نام پژوهشگر: سید ابراهیم میرشاه جعفری
ایوب محمودی سید ابراهیم میرشاه جعفری
هدف این پژوهش بررسی، تبیین و نقد آرای تربیتی پائولو فریره برزیلی می باشد. پائولو فریره یکی از اندیشمندان مکتب به شهرت رسید. از مهم ترین اندیشه های تربیتی «آموزش ستمدیدگا ن» فرانکفورت به شمار می رود که با انتشار کتاب اشاره کرد. فریره تلاش کرد تا مفهوم سنتی آموزش را که «تربیت سیاسی» و «تربیت رهایی بخش» فریره می توان به قلمداد می کرد تغییر دهد. از این « طرح مسئله » می نامید در پرتو آموزشی که او آموزش مبتنی بر «آموزش بانکی» آن را رو فریره از تربیت رهایی بخش سخن می گوید که در آن فرد باید بکوشد رابطه عمودی بین خود و سیستم آموزشی را به یک رابطه افقی تبدیل کند؛ رابطه ای که در آن فرد خود را از سلطه دیگرانی که بر اندیشه و جامعه ی او حکومت می کنند برهاند. بر همین اساس، چهره رویکرد تربیتی فریره کاملا سیاسی است. او با طرح اینکه آموزش و پرورش بی طرف وجود ندارد بر تربیت سیاسی فراگیران تاکید می کند. او بر مبنای رویکرد رهایی بخش خود به نظام آموزشی، روش های گوناگونی را ارائه می دهد که از مهمترین آن ها گفت و شنود، طرح مسئله، ایجاد حلقه های فرهنگی و پژوهش موضوعی می باشد. در نهایت ، فریره با طرح اندیشه های انتقادی خود در زمینه تعلیم و تربیت، توانست در اهداف، روشها، برنامه ریزی و اصول آموزش و پرورش تغییراتی بنیادین به وجود بیاورد. روش این پژوهش از یک سو مطالعه ی موردی بوده است زیرا محقق عمدتا به دنبال تبیین و بررسی اندیشه های تربیتی پائولو فریره و نقد آن ها بوده و از سوی دیگر، روش تحلیلی استنباطی مورد استفاده قرار گرفته است زیرا محقق با مراجعه به آثار فریره و کتاب ها و مقاله های نوشته شده توسط دیگران در مورد اندیشه ها ی فریره، به تحلیل، بررسی و نقد دیدگاهها ی او پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان داد که فریره با ایجاد تغییر در ساختار و محتوا ی نظام آموزشی، و همچنین توجه به آموزش بزرگسالان و ایجاد رویکرد انتقاد ی به یادگیری و آموزش، زمینه ها ی ایجاد یک سیستم آموزشی پویا و فعال را در سرتاسر جهان فراهم آورده است. تلاش ها ی فریره در کشورهای مختلف با استقبال روبرو شد و مقدمات تحول در نظام آموزشی کشوره ای در حال توسعه جهان سوم را فراهم آورد.
فریدون شریفیان جزی سید ابراهیم میرشاه جعفری
چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین چگونگی برنامه ریزی درسی مشارکتی در دوره تحصیلات تکمیلی و مشخص نمودن نقش موجود و مطلوب ذی نفعان در برنامه ریزی درسی این دوره تحصیلی بوده است. پژوهش از نوع کاربردی است، با روش توصیفی پیمایشی به انجام رسیده و متناسب با داده های مورد نیاز، در بخش های مختلف پژوهش از رویکردهای کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری شامل چهار گروه 1) اعضای هیات علمی دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان، 2) دانشجویان تحصیلات تکمیلی این دو دانشگاه، 3) صاحبنظران برنامه درسی در دانشگاه ها و اعضای ستاد سیاستگذاری برنامه درسی دانشگاه اصفهان و 4) مدیران و کارفرمایان سازمان های دولتی و خصوصی شهر اصفهان بوده است. برای انتخاب اعضای هیات علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دو دانشگاه در بخش کمّی پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و به منظور انتخاب صاحبنظران برنامه درسی و مدیران و کارفرمایان سازمان ها در بخش کیفی، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردیده است. دو ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. برای تعیین روایی سوال های مصاحبه و پرسش نامه از روایی محتوا و به منظور برآورد پایایی پرسش نامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که صاحبنظران برنامه درسی بالاترین نقش مشارکتی در برنامه ریزی درسی دوره تحصیلات تکمیلی را در دو وضع موجود و مطلوب برای اعضای هیات علمی قائل می باشند. آن گروه از اعضای هیات علمی دو دانشگاه اصفهان و صنعتی اصفهان که معتقد بوده اند در حال حاضر در برنامه ریزی درسی این دوره تحصیلی مشارکت دارند، شیوه غالب را مشارکت حداکثری و مستقیم توسط خود دانسته اند. با وجود این، در وضع مطلوب، در پنج گام از گام های شش گانه برنامه ریزی درسی (به غیر از گام اجرای برنامه درسی) تمایل بالایی به اعمال مشارکت غیر مستقیم از طریق حضور اعضای هیات علمی برجسته گروه و در مواردی نیز نماینده اعضای هیات علمی نشان داده اند. در گام چهارم که اجرای برنامه درسی است، اعضای هیات علمی در دو وضع موجود و مطلوب، مشارکت حداکثری را برای خود در نظر داشته اند. تفاوتی که در جهت گیری اعضای هیات علمی دو دانشگاه دیده شده این است که اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان در سه گام مربوط به طراحی برنامه درسی، ضمن تاکید بر حضور اعضای هیات علمی برجسته گروه در برنامه ریزی درسی، بر مشارکت حداکثری خود نیز تاکید کرده اند. آن گروه از دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد که در وضع موجود معتقد به مشارکت خود در برنامه ریزی درسی بوده اند، اظهار داشته اند که از میان روش های چهارگانه اعمال مشارکت، روش مطلع شدن از تصمیم های اتخاذ شده برای آنان مطرح می باشد. در وضع مطلوب، دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد هر دو دانشگاه به اعمال مشارکت غیر مستقیم خود از دو طریق دانش آموختگان برجسته دوره تحصیلی و نماینده دانشجویان تمایل داشته اند. مدیران و کارفرمایان سازمان ها، وضع موجود مشارکت خود را در گام های برنامه ریزی درسی دوره تحصیلات تکمیلی مناسب ندانسته اند و خواستار ارائه نظرات کلی در تعیین ساختار کلی رشته و درس ها و تعیین هدف ها (با تاکید بر هدف های درس های عملی) شده اند. انتخاب و تدوین محتوا از سوی آنان فعالیتی کاملاً تخصصی دانسته شده که رسالت اعضای هیات علمی است. مدیران و کارفرمایان برای مشارکت در گام اجرای برنامه درسی بیشترین تمایل را داشته اند. آنان مشارکت خود در ارزشیابی برنامه درسی را به ارزشیابی کیفیت برون دادهای دوره تحصیلات تکمیلی محدود نموده و بر این باور بوده اند که در صورت دریافت بازخوردهای آنان، به صورت غیر مستقیم در مشخص ساختن زمینه های مورد نیاز برای اصلاح یا تغییر برنامه درسی نیز مشارکت خواهند داشت. کلید واژه ها: آموزش عالی، دانشگاه، برنامه ریزی درسی، مشارکت، ذی نفعان، برنامه ریزی درسی مشارکتی.