نام پژوهشگر: محمد صادق واحدی
زهرا خسروجردی محمد صادق واحدی
در میان همه اموری که به انسان و جنبه های انسانی مرتبط است ، مسئله زن همواره با پیچیدگی و ظرافت بیشتری همراه بوده است. زنان در طول تاریخ از موقعیت و مقام لازم و کافی برخوردار نبوده اند و با رشد علم بشری و افزایش آگاهیهای زنان، این مشکل به طور جدی مطرح شده است که شأن واقعی زنان در خانواده ، جامعه و نظام هستی کدامست .فمینیسم فعالیتهای سازمان یافته برای احقاق حقوق زنان است و اخلاق فمینیستی اصطلاحی فراگیر است که بر نظریات متنوعی دلالت دارند.این نظریات پابه پای پیشرفت تفکر درباره مسائل زنان ، دستخوش تحول و تطور بوده اند. اینکه زنان از نظر اخلاقی ویا ذاتی با مردان برابرند و یا بر آنان برتری دارند متفاوت بودن تعقل و استدلال اخلاقی و تفکر مردانه و زنانه ، داوری های متنوعی است که با پذیرش یا عدم پذیرش آنها ، انواع نظریات اخلاق فمینیستی از هم جدا می شوند. بسیاری از آنان معتقدند جامعه پدر سالارانه است و دانش پژوهی ، فلسفه و اخلاق حامی پدر سالاری است و زنان در آن شریر به حساب می آیند. بدین ترتیب مسلم است فمینیسم و اسلام دو دنیای متفاوت هستند اگر قصد توجیه و تفسیر اخلاق فمینیسمی در آموزه های اسلام را داشته باشیم با سیستم نظام مند حقوقی اسلام مواجه می شویم که برای هر یک از زن و مرد و با توجه به ویژگیها و تفاوتهایشان حقوق مشخصی قائل است . اصل عدالت و تطابق حقوق با نقشها و تکالیف متفاوت جنسیتی از اصول مبنایی اسلام در روابط زن و مرد است . فضایل و ارزشهای اخلاقی اموری واقعی هستند که زمان و مکان مشمول بوده و همه انسان ها را شامل می شوند در حالی که براساس اخلاق فمینیستی زن از شان و جایگاه والاتری نسبت به مرد برخوردار است و اگر کرامت و حرمت مرد در پایی زن قربانی شود اشکالی ندارد. اما عکس این مطلب ضد ارزش و رذیلت است و این زن بودن زن است که فضیلت ساز است و فضایلی چون عدالت و عفت آنگاه که با زن بودن و اقتضائات آن ناسازگار باشد ، باید کنار گذاشته شود. از اینرو در بحث از احقاق حقوق زنان و بررسی تکالیف و اخلاقیات ایشان همواره باید جانب احتیاط رعایت شود که با نفی هرگونه سنت صحیح، هر تفکر ضد اخلاقی جدید، تأیید نگردد.