نام پژوهشگر: حمیدرضا بخشنده فرد

برنز بتا(سفید روی): مرور فنی و شناسایی شیوه های حفاظتی اثر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1389
  نفیسه انصاری   حمیدرضا بخشنده فرد

اشیاء برنزی قلع بالا با ترکیبی از مس و قلع با خواص منحصربفرد و تکنیک ساخت ویژه کمتر مورد توجه و پژوهش واقع شده اند. استفاده از این تکنیک آلیاژ سازی در ایران به اواخر دوره ساسانی باز می گردد و از قدمت کهنی برخوردار است . ناشناخته بودن این آلیاژ در بین حفاظت گران آثار تاریخی هویت و ماهیت اثر را مخدوش کرده و همچنین در اتخاذ شیوه حفاظت نیز حفاظت گران را دچاراشتباه می کند . در این راستا طی این پروژه در ابتدا به معرفی تاریخچه و خصوصیات ظاهری این اشیاء پرداخته شده و با انجام مطالعات فن شناسی چگونگی ساخت و تولید این اشیاء بیان شده است. به منظور بررسی دقیق تر مطالعات فن شناسی به صورت موردی بر روی چهار نمونه شی که از نظر ظاهری خصوصیات برنز قلع بالا را دارمی باشد صورت گرفت به منظور انجام این مطالعات از روش های دستگاهی sem-eds و sem-bse و همچنین از آنالیز xrd و میکروسکوپ الکترون روبشی نیز استفاده شد ه است. به منظور بررسی شیوه حفاظت، 20 نمونه برنز قلع بالا حاوی 20% قلع ریخته گری شده و در دمای 700 درجه سانتی گراد تحت عملیات حرارتی قرار گرفته و پس از آن آبدهی شده است. باز دارنده های سالویا و آمینو مرکاپو تیا دیزول بر روی نمونه ها آزمایش شده است. کلید واژه: سفید روی، برنز قلع بالا، فاز بتا، آبدهی، آمینومرکاپوتیادیزول ،مریم گلی، ساختار مارتنزیت.

بررسی پاتین بر روی چند اثر تاریخی برنزی و نقش آن در انتخاب شیوه های حفاظت و مرمت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1390
  معصومه فمی تفرشی   حمیدرضا بخشنده فرد

در پژوهش حاضر، به شناخت و بررسی پاتین بر روی چند اثر تاریخی برنزی متعلق به گنجینه یزد پرداخته شده است. به منظور این شناخت، پیش از استفاده از روش های آزمایشگاهی به مطالعات تاریخی در ارتباط با پاتین و معرفی ترکیب پاتین و روش های شناسایی آن پرداخته شد. در این مطالعه، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و ساختاری پاتین به کمک بررسی ظاهری اشیاء و با استفاده از روش های دستگاهی همچون xrd، به منظور شناسایی محصولات خوردگی و شناسایی فازها، میکروسکوپ نوری به منظور بررسی و مطالعه لایه های خوردگی و پاتین در اشیاء مورد نظر و sem-edx برای بررسی و شناسایی ساختاری پاتین و مشخص نمودن توزیع عناصر، بررسی گردید. در انتها، با بررسی برخی روش های مرمت، نقش و ارتباط پاتین با این روش ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصله از بررسی ها نشان می دهد که مهم ترین عامل در فرایند تشکیل پاتین، انحلال گزینشی مس است. با این بررسی ها بر روی اشیاء مورد نظر هر دو نوع پاتین نوبل و پست مشاهده گردید. در نتیجه با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه نقش آن در حفاظت و مرمت دراین نوع اشیاء مطرح گردیده است. کلید واژه ها: برنز، پاتین، حفاظت و مرمت، تاریخی

بررسی فن شناسانه ی الیاف فلزی گلابتون و اهمیت آن در کیفیت الیاف در دراز مدت در بافته های تاریخی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1390
  الهه ارباب زاده بروجنی   حمیدرضا بخشنده فرد

"الیاف فلزی گلابتون" یکی از انواع الیاف فلزی است که از دیرباز در تزئین بافته های تاریخی مورد استفاده قرار می گرفته است. در لغت نامه ی دهخدا گلابتون این گونه تعریف شده است: "ابریشم غاژ کرده و به صورت پنبه ی معلوج درآمده، رشته ی زر و سیم ... و کیف و جیب به ریسمان زر که آن را گلابتون نیز خوانند. طلایی باشد که از حدیده کشیده، به هیأت ریسمان های باریک ساخته باشند و آن را اکنون در ایران گلابتون گویند." به طور کلی گلابتون به نخ های ابریشمی با روکش طلایی یا نقره ای اطلاق می شود، که البته امروزه استفاده از طلا و نقره در ایران مرسوم نیست و گلابتون دوزان به جای استفاده از این دو فلز، از نخ هایی که دارای روکش فلزی زرد یا سفید بوده و عمدتاً در پاکستان تولید می شوند، استفاده می کنند؛ اما آنچه بدیهی است اینکه ماده ی اصلی در الیاف گلابتون، با قدمت تاریخی، ابریشم، طلا و نقره می باشد. آنچه در این پروژه مورد پژوهش قرار می گیرد، بررسی تأثیرات متقابل مواد اصلی سازنده ی لیف گلابتون (ابریشم، طلا و نقره) و اهمیت آن درکیفیت لیف در دراز مدت می باشد، زیرا هر ماده، با ویژگی های مخصوص به خود، منجر به ایجاد شرایطی خاص می شود؛ که می تواند در کیفیت شیء مورد بررسی تأثیرگذار باشد. از طرف دیگر لیف ابریشم و نوار فلزی تشکیل دهنده ی لیف گلابتون در دراز مدت تأثیراتی برروی یکدیگر می گذارند؛ بررسی این عوامل می تواند ما را به سمت مبحث جدیدی تحت عنوان "خود حفاظی" در الیاف گلابتون رهنمون سازد، که با استفاده از مواد خاص، با شرایط ویژه و تحت تکنیک مشخص، برروی شیء مورد نظر ایجاد می شود. لازم به ذکر است که منظور از خودحفاظی در اینجا حفظ سلامت شیء به صورت صد در صد نمی باشد، بلکه منظور حفظ شرایط اولیه ی اثر تا حد ممکن و به حداقل رساندن آسیب ها در طولانی مدت است، چراکه بروز برخی آسیب ها در اشیاء تاریخی اجتناب ناپذیر است. مجموعه ی مطالعات انجام گرفته در این پژوهش نشان می دهد که استفاده از ابریشم صمغ گیری نشده، به عنوان مغزی نخ گلابتون و عدم استفاده از نوار فلزی با ضخامت 015/0 میلی متر به دلیل میزان آسیب بیشتر در دراز مدت، ساخت نخ های گلابتون، با کیفیت بهتر را میسر می سازد.

کاربردبازدارنده های خوردگی غیرسمی در درمان اشیاء تاریخی برپایه مس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  حمیدرضا بخشنده فرد   محمدعلی گلعذار

یکی از مسائل مهم در مرمت اشیاء تاریخی برنزی، بروز بیماری برنز است که باعث ایجاد خوردگی در اینگونه آثار می شود. مواد و روش های مختلفی برای درمان بیماری برنز پیشنهاد می شود؛ با توجه به اینکه درکاربرد این روش ها باید به جنبه های تاریخی، زیبایی شناسی ، ساختاری و حفظ پاتین دراثر توجه داشت ؛ باید روند مرمت به گونه ای برنامه ریزی شودکه مواد و روش ها حداقل دخل وتصرف ، تغییر وتحول را در اثر تاریخی داشته باشد. از میان این مواد و روش ها، تعداد معدودی وجوددارد که با کمترین اثر سوء، بیماری برنز را در اشیاء تاریخی کنترل کند ازآن جمله می توان به کاربرد برخی بازدارنده های خوردگی اشاره کرد. بازدارنده های خوردگی در کنترل خوردگی آثار موثرند، اما متاسفانه بسیاری از این بازدارنده ها اثرات سویی بر سلامت مرمتگران دارند. این رساله با هدف دستیابی به بازدارنده خوردگی غیر سمّی با دامنه اثربخشی مناسب، موثر، با صرفه اقتصادی بدون تغییر وتحولات ساختاری، تغییر رنگ، تغییر شکل بر شی تاریخی به انجام رسیده است. مطالعات پیشینه تحقیق نشان می دهد اصولاً کار زیادی در زمینه کاربرد بازدارنده های خوردگی غیرسمی با در نظر گرفتن ملاحظات مرمتی به صورت جدی در این حوزه انجام نشده است و بیشتر تحقیقات در کاربرد اینگونه مواد در مصارف صنعتی انجام شده است. در این رساله تحقیقات انجام شده منجر به شکل گیری فرضیه بر پایه شناسایی و انتخاب گونه های گیاهی حاوی ترکیبات فلاونوئیدی وآلکالوییدی واستخراج و فرآوری از آنها جهت استفاده به عنوان بازدارنده خوردگی غیرسمی شد که در این ارتباط از گیاهان مریم گلی داروئی به صورت استخراج الکلی، اسانس ،آبی، تنباکو، چای سبز، زردچوبه استفاده و ازآنها عصاره گیری شد. سپس برای ارزیابی کاربرد این عصاره ها ازآزمون های الکتروشیمیایی پتانسیو دینامیک استفاده شد. به کمک این روش اطلاعاتی نظیر پتانسیل، سرعت خوردگی، ضریب شیب آندی وکاتدی و مقاومت پلاریزاسیون در غلظت های مشخص از هریک از این عصاره حاصل شد. در ادامه آزمون کاهش وزن انجام شد. در این آزمون کوپن های مسی تهیه و پس از پیرسازی شیوه های درمانی توسط این عصاره های گیاهی برای ارزیابی کنترل خوردگی در آنها انجام شد.آزمون قبول/ مردود برای بررسی دقیق تر روند درمانی توسط این بازدارنده ها بر روی اشیاء تاریخی– مطالعاتی توسط آزمون رزنبرگ صورت گرفته وگستردگی بیماری برنز در نمونه های تاریخی درمان شده با این بازدارنده ها به کمک شاخص هایی تعیین و ارزیابی شد. در ادامه از میکروسکوپ الکترونی جهت بررسی عملکرد این بازدارنده قبل و بعد از درمان استفاده شد. همچنین برای ارزیابی میزان براق شدن و درخشندگی آثار تاریخی از روش چگالی سنجی نوری استفاده شد. در ضمن جهت بررسی روند تغییر فاکتور توصیف رنگ، فاکتور درخشندگی و تغییرات سراسری رنگ پاتین اشیای تاریخی پس از کاربرد این مواد، از روش رنگ سنجی استفاده شد.

فن شناسی و آسیب شناسی تابلوهای سوخت معرق چرم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  زهرا سلطانعلی   حمیدرضا بخشنده فرد

هنر سوخت عبارت است از ساخت و تهیّه جلد کتاب، تابلو، درب و غیره با قطعات چرم و قرار گیری آنها در کنار هم بر روی زیرساختی که می تواند مقوّا و امثال آن باشد.آغاز این هنر در ایران تقریباً، از زمان تیموریان و به صورت کاربرد آن در جلد کتب و نسخ خطی بود وگاهی تزئینات روی جلد به قدری فاخر بودکه دیگر صرفاً نقش پوشش و محافظ کتاب را نداشت بلکه خود چندان ارزشمند بود که نام تابلوی سوخت به خود گرفت. نظر به آنکه پرداختن به این هنر مستلزم صرف وقت و هزینه گزافی ست در زمان معاصر معدود کسانی را می توان یافت که در این زمینه فعّالیت کنند، بنابراین برای حفاظت و نگهداری آثاری که در حال حاضر در موزه ها و مجموعه های شخصی نگهداری می شود، در صورت امکان می بایست اقدامات درست علمی و مرمتی به کار گرفته شود و همین نکته می تواند یکی از ضرورت های پژوهش حاضر باشد. از این رو هدف از این تحقیق، ارائ? راهکارهای کاربردیِ حفاظتی مبتنی بر مطالعات علمی- آزمایشگاهی ست، برای رسیدن به این هدف در مرحل? اوّل اقدام به شناختِ دقیقِ فنون و مواد به کار رفته در این آثار شد تا بتوان به چگونگی عملکرد این مواد در برابر عوامل آسیب زا دست یافت، سپس، با استفاده از بررسی نمونه های آزمایشگاهی در طی روند پیرسازی سعی شد به تاثیرات عواملِی مثل نور، حرارت و رطوبت، به صورت موردی بر روی زیرساخت (مقوّا)، بوم (چرم) و فن لایه چینی در این آثار پرداخته شود. از جمل? آزمایش ها می توان به شناسایی الیاف زیرساخت به روش میکروسکوپی، مشاهده تغییرات ساختار چرم در اثر حرارت به وسیله sem، میزان تاثیر نور uv در رنگ پریدگی چرم و بررسی میزان تاثیر تنش های خمشی و کششی زیرساخت روی مقاومت لایه چینی ها اشاره کرد. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که نوع خمیر مقوّا در ماندگاری و استحکام لای? زیرساخت تاثیر گذار است و عاملی که باعث رنگ پریدگی در لایه بوم (چرم) می شود طول موج نور و نوع مواد مورد استفاده در رنگرزی آن است و نیز انجام عمل ضرب (پرس نقش) باعث خشکی و شکنندگی ساختار چرم می شود. آسیب در لایه چینی ها علاوه بر نوسانات دما و رطوبت، متاثر از تنش های وارده در اثر خمش و کشش لایه زیرساخت بوده و ترکیبات مورد استفاده در ساخت لایه چینی ها نیز از عوامل ایجاد ترک در این بخش از تابلوهای سوخت است. در نهایت به صورت اجمالی راهکارهایی دربار? اصلاح نحوه برخورد و شرایط نگهداری برای کاهش تاثیرات عوامل آسیب زا روی این آثار ارائه شد.

بررسی فنی چهار نمونه خنجر آهنی متعلق به محوطه تاریخی سنگتراشان خرم آباد و ارائه طرح حفظ و مرمت آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  سوگند نقوی   حسین احمدی

استان لرستان واقع در زاگرس مرکزی دارای تپه های تاریخی بسیاری است که آثار مفرغی و آهنی زیادی از آن ها کشف شده است. از جمله تپه های تاریخی این منطقه که به تازگی کشف شده است، محوطه تاریخی سنگتراشان خرم آباد است. این محوطه در 52 کیلومتری جنوب شرقی خرم آباد در روستایی به نام سنگتراشان واقع شده است. محوطه تاریخی سنگتراشان در کاوش های باستان شناسی یک سایت تک لایه است که آثار فلزی زیادی در آن کشف شده است که شامل خنجر، شمشیر، سر تبر، سر پیکان، ظروف لوله دار و ... می باشند. در میان خنجرهای یافت شده در این محوطه، پنج خنجر آهنی وجود دارد که از نظر شکل دسته، مشابه با خنجرهای مفرغی این محوطه هستند اما دچار آسیب بیش تری هستند. با توجه به تعداد کم آن ها نسبت به انواع مفرغی، و کمبود اطلاعات در مورد آهن های تاریخی منطقه لرستان، خنجرهای آهنی برای این منظور انتخاب شدند. هدف از پژوهش در زمینه خنجرهای آهنی محوطه تاریخی سنگتراشان خرم آباد، پی بردن به تکنولوژی ساخت اشیاء آهنی در محوطه تاریخی سنگتراشان وعصر آهن(ii) است. علاوه بر آن، با توجه به شرایط این اشیاء از نظر خوردگی و همچنین کنترل روند خوردگی آن ها به منظور جلوگیری از ادامه آسیب، مطالعات آسیب شناسی لازم است تا در این راستا از تخریب اشیاء مورد مطالعه جلوگیری شود. این پژوهش در پنج فصل گردآوری شده است که در فصل اول به کلیات تحقیق و در فصل دوم به معرفی محوطه سنگتراشان و آثار یافت شده در آن پرداخته شده است. فصل 3 و 4 به ترتیب به مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی اشیاء مورد مطالعه اشاره دارد و فصل پنجم مشتمل بر طرح حفظ و مرمت اشیاء بر اساس داده های آزمایش های فن شناسی و آسیب شناسی است. برای رسیدن به تکنولوژی ساخت خنجرهای مورد مطالعه، از آزمایش های متالوگرافی، آنالیز عنصری میکروسکوپ الکترونی روبشی، آنالیز تعیین میزان کربن موجود در بدنه فلزی نمونه ها و تصاویر توموگرافی کامپیوتری بهره گرفته شد. برای مطالعات آسیب شناسی نیز از آنالیز فازی تفرق اشعه ایکس بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده از این مطالعات نشان داد که اشیاء مورد مطالعه از آهن کار شده تهیه شده می باشند که عناصر موجود در آن به طور ناآگاهانه در آن موجودیت یافته اند و دچار خوردگی مخرب و غیر فعال نیستند.

ارائه ی طرح حفاظتی و مرمتی ضریح نقره ای (ضریح چهارم) حرم مطهر حضرت رضا (ع) واقع در موزه ی آستان قدس رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  منصوره مقری   حمیدرضا بخشنده فرد

چهارمین ضریح مقبره ی امام رضا(ع) مشهور به شیر و شکر، یکی از آثار ارزشمند موجود در موزه ی آستان قدس رضوی در شهر مشهد است که در پروژه ی حاضر، مورد بررسی قرار گرفته است. در ساخت این ضریح، از مواد مختلفی از جمله نقره، طلا، برنج، آهن و چوب استفاده شده است. تقریباً تمامی قسمت های آن، با طرح های زیبا و ظریف گیاهی قلمزنی شده و دور تا دور بخش های بالایی پنجره ها کتیبه های قلمزنی شده ای از آیات قرآن بر روی ورق طلا وجود دارد. این ضریح بین سال های 1338 تا 1379 شمسی برروی سنگ مزار حضرت رضا (ع) نصب بوده و پس از آن به علت آسیب های موجود از جمله: سایش و فرسودگی پایه ها و ساختار و آسیب دیدگی پوشش و روکش های نقره ای و طلایی، با ضریح دیگری تعویض شده است. ضریح چهارم، پس از حدود 5 سال نگه داری در خزانه، در سال 1384 شمسی برای نمایش عمومی به موزه ی آستان قدس رضوی، منتقل گردیده است. در سال های اخیر نیز، در بخش های مختلف آن آسیب های دیگری پدید آمده که با پیشرفت مداوم، این اثر منحصر به فرد را به شدت مورد تهدید قرار داده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و شناسایی کمی و کیفی آسیب های موجود در آن، کشف علل آسیب و مهم ترین منابع آسیب رسان، به منظور حذف و یا به حداقل رسانیدن آن ها و در نهایت ارائه ی پیشنهادهای حفاظتی و مرمتی بوده است. روش پژوهش بر مبنای آثار تحقیقی کاربردی و ابزار مورد استفاده آزمایشگاهی (شیمی تر، متالوگرافی و آنالیزهای دستگاهی از جمله sem) بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان زیادی از آسیب ها مربوط به جابجایی ها و نصب ضریح از روی سنگ مزار مطهر به محیط خزانه و سپس فضای موزه ی آستان قدس بوده است. همچنین طی دوره های مختلف، این اثر با مواد مختلف اما نامناسب شستشو داده شده که تأثیر آن ها نیز در طول زمان قابل توجه بود. به مجموعه ی این عوامل، تأثیر شرایط و عوامل محیطی به خصوص نوسانات رطوبتی و آلاینده های موجود در محیط را نیز باید اضافه نمود. بخش های فلزی به ویژه نقره های به کاررفته در این ضریح، به شدت تحت تأثیر مجموع این عوامل بوده و انواع خوردگی از جمله: خوردگی تنشی، سایشی، موضعی و گالوانیکی را سبب شده بود. از انواع محصولات خوردگی موجود در بخش های نقره ای این اثر می توان به ترکیبات سولفیدی نقره (آکانتیت) و کلریدی نقره (کلرآرژیریت) اشاره نمود. طی این پژوهش، با پایش شرایط محیطی موزه تأثیر آسیب های مختلف بر اثر بررسی گردید و در نهایت جهت رفع مشکلات موجود در فضای موزه، راه حل هایی پیشنهاد گردید: استفاده از محفظه ی شیشه ای مناسب جهت نمایش ضریح که عایق تبادلات دما، رطوبت و گاز های آلاینده ی هوا باشد. استفاده از لامپ های led به جای لامپ های هالوژن، استفاده از دستگاه های کنترل رطوبت و آلاینده ی هوا. برای تمیزکاری بخش های مختلف نیز استفاده از ترکیب روش های مکانیکی و شیمیایی، استفاده از پودرهای ساینده ی بسیار ریزدانه به صورت کاملاً کنترل شده و استفاده از پوشش دهنده ای مانند " فریجیلن" برای سطوح نقره پیشنهاد گردید. این پژوهش در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول کلیات تحقیق و فصل دوم معرفی ضریح شامل خصوصیات عمومی ضریح ها و به ویژه ضریح چهارم حرم مطهر رضوی است. مواد و روش های مورد استفاده در این پژوهش در فصل سوم و نتایج حاصل از این روش ها به اضافه ی پیشنهادهای حفاظتی با عنوان نتایج و بحث در فصل چهارم ارائه شده است. در فصل پنجم، نتیجه گیری نهایی از این پروژه مطرح شده است.

بررسی تاثیرات شیوه های رنگرزی سنتی بر تخریب نوری نخ های پشمی رنگ شده با روناس در راستای حفاظت قالی های بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1392
  منیره امینی   عباس عابد اصفهانی

رنگرزی در بین مردم منطقه چهار محال و بختیاری هنری است که از گذشته تا کنون به سه صورت عشایری ، خانگی و کارگاهی انجام می گرفته است. روش های خاص رنگرزی با روناس رنگ های قرمز زیبایی را در این منطقه پدید آورده است که باعث ارزش بخشیدن به این قالی ها شده است که امروزه این روش ها کمتر استفاده می شود. در این پژوهش با توجه به روش های سنتی رنگرزی الیاف پشمی با روناس در قالی های منطقه چهار محال و بختیاری 4 روش رنگرزی با روناس که در این منطقه رایج بودند انتخاب شده و نمونه هایی با این روش ها رنگرزی شدند. برای بررسی میزان آسیب نوری نمونه های پشمی رنگ شده با روناس که با این روش ها رنگرزی شده اند، ابتدا ثبات نوری نمونه ها با دستگاه سان تست اندازه گیری شد. سپس نمونه ها تحت تابش نور فرا بنفش پیر سازی شدند و برای تعیین میزان رنگ پریدگی رنگ سنجی شد. همچنین میزان استحکام و ازدیاد طول تا حد پارگی نمونه ها با استفاده از دستگاه اینسترون اندازه گیری شد. با توجه به نتایج به دست آمده معلوم شد، نور و مخصوصاً اشعه فرابنفش باعث رنگ پریدگی و کاهش استحکام نخ های پشمی شده است. در میان روش های رنگرزی شده روش های خانگی که در آن از روش های سنتی رنگرزی استفاده می شود کمترین آسیب را در برابر نور داشته اند. در نهایت با توجه به میزان آسیب های نوری وارده به نخ های پشمی رنگ شده با روناس در راستای حفظ و نگهداری قالی های قدیمی و نفیس چهارمحال و بختیاری ، در برابر نور راهکار حفاظتی ارائه شد. روش تحقیق در این پایان نامه کتابخانه ای، اینترنتی ، میدانی و آزمایشگاهی و روش پردازش داده ها، توصیفی-تحلیلی است.

فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه طرح حفاظت بخش فلزی ضریح فولادی حرم مطهر امام رضا(ع) واقع در موزه آستان قدس رضوی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  سمیه سادات شجیعی   حسین احمدی

ضریح فولادی حرم مطهر امام رضا( ع) در اوایل دوره قاجار هم زمان با حکومت فتحعلی شاه قاجار ساخته و بر مرقد شریف امام رضا( ع) نصب شده است. با مطالعات تاریخی- تطبیقی انجام شده و با بررسی اسناد موجود بین سه ضریح مشابه در ایران ( ضریح فولادی رضوی( دوره قاجار)، ضریح مسجد سید اصفهان( 1322ه.ش) و ضریح امامزاده محمد بازار شوشتر( 1312ه.ش)) ، احتمال ساخت ضریح سوم حرم مطهر امام رضا( ع) را در همین بازه زمانی یعنی بین سال های 1300 تا 1320 ه.ش توسط سازنده های دو ضریح مشابه ضریح رضوی که سابقه کار قلمزنی و طلاکوبی در مجموعه حرم مطهر رضوی را دارند قوت می بخشد. هدف از انجام این پژوهش فن شناسی ، آسیب شناسی و ارائه طرح حفاظت بخش فلزی جهت بهبود وضعیت و جلوگیری از آسیب بیشتر ضریح فولادی حرم مطهر امام رضا(ع) است. نتایج آزمایش های متالوگرافی و سختی سنجی فلزات ضریح مطهر رضوی نشان داد که شبکه اصلی ضریح از آهن با درصد بسیار کم کربن و ساختار فریتی به صورت چکش کاری و قسمت های تزئینی آن از آلیاژ برنج آلفا به صورت آنیلینگ ساخته شده است. با توجه به ترکیبات موجود در نمونه های semوeds شده فلزات این اثر و پایش محیطی صورت گرفته سه نوع آسیب شیمیایی یا اختصاصی به صورت خوردگی در بخش فلزی ضریح وجود دارد: خوردگی اتمسفری ، خوردگی گالوانیکی، خوردگی قلیایی. آسیب های عمومی که در دوره های مختلف حیات ضریح که باعث ایجاد شکستگی، کمبود در سطوح مختلف، فرسایش سطوح، جواب دادن طلا در تزیینات طلاکوبی درکتیبه ها و طره ها، جدایش اتصالات و... که بیشترین آسیب های فیزیکی- مکانیکی را شامل می شود.

راهکارهای حفاظت و مرمت اشیاء آلیاژ مسی به دست آمده از محیط مرطوب با تأکید بر طرح حفاظت و درمان برای چهار شیء مکشوفه از حفاری های تپه بازگیر مینودشت (استان گلستان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1392
  رضا امین صدری   مهناز عبدالله خان گرجی

چکیده تپه¬ی بازگیر مینودشت گرگان که در دو کیلومتری شمال شرق مینودشت، در شرق استان گلستان واقع است، یکی از تپه¬های مهم کاوش شده در سال¬های اخیر است. اشیاء آلیاژ مسی با تنوع و تعداد زیاد ( بیش از 700 عدد) که از این منطقه به دست آمده، مربوط به دوره¬ی مفرغ متأخر و همزمان با دوره¬ی iiic تپه حصار است. در این تحقیق، چهار شیء شاخص این مجموعه یعنی ظرف لوله-دار روباز ، تغار دهانه گشاد با کف مخروطی ، پارچ و سپر انتخاب شد و از نظر تکنیک ساخت، ترکیب مواد، آسیب¬ها، محصولات خوردگی و شرایط محیط دفن مورد بررسی قرار گرفت و برای حفاظت و درمان آن¬ها راهکارهایی ارائه شد. بر اساس نتایج، روش ساخت این اشیاء ریخته¬گری و پس از آن چکش¬کاری سرد بود. مغز فلزی از جنس مس و همراه با ناخالصی¬هایی از جنس آرسنیک و سرب بود. محصولات خوردگی اکسیدی شامل کوپریت و تنوریت، محصولات خوردگی کربناتی شامل مالاکیت و آزوریت و محصولات خوردگی کلریدی شامل آتاکامیت و پاراتاکامیت بر روی اشیاء وجود داشت و اشیاء دچار بیماری برنز بودند که با توجه به این که با محیط به تعادل خوبی رسیده بودند، بیماری برنز آن¬ها تا حدودی غیر فعال بود. با اینکه رطوبت خاک محیط دفن و همچنین مخزن نگه¬داری اشیاء بالا بود ولی شوری خاک، کم و ph خاک، خنثی بود که این از عوامل کاهش سرعت خوردگی محسوب می¬شد. برای حفاظت و درمان اشیاء، کلرزدایی با نمک راشل، استفاده از بازدارنده¬ی bta و استفاده از پوشش¬دهنده¬ی پارالوئید b72 پیشنهاد شد و برای کنترل رطوبت محیط، استفاده از دستگاه تهویه¬ی مرکزی، سیلیکاژل و پرده¬های پنبه¬ای پیشنهاد شد. مشخصه¬یابی و آنالیز نمونه¬ها به وسیله¬ی میکروسکوپ الکترونی روبشی(sem) به همراه آنالیز عنصری(edax) و آنالیز فازی پراش اشعه¬ی ایکس(xrd) انجام شد و برای مشاهده¬ی الگوی پراکندگی عناصر در سطح، از نمونه، تصاویر map pattern گرفته شد. کلید واژه: بازگیر(مینو¬دشت)، محیط مرطوب، مس، خوردگی، بیماری برنز، حفاظت، مرمت

کاربرد سیتروس پارادیزی در پایدارسازی اشیاء برنزی تاریخی و مقایسه آن با بنزوتری آزول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1392
  مریم حسینی   عباس عابد اصفهانی

هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی برخی شیوه های کلرزدایی و بازدارندگی خوردگی در اشیاء برنزی تاریخی و همچنین ارزیابی کاربرد سیتروس پارادیزی به عنوان بازدارنده این اشیاء و مقایسه آن با بنزوتری آزول می باشد. با توجه به این امر که ترکیب بنزوتری آزول مشکوک به سمیّ بودن است و همینطور هزینه های بالای استفاده از این بازدارنده، از نتایج مطالعات این پژوهش و تحقیق های مشابه می توان به عنوان جایگزینی برای این ماده بهره برد. برای این منظور و در راستای این پژوهش تصمیم گرفته شد که به طور موازی از نمونه های تاریخی و آزمایشگاهی برای انجام آزمایش ها استفاده شود بنابراین از خرده شیء های چهار سایت تاریخی تپه مارلیک، هفت تپه، تپه سبز فارس و حسنلو در بخش مجزا، که اکثراً دارای خوردگی کلریدی و بیماری برنز بودند و همچنین نمونه های آزمایشگاهی در دو دسته متفاوت که در معرض اسید کلریدریک قرار داشتند و به طور مصنوعی خورده شده بودند استفاده شد. نمونه های مورد نظر به وسیله آزمایش های مختلف از جمله تیتراسیون، رنگ سنجی، وزن سنجی، رزنبرگ سنجش شدند. با توجه به نتایج آزمایش تیتراسیون مقدار کلر قبل و بعد از اعمال بازدارنده (سیتروس پارادیزی) تفاوت چندانی ندارد و حتی در برخی موارد بعد از اعمال بازدارنده بیشتر شده است. همچنین نتایج رنگ سنجی قبل و بعد از بازدارنده نشان دهنده تغییر رنگ، در بعضی از نمونه ها روشن و در بعضی دیگر تیره در سطح است. آزمایش رزنبرگ نیز نشان می دهد که بعد از اعمال بازدارنده همچنان خوردگی فعال در ترکیب وجود دارد و در مواردی قبل از اعمال بازدارنده مقدار کلر سطحی ناچیز بوده و ظاهراً به نظر می رسد پس از اعمال بازدارنده کلر درون ترکیب به روی سطح آمده باشد. نتایج به دست آمده بیانگر این است که گریپ فروت در مقایسه با بنزوتری آزول نمی تواند به عنوان یک بازدارنده خوردگی برای اشیاء برنزی تاریخی محسوب شود و تنها به دلیل ماهیت اسیدی خود به صورت یک پاک کننده محصولات کلریدی سطحی را از روی پاتین برمی دارد.

استفاده از روش الکتروشیمیایی در تعیین مدت زمان مناسب کاربرد نمک راشل و سسکویی کربنات سدیم جهت پاکسازی و استخراج یون کلرید در اشیاء برنزی تاریخی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1393
  محبوبه بی غم   غلامرضا وطن خواه

آثار فلزی تاریخی منابعی با ارزش جهت معرفی تاریخ و فرهنگ گذشتگان و سرمایه ای مهم برای آیندگان می باشد. بنابراین حفاظت مناسب این نوع آثار سبب ارائه اطلاعات با ارزش و جامع خواهد شد که این اطلاعات در تعیین اعتبار و اصالت اشیاء مفید خواهند بود. در میان آثار فلزی تاریخی، اشیاء برنزی به دلیل مدفون شدن در زیر خاک یا در محیط های دریایی، در معرض هجوم یون کلرید قرار می گیرند و دچار خوردگی می شوند. در بیش تر مواقع عامل از دست دادن اشیاء برنزی، عدم نظارت مستقیم حفاظتگر در مراحل درمان می باشد. بنابراین برای جلوگیری از روند نابودی شی در مراحل درمان، نیاز به یک رویکرد علمی مانند استفاده از روش الکتروشیمیایی ضرورت دارد. با نظارت مستقیم و با اندازه گیری پارامترها در این روش، می توان بهره وری درمان با نمک راشل و سسکویی کربنات سدیم را مورد ارزیابی قرار داد. در راستای این هدف 12 عدد خورده نمونه برنزی تاریخی مربوط به موزه ملی ایران به طور تصادفی و با شرایط یکسان انتخاب شدند و در دو گروه مالاکیت و کوپریت قرار گرفتند. با استفاده از دستگاه پتانسیواستات و با تکنیک ولتامتری با روبش خطی، مقادیر پتانسیل خوردگی و دیگر پارامترهای تافل در طول زمان به دست آورده شدند. همچنین ph، غلظت یون کلرید و مقاومت محلول نیز اندازه گیری و همراه با داده های تافل مورد تحلیل قرار گرفتند. در مورد نمک راشل، هرگاه پتانسیل خوردگی به سمت مقادیر مثبت تمایل پیدا کند، غلظت یون کلرید افزایش و مقاومت و ph با همان شدت کاهش می یابند. با گذشت زمان پتانسیل خوردگی به طور ناگهانی سمت مقادیر منفی می رود و به منزله نفوذ نمک راشل به سطح کوپریت است که در این زمان ph هم با سرعت زیادی افزایش می یابد. بنابراین باید درمان با نمک راشل در آن نقطه متوقف شود. در مورد سسکویی کربنات سدیم، با استخراج یون کلرید، پتانسیل خوردگی به سمت مقادیر مثبت می رود و غلظت یون کلرید نیز افزایش می یابد. هنگامی که محلول الکترولیت از یون کلرید شود اشباع شود، آن گاه پتانسیل خوردگی به سمت مقادیر منفی تمایل پیدا کرده که باعث می شود مقدار ph و تغییرات سطح ثابت بمانند که در این زمان باید محلول الکترولیت تعویض شود. درمان با الکترولیت جدید تا جایی که مقدار پتانسیل خوردگی در جهت مثبت ثابت بماند، ادامه می یابد. ارزیابی ecorr در مقابل زمان یک روش ساده و ایمن برای پاکسازی و تثبیت آثار تاریخی فلزی به شمار می آید. روش الکتروشیمیایی می تواند شاخصه ها و نیاز های هر شی را به صورت جداگانه مورد توجه قرار دهد.