نام پژوهشگر: محمد سلطان حسینی
حامد شایگان سید احمد طباییان
در این مطالعه پژوهشگر به بررسی رابطه بین منابع قدرت مدیران ادارات تربیت بدنی و سلامت سازمانی از دیدگاه کارکنان در استان اصفهان پرداخته است. در این بررسی اطلاعات از نمونه 155 نفری از کارکنان ادارات مختلف تربیت بدنی جمع آوری شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی منابع قدرت مدیران و سلامت سازمانی از دیدگاه کارکنان بود. براساس یافته ها منبع قدرت مرجعیت بر مولفه های نفوذمدیر، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه و تاکیدعلمی از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت تخصص بر مولفه های نفوذمدیر، ملاحظه گری و پشتیبانی منابع از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت پاداش بر مولفه های نفوذمدیر و پشتیبانی منابع از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت اجبار بر مولفه ساختدهی از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت قانونی بر مولفه ساختدهی از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت اطلاعات بر مولفه های یگانگی نهادی، نفوذمدیر و پشتیبانی منابع از سلامت سازمانی تاثیر دارد؛ منبع قدرت رابطه بر مولفه های نفوذمدیر و ملاحظه گری از سلامت سازمانی تاثیر دارد. علاوه براین با استفاده از آنالیز رگرسیون نشان داده شد که بیشترین تفاوت بین نظرات کارکنان براساس سن در رابطه با قدرت مرجعیت بود؛ بیشترین تفاوت براساس جنس در رابطه با قدرت قانونی بود؛ بیشترین تفاوت براساس سطح تحصلات در رابطه با قدرت مرجعیت بود. و همچنین آنالیز رگرسیون در رابطه با مولفه های سلامت سازمانی نشان داده شد که بیشترین تفاوت بین نظرات کارکنان براساس سن در رابطه با مولفه ملاحظه گری بود؛ بیشترین تفاوت برجنس در رابطه با مولفه روحیه بود؛ بیشترین تفاوت براساس سطح تحصیلات در رابطه با مولفه روحیه بود. در این بررسی پژوهشگر به کاربرد فهم منابع قدرت مدیران در بهبود سلامت سازمانی پرداخته که جنبه سلامت سازمانی در سازمان تربیت بدنی مورد غفلت قرار گرفته است.
ناصر رمضانی فر محمد سلطان حسینی
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مدیریت دانش و توانمندسازی شغلی کارکنان در ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1389 بود. تعیین حجم نمونه بوسیله جدول کرجیس و مورگان(1970) 230 نفر بود اما پرسشنامه های کامل شده و برگشتی 218 عدد بود. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری استفاده شد.ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش بر اساس مدل نوناکا و تاکوچی (1995) و پرسشنامه توانمندسازی شغلی اسپرتیزر (1995) بود. به منظور تحلیل استنباطی داده های حاصلهاز ابزارهای اندازه گیری از روشهای آماری ضریب رگرسیون، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.نتایج نشان داد: r مشاهده شده در سطح 05/0 همبستگی مثبت و معناداری را بین مدیریت دانش و توانمندسازی شغلی کارکنان در ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد نشان داد.همچنین بین اجتماعی سازی دانش،درونی سازی دانش،برونی سازی دانش، و ترکیب سازی دانش با مولفه های معنی دار بودن ، شایستگی ، استقلال وخودمختاری، و موثر بودن از توانمندسازی شغلی همبستگی مثبت و معناداری نشان داد. کلید واژه ها: مدیریت دانش، توانمندسازی شغلی، کارکنان، ادارات تربیت بدنی، هیاتهای ورزشی
رحمان همت پور محمد سلطان حسینی
هدف پژوهش حاضر بررسی آسیب شناسی ادارات تربیت بدنی استان کهگیلویه و بویراحمد بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی وجامعه پژوهش حاضر، شامل کلیه کارکنان اداره کل تربیت بدنی استان کهکلویه و بویراحمد و ادارات شهرستانهای دنا،بهمئی، دهدشت، گچساران و یاسوج در سال 1388 که تعداد آنها 85 نفر بود.حجم نمونه برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه35 سئوالی وایزبورد(1976)بود که آسیب شناسی سازمانی را در 7 مولفه(اهداف، ساختار، رهبری، ارتباطات، پاداش، مکانیسم های مفید، نگرش نسبت به تغییر) مورد سنجش قرار داد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط سازنده آن 82/0 و همچنین پایایی آن نیز 87/0 گزارش گردید. به منظور تحلیل استنباطی داده های بدست آمده از ابزار اندازه گیری از روش آماریt تک متغیره استفاده شد.نتایج نشان داد:میانگین حاصله در بخش اهداف در خصوص، آگاهی از اولویتهای سازمان(53/2)، در بخش ساختار در خصوص، تناسب تقسیم نیروی کار با وظایف محوله(95/2)،تقسم کار منطقی(73/2)، طراحی مناسب ساختار فعالیت حوزه های کاری(74/2)،و تقسیم نیروی کار در جهت دستیابی به اهداف(69/2)،در بخش ارتباطات در خصوص، وجود برخی تعارضات حل نشده در سازمان(88/1)،در بخش پاداش در خصوص، فرصت پیشرفت در شغل(78/2)،عادلانه بودن حقوق و مزایا(99/1)، فرصت پیشرفت و ترقی در سازمان(83/2)،و تناسب حقوق با میزان حقوق(06/2)، در بخش مکانیسم های مفید در خصوص، وجود ساز و کارهای کافی جهت انسجام و نظم دهی به امور کاری(55/2)، در بخش نگرش نسبت به تغییر در خصوص، مقاومت در برابر تغییر(96/2)، اتخاذ روشهای جدید برای انجام امور(32/2)، و استقبال از تغییر(96/2)، ادارات تربیت بدنی استان کهگیلویه و بویراحمد کمتر از سطح متوسط(3) بود که نشان دهنده وجود مشکل و آسیب در موارد مذکور بود..
گشتاسب آذرپیرا سید احمد طباییان
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین شفافیت نقش و سازگاری شغلی کارکنان در ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویر احمد بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان(570 نفر) ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1389 بود. تعیین حجم نمونه بوسیله جدول کرجیس و مورگان(1970) 230 نفر بود اما پرسشنامه های کامل شده و برگشتی 215 عدد بود. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری استفاده شد.ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته سازگاری شغلی بر اساس نظریه سازگاری شغلی دیویس و لاف کوئیست(1990) و پرسشنامه محقق ساخته شفافیت نقش بر اساس پرسشنامه ساویر (1992) بود. به منظور تحلیل استنباطی داده های حاصله از ابزارهای اندازه گیری از روشهای آماری ضریب رگرسیون، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.نتایج نشان دهنده این بود که: r مشاهده شده در سطح 05/0 همبستگی مثبت و معناداری را بین شفافیت نقش و سازگاری شغلی کارکنان در ادارات تربیت بدنی و هیاتهای ورزشی استان کهگیلویه و بویراحمد نشان داد. هریک از متغیرهای محیط شغلی،شخصیت، و ارزشها و نیازها به تنهایی تحت تاثیر شفافیت هدف قرار داشتند. همچنین متغیرهای محیط شغلی،شخصیت، ارزشها و نیازها، و رضایتمندی نیز به تنهایی تحت تاثیر شفافیت فرآیند قرار داشتند.
اکبر جابری محمد سلطان حسینی
چکیده هدف کلی این تحقیق بررسی عوامل مرتبط با توسعه وفاداری هواداران به برند تیم های لیگ برتر فوتبال ایران و ارایه مدلی در راستای توسعه برند تیم های فوتبال بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی است که به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را هواداران تیم های پرطرفدار لیگ برتر ایران(تراکتور سازی، استقلال، سپاهان، پرسپولیس و شاهین بوشهر ) در یازدهمین دوره لیگ برتر 90-91 ایران تشکیل می دادند. با توجه به عدم دسترسی به امار دقیق و قابل اطمینانی از تعداد هواداران تیم های مورد نظر تعداد نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران ، 139 نفر ارزیابی گردید، که در نهایت تعداد 200 پرسشنامه به در بین هوادارانی که به صورت هدفمند در دسترس انتخاب شده بودند، توزیع گردید و تعداد 189 از پرسشنامه ها قابل بررسی و تحلیل ارزیابی گردیدند. ابزار گرداوری این تحقیق با اقتباص از پرسشنامه های وفاداری نگرشی گلادن و فانک(2001)، وفاداری رفتاری فینک و همکاران (2003)، جذابیت هویت آهرن و همکاران (2005)، هم ذات پنداری تیم-هوادار میل و آشفورث(2003 )، و پرسشنامه هویت تیمی کو(2009) تدوین گردید، به طور کلی این پرسشنامه شامل5 بخش و ویژه گی های جمعیت شناختی بوده که در مجموع شامل 34 سوال بوده است. روایی صوری بر اساس نظرات 15 نفر از محققین حوزه بازاریابی و ورزش انجام و بر اساس آزمون کندال روایی محتوایی پرسشنامه نیز 79/0 محاسبه گردید. مقدار پایایی نیز بر اساس آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 80/0 به دست آمده است. جهت تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از نرم افزارهای 18spss و amos20 استفاده گردید. جهت سنجش روائی مدل تحقیق از روش مدل یابی معادلات ساختاری، استفاده و بر اساس نتایج تحلیل مسیر ارتباط متغیرهای این پژوهش مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که هویت تیمی با جذابیت هویت، جذابیت هویت با هم ذات پنداری هوادار-تیم، هم ذات پنداری هوادار-تیم با وفاداری نگرشی، و وفاداری نگرشی با وفاداری رفتاری دارای رابطه مثبت و معناداری می باشند.