نام پژوهشگر: محمد رضا حاجی اسماعیلی

روابط متقابل زن و مرد از منظر قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مصطفی زمانی   محمد رضا حاجی اسماعیلی

روابط زن و مرد که در جوامع پیشرفته امروزی و با ظهور صنعت از پیچیدگی خاصی برخوردار شده است، با ظهور فمینیسم و توسعه ی آن به کشورهای مسلمان، متفکران اسلامی را به چاره اندیشی و پاسخ به شبهات مطرح واداشت. این پژوهش بر آن است که با استناد به آیات قرآن و روایات منقول از پیامبر اسلام و ائمه طاهرین علیهم السلام،جایگاه و روابط زن و مرد را در صورت نامحرم بودن و در ارتباط با همسر خود از منظر قرآن کریم مورد نقد و بررسی قرار دهد. این پژوهش به روش اسنادی- کتابخانه ای تدوین یافته و از نظرات مفسران استفاده گردیده است؛ ضمن آنکه از روایات معصومین علیهم السلام در تحلیل بررسی های صورت گرفته و یا در تعیین مصادیق و جزئیات،بهره گرفته است. در این پژوهش، پس از بیان کلیات، به مفهوم شناسی روابط، ضرورت و ضابطه مندی آن بر اساس وحی الهی پرداخته شده است. مقصود از روابط در اینجا روابط متقابل و اجتماعی است که حامل معنا و پیام است. در فصل سوم، مسئله ی جایگاه زن و مرد در قرآن کریم مطرح شده و آفرینش مستقل زن از مرد، سرشت و توان عقلی برابر او با مرد مورد بررسی قرار گرفته و آیات مربوطه و روایات نقل شده از شیعه و سنی مطرح گردیده و نظرات مفسران مورد نقد واقع شده است.در این فصل به گفتمان مردانه درقرآن کریم پرداخته شده و بیان گردیده که از این امر نمی توان شرافت و برتری مردان را بر زنان ثابت نمود. در فصل چهارم به روابط زن و مرد نامحرم پرداخته شده است و جنبه های مختلف ارتباط گفتاری و غیر گفتاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. محدودیت ارتباط زن و مرد نامحرم با یکدیگر، گسترش عفاف و دوری از مسائل تحریک کننده در جامعه، از منظر قرآن کریم نتیجه ای است که این فصل در برداشته است. منفعت جامعه و به خصوص زنان از این دستورات حکمتی است که در ورای این محدودیت ها نهفته است. در فصل پنجم به روابط زن و شوهر در محیط خانواده پرداخته شده است. اهمیت حفظ و تقویت نهاد خانواده، باعث شده که این جامعه ی به ظاهر کوچک، مورد حساسیت شریعت اسلام واقع شود و قرآن کریم و سخنان معصومین علیهم السلام ، به ذکر مسائل خانواده و ارتباطات خانوادگی بپردازند و با بیان جزئیات و مصادیق در تمام زمینه های ارتباطی رهنمودهای لازم را بنمایند تا با عمل به این دستورات و سفارش ها، از فروپاشی این نهاد مهم اجتماعی جلوگیری شود.

معناشناسی سمع در قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات 1390
  فاطمه شرکت   محمد رضا حاجی اسماعیلی

چکیده «سمع» در وصف خداوند، از صفات ذات الهی و به معنای علم او به شنیدنی ها و حضور همه عالم در محضر اوست، و در وصف انسان از جمله ابزار ادراکی وی به شمار می رود که بسیاری از ادراکات، لذت ها، محسوسات و معرفت ها از این طریق و به واسطه نعمت گوش دریافت می گردد. این رساله با هدف تبیین آیات بسیاری از قرآن که حاکی از آن است که خداوند متعال نه تنها سخن بندگان را می‏شنود بلکه نسبت به همه چیز شنواست و این که او از سر رحمت و محبت خود، انسان را به سمع همراه با دیگر وسایل و ابزار ادراکی مجهز کرد تا با استفاده از آن ها، با جهان خارج ارتباط برقرار نماید و حوادث و وقایع اطراف و همچنین عالم درون خود و تغییرات حاصل در آن را ادراک کند، نگارش گردیده است. در این راستا، از آن جا که مطالعات معناشناسی از کارآمد ترین روش های فهم معنا در قرآن به شمار می آید، در این پژوهش، برای مطالعه و استخراج مفهوم قرآنی سمع با استفاده از این دانش کوشش گردیده تا نقش و اهمیت آن مورد بررسی قرار گیرد. لذا فصل اول آن به کلیاتی در زمینه موضوع معناشناسی سمع پرداخته و در فصل دوم روش معناشناسی نظری و مفاهیم مطرح در آن از جمله روابط همنشینی و حوزه معنایی معرفی شده است. در فصل سوم پس از واژه شناسی سمع، به اهمیت آن و عوامل بازدارنده در آن اشاره گردیده و به دنبال آن مراتب سمع در انسان ها و آثار و عوارض آن تییین شده است. سپس در فصل چهارم همنشین های سمع در دو حوزه معنایی ابزار ادراکی انسان و اسمای الهی مورد مطالعه قرار گرفته و در فصل پنجم با ترسیم حوزه معنایی سمع، به تبیین جایگاه آن در حوزه های معنایی اساسی ایمان و کفر در قرآن پرداخته شده و سپس ارتباط سمع با مفاهیم اصلی و واحدهای هم حوزه آن مشخص گردیده است. در این سیر پس از تبیین ساز و کار معنایی سمع در قرآن مشخص گردید که آیات قرآن سمع را به عنوان یک ابزار ادراکی همراه بصر، در کنار قلب و فواد و جلد معرفی می نماید که دارای نقشی مهم در ادراک و یادگیری و دریافت است. انسان که بر اساس حکمت الهی موجودی مختار است، نسبت به این ابزار توانایی کنترل دارد و چنانچه از این مجاری ادراکی به گونه ای مناسب و درست بهره ببرد، در پرتو شکوفایی آن به سعادت و رستگاری می رسد؛ و اگر آن را اسیر امیال و هواهای نفسانی خود نماید، پایانی جز ضلالت و شقاوت نخواهد داشت. بنابراین سمع در میان دیگر ابزار ادراکی و در ارتباط با آن ها دارای ارزش و مقامی خاص، و در همنشینی با آن ها شامل مراتبی بوده و در حوزه های معنایی قرآن از جایگاهی ویژه برخوردار است. کلید واژه ها: قرآن، معناشناسی، سمع، همنشینی معنایی، حوزه معنایی.

بررسی تطبیقی تأویل در تفسیر صافی وتفسیرالقرآن الکریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سید خلیل کوهی   سید مهدی لطفی

چکیده تأویل به عنوان روشی برای بیان مقاصد ومفاهیم قرآنی در ساختار تفاسیر روایی وعرفانی قابل بحث وبررسی است. هریک از تفاسیر یاد شده با استفاده از روایت ظهر وبطن، ظهر تفسیر وبطن تأویل را دانسته و دست به تأویل زده است که بر اساس مبانی، پیش فرض هاوگرایش های فکری مفسران نگاه های متفاوتی در رابطه به تأویل دارند. تأویل های انجام شده در تفسیر صافی از نگاه تعداد محدود، از نظر ساختار، به تک تک واژه ها بدون در نظرداشت مفهوم انها در جمله پرداخته است، فقط در موارد نادری جمله ها را تأویل کرده است که اغلب این موارد، بواسطه شخص نویسنده صورت گرفته و موارد تک واژه ای بر گرفته از روایات معصومان (ع) است. باوجود مذمت ابن عربی از تأویل اصطلاحی تفسیر القرآن الکریم نظر به متن وادعای نویسنده سراسر تأویل با استفاده از کشف وشهود است. نویسنده ای صوفی این تفسیر آیات قرآن را مطابق اندیشه عرفانی خویش تأویل و تطبیق کرده است. اکثر تأویل ها دررابطه به جهان شناسی صوفی وفلسفه وجودی ابن عربی انجام شده است ولی ازانجای که مباحثی هم چون قضا وقدر، آخرت و... برای صوفی مهم است این مباحث نیز در تأویل شامل گردیده است. تفسیر ابن عربی که طبق ادعای نویسنده آن سراسر تأویل است، در موارد خیلی محدودی پیرامون آیات که ظاهر آنها بر محتوای شان صراحت تام دارند تفسیر رایج را بیان داشته وسپس به تأویل پرداخته است. تفسیر القرآن الکریم منتسب به ابن عربی همان تأویلات القرآن عبد الرزاق کاشانی عارف قرن هشتم هجری است که اشتباها ویا روی بعض ملحوظات به اسم ابن عربی منتشر شده است. گونه های تأویل در تفا سیریاد شده عبارت از تطبیق و معانی باطنی است که در تفسیرصافی تأویل با وجود ظهور آیه وجود داشته از جمله جری وتطبیق به بخش های درست ونادرس تقسیم میگردد. هردو تفسیر در تطبیق و بیان معنای باطنی مشترک هستند ولی تطبیق های انجام شده درهرکدام نظر به مشرب فکری ایشان از تفاوت های چشم گیری برخوردار است، دربیان معانی باطنی آیه نیز هردو باهم متفاوت هستند. نوعی دیگری ازتأویل در تفسیر القرآن الکریم به چشم می خورد که بی مناسبت به تأویل های ذوقی نیست، از انجای که عرفا معتقد اندکه کشف وشهوداز جانب خداوند برای انها دست می دهد. این نوع دراین تحقیق بنام گونه فیضی مسمی گردیده است.