نام پژوهشگر: سیدمحمدعلی داعی نژاد
حسن اناری مومن ابادی سیدمحمدعلی داعی نژاد
دین در عرصه اجتماعی دارای کارکردهای زیادی است. اثبات این فرضیه هدف اصلی این پژوهش است. البته کارکرد دین غیر از عملکرد جوامع دینی است. چون در این جوامع به آموزه های دینی عمل نمی شود و لذا عملکرد آنها نمی تواند کارکرد دین باشد. بین علامه طباطبائی و اریک فروم در مورد کارکردهای دین اشتراک نظرهای زیادی است اگرچه رویکرد یا رهیافت ها یکسان نیست؛ فروم دین را درمانگر خوشیفتگی می داند و علامه خودشیفتگی را نتیجه عمل نکردن به دستورات دینی دانسته است. کارکرد دوم دین به عقیده اریک فروم و علامه طباطبائی عدالت است؛ عدالت به عقیده هر دو امری دقیق تر و ظریف تر از تساوی است چون در عدالت هم تساوی لحاظ می شود و هم تمایز. سومین کارکرد دین در اجتماع مبارزه با بت پرستی است؛ علامه طباطبائی به تفصیل از بت پرستی بحث کرده اما انرا کارکرد اجتماعی قرار نداده زیرا بت پرستی نقطه مقابل دین است و نمیتوان مبارزه با انرا کارکرد دین قرار داد. چهارمین کارکرد دین، ضمانت اجرائی قوانین است؛ به نظر فروم دین قدرتی ما فوق قدرت بشری را در درون انسان نهادینه می کند بنام وجدان و وجدان امری درونی و ناظر بر حسن اجرای قوانین است اما به نظر علامه، دین با دستوراتی که بیان کرده از یک طرف و اعتقاد شخص از طرف دیگر، ملکاتی در وجود انسان پدید می آورد که انسان قوانین را به طور منظم انجام می دهد. پنجمین کارکرد دین آزادی است؛ آزادی در نظر هردو اندیشمند معنای یکسانی دارد یعنی رهائی از قید و بندهای هوای نفس. ایجاد ارزشهای اخلاقی در جامعه کارکرد دیگر دین است که به عقیده فروم پایبندی به دین، این ارزشها را ایجاد می کند و به عقیده علامه ایجاد ارزشهای اخلاقی و رهین دو امر است؛ یکی اعتقاد و دیگری عمل. اعتقاد، انگیزه بر عمل ایجاد می کند و عمل ملکه اخلاقی می آفریند. هفتمین کارکرد دین، احساس مسئولیت است که به گفته فروم، این کارکرد به شدت با اهداف جامعه صنعتی در تضاد است. علامه نیز در مورد این کارکرد با فروم هم عقیده است. وحدت هم هشتمین کارکرد دین است، تفاوتی که در این مورد بین فروم و علامه وجود دارد این است که فروم، دین را ظرف اتحاد می داند و علامه آن را علت و موجب اتحاد جامعه دانسته است. در مجموع می توان گفت که این تحقیق جواب سئوال اصلی خود را به تفصیل یافته است و دین دارای کارکردهای اجتماعی زیادی است. در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که فروم تلاش زیادی در جهت اثبات امکان دینی بودن جامعه به عمل آورده است اما علامه طباطبائی در صدد بیان اجتماعی بودن دین بوده است.
حسین قاسمی سید رضا اسحاق نیا
در این پژوهش ضمن تعریف و بیان کلیاتی در مورد عقل و عقلانیت، به بیان دیدگاه های مختلف اعم از عقل گرا و عقل ستیز پرداخته شده و سپس دیدگاه قرآن در تبیین عقل مورد بررسی قرار می گیرد. عقل از نظر قرآن، حجت و معتبر و مصون از اشتباه است چون علاوه بر تأکید بر آن، موضوعاتی عقلی مطرح کرده و در مواردی هم مستقیما به استدلال عقلی پرداخته است همین طور عقل قرآنی به دنبال حقیقت و ناظر به غیب است و با تکیه بر فطرت، باعث هدایت می شود به شرط این که همراه تقوا، علم، سلامت درونی و رعایت اصول منطقی و... بوده و از گناه پیش داوری، گمان، تعصب و تقلید پرهیز کند. عقل قرآنی کارکردهایی دارد از جمله تکامل و تربیت عاقل ، کشف حق و مصلحت، سعادت و فرهنگ سالم و هدایت انسان به راه درست. عقلانیت از دیدگاه قرآن مبتنی بر واقع گرایی و مبناگرایی است یعنی ناظر به واقع و منتهی به بدیهیات می شود. قرآن ملاک عقلانیت را حقیقت و معیار آن را دلیل معتبر وانسجام می داند نه صرف دستور یا سلیقه و قرارداد. عقلانیت شرائطی دارد از جمله اثبات شدن، جامعیت، یقینی بودن، واقع نمایی ، معنویت. همچنین اموری مانع از آن هستند مثل احساس گرایی، تقلید، کتمان حقیقت. در رابطه عقل و دین، قرآن قائل به عقلانیت اعتدالی است که کلیات اعتقادی دین را قابل بررسی عقلانی دانسته و رسیدن به یقین را ممکن می داند. در نتیجه عقل قرآنی عقلی است که علاوه بر استفاده از منابع گوناگون، مبتنی بر فطرت و به دنبال حقیقت است لذا دیدگاه متکلمان شیعه موافق و بقیه دیدگاه ها مخالف قرآن هستند.
محمد رشیدزاده سیدمحمدعلی داعی نژاد
چکیده این رساله باهدف پاسخ به این سوال تدوین شده است که «بین ایمان و آزادی اندیشه چه رابطه ای وجود دارد؟». در پی تبیین این رابطه، ضمن مفهوم شناسی واژه ها، دیدگاه های متفکران اسلامی و غربی در این زمینه بررسی و تبیین شده است. در تبیین حقیقت ایمان و آزادی اندیشه، نگارنده در نهایت به این نظر رسیده است که بهترین تبیین از ایمان و آزادی، در مکتب تشیع ارائه شده است که علاوه بر تناسب با آیات قرآنی، مطابق فطرت بوده و از عقلانیت لازم برخوردار است. ایمان در این مکتب به معنای تصدیق قلبی است و اقرار زبانی و عمل لازمه آن و معرفت مقدمه آن است. ایمان ملازم با اختیار است و با باور، اعتقاد و دین تفاوت دارد. تنها ایمان مذهبی است که منجی بشراست. آزادی بر مبنای اسلام یعنی رهایی از هرگونه اسارت درونی و بیرونی و مبارزه با طاغوت درون و بیرون که نتیجه اش عبودیت، خود یابی و زندگی بر اساس معرفت خویش است. اسلام آزادی را ابزار می داند و در آن، مصالح فردی و مصالح جمعی را در نظر می گیرد. آزادی اندیشه یعنی: انسان در فکرش آزاد و بدون اینکه متمایل به یک طرف باشد فکر کند. در بررسی مبانی و مولفه های ایمان و آزادی اندیشه، بعد از تبیین و بررسی نقش آن ها، روشن گردید که مبانی و مولفه های ایمان نقش چشمگیر و بلکه بی بدیلی در زمینه سازی و تحقق و پیشبرد آزادی اندیشه دارند؛ مبانی و مولفه های آزادی اندیشه نیز چنین نقشی را ایفاء می کنند. در نهایت به تبیین این نکته پرداختیم که هر یک از ایمان و آزادی اندیشه، در رفع موانع یکدیگر نقش آفرین بوده و در عوامل موثر در رشد و شکوفایی یکدیگر نیز نقش بسزایی دارند.