نام پژوهشگر: قدرتالله رحیمی میانجی
مسعود بابایی چمه بن حسن حافظیان
فعال شدن گیرنده هورمون رشد (ghr) از طریق اتصال آن با هورمون رشد (gh) میانجی گری می شود و مجموعه (gh-ghr) سبب تغییر در متابولیسم چربی ها، پروتئین ها، مواد معدنی و کربوهیدرا ت ها و همچنین تمایز سلول ها می شود. فاکتور موثر بر بیان هورمون های هیپوفیزی (pit-1) ، از فاکتورهای ناظم مثبت در سنتز هورمون رشد و پرولاکتین در هیپوفیز پستانداران است. فاکتور القاء کننده اطلاعات بیولوژیک و فعال کننده فعالیت رونویسی (stat5)، نیز از فاکتورهای موثر بر رونویسی است که در انتقال اطلاعات از پرولاکتین و هورمون رشد که به ترتیب از مهم ترین فاکتورهای ناظم در فرایند شیردهی و رشد هستند دخالت دارد. این مطالعه به منظور شناسایی چند شکلی های آللی در جایگاه های gh، ghr، pit-1 و stat5a انجام گرفت. از 100 راس گاو هلشتاین و سیمنتال نمونه گیری خون به عمل آمد و استخراج دی.ان.ای با استفاده از روش نمکی بهینه یافته انجام گرفت. با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی بخشی از جایگاه های مورد نظر توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر شد. قطعه ای به طول 451 جفت باز، از اگزون 6 جایگاه pit-1 بعد از تکثیر با آنزیم hinf1 مورد هضم قرار گرفت. در جمعیت هلشتاین فراوانی آلل a، 2357/ . ، آلل b ،7643/ .، و فراوانی ژنوتیپی aa، ab، bb در این جایگاه به ترتیب صفر، 38/46 و 62/53 درصد و در جمعیت سیمنتال فراوانی آلل a، 2667/ . و آلل b، 7333% و فراوانی ژنوتیپی aa، ab، bb به ترتیب صفر، 33/53 و 67/46 درصد به دست آمد. برای جایگاه هورمون رشد قطعه ای به طول282 جفت باز از اگزون 5، بعد از تکثیر با آنزیم alu1 هضم شد. در جمعیت هلشتاین، فراوانی آلل های l و v به ترتیب 9412/. و 0588/. بود و فراوانی ژنوتیپی ll، lv، vv به ترتیب 7/89، 83/8 و 47/1 درصد بود. در جمعیت سیمنتال فراوانی آلل های l و v به ترتیب 8667/ . و 1333/ . بود و فراوانی ژنوتیپیll ، lv و vv به ترتیب 33/73، 67/26 و صفر درصد برآورد شد. برای ژن های ghr و stat5a قطعاتی به طول 361و 281 جفت باز به ترتیب از اگزون های 8 و 16 این جایگاه ها تکثیر و سپس با آنزیم های ssp1 و hinf1 هضم شدند. در این جایگاه ها چند شکلی آللی مشاهده نشده و تمامی نمونه ها ژنوتیپ یک شکل را نشان دادند. کلمات کلیدی: چند شکلی های آللی، هلشتاین، سیمنتال ، stat5a، ghr، gh ، pit-1.
مجتبی افضلی قدرت الله رحیمی میانجی
این تحقیق به منظور شناسایی تنوع ژنتیکی در سه جمعیت از ماهیان قزل آلای رنگین کمان فرانسوی، ایرانی و نروژی با استفاده از نشانگرهای rapd انجام گرفت. استخراج dna با روش فنل کلروفرم و تکثیر جایگاه های زنومی در 50 فرد از هر جمعیت با استفاده از 23 نشانگر تصادفی 10 نوکلوتیدی از طریق واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) صورت گرفت. 12 نشانگر از 23 نشانگر به کار گرفته شده تکثیر یافته و هر یک چند شکلی مناسبی را در جمعیت های مورد مطالعه نشان دادند. در جمعیت فرانسوی، در مجموع 120 باند با میانگین چند شکلی 26/76 درصد شناسایی که کمترین و بیشترین درصد چند شکلی مربوط به آغازگرهای aopg9 و aopg20 به ترتیب برابر با 10 و 66/66 درصد بوده است. کل باندهای شمارش شده در جمعیت ایرانی 122 باند با میانگین چند شکلی 38/52 درصد که بیشترین (81/81) و کمترین (20) در صد چند شکلی به ترتیب برای نشانگرهای aopg20 و aopg9 ثبت شده است. در جمعیت نروژی در مجموع 117 باند با میانگین چند شکلی 25/64 درصد که بالاترین (45/45) و پائین ترین (9/09) درصد چند شکلی به ترتیب مربوط به نشانگرهای aopg7 و aubc516 بوده است. متوسط تعداد آلل های موثر در هر یک از جمعیت های فرانسوی، ایرانی و نروژی به ترتیب برابر با 1/208، 1/252، 1/143 و شاخص تنوع ژنتیکی داخل جمعیتی به ترتیب برابر با 1/1140، 0/1459 و 0/0875 برآورد شده است. بیشترین (0/1044) و کمترین (0/0491) فاصله ژنتیکی به ترتیب بین جمعیت های فرانسوی- نروژی و ایرانی- فرانسوی، بالاترین و کمترین میزان تنوع ژنتیکی داخل جمعیتی به ترتیب در جمعیت های ایرانی (0/1459) و نروژی (0/0875) مشاهده شد. درخت فیلوژنی ترسیم شده بر اساس روش دندروگرام، جمعیت های ماهی مورد مطالعه را در دو گروه مجزا از هم شامل جمعیت های ایرانی و فرانسوی (گروه اول) و جمعیت نروژی (گروه دوم) قرار داد. تعدادی از نشانگرهای تصادفی بکار گرفته شده در این تحقیق، منجر به تولید باندهای اختصاصی در جمعیت های مورد مطالعه شدند. به طوری که نشانگر aubc516 با دو جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و ایرانی، نشانگر aopg20 با یک جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و نروژی و جایگاه دیگر در جمعیت فرانسوی و ایرانی، نشانگر aopg7 یک جایگاه اختصاصی در جمعیت ایرانی و نروژی، و نشانگرهای aopg10 و aopa2 هر کدام با یک جایگاه اختصاصی در جمعیت فرانسوی و ایرانی تولید نمودند. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی با کلون نمودن و تعیین توالی این جایگاه های اختصاصی، نسبت به شناسایی هر چه دقیق تر این جایگاه ها اقدام نمود. در این صورت ممکن است ضمن توسعه نشانگرهای اختصاصی برای هر یک از این جمعیت ها، احتمال شناسایی توالی های وظیفه مند ژنومی نیز وجود دارد که می توان از آن ها به عنوان ژن های کاندید در برنامه های اصلاح نژادی بهره جست. با توجه به پائین بودن ارزش تنوع ژنتیکی برآورد شده در این مطالعه توسط نشانگرهای تصادفی، نشان می دهد که باید نسبت به تعیین استراتژی مناسب اصلاح نژادی در این جمعیت ها به منظور حفظ تنوع ژنتیکی در داخل و بین این جمعیت ها اقدام نمود.