نام پژوهشگر: مجید رضا خوش خلق
فاطمه منیعی مجید رضا خوش خلق
این مطالعه به منظور تعیین اثرات رژیم های مختلف غذایی شامل گرسنگی و تغذیه مجد بر ترکیب اسید چرب بدن و توان تحمل شوری در ماهی پار آزاد دریای خزر انجام گردید. 900 ماهی پار آزاد خزردر 18تانک بتی در شرایط مختلف تغذیه ای سه نوبت در روز در یک دوره ی شش هفته ای تحت تیمار های شش هفته غذادهی کامل ، سه هفته گرسنگی و سه هفته غذادهی مجدد ، سه هفته غذادهی و سه هفته گرسنگی، دوهفته غذادهی و دو هفته گرسنگی و دو هفته غذادهی،دوهفته گرسنگی و دو هفته غذادهی و دو هفته گرسنگی،وشش هفته گرسنگی کامل نگه داری شدند وپس ازاعمال شرایط مختلف تغذیه ای،ترکیب اسید چرب بافت بدن آنالیز شد و توانایی سازگاری به آب دریا پنج روز پس ازانتقال به آب دریای خزر بررسی گردید.نسبت اسیدهای چرب تک غیر اشباع مخصوصا olaبا افزایش دوره های گرسنگی کاهش یافته و در عوض نسبت اسید های چرب اشباع و مخصوصا c16:0و اسیدهای چرب چند غیر اشباع از جمله dha ،epaو aa افزایش یافتند. دوره های گرسنگی در آب شیرین باعث اختلال در سطوح طبیعی الکترولیت های سدیم، کلر و پتاسیم سرم خون نشد و گرسنگی سه هفته و بیش از آن باعث کاهش کورتیزول سرم خون شد. اما سطوح gh و igf-1 تحت تاثیر رژیم غذایی قرار نگرفت.بنابراین ماهی آزاد دریای خزر در شرایط مختلف تغذیه ای اسیدهای چرب را به صورت انتخابی جهت براورده ساختن نیازهای فیزیولوژیک خود برای تامین انرژی و اسیدهای چرب ضروری ،ذخیره،تبدیلو یا مصرف می کند.گرسنگی باعث اختلال در تنظیم اسمزی ماهیان پس از انتقال به آب دریا می شودولی تغذیه ی مجدد ماهی ها قبل از ورود به دریا می تواند مانع از آن شود.
پرناز کاشفی مجید رضا خوش خلق
در این مطالعه شرایط بدنی- تولیدمثلی در ماهیان سفید، rutilus kutum، ماده خنثی و غیر خنثی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. تعداد 100 نمونه از ماهیان سفید بالغ شامل 53 عدد ماهی خنثی و 47 عدد ماهی غیر خنثی (از نظر سیستم تولیدمثلی)، در طول فصل تخمریزی از آب های ساحلی جنوب غرب دریای خزر جمع آوری شد. مشخصات زیستی ماهیان صید شده، شامل طول کل (tl) و طول چنگالی (fl) با دقت 1 میلی متر و وزن کل (tw) با دقت 1 گرم به ثبت رسید. پس از جدا کردن و توزین بافت های کبد، عضله و گناد، میزان انرژی توسط دستگاه بمب کالریمتری اندازه گیری شد. تعیین مرحله رسیدگی جنسی گناد در ماهیان خنثی و غیر خنثی، از طریق مشاهدات ماکروسکوپی و میکروسکوپی انجام شد. نتایج نشان داد گناد ماهیان سفید خنثی در مرحله 1 و 2 رسیدگی جنسی و گناد ماهیان غیر خنثی در مرحله 4 رسیدگی جنسی بود. مقادیر بیشتر انرژی گناد و میزان پایین تر انرژی کبد در ماهیان غیرخنثی نسبت به ماهیان خنثی مشاهده شد و تفاوت معناداری در میزان انرژی بافت عضله در بین دو نوع ماهی مشاهده نشد. شاخص گنادوسوماتیک و شاخص وزنی کبد در ماهیان غیر خنثی بطور معناداری بزرگتر از ماهیان خنثی بود، در حالیکه ضریب چاقی در ماهیان خنثی کمی بیشتر از ماهیان غیرخنثی بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد بدلیل عدم وجود ضعف بدنی و کمبود انرژی در ماهیان سفید خنثی دریای خزر، احتمال می رود عوامل دیگری غیر از کمبود ذخایر انرژی در بروز توقف تولیدمثلی در این ماهی نقش داشته باشند. کلید واژه ها: انرژی، توقف تولیدمثلی، کبد، عضله، ماهی سفید، دریای خزر
صادق احمدی قهجاورستانی مجید رضا خوش خلق
این تحقیق با هدف کلونینگ و توالی یابی مارکر ملکولی جهت تمایز دو گونه تاس ماهی ایرانی و تاس ماهی روسی با استفاده از نشانگر مولکولی rapd (random ampliphied polymorphic dna) انجام شد. برای این منظوراز 5 نمونه باله دمی تاس ماهی ایرانی صید شده از رودخانه سفید رود و 5 نمونه باله دمی تاس ماهی روسی صید شده از رودخانه ولگا در کشور روسیه نمونه برداری انجام شد. dna به روش فنل-کلروفرم استخراج و کیفیت وکمیت آن بوسیله الکتروفورز ژل آگارز 1 درصد و دستگاه اسپکتروفتومتری مورد بررسی قرار گرفت. واکنش زنجیره پلیمراز pcr با استفاده از 101 پرایمر نشانگر ملکولی رپید انجام شد سپس محصول pcr با ژل اکریل آمید 6 درصدالکتروفورز وبا استفاده از روش نیترات نقره رنگ آمیزی گردید که 53 عدد از پرایمرها هیچ گونه تولید الگوی باندی نکردند. در واکنش pcr با استفاده از پرایمرهای بدون تولیدالگوی باند(53 پرایمر) در 2 دمای دیگر اتصال (annealing) یعنی 33 و 35 درجه سانتیگراد واکنش pcr تکرار گردید که در هیچ کدام از شرایط دمایی مورد آزمایش، عمل اتصال پرایمرها و تولید باند انجام نشد. تعداد 39 آغازگر از مجموع 101 آغازگر دارای تکثیر و تولید محصول pcr یکسان در هر دو گونه تاس ماهی ایرانی و تاس ماهی روسی بروی ژل پلی اکریل آمید بودند و تعداد 9 آغازگر دارای محصول pcr و تولید الگوی باند dna بودند و همچنین باند های متمایز بدین صورت که در 5 نمونه از یک گونه باندی تولید گردد و در 5 نمونه از گونه دیگر باند مشابه تولید نگردد در این 9 آغازگر مشاهده شد که در محدوده های مختلف در هر کدام از این آغازگرها می باشد. برای اطمینان از صحت آزمایش هر کدام از آغازگرها به دفعات متفاوت بین 15-3 مرتبه در هر آغازگر تکرار گردید که نتیجه اولیه حاصل نگردید. پس از آن باندهای متمایز مورد نظر جداسازی گردید و پس از انجام مراحل کلونینگ و توالی یابی ژن ،پرایمر از توالی بدست آمده طراحی گردید و با انجام واکنش pcr تکثیر و تولید باندی در تمامی 50 نمونه از گونه تاس ماهی روسی در محدوده 500 جفت باز نمود که در هیچکدام از 50 نمونه گونه تاس ماهی ایرانی وجود نداشت، بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده می توان اعلام نمود که در این تحقیق با استفاده از نشانگر ملکولی rapd موفق به یافتن مارکر ملکولی شده و می توان با توجه به تعداد نمونه کافی که 50 نمونه از هر گونه می باشد با اطمینان بالا ذکر نمود که گونه تاس ماهی ایرانی یک گونه مستقل از تاس ماهی روسی است. و همچنین از این مارکر ملکولی می توان در جهت شناسایی خاویار تاس ماهی ایرانی a. persicus در صادرات این محصول استفاده نمود و مسئله دیگر که بسیار حائز اهمیت است و در مجامع علمی وسیستماتیک جانوری بسیار مورد بحث و تفاوت نظر می باشد، اعلام یافتن مارکر ملکولی در جهت اعلام استقلال گونه ای تاس ماهی ایرانی acipenser persicus است.
پریسا حق پرست لاله دشتی مجید رضا خوش خلق
یک آزمایش تغذیه ای 60 روزه با 6 جیره (3 سطح پروتئین × 2 سطح چربی) حاوی 30، 35 و 40 درصد پروتئین با چربی 10 و 12 درصد به منظور تعیین سطح مطلوب پروتئین و چربی جیره بر عملکرد رشد و شاخصهای هماتولوژیک هیبرید ماهی ماش ماده × سفید نر (♂ aspius aspius ♀ × rutilus frisii kutum) انجام شد. 252 عدد ماهی با وزن 0/38 ± 31/22گرم (میانگین ± خطای معیار ) در 18 تانک بتونی (400 لیتر) توزیع شده و ماهیان سه بار در روز بر اساس اشتها تغذیه شدند. نتایج نشان دادکه عملکرد رشد و ضریب تبدیل غذا به طور معنی داری تحت تأثیر محتوای پروتئین جیره قرار گرفت به طوری که با افزایش پروتئین از 30 به 35 درصد، شاخصهای رشد به طور معنی داری افزایش یافته و سپس با افزایش پروتئین تا سطح 40 درصد کاهش یافت (0/05> p). عملکرد رشد تحت تأثیر چربی جیره قرار نگرفت (0/05 <p ). بیشترین میزان شاخص وضعیت در ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد پروتئین و 15 درصد چربی مشاهده شد (0/05 <p ). نرخ بازدهی پروتئین و شاخص کبدی با افزایش پروتئین جیره کاهش یافت (0/05> p). با افزایش چربی جیره نرخ بازدهی چربی و ارزش تولیدی چربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/05 > p). آنالیز لاشه تفاوت معنی داری را در ارتباط با اثر چربی جیره نشان نداد ( 0/05< p)، اما محتوای چربی بدن با افزایش پروتئین جیره کاهش یافت (0/05> p)، به طوری که بیشترین میزان چربی در ماهیان تغذیه شده با پروتئین 30 درصد و چربی 15 درصد مشاهده شد. همچنین، رطوبت ماهیان تغذیه شده با پروتئین 40 درصد و چربی 15 درصد نسبت به سایر گروهها بیشتر بود (0/05 > p). در پایان آزمایش تغذیه ای، پارامترهای هماتولوژیک از جمله تعداد گلبول های قرمز، گلبول های سفید، غلظت هموگلوبین، میزان هماتوکریت، mcv، mch، نوتروفیل، ائوزینوفیل تحت تأثیر پروتئین و چربی جیره و تقابل بین پروتئین و چربی قرار نگرفت (05/0 <p ). میزان mchc به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با جیره 30 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بیشتر بود (0/05> p). میزان لنفوسیت با افزایش چربی جیره افزایش یافت در حالی که کاهشی در میزان مونوسیت با افزایش چربی جیره مشاهده شد (0/05 > p). نتایج مربوط به شاخص های بیوشیمیایی پلاسما نشان داد که پروتئین، چربی و تقابل بین این دو تفاوت معنی داری در سطوح چربی کل، تری گلیسرید، کلسترول و پروتئین کل ایجاد نکرد (0/05< p). به طور کلی، نتایج نشان داد که جیره حاوی 35 درصد پروتئین و 15 درصد چربی دارای اثرات مثبتی بر عملکرد رشد می¬باشد، در حالی که تأثیری بر پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی پلاسما ندارد. بنابراین، برای رشد مطلوب هیبرید ماهی ماش ماده × سفید نر در محدوده وزنی مطالعه شده مناسب میباشد. کلید واژه: پروتئین، چربی، رشد، شاخص های خونی، هیبرید، ماهی ماش، ماهی سفید