نام پژوهشگر: علی اله‌بداشتی

تاثیر خوف و رجا در تربیت و تعالی انسان از دیدگاه اخلاق و کلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1387
  مهدی زارع   احمد عابدی

در این تحقیق در فصل اول ابتداء معنی لغوی خوف و رجاء سپس معنای اصطلاحی آن بررسی شد. در بخش بعد تقسیماتی برای خوف و رجاء ذکر شد که مهمترین آن تقسیم خوف و رجاء به ممدوح و مذموم است و با توجه به اینکه تنها موجود شایسته ترسیدن( در عین حال امید داشتن) خداست اقسام خوف انسان در رابطه با خدا، در این تقسیم بندی آورده شد. در ادامه در بحث از اینکه رابطۀ میان خوف و رجاء چه رابطه ایست و هر کدام از این دو را به چه اندازه شایسته است در مقام تربیت بکار گرفت ؛این نتیجه حاصل شد که خوف و رجاء دو نیروی محرّکند که ملازم یکدیگرند. در فصل دوم که برای بیان آثار تربیتی خوف و رجاء از دیدگاه اخلاق در نظر گرفته شد و با بیان فضیلت خوف و رجاء در روایات و در کلام علماء اخلاق ؛راه های کسب هر یک از خوف و رجاء بیان شد سپس آثار خوف و رجاء از منظر آیات قرآن و تفاسیر آنها ،مقدّم بر آثار گفته شده در کلمات علماء مقدم ذکر شد و خلاصۀ آن آثار چنین آمد:که خوف از خدا علاوه بر اینکه موجب ایمنی از تمام خوف های دیگر در دنیا و ایمنی از خوف قیامت در آخرت است؛عامل وصول انسان به مراتب بالای قرب الهی می شود. در بخش های بعد خوف و رجاء عامل حرکت انسانی و محرک او در انجام افعال اختیاری دانسته شد و در نهایت مقایسه ای بین آثار تربیتی هر یک از خوف و رجاء صورت گرفت و گفته شد که اکثر علماء اخلاق بیان عوامل برانگیزندۀ رجاء را برای غالب مردم صحیح نمی دانند با این حال تصور نگارنده بر این است که با ملاحظۀ معنی درست رجاء نه تنها بیان این عوامل صحیح می باشد بلکه در کنار بیان عوامل خوف آور لازم است. در خاتمۀ فصل آثار خوف و رجاء، از منظر علماء علم تربیت آورده شد و چنین نتیجه ای بدست آمد که عامل ترس و امید برای ایجاد عادات شایسته در متربی تأثیر بسزایی دارد و نیز گفته شد که عامل ترس هم به اندازۀ عامل امید در تربیت مؤثّر است. در فصل سوم که به آثار کلامی خوف و رجاء اختصاص دارد ابتداء وجوب عمل به وعده و وعید که اسباب خوف و رجاء هستند بررسی شد و ثابت شد که نظر متکلمین شیعه مبنی بر وجوب عمل به وعده بالجمله و وجوب عمل به وعید فی الجمله صحیح می باشد.سپس تأثیر خوف بر شکوفایی عقل با تکیه بر شرح حدیث شریف« رأس الحکمۀ مخافة الله »بیان شد و چنین آمد که خداترسی پاک کنندۀ دل و زینت بخش روح است و در نتیجه سبب تجلّی اسرار طبیعت در دل خائف است که همین مسئله به معنی شکوفایی عقل آدمی است.

ظرفیت شناسی نظریه انسان شناسی علامه طباطبایی (ره) برای علوم انسانی (با ملاحظه سه پارادایم عمده علوم انسانی در غرب)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  هادی موسوی   حمیدرضا حسنی

انسان شناسی به عنوان یکی از مبانی پارادایمی، نقش اثرگذاری در ساختارها، هنجارها و روش شناسی علوم انسانی دارد. به نحوی که با تفاوت تعریف انسان در هر رویکرد علوم انسانی شاهد تمایزهای بسیار زیادی در علوم انسانی ترسیم شده توسط آن پارادایم هستیم. آگوست کنت به عنوان موسس پارادایم اثباتی با تعریف انسان به حیوان اجتماعی تر و موجودی با ساختار کاملاً منفعل، ساختارها و ارزش هایی را وارد علوم اجتماعی کرد که به محقق جواز مطالعه غیرکمّی در اجتماع را نمی دهد. به نظر او تنها راه مطالعه پدیده های اجتماعی استفاده از روش های علوم طبیعی است. در مقابل، دیلتای با مبناسازی فلسفی برای «نقد عقل تاریخی» روش علوم انسانی را یکسره متفاوت از علوم طبیعی می داند و روش هرمنوتیکی را بر مبنای «انسان شناسی» بنا می کند. مارکس با تأکید بر ویژگی کار اجتماعی انسان در صدد است وجوه جبری جامعه و حیثیات آزادانه بشر را توأمان در مقابل سرمایه داری به عنوان رویکردی ضد انسانی به ما بنمایاند. از طریق این همراهی با بزرگان پارادایم های رایج علوم انسانی، توانستیم به این برسیم که تصویر علامه طباطبایی از انسان در معارف شیعی و فلسفی، اقتضائات منحصر به فردی می تواند در علوم انسانی داشته باشد. این تأثیرات با حضور نظریه اعتباریات علامه که تبیین مقولات عقل عملی است پر رنگ تر می شود. به نحوی که این نظریه توضیحات راهگشایی در تعریف و تبیین اجتماع، پیدایش اجتماع و تبیین فعل اجتماعی، تبیین هویت مفاهیم اجتماعی، مسأله بسیار مهم ساختار و عامل، و جایگاه ورود ارزش ها و اجتهاد به علوم انسانی دارد. این عنصر اخیر راه تولید علوم انسانی دینی را برای ما روشن می کند. از دیگر تأثیرات انسان شناسی علامه بر روش شناسی علوم انسانی و برخی توصیه های علمی به دانش انسان شناسی است. بدیهی است که برای شکل گیری یک پارادایم عناصر معرفت شناختی و هستی شناختی نیز اقتضائاتی در موارد پیش گفته دارند که در تعامل با هم می توان به یک نظر جامع راجع به پارادایم دانش دینی یا بومی از نگاه علامه طباطبایی (ره) رسید.

سعادت محوری در نظام اخلاقی قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  علی اصغر محمدزاده   علی اله بداشتی

در ابتدای این رساله به توضیح مفهوم سعادت و شقاوت در قرآن پرداخته شده است یعنی حالات و شرایطی جستجو می¬شود که در آیات قرآن، آن شرایط سعادت فرد را به دنبال دارند از جمله رفتن به بهشت، دوری از جهنم، دخول در رحمت خدا، رضایت فرد از خدا و رضایت خدا از فرد و... در مورد شقاوت نیز رفتن به جهنم و دوری از بهشت مصادیق شقاوت در قرآن می¬باشند. در ادامه به خصوصیات فرد سعید و شقی پرداخته شده است یعنی خصوصیاتی که به موجب آن شخص به سعادت یا شقاوت رسیده است. در مورد فرد سعید می¬توان به مطیع خدا و پیامبر بودن، راستگو، مجاهد، صبور، ترس از خدا، با ایمان، آمر به معروف و ناهی از منکر اشاره کرد و برای فرد شقی می¬توان به تکذیب کننده آیات الهی، کسی که به خدا دروغ می¬بندد، کافر، مجرم و ظالم اشاره نمود. در ادامه پایان نامه به بحث اصلی یعنی سعادت محوری در قرآن پرداخته خواهد شد. در این مورد تمام آیاتی که لفظ سعادت در آن¬ها بوده مورد بررسی قرار گرفته و در مرحله بعد آیاتی که به بهشت مربوط می¬شده با توجه به اینکه بهشت رفتن به سعادت رسیدن می¬باشد، مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال این بودیم که آیا می¬توان از آیات قرآن چنین برداشت کرد که باید برای رسیدن به سعادت ملتزم به امور اخلاقی بود؟ در نهایت چنین نتیجه گرفته شد که سعادت محوری در قرآن اثبات نمی¬شود چون در آیات تنها ذکر شده که اگر کار خیر انجام گیرد، سعادت حاصل می¬شود یعنی بین کار خیر کردن و به سعادت رسیدن رابطه علت و معلولی برقرار است ولی هیچ اشاره¬ای نشده که باید برای رسیدن به سعادت ملتزم به افعال خیر بود. و صرف معلول بودن سعادت برای عمل خیر کافی نیست که بگوییم سعادت محوری وجود دارد.

مبانی فلسفی - کلامی آموزه های توحیدی امام رضا (ع)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1387
  زین العابدین فرهادی   علی اله بداشتی

چکیده ندارد.