نام پژوهشگر: محمد رضا عامریان
مهدی نواللهی محمد رضا عامریان
علف هرز از مهمترین عوامل خسارت زا در زراعت سویا می باشد . به منظور بررسی روش های مختلف کنترل علف های هرز در سویا در چند نوع خاکورزی ، آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در قطعه زمینی واقع در شهرستان علی آباد کتول استان گلستان به اجرا در آمد. آزمایش درقالب طرح اسپلیت پلات به صورت بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد . عامل اصلی شامل سه نوع خاکورزی 1- شخم با گاو آهن برگرداندار + دیسک 2- شخم با گاو آهن چیزل + دیسک 3- دیسک و عامل فرعی در نه سطح 1- آلاکلر 2- متریبوزین 3- آلاکلر + کولتیواتور 4- متریبوزین +کولتیواتور 5- بنتازون 6- بنتازون + کولتیواتور 7- شاهد حاوی علف هرز 9- شاهد عاری از علف هرز بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان میدهند که تیمارهای خاکورزی بر تراکم و وزن خشک علف هرز تاج خروس تاثیر معنی داری ندارد . اما این تیمارها بر تراکم گاوپنبه در سطح آماری 1% معنی دار شد لکن بر وزن خشک ان تاثیر معنی داری نداشت . تیمار شخم با گاوآهن برگردان + دیسک باعث کاهش معنی دار تراکم گاوپنبه گردید . همچنین اثر متقابل تیمار های خاک ورزی در تیمار های کنترل علف هرز نیز در رابطه با تراکم علف های هرز در سطح 5% معنی دار شد . تیمار های خاکورزی بر تعداد غلاف سویا ، ارتفاع اولین غلاف سویا و ارتفاع سویا در سطح 1% معنی دار شد . اما در شاخص تعداد شاخه جانبی در سطح 5% معنی دار گردید . تیمار های خاکورزی بر عملکرد سویا تاثیر معنی داری نداشت . از میان تیمار های کنترل علف هرز تیمار های متریبوزین + کولتیواتور ، بنتازون و بنتازون+ کولتیواتور بر تراکم و وزن خشک علف های هرز گاوپنبه ، تاج خروس و سایر علف های هرز تاثیر کاملی داشتند و توانستند آنها را مهار کنند . تیمار آلاکلر + کولتیواتور که در سطح های چیزل+ دیسک و دیسک تنها در مهار علف های هرز گاوپنبه و تاج خروس چندان موفق عمل نکرده بود. در خاکورزی با گاو آهن برگردان + دیسک توانست علفهای هرز مذبور را به طور کامل مهار کند . تاثیر تیمارهای کنترل علف هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد سویا در سطح 1% معنی دار شد. تنها شاخص ارتفاع اولین غلاف و تعداد شاخه جانبی سویا تحت تاثیر تیمار های قرار نگرفت. در تیمار بنتازون + کولتیواتور بیشترین عملکرد سویا حاصل شد . تیمار متریبوزین + کولتیواتور در گروه دوم قرار گرفت . از بررسی مقایسات تیمار ها نیز میتوان به تاثیر مثبت کولتیواتور در کارایی علف کش ها و عملکرد سویا پی برد
عبدالله کرم زاده محمد رضا عامریان
در چند دهه اخیر مصرف نهاده های شیمیایی در اراضی کشاورزی موجب معضلات زیست محیطی عدیده ای از جمله آلودگی منابع آب، افت کیفیت محصولات کشاورزی و کاهش میزان حاصلخیزی خاک ها گردیده است. از طرفی کمبود آب و مشکلات ناشی از فقدان این ماده حیاتی نیاز به انجام تحقیق در این زمینه را دو چندان می کند. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر متقابل کود زیستی ورمی کمپوست و تنش خشکی بر نخود رقم بیونیج طی سال زراعی 89-88 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجراء شد. آزمایش به صورت کرت خرد شده برپایه ی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. عامل اصلی به سطوح خشکی {شاهد (آبیاری کامل)، قطع آبیاری از مراحل، 10برگی، گلدهی، غلاف بندی و پرشدن دانه به بعد} و عامل فرعی به سطوح ورمی کمپوست (صفر، 3، 6 و 9 تن درهکتار) اختصاص یافت. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که اثرات متقابل کود زیستی ورمی کمپوست و قطع آبیاری بر عملکرد و برخی از اجزای عملکرد از جمله تعداد شاخه در بوته، تعدادغلاف پر در بوته، تعداد دانه در بوته و عملکرد بیولوژیک معنی دار است. تاثیر مثبت ورمی کمپوست بر عملکرد دانه تنها در شرایط قطع آبیاری از مرحله پرشدن دانه به بعد معنی دار بدست آمد و بیشترین تأثیر مربوط به مصرف 9 تن در هکتار ورمی کمپوست بود که توانست تأثیر منفی قطع آبیاری در مرحله پرشدن دانه را برطرف نموده و عملکرد دانه را به سطحی برابر با شرایط بدون تنش و عدم استفاده از ورمی کمپوست برساند. تأثیر مثبت3، 6 و 9 تن در هکتار ورمی کمپوست بر عملکرد دانه در شرایط قطع آبیاری از مرحله پر شدن دانه به بعد به ترتیب برابر با 31، 51 و 106 درصد بود. درشرایط فاقد تنش خشکی این افزایش به ترتیب برابر با 29، 36 و 45 درصد برای سطوح فوق الذکر ورمی کمپوست بود.
مهدی حاجیلو محمد رضا عامریان
باکتری های محرک رشد از جمله میکروارگانیسم های اطراف محیط ریشه گیاهان هستند که سبب بهبود رشد گیاه می شوند. این باکتری ها قادرند از طریق مکانیزم های مختلفی نظیر تثبیت نیتروژن، تولید و ترشح هورمون های محرک رشد و یا فراهم نمودن عناصر غذایی مورد نیاز گیاه اثرات مثبتی را بر رشد گیاهان اعمال نمایند. در این راستا پژوهشی به منظور بررسی اثرات تلقیح باکتری-های آزوسپیریلیوم و ازتوباکتر و نیز استفاده از مقادیر مختلف کود دامی روی خصوصیات رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1388 به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار اجرا گردید. تیمارهای مورد آزمایش شامل کود گاوی در سه سطح: a1، a2 و a3 به ترتیب 0 ، 5 و 10 تن در هکتار، ازتوباکتر شامل دو سطح: بدون تلقیحb1 و با تلقیح b2و آزوسپیریلیوم شامل دو سطح: بدون تلقیح c1 و با تلقیح c2 بودند. نتایج این بررسی نشان داد، تلقیح با این باکتری ها در طی فصل رشد سبب بهبود رشد گیاه شد و همچنین در برداشت نهایی موجب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد در مقایسه با شاهد شدند. کاربرد باکتری ازتوباکتر بر تمام صفات مورد مطالعـه (به استثنای تعداد ردیف دانـه در بلال) اثر معنی داری داشت. باکتـری آزوسپیریلیوم نیز به طور معنی داری تمام صفات مورد مطالعه (به استثنای وزن هزار دانه و شاخص برداشت) را تحت تأثیر قرار داد. همچنین نتایج نشان داد که تیمار کود دامی به طور معنی داری عملکرد و اجزای عملکرد را تحت تأثیر قرار داد، به طوری که بیشترین عملکرد در سطح 10 تن کود دامی در هکتار حاصل گردید. کاربرد توأم این دو باکتری سبب تشدید اثرات مثبت آنها بر رشد گیاه گردید. در برداشت نهایی کاربرد توأم این دو باکتری افزایش معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع گیاه، تعداد دانه در ردیف بلال، وزن و طول بلال و قطر چوب بلال نشان داد. اثر متقابل کود دامی و ازتوباکتر بر صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، وزن و طول بلال معنی دار گردید. اثر متقابل کود دامی و آزوسپیریلیوم تنها بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و وزن بلال معنی دار شد. همچنین عملکرد دانـه، عملکرد بیولوژیک و ارتفاع گیـاه به طور معنی داری تحت تأثیر اثرات متقابل سه گانه تیمارها قرار گرفت. به طور کلی نتایج این تحقیق حاکی از این است که کاربرد کود دامی و این باکتری ها، به تنهایی و یا استفاده توأم از آنها در بهبود ویژگی های رشدی و عملکرد گیاه ذرت تأثیر مثبتی داشت. کلمات کلیدی: ذرت، آزوسپیریلیوم، ازتوباکتر، کود دامی، عملکرد
صدیقه نقی پور محمد رضا عامریان
چکیده: به منظور کمی سازی برخی از واکنش های گیاه لوبیا چشم بلبلی به تراکم، آزمایشی طی سال زراعی 89-88 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی شاهرود واقع در منطقه بسطام اجرا شد. آزمایش در قالب بلوک های کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل در 3 تکرار انجام گردید. ترتیب فاکتور ها شامل، 5 تراکم مختلف کشت (10، 13، 16، 19 و 22 بوته در متر مربع) و دو واریته (مشهد و دزفول) بودند. نتایج نشان داد زمان وقوع انتهای رشد خطی در تراکم کم زودتر از تراکم بالاتر می باشد. به موازات افزایش تراکم بوته، زمان تا بسته شدن کانوپی یک روند کاهشی خطی را دارد. در کل، رقم مشهد زمان تا بسته شدن کانوپی کوتاه تری نسبت به رقم دزفول دارد. این امر باعث کاهش تبخیر از سطح خاک و غلبه گیاه زراعی بر علف های هرز می شود. در میان توابع ، تابع تکه ای به خوبی میزان تسهیم ماده خشک به ساقه و برگ را پیش بینی می کند. برای پیش بینی تغییرات ارتفاع نیام از سطح زمین در طول دوره رشد، تابع تکه ای مناسب تشخیص داده شد. ارتفاع نیام در اوایل فصل رشد تغییری را نشان نمی دهد و سپس روند رو به کاهش پیدا می کند. رابطه درجه 2 بین انتقال مجدد ماده خشک به دانه و تراکم وجود داشت و با افزایش تراکم در سطوح کم، درصد انتقال مجدد افزایش می یابد. برای رابطه عملکرد دانه با تراکم در ارقام مشهد و دزفول به ترتیب توابع تکه ای و درجه 2 مناسب تشخیص داده شد. تراکم مطلوب به ترتیب 10 و 15 بوته در متر مربع تشخیص داده شد. کلمات کلیدی:کمی سازی، لوبیا چشم بلبلی، تراکم
انیسه رستم زاده محمد رضا عامریان
پتاسیم یکی از عناصر ضروری و مورد نیاز گیاهان به خصوص ذرت می باشد و با توجه به نقشی که در حفظ آب گیاه و جلوگیری از هدر رفتن آب دارد، در شرایطی که گیاه با کمبود آب مواجه است، وجود پتاسیم کافی سبب حفظ فعالیت فتوسنتز و تولید مواد فتوسنتزی می شود. همچنین پتاسیم سبب افزایش مقاومت گیاهان به سایر تنش ها گردیده و با افزایش ظرفیت فتوسنتزی موجب افزایش عملکرد گیاهان نیز می گردد. این پژوهش به منظور بررسی سطوح مختلف کود پتاسیم، تنش خشکی و برگ زدایی و حذف تاسل بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت انجام شد. بدین منظور آزمایشی در سال 1389 به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا شد. تیمار های آزمایشی شامل: تیمار کود پتاسیم از منبع سولفات پتاسیم در سه سطح: a1، a2 و a3 به ترتیب 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار به عنوان فاکتور اول، تنش خشکی در دو سطح : آبیاری کامل (b1) و قطع آبیاری از آغاز زرد شدن پوشش بلال تا انتهای دوره رشد (b2) به عنوان فاکتور دوم و برگ زدایی و حذف تاسل در دو سطح : عدم برگ زدایی و حذف تاسل (c1) و برگ زدایی و حذف تاسل یک هفته بعد از گرده افشانی(c2) به عنوان فاکتور سوم بودند. طبق نتایج بدست آمده اثر متقابل کود پتاسیم و تنش خشکی بر صفات تعداد کل دانه، عملکرد دانه، وزن صد دانه و پروتئین دانه معنی دار بود و در تمامی صفات بجز صفت پروتئین دانه بیشترین میزان از ترکیب تیماری کاربرد 300 کیلوگرم کود پتاسیم × عدم تنش خشکی حاصل شد. صفات ارتفاع ساقه، وزن خشک ساقه، وزن خشک برگ، تعداد کل دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و پروتئین دانه تحت تاثیر ترکیب تیماری کاربرد 300 کیلوگرم کود پتاسیم × عدم برگ زدایی و حذف تاسل افزایش یافت. اثر متقابل تنش خشکی و برگ زدایی و حذف تاسل بر صفات ارتفاع ساقه، عملکرد دانه و وزن صد دانه معنی دار بود و در تمامی این صفات ترکیب تیماری عدم تنش خشکی × عدم برگ زدایی و حذف تاسل (شاهد) دارای بیشترین میزان بود. همچنین وزن خشک برگ، تعداد دانه در ردیف، تعداد کل دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک تحت تاثیر اثر سه گانه کود پتاسیم × تنش خشکی × برگ زدایی و حذف تاسل قرار گرفت. در یک جمع بندی کلی براساس نتایج بدست آمده بیشترین عملکرد دانه از سطح کودی 300 کیلوگرم در هکتار حاصل شد که از نظر آماری اختلاف معنی داری با سطح کودی 100 کیلوگرم در هکتار نداشت و بیشترین عملکرد بیولوژیک از سطح کودی 300 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. کلمات کلیدی: کود پتاسیم، تنش خشکی ، برگ زدایی و حذف تاسل، عملکرد و ذرت
هادی مجاهدی محمد رضا عامریان
ایده استفاده از گیاهان تجمع دهنده عناصر، جهت پاکسازی عناصر سنگین و سایر ترکیبات برای اولین بار در سال 1983 میلادی مطرح شد. از آنجاییکه عناصر سنگین در خاک تجزیه نمی شوند یک از نگرانی های اولیه می باشند. بسیاری از فرآیندهای صنعتی مانند معدن کاوی، کارخانجات تولید آفت کش ها و کودهای شیمیایی و احتراق سوخت-های فسیلی حاوی افزودنی سرب می باشند. فلز سرب در لیست اولویت بندی سازمان حفاظت محیط زیست امریکا، در بین مضرترین فلزات در رده دوم جای گرفته است. گیاه پالایی استفاده از گیاهان سبز جهت پاکسازی مواد زائد خطرناک می باشد. در یک آزمایش گلخانه ای تأثیر کاربرد قارچ میکوریز و کلات edta بر روی گیاهان ذرت و سورگوم به منظور پاک سازی خاک های آلوده به سرب مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه دانشگاه شاهرود اجرا شد. فاکتو های این آزمایش شامل: سرب در 3 سطح 0، 200 و 400 (میلی گرم بر کیلوگرم خاک)، قارچ میکوریزگونه موسه ای در 2 سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کلات edta در 3 سطح 0، 5 و 10 (میلی مول بر کیلوگرم خاک) بودند. نتایج نشان داد که تنش سرب سبب کاهش معنی دار بیوماس خشک ریشه، ساقه، برگ و محتوای فسفر گیاهان ذرت وسورگوم شده و علاوه بر آن سبب کاهش معنی دار میزان ارتفاع، کلونیزاسیون قارچی و شاخص کلروفیل در گیاه ذرت شد و بیشترین تأثیر آن در سطح 400 میلی گرم بر کیلوگرم خاک به دست آمد. استفاده از عامل کلات کننده edta به خصوص در سطح 10 میلی مول آن بر کیلوگرم خاک، به علت افزایش حلالیت و تسریع جذب سرب، سبب کاهش چشم گیر بیوماس خشک ریشه و برگ و همچنین شاخص کلروفیل ذرت شد و تنها بر روی بیوماس خشک ریشه سورگوم تأثیر منفی داشت. قارچ های میکوریز سبب افزایش معنی دار جذب فسفر در زیست توده هوایی و ریشه گیاهان ذرت و سورگوم شدند و از این رو سبب افزایش توانایی جذب سرب در سطح 200 میلی گرم سرب بر کیلوگرم خاک شدند. از سوی دیگر، در سطوح 200 و 400 میلی گرم سرب بر کیلوگرم خک، گیاهانی که عامل کلات را دریافت کرده بودند، در تمامی بافت های خود، حاوی غلظت و محتوای بالاتری از سرب بودند همچنین اعمال کلات edta مخصوصاً در سطح 10 میلی مول بر کیلوگرم خاک، سبب افزایش فاکتور پالایش و ضریب تغلیظ زیستی در هر دو گیاه و فاکتور انتقال سرب در ذرت شد. در سطح 5 میلی مول کلات بر کیلوگرم خاک ،گیاهان سورگوم تلقیح شده با قارچ، حاوی سرب بیشتری در ساقه خود بودند. بیشترین محتوای سرب اندام های هر دو گیاه به ترتیب در ریشه > برگ > ساقه مشاهده شد. از آنجاییکه محتوای سرب گیاهان، شاخصی کارآمدتر از غلظت این فلز در گیاه پالایی می باشد، توصیه می شود که در گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریز به منظور کاهش خطرات زیست محیطی، از سطوح پایین تر کلات استفاده شود.
عباس خواجه علی درخشان شادمهری
رشد جمعیت و استفاده بیش از حد از منابع آبی موجب کاهش منابع آبی اختصاص یافته به بخش کشاورزی شده است. لذا دست یابی به راه حل های مناسب برای افزایش بهره وری آب در بخش کشاورزی ضروری به نظر می رسد. از طرف دیگر استفاده از نهاده های آلی نظیر اسید هیومیک با حداقل آسیب به محیط زیست که توانایی فعالیت شبه هورمونی دارند، باعث افزایش جذب آب و مواد معدنی توسط گیاه می شود. به همین منظور، این تحقیق جهت بررسی اثر متقابل اسید هیومیک و تنش خشکی بر رشد و عملکرد سیب زمینی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دانشکده کشاورزی بسطام انجام پذیرفت. فاکتورهای آزمایش شامل 4 سطح محلول پاشی اسید هیومیک {صفر (شاهد)، 800، 1600 و 2400 میلی لیتر در هکتار} و 3 سطح دور آبیاری {7 روز (شاهد)، 14 روز و 21 روز یکبار} بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثرات فاکتور های آزمایش بر صفات اندازه گیری شده معنی دار گردیده است. کاربرد 2400 میلی لیتر در هکتار اسید هیومیک موجب افزایش قطر، وزن خشک و عملکرد غده ها شد. دور آبیاری نیز در هر سطحی موجب کاهش عملکرد غده ها در مقایسه با شاهد شد. اثر متقابل اسید هیومیک و مدار آبیاری نیز بر صفات عملکرد غده معنی دار گردید. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که کاربرد اسید هیومیک در غلظت های مختلف سبب کاهش اثرات تنش خشکی می گردد. همچنین در هر سطحی از دور آبیاری کاربرد غلظت های مختلف اسید هیومیک موجب افزایش سطح برگ و بیوماس کل گیاه شد. اثر متقابل محلول پاشی اسید هیومیک در هر سطحی از دور آبیاری باعث افزایش سطح فتوسنتزی گیاه و بیوماس کل گیاه سیب زمینی شد. نتایج این آزمایش نشان داد که محلول پاشی اسید هیومیک در هر سطحی می توانداثرات تنش خشکی را کاهش دهد. کلمات کلیدی: سیب زمینی، تنش کم آبی، اسید هیومیک، عملکرد و اجزای عملکرد
سمانه اسفندیاری احمد غلامی
خرفه گیاه دارویی است که در بسیاری از کشورها به عنوان ضد فشار خون و ضد دیابت شناخته می شود. خرفه دارای ترکیبات زیادی شامل اسید اگزالیک، آلکالوئیدها، اسید چرب امگا 3، کومارین ها و فلاونوئیدها است. به منظور بررسی اثر چند نوع خاک پوش و مدیریت بهینه سیستم های کودی شیمیایی، ارگانیک و بیولوژیک بر صفات آگرواکولوژیک خرفه، آزمایشی طی سال زراعی 91- 90 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. در این آزمایش، سه خاک پوش پلاستیک تیره، کلش گندم و بدون خاک پوش به عنوان عامل اول و پنج سیستم کودی به صورت: 1- سیستم کود شیمیایی (s1) (فسفات تریپل و سولفات پتاسیم هر کدام150 کیلوگرم در هکتار و اوره 300 کیلوگرم در هکتار) 2- سیستم تلفیقی کود شیمیایی (s2) (فسفات تریپل و سولفات پتاسیم هر کدام150 کیلوگرم در هکتار و اوره 300 کیلوگرم در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین که دارای باکتریهای ازتوباکتر است و کود بارور 2 دارای باکتری های تثبیت کنننده فسفر است) 3- سیستم کود مرغی(s3) (8 تن در هکتار)4- سیستم تلفیقی کود مرغی(s4) (کود مرغی 8 تن در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین و کود بارو 2) 5- سیستم تلفیقی کود گاوی(s5) (کود گاوی 20 تن در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین و کود بارور 2) به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفتند. در چین اول نتایج نشان دادند که اثرکود مرغی و تلفیق سیستم کود مرغی با کودهای بیولوژیک میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه و میزان کلروفیل را به طور معنی داری افزایش داد. در چین دوم و سوم سیستم شیمیایی تلفیقی (s2) بیشترین میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه و میزان کلروفیل را داشت. به طورکلی در هر سه چین تلفیق کود گاوی با کودهای بیولوژیک بیشترین تعداد و وزن علف هرز ودرصد روغن برگ وکمترین میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه میزان کلروفیل و درصد پروتئین برگ را تولید نمود. خاک پوش پلاستیک مشکی در چین اول و دوم بیشترین وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، بیشترین طول و قطر ساقه، میزان کلروفیل و درصد پروتئین کمترین تعداد و وزن علف هرز و درصد روغن برگ را دارا بود. اما این خاک پوش در چین سوم تولید مناسبی نداشت. هم چنین نتایج نشان داد که چین سوم بیشترین وزن خشک بوته و ساقه و برگ را در بین تمام چین ها تولید نمود. در کل این نتایج نشان دهنده امکان استفاده از تلفیق کودهای مرغی و بیولوژیک به همراه کودهای شیمیایی در مدیریت تلفیقی گیاه خرفه برای یک تولید سالم و پایدار هستند.
مهری گلشن حمید رضا اصغری
هدف اصلی کشاورزی پایدار کاهش نهاده¬های مصرفی، افزایش چرخه داخلی عناصر غذایی خاک از طریق کاهش خاک ورزی و استفاده از کودهای زیستی بجای کودهای شیمیایی در جهت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی است. مواد شیمیایی نقش مهمی در افزایش محصولات کشاورزی دارد اما سبب به خطر افتادن سلامت ومحیط زیست می شود. به همین دلیل به کارگیری اصول اکولوژیک در تولید غذا جایگزین مواد شیمیایی در کشاورزی پایدار شده است، از اینرو به منظور بررسی تأثیر میکوریزا و اسید هیومیک بر روی برخی خصوصیات گیاه دارویی مرزه در سطوح مختلف کود اوره در سال زراعی 92 ـ 91 در محل گلخانه تحقیقاتی مرکز آموزش علمی و کاربردی جهاد کشاورزی شهرستان سمنان آزمایشی بصورت فاکتوریل و در قالب پایه طرح بلوک¬های کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور کودی شامل : کود اوره در سه سطح: 0 ، 125 و 175 کیلوگرم در هکتار و میکوریزا در سه سطح: عدم کاربرد، گونه glomus mosseae و گونه glomus interaradices و اسید هیومیک در دو سطح عدم کاربرد وکاربرد2 کیلوگرم در هکتار بودند. نتایج نشان داد مصرف کود شیمیایی اوره باعث افزایش صفاتی مانند عملکرد تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، ارتفاع، سطح برگ، عملکرد اسانس، رنگدانه¬های فتوسنتزی شد. همچنین تلقیح میکوریزا نیز اثر معنی¬داری بروزن خشک ریشه، عملکرد اسانس، رنگریزهای فتوسنتزی و کلونیزاسیون ریشه داشت. کاربرد اسید هیومیک اثر معنی داری بر عملکرد و بازده اسانس نداشت ولی باعث افزایش وزن خشک ریشه رنگریزهای فتوسنتزی و غلظت npk گیاه شد و نتایج نشان داد در کاربرد تلفیقی کودها، کاربرد مقادیر مختلف کود اوره و گونه¬ی interaradices بیشترین اثر را بر صفات اندازه گیری داشت. به نظر می رسد تلفیق مقادیر مختلف کود اوره و میکوریزا گونه interaradices با تأثیر بر برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک باعث بهبود شرایط رشد گیاه مرزه شد.