نام پژوهشگر: حمید زرکش
طیبه کریمی حمید زرکش
مطالعات نشان می دهند که بین سیستم های ایمنی و عصبی-درون ریز میانکنش دوطرفه ای وجود دارد که می تواند منجر به تولید فاکتورهایی از سیستمهای ایمنی و درون ریز گردد که عملکرد ایمنی را تغییر داده و باعث تنظیم پاسخ های ایمنی علیه عوامل عفونی و دیگر پاتوژنها گردد. فاگوسیتوز یکی از مکانیسم های ایمنی ذاتی و فرایندی شامل شناسایی، بلعیدن، و تخریب ذرات بزرگ(باقطر بیش از 5/. میکرومتر) مثل میکروب هاست. میکرو ب ها بی واسطه یا بصورت اپسونیزه شده به پذیرنده های غشایی مختلف بیگانه خوار ها(نوتروفیل ها و ماکروفاژها) متصل و بلعیده شده، وارد فاگوزوم ها می شوند. در فاگولیزوزوم فاگوسیت های فعال شده، که از ادغام فاگوزوم با لیزوزوم ایجاد می گردند، تولید مولکول های میکروب کشی از قبیل واسطه های فعال اکسیژن و نیتروژن و آنزیم های خاص سبب کشتن میکروب های بلعیده شده می شوند. شماری از هورمون ها قادر به تنظیم سیستم ایمنی و احتمالاً فاگوسیتوز می باشند. لپتین یک هورمون ـ سیتوکین است که عمدتاً توسط بافت چربی متناسب با توده ی چربی بدن تولید شده و وضعیت تغذیه ای را به عملکرد های عصبی- درون ریز و ایمنی مرتبط می کند. لپتین بعنوان یک هورمون جذب غذا و متابولیسم پایه را تنظیم می کند. از طرف دیگر از اعضای خانواده ی سیتوکین تیپ یک بوده و در پاسخ به یک عفونت حاد بطور قابل توجهی افزایش می یابد و روی بسیاری از سلول های دخیل در ایمنی ذاتی و نیز در ایمنی اکتسابی تأثیر دارد. هورمون رشد(gh) یک پروتئین 191 اسید آمینه ای است که بوسیله سلول های سوماتوتروف اسیدوفیل در غده هیپوفیز پیشین ساخته می شود و نقش اساسی در تنظیم رشد و تکامل ایفا می نماید. علاوه بر این از بسیاری از سلولها و اندام های سیستم ایمنی از جمله لنفوسیت ها و مونوسیت ها ،تیموس، طحال، لوزه و غدد لنفاوی ترشح و به روش اتوکراین/پاراکراین روی گیرنده هورمون رشد(ghr) موجود در سطح این سلولها عمل می کند. gh عملکردهای زیستی متعددی در سیستم ایمنی دارد. بعنوان مثال gh نوتروفیل ها و مونوسیت ها را تحریک به ترشح سوپراکسید کرده و اختصاصاً در نوتروفیل ها چسبندگی و در مونوسیت ها مهاجرت را تشدید می نماید. اینترفرون بتا)?ifn- (از اینترفرون های تیپ یک است که توسط فیبروبلاست ها تولید می شود. مشخص شده است که علاوه بر فعالیت ضد ویروسی، و ضد تکثیری، ?ifn- اثرات تنظیم ایمنی نیز دارد. بعنوان مثال فعال کننده یا حساس کننده ماکروفاژها به مرگ سلولی القا شده با میکروب است. با وجود اثرات ایمنی ذکر شده از ترکیبات فوق، تاکنون اثر مستقیم آنها روی فاگوسیتوز و هضم درون سلولی باکتری های زنده توسط نوتروفیل های خون محیطی انسان بویژه با استفاده از روش جدید استفاده از پروتئین سبز فلورسنت(gfp) بعنوان مارکر فلورسنس در فلوسیتومتری بررسی نشده است. بلع باکتری های زنده ای که درون خود gfp را بیان کرده اند، می تواند باعث افزایش در فلورسنس سلولهای فاگوسیتوز کننده ی این باکتری ها گردد. با گذشت زمان فلورسنس افزایش یافته بیگانه خوارها در پی فروبری باکتری های زنده بیان کننده gfp، بدلیل تخریب باکتریایی و رهایی gfp به محیط کاهش می یابد. این افزایش و کاهش فلورسنس سبز بصورت کمی با دستگاه فلوسیتومتر قابل اندازه گیری است و به ترتیب بیانگر انجام بلع و هضم باکتری ها توسط این سلول ها خواهد بود. در این تحقیق تلاش گردید با استفاده از این روش به بررسی اثر لپتین، gh و ?ifn-روی فاگوسیتوز باکتریهای زنده توسط نوتروفیل های خون محیطی انسان پرداخته شود. با ترانسفورماسیون escherichia coli با وکتور پلاسمیدی pegfp باکتری بیان کننده ی پروتئین سبز فلورسنت(gfp) ایجاد شد. پس از مجاور سازی این باکتری ها با خون وریدی هپارینه، فاگوسیتوز باکتری های زنده بوسیله ی گرانولوسیت ها در حضور و عدم حضور لپتین، هورمون رشد یا اینترفرون بتا با فلوسیتومتری انداز گیری شد. نتایج نشان داد که لپتین باعث افزایش مرحله بلع فرایند فاگوسیتوز می شود( p<0.001)، اما روی هضم باکتری ها توسط نوتروفیل اثر قابل توجهی ندارد. از طرف دیگر هورمون رشد روی بلع باکتری ها توسط نوتروفیل اثری نمی گذارد اما سبب تشدید مرحله هضم فرایند فاگوسیتوز می گردد( p<0.01). در مورد اینترفرون بتا نیز مرحله بلع با تیمار بلند مدت(سه ساعته) با آن افزایش بلع را بدنبال دارد و هضم باکتری ها نیز متأثر از این سیتوکین تشدید می گردد(p<0.025). نتایج حاصل از تحقیق با نتایج حاصل از مطالعات پیشین در این زمینه هم سو بوده و برخی نتایج برای اولین بار گزارش گردیدند.
عباس ممتازی بروجنی ماندانا بهبهانی
زمینه و هدف: گیاه حرا (avicennia marina) یکی از گیاهان دارویی ایران و از اعضای خانواده آکانتاسه است که در مناطق حاره ای و نیمه حاره ای می روید. هدف از این مطالعه بررسی اثرات ضد سرطانی و ضد باکتریایی عصاره های مختلف برگ گیاه حرا است. در این پژوهش مکانیسم اثر ضد سرطانی یک فراکسیون جداسازی شده از عصاره متانولی بر روی سلول های سرطان سینه انسانی بررسی گردید. روش ها: برگ گیاه حرا در فروردین ماه سال 1388 از جزیره قشم جمع آوری شد. برگ ها پس از شستشو با آب در دمای اتاق خشک گردیده و آسیاب شدند. پودر برگ ها با کلروفرم، هگزان، متانول، اتانول و آب در دمای اتاق به مدت سه روز بر روی شیکر و با سه بار تکرار عصاره گیری شدند. عصاره متانولی با روش ستون کروماتوگرافی بر روی سیلیکاژل خالص سازی شده و اثر ضد سرطان فراکسیون های حاصل بررسی گردید. رده سلولی نرمال فیبروبلاست موشی (l929) و رده سلولی سرطان سینه انسانی (mda-mb231) در فلاسک های کشت در محیط dmem با 10% سرم جنین گاوی کشت داده شدند. اثر سایتوتوکسیسیتی غلظت های مختلف عصاره ها ی حاصل از گیاه حر ا بر روی سلول های کشت داده شده با استفاده از روش mtt اندازه گیری شد. میزان بیان ژن tp53 و bcl-2 که نقش مهمی در تنظیم آپوپتوز دارند با استفاده از روش flash- pcr در سلول سرطان سینه تیمار شده بررسی گردید . بدین صورت که rna تام سلول های سرطانی تیمار شده با استفاده از کیت rnx tm plus استخراج شد. rna با استفاده از آنزیم نسخه بردار معکوس به cdna تبدیل شد و سپس با روش pcr تکثیر شد. اثر ضد باکتریایی عصاره متانولی با روش انتشار دیسک ارزیابی گردید. نتایج : عصاره های قطبی (متانول و اتانول) برگ گیاه حرا اثر ضد سرطانی بالاتری نسبت به عصاره های غیر قطبی (هگزان، کلروفرم) نشان دادند. عصاره متانولی اثر سایتوتوکسیک کمتری نسبت به دیگر عصاره ها بر روی سلول های نرمال داشت. نتایج حاصل نشان داد که عصاره متانولی دارای پتانسیل بالایی به عنوان یک عامل ضد سرطانی دارد و مشخص شد که ترکیب موثر آن یک فلاونوئید است. نتایج حاصل از flash-pcr نشان داد که در سلول های سرطانی تیمار شده با ترکیب موثر فلاونوئیدی، میزان بیان ژن tp53 اختلاف معنی داری باگروه شاهد نداشت و میزان بیان ژن bcl-2 به طور چشمگیری کاهش یافت. عصاره متانولی اثر ضد باکتریایی نشان نداد. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان می دهد فلاونوئیدهای موجود در برگ گیاه حرا دارای بالاترین پتانسیل ضد سرطانی نسبت به دیگر ترکیبات موجود در این گیاه هستند و در تحقیقات بعدی، مطالعات بیشتر برروی خواص ضد سرطانی آنها توصیه می شود.
مریم رحیمی حمید زرکش
مالتیپل اسکلروزیس (ms) یک بیماری التهابی تخریب کنندهء میلین سیستم اعصاب مرکزی است که به ناتوانی حرکتی و اختلال در عملکرد حواس منجر می شود. این بیماری معمولا بین 20 تا 40 سالگی بروز می کند و میزان ابتلای زنان 2 برابر بیشتر از مردان است. در بین عوامل عفونی نقش ویروس و باکتری بخصوص ویروس اپشتین بار و باکتری pneumonia chlamydia در القای خود ایمنی و بروز ms مورد مطالعه قرار گرفته است. pneumonia chlamydia یک باکتری گرم منفی و انگل داخل سلولی است که به دلیل نقصان تولید انرژی به سلول میزبان وابسته است. سلول های th17 رده جدیدی از سلول های th می باشد که il-17 و il-22 را ترشح می کنند. سلول های th17 در کموتاکسی نوتروفیل ها و پاکسازی باکتری خارج سلولی نقش دارد. بعلاوه، سلول های th17 نقش مهمی در بیماری های خود ایمن دارد. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط احتمالی عفونت pneumonia chlamydia بر سلول های th17 در آزاد سازی il-17 در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و همچنین بررسی تاثیر ویتامین d بر روی میزان igg و il-17 می باشد. در این پژوهش، 121 نمونه سرم شامل 50 نمونه از بیماران مبتلا به ms، 50 نمونه از افراد مبتلا به سایر بیماریهای عصبی (ond) و 21 نمونه از افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط بیماری ms و سابقه عفونت با pneumonia chlamydia میزان igg و igm علیه آنتی ژنهای این باکتری و همچنین بررسی سطح il-17 در سرم از طریق آزمون الایزا مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام محاسبات آماری از آزمونهای mann-whitney و اسپیرمن استفاده شد. نتایج بدست آمده از آزمون الایزا با آزمون mann-whitney نشان دهنده تفاوت معناداری در میزان il-17a بین افراد بیمار و افراد سالم بود (05/0= <, ?03/0= p value) ولی از نظر میزان igg علیه chlamydia در افراد بیمار و ond تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0=?,<7/0=p value). سطح igm بصورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که تنها 1 بیمار از 50 بیمار دارای igm مثبت بود. ارتباط بین سطح il-17a و میزان igg علیه pneumonia chlamydia با آزمون اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که هیچ رابطه معناداری بین il-17 و igg وجود ندارد. از نظر آماری با توجه به معنادار بودن نتایج بدست آمده از ارتباط بین سطح il-17a در افراد مبتلا به ms و افراد سالم، می توان میزان il-17a بعنوان یک عامل تشدید کننده در علائم کلینیکی بیماران مبتلا به ms تلقی کرد. نتایج بدست آمده از آزمون الایزا با آزمون wilcoxon مورد بررسی قرار گرفت و تفاوت معناداری از نظر تاثیر ویتامین d بر روی میزان igg بر روی افراد بیمار مشاهده شد (05/0= <, ?0= p value) و نیز از نظر il-17 تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0= <, ?04/0= p value). با توجه به معنادار بودن نتایج، پی می بریم که تجویز ویتامین d بعنوان مکمل به بیماران می تواند در کم کردن شدت پاتوژنز و درمان بیماریهای خود ایمنی مطرح باشد. همچنین ویتامین d قابلیت متعادل کردن پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی را نیز دارد.
طیبه کریمی حمید زرکش
چکیده ندارد.
مریم مستاجران حمید زرکش
چکیده ندارد.
امیر مرشدی حمید زرکش
چکیده ندارد.
سامان ملکی ورکی حمید زرکش
چکیده ندارد.