نام پژوهشگر: سید مهدی موسوی
لیلا خسروی سید مهدی موسوی
اساس شکل گیری یک پژوهش مطرح شدن یک مسأله و فرایند پاسخ گویی به آن است و شرط مسأله، نو بودن موضوع است. هنر فلزکاری غرب ایران در هزاره اول ق.م از نظر تکنیک و تزئینات، تأثیری شگرف بر هنر فلزکاری دوران بعدی داشته است. مطالعه این اشیاء از این جهت مهم و حیاتی است که شالوده اصلی هنر فلزکاری هخامنشی برآن بنیان نهاده شده است و عرصه جدیدی را در مطالعات فلزکاری کهن غرب ایران خواهدگشود. این اشیاء تنها یک آثار هنری ساده نیستند بلکه هر یک از آنها بیانگر افکار، باورها، صنعت، هنر، شیوه های زندگی، اعتقادات مذهبی، فرهنگی و ... سازندگان خود هستند که علی رغم اهمیت ویژه آنها تاکنون پژوهش جامعی در این خصوص صورت نگرفته است.
عباس نامجو سید مهدی موسوی
آتشکده ها یکی از مظاهر مهم دینی عصر ساسانی است. این بنا ها از چنان اهمیتی برخوردار بود که بسیاری از مراسم خاص آن دوره از جمله تاجگذاری و اعطای منصب و حتی جشن ها در آنجا انجام می گرفت. به استناد منابع تاریخی تعداد آنها بسیار بود. مطابق مطالعات انجام گرفته، در منابع اسلامی موجود، از 40 آتشکده نام برده شده است، اما مکان دقیق آنها قابل شناسایی نیست. با مکان یابی این آتشکده ها می توان پرده از بسیاری از ابهامات و پرسش های باستانشناسانه برداشت. پاسخ به پرسش هایی از جمله این که چه عواملی در انتخاب محل آتشکده ها موثر بوده است و کلاً محیط و جغرافیا تاثیری در شکل آتشکده داشته اند و در آخر چگونه می توان به منابع و متون اسلامی به عنوان یک مرجع معتبر برای مکان یابی آتشکده ها تکیه کرد. با پاسخ به این پرسش ها مکان تعدادی از آتشکده های نامبرده شده در متون شناسایی شده که این مکان یابی مورد استفاده کاوش های باستان شناسی و نیز دیگر مطالعات علمی قرار خواهد گرفت. در این رساله به کالبد، معماری، باستان شناسی و تاریخ 96 آتشکده که در کل ایران توزیع شده اند، پرداخته شده است و در نهایت مکان 18 آتشکده مورد شناسایی قرار گرفته است. روش تحقیق به صورت میدانی و تحلیلی- استقرایی بوده است.
سید مهدی موسوی امیر بیات ترک
تئوری محدودیتها یکی از روشهای نسبتاً جدید با هدف شناسایی و حذف گلوگاه های سیستم های تولیدی می باشد، که در میان روش ها و فلسفه های مختلف حوزه تولید مطرح گردیده است.کمتر در کشور ما به صورت کاربردی مورد استفاده واقع شده است .در این تحقیق ، با مطالعه منابع مختلف تئوری محدودیتها و بررسی نقاط ضعف و قدرت آن و در کنار آنها بررسی وضعیت کارخانه ای در داخل کشور سعی شده است تا آن تئوری به صورتی بومی در داخل کارخانه های کشور پیاده سازی شود و نتیجه مورد نظر در این تئوری دریافت شود. یکی از اشکالات این تئوری این است که فکری به حال عدم پیدایش محدودیتهای جدید یا مشابه قبلی ویا کاهش احتمال بروز مجدد آنها نمی کند. لذا با رویکرد حل این مشکل، یک مدل جدید با استفاده از ابزار تجزیه و تحلیل عوامل شکست و آثار آن2 (تلفیق مدل ارائه شده در این دو روش با هم) طراحی گردید. این مدل در یک کارخانه با جامعه آماری 43 نفر مورد آزمون واقع شد و با استفاده از آزمونهای آماری و بکارگیری نرم افزار اس پی اس اس3 نتیجه استفاده این مدل در نمونه انتخابی (کارخانه انتخابی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که شرکت در تمامی عوامل مورد بررسی دارای وضعیت متوسطی می باشد که با به کارگیری این تئوری در کارخانه موجب رفع محدودیتها در کارخانه شده و وضعیت کارخانه و سوددهی آنرا بهبود می بخشد . فرضیات مورد استفاده دراین مدل عبارتند از: شناسایی و حذف گلوگاههای یک سیستم تولیدی با روش تئوری محدودیتها که منجر به : 1)افزایش میزان تولید ، 2) افزایش میزان سود ، 3) کاهش موجودی ، می گردد و همچنین استفاده از مدل جدید ارائه شده منجر به 4) افزایش رضایت مندی کارکنان ، 5) کاهش احتمال بروز محدودیت های مشابه می گردد ، که در نهایت هر 5 فرضیه با استفاده از آزمون t با نمونه های مستقل مورد آزمون قرار گرفته و همگی اثبات شدند.
سید مهدی موسوی محمد علی روشن ضمیر
زیرا می توان آن را به عنوان یک مدل شمع در نظر گرفت. مقاومت اندازه گیری شده مخروط نفوذ استاندارد qc و مقاومت اندازه گیری شده غلاف اصطکاکی qs به ترتیب برای محاسبه مقاومت اتکایی و مقاومت جداری شمع به کار می روند. استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی رفتار شمع به عنوان یک ابزار مکمل در بررسی نتایج به دست آمده از آزمایشات بارگذاری و با استفاده از نتایج آزمایش cpt در طول دهه گذشته مد نظر محققین ژئوتکنیک قرار گرفته است. مدل های گوناگونی از شبکه عصبی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج به دست آمده از آنها با یکدیگر مقایسه گردیده است، اما مدلی که قابلیت افزایش دقت پیش بینی نتایج را تا حد مطلوب با استفاده از داده های آموزشی محدود داشته باشد تا کنون معرفی نگردیده است. مدل سازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی نیازمند در اختیار داشتن مجموعه داده های مناسب می باشد، از اینرو پنجاه و هشت مطالعه موردی روی شمع های با مشخصات متفاوت، شامل آزمایش بارگذاری استاتیکی شمع و داده های آزمایش نفوذ مخروط روی خاک محیط شمع های مورد بررسی، از نقاط مختلف دنیا گردآوری شده است. شبکه عصبی مصنوعی از نوع انتشار برگشتی برای مدل-سازی ظرفیت باربری کلی شمع با استفاده از سطح مقطع موثر شمع، عمق مدفون شمع، مقاومت اندازه گیری شده مخروط نفوذ استاندارد qc و مقاومت اندازه گیری شده غلاف اصطکاکی qs به عنوان ورودی مورد استفاده قرار گرفته اند. برای مرتفع نمودن مشکلات رایج در شبکه های عصبی نظیر بیش پوشش در مدل سازی توابع مختلف، از تکنیک توقف زود هنگام و تایید چندگانه استفاده گردیده است، ضمنا در جهت رفع مشکل اثرگذاری ابعاد پارامتر های ورودی بر خواص شبکه، تکنیک پیش پردازش و پس پردازش داده های ورودی و خروجی شبکه به کار گرفته شده است. در تحقیق حاضر بررسی توصیه های محققین برای ساخت مدل شبکه عصبی مناسب، انتخاب پارامتر های اولیه در ساخت مدل شبکه عصبی را برای کاربر راحتتر و زمان مورد نیاز سعی و خطا در یافتن شبکه بهینه را کاهش داده است. بدلیل اینکه هدف این تحقیق بررسی توانایی مدل شبکه عصبی بوده است صرفا از ورودی هایی استفاده گردیده که روش های سنتی تعیین ظرفیت باربری نظیر اشمرتمن و نوتینگ هام، دو رویتر و برینگن(روش اروپایی) و روش مستقیم از cpt از این پارامتر ها استفاده کرده اند. مقادیر ضریب همبستگی بین نتایج پیش بینی شده و اندازه گیری شده ظرفیت باربری برای این روش های سنتی به ترتیب 2/81، 3/73، 4/65 می باشد، در حالی که برای مدل شبکه عصبی منفرد برابر 88، در مقابل مقادیر 91 و 95 برای نتایج حاصل از شبکه عصبی با یادگیری دسته جمعی است، در نتیجه این نکته مشخص می گردد که این روش موفق تر از شبکه عصبی مصنوعی منفرد در پیش بینی ظرفیت باربری نهایی شمع ها در شرایط مختلف مجموعه داده های آموزشی، عمل کرده و پیش بینی نتایج را با دقت بالاتری انجام می دهد. در مقایسه کارایی روش یادگیری دسته جمعی در پیش بینی مقادیر ظرفیت باربری کلی شمع ها با روش های سنتی تعیین ظرفیت باربری از نتایج آزمایش cpt مشخص می گردد که پیشرفت قابل توجهی در پیش بینی ظرفیت باربری نهایی شمع با استفاده از روش پیشنهادی به دست آمده است. همچنین، برای بررسی توانایی روش پیشنهادی در شرایطی که مجموعه داده کوچکتری در اختیار می باشد، مدل سازی ظرفیت باربری اتکایی سی و یک سری داده شمع، با استفاده از مقاومت اندازه گیری شده مخروط نفوذ استاندارد qc و سطح مقطع موثر به عنوان ورودی و ظرفیت نهایی باربری اتکایی شمع به عنوان خروجی صورت گرفته است. ضمنا جهت مقایسه توانایی مدلی که مستقیما ظرفیت باربری کل را تعیین می کند، نتایج این مدل با حالتی که ظرفیت باربری اتکایی و اصطکاکی به صورت جداگانه از دو مدل شبکه عصبی تعیین می گردند، برای مجموعه داده ای شامل چهل و دو آزمایش بارگذاری شمع مقایسه شده است که نتایج توانایی مدلی که مستقیما ظرفیت باربری کل را پیش بینی می کند، تایید می نمایند. به علاوه سهولت مدل سازی مستقیم ظرفیت باربری کل انتخاب این روش را ارجح بر مدل های مجزا می سازد.
مینا محمدی محمود سلطان الکتابی
در این پژوهش ابتدا به مطالعه و بررسی بهره سیگنال کوچک در یک سامانه چهار ترازی nd:yag پرداختیم. سپس با حل معادلات جفت شده جمعیت برای این لیزر، به کمک نرم افزار matlab، تغییرات نسبت به زمان، جمعیت هر تراز، شار فوتونی و بهره لیزری را بدست آوردیم و مقدار بهره سیگنال کوچک را محاسبه کردیم. سپس با برپایی تجربی لیزر نامبرده، به دو روش دمش از طریق لامپ درخشی و دمش از انتها توسط لیزر نیمرسانا، بهره سیگنال کوچک را با استفاده از روش فایندلی-کلی بدست آوردیم. در هر مورد، ضریب جفت شدگی بهینه را محاسبه کرده و در نهایت به مقایسه نتایج، پرداختیم. انتخاب مدهای عرضی لیزر کاربردهای زیادی در صنعت دارد. یکی از روش های انتخاب مدهای عرضی لیزر، قرار دادن روزنه درون مشدد است. به کمک نرم افزار matlab، مدهای عرضی درون مشدد را شبیه سازی کردیم و سپس اثر محیط فعال بر روی شکل هر مد را بررسی کردیم. سپس به توضیح روش جدیدی برای انتخاب مد پرداختیم. در این روش، از یک مولفه فازی مارپیچی استفاده می شود. با برپایی چیدمان آزمایشگاهی یک لیزر nd:yag از انتها دمیده شده، با قرار دادن روزنه دایره ای درون مشدد لیزری، با تغییر پارامترهای مربوط به روزنه و مشدد، توانستیم مدهای مطلوب عرضی را انتخاب کنیم و سپس به مقایسه نتایج تجربی و شبیه سازی پرداختیم. یکی از مدهای انتخاب شده، مد گاوسی است که به دلیل مشخصاتش، کاربردهای زیادی دارد. ما فاکتور کیفیت برای این مد را بدست آوردیم و عواملی که باعث تغییر این فاکتور می شوند را بررسی کردیم.
حسین توفیقیان فرهنگ خادمی ندوشن
آمفورا به خمره های اژدری شکلی اطلاق می گردد که در سرتاسر مدیترانه دیده می شود و دارای پایه ای نوک تیز و دهانه ای نسبتا باز بوده و ظرفی مناسب برای حمل مایعات در تجارت دریایی بوده است. سفال معادل آمفورا در خلیج فارس ، خمره های اژدری شکل است که دارای فرم قابل مقایسه با آمفورا بوده اما از ویژگیهای محلی نیز برخوردار است. این خمره ها که در ابعاد مختلف ساخته شده اند بصورت قیر اندود در داخل ظرف دیده می شوند تا بدینوسیله از نفوذ مواد خارجی به درون و از خروج مایعات با ارزش داخل ظرف جلوگیری نماید. چیدمان سفال اژدری شکل بدلیل پایه نوک تیز و دهانه باز و فاقد گردن آنها، بسیار آسان بوده و قفل و بست محکمی را در داخل کشتی ایجاد می نمود. براساس مطالعات باستان شناسی خمره های اژدری در خلیج فارس حدود یک هزار سال از آغاز دوره پارت تا اوایل دوره ساسانی و دو قرن اوایل اسلام در تجارت دریایی خلیج فارس جهت حمل مایعات با ارزش همچون روغن، شراب و .... مورد استفاده قرارگرفته اند. در گلالک شوشتر مربوط به دوره الیمائی ها، لایه 17 شوش مربوط به دوره پارت، چندین محوطه در شبه جزیره بوشهر مانند گورستان شغاب ، هزار مردان و محوطه ای نزدیک به آن، و مناطق دیگری همچون بندر مهرویان، سی نیز و سیراف، و در حاشیه جنوبی خلیج فارس قطعاتی از این سفال قابل مشاهده است. البته گستردگی این سفال بدلیل حضور در تجارت دریایی ، در محوطه ها و بنادر تاریخی هند، سریلانکا و شرق افریقا نیز قابل دستیابی است. حضور این نوع سفال تنها در خشکی نبوده و در جای جای خلیج فارس در درون آب دریا نیز می توان گستردگی فراوانی از آن مشاهده نمود. سواحل بندر ریگ ، سواحل جلالی بوشهر و کشتی مغروقه در آبهای سیراف از آن جمله است. پراکندگی این سفال نشان دهنده گستردگی تجارت دریایی در دوره های ساسانی و اوایل اسلام در خلیج فارس است.
سعید امیرحاجلو جواد نیستانی
اصفهان در دوران تاریخی و اسلامی، یکی از مراکز مهم شهری و خاستگاه بسیاری از تحوّلات فرهنگی، هنری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود و همواره مورد توجه حاکمان و شاهان کشور قرار داشت. اهمیت یافتن اصفهان در مقاطع مختلف تاریخی سبب شد مراکز شهری و روستایی حاشیه ای نیز موردتوجه قرار گیرند و رشد و توسعه یابند. یکی از نواحی حاشیه ای شهر اصفهان که به سبب توسعه اصفهان در دو دوره سلجوقی و صفوی گسترش یافت، دشت بُرخوار در شمال شهر اصفهان است. چند راه اصلی و فرعیِ ارتباطی و شاهراه مواصلاتی از میان دشت برخوار عبور می کرد و اصفهان را به مناطق شمال شرقی، شمالی و شمال غربی کشور متصل می کرد. در مجاورت این راه های ارتباطی مراکز شهری و روستایی پدید آمد که بررسی باستان شناختی آنها، مطالعه روابط میان آنها و تبیین علل توسعه و تخریب آنها از مهم ترین اهداف این رساله بوده است. به همین منظور، در این پژوهش، با بررسی پیمایشی دشت برخوار به شیوه مکان نگاری، شواهد باستان-شناسی منطقه به صورت دقیق ثبت شده و مطالعه این یافته ها در چند حیطه صورت گرفته است. نخست، پژوهش در ویژگی های هنری و معماری آثار دوران سلجوقی و صفوی به انجام رسیده و برای برخی گونه ها اعم از کاروانسرا، مسجد، حمام و آرامگاه الگوهایی تبیین شده است. همچنین، با استفاده از نرم افزار آماری spss و آزمون های همبستگی «اسپیرمن»، «کرامر» و «فی» به بررسی عوامل اثرگذار بر معماری بناها در این دشت پرداخته شده است. بر اساس این آزمون ها، عواملی چون فاصله از مرکز حکومت، فاصله از راه های ارتباطی، ارتفاع از سطح آب های آزاد، وسعت و جمعیت روستا، کاربری بنا و مدت استفاده از بنا بر معماری بناها اثرگذار بوده است. پس از آن، با تهیه نقشه هایی به وسیله نرم افزار ساج، به مطالعه روابط فضایی میان سکونتگاه ها با یکدیگر و با چشم انداز محیطی دشت موردمطالعه پرداخته شده است. همچنین کیفیت شکل گیری، توسعه و تخریب سکونتگاه ها بر اساس مبانی نظری بوم شناسی «کنت وات» مطالعه شده و نقش متغیرهایی همچون ماده، انرژی، تنوع و فضا بر حیات مراکز شهری و روستایی بررسی گردیده است. بر اساس این تحلیل ها، متغیرهای محیطی به صورت یکسان بر مراکز شهری و روستایی اثرگذار نبود ه اند. در برخی مراکز، متغیر فضا و در برخی دیگر، متغیرهای ماده و تنوع بر شکل گیری و توسعه سکونتگاه موثر بوده است. از سوی دیگر، در برخی مراکز متغیر فضا، در برخی دیگر متغیر انرژی و در تعدادی از مراکز متغیرهای ماده و تنوع بر افول و تخریب سکونتگاه اثرگذار بوده است. همچنین، بر اساس مدل «مکان مرکزی» کریستالر و آگوست لوش، به بررسی نظام سلسله مراتب میان مراکز شهری و روستایی پرداخته شده و مکان های مرکزی (خدمات دهنده) در دو دوره سلجوقی و صفوی در این دشـت شنـاسایی شده است. در دوره سلجـوقی، مراکـزی همچـون گز، مورچه خورت، پل سنگی کمشچه و شاپورآباد به عنوان مـکان های مرکزی، نقش مراکز خدمات دهنده را بر عهده داشـته اند و در دوران صفوی، علاوه بر گز و مورچه خورت، مراکزی همچون جعفرآباد، دولت آباد و شاهوازی به عنوان مکان های مرکزی به روستاها و مراکز جمعیتی دیگر خدمات ارائه می کرده اند.
سید مهدی موسوی علی اکبر مجدی
هدف اساسی تحقیق حاضر، فهم دلایل عدم اظهار هویت افغانستانی از سوی نسل دوم مهاجرِ ساکن در شهر مشهد بوده است. فراتحلیل کیفیِ تحقیقات پیشین نشان داد که نسل جوان مهاجرِ افغانستانی در ایران، در ابهام و تعارضی هویتی گرفتار آمده و پیوسته در دو زمینه خودی – اجتماعات و فرهنگ افغانستانی – و زمینه دیگری – جامعه و فرهنگ ایرانی – در نوسان است. به لحاظ روشی نیز، با درنظرداشت اقتضائاتِ موضوع تحقیق از جهت نو بودن، ضرورتِ اکتشاف کردن، فقدان نظریه های تبیین کننده پیشینی و نیاز به فهم و بازسازیِ معنایی دلایل انجام کنش کتمان، روش نظریه مبنایی به عنوان مناسب ترین روش کیفی برای تحقیق حاضر برگزیده شد. در ادامه در مجموع با 23 نفر مهاجر نسل دوم افغانستانی که هویت خود را اظهار نمی کردند مصاحبه عمیقِ نیمه ساختاریافته صورت گرفت. هر چند که پس از بررسی داده ها و انجام مصاحبه شانزدهم، فرآیند گردآوریِ داده ها به اِشباع نظری رسید، این فرآیند برای حصول اطمینان تا تعداد 23 مصاحبه ادامه یافت. این مصاحبه نیز پس از تبدیل به فایل متنی بر اساس مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشیِ رایج در نظریه مبنایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان چراییِ عدم اظهار هویت افغانستانی را از سوی نسل دوم مهاجرِ مورد مصاحبه در سه مقوله معنایی عمده مورد بحث قرار داد: جامعه پذیری در ایران، موانع ساختاری و موانع ارتباطی. در نتیجه فرآیند جامعه پذیری در ایران، برخی از سوژه ها خود را دارای هویت ایرانی دانسته و از همین روی هویت افغانستانی خود را اظهار نمی کردند. این مهاجران، پس از مواجهه با موانع ساختاری و عینی که از سوی سطح رسمی و سیاسی جامعه ایران بنا به افغانستانی بودن برای آنها ایجاد شده، هویت افغانیِ خود را پنهان ساخته و استراتژی استتار را برمی گزینند. جدای از این، موانع دیگری نیز در سطح غیر رسمی و ارتباطی، "افغانی بودن" را برای فرد مهاجر به مثابه یک داغِ ننگ جلوه داده و وی را به سوی عمل کتمان هویت به مثابه استراتژی گذر سوق می دهد. در نهایت باید گفت عضویت غیر خودی یا برون گروهی، مقوله هسته ای است که می تواند خط اصلی داستان عدم اظهار هویت افغانستانی را از سوی سوژه های مورد مصاحبه روایت نماید.
سید مهدی موسوی محمود منیر واقفی
در این تحقیق فرآیند رسوب، خواص، ریزساختار و رفتار تریبولوژیکی پوشش های هیبریدی الکترولس نیکل- فسفر/کروم سخت با هدف بهبود مقاومت سایشی، افزایش سختی و چسبندگی این پوشش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. به منظور ایجاد پوشش ابتدا زیرلایه هایی از جنس مس dhp(مس اکسیژن زدایی شده توسط فسفر) تحت عملیات آماده سازی سطحی توسط فرآیند ماسه پاشی قرار گرفته و سپس جهت ایجاد پوشش ni-p وارد حمام الکترولس شدند و تا رسیدن به ضخامت مطلوب درون حمام نگه داشته شدند. به منظور بررسی تاثیر ضخامت بر خواص پوشش های الکترولس نیکل- فسفر نمونه ها با ضخامت 15، 25، 35 و 45 میکرومتر پوشش داده شدند و پس از آن وارد حمام آبکاری کروم شده و با ضخامت 100 میکرون کروم سخت پوشش داده شدند. در نهایت نیز تاثیر عواملی همچون ضخامت، نوع آماده سازی سطحی، دما و زمان عملیات حرارتی بر خواصی چون سختی، چسبندگی و مقاومت سایشی پوشش های الکترولس نیکل- فسفر و پوشش های هیبریدی الکترولس نیکل- فسفر/کروم سخت مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت که در طی آن از روش ها و تجهیزاتی چون sem، xrd، edax، میکروسکوپ نوری و میکروسختی استفاده گردید. جهت بررسی رفتار تریبولوژیک پوشش های هیبریدی الکترولس نیکل- فسفر/کروم سخت از آزمایش سایش پین بر روی دیسک و در دو حالت سرد و گرم استفاده گردید. آزمایش ها در شرایط خشک و تحت بار اعمالی 250 گرم تا 8 کیلوگرم، مسافت سایشی 50 تا 2000 متر و دمای 50 تا 250 درجه سانتی گراد انجام شدند. جهت بهبود سختی و مقاومت سایشی پوشش های هیبریدی الکترولس نیکل- فسفر/کروم سخت و همچنین با توجه به دمای تبلور مجدد مس زیرلایه کار شده فرآیند عملیات حرارتی در دمای 300 تا 500 درجه سانتی گراد و در زمان های 5/1 تا 6 ساعت بر روی نمونه ها اعمال شد. نتایج نشان دادند که پوشش های هیبریدی الکترولس نیکل- فسفر/کروم سخت عملیات حرارتی شده در دمای 300 درجه سانتی گراد و زمان 6 ساعت بهترین خواص را از لحاظ مقاومت به سایش و سختی از خود نشان می دهند. همچنین دیده می شود که استفاده از عملیات آماده سازی سطحی سندبلاست قبل از اعمال پوشش بطور قابل توجهی چسبندگی پوشش را افزایش می دهد. کلمات کلیدی پوشش هیبریدی- الکترولس نیکل- عملیات حرارتی- سایش
مصیب امیری سید مهدی موسوی
فارس از حوزه های بسیار مهم جغرافیایی و فرهنگی در مطالعات باستانشناختی و تاریخی ایران است. وجود مرزبندی های جغرافیایی اقلیمی و فرهنگی فارس در ابعاد مختلف اهمیت بسیاری در روند مطالعات باستانشناختی دارد و این روند در شاخه های مختلف، مطالعه و تحلیل داده های فرهنگی به صورت بارز قابل مشاهده است. حوزه ی سرزمین فارس با توجه به ظرفیت های وسیع منابع زیستی، خاستگاه ظهور دوره های فرهنگی مهمی بوده است و این نقش را به عنوان سرزمین مادری دو دولت بزرگ هخامنشی و ساسانی ایفا کرده است. این نقش در قرون اولیه ی اسلامی جلوه ی تازهای می یابد و فارس به عنوان یکی از حوزه های بزرگ فرهنگی و تمدنی سرزمین های اسلامی مطرح می شود. وجود محوطه های وسیعی چون بیشاپور، سرمشهد، شهر گور، دارابگرد و استخر، امکان و ظرفیت لازم برای درک این نقش بزرگ را فراهم می کند. در این تحقیق به مطالعه ی همه جانبهی سفال به عنوان یکی از اصلی ترین مواد فرهنگی برای تحلیل باستان شناختی این محوطه های کلیدی پرداخته می شود. این پژوهش تلاش می کند ضمن شناسایی شاخصه های فنی، گونهشناختی این کار با انجام مطالعات کتابخانه ای، میدانی و آزمایشگاهی، به ارائه ی الگوی قابل اعتماد از چگونگی تولید سفال و نقش محوطه های کلیدی طرح شده در این تحقیق با هدف شناسایی بهتر سفال ساسانی و نیز نحوه ی گذار تولید سفال از این دوره به سده های اولیه اسلامی، بپردازد. تحلیل نظام تولید سفال در فارس، عوامل و متغیرهای تأثیرگذار در روند تولید آن، از اهداف اصلی این تحقیق است.
سید مهدی موسوی شهلا رودبار محمدی
امروزه تعداد بیماران مبتلا به سرطان سینه رو به افزایش است. تومورها، توده مستقلی از سلولها نیستند بلکه بیشتر عملکردی شبه ارگانی دارند وتحت تاثیر محیط اطراف خود و بویژه microenvirnoment پیرامونشان میباشند. این تاثیرات متقابل پدیده ای دینامیک است که هم در آغاز و هم در پیشرفت تومورنقش دارد. در این مطالعه اثرات ایمنومدولاتوری پروتئین های خارج و داخل سلولی کاندیدا آلبیکنس در موش های مبتلا به سرطان پستان بررسی شد. همچنیین اثرات کاندیدا آلبیکنس (سلول کامل - whole protein)، زایموزان مستخرج ازدیواره سلولی کاندیدا البیکنس وفراکشن 14 کیلو دالتونی سیرکهنه در موش های توموری، مورد ارزیابی گرفت. بطور خلا صه به هفت گروه از موشهای balb/c بالغ، تومور سرطان سینه به صورت زیر جلدی پیوند زده شد. بعد از بالا آمدن تومور، فراکشن های تهیه شده (پروتئین کاندیدا، پروتئین 14کیلو دالتونی سیر کهنه، زایموزان)و همچنین سلول کامل کاندیدا آلبیکنس بطور داخل پریتونال داده شد. موشهای توموری گروه اول، کاندیدا آلبیکنس گروه دوم، پروتئین، گروه سوم زایموزان، گروه چهارم پروتئین 14کیلو دالتونی سیر دریافت کردند در گروه پنجم فراکشن های زایموزان وسیر تواماتزریق شد. ودر نهایت گروه های ششم وهفتم به ترتیب لیونازول و pbs گرفتند. اندازه توموربا استفاده از کولیس ورنیه (با دقت 0.01) اندازه گیری شد. در نهایت موشها کشته شده ودر صد سلولهای t-regs ارتشاح یافته به تومور با تکنیک فلوسایتومتری(bd, usa) بدست آمد.برای سنجش ifn?، il-4 وماتریکس متالوپروتئیناز هاmmp-3)، (mmp-9 از تست الیزا استفاده گردید. ]عصاره ابی سیر کهنه به روشی که ماینس وهمکاران شرح داده بودند تهیه شد.سپس پروتئین های موجود در این عصاره با استفاده از سولفات آمونیوم رسوب داده شد. و پروتئین14 kd ا استفاده از تکنیک ژل فیلتراسیون و سفادکس g 50 تخلیص گردید.برای تخلیص زایموزاان، مخمر کاندیدا آلبیکنس پس از کشت، جمع آوری گر دید.دیواره سلولی مخمر بعد از شکستن، سانتریفیوژو شستشوی مکرردرna2po4بصورت سوسپانسیون 5درصددر آمد. سوسپانسیون حاصل بمدت 3 ساعت در آب جوش قرار گرفت وبا آب و الکل مطلق شسته شد. ودر انتها محصول بدست آمده بصورت پودر لیوفیلیزه درآمد[. نتایج حاصل نشان داد که فراکشن زایموزان حدودا معادل 8/1 درصدوزن خشک مخمراولیه بود.این فراکشن توانایی توقف کمپلمان را داشت. نتایج تست l.a.lموید وجود بخش پلی ساکاریدی گلوکان بود.نتایج فلو سیتومتری نشان داد که زایموزان و پروتئین های کاندیدا می توانند درصدسلولهایt-regرادر استرومای بافت توموری کاهش دهند(pvalue?0.05) در حالیکه کاندیدا البیکنس درصد cd4+ cd25+ foxp3 را افزایش داد((pvalue?0.05. کاندیدا در مقایسه با تمامی گروه ها میزانmmp-3 pvalue?0.05)) و (pvalue?0.001) mmp-9) را افزایش داد. در گروه اول یعنی موش های توموری گیرنده کاندیدا آلبکنس حجم تومور بطورمعنی داری نسبت به تمامی گروه ها افرایش یافت در حالیکه در گروه سوم یعنی موش های توموری گیرنده زایموزان حجم تومورکاهش یافت (pvalue?0.05). علاوه براین زایموزان و پروتئین میزان تولید اینترفرون گاما را در کشت سلول های صحالی بطور معنی داری افزایش دادند(pvalue?0.001) در حالیکه کاندیداآلبیکنس این میزان را کاهش داد(pvalue?0.001)..پس از سایتو کاین اسی مشاهده شد که درگروه سوم یعنی موشهای گیرنده زایموزان میزان تولیدil-4 بطور معنی داری کاهش یافته است(pvalue?0.05) در صورتیکه میزان آن درموشهای دریافت کننده کاندیدا آلبیکنس افزایش یافته است(pvalue?0.05).در نهایت میزان بقائ موشهای توموری نیز در گروه اول (گیرنده کاندیدا)در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافت(pvalue?0.05). سرطان یک بیماری مولتی فاکتوریال است بنا براین نیاز به رویکردهای درمانی متعدد دارد.تجمع اولیه سلول هایt-reg در بافت توموری در ارتباط با پیشرفت بیماری است و به عنوان یکی از شاخص های پیش آگهی وخیم بیماری تلقی می شود. ار آنجائیکه براساس نتایج حاصل زایمو زان و whole proteinمی توانند درصد سلول های t-reg را کاهش دهند مصرف زایموزان در سرطان سینه توصیه می شود. زایموزان وwhole protein بطور موثری حجم تومور را کاهش داده وبا تاثیر در کاهش تولیدil-4 و افزایش ifn-? می تواند سیستم ایمنی را تقویت نماید. افزایش قابل ملاحظه حجم تومور، تاثیردرافزایش تولیدماتریکس متالوپروتئینازهای 3و9و کاهش میزان بقائ موش های توموری به وسیله کاندیدا آلبیکنس موید توانایی سرکوب پاسخ ایمنی توسط این مخمر است که می تواند در افزایش حجم تومور و پیشرفت و وخامت آن موثر باشد.
سید مهدی موسوی محسن کهرم
افزایش میزان انتقال حرارت و کاهش درگ از جمله مسائل بسیار مهم در علم مهندسی بوده وتحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گرفته است.تحریک لایه مرزی با استفاده از موانع از جمله روش های نوینی است که تحقیقات در باره آن در حال گسترش هستند. برای تحریک لایه مرزی معمولا از ایجاد مانع یا هر عاملی که به دگرگونی رفتار سیال درون لایه مرزی منجر شود، استفاده می شود.ایجاد محرک در درون لایه مرزی سبب می شود که در اثر برخورد جریان با آنها ، الگوی جریان عوض شده وپایداری لایه مرزی از بین برود.شکل وموقعیت مانع برای این تغییر بسیار با اهمیت تلقی می شود.می توان با قرار دادن مانع با ابعاد وفواصل متغیر در لایه مرزی، اثر چهار عامل نقطه سکون، جت سیال درون لایه مرزی، گردابه ها وجدایش لایه مرزی را در میزان افزایش ویا کاهش ضریب انتقال حرارت متوسط صفحه تخت و همچنین افزایش ویا کاهش ضریب اصطکاک متوسط سطح در ناحیه تحریک شده مورد بررسی قرار داد. در این پروژه اثر تحریکی موانع مربعی و چهارگوش بهینه سازی شده ،در فواصل متغیر درون لایه مرزی، بر روی ضریب انتقال حرارت به صورت آزمایشگاهی بررسی شده است.جهت انجام آزمایشات از تونل باد به ابعاد 30×30×200 سانتیمتر واز المنتهای حرارتی جهت ایجاد حرارت با شار ثابت استفاده شده است.نتایج نشان می دهند هر دو مانع اثر مطلوبی بر ضریب انتقال حرارت موضعی وکل در ناحیه تحریک دارند.با افزایش فاصله موانع از 0 تا 6 میلیمتراز صفحه، میزان ضریب انتقال حرارت متوسط تا فاصله 2میلیمتر افزایش یافته و پس از آن رو به کاهش می گذارد.عملکرد موانع در رینولدز بالاتر افزایش می یابد.مانع چهارگوش بهینه در شرایط مشابه اثر نسبتا بهتری نسبت به مانع مربعی بر افزایش ضریب انتقال حرارت دارد.
سید مهدی موسوی علیرضا باصحبت نوین زاده
در این پروژه، هدف ساخت یک پرنده بال زن و آنالیز پارامترهای هندسی و پروازی آن می باشد. امروزه ساخت هواپیماها با ابعاد کوچک به منظور کمک رسانی در مناطق صعب العبور، جمع آوری اطلاعات و انجام عملیات های خاص، نظر دانشمندان را بخود جلب کرده است. اولین گزینه ای که برای این منظور به ذهن خطور می کند مطالعه بر روی هواپیماهای طبیعی یا همان پرندگان و حشرات می باشد. بنابراین با الهام از همان پرندگان، پرندگان بالزن پا به عرصه وجود گذاشته اند. یکی از دلایل اصلی انتخاب پرندگان برای اهداف فوق، نیاز نداشتن به باند پرواز، مصرف انرژی پایین و قدرت مانورپذیری بالای آنها می باشد. بالزن، پرنده ای است که برخلاف پرند ه های بال ثابت، نیروی لیفت و تراست خود را با بال زدن تولید می کند. ساخت بال زن بر اساس طرح بهینه شده ی مدل پارک هاوک در دستور کار می باشد. از خصوصیات این بالزن حداکثر جرم 500 گرم و حداقل مداومت پروازی 2 دقیقه می باشد. در این پژوهش پارامترهای هندسی پرنده بالزن نظیر طول دهانه بال، شکل هندسی بال، طول و قطر تیر بال، زاویه بالا رفتن و زاویه پایین آمدن بال ها و مساحت دم مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین پارامترهایی مثل زاویه پیچ دم و فرکانس بال زدن، می توانند مورد بررسی قرار گیرند. در مرحله ی بعدی سعی بر این است با ارائه یک مدل پروازی از آن در نرم افزار متلب و همچنین مدل تحلیل انرژی به روش باندگراف و نیز تحلیل پارامترها به روش مونت کارلو ، پارامترهای موثر پروازی تعیین گردد. کلید واژه ها: پرنده های بدون سرنشین، ربات بال زن، شبیه سازی صفحه ای، مدل سازی به روش باندگراف، تحلیل مونت کارلو
روح اله دهقانی مهدی سلیمانی
یکی از روش های موثر برای محافظت از سازه در مقابل بارهای اعمالی ناخواسته، استفاده از سامانه های کنترلی می باشد. از مهم ترین اهداف استفاده از این سامانه ها، کاهش تقاضای شکل پذیری در اعضای باربر سازه در برابر بارهای جانبی و همچنین محدود ساختن پاسخ های سازه ای همچون جابجایی نسبی طبقات و شتاب طبقات می باشد. از آن جا که معمولا این گونه سامانه ها برای یک اغتشاش خاص تنظیم می گردند، موضوع قابلیت اعتماد برای این سامانه ها یک چالش درخور توجه است. برای مثال، میراگر جرمی تنظیم شده فعالی که بر اساس یک تحریک خاص طراحی شده باشد، تضمینی برای عملکرد مطلوب در مواجهه با تحریک های دیگر فراهم نمی کند. در این پژوهش روشی موثر برای تنظیم بهینه پارامترهای سامانه کنترلی با هدف دستیابی به بیشینه قابلیت اعتماد ارائه شده است. تاکید اصلی این تحقیق، در نظر گرفتن عدم قطعیت هایی است که ناشی از تنظیم سامانه کنترلی بوده است. روش ارائه شده از سه مرحله اصلی تشکیل یافته است. نخست، با بهره گیری از رویکرد شبیه سازی واقع گرایانه، بانک مرجعی از شتاب نگاشت های مورد انتظار از یک سناریوی زلزله تولید می گردد. در مرحله بعد، با استفاده از روش خوشه بندی فازی، شتاب نگاشت های مرجع به تعدادی خوشه طبقه بندی می شود. در مرحله سوم، با قرار دادن متوالی شتاب نگاشت های معرف هر خوشه، شتاب نگاشت مطلوب برای تنظیم سامانه کنترل جرمی تنظیم شده فعال تشکیل شده و سامانه کنترلی بر اساس این شتاب نگاشت تنظیم می شود. نتایج تحلیل گواه آن است که استفاده از این روش منجر به بهبود قابل ملاحضه قابلیت اعتماد سامانه کنترلی می گردد.
سید مهدی موسوی محمد کاظم رفوئی
اهمیت روی، کادمیم و جیوه از نظر صنعتی و زیست محیطی از یک سو و قابلیت لیگاندهای پنتا آزا دی ان در تشکیل کمپلکس و جداسازی این عناصر از سوی دیگر ما را بر آن داشت، مشتقات جدیدی از لیگاند های پنتا آزا دی ان که دارای قابلیت کمپلکس شوندگی با فلزهای مذکور را دارا باشند تهیه کنیم و شناسایی این لیگاند ها به روش اسپکترومتری nmr، ir ، انالیز عنصری chn و x-rayانجام شد و قابلیت کمپلکس شوندگی آن ها به روش اسپکتروفتومتری بررسی گردید.طی این پروژه تحقیقاتی دو نوع لیگاند" 1و5-بیس (پارا متوکسی فنیل)-3-الکیل-1و4 پنتازادی ان" و لیگاند "1و5-بیس (پارا کلرو فنیل)-3الکیل-1و4 پنتازادی ان" که گروه الکیل (متیل، اتیل و پروپیل) می باشد ساخته و بررسی شد. این لیگاند ها در موقعیت پارا فنیل، دارای استخلاف های الکترون دهنده (متوکسی) و الکترون کشنده (کلر) می باشند که اثر گروه عاملی را بررسی کردیم که بر حسب گروه های عاملی متفاوت، می توانند تغییراتی را در طیف uv-vis و جابجایی های شیمیایی و ثابت تشکیل کمپلکس های مربوطه ایجاد کنند و نیز تغییر گروه الکیل در موقعیتn3 برثابت تشکیل کمپلکس اثر گذار می باشد .به منظور بررسی اثر نوع حلال و نوع فلز بر ثابت پایداری، برهم کنش این لیگاند ها با سه یون فلزی hg+2 ، cd+2 وzn+2 در حلال های استونیتریل و متانول مورد آزمایش قرارگرفت. ثابت تشکیل این کمپلکس ها در دمای اتاق با استفاده از برنامه کامپیوتری برازش غیر خطی کمترین مربعات (kinfit) محاسبه شد.
محمدعلی ابراهیمی سید مهدی موسوی
در حال حاضر تحلیل های خطر لرزه ای مرسوم با استفاده از رابطه توزیع احتمال نمایی بزرگا ی زمین لرزه که توسط ریشتر(1958) بیان شده، انجام می شود. این تابع، یک تابع نمایی می باشد که مقادیر آن با استفاده از مولفه های لرزه ای محاسبه می گردد. تابع توزیع احتمال فاصله نیز با فرض اینکه احتمال وقوع زلزله در همه جای یک چشمه لرزه ای وجود دارد و مقدار آن یکسان است در نظر گرفته می شود. این دو موضوع تحلیل خطر لرزه ای را به طور چشمگیری آسان می کند. در این پژوهش به معرفی یک تابع توزیع احتمال مشترک فاصله و بزرگا به جای دو تابع مجزای توزیع احتمال بزرگا و توزیع احتمال فاصله اقدام شده است. این تابع به منظور در نظر گرفتن اثر مشترک توزیع احتمال فاصله و بزرگا و همچنین بیان رفتار واقع بینانه تری از لرزه خیزی منطقه بر مبنای رخداد¬هایی که در گذشته اتفاق افتاده است، بیان شده است. به منظور بررسی عملکرد این تابع، به تحلیل خطر موردی منطقه تهران بزرگ اقدام شده است. در این تحلیل یک بار با استفاده از داده های ثبت شده و یک بار با استفاده از داده های شبیه سازی شده بر مبنای الگوریتم مونت کارلو که توسط هان و چوی(2008) بیان شده استفاده گردیده است. در ادامه به مقایسه نتایج حاصل از این روش با روش متداول پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل خطر متداول نسبت به تحلیل خطر با استفاده از تابع مشترک بزرگا و فاصله دارای نتایج محافظه کارانه تری می باشد. علت این موضوع را می توان در توزیع بزرگا و هم چنین توزیع فاصله برای چشمه های مختلف لرزه ای دانست. در توزیع بزرگا در چشمه های لرزه ای مختلف مشاهده می شود که در بعضی از این ناحیه ها توزیع بزرگا دارای خطر لرزه ای بیشتری نسبت به رابطه ی مرسوم می باشند و در بعضی از ناحیه های لرزه ای، مقدار کمتری است. بنابراین به طور کلی نمی توان گفت که رابطه ی ارائه شده در این پژوهش، همواره دارای نتایج با احتمال خطر لرزه ای کمتری نسبت به حالت متدوال می باشد و احتمال خطر لرزه ای بستگی به پیشینه رفتار لرزه ای ناحیه ی مورد مطالعه دارد.
سید مهدی موسوی هومن اسحق هارونی
مطالعات نشان می دهد که روی می تواند در رفتارهای مرتبط با اضطراب دخیل باشد. اضطراب در خانم ها نسبت به مردان به علت نوسانات هورمون های تخمدانی بیشتر است و از طرف دیگر بین روی و هورمون های تخمدانی رابطه وجود دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر کلراید روی بر اضطراب در موش های سوری تخمدان برداری شده است. در این پژوهش حیوانات اواریکتومی در سه گروه یک، دو و سه ماه پس از اواریکتومی و سه گروه سالم و سه گروه شاهد در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شدند. برای هرماه گروه های دریافت کننده به صورت تزریق درون صفاقی سه مقدار مختلف کلراید روی mg/kg 5، 10 و 15 به صورت مجزا و گروه دریافت کننده حلال سالین وجود داشت. موش ها سی دقیقه پس از تزریق کلراید روی یا حلال سالین با استفاده از ماز بعلاوه مرتفع آزمون اضطراب از آن ها بعمل آمد. نتایج نشان دادند که در سه دوز مختلف به صورت مجزا به موش های سالم نه تنها باعث کاهش اضطراب نشد بلکه افزایش خفیفی در اضطراب داشت که به سطح معنی داری نرسید و با دوز mg/kg15 این افزایش اضطراب بیشتر بود. فاکتور اواریکتومی در ماه اول و دوم پس از اواریکتومی باعث تغییرات معنی داری در اضطراب نمی شود و در ماه سوم افزایش اضطراب و رسیدن به سطح معنی داری مشاهده شد. تزریق کلراید روی در گروه های یک و دو ماه پس از اواریکتومی باعث کاهش اضطراب می شد و در ماه دوم گروه دریافت کننده دوز mg/kg 15 دارای اختلاف معنی دار با گروه اواریکتومی دریافت کننده حلال سالین بود که موید نقش ضد اضطرابی کلراید روی می باشد. نتیجه: روی در کاهش اضطراب در موش های اواریکتومی نقش موثری دارد و این نقش در دو ماه اول قابل توجه بود ولی در ماه سوم از نقش آن کاسته شد پس تزریق روی در اواریکتومی و نقش درمانی آن وابسته به غلظت و زمان بعد از اواریکتومی است
سید مهدی موسوی سید کاظم سید باقری
یکی از ساحت های تحقق ارتباطات میان فرهنگی، عرصه ی حج است. همه ساله مسلمانان زیادی از سراسر دنیا با تفاوت های فرهنگی مختلف در این همایش عظیم شرکت می کنند و علاوه بر انجام مناسک خود، به ارتباط با زائران دیگر فرهنگ ها می پردازند. مسئله ی اصلی در این تحقیق چیستی الگوی مطلوب ارتباطات میان فرهنگی در حج از منظر آیات و روایات است که با بررسی و جمع آوری مسائل عمده و اساسی ارتباطات میان فرهنگی، به دنبال دستیابی به راهکارهایی برای این نوع از ارتباط در عرصه حج از منظر آیات و روایات می باشد تا به یک الگوی اسلامی در این زمینه دست یابد. در این تحقیق به شش راهکار پیرامون موضوع فوق دست یافتیم که شامل راهکارهای شناخت دیگر فرهنگ ها، ایجاد وحدت، تعامل و مدارا، و راهکارهایی پیرامون الگوهای فرهنگی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی می شود. بررسی ارتباطات میان فرهنگی و توجه به ظرفیت ها و توانمندی های کنگره ی حج، پردازش حوزه های نظری و عملیاتی ارتباطات میان فرهنگی و ارائه راهکارهای مرتبط با آن ازجمله راهکار ایجاد وحدت، راهکارهای تعاملی و راهکارهای پیرامون الگوهای فرهنگی، از دستاوردهای این تحقیق و نگرشی نو در این زمینه است.