نام پژوهشگر: محمدجعفر ناظمالسادات
شیده شمس محمدجعفر ناظم السادات
آزمایش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) واقع در 16 کیلومتری شمال شرقی شیراز صورت پذیرفت. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات مختلف افزایش غلظت دی اکسیدکربن از غلظت 350 به ppm750 بر رشد و عملکرد گیاه لوبیا قرمز (phaseolus vulgaris) تحت 4 تیمار آبیاری (fc، fc120%، fc80% و fc60%) بود. به منظور کنترل بهتر غلظت دی اکسیدکربن، با آغاز دوران 4 برگی گلدان ها به محفظه هایی چوبی با پوشش پلاستیک منتقل گردیدند. نتایج حاصله بیانگر اثر افزایشی غلظت دی اکسیدکربن بر رشد و عملکرد گیاه لوبیا می باشد. با این حال کاهش میزان آب آبیاری به میزان fc60% باعث می گردد افزایش غلظت دی اکسیدکربن هیچ گونه اثر معنی داری بر رشد و عملکرد گیاه نداشته باشد. نتایج نشان داد در تیمارهای آبیاری fc، fc120% و fc80% افزایش غلظت دی اکسیدکربن اثر معنی-داری بر تعداد نیام های حاصله از هر بوته، تعداد دانه های موجود هر نیام ندارد. تعداد دانه های موجود در هر بوته نیز تحت آبیاری های fc و fc80% در اثر افزایش غلظت دی اکسیدکربن 13 و 11 درصد افزایش پیدا می کند. علاوه بر آن وزن یک دانه لوبیا در اثر افزایش غلظت دی اکسیدکربن افزایش یافته (حدود 9 درصد) که باعث افزایش 20 درصدی وزن محصول خشک بدست آمده گردیده است. وزن خشک ریشه و کل ماده خشک نیز به طور متوسط 10 و 15 درصد در اثر بالا رفتن غلظت دی اکسیدکربن افزایش یافت. بررسی میزان تبخیر-تعرق گیاهی نشان داد که با افزایش غلظت دی اکسیدکربن میزان تبخیر تعرق 15 درصد کاهش می-یابد. علاوه بر آن افزایش غلظت دی اکسیدکربن به ترتیب باعث افزایش 1/9 و 2/4 درصدی دمای سطح برگ گیاهی در تیمارهای آبیاری fc120% و fc80% گردید. همچنین تغییرات غلظت دی اکسیدکربن به مدت یک سال در سه ارتفاع 0/5، 1 و 2 متری در ساعات 6:30، 12:30 و 18:30 در ایستگاه هواشناسی دانشکده کشاورزی اندازه گیری و مورد مطالعه قرار گرفت. تغییرات غلظت دی اکسیدکربن در طی یک سال نشان دهنده کاهش غلظت این گاز در طی فصل رشد و افزایش آن در دوران سرد سال می باشد. غلظت دی-اکسیدکربن در ساعات اولیه صبح و بعد از ظهر به ترتیب به بیشترین (ppm325/5) و کمترین (ppm262/3) مقدار خود می رسد، در حالی که در ساعت 18:30 مجدداً افزایش غلظت (ppm276/1)مشاهده می شود. همچنین با افزایش ارتفاع غلظت دی اکسیدکربن افزایش می یابد.
دانیال افتخاری محمدجعفر ناظم السادات
ابرها که یکی از عناصر مهم در سامانه ی زمین-هواکره به شمار می آیند، در کنار تأثیر بلندمدت بر پراسنج های گوناگون سامانه ی اقلیمی، با ایجاد بارش در شکل های باران، برف، تگرگ، باران یخ زن و...، و نوسان در میزان رطوبت هوا بر پراسنج های هواشناختی تأثیر می گذارند. رخداد بارش در برخی گونه های ابر دیده می شود که در آن ها ویژگی های فیزیکی ویژه ای بر ابر حکمفرماست. این ویژگی ها که با پراسنج های گوناگونی همچون شعاع قطرک ها، ارتفاع، دما و فشار قله، گذرگاه آب مایع و ضخامت نوری ابر شناخته می شوند، باید به دقت ارزیابی شوند. بررسی این ویژگی ها می تواند به فهم بهتر شرایط بارش در مناطق گوناگون و پیش بینی میزان ریزش های جوی کمک کند. به دلیل وردایی زمانی و مکانی بالا در ابرها، یکی از بهترین ابزار برای پیمایش و فرابینی آن ها، ماهواره های هواشناختی هستند. سنجنده ی modis یکی از این ماهواره های هواشناختی و زیست محیطی است که در سال 1999 توسط مرکز nasa راه اندازی شد. در این پژوهش به کمک داده های مربوط به ابر در این سنجنده، یک ارزیابی کمّی و کیفی از ویژگی های فیزیکی مهم ابرهای بارشی در جنوب ایران انجام شده است. این بررسی از این جهت اهمیت می یابد که در جنوب کشور (به ویژه استان های فارس، بوشهر و خوزستان)، از سویی بارش ها نسبتاً کم و محدود به زمان های ویژه ای از سال هستند، و از سوی دیگر شرایط بالقوه ی مناسبی برای کشاورزی، صنعت و گردشگری وجود دارد. با بررسی 77 داده ی ماهواره ای (هر روز یک داده) در روزهای ویژه ای از زمستان سال های 2008 تا 2012 میلادی، پراسنج هایی که با بارش پیوند بیشتری داشتند، گزینش و ارزیابی شدند. نخستین و ساده ترین نتیجه ی کار این است که ضخامت نوری و شعاع موثر قطرک های ابر همبستگی بهتر و معنی دارتری با بارش روزانه داشتند. ارزیابی دقیق تر نشان داد که در آغاز شکل گیری بارش، پراسنج شعاع موثر ذرات ابر نقش پررنگی دارد؛ بدین مفهوم که شعاع موثر، که نشان دهنده ی رشد و تراکم قطرک ها در ابر می باشد، در آستانه ی بارش، مقدار ویژه ای دارد. اما در مناطق پر بارش یا روزهای با بارش گسترده، بالا بودن ضخامت نوری ابر خود را بیشتر نشان می دهد و تفاوت آن با روزهای با بارش اندک و پراکنده معمولاً معنی دار است. نتیجه ی دیگر این پژوهش آن بود که در میان نقاط نسبتاً کم بارش و نسبتاً پر بارش جنوب، که تفاوت بارش آن ها معنی دار است، تفاوت در ضخامت نوری و نیز فشار قله ی ابر بالا و معنی دار است. نکته ی مهم در نتایج این است که دو عامل کوهساری و دسترسی به چشمه های رطوبت، می تواند تفاوت در برخی پراسنج های فیزیکی ابر را در مناطق پر بارش و کم بارش توجیه کند.
رئوفه ره پو محمدجعفر ناظم السادات
یکی از مشکلات جوامع امروزی مسئله آلودگی هوا است. ذرات معلق با قطر کمتر از 10 میکرومتر (pm10) از مهم-ترین آلاینده¬های اصلی هوا به شمار می¬روند. به دلیل اندازه¬گیری نقطه¬ای و ناهمگن بودن ایستگاه¬ها، روش¬های پایش زمینی آلاینده¬های هوا به سختی می¬توانند چگونگی پراکنش این آلاینده¬ها را در گستره¬های پهناور روشن نماید. رو در روی اندازه گیری¬های زمینی، کاربرد نگاره¬های ماهواره¬ای که از توان جداسازی بالایی در زمان و مکان برخوردارند، ابزاری کارآمد برای پایش آلودگی هوا به شمار می¬روند. سنجنده modis مستقر بر ماهواره¬های aqua و terra با اندازه¬گیری نمایه aod فرصتی ارزنده برای ارزیابی روزانه هواویزهای جوی فراهم نموده است. پژوهشگران فراوانی دریافته¬اند که مقایسه اندازه¬گیری¬های زمینی با داده¬های aod modis ابزاری مفید برای پایش pm10 و چگونگی الگوی انتقال آنهاست. در بیشتر روزهای سال محصول modis aod برای بخش بزرگی از ایران از جمله شهر اصفهان بدون داده می¬باشد. برای رفع این کمبود این پژوهش برآن است تا با بهره گیری از روش¬های آماری و به کارگیری باندهای حرارتی سنجنده modis مدلی برای برآورد غلظت pm10 برای کلان شهر اصفهان ارائه نماید. در گام نخست مدل¬های رگرسیون خطی aodmodis و dbtmodisبرای شهر زنجان- به عنوان تنها ایستگاه aeronet موجود در ایران که امکان اعتبارسنجی داده¬های aododis را با استفاده از دستگاه sunphotometer فراهم می¬کند- اجرا شد. از مدل aodmodis برای واسنجی توانایی داده¬های باندهای حرارتی modis برای برآورد pm10 در ایستگاه¬هایی که داده aodmodis موجود نیست استفاده شد. یافته¬ها نشانگر آن بود که اختلاف دمای روشنایی(dbt) باندهای bt20-bt21، bt20-bt30، bt31-bt29 وbt31-bt32 از تصاویر سطح اول سنجنده modis با غلظت pm10 ساعتی و روزانه ایستگاه پایش آلودگی هوای زنجان دارای همبستگی معنی داری هستند. سپس بهترین مدل برآورد pm10 با استفاده از dbt باندهای مذکور برای¬ داده¬های روزانه (74/0r=) و ساعتی (82/0r=) بدست آمد. با کاربرد این مدل¬ها توانایی رسم نقشه پراکنش این آلاینده در برای شهر زنجان فراهم شد. مقایسه نقشه های پراکنش آلاینده pm10 بر اساس مدل dbt ( با قدرت تفکیک مکانی 1 کیلومتر) و aod ( با قدرت تفکیک مکانی 10 کیلومتر ) نشان داد مدل dbt در برآورد غلظت pm10 همسو با مدل aod عمل می کند اگرچه مدل dbt به دلیل قدرت تفکیک مکانی بالاتر نسبت به تغییرات pm10 حساسیت بیشتری نشان می دهد. پس از انجام واسنجی¬های لازم برای ایستگاه زنجان مدل dbt برای برآورد غلظت ساعتی pm10 برای کلان شهر اصفهان اجرا و نقشه¬های چگونگی پراکندگی این آلاینده ترسیم شد. نتایج بدست آمده از مدل dbt برای دو شهر اصفهان و زنجان نشان داد این مدل برای زنجان (82/0r hourly=) بهتر از شهر اصفهان (68/0r hourly=) عمل می-کند. با توجه به این که از اختلاف دمای روشنایی طول موج 11و 12 میکرومتر (bt31-bt32) برای تشخیص گرد و غبار در تصاویر ماهواره¬ای استفاده می¬شود می¬توان دریافت ذرات تشکیل دهنده pm10 در زنجان بیشتر شامل ریزگردها می¬باشند در حالیکه ریزگردها سهم کمتری در pm10 در شهر اصفهان دارند.
علی فاروقی محمدجعفر ناظم السادات
چکیده ندارد.
حسین امیری محمدجعفر ناظم السادات
با توجه به این که مدل های gcm بزرگ مقیاس هستند بین اطلاعات آنها با شرایط منطقه ای و محلی اختلاف وجود دارد. بنابراین در این تحقیق سعی شده است از روش فرومقیاس نمودن برای تطبیق بیشتر خروجی مدل gcm با شرایط مناطق جنوبی استفاده شود. برای ارزیابی امکان فرومقیاس نمودن دما در مناطق جنوب غرب ابتدا لازم بود با استفاده از روش های چند متغیره آماری نظیر تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل خوشه ای به پهنه بندی دمای ایران پرداخته شود. در سراسر ایران 6 پهنه دمایی مشخص گردید که از این بین، تنها یک پهنه در منطقه جنوب و جنوب غرب مشخص گردید. سپس از گره های مدل gcm درون منطقه یا نزدیک به آن جهت فرومقیاس نمودن مشخص گردید. در گام بعد بین خروجی مدل در گره های مختلف با داده های هواشناسی، روابط رگرسیونی خطی ساده برقرار گردید. در این تحقیق برای ارزیابی روابط رگرسیونی حاصل از گره های مختلف از توابع توزیع احتمال و همچنین روش bootstrap استفاده گردید. بر اساس این روابط پیش بینی شد دمای منطقه جنوب غرب ایران تا سال 2039 به طور میانگین 1/4 درجه سانتیگراد افزایش یابد.