نام پژوهشگر: سید مجید هاشمی نیا

ارزیابی و پهنه بندی شرایط اقلیمی برای پنبه و چغندرقند با استفاده از gis در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1389
  نرگس رجب زاده   سید حسین ثنایی نژاد

با توجه به نیاز روز افزون تأمین غذا در کشورهای در حال توسعه و محدودیت اراضی تنها راه افزایش عملکرد محصولات در واحد سطح است. کاشت گیاهان منطبق با اقلیم هر منطقه روشی است که موجبات استفاده حداکثری از شرایط موجود را فراهم می کند. از این جهت دو محصول عمده خراسان رضوی، یعنی چغندرقند و پنبه از نظر تطابق با شرایط اقلیمی استان مورد بررسی واقع شدند. در این مسیر هرکدام از پارامترهای اقلیمی به عنوان تابعی از طول، عرض جغرافیایی و ارتفاع محل معرفی شد. سپس با توجه به معادلات حاصل کل استان برای هر پارامتر اقلیمی با استفاده از gis و به روش تحلیل مکانی پهنه بندی شد و برای هر کدام از آنها نقاط مساعد و نامساعد استان مشخص شد. پس از بررسی هر کدام از پارامترهای اقلیمی مشخص شد در مورد چغندرقند ارتفاعات بیشتر از 2000 متر برای کشت دارای محدودیت شدید هستند. به طور کلی تمام استان از نظر اقلیمی بدون توجه به شرایط آب برای کشت چغندرقند شرایط قابل قبولی دارند. در مورد پنبه در برخی پارامترها ارتفاعات بین 1500 تا 2000 متر نیز ایجاد محدودیت کرده اند. جز در موارد حداکثر مطلق دمای گرمترین ماه و رطوبت نسبی زمان برداشت که در بخش های خیلی گرم استان واقع در غرب سبزوار، جنوب بردسکن، و شمال وغرب گناباد برای کشت پنبه ایجاد محدودیت شدید می کنند. در بقیه موارد تمام نقاط کم ارتفاعتر از 1500 متر مناسبند. به طور کلی می توان پنبه و چغندرقند را به عنوان دو گیاه متناسب با شرایط اقلیمی پیشنهاد داد. البته این تناسب در مورد پنبه خصوصا در بخش های مرکزی و شمالی استان به دلیل واقع شدن ارتفاعات در این بخشها و نفوذ سامانه های کاهنده دما به این بخشهای استان کمتر است. البته هر دو محصول در خراسان رضوی به صورت آبی کشت می شوند و از نظر شرایط آبی با این منطقه تناسبی ندارند.

برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال و سنجنده مودیس در زیر حوضه آبریز مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  سمیرا نوری   سید حسین ثنایی نژاد

بر آورد تبخیر و تعرق در مواردی از قبیل برنامه ریزی آبیاری، توازن هیدرولوژیکی، طراحی و مدیریت سیستم های آبیاری و پیش بینی میزان عملکرد محصول ضروری است. بنابراین محققین بسیاری تلاش کرده اند تا مقادیر تبخیر و تعرق را در مقیاس های مختلف زمانی و مکانی به دست آورند. سنجش از دور از جمله تکنیک های جدیدی است که می تواند بدین منظور استفاده شود. از این رو در این تحقیق سعی شده است تا توزیع مکانی تبخیر و تعرق واقعی روزانه در منطقه مشهد با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در روزهای 14 خرداد، 10 تیر و 4 مرداد سال 1388 و به کارگیری الگوریتم توازن انرژی سطح خشکی (سبال) با احتساب اثرات توپوگرافی به دست آید. همچنین به منظور برآورد دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای، که از جمله پارامترهای مهم در محاسبه ی تبخیر و تعرق می باشد، از پنج الگوریتم روزنه مجزای کول و کاسیلیس (1997)، کر و همکاران (1992)، مک کلاین و همکاران (1985)، یولیویری و همکاران (1994) و ویدال (1991) استفاده شد. نتایج به دست آمده از محاسبه ی دمای سطح زمین نشان داد که الگوریتم کول و کاسیلیس (1997) در میان سایر الگوریتم های مورد استفاده نتایج بهتری را ارائه می کند. نتایج حاصل از برآورد تبخیر و تعرق نیز نشان داد که تصاویر سنجنده مودیس و الگوریتم سبال قادر هستند مقدار تبخیر و تعرق واقعی را در مقیاس روزانه در منطقه مشهد به خوبی برآورد نمایند. براساس نتایج به دست آمده، نواحی با پوشش گیاهی متراکم و دمای پایین دارای مقادیر بالای تبخیر و تعرق بوده و مناطق دارای دمای بالا و پوشش گیاهی پراکنده و کم از مقدار تبخیر وتعرق کمی برخوردارند.

مدلسازی منابع آب در حوضه آبریز بااستفاده از روش پویایی سیستم(مطالعه موردی:حوضه آبریز نیشابور)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  علی میثاقی   سید مجید هاشمی نیا

در یک حوضه آبریز سیستم های مختلف طبیعی و انسانی وجود دارند که در اندر کنش با یکدیگرند، به همین دلیل در مدیریت جامع منابع آب در سطح حوضه آبریز، اندر کنش اجزای درونی هر سیستم و نیز اندر-کنش سیستم های مختلف با یکدیگر باید به طور فراگیر در نظر گرفته شوند. امروزه هدف تکنیک های شبیه-سازی تنها شرح سیستم های پیچیده بر اساس واقعیت نیست، بلکه دخالت کاربر در توسعه مدل و جلب اطمینان وی در فرآیند مدل سازی از جمله ملزومات روش های شبیه سازی به شمار می رود. تحلیل پویایی سیستم ها روشی است بر پایه بازخورد و اتفاقات شیئ گرا. این روش در تحقیق حاضر برای مدل سازی منابع و مصارف آب در حوضه آبریز مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله نقاط قوت این روش شبیه سازی می توان به افزایش توسعه مدل سازی، افزایش اعتماد به مدل در اثر مشارکت کاربر، امکان توسعه گروهی مدل و ارتباط موثر با نتایج اشاره نمود. تحقیق پیشنهادی در حوضه آبریز نیشابور و با تأکید بر حل مسأله روند افت سالیانه تراز آبخوان در این دشت انجام گرفته است. استخراج کلیه فرآیندها و متغیرهای دخیل در سیستم منابع و مصارف آب حوضه آبریز نیشابور و تحلیل مشکلات و مسائل کلیدی در سیستم مذکور با تکیه بر روش پویایی سیستم ها صورت پذیرفته است. به منظور کنترل تراز آبخوان گام های مدل سازی توسعه داده شدند و ریشه های مسأله در فرآیند شکل گیری نمودار ذخیره- جریان مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر متغیرهای درون زا و برون زا بر روی تشدید مسأله سنجیده شد. با استفاده از نرم افزار vensim اثر هر یک از متغیرها، روی مسأله شبیه سازی شده و اعتبار مدل به روش های مختلفی چون آنالیز حساسیت، آزمون های حدی و غیره مورد سنجش قرار گرفت. نتایج آزمون ها نشان داد که مدل تطابق خوبی با واقعیت داشته و رفتار مدل مطابق با رفتار سیستم در واقعیت است. در نهایت سیاست هایی مبتنی بر سناریوهای پیشنهادی توسط مدل اجرا شد. تحلیل سیاست ها و نتایج قابل انتظار در افق درازمدت جهت سیاست های اتخاذی صورت گرفت. تحلیل نتایج اجرای سناریوهای مختلف طی 25 سال آینده در دشت نیشابور برای بررسی مسأله توسعه پایدار با رویکرد پویایی سیستم ها در یک سیستم منابع و مصارف آب توسط یکی از شاخص-های توسعه پایدار یعنی نسبت آب مصرفی به آب تجدیدپذیر واقعی نشان داد در صورتی که مصارف کشاورزی و به تبع آن میزان آب زیرزمینی بهره برداری شده به هر یک از مقادیر سالیانه تعیین شده در مدل، تحت هر یک از شرایط محیطی طی سال های آینده تنزل یابد، شاهد بالا آمدن سطح آب آبخوان در دشت خواهیم بود، ضمن این که به توسعه پایدار منابع آب در دشت بر اساس تعریف فائو نیز دست خواهیم یافت.

پیش بینی رواناب در حوضه آبریز کامه با اجرای مدل kineros2 از طریق ابزار agwa-gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  بهاره نام آور   سید مجید هاشمی نیا

چکیده مدل فیزیکی رواناب– فرسایش تحت عنوان kineros2 به منظور شبیه سازی رواناب در حوضه کامه واقع در شهرستان تربت حیدریه با اقلیمی نیمه خشک و مساحتی معادل 52 کیلومترمربع، تحت ابزار میانجی agwa در سیستم اطلاعات جغرافیایی gis به کار رفته است. در این مطالعه شبیه سازی براساس داده های بارش- رواناب اندازه گیری شده از یک ایستگاه باران سنجی و یک ایستگاه هیدرومتری واقع در حوضه برای سه واقعه بارندگی انجام شد. آنالیز حساسیت مدل بر اساس توزیع زمانی رواناب نسبت به مقادیر دبی اوج، حجم جریان و زمان رسیدن به جریان اوج بر روی نتایج شبیه سازی دو بارندگی انجام شده است. بر طبق نتایج حاصل، دبی اوج و حجم جریان بیشترین حساسیت را نسبت به پارامتر درصد اشباع اولیه خاک نشان دادند. ضریب زبری سطح نیز موثرترین پارامتر بر زمان اوج جریان بود. به منظور ارزیابی مدل شاخص های ارزیابی برای بهترین برآورد حاصل از فرآیند واسنجی در هر سه بارندگی محاسبه شدند. در بدترین حالت مقدار ضریب رگرسیون و ضریب نش ساتکلیف ( و ) به ترتیب 79/0 و 75/0 به دست آمد. از مقایسه نتایج شبیه سازی شده و اندازه گیری شده نتیجه می شود که مدل kineros2 شکل هیدروگراف و دبی اوج را نسبتاً خوب شبیه سازی کرده است. بنابراین می توان این مدل را برای شبیه سازی رواناب در حوضه نیمه خشک و فاقد آمار کامه با دقت مشخصی به کار برد. ضمناً توانایی برآورد رسوب در مدل به کار گرفته شد ولی به دلیل عدم وجود آمار رسوب، واسنجی ممکن نگردید.

برآورد تبخیر – تعرق چمن لولیم پرن(lolium perenne) تحت شرایط غیر استاندارد با استفاده از منطق فازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  حوریه مرادی   سید مجید هاشمی نیا

چکیده: به منظور برآورد تبخیر- تعرق چمن لولیم پرن (lolium perenne)، آزمایشی در سال 1389 در ایستگاه هواشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. در این آزمایش، تبخیر- تعرق چمن در سطوح مختلف آبیاری(100% ،81% ، 63% ، 57% ، 44%) با سیستم آبیاری بارانی تک شاخه ای، هر دو روز یکبار به روش بیلان آبی اندازه گیری گردید. همچنین تبخیر – تعرق گیاه مرجع به روش های پنمن – مونتیث فائو، هارگریوز سامانی و تشت تبخیر نیز برآورد گردید. با محاسبه ضرایب گیاهی در هر سطح آبیاری و بررسی مدل های مختلف فازی و ترکیب های مختلف داده های روزانه هواشناسی، 5 مدل فازی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی روزانه به دست آمد. در این مدلها تبخیر- تعرق محاسبه شده از معادله پنمن – مونتیث فائو به عنوان خروجی مدل در نظر گرفته شده و کارآیی مدلهای مورد مقایسه با استفاده از آماره های ریشه میانگین مربع خطا، خطای انحراف میانگین، ضریب تعیین و معیار جاکوویدز (t) و معیار صباغ و همکاران (r2 /t) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر تبخیر – تعرق محاسبه شده در شرایط استاندارد با روش های پنمن-مونتیث فائو و هارگریوز- سامانی، در مقایسه با روش بیلان آبی به ترتیب، 17 و14درصد بیش برآورد داشته اند. با آنالیز مقادیر تبخیر – تعرق در شرایط غیر استاندارد مشخص شد که کم آبیاری چمن موجب کاهش تبخیر – تعرق واقعی آن می شود، در صورتی که اختلاف مقادیر تبخیر – تعرق در شرایط اعمال 20 درصد کم آبیاری تاثیر معنی داری برمیزان تبخیر – تعرق نداشت. نتایج خروجی مدلهای فازی هم نشان دادند که مدل های فازی توسعه یافته با روش مدل ترکیبی ( pmf56) تطابق نسبتا بالایی داشته و بنابراین توانایی لازم برای برآورد تبخیر- تعرق واقعی در مقیاس روزانه را دارا می باشند.

بررسی وقوع گرمایش زمستانه و اثر آن بر عملکرد محصولات زراعی در خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  نگار سیابی   محمد موسوی بایگی

فعالیت های بشر در طول هزاران سال آب و هوای اغلب مناطق جهان را تغییر داده است. یکی از این موارد نوسانات غیر معمول دما و بارش در فصول مختلف سال به ویژه زمستان می باشد، که به عنوان گرمایش زمستانه شناخته شده است. اما تا کنون مطالعات چندانی در این زمینه در کشور انجام نگرفته است. در این تحقیق با بهره گیری از روش های آماری به بررسی وقوع این پدیده پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا وجود روند در داده ها با آزمون من -کندال مورد بررسی قرار گرفت و سپس آنومالی روزانه پنج متغیر، شامل دمای ( حداقل، حداکثر، میانگین)، دامنه تغییرات دما و بارندگی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دهه 90 افزایش قابل ملاحظه ای در آنومالی مثبت دمای زمستان برای دوره 1980-2009 در همه ایستگاه ها به جز تربت حیدریه رخ داده است. در ایستگاه مشهد طی دو دهه اخیر افزایش قابل ملاحظه ای در آنومالی مثبت دمای فصل زمستان صورت گرفته است. اما هیچ گونه روندی در آنومالی بارش مشاهده نشد. به دلیل تغییر الگوی فصلی دما در منطقه، و نظر به این که هر تغییری اثراتی خواهد داشت؛ در مرحله بعد اثرات این پدیده بر روی عملکرد دو محصول گندم و جو زمستانه بررسی گردید. نتایج نشان داد که در ایستگاه های مشهد، سرخس و کاشمر تغییرات آنومالی عملکرد گندم و جو طی دو دهه قبل رابطه معکوسی با تغییرات آنومالی دمای بیشینه، کمینه، میانگین و دامنه تغییرات دما نشان می دهد، در حالی که در ایستگاه های قوچان و سبزوار بین آنومالی عملکرد و آنومالی دمای بیشینه، کمینه، میانگین و دامنه تغییرات دما رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین در تمامی مناطق مورد مطالعه، تغییرات آنومالی عملکرد همگام با تغییرات آنومالی بارندگی است و بین بارندگی و آنومالی عملکرد از نظر تغییرات رابطه مستقیمی مشاهده می شود.

مدلسازی دمای اعماق خاک در خاک های مختلف استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  آتبین محبتی   محمد موسوی بایگی

دمای خاک یکی از مهم ترین عوامل در مباحث مربوط به کشاورزی به شمار می آید، از سوی دیگر این عامل تنها در ایستگاه های سینوپتیک اندازه گیری می شود و استفاده از ایستگاه های خودکار بدین منظور مستلزم صرف هزینه های فراوان می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از داده های دمای هوا، متوسط دمای هوا طی هفت روز گذشته و دو عبارت فوریه طی یک دوره آماری 14 ساله(2007-1994) برای ده ایستگاه سینوپتیک استان خراسان رضوی روابطی رگرسیونی برای تخمین دمای متوسط روزانه اعماق خاک های بدون پوشش هر کدام از این ایستگاه ها ارائه گردید. سپس با تجمیع تمامی داده های این ایستگاه ها یک سری روابط رگرسیونی برای تخمین دمای اعماق خاک برای مکان های فاقد ایستگاه(مدل های استان شمول) پیشنهاد گردید. درمرحله بعد برای تخمین دمای اعماق خاک، داده های سینوپتیک یک دوره هفت ساله(2007-2001) به انضمام متوسط دمای هوا طی هفت روز پیش از آن، ابتدا به صورت سه ماهه تفکیک شد و سپس به روش پانل دیتا روابطی برای تخمین دمای اعماق خاک به دست آمد. در نهایت تمامی این مدل ها با استفاده از داده های سال 2009 صحت سنجی شدند. ضرایب تبیین برای معادلات رگرسیونی بیش از 93/0 و برای معادلات پانلی 94/0 بود. دقت هر دو مدل رگرسیونی و پانلی با افزایش عمق بیشتر شد. نتایج حاصل از صحت سنجی مدل ها نشان داد که دقت برآورد های مدل های استان شمول نسبتاً خوب و مدل های رگرسیونی و مدل های پانلی در سطح خوب و قابل قبولی قرار دارد، هر چند که دقت مدل های رگرسیونی هر ایستگاه به طور جداگانه اندکی از مدل های پانلی بیشتر می باشد. کمترین و بیشترین مقدار rmse حاصل از صحت سنجی، برای مدل های رگرسیونی به ترتیب 466/0 و 985/1 و برای مدل های پانلی به ترتیب 585/0 و 750/1 بود.

ارزیابی روش های مختلف برآورد نفوذ و معادلات نفوذ در آبیاری جویچه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  سید محمود هاشمی راد   حسین انصاری

هدف از انجام این تحقیق ارزیابی روش های برآورد پارامترهای معادله نفوذ در آبیاری جویچه ای و مقایسه داده های مزرعه ای با نتایج شبیه سازی آبیاری می باشد. آزمایشات صحرایی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی در تابستان 1389 و1390 انجام پذیرفت. پارامترهای معادله نفوذ از اطلاعات مزرعه ای به روش های دو نقطه ای الیوت و واکر، پیشروی بنامی و افن، و یک نقطه ای شپارد و همکاران در جویچه-های مورد آزمایش برآورد گردید. سپس آبیاری با معادلات نفوذ بدست آمده از سه روش ذکر شده توسط نرم افزار sirmod شبیه سازی شد. نتایج خروجی از نرم افزار با داده های حاصل از نفوذ سنجی حجمی در نقاط مختلف جویچه ها مقایسه شدند، و دقت روش های مختلف تعیین پارامترهای معادله نفوذ و مدل موج سینماتیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از روش دو نقطه ای و روش پیشروی برای برآورد پارامترهای نفوذ به همراه نرم افزار sirmod برای شبیه سازی حرکت آب در آبیاری جویچه ای ترجیح دارد. نتایج آنالیز حساسیت روش های برآورد پارامترهای نفوذ نشان داد که در روش دو نقطه ای، پارامترهای a وkمعادله نفوذ به عوامل q0، f0وزمان های پیشروی حساسیت زیادی نشان می دهند. همچنین پارامتر نفوذ تجمعی(z) صرفاً به عوامل f0وt0.5l حساسیت متوسط و به عوامل q0 وtlحساسیت زیادی نشان می دهد. در روش یک نقطه ای، مقدار a، فقط به عوامل tl و t0.5lوابسته است و به آنها حساسیت زیادی نشان می دهد. اما پارامترهای k و z، به غیر از هندسه سطح مقطع، به تمام عوامل ورودی حساسیت زیادی نشان می دهد. در روش پیشروی، پارامترهای k و z، بیشترین حساسیت را به عوامل ورودی q0و زمان های پیشروی نشان دادند. همچنین پارامتر a به عوامل ورودی حساسیت متوسطی دارد.

بررسی تأثیر مصارف آبیاری بر منابع آب دشت نیشابور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه کرمانشاهی   سید مجید هاشمی نیا

طبیعت امروز به خاطر دست اندازی گسترده بشر به منابع مختلف آن دستخوش مشکلات متعددی شده است که می توان گفت مهم ترین آن ها مسأله کمبود منابع آب شیرین در اقصی نقاط دنیاست. دشت نیشابور یکی از حوضه هایی است که با بحران کمبود آب مواجه است. با توجه به این که بخش کشاورزی بزرگ ترین مصرف کننده آب در منطقه است، لزوم بذل توجه ویژه به مدیریت مصرف آب در این بخش بیش از پیش آشکار می شود. هدف این تحقیق بررسی تأثیر اعمال راهکارهای مدیریت مصرف آب آبیاری بر میزان تقاضا و منابع آب دشت نیشابور است. برای این کار از مدل شبیه-سازی weap استفاده گردید و از میان روش های شبیه سازی هیدرولوژیکی که در این مدل وجود دارد روش بارش- رواناب فائو برگزیده شد. واسنجی مدل برای یک دوره 6 ساله و اعتبارسنجی آن برای یک دوره 4 ساله انجام گرفت. راهبردهای مدیریت مصرف آب و هم چنین شرایط مختلف تغییر اقلیم در قالب سناریوهایی تعریف گردید و سپس بر اساس این سناریوها شبیه سازی مدل برای یک دوره بلند مدت 20 ساله انجام شد. نتایج نشان دادند که با افزایش راندمان آبیاری از میزان تقاضای بخش کشاورزی کاسته می شود و این به کاهش برداشت از منابع آب، و در نتیجه افزایش حجم ذخیره آب زیرزمینی نسبت به سناریوی مرجع می انجامد. هم چنین اصلاح الگوی کشت به سمت محصولات کم مصرف نیز موجب کاهش نیاز آبی کشاورزی به میزان 9 درصد، و نیز باعث جابه جایی تقاضای آبیاری از فصول خشک سال به فصول پربارش می گردد. نتیجه سناریوی دیگر این بود که کاهش سالانه یک درصد از سطح زیر کشت اراضی فاریاب منطقه و افزایش تخصیص آب به بخش صنعت متقابلاً منجر به کاهش سالانه یک درصد از تقاضای آب کشاورزی شده و رقم کسری سالانه آب زیرزمینی 9/7 درصد بهبود خواهد یافت. نتایج حاصل از اجرای مدل lars-wg5 برای دشت نیشابور تحت سناریوهای تغییر اقلیم a1b، a2 و b1 حاکی از افزایش بارش ماهانه و کاهش نسبی تبخیر و تعرق بود، به همین دلیل شبیه سازی مدل weap برای هر سه این سناریوها به کاهش نیاز آبی کشاورزی و افزایش حجم ذخیره آبخوان نسبت به سناریوی مرجع انجامید. در نهایت با ادغام سناریوهای مختلف مدیریت مصرف آب کشاورزی این نتیجه حاصل شد که تأثیرات مثبت ترکیب این سناریوها بیش از حالت منفرد آن هاست، ولی با وجود کاربرد همه روش های مدیریت تقاضای آب در یک سناریو، باز هم بین برداشت و تغذیه آب زیرزمینی تعادل برقرار نشد و کسری مخزن به صفر نرسید، بنابراین با سعی و خطا سناریوی دیگری تدوین شد که در واقع ترکیبی از هر سه سناریوی مدیریت تقاضای آب بود، با این تفاوت که هر کدام از آن ها در سطح بالاتری تقاضای آب را کاهش می دهند. نتیجه شبیه سازی مدل گویای این بود که برای جلوگیری از افت آبخوان لازم است تقاضای کشاورزی به میزان حدوداً 88 درصد کاهش یابد.

بررسی تأثیر رژیم های آبیاری و کود دهی بر میزان آبشویی نیتروژن از منطقه ریشه (مطالعه موردی: چمن لولیم پرنه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  محسن محمدآبادی   سید مجید هاشمی نیا

تأثیر متقابل میزان کاربرد آب و کود ازته هم بر عملکرد و هم بر آلودگی منابع آب موثر می باشد. مقدار، زمان و روش استفاده از نیتروژن و آب تأثیر به سزایی در آبشویی نیتروژن دارد. در این پژوهش تأثیر سه سطح آبیاری شامل بیش آبیاری i1 (120% نیاز)، آبیاری نرمال i2 (100% نیاز) و کم آبیاری i3 (80% نیاز) و سه سطح کوددهی شامل بیش کوددهی f1 (120% نیاز)، کوددهی نرمال f2 (100% نیاز) و کم کوددهی f3 (80% نیاز) در سه تکرار همراه با سه شاهد بر آبشویی نیترات از منطقه ریشه ومیزان تأثیر آن بر رشد چمن لولیم پرنه بررسی گردید. آب زهکشی شده از انتهای گلدان های با عمق یک متر جمع آوری شد و مورد آزمایش قرار گرفت. مقدار نیترات آبشویی شده نیز با استفاده از معادله بیلان نیز محاسبه شد و با نتایج به دست آمده مقایسه گردید. نیتروژن کل گیاه درانتهای آزمایش اندازه گیری شد و در مدل بیلان برای تعیین ضرایب مربوطه مورد استفاده قرار گرفت. حداکثر مجموع غلظت نیتروژن آبشویی شده در انتهای آزمایش در تیمار i1f1 برابر 46/33 میلی گرم در لیتر بود و آبشویی نیترات در سطوح کم آبیاری مشاهده نشد. اثر میزان آبیاری بیشتر از اثر میزان کوددهی بر آبشویی نیتروژن بود به طوری که مجموع غلظت نیتروژن آبشویی شده در انتهای در سطح 1 آبیاری معادل 34/78 میلی گرم در لیتر و در سطح 1 کوددهی معادل 17/8 میلی گرم در لیتر بود. کیفیت ظاهری چمن مورد آزمایش توسط روش ntep ارزیابی شد و تفاوت قابل ملاحظه ای بین سطوح بالای آبیاری و کوددهی با سطوح پایین آبیاری و کوددهی ملاحظه نشد به طوری که حداکثر امتیاز مربوط به تیمار i1f2 معادل 7/4 و کمترین امتیاز مربوط به شاهد معادل 5/2 بود. بهترین تیمار از لحاظ دارا بودن بیشترین میزان رشد، بهترین کیفیت ظاهری و کمترین میزان آبشویی نیتروژن، تیمار i3f1 بود که حداکثر ارتفاع رشد معادل 8 سانتی متر، امتیاز 6/6 از لحاظ کیفیت ظاهری و آبشویی نیتروژن معادل صفر داشت. نتایج خروجی از مدل بیلان نسبت به نتایج واقعی بیش برآورد نشان می داد.

بررسی اثرات تنش خشکی بر روی برخی از خصوصیات کمی و کیفی 4 گونه گیاه پوششی با پتانسی استفاده در فضای سبز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  الهام سمیعیانی   حسین انصاری

فضاهای سبز شهری نقش اساسی در ساختار سیمای شهری و بهبود شرایط اکولوژیکی، اقلیمی و حتی سلامتی شهروندان دارند. اما در سال های اخیر مشکل فزاینده خشکی، گسترش و ایجاد فضاهای سبز جدید را با محدودیت روبرو نموده و لزوم حرکت به سمت گیاهان مقاوم را به خوبی نشان می دهد. چمن ها به عنوان گیاهان عمده در این زمینه، نیاز آبی بالا و هزینه های نگهداری زیادی دارند که مناسب شرایط فعلی نمی باشند. گزینه مناسب در جایگزینی نسبی آن ها گیاهان پوششی و بومی بوده که شرایط نگهداری آن ها آسان و، نیازهای کمتر و مقاومت بالاتری در شرایط نامساعد محیطی دارند. بنابراین پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر کم آبیاری تنظیم شده در چهار سطح (25، 50، 75 و 100 درصد نیاز آبی چمن) بر پاسخ های رشدی (مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی) چهار گونه گیاه پوششی شامل: چمن لولیوم پرنه (lolium perenne)، پتنتیلا (potentilla sp)، شبدر سفید (trifolium repens) و فرانکینیا(frankenia spp) جهت استفاده در فضای سبز و سه تکرار انجام گرفت. با توجه به نتایج این آزمایش، فرانکینیا در بیشتر صفات اندازه گیری شده مانند سطح ریشه، طول ریشه، نشت الکترولیت و کلروفیل، پتنتیلا در صفات وزن تر ریشه، عدد اسپد و پرولین و شبدر سفید در صفات قطر ریشه، وزن تر هوایی، سطح برگ، هدایت روزنه ای و تبخیر- تعرق برتری نشان دادند. بنابراین همه گونه های مورد مطالعه در جایگاه خود با داشتن برتری در صفات اندازه گیری شده، نسبت به چمن، مناسب استفاده در فضاهای سبز شهری و بوستان های عمومی بوده ولی کاربردشان متفاوت است. در مجموع، کم آبیاری تنظیم شده بر خصوصیات گیاهان موثر بود، اما استفاده از آن تا مرز ورود خسارت به گیاه، از راهکارهای مدیریتی مهم جهت کاهش مصرف آب در فضای سبز می باشد.

ارزیابی اثر فاصله و دبی قطره چکان بر روی کارآیی سیستم های آبیاری قطره ای زیر سطحی در چمن فستوکای بلند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  فاطمه اسماعیلی نجف آبادی   حسین انصاری

امروزه استفاده صحیح و مناسب آب در فضاهای سبز به دلیل آینده بحرانی منابع آب از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی آبیاری قطره ای زیرسطحی بر کیفیت چمن و همچنین انتخاب فاصله مناسب بین لوله های فرعی، فاصله قطره چکان ها روی خطوط و دور آبیاری هر کدام در دو سطح به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار طی یکسال (1392-1391) به اجرا در آمد. صفات مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از : صفات بیوشیمیایی چمن نظیر محتوای نسبی آب برگ، کمبود اشباع نسبی، نشت الکترولیت، محتوای کلروفیل و صفات کیفی و رشدی چمن نظیر رنگ، استقرار، بیماری، تراکم، کیفیت پس از سرزنی، کیفیت کلی چمن و ارتفاع چمن. همچنین به منظور مقایسه رطوبت وزنی، رطوبت وزنی قبل و بعد از آبیاری در نزدیک و بین لوله های فرعی اندازه گیری شد که نتایج تاثیر فاصله بین لوله های فرعی در سطح احتمال 1% را نشان داد. برای هر دو صفت محتوای نسبی آب برگ و کمبود اشباع نسبی فاصله بین لوله های فرعی 50 سانتی متر، فاصله قطره چکان 25 سانتی متر و دور آبیاری 1 بهترین عملکرد را نشان داد. نتایج بررسی صفات کیفی چمن نظیر رنگ، کیفیت پس از سرزنی وکیفیت کلی چمن حاکی از معنی دار بودن اثر دور آبیاری در سطح احتمال 1% می باشد و برای صفات بیماری و استقرار هیچ اثر اصلی و متقابلی در سطح احتمال 1% و 5% اختلاف معنی داری نشان نداد. برای صفت ارتفاع چمن اثرات اصلی فاصله 25 سانتی متری بین قطره چکان ها و دور آبیاری 1 روز در رشد بیشتر چمن موثر بوده است. در مجموع، روش آبیاری قطره ای زیرسطحی بر خصوصیات فیزیولوژیک و کیفی چمن موثر بود.