نام پژوهشگر: خدیجه علی‌آبادی

تاثیر به کارگیری راهبردهای یادگیری (شبکه و یادداشت برداری) در طراحی آموزش الکترونیکی درس بهداشت مادر و کودک بر یادگیری و یادداری دانشجویان رشته مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  کوثر قابچی پور   خدیجه علی آبادی

راهبردهای یادگیری اهمیت بسیاری در فرایند یادگیری، یادسپاری و یادداری دارند و به یادگیرنده کمک می نمایند تا به هدفهای آموزشی مورد نظر دست یابند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت راهبردهای یادگیری در رسیدن به هدفهای آموزشی و رشد سریع و روزافزون استفاده از آموزش الکترونیکی در آموزش عالی به بررسی تاثیر بکارگیری راهبردهای یادگیری (شبکه و یادداشت برداری) در طراحی آموزش الکترونیکی درس بهداشت مادر و کودک بر یادگیری و یادداری دانشجویان رشته مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته است. فرضیه های پژوهش 1. بین یادگیری دانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده در مقایسه با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده اند، تفاوت وجود دارد. 2. بین یادداری دانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده در مقایسه با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده اند، تفاوت وجود دارد. نمونه این پژوهش را تمامی دانشجویان رشته مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران که در نیمسال دوم سال تحصیلی 1388-1387 در درس بهداشت مادر و کودک ثبت نام کرده اند تشکیل دادند. تعداد دانشجویان مورد بررسی به هنگام اجرای طرح، 18 نفر بوده است. ابزارهای پژوهش شامل رسانه ای با دو روش طراحی آموزشی مجزا برای راهبردهای یادگیری، سوالات پیش آزمون، پس آزمون و آزمون یادداری بود. برای تجزیه و تحلیل آماری از روشهای آمار توصیفی( میانگین، انحراف استاندارد و خطای انحراف استاندارد) و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس درون آزمودنیها، طرح اندازه گیری مکرر) استفاده گردید. نتایج این پژوهش 1- یادگیری داانشجویانی که در طراحی آموزش الکترونیکی به آنها راهبرد شبکه ارائه گردیده بیشتر از دانشجویانی بود که راهبرد یادداشت برداری دریافت کرده بودند. 2- بین یادداری دانشجویانی که به آنها در طراحی آموزش الکترونیکی راهبرد شبکه ارائه گردیده با دانشجویانی که راهبرد یادداشت برداری دریات کرده بودند، تفاوت وجود نداشته و یادداری هردو گروه یکسان بوده است.

بررسی تاثیر روش یادگیری مشارکتی بر یادداری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه مدارس هوشمند در درس مطالعات اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  میعاد سیفی پور   خدیجه علی آبادی

در این پژوهش تاثیر روش یادگیری مشارکتی ( الگوی جیگ ساو و پژوهش گروهی ) بر یادداری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه مدارس دخترانه هوشمند در درس مطالعات اجتماعی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت . به منظور انجام این پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه مدارس هوشمند استان تهران که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند ، با وجود اینکه قرار بر انتخاب 60 دانش آموز بود ، به خاطر به دست آوردن اطمینان بیشتر در نتیجه تحقیق ، تعداد کل نمونه های آماری 120 نفر در نظر گرفته شد، نمونه های تحقیق شامل 3 کلاس بود که تعداد دانش آموزان در هرکلاس 40 نفر بود . یک کلاس به عنوان گروه آزمایشی یک و یک کلاس گروه آزمایشی دو ، و یک کلاس گروه کنترل درنظر گرفته شد. انتخاب گروه های آزمایشی و کنترل و همچنین گزینش دانش آموزان در گروه ها به صورت تصادفی بود. در این تحقیق از آزمونهای معلم ساخته و محقق ساخته استفاده شد ، در کل 3 آزمون مورد استفاده قرارگرفت که روایی و پایایی آزمونها نیز مورد بررسی قرار گرفت ، آزمون های مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از : آزمون های پیشرفت تحصیلی (پیش آزمون ، پس آزمون ) و آزمون یادداری مطالب . و یک آزمون فردی هم برای گروه آزمایشی که با الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو آموزش دیده بودند مورد استفاده قرار گرفت. و برای همتاسازی و گروه بندی دانش آموزان نیز از پرونده تحصیلی دانش آموزان برای بررسی سوابق تحصیلی دانش آموزان مورد استفاده نیز قرار گرفت . برای آزمودن فرضیه ها و سوالات تحقیق و استخراج داده ها آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد استفاده قرار گرفت . پیش از اجرای روش یادگیری مشارکتی با الگوی جیگ ساو و پژوهش گروهی، از کلیه دانش آموزان سه گروه آزمایش و کنترل ، پیش آزمونی گرفته شد که نتایج تحلیل این آزمون نشان داده که میانگین نمرات الگوی جیگ ساو و الگوی پژوهش گروهی و همچنین گروه کنترل ، در پیش آزمون تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. و پس از اجرای روش یادگیری مشارکتی با دو الگوی جیگ ساو و پژوهش گروهی در گروه های آزمایش و اجرای روش معمول و سخنرانی برای گروه کنترل ، پس آزمون از هر سه گروه گرفته شد ونتایج تحلیل این آزمون نشان داد که میانگین نمرات الگوی جیگ ساو بیشتر از میانگین نمرات با الگوی پژوهش گروهی و گروه کنترل است و از نظر توصیفی می توان گفت که آموزش با الگوی جیگ ساو بر پیشرفت تحصیلی اثر گذاشته است . و همچنین یک ماه پس از اجرای روش های مورد نظر در گروههای آزمایشی یک و دو و گروه کنترل ، آزمون یادداری گرفته شد که نتایج آن حاکی از این بود که میانگین نمرات با الگوی جیگ ساو بیشتر از میانگین نمرات با الگوی پژوهش گروهی و گروه کنترل است. سوالهای پژوهش با استفاده از آزمون آماری مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، آزمون مناسب برای تحلیل داده ها با توجه به مقایسه سه گروه آزمایشی جیگ ساو و پژوهش گروهی ، گروه کنترل ، تحلیل واریانس یک طرفه بود. نتایج حاصل از این تحقیق برای سوالات تحقیق یک نشان داد که از میان سه گروه آموزشی الگوهای یادگیری مشارکتی (جیگ ساو و پژوهش گروهی) و گروه کنترل ، تاثیر الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیشتر است . این گروه با دو گروه دیگر در نمرات پیشرفت تحصیلی اختلاف معنا دار دارد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه برای سوال پژوهشی دو نشان داد که از میان سه گروه آموزشی الگوهای یادگیری مشارکتی (جیگ ساو و پژوهش گروهی ) و گروه کنترل ، تاثیر الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو بر یادداری مطالب دانش آموزان بیشتر است. و این گروه با دو گروه دیگر در نمرات یادداری مطالب اختلاف معنا دار دارد.

«طراحی الگوی اثربخش عوامل آموزشی مبتنی بر وب به منظور تسهیل سازی عامل یادگیری و یادگیری در درس قرآن کریم»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  مونا احمدمخبری   خدیجه علی آبادی

پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی اثربخش عوامل آموزشی مبتنی بروب به منظور یادگیری انجام شده است. روش پژوهش حاضر آمیخته بود. این پژوهش سه جامعه آماری دارد: الف) جامعه ای که از آن محتوای موردنظر جهت تحلیل محتوای کیفی انتخاب شدند که شامل تمام اسناد منتشرشده در مورد عوامل آموزشی از سال 1995 تا 2014 در یادگیری الکترونیکی است. ب) جامعه آماری از منظر پژوهش پیمایشی که تمام متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی را در برمی گیرد که از آن برای اعتباربخشی درونی به مدل به دست آمده استفاده شد و ج) جامعه آماری که از آن برای اعتباربخشی بیرونی به مدل به دست آمده استفاده شد. به همین ترتیب نمونه هم در این پژوهش سه نوع بود. ابتدا جهت تحلیل محتوای کیفی از بین تمام اسناد منتشرشده در پایگاه¬های علمی به روش نمونه گیری نظری که روشی متداول درروش پژوهش کیفی است نمونه¬برداری شد پس از جمع آوری یافته¬های کیفی و طبقه¬بندی آن ها چارچوب الگو تدوین شد. سپس با استفاده از روش گروه متمرکز و با کمک 10 نفر از متخصصان یادگیری الکترونیکی که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، الگوی عوامل آموزشی مبتنی بر وب طراحی و تکمیل گردید. همچنین برای انتخاب نمونه برای پیمایش پژوهش و برای اعتبارسنجی درونی الگو به روش تصادفی ساده از بین متخصصان این رشته 20 نفر انتخاب گردید و الگو از طریق ارزیابی متخصصان اعتبار یابی شد. بر طبق یافته های پژوهش پیمایشی الگوی پیشنهادی عوامل آموزشی مبتنی بر وب ازنظر متخصصان اثربخش تشخیص داده شد. برای اعتبارسنجی بیرونی الگو، به روش نمونه در دسترس از بین دانش آموزان پایه چهارم دبستان 120 نفر انتخاب گردید. برنامه ای بر طبق الگوی پیشنهادی تهیه گردید. برنامه ای دیگر نیز تهیه شد که فاقد ویژگی¬های بیرونی و درونی موجود در الگوی پیشنهادی بود و همچنین برنامه سومی نیز تهیه شد که در آن عامل آموزشی وجود نداشت. تمامی برنامه ها توسط پژوهشگر ساخته شد و مبتنی بر وب بود. برنامه¬های تولیدشده در دو گروه دختر و پسر دانش-آموزان چهارم دبستان در درس قرآن اجرا شد. درنهایت الگوی عوامل آموزشی مبتنی بر وب باعث افزایش یادگیری شد و ازنظر مخاطبان تسهیل کننده ارزیابی شد.

بررسی تأثیر بازی های رایانه ای بر مهارت حل مسئله و هماهنگی دیداری-حرکتی پسران پیش دبستانی شهر تهران در سال 1386
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  حمید رییسی   خدیجه علی آبادی

چکیده ندارد.

تأثیر آموزش توابع ریاضی در محیط فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد سازنده گرایی بر توانایی حل مسأله، سطوح یادگیری از حوزه شناختی و خودکارآمدی ریاضی دانش موزان (دختر) سال دوم دبیرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  ربابه خوانین زاده   خدیجه علی آبادی

استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد سازنده گرایی در آموزش امروزه مورد توجه بسیاری از پژوهشگران امر آموزش به ویژه درحوزه ریاضی قرار گرفته است. در این پژوهش از دو نرم افزار پویای ریاضی (geup و ti-interactive) و فناوری اینترنت استفاده شد. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان رشته ریاضی در شهرستان اسلامشهر بود. نمونه 30 نفر از دانش آموزان مدرسه ای دولتی بودند که 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. روش نمونه گیری، نمونه گیری در دسترس بود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش توابع ریاضی در محیط فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد سازنده گرایی بر توانایی حل مساله، سطح یادگیری از حوزه شناختی و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان بود. برنامه آموزشی توسط پژوهشگر در طی 7 جلسه 75 دقیقه ای اجرا شدکه در این جلسات گروه آزمایش به انجام فعالیتهایی با استفاده از نرم افزارهای ریاضی و بحث و تبادل نظر و نتیجه گیری از یافته هایشان می پرداختند و به گروه کنترل به روش سنتی با استفاده از رایانه آموزش داده شد. اطلاعات مورد نیاز ، از طریق سه آزمون توانایی حل مساله (محقق ساخته)، سطوح یادگیری از حیطه شناختی (محقق ساخته) و آزمون خودکارآمدی ریاضی (هاکت و بتز) انجام گرفت و برای تحلیل نتایج از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش توابع ریاضی در محیط فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد سازنده گرایی باعث افزایش توانایی حل مساله، بهبود سطح یادگیری گردیده است و بر خودکارآمدی ریاضی و توانایی مدلسازی دانش آموزان تأثیر معنی داری نداشته است.