نام پژوهشگر: عبدالله شفیعآبادی
شهناز محمودی کیومرث فرح بخش
با توجه به اینکه بیش از یک سوم جمعیت کشور ما را نوجوان تشکیل می¬دهند که در مدارس مشغول به تحصیل می¬باشند. بررسی چگونگی اختلاف آنان در میزان سازگاری می تواند روزانه¬ای به سوی پیدا کردن راه حل¬های جدید در خصوص تامین بهداشت روانی و موفقیت آن¬ها گردد. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه¬ای میزان سازگاری در تیپ¬های مختلف شخصیتی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی88-87 انجام گرفت. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان با میانگین سنی15- 14 می باشند. با روش نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای،5 منطقه از بین 20 منطقه انتخاب شدند، که این مناطق شامل: منطقة 1، 4، 5، 16، 19 بود. اندازه نمونه این پزوهش شامل 432 نفر از دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان می شد. جهت گردآوری اطلاعات در این پژوهش از دو پرسشنامة سازگاری سینهاوسینگ و پرسشنامه رغبت سنج تحصیلی ـ شغلی جان هالند استفاده شد. در بخش مربوط به آمار توصیفی به ارائه شاخص های مربوط به توزیع و درصد فراونی پرداخته¬ایم و در بخش مربوط به آماراستنباطی، از آزمون¬های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده کرده¬ایم. بر اساس یافته¬های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سازگاری کلی تیپ های شخصیتی دختران دانش آموز سال اول در حد متوسط میباشد،که با توجه به شرایط سنی این دانش آموزان که در بحران بلوغ نیز بسر می برند،این سازگاری دور از انتظار نمی باشد.سازگاری اجتماعی اکثر این دانش آموزان نیز در حد متوسط می باشد بجز تیپ واقع گرا که سازگاری اجتماعی ضعیفی دارد. سازگاری عاطفی ،این دانش آموزان در محدوده متوسط قرار می گیرد،که در این میان تیپ واقعگرا وجستجوگر از سازگاری عاطفی بهتری برخوردارند. اما هیچ گونه تفاوت معنا داری بین تیپ ها بدست نیامد . در سازگاری آموزشی دختران،اکثر تیپ های شخصیتی در حد متوسط قرار می گیرند که در این میان تیپ شخصیتی جستجوگر از سازگاری بهتری برخوردار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در محیط آموزشی بهترین سازگاری را تیپ جستجو گر دارا است که دارای مشخصه های هماهنگ با محیط آموزشی مثل منطقی،کنجکاو،دقیق،هشیار،تحلیل گر وخوددار بودن است. اما سازگاری آموزشی تیپ های هنری، متهور و اجتماعی با تیپ جستجوگر بصورت معنا داری متفاوت است. شاید به این دلیل که دانش آموزان دارای این تیپ ها هنوز در رشته دبیرستانی مورد علاقه خود هدایت نشده اند. می توان امید داشت که اگر دانش آموزان با تیپ های مختلف شخصیتی بر حسب علائق و توانمندی های خود هدایت تحصیلی شوند این سازگاری به حداکثر خود برسد.
طاهره زرگرنتاج عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر17-15 شهر بابل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 17-15 ساله(که شامل سال اول، دوم و سوم دبیرستان در شاخه نظری و رشته های علوم تجربی، علوم ریاضی و علوم انسانی)، که درسال تحصیلی88- 1387در دبیرستانهای دولتی شهر بابل مشغول به تحصیل بودند. که باروش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 218 دانش آموز برای نمونه آماری انتخاب شدند، ولی بعلت ناقص بودن، بعضی پرسشنامه های دانش آموزان کنار گذاشته شد و در نهایت 200 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.پژوهش حاضر، ازنوع همبستگی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی حمایت اجتماعی واکس ، فیلیپس ، هالی ، تامپسون ، ویلیامز و استوارت برای اندازه گیری حمایت اجتماعی و پرسشنامه scl-90- r برای اندازه گیری سلامت روان استفاده شد، همچنین برای سنجش پیشرفت تحصیلی، از میانگین نمرات دانش آموزان در طی یک نیمسال تحصیلی استفاده شد. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از روشهای آمار توصیفی (تنظیم جدول داده ها، محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و...) استفاده شد و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روش آمار استنباطی که شامل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و هم چنین روش قدم به قدم است، استفاده شد. نتایج تحلیل داده های این پژوهش به قرار زیر است: نتایج فرضیه اول نشان داد که بین میزان حمایت اجتماعی و میزان پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج فرضیه دوم نشان دادکه بین میزان سلامت روان و میزان پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. نتایج فرضیه سوم پژوهش در زمینه رابطه ی بین میزان حمایت اجتماعی و میزان سلامت روان نشان داد که میان میزان حمایت اجتماعی و میزان سلامت روان رابطه معکوس ومعنی داری وجود دارد.
نجمه عبدالهی اسفند آبادی عبدالله شفیع آبادی
کار و خانواده دو فضای اصلی و مرکزی زندگی افراد هستند. حفظ تعادل بین این دو محیط به راهکارهایی بستگی دارد که اشخاص برای برقراری این تعادل مورد استفاده قرار می دهند .در کشور ما با توجه به افزایش روز افزون فشارهای کاری ، تعارضات مربوط به کار و خانواده و عدم تعادل بین این دو زمینه بیشتر می گردد. توجه به این موضوع و کوشش در جهت آموزش مهارتهای لازم برای متعادل نگه داشتن روابط در هر دو محیط ، می تواند به حل تعارضات بین آنها کمک نماید و رضایتمندی افراد را از هر دو فضا افزایش دهد. با توجه به این موضوعات به نظر می رسد ، ارزیابی و به تبع آن مداخلات آموزشی و درمانی ضروری باشند.با توجه به مسائل مطرح شده پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که آیا آموزش گروهی ارتباط محور می تواند بر کاهش میزان تعارض کار- خانواده و رضایتمندی زناشویی در کارکنان متاهل شهرداری منطقه 21 تهران موثر باشد؟ آزمودنی های پژوهش حاضر از میان کلیه کارمندان شاغل به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. به این صورت که ابتدا کلیه کارمندان شاغل در شهرداری منطقه 21 تهران که در سال 1388 در این مرکز مشغول فعالیت بودند و تعداد کل آنها 100 نفر بود قبل از ورود به طرح، برای سنجش وضعیت تعارض کار- خانواده آنها مورد ارزیابی توسط پرسشنامه تعارض کار- خانواده قرار گرفتند. همچنین برای اندازه گیری سطح رضایتمندی زناشویی آنها پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ از همگی به عمل آمد و از بین آنهایی که بر اساس معیارهای پرسشنامه ها دچار تعارض کار-خانواده بودند و از رضایت پایین زناشویی رنج می بردند 30 نفر به طور تصادفی جهت جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. سپس نیمی از آزمودنی ها (15=n) به طور تصادفی وارد گروه آزمایش ( طرح ارائه آموزش گروهی ارتباط محور) و نیمی دیگر (15=n) وارد گروه کنترل می شوند. افراد گروه آزمایش، وارد طرح ارائه آموزش گروهی ارتباط محور که به صورت یک کارگاه شش جلسه ای یک ساعته انجام می شد، شدند. بعد از پایان دوره دو گروه آزمایش وکنترل، برای بررسی میزان رضایتمندی زناشویی و سطح تعارض کار- خانواده ، مجدداً پرسشنامه را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون آماری پرتکرار بر روی نتایج بدست آمده از پرسشنامه ها نشان می دهد که به طور کلی آموزش گروهی ارتباط محور بر کاهش میزان تعارض کار-خانواده و افزایش میزان رضایتمندی زناشویی در کارکنان متاهل شهرداری منطقه 21 تهران موثر است.همچنین یافته های تکمیلی مربوط به زیر مقیاسها نشان می دهد که این آموزش در مورد این زیر مقیاسها یعنی کاهش تداخل نقش کاری با خانوادگی و اضافه بار نقش کاری نیز موثر بوده است.
فاطمه شهراسبی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
زهرا مرحمتی کیومرث فرحبخش
چکیده ندارد.
زهرا شفیعی سروستانی خدیجه آرین
چکیده ندارد.
مرضیه پرنون عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
خالد اصلانی عبدالله شفیع آبادی
بررسی ها نشان می دهد حرکت به سوی تمایز یافتگی با موانع و مشکلات زیادی همراه است. این مشکلات جوانان را از رسیدن به سطح مناسب تمایز یافتگی باز می دارد. نرسیدن به سطح مناسبی از تمایز یافتگی مشکلات زیادی را در زندگی فرد ایجاد می کند. لذا یافتن راه های کمک به افراد در تمایز یافتگی به موضوعی مهم در بین مشاوران و روان شناسان تبدیل شده است. این تحقیق در پی تعیین تاثیر روش روان نمایش گری گروهی بر افزایش تمایز یافتگی و تعیین ابعاد فکری، رفتاری و احساسی بود. جهت انجام تحقیق، تست تمایز یافتگی به صورت تصادفی بر روی یک گروه 300 نفری از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، در شرایط مناسبی اجراء شد. حجم نمونه 30 نفر بود که از این گروه آزمون شده انتخاب شدند گروه نمونه کسانی بودند که بالاترین نمرات را در تست تمایز یافتگی بدست آورده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای تعیین سطح تمایز یافتگی شرکت کنندگان از پرسشنامه تمایزیافتگی(dsi-r) اسکورن و اسمیت (2003) استفاده شد. این پرسشنامه یک ابزار خود سنجی 46 سوالی است که ارتباطهای مهم و روابط فعلی افراد با خانواده های مبدأ در بزرگسالان را می سنجد. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری (mancova) استفاده شد. پس از بکارگیری این روش آماری مفروضه های آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که روش روان نمایش گری گروهی باعث افزایش تمایز یافتگی و موقعیت من شد. همچنین روش روان نمایش گری باعث کاهش گسلش عاطفی، واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران شد. همچنین پس از تحلیل جلسات انجام شده با سه نفر با تمایز یافتگی پایین، سه نیم رخ فکری، رفتاری و احساسی این افراد ترسیم و نتایج مورد بحث قرار گرفت.