نام پژوهشگر: جعفر باباجانی

رابطه بین فرصتهای سرمایه گذاری و ارتباط ارزشی جریان نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  علی عالی زاده   جعفر باباجانی

یکی از جریان های تحقیق که به بررسی میزان سودمندی اطلاعات حسابداری می پردازد، تحقیقات ارتباط ارزشی است. برای اینکه اطلاعات مالی حائز ویژگی ارتباط ارزشی باشند، باید بین ارقام حسابداری و ارزش جاری شرکت رابطه معنی داری وجود داشته باشد. چنانچه هیچگونه همبستگی ای بین ارقام حسابداری و ارزش شرکت وجود نداشته باشد، نمی توان اطلاعات مالی را دارای ارتباط ارزشی قلمداد نمود، و بنابراین، گزارشات مالی قادر به برآورده نمودن یکی از اهداف اصلی خود نخواهند بود. در این تحقیق نقش فرصت های سرمایه گذاری به عنوان عاملی تعیین کننده در اهمیت نسبی جریان وجه نقد عملیاتی (cfo) و اقلام تعهدی در ارزش گذاری شرکت مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی سوال های اصلی تحقیق، 11 فرضیه در قالب سه فرضیه اصلی "اطلاعات مربوط به رشد"، "منابع مالی داخلی" و "معیار دچار اخلال" ارائه گردید. سپس این 11 فرضیه با استفاده اطلاعات 90 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در قالب دو مدل مورد آزمون قرار گرفت. برای آزمون مدل ها از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد و پیرامون معنی داری ضرایب تحلیل هایی انجام شد. یافته های تحقیق نشان می دهد با افزایش فرصت های سرمایه گذاری (ios)، ارتباط ارزشی سود در ابتدا کاهش و سپس افزایش می یابد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که با افزایش فرصت های سرمایه گذاری، در سطوح مختلف فرصت های سرمایه گذاری، از ارتباط ارزشی جریان وجه نقد عملیاتی و اقلام تعهدی کاسته می شود. این بدین معنی است که سرمایه گذاران تنها در سطوح بالای فرصت های سرمایه گذاری، به سود حسابداری به عنوان یک رقم مربوط و قابل اتکا می نگرند و در سطوح پایین فرصت های سرمایه گذاری برای اتخاذ تصمیمات مربوط به ارزش گذاری به سایر منابع اطلاعاتی توجه دارند. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که سرمایه گذاران به اجزای سود به عنوان معیارهایی دچار اخلال می نگرند و بنابراین برای اتخاذ تصمیمات مربوط به ارزش گذاری از این ارقام استفاده نمی کنند.

مدلی برای استقرار نظام بودجه بندی عملیاتی در دولت جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1390
  بهروز خدارحمی   جعفر باباجانی

از ضرورت های اصلاح ساختار اقتصادی دولت، اصلاح روش های بودجه بندی و توزیع منابع آن می باشد. از آنجائیکه اختصاص هدفمند اعتبار به فعالیت های هرسازمان می تواند ضمن شفاف سازی نحوه توزیع منابع، امکان پایش عملیاتی و انتظار برای دسترسی به نتایج هزینه ها را فراهم سازد، استفاده از روش بودجه بندی عملیاتی گام موثری در افزایش کارآیی و اثر بخشی اعتبارات خواهد بود. با توجه به حرکت رو به رشداصلاحات در ارائه خدمات بخش دولتی، اصلاح روند بودجه بندی با تکیه بر هماهنگی های فرابخشی ودرون بخشی از جمله اهداف دفتر برنامه ریزی منابع مالی وبودجه به شمار می رود و این امر تنها در سایه تعامل و ایجاد زبان مشترک برنامه ریزی و بودجه بندی در فرآیند تدوین بودجه میسر خواهد گردید. حرکت به سمت بودجه بندی عملیاتی یکی از این تجدیدنظرها در فرایند بودجه بندی است. بودجه بندی عملیاتی، فرایند تهیه و پذیرش یک بودجه است که بر عملکرد مدیریت تأکید می کند و اجازه می دهد که تصمیمات تخصیص، تا حدود زیادی بر مبنای کارایی و اثربخشی تحویل خدمات انجام شود. پذیرش بودجه بندی عملیاتی، تعهدی است برای جمع آوری داده های عملیات برای هر تصمیم و گنجاندن آن در فرایند ارزیابی و بررسی است.با وجود تعهد بودجه بندی عملیاتی به تلفیق پاسخگوئی مالی و عملیاتی و سازگاری با پاسخگوئی سیاسی، بودجه بندی عملیاتی دارویی برای هزاران مشکل بودجه بندی عمومی است. بنابراین بودجه بندی عملیاتی بیش از پیش دولت ها را به این فکر واداشته است، که با تغییر محیط حاکم بر بودجه بندی به سمت بودجه بندی عملیاتی حرکت کنند. لازمه ی این کار کسب شناخت کافی نسبت به فرایند بودجه بندی عملیاتی و حرکت تدریجی و قاعده مند به سمت آن است. در این راستا، بهره گیری از کشورهای پیشرو در زمینه ای استقرار بودجه بندی عملیاتی خالی از لطف نیست. بنابراین بایسته است ضمن بررسی مدل ها و تجربه های کشورهای موفق در استقرار نظام بودجه بندی عملیاتی، محیطی در ایران فراهم گردد، که دستیابی به بودجه بندی عملیاتی را تسهیل سازد. بودجه بندی عملیاتی در نظام دولتی ایران مطرح شده و در ضرورت آن تردیدی نیست. تاکید بر این امر به طور خاص در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تحت عنوان نتیجه محوری و همچنین در تحت عنوان پاسخگویی مسئولین دیده می شود. بنابراین این سوال اصلی مطرح شد که علیرغم تاکیدات صورت گرفته بر تحقق استقرار نظام بودجه بندی عملیاتی، آیا پارادایم حاکم بر استقرار نظام بودجه بندی کشور، در مقایسه با سایر کشورها از قابلیت های لازم برای استقرار موفق این نظام برخوردار است؟ رسالت این تحقیق در این راستا بود و تلاش گردید ضمن بررسی و شناخت عوامل کلیدی موثر در اجرای بودجه بندی عملیاتی، وضع موجود برای استقرار این نظام ارزیابی شود. از همین رو، با بهره جستن از مبانی نظریو مطالعه ی تطبیقی پیرامون نظام بودجه بندی عملیاتی متغیرهایی به عنوان عوامل کلیدی موثر در استقرار نظام بودجه بندی عملیاتی و در قالب سوالاتی در دو نوع پرسشنامه، و با استفاده از روش دلفی- به عنوان روشی برای کسب اجماع نظر خبرگان- فرضیه ها آزمون و نتایج ارائه شد. نتایج حکایت از آن داشت که پارادایم حاکم بر استقرار نظام بودجه بندی کشور، در مقایسه با سایر کشورها از قابلیت های لازم برای استقرار موفق این نظام برخوردار نیست. با توجه به نتیجه ی آزمون های صورت گرفته و نیز با بهره گیری از تحلیل عاملی مدلی پیشنهاد گردید که در آن عوامل اثرگذار از جمله بهبود محیط عملیاتی، پایش و نظارت مناسب، تخصص محوری وظایف، پذیرش حسابداری تعهدی و معیار اندازه گیری جریان منابع اقتصادی، لزوم مشارکت و همکاری بیشتر نهادهای تاثیرگذار در فرایند بودجه بندی و تمرکززدایی و تفویض مناسب وظایف لحاظ گردید.