه با استفاده از مدل swat
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  لیلی دریکوندی   سعید سلطانی کوپایی

امروزه به علت رشد روزافزون جمعیت نیاز انسان به منابع تجدید شونده خاک و آب افزایش یافته است. این در حالی است که توان اکوسیستم در حفظ و پایداری این دو منبع مهم رو به قهقرا است. به همین دلیل مطالعه روند و پیش بینی چگونگی شاخص های تخریب و یا ترمیم حوزه های آبخیز و از جمله کرخه که یکی از بزرگترین رودخانه های ایران است حائز اهمیت می باشد. مدل سازی منابع آب می تواند کمک موثری در این راستا باشد ولی کمبود داده مشکلی عمده در مدل سازی منابع آب حوزه رودخانه ها از جمله کرخه می باشد. در این مطالعه مدل swat2009 (soil and water assessment tool) بعنوان یک ابزار کارآمد در حوزه رودخانه کرخه به مساحت 51527 کیلومترمربع در ایران برای شبیه سازی رسوب و رواناب بکار برده شد. به این منظور از سه گروه داده اقلیمی با منابع مختلف، شامل: (1) داده های اقلیمی سازمان هواشناسی، (2) داده های اقلیمی وزارت نیرو، (3) داده های اقلیمی جهانی (cru) و در نهایت یک پروژه کلی ترکیبی از دو گروه داده سازمان هواشناسی و داده های cru برای پیش بینی رواناب استفاده شد. بازه مطالعاتی برای داده های سازمان هواشناسی 1995 تا 2009، داده های وزارت نیرو 1995 تا 2008 و بازه 1995 تا 2006 برای داده های شبیکه بندی cru در نظر گرفته شد. 3 سال ابتدای هر بازه بعنوان دوره ارزیابی (warm_up) مدل در نظر گرفته شد. برنامه sufi2 و ضرایب آماری mse، r،r2 و br2 برای مقایسه نتایج شبیه سازی و مشاهداتی بکاربرده شده است. در مجموع 4 بار مدل swat برای پیش بینی ماهانه رواناب و 3 بار برای پیش بینی روزانه رسوب اجرا شد. از آمار رواناب مشاهداتی 16 ایستگاه هیدرومتری پراکنده در سطح حوزه، برای مقایسه نتایج شبیه سازی رواناب مشاهداتی و از آمار رسوب 12 ایستگاه هیدرومتری برای مقایسه نتایج شبیه سازی رسوب استفاده شد. با اجرای مدل swat، حوزه آبخیز کرخه به 58 واحد واکنش هیدرولوژیک (hru) تقسیم شد. مقدار ضریب تبیین بین داده های مشاهداتی و داده های شبیه سازی شده با استفاده از داده های اقلیمی سازمان هواشناسی در 7 ایستگاه بالادست سد کرخه بالای 50 درصد بود، مقدار آن برای مدل ترکیبی سازمان هواشناسی_cru در 4 ایستگاه بالای 50 درصدبود، در حالی که برای مدل با داده های اقلیمی cru و داده های وزارت نیرو در هرگروه در یک ایستگاه بالای 50 درصد مشاهده شد. مقدار ضریب تبیین بین داده های مشاهداتی و داده های رسوب شبیه سازی شده با استفاده از داده های اقلیمی سازمان هواشناسی در 3 ایستگاه بالادست سد بالای 50 درصد بود، در حالی که برای داده های وزارت نیرو در 2 ایستگاه بالای 50 درصد و برای داده های اقلیمی cru برای اکثریت ایستگاه ها صفر بدست آمد. در سه ایستگاه (پای پل، حمیدیه و عبدالخان) مقدار ضریب تبیین در 4 مدل شبیه سازی رواناب تقریبا مشابه و بالای 30 درصدبود، در این ایستگاه ها در بازه شروع آبگیری سد (2000) تا زمان بهره برداری (2002) از آن در 4 مدل شبیه سازی رواناب، روند مشخصی بین دبی شبیه سازی و مشاهداتی مشاهده نشد. این موضوع نشان دهنده مدیریت در حوزه می باشد که جریان خروجی از سد بصورت تنظیم شده خارج می شود. این مطالعه تلاش می کند مناسب ترین داده های هواشناسی ورودی را برای پیش بینی رواناب و رسوب در حوزه کرخه معرفی کند. نتایج نشان می دهد که مدل swat2009 طراحی شده با داده های اقلیمی سازمان هواشناسی شبیه سازی بهتری از رواناب جاری و رسوب در منطقه مطالعاتی داشت. برای سه گروه داده مدل توانست رواناب را بهتر از رسوب شبیه سازی کند. با توجه به یافته های این مطالعه استفاده از داده های cru در ترکیب با داده های سازمان هواشناسی در شبیه سازی رواناب مناسب ارزیابی شد.

بررسی و اصلاح رفتار ارتعاشی و تحلیل پایداری ترمز جرثقیل سقفی پالایشگاه مجتمع مس سرچشمه به روش مقادیر ویژه مختلط
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده مهندسی 1392
  محسن محمودی خورندی   فرهاد شیخ سامانی

در این تحقیق با بررسی رفتار ارتعاشی سیستم ترمز حرکت طولی جرثقیل سقفی پالایشگاه مجتمع مس سرچشمه، راهکارهایی جهت بهبود عملکرد سیستم ارئه شد. عمده ترین ایراد این سیستم، مشکلات ناشی از ارتعاشات زیاد و شکستن ناگهانی جک پمپ هیدرولیک ترمز در محل اتصال به هد آن بود. بررسی رفتار ارتعاشی ترمز در دو مرحله صورت پذیرفت که ابتدا تحلیل های دینامیکی غیرخطی، مودال و هارمونیک در solidworks انجام شد. نیروی تحریک هارمونیک به واسطه درگیری مکرر یکی از کفشک ها با درام درحین حرکت جرثقیل ایجاد می شد. سپس مساله جیغ ترمز که یک پدیده ناپایداری دینامیکی می باشد با استفاده ازansys workbench و زبان برنامه نویسی ماکرو بررسی شد. از آنجا که تاکنون مساله جیغ ترمز برای ترمزهای کفشکی خارجی بررسی نشده بود، جهت راستی آزمایی این تحقیق پدیده جفت شدگی مودها برای یک ترمز دیسکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که عامل اصلی شکستن جک، نزدیک شدن فرکانس تحریک به فرکانس طبیعی سیستم و در نتیجه وقوع پدیده مخرب تشدید بود که جهت رفع این مشکل پایه ترمز اصلاح شد. از سوی دیگر در زمان عمل کردن ترمز، ارتعاشات خودتحریک ناشی از جفت شدگی مودها سبب ناپایداری دینامیکی سیستم می شد که جهت جلوگیری از وقوع این پدیده ضریب اصطکاک را کاهش و نیروی ترمز را افزایش دادیم.

تاثیر کاربری زمین بر تغییرات برخی شاخص های کیفیت خاک با عمق در منطقه لردگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  حمید سعیدی ابواسحقی   محمدعلی حاج عباسی

رشد بی رویه جمعیت و لزوم تأمین نیازهای غذایی افراد جامعه و ایجاد امنیت غذایـی باعث توجه خاص دولت مردان و پژوهش گران به کشاورزی پایدار شده است. یکی از اقدام های انسان جهت رسیدن به منابع جدید خاک به منظور تولید بیش تر مواد غذایی تغییر کاربری زمین است. تغییر کاربری زمین بسته به شرایط محیطی و اقلیمی، ممکن است آثاری مثبت و یا منفی بر کیفیت خاک داشته باشد. خاک نقش مهمی در چرخه جهانی کربن ایفا می کند. کاربری زمین یک فاکتور می باشد که ذخیره کربن آلی خاک را تحت تأثیر قرار می دهد بنابراین اندازه گیری کیفیت خاک به منظور ارزیابی اثر نوع مدیریت زراعی بر ظرفیت تولید یا عملکرد خاک، پایداری آن و کیفیت محیط زیست ضروری به نظر می رسد. این پژوهش برای بررسی اثر تغییر کاربری زمین و عمق بر برخی از شاخص های کیفیت خاک در منطقه لردگان صورت گرفت. برای این منظور نمونه برداری ها از هفت کاربری جنگل با چرای کم، جنگل با چرای متوسط، مرتع با چرای متوسط، مرتع با چرای شدید،آیش، گندم دیم و یونجه و در پنج عمق 15-0، 30-15، 45-30، 60-45 و 75-60 سانتیمتر صوررت گرفت. توزیع اندازه ذرات، چگالی ظاهری، تراکم نسبی، درصد آهک، هدایت الکتریکی، ph، مقدار ماده آلی، نیتروژن کل و تنفس نمونه های خاک اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس (حداقل تفاوت معنی دار در سطح 5%) نشان داد که اثر متقابل عمق و تغییر کاربری زمین بر چگالی ظاهری (bd) تا عمق 45 سانتیمتر معنی دار بود به طوری که در خاک سطحی مرتع با چرای زیاد بیشترین (bd (mg m-3 1/5 و جنگل با چرای کم دارای کمترین مقادیر (bd (mg m-3 1/2بودند. میزان ماده آلی خاک (om) سطحی در جنگل با چرای کم بیشترین مقدار (%5/1) و در کاربری های گندم دیم، آیش، مرتع با چرای کم و مرتع با چرای متوسط کمترین مقدار (به ترتیب %1/67، 1/72، 1/67 و 1/78) بود ولی در عمق دوم مقدار om مرتع با چرای متوسط کمترین مقدار و در بقیه کاربری ها در عمق دوم تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین اثر کاربری بر om از عمق سوم به بعد معنی دار نشد. مقایسه اثر اصلی تغییر کاربری نشان داد که میزان om در کاربری جنگل بیشترین مقدار و در کاربری گندم دیم کمترین مقدار بود. اثرات متقابل تغییر کاربری و عمق بر دیگر پارامترهای خاک معنی دار نشد و بررسی اثر اصلی تغییر کاربری نشان داد که میزان تنفس در کاربری گندم دیم بیشترین مقدار (mg kg-1 in week 2894) و در کاربری مرتع با چرای زیاد و جنگل با چرای متوسط کمترین مقدار ( به ترتیبmg kg-1 in week 520 و 663) شد. در کاربری جنگل با چرای کم و یونجه بیشترین مقدار نیتروژن و در مرتع با چرای متوسط کمترین مقدار نیتروژن مشاهده شد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میزان ماده آلی، نیتروژن و تنفس از سطح به عمق کاهش می یابد. نتایج همبستگی نشان داد که بیشتر پارامترهای اندازه گیری شده (به جز تنفس و آهک) با میزان ماده آلی همبستگی معنی داری دارند و این نشان می دهد در این خاک ها ماده آلی یک ویژگی کنترل کننده کیفیت خاک است. معنی دار نشدن میزان تنفس و ماده آلی بیانگر این واقعیت است که در خاک های مورد بررسی تنفس خاک علاوه بر میزان ماده آلی به ویژگی های دیگر خاک نیز بستگی دارد.

اثر شدت آتش سوزی بر برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی در دو خاک مرتعی با بافت متفاوت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  نازنین صالحی کهریزسنگی   محمدعلی حاج عباسی

استفاده از آتش به¬عنوان یک ابزار مدیریتی در مزارع از زمان¬های قدیم مرسوم بوده است¬. آتش¬سوزی¬ ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک را شدیداً تغییر داده و شدت آتش¬سوزی نقش به¬سزایی را در ایجاد این تغییرات ایفا می¬کند¬. از¬این¬رو این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شدت¬های مختلف آتش¬سوزی ناشی از 3 سطح بار¬¬سوخت 500، 1000 و 2000 گرم بر متر-مربع از 2 نوع گیاه گون گزی و گون کتیرایی بر برخی ویژگی¬های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و هیدرولیکی دو خاک مرتعی با بافت¬های متفاوت شن¬-¬لومی و لوم¬-¬شنی در شرایط آزمایشگاهی صورت گرفت¬. نمونه¬های خاک از لایه¬ی 0-9 سانتی¬متری دو مرتع¬، به روش تصادفی و با 4 تکرار¬، توسط سینی¬هایی با ابعاد 20×30 سانتی¬متر و ارتفاع 9 سانتی¬متر¬، تهیه شد¬. پس¬از اعمال تیمار¬های آتش¬سوزی نمونه¬های دست نخورده توسط سیلندر¬هایی با حجم 100 سانتی¬متر مکعب از مرکز هر¬یک از سینی¬ها به¬منظور اندازه¬گیری پارامتر¬های چگالی ظاهری، آب¬گریزی، هدایت هیدرولیکی اشباع و منحنی مشخصه رطوبتی خاک، تهیه شدند¬. هم¬چنین نمونه¬های دست¬خورده از 2 سانتی¬متری سطح سینی¬های محتوی خاک تهیه و به¬منظور اندازه¬گیری برخی پارامتر¬های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی استفاده شدند¬. نتایج نشان داد که دمای سطح خاک با افزایش شدت آتش¬سوزی افزایش یافت و میزان افزایش آن بسته به نوع بقایای سوزانده¬شده متفاوت بود¬ به¬طوری¬که بقایای گون کتیرایی در اثر سوختن گرمای بیش¬تری را آزاد کردند. مقادیر ph، رسانایی الکتریکی، میانگین وزنی قطر خاک¬دانه، زاویه تماس آب¬¬-¬خاک، نیتروژن کل، پتاسیم قابل جذب، فسفر قابل جذب و سدیم محلول با افزایش شدت آتش¬سوزی نسبت به نمونه¬ی شاهد (بدون آتش¬سوزی)، افزایش معنی¬داری یافتند که نوع خاک و نوع بقایای سوزانده شده نقش مهمی را در میزان افزایش برخی از این پارامتر¬ها ایفا کردند¬. تأثیر بر¬هم¬کنش تیمار و گیاه بر مواد آلی خاک معنی¬دار بود به¬طوری-که در سطح سوخت 2000 گرم بر متر¬مربع از گیاه گون گزی میزان مواد آلی خاک افزایش معنی¬داری نسبت به شاهد یافت (از 15/2 در نمونه¬ی شاهد به 66/2 % در تیمار 2000 گرم بر متر¬مربع رسید)¬. در¬حالی¬که میزان مواد آلی خاک در سایر سطوح سوختی از هر دو گیاه، تفاوت معنی¬داری با نمونه¬ی بدون آتش¬سوزی نشان ندادند¬. افزایش میزان نیتروژن کل و کاهش نسبت c/n در اثر افزایش شدت آتش¬سوزی سبب افزایش میزان تنفس میکروبی پایه خاک شد¬. مطابق این پژوهش شاخص آب¬گریزی با افزایش شدت آتش¬سوزی الزاماً افزایش نمی¬یابد به¬طوری¬که در اثر سوختن سطح سوخت 2000 گرم بر متر¬مربع از گیاه گون کتیرایی و در¬نتیجه تولید گرمای زیاد، بقایا کاملاً می¬سوزند و تبدیل به خاکستری می¬شوند که جذب آب زیادی دارد¬. افزایش شدت آتش¬سوزی سبب افزایش پایداری خاک¬دانه¬های خاک شد¬. نتایج نشان داد که با افزایش شدت آتش¬سوزی، هدایت هیدرولیکی خاک در¬نتیجه¬ی حضور مواد آب¬گریز روی خاک¬دانه¬ها و جلوگیری از نفوذ و حرکت آب، کاهش یافته است¬. بر¬اساس این پژوهش، آتش¬سوزی بسته به نوع خاک، نوع پوشش گیاهی و مقدار پوشش گیاهی، پیامد¬های متفاوتی را به¬دنبال دارد¬. بنابر¬این توجه به این موارد پیش¬از استفاده از آتش به عنوان یک ابزار مدیریتی بسیار دارای اهمیت است¬.