نام پژوهشگر: پژمان طهماسبی کهیانی
مجتبی مقصودی مقدم پژمان طهماسبی کهیانی
چکیده تنوع زیستی تعداد، غنا و ترکیب موجودات را تحت پوشش قرار می دهد. در ساده ترین شکل، تنوع را گوناگونی تعریف می کنند. روشها و شاخص های متفاوتی برای بررسی تنوع در جوامع گیاهی پیشنهاد شده است. با توجه به اهمیت اکولوژیکی تنوع با تاثیر بر عملکرد، پویایی و پایداری اکوسیستم و نیز لزوم بررسی پاسخ گیاهان نسبت به عوامل چرایی با بررسی تغییرات در ویژگی ها و ترکیب گیاهی و همچنین لزوم انتخاب بهترین روش مدیریتی جهت مدیریت بهتر و اصولی مراتع کشور، در این بررسی سعی شده تا در سه سطح تنوع، ویژگی ها و ترکیب گیاهی: سه روش مدیریتی قرق بلند مدت، قرق کوتاه مدت و چرای آزاد در مراتع استپی بروجن مورد مقایسه قرار گیرند. از طریق پیمایشهای میدانی نسبت به تشخیص تیپ های گیاهی هر منطقه مبادرت نموده و در داخل هر تیپ گیاهی اقدام به تعیین توده معرف گردید. در این منطقه معرف، نمونه برداری به روش تصادفی-سیستماتیک انجام گرفت. در داخل هر پلات ویژگیهایی از جمله درصد پوشش، میانگین حداکثر ارتفاع سطح فتوسنتز کننده هر گونه، تولید، تعداد سنبل و گل، تعداد گلچه و گل و در نهایت تعداد بذور هر گونه محاسبه گردید. برای اندازه گیری شاخص های تنوع نیز از طریق معادلات مربوطه اقدام گردید. ضمن اینکه کار شناسایی فرم های رویشی، شکل زیستی، ساختار پوشش و کلاس های خوشخوراکی گونه ها نیز بعد از نمونه برداری با استفاده از منابع موجود صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در این بررسی پس از مرتب کردن ماتریس داده ها در نرم افزار excel با استفاده از نرم افزار pc-ord و در نهایت تحلیل تجزیه واریانس یکطرفه و مقایسات چند گانه (روش توکی) صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در بررسی اختلاف با سطح احتمال 5% میان مناطق مورد مطالعه از لحاظ ویژگی های گیاهی به غیر از تولید، ارتفاع، فرم رویشی پهن برگ چند ساله، شکل زیستی تروفیت و میانگین تعداد گلچه و سنبلچه گونه ها در بقیه موارد این اختلافات کاملاٌ معنی دار می باشد. در بررسی تنوع گیاهی میان مناطق مورد مطالعه نیز این اختلاف با سطح احتمال 5% کاملاٌ معنی دار بوده و در اکثر موراد بیشترین میزان ضرایب بدست آمده برای شاخص ها به ترتیب مربوط به قرق بلند مدت، قرق کوتاه مدت و چرای آزاد می باشد، تنها در مورد شاخص تنوع بتا این میزان در قرق بلند مدت بیشتر از چرای آزاد و چرای آزاد بیشتر از قرق کوتاه مدت بود. در نهایت ترکیب گیاهی سه منطقه مورد مطالعه نیز دارای اختلاف معنی داری بوده و چرای حیوانات باعث تغییرات زیادی در ترکیب گیاهی به ترنیب در منطقه چرای آزاد و قرق کوتاه مدت شده است. اگرچه قرق بلند مدت از نظر تنوع و ترکیب پوشش گیاهی در شرایط ایده الی قرار دارد ولی قرق کوتاه مدت نیز باعث احیا پوشش گیاهی شده است و به عنوان گزینه مدیریتی قابل قبول معرفی می شود. کلمات کلیدی: مدیریت مرتع، ترکیب گیاهی، تنوع گونه ای، شاخص های تنوع، تنوع آلفا و بتا، مراتع استپی، بروجن
علی اکبر قاسمی میانرود پژمان طهماسبی کهیانی
چکیده: آتش سوزی های عمدی و سهوی بسیاری از تغییرات ایجاد شده در مراتع و منابع طبیعی در جهان را توجیه می نماید. با توجه به اهمیت و فراوانی آتش سوزی ها و لزوم بررسی پاسخ اکوسیستم ها به این عامل و از طرفی لزوم انتخاب بهترین روش برای حفاظت از زیستگاه ها و مدیریت منابع طبیعی، این مطالعه انجام شد. در این مطالعه سعی شده است پاسخ برخی از گیاهان مرتعی را به عامل آتش سوزی از نظر مقدار تولید، کیفیت علوفه تولیدی و تغییرات فنولوژیکی ایجاد-شده و نیز تاثیر متقابل آتش و سطوح مختلف چرایی بر روی فنولوژی گیاهان بررسی گردد. این مطالعه در مراتع نیمه استپی دو ناحیه کرسنک و مرغملک به ترتیب در 67 و 55 کیلومتری شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است که در سال های گذشته بخش هایی از این مناطق به تناوب دچار آتش سوزی شده است. برای مطالعه ابتدا از طریق پیمایش صحرایی مناطق آتش سوزی شناسایی شده، سپس در سه مرحله متناسب با مراحل فنولوژیکی گونه های مورد مطالعه با استقرار ترانسکت و پلات اندازی اقدام به داده برداری مراحل فنولوژیکی شد. برای اندازه گیری مقدار تولید زیتوده، طول گیاه، تعداد سنبلچه گیاهان مورد مطالعه، از دو تیمار شاهد و آتش در شیب های شمالی و جنوبی، در آتش سوزی های یکساله و سه ساله گونه های مورد نظر از روی زمین کف بر شده و داده های مورد نیاز محاسبه شدند. برای اندازه گیری اثرات آتش بر روی کیفیت علوفه تولید شده، گونه های مورد نظر دو تیمار آتش و شاهد جمع آوری شده و با استفاده از دستگاه near infrared reflectance (nir) شاخص های کیفیت علوفه اندازه-گیری مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها پس از مرتب کردن داده ها در نرم افزار excel با استفاده از نرم افزار spss با تحلیل general linear model (glm) انجام شد و برای مقایسه میانگین های دو تیمار آتش و شاهد از آزمون t مستقل استفاده شد. برای بررسی تغییرات شاخص های کیفیت علوفه از نرم افزار pc-ord و تجزیه و تحلیل تجزیه مولفه های اصلی principal component analysis (pca) استفاده شد. نتایج نشان داد که با سطح احتمال 05/0 میان مناطق آتش سوزی و شاهد آتش موجب افزایش کیفیت علوفه در اولین فصل رشد پس از آتش-سوزی شده است. اما با فاصله از زمان آتش سوزی تفاوت کیفیت علوفه در تیمار آتش با شاهد کم تر می شود. در مقایسه میان تولید زیتوده و تولید زایشی گیاهان در مناطق آتش و شاهد، مشاهده شد که آتش موجب تحریک گیاهان برای افزایش تولید رویشی و زایشی بیشتر گیاهان می شود و با فاصله از زمان آتش سوزی به تدریج از این اثر آتش کاسته می-شود. در بررسی اثرات آتش سوزی بر مراحل فنولوژیکی گیاهان در بعضی از گونه ها مشاهده شد که آتش موجب کوتاه تر شدن مراحل فنولوژیک می شود و از طرفی موجب انجام این مراحل در بازه زمانی کوتاه تری می-شود. در بررسی اثرات متقابل آتش و دوتیمار چرایی سبک و سنگین مشاهده شد که اثر متقابل آتش و تیمار چرایی سنگین موجب سرعت بیشتر مراحل فنولوژیکی، نسبت به چرای سبک می شود. اگرچه آتش سوزی در بسیاری از موارد به عنوان یک عامل مخرب در مراتع کشور مطرح می گردد، اما در مناطقی که از نظر آب و هوایی و بارندگی در وضعیت مساعدی باشد آتش می تواند به عنوان یک گزینه مدیریتی برای افزایش تولید و پایداری استفاده از مراتع مورد توجه باشد. کلمات کلیدی: آتش سوزی، فنولوژی، مراتع، کیفیت، چرا، تولید، زیتوده، گلدهی.
محمدرضا ریگی کوته نبی الله یارعلی
انتخاب روش مناسب برای اصلاح و احیاء مراتع، به دلیل اینکه نیازمند در نظر گرفتن عوامل و معیارهای متعددی است دشوار و نیازمند توجه به عوامل متعددی است. در این تحقیق از چندین معیار (اکولوژیکی، فنی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و اقتصادی ...) برای انتخاب روشهای مناسب ( قرق، کپه کاری، چرای تناوبی و کود پاشی ...) برای اصلاح مراتع استفاده شده است. ابتدا معیارهای لازم و تاثیرگذار در انتخاب روش مناسب برای اصلاح مراتع، شناسایی شدند. سپس تعداد 30 پرسشنامه در راستای فرضیه ی تحقیق و برای دستیابی به نقطه نظرات بهره برداران و کارشناسان منابع طبیعی تهیه شد. از روش های تحلیل سلسله مراتبی(ahp) و تحلیل شبکه (anp)، بهترین روش اصلاح مرتع هم از نظر دیدگاه بهره برداران و هم از دیدگاه کارشناسان انتخاب شد. و با استفاده از آزمون من ویتنی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از کاربرد ahp نشان داد که از نظر کارشناسان گزینههای مدیریتی قرق (18.7%)، کپه کاری (14.5%) و بذرکاری (11.6%) به ترتیب انتخاب شدند. از نظر بهره برداران گزینه های مدیریتی سیستم چرای تناوبی (29.6%)، کپه کاری (13.5%) و قرق (12.8%) نیز به ترتیب انتخاب شدند. با توجه به ادغام دیدگاه های بهره برداران و کارشناسان گزینه های مدیریتی سیستم چرای تناوبی (21.7%)، قرق (17.2%) و کپه کاری (12.7%) به ترتیب انتخاب شدند. مقایسه نظرات اصلاحی بهره برداران و کارشناسان با استقاده از آزمون من ویتنی نشان داد که تفاوت معنی داری در انتخاب روش های مدیریتی اصلاح مرتع بین آن ها وجود ندارد. نتایج حاصل از کاربرد anp نتایج نشان داد که معیارهای محیطی، اقتصادی و بازدارنده به ترتیب مهم و دارای بیشترین اثرگذاری بودند. بر این اساس با توجه به نتایج حاصله، گزینه های بذرکاری، کپه کاری و قرق به عنوان اولویت نخست در امر اصلاح مراتع قرار گرفتند. از این نظریات می توان این گونه برداشت کرد که اولویتبندی گزینهها براساس موازین علمی بوده و بدون توجه به منافع شخصی صورت گرفته است. کلید واژه ها: تحلیل چند معیاره، تحلیل شبکه، تحلیل سلسله مراتبی، اصلاح مراتع
زینب کریمیان عبدالرزاق دانش شهرکی
یکی از مشکلات مراتع ایران عدم رعایت زمان مناسب ورود وخروج دام می باشد. این موضوع صدمات زیادی را به مراتع وارد نموده است به گونه ای که زادآوری و بقاء تعداد زیادی از گونه های مهم وخوشخوراک مرتعی با تهدید روبرو شده است.یکی از پارامتر های بسیار مهم در مدیریت چرای دام و تعیین آمادگی گیاهان مرتعی جهت چرای دام، آگاهی از چگونگی تغییرات دخایر غذایی گیاه به خصوص کربوهیدرات های محلول در قسمت های مختلف گیاه در طول فصل رویش و در مراحل مختلف فنولوژیک گیاهان می باشد. مجموع کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) به عنوان منبع اصلی ذخایر غذایی گیاهان محسوب می شود. از این ذخایر برای تنفس، رشد اولیه، رشد مجدد پس از برداشت یا چرا و نیازهای دیگر استفاده می شود. این تحقیق در مراتع نیمه استپی کرسنک واقع در استان چهار محال و بختیاری به منظور تعیین تغییرات ذخایر کربوهیدرات های غیرساختاری گونه مورد مطالعه در مراحل فنولوژیک و نیز تعیین بهترین زمان آمادگی گیاه جهت انجام چرا صورت پذیرفت. تغییرات ذخایر کربوهیدرات های غیر ساختاری در سه مکان با سابقه چرای سنگین و چرای متوسط و قرق در سه مرحله فنولوژیکی اوایل رویش (سه برگی تا چهار برگی)، گلدهی (ظهور خوشه ها و غنچه های گل ) و بذر دهی (رسیدگی بذور) در محل ذخیره ریشه مطالعه شد. نتایج نشان داد بین اثرات گونه ها، مراحل فنولوژیک و شدت چرا از لحاظ مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) در سطح احتمال 5 درصد تفاوت معنی داری وجود داشت اما بین اثرات متقابل از این لحاظ تفاوت معنی داری دیده نشد. میانگین کل درصد کربوهیدرات های غیر ساختاری در سه گونه astragalus effusus، eryngium billardieri و bromus tomentellus به ترتیب 8/15، 9/12 و 8/12 بود. در هر سه گونه با پیشرفت مراحل رشد و کاهش شدت چرا مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری افزایش یافت. به طوریکه که بیشترین مقدار کربوهیدرات های غیر ساختاری در دو گونه astragalus effusus وeryngium billardieri در مرحله گلدهی و در شدت چرای متوسط و در گونه bromus tomentellus در مرحله بذر دهی و در شدت چرای متوسط بوده است و کمترین مقدار در هر سه گونه در مرحله اوایل رویش و در شدت چرای سنگین می باشد. تغییرات مقدار کل کربوهیدرات های موجود در ریشه که شامل مجموع کربوهیدرات های غیر ساختاری (tnc) و کربوهیدارت های ساختاری (tac) است، هر سه گونه مورد بررسی همانند تغییرات درصد کربوهیدرات های غیر ساختاری بود. بنابراین بهترین زمان چرا در منطقه مورد مطالعه مرحله گلدهی (ظهور خوشه ها و غنچه های گل ) است. زیرا در این زمان ذخایر tnc در حداکثر خود می باشند و در صورت انجام چرای صحیح و اصولی گیاه قادر به بازسازی خود خواهد بود. بنابراین پیشنهاد می شود چرای گیاهان تا این زمان به تعویق افتد. بحرانی ترین زمان چرا مرحله اول فنولوژیک (سه تا چهار برگی) می باشد. زیرا گیاه در این زمان کمترین مقدار tnc را داراست و چرای گیاه باعث کاهش شدید میزان ذخایر آن و در صورت تکرار نابودی گیاه را موجب خواهد شد.
اعظم کریمی اسماعیل اسدی بروجنی
چکیده آتش سوزی در جنگل ها و مراتع باعث نابودی بخش عظیمی از منابع طبیعی می شود. از آنجا که عوامل متعددی در وقوع حریق نقش دارند، پیش بینی دقیق زمان و مکان وقوع آتش سوزی امری دشوار است اما با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی می توان به صورت مکان دار، نقاط دارای خطر بالای آتش سوزی را شناسایی کرده و مدیریت بهتری بر آن ها اعمال داشت. هدف از انجام این پژوهش شناسایی مناطق با ضرایب خطر آتش سوزی بسیار بالا براساس مهمترین فاکتورهای تاًثیرگذار بر مهار و گسترش آتش سوزی می باشد. برای این منظور رابطه بین 3 گروه عوامل انسانی (انگیزشی)، بیوفیزیکی، تجهیزات و امکانات، مشتمل بر 26 متغیر با سطح و تعداد آتش سوزی های رخ داده در هر دهستان استان مورد بررسی قرار گرفت. شناسایی و تعیین متغیرهای مورد بررسی با استفاده از روش پرسشنامه و با محاسبه و جمع آوری اطلاعات مذکور انجام شد. از روش رگرسیون وزن دار فضایی ((gwr برای تهیه نقشه پهنه بندی حریق از نظر سطح و تعداد آتش سوزی های رخ داده طی سال های 1386 تا 1392 و تعیین ارتباط آن با عوامل فوق الذکر استفاده گردید نتایج نشان داد از بین 26 متغیر مورد بررسی از لحاظ تأثیر بر مساحت و تعداد آتش سوزی در عرصه های طبیعی تعداد 6 متغیر شامل متوسط سن نیروهای محافظ (69/0 r=و71/9vif=)، تعداد نیروهای محافظ موجود در هر دهستان (53/0r=- و81/10vif=)، تعداد پرسنل افتخاری موجود در هر بخش (49/0r=- و11/15vif=)، میزان حقوق دریافتی (45/0r=- و08/8vif=)، میزان شاخص پوشش گیاهی موجود در هر دهستان (32/0r= و30/14vif=) و میزان امکانات و تجهیزات اطفاء حریق (4/0r=- و04/11vif=) به ترتیب دارای بیشترین تأثیرگذاری بر روی مساحت آتش سوزی های رخ داده بوده اند. تعداد 6 متغیر شامل میزان حقوق دریافتی ماهیانه (61/0r=- و08/8vif=)، تعداد نیروی محافظ (56/0r=- و81/10vif=)، تعداد پاسگاه حفاظتی (54/0r=- و 2/2vif=)، متوسط سن افراد محافظ (53/0r= و 71/9 vif=)، متوسط شیب عرصه های طبیعی (50/0r= و 99/8 vif=)، تعداد پرسنل افتخاری (42/0r=- و 11/15 vif=) به ترتیب دارای بیشترین تأثیرگذاری بر روی تعداد آتش سوزی های رخ داده بوده اند. در نهایت طبق نقشه های پهنه بندی ترسیم شده دهستان های وردنجان، مرغ ملک، میزدج علیا، پشت کوه اردل و چغاخور دارای بیشترین میزان خطر آتش سوزی و دهستان-های حومه بروجن دارای کمترین میزان از نظر مساحت مورد حریق می باشند و دهستان های میزدج علیا، پشت کوه اردل و ارمند دارای بیشترین میزان خطر آتش سوزی و دهستان میانکوه موگویی دارای کمترین میزان خطر براساس تعداد حریق های رخ داده می باشند که طبق بررسی های صورت پذیرفته، نقشه های به دست آمده تطبیق زیادی با میزان سطح و تعداد آتش سوزی های رخ داده در دهستان های مورد نظر دارند.