نام پژوهشگر: جواد حسین‌زاد

تاثیر یارانه نهاده های تولیدی روی ارزش افزوده فعالیت های عمده کشاورزی در شهرستان ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  رضا حاتمی نوی   جواد حسین زاد

رشد و توسعه پایدار بخش کشاورزی در کنار سایر بخش ها می تواند یکی از مهم ترین آرمان های اقتصادی هر کشور باشد. برای رسیدن به این مقصود باید شاخص ها و معیارهای عمده رشد و توسعه به حد مطلوبی رسیده باشند. از مهم ترین این شاخص ها می توان به ارزش افزوده تولیدات کشاورزی اشاره کرد که از اساسی ترین و مهم ترین معیارها در سیاست گذاری و برنامه ریزی های مدیران در سطح خرد و کلان مدیریت تولید به شمار می آید. بررسی ارتباط ارزش افزوده با تولید و هزینه های آن مبنای مهم تصمیم گیری تولید کنندگان درباره فرآیند تولید محصولات و نحوه مصرف بهینه نهاده ها می باشد. در این راستا مطالعه عوامل تاثیرگذار در ارزش افزوده فعالیت های کشاورزی منجر به شناسایی نقاط ضعف و قوت فرآیند تولید شده و اطلاعات لازم را برای برنامه ریزی و تصمیم گیری بهتر مهیا می سازد. یکی از عواملی که قویا میزان ارزش افزوده فعالیت های کشاورزی را تحت الشعاع قرار می دهد یارانه های پرداختی به عوامل تولیدی می باشد. با عنایت به این مسئله در این مطالعه سعی شد ضمن بررسی عوامل موثر بر ارزش افزوده محصولات سیب، انگور، گندم آبی و جو دیم به عنوان محصولات عمده باغی و غله ای شهرستان ارومیه، تاثیر یارانه های پرداختی به عوامل اصلی تولید(کود و آب) در ارزش افزوده این محصولات مورد مطالعه قرار گیرد. بدین منظور ارزش افزوده این محصولات در دو گروه کشاورزانی که یارانه آب و کود دریافت کرده بودند و کشاورزانی که یارانه دریافت نکرده بودند، محاسبه شد. سپس با کاربرد تابع درجه دوم تعمیم یافته عوامل موثر بر ایجاد ارزش افزوده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. آمار و اطلاعات از طریق تکمیل پرسش نامه از 380 باغدار و زارع شهرستان ارومیه که به روش نمونه گیری انتساب متناسب در سال 1389 انتخاب شدند، فراهم گردید. نتایج نشان داد ادامه چکیده ادامه چکیده پایان نامه نهاده های کود ازت، کود فسفر، سطح زیرکشت و هزینه ماشین آلات به ترتیب با کشش های 095/0، 034/0، 012/0 و 01/0 دارای تاثیر مثبت در ارزش افزوده سیب بوده و نهاده آب با کشش 0009/0- اثر منفی در ارزش افزوده این محصول دارند. کشش های ارزش افزوده هر یک از عوامل آب، سطح زیرکشت، کود فسفر، کود ازت و هزینه ماشین آلات در محصول انگور حاکی از اثر مثبت سه عامل اول و تاثیر منفی عوامل بعدی در ارزش افزوده این محصول می باشد. مقدار کشش برای هر یک از این عوامل به ترتیب برابر 23/0، 088/0، 082/0، 004/0- و 025/0- به دست آمد. کشش های ارزش افزوده در مزارع گندم آبی بیان گر آن است که کود ازت، آب، هزینه ماشین آلات و سطح زیرکشت به ترتیب با مقادیر 33/0، 27/0، 25/0 و 009/0 دارای اثر مثبت روی ارزش افزوده محصول گندم آبی و نیز کود فسفر و هزینه سموم شیمیایی به ترتیب با مقادیر 2/0- و 26/0- دارای اثر منفی روی ارزش افزوده این محصول می باشد. نتایج به دست آمده از برآورد کشش عوامل موثر در ارزش افزوده مربوط به محصول جو دیم نیز بیان گر آن است که عوامل ازت، سطح زیرکشت و فسفر به ترتیب با کشش های 76/0، 45/0 و 36/0 اثر مثبت در ارزش افزوده جو دیم داشته در حالی که هزینه سموم شیمیایی و هزینه ماشین آلات به ترتیب با کشش 13/0- و 24/0- تاثیر منفی در ارزش افزوده این محصول دارند. همچنین نتایج نشان داد که تاثیر یارانه های اعطایی به نهاده های تولید(کود و آب) در همه محصولات(باستثنای جو دیم که فقط یارانه کود شیمیایی شامل آن می شود) در ارزش افزوده مثبت می باشد. با توجه به این که اعمال یارانه موجب کاهش هزینه های واسطه می شود این نتیجه دور از انتظار نیست. با توجه به نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود که مصرف نهاده های کود شیمیایی و آب در محصولات موردمطالعه کاهش یافته و به صورت بهینه مورداستفاده قرار گیرند نتایج و شواهد به دست آمده نشان می دهد که برخی مواقع اعطای یارانه به نهاده ها انگیزه کافی را برای صرفه جویی و مصرف بهینه نهاده ها فراهم نمی کند و عوارض ناشی از مصرف نامناسب این عوامل هزینه های خیلی زیادی را روی محیط زیست ایجاد می کند. بنابراین جهت افزایش بازدهی این عوامل توصیه می شود قسمتی از یارانه ها همچنان در جهت کاهش هزینه های تولید در اختیار کشاورزان قرارگیرد. اما بهتر است بخش اعظم یارانه ها و سیاست های حمایتی دولت در جهت اصلاح و تقویت زیرساخت هایی مانند بهبود سیستم آبیاری و انتقال آب، آموزش روش های مناسب مصرف نهاده ها و عملیات به نژادی در جهت افزایش عملکرد با رعایت نکات زیست محیطی مورداستفاده قرار گیرد.

بررسی نقش صنایع روستایی در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی (مطالعه موردی روستاهای شهرستان مهاباد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  مهران مولوی   حسین راحلی

صنایع روستایی به صورت شهرک ها و نواحی صنعتی به عنوان دو شکل از استقرار واحدهای صنعتی و به صورت دو سیستم با کارکرد و ویژگی های خاص خود دارای آثار مثبت توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی می باشند و بدون تردید ارزیابی کمیت و کیفیت و شدت تأثیرگذاری آنها بستگی به مقیاس فعالیت، سطح تکنولوژی، دسترسی به زیرساختها و امکانات زیربنایی برای توسعه روستایی دارد. با توجه به اینکه صنعتی شدن روستا به عنوان عاملی که اثرات آن در همه بخش ها بویژه بخش اقتصاد روستا احساس شده و باعث تحرک قسمت زیادی از منابع مالی در جهت توسعه روستایی می شود، در دو دهه اخیر استقرار صنایع روستایی در قالب شهرک ها و نواحی صنعتی با هدف دستیابی به توسعه روستایی در دستور کار قرار گرفته است که موضوع تحقیق مذکور بیشتر بحث نواحی صنعتی روستایی می باشد. در این تحقیق علاوه بر بررسی وضعیت صنایع روستایی شهرستان مهاباد سعی می شود پیامدهای اقتصادی، اجتماعی وجود صنایع در مناطق روستایی این شهرستان نیز ارزیابی شده و اثر صنایع در توسعه مناطق روستایی بررسی می شود. بدین منظور شاخص هایی در زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی نظیر درآمد، هزینه خانوار، الگوی مصرف، وضعیت مسکن، بیمه، رضایت و رضایت شغلی، وضعیت آموزشی و میانگین سنی، مشارکت، انگیزه ماندگاری در روستا و ... در نظر گرفته می شود و وضعیت آنها در روستاهای دارا و فاقد صنایع بررسی خواهد شد. تحقیق در دست تهیه از نوع کاربردی با رویکرد پیمایشی بوده و علاوه بر آن از روش اسنادی و میدانی نیز استفاده می نماید و در نهایت با تحلیل همبستگی متغیرها در مقیاس مختلف سنجش آماری را به انجام می رساند. لازم به ذکر است داده های مورد نیاز عمدتاً از طریق تکمیل پرسشنامه از تعداد مناسبی از روستاهای منطقه که به روش نمونه گیری طبقه چندمرحله ای خوشه ای انتخاب خواهد شد، فراهم می شود. در نهایت با استفاده از نتایج مطالعه، راهکارهای مدیریتی مناسب به منظور توسعه مناسب صنایع و تأثیر آن در استقرار پیامدهای توسعه روستایی از لحاظ اجتماعی و اقتصادی در ناحیه مورد مطالعه ارائه خواهد شد. نکته قابل توجه اینکه صنعت سنتی روستایی جزو تحقیق مذکور تلقی نمی گردد.

بررسی تاثیر محدودیت بودجه بر تولید محصولات سیب زمینی و گندم استان کردستان (کاربرد تابع تولید غیر مستقیم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  عرفان کهنه پوشی   اسماعیل پیش بهار

گندم و سیب زمینی از محصولات استراتژیک و محوری در سطح کشور و از جمله استان کردستان می باشد. یکی از محدودیت¬هایی که معمولا از طرف تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در اغلب کشورها بویژه کشورهای در حال توسعه عنوان می شود، محدودیت بودجه و منابع مالی است. از آنجا که یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار بر توان واحد¬های تولیدی، دسترسی به بودجه در سطح مناسب برای تامین نهاده¬های تولیدی است؛ حداکثر سازی تولید بنگاه با در نظر گرفتن قید بودجه، تابع تقاضای ثابت و تابع تولید غیر مستقیم را ایجاد می¬کند. بنابراین در این پژوهش از روش تابع تولید غیرمستقیم برای محاسبه مقدار محدودیت بودجه و کاهش میزان محصول در اثر محدودیت بودجه موجود استفاده شد. بدین منظور از داده¬های قیمت و مقدار نهاده¬ها و همچنین میزان تولید محصولات گندم دیم، سیب¬زمینی و گندم آبی استان کردستان طی سال¬های 90-1370 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار ضریب لاگرانژ برای محصولات مورد نظر و برای هر سه مدل بزرگتر از یک است. مقدار ضریب لاگرانژ برای مدل lewbel برای گندم آبی 1/538 همچنین برای سیب¬زمینی 1/5 و برای گندم دیم 1/38 می¬باشد که بیان کننده محدودیت بودجه در تولید محصولات نام برده می¬باشد. میزان محدودیت بودجه برای مدل lewbel برای گندم آبی 62/31، برای سیب¬زمینی 44/99 و برای گندم دیم 26/88 درصد بدست آمد که فرم lewbel این میزان محدودیت بودجه منجر به کاهش تولید 37/98 درصد برای گندم آبی، 49/44 درصد برای سیب¬زمینی و 48/2 درصد برای گندم دیم شد. افزایش تولید با رفع محدودیت بودجه می¬تواند سودی عاید تولید کنندگان نماید که انگیزه ادامه تولید را در آنان ایجاد می¬کند و از معضلاتی نظیر مهاجرت جلوگیری می¬نماید. در این راستا توصیه می¬شود، تسهیلات بانکی با نرخ بهره اندک در اختیار زارعین قرار بگیرد و توجه خاص به سیاست¬های قیمتی نهاده¬ها، سیاست قیمتی محصول شود. در پایان، با توجه به نتایج آزمون و با عنایت به اینکه مدل lewbel یک مدل متداخل محسوب می¬شود، از لحاظ آماری این مدل برای برآورد تابع تولید غیر مستقیم بهتر از سایر مدل¬ها می¬باشد.

تعیین اندازه بهینه واحدهای زراعی (مطالعه موردی: مزارع برنج استان گیلان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1386
  طراوت عارف عشقی   جواد حسین زاد

چکیده ندارد.

برآورد ارزش تفریحی و تعیین عوامل موثر بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان در تالاب قوری گل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1388
  طاهره خادم بلدی پور   باب اله حیاتی

تالاب بین المللی قوری گل واقع در شهرستان بستان آباد در استان آذربایجان شرقی به دلیل دارا بودن جاذبه های خاص طبیعی، از مناطق مهم توریستی و گردشگری کشور می باشد. لذا مطالعه ی ارزش تفریحی آن می تواند در بیان اهمیت حفاظت، پیش بینی نیازها، رفع کمبودها و توسعه ی گردشگری در منطقه موثر باشد. هدف این مطالعه برآورد ارزش تفریحی این تالاب با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط است. برای تعیین عوامل موثر بر احتمال تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان، الگوی لاجیت به روش حداکثر راست نمایی برآورد گردید. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه ی حضوری با 390 بازدیدکننده از منطقه ی مذکور در سال 1387 جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که 81 درصد بازدیدکنندگان، حاضر به پرداخت مبلغی جهت استفاده ی تفریحی از این تالاب می باشند. میزان اطلاعات اکثر گردشگران در مورد تالاب قوری گل کم بوده و اکثریت بازدیدکنندگان از وضعیت سرویس های بهداشتی، محل استراحت، فروشگاه و غذاخوری، فضای پارکینگ، سرویس حمل و نقل و محیط تالاب راضی نیستند. هم چنین متغیرهای تحصیلات، درآمد خانوار، میزان اطلاعات در مورد تالاب مذکور و ساعات حضور در محل دارای اثر معنی دار مثبت و متغیرهای سن، قیمت پیشنهادی و فاصله ی محل زندگی تا تالاب فوق دارای اثر معنی دار منفی بر احتمال تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان می باشند. میانگین تمایل به پرداخت افراد 7429 ریال و ارزش تفریحی سالانه ی تالاب قوری گل حدود 742900000 ریال برآورد گردید. رفع مشکلات و خواسته های مردم و گسترش سطح اطلاعات و آگاهی مردم نسبت به چنین امکانات زیست محیطی و توریستی جهت افزایش تعداد گردشگران و در نتیجه افزایش درآمد حاصل از توریسم در منطقه، توصیه می شود.