نام پژوهشگر: مهدی ادیبی سده

سنجش اعتماد اجتماعی و یررسی عوامل موثر بر آن در مراکز شهرستانهای استان چهار محال و بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ستار صادقی ده چشمه   مهدی ادیبی سده

این پژوهش با هدف اطلاع از میزان اعتماد و شناخت از مهمترین عوامل موثر و مرتبط با آن در استان چهارمحال و بختیاری و پاسخ به این سوال اساسی انجام گرفته است که: میزان اعتماد اجتماعی در مراکز شهرستانهای استان چه حد است؟ و مهمترین عوامل موثر و مرتبط با آن کدامند؟ در این تحقیق با توجه به مهمترین دیدگاههای نظریه پردازان کلاسیک و معاصر (دورکیم، وبر، تونیس، پاتنام، بوردیو، فوکویاما، گیدنز، اریکسون، افه و دیگران) و همچنین تحقیقات داخلی و خارجی انواع اعتماد بین شخصی، بنیادی، عمومی، سازمانی، اعتماد سیاسی و اعتماد به مشاغل و مناصب به عنوان زیرشاخه های اعتماد اجتماعی انتخاب شدند. شیوه تحقیق پیمایشی و با نمونه ای به حجم 612 نفر در 6 شهر مرکز استان انجام گرفت. حجم نمونه پس از آزمون مقدماتی و محاسبه q,p بوسیله فرمول کوکران انتخاب و به شیوه سهمیه ای متناسب نمونه گیری انجام و داده ها جمع آوری گردید.بدین ترتیب اعتماد اجتماعی مورد سنجش و ارتباط آن با متغیرهای احساس امنیت، دینداری، عملکرد دولت، قانونگرایی، پنداشت از میزان دینداری مردم، احساس عدالت و ارزشهای اخلاقی مورد بررسی قرار گرفت.. برآیند کلی تحقیق نشان می دهد که بجز اعتماد بنیادی و بین شخص، میزان اعتماد در بقیه انواع فوق در حد متوسط و پایین تر از حد متوسط بوده است و متغیرهای ارزشهای اخلاقی، عملکرد دولت و قانونگرایی دارای بیشترین همبستگی با اعتماد اجتماعی بوده است. متغیرهای دینداری ، احساس امنیت و پنداشت از میزان دینداری مردم در جامعه نیز با اعتماد اجتماعی دارای ضریب همبستگی معنی داری بوده اند.

بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان )مطالعه موردی شهر اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  محبوبه غنی ورزنه   مهدی ادیبی سده

چکــــــیده : این پژوهش با عنوان بررسی عوامل اجتماعی –فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان در شهر اصفهان انجام شده است. مهم ترین هدف این تحقیق مطالعه و بررسی میزان مشارکت اجتماعی زنان و عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن می باشد برای بررسی این موضوع از رویکردهای متفاوت کارکردی ساختی ،فمینیستی و نوسازی به خصوص نظریات پارسونز ، اینگلهارت ، هانتیگتون ، راجرز ، آلموند و وربا ، ایزنشتاد ، لرنر ، مایرون وینر ، هابرماس ، اندرسون ، برانگارات ، لبپست، هیگن و .... استفاده شده است. روش به کار گرقته شده در این تحقیق روش پیمایش و ابزار مورد استفاده نیز پرسشنامه می باشد. شیوه نمونه گیری سهمیه ای و جامعه آماری شامل کلیه زنان 59 – 18 ساله ساکن مناطق یازده گانه شهر اصفهان و حجم نمونه متناسب با آن برابر با 384 نفر می باشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که با 95/0 اطمینان بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد .ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با78/0 می باشد . بین میزان استفاده از رسانه های گروهی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد .ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با64/0 می باشد . بین میزان اعتماد اجتماعی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با68/0 می باشد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که هرچه ساخت قدرت در خانواده به ساخت دموکراتیک نزدیکتر باشد میزان مشارکت اجتماعی زنان افزایش می یابد و هر چه ساخت قدرت در خانواده استبدادی تر باشد میزان مشارکت زنان کاهش خواهد یافت. نتایج حاصل از عوامل فرهنگی نیز نشان می دهد که بین میزان خاص گرایی ، سنت گرایی و تقدیر گرایی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه معکوس وجود دارد ، یعنی با افزایش این عوامل میزان مشارکت اجتماعی زنان کاهش می یابد و بالعکس . ضرایب همبستگی پیرسون بین متغیر های خاص گرایی و مشارکت برابر با 69/0- ، بین متغیر های سنت گرایی و مشارکت برابر با 68/0- ، بین متغیر های تقدیرگرایی و مشارکت برابر با 71/0- می باشد . در پایان باید اضافه کرد که میزان مشارکت اجتماعی زنان یعنی میزان حضورشان در فعالیت های جمعی نظیر انجمن های داوطلبانه ، کانون های اجتماعی،فرهنگی، سازمان ها و سایر نهاد ها و مجامع مشارکتی در سطح متوسطی قرار دارد.

جامعه شناسی روشنفکری در افغانستان (1900-1992)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سید جواد رامیار   مهدی ادیبی سده

افغانستان کشوری است که از لحاظ قومی از تنوع پیچیده ای برخوردار بوده و ساختار سیاسی-اجتماعی آن نیز به همین تبع پیچیدگی خاص خود را دارد. این کشور طی صد سال اخیر تحولات سیاسی-اجتماعی متعدد و متفاوتی را تجربه نموده و همواره نیز در طول این مدت از اثر این تحولات آسیب دیده است. روشنفکران در این جامعه از جمله طبقاتی بوده اند که ضمن اینکه در تحولات سیاسی-اجتماعی کشور نقش اصلی را ایفا می نمودند، خود بیشترین آسیب را از این ناحیه متحمل شده اند. هدف از نگارش این نوشته در اولین مرحله جریان شناسیِ جریان های روشنفکری در افغانستان قرن بیستم است. اگرچه شاید این جریان شناسی قبلاً توسط تاریخ نگاران به صورت «توصیفی» انجام شده باشد، ولی این نوشته اساس کار خود را مبتنی بر نظریه های روشنفکری گذاشته و در پرتو این نظریه ها در پی تبیین و تحلیل «مسئله»ی روشنفکری و سیر تحول جریان های آن در افغانستان قرن بیستم بر آمده است. روش پژوهش در این نوشته از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و روش گرد آوری اطلاعات نیز اسناد و مدارک کتابخانه ای می باشد. که اصطلاحاً «روش اسنادی» گفته می شود. این نوشته بعد از تحلیل و بررسی جریان های روشنفکری در افغانستان به این نتیجه رسیده است که: افغانستان در طول قرن بیستم در سه مقطع زمانیِ خاص، شاهد روی کار آمدن حکومت های بوده است که روشنفکران در ساختار سیاسی قدرت حاکم، نقش بسزایی را داشته اند. ولی متاسفانه به خاطر عدم آگاهیِ کافی از ساختار اجتماعی-فرهنگیِ جامعه و شتابزدگی در طرح برنامه ی اصلاحات، هر سه جریان بعد از گذشت چند سالی بوسیله ی مردم و دخالت خارجی ها از میان برچیده می شود. جریان روشنفکران مشروطه خواه، جریان روشنفکران دموکرات و جریان روشنفکران هواخواه ایدئولوژی کمونیسم، سه جریانی اند که در طول قرن بیستم در افغانستان، روی عرصه اجتماعی آمدند.

بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی در برابر استراتژی قدرت هوشمند آمریکا و اسرائیل (مطالعه موردی:شهروندان اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  عباس قاسمی   مهدی ادیبی سده

چکیده این پژوهش در تلاش است تا با استفاده از داده های یک تحقیق توصیفی و پیمایشی به این سوال اصلی پاسخ دهد که استراتژی قدرت هوشمند آمریکا و اسرائیل چه تاثیری بر احساس امنیت شهروندان اصفهانی در سطح کلان دارد. عوامل تاثیرگذار بر میزان احساس امنیت اجتماعی در سطح کلان را میتوان به ابعاد داخلی و خارجی تقسیم بندی نمود. در این تحقیق سعی شده است تا مهمترین مولفه های تهدید کننده امنیت در سطح کلان و از بعد تهدیدات بیرونی مورد بررسی قرار گیرد.در چارچوب نظری تحقیق بنا به تناسب موضوع،نظریه های جامعه شناختی،روانشناختی و مکاتب مربوط به این حوزه ها مورد بررسی واقع گردید.جامعه آماری مورد مطالعه شهروندان 18 ساله و بالاتر مقیم شهر اصفهان بوده اند.حجم نمونه مورد مطالعه 384 نفر و ابزار گردآوری داده ها،پرسشنامه بوده است.از طرفی با توجه به اینکه قدرت هوشمند از مجموع قدرت سخت و نرم تشکیل شده است،یافته های این پژوهش نشان میدهد که:1- در مجموع مردم از جانب تهدیدات سخت احساس ناامنی بیشتری میکردند.2- احساس امنیت به ترتیب در ابعاد سیاسی،اقتصادی،نظامی،اعتقادی-دینی و فرهنگی- اجتماعی کمتر است.3- در مجموع به نظر میرسد که نظریه شکاف امنیتی و احساس آسیب پذیری که توسط لرنر،کیلیاس مطرح شده که در آن احساس ناامنی را ناشی از شکاف بین انتظار امنیتی و واقعیت امنیتی و نداشتن کنترل بر روی آن دانسته اند،مورد تائید قرار گرفته است.4- در ادامه مدل تجربی تحقیق نیز که بیانگر تاثیر ابعاد قدرت هوشمند بر احساس امنیت اجتماعی بود به تایید رسید. واژه های کلیدی:احساس امنیت،امنیت اجتماعی،تهدید، قدرت هوشمند.