نام پژوهشگر: حسین رحیمپور بناب
مسعود عباسی حسین رحیم پور بناب
میدان پارس جنوبی در آب¬های خلیج فارس، میزبان بزرگترین ذخیره گازی جهان است. سنگ مخزن اصلی گاز طبیعی در این میدان شامل بخش فوقانی سازند دالان و سازند کنگان با سن پرمین پسین ـ تریاس پیشین می¬باشد که از یک سری توالی¬های کربناته – تبخیری تشکیل شده و معادل سازند خوف در کشور¬های همسایه است. بر اساس مطالعات میکروسکوپی و مشاهدات مغزه، کمربند¬های رخساره¬ای اصلی در این سازند¬ها شامل پهنه جزر و مدی و بالای جزر و مدی، لاگون، پشته¬های سدی زیر¬آبی اوئیدی و بایوکلاستی و رخساره دریای باز بوده که در یک رمپ کربناته کم¬عمق و کم¬شیب با وسعت زیاد و در اقلیم بیابانی و خشک گسترش یافته¬اند. بررسی فرایند¬های دیاژنزی مختلف، تأثیر هر سه محیط دیاژنز دریایی، جوی و دفنی را در توالی مخزنی نشان می¬دهد. این فرایند¬ها در مواردی مانند انحلال و دولومیتی شدن به افزایش کیفیت مخزنی کمک نموده و در مواردی چون گسترش سیمان¬های انیدریتی و کلسیتی و تراکم، آثار مخربی بر روی کیفیت مخزنی نهاده¬اند. بررسی توالی¬های رخساره¬ای و الگوی برانبارش رخساره¬ها در این مطالعه، شکل¬گیری چهار سکانس رسوبی رده سوم و نه سکانس رده چهارم را در بخش فوقانی سازند دالان و سازند کنگان نشان می¬دهد. این سکانس-ها بخشی از یک سکانس پیشرونده- پسرونده رده دوم هستند. عمده¬ترین سیستم تراکت¬های تشکیل شده در این سکانس¬ها شامل سیستم¬تراکت پیشرونده (tst) و سیستم¬تراکت تراز بالا (hst) می¬باشد که با الگو¬های برانبارش پسرونده، تجمعی و پیشرونده طی نوسانات دریای پرمین بالایی و تریاس پیشین گسترش یافته¬اند. سطوح چینه¬ای شاخص شامل مرز¬های سکانسی (sb) و سطح حداکثر غرقابی (mfs) هستند. در این مطالعه مرز¬های سکانسی بر اساس سطوح رخنمون یافته و یا گسترش رخساره¬هایی که معادل با حداکثر افت سطح نسبی دریا بودند تعیین گردیدند و سطوح حداکثر غرقابی معادل عمیق ترین رخساره¬های گسترش یافته در طی هر سکانس بودند که در چاه¬های مورد مطالعه مطابقت خوبی نشان می¬دهند. کیفیت مخزنی توالی¬های دالان و کنگان در ارتباط با توزیع رخساره¬های مستعد مخزن در زون¬های حداکثر رسوبگذاری، و دیاژنز است. بهترین رخساره¬های مستعد مخزن که شامل گرینستون¬های اوئیدی و بایوکلاستی کمربند رخساره¬ای پشته¬های سدی کربناته می¬باشد، بدلیل نزدیک شدن فضای انباشت رسوب به نرخ بالاآمدگی سطح نسبی دریا در بخش پیشین سیستم¬تراکت تراز بالا (early hst) و بخش پسین سیستم¬تراکت پیشرونده (late tst)، گسترش می¬یابند. فرایند¬های دیاژنزی مرتبط با نوسانات سطح نسبی دریا در سازند¬های دالان و کنگان به موقعیت چینه¬ای رخساره¬ها در سکانس¬های تناوب بالا و بافت رسوبی اولیه بستگی دارد. نوسانات سطح نسبی دریا کنترل زیادی بر دیاژنز آغازین و دفنی کم¬عمق در این توالی¬ها دارند. در tst پسین و hst پیشین فرایند¬های دیاژنز دریایی از گسترش بیشتری برخوردارند. و در صورتی که در hst پسین با افت سطح آب دریا و در tst پیشین با افزایش آرام سطح آب دریا، بدلیل وجود شرایط مناسب برای گسترش رخساره¬های کم انرژی رمپ داخلی،گسترش تبخیری¬های اولیه و آثار مربوط به دیاژنز تحت الجوی (بویژه در hst پسین) فراوانی بیشتری دارد. به طور کلی در سیستم تراکت hst، به دلیل گسترش زیاد رخساره¬های دانه غالب با فابریک رسوبی مستعد در مقابل تأثیر فرایند¬های انحلال و دولومیتی شدن، فرایند¬های دیاژنزی افزاینده کیفیت مخزنی بیشتر عمل کرده¬اند. در سیستم تراکت tst فرایند¬های کاهنده کیفیت مخزنی گسترش بیشتری دارند. هر دو عامل توزیع رخساره¬ای و دیاژنز در کنترل کیفیت مخزنی موثر بوده¬اند. اما نقش توزیع رخساره¬ها در محیط رسوبی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
کورش نجفی فرد مهران فرج اللهی
چکیده ندارد.
بهرور اسرافیلی دیزجی حسین رحیم پور بناب
چکیده ندارد.
هادی جلیل زاده علی اصغر کلاگری
منطقه مورد مطالعه در 15 کیلومتری شمال شرق شهرستان عجب شیر، در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. افق بازماندی مورد مطالعه در این منطقه به شکل چینه سان بوده و در داخل سازند کربناتی روته توسعه یافته است. بر اساس رنگ برونزد، 3 واحد سنگی مجزا در در طول یکی از پروفیل های انتخابی تشخیص داده شد که به ترتیب از پایین به بالا شامل واحدهای (1) قرمز آجری، (2) خاکستری سبز و (3) قرمز می باشد. از نظر پتروگرافی، در واحدهای سنگی این افق بافت های پلیتومورفیک، پان ایدیومورفیک- گرانولار، برشی دروغین، اوئیدی و اسکلتی مشاهده گردید که این بافت ها پیشنهاد دهنده منشاء برجازا برای این نهشته ها می باشند. دو ساز و کار آهن زایی و آهن زدایی نقش بارزی در تشکیل کانی های دیاسپور، بوهمیت، هماتیت، گوتیت، کائولینیت، ایلیت، شاموزیت، آناتاز، فلدسپار، کوارتز، کلسیت، ژیپس و هالیت داشته اند. به نظر می رسد این افق بازماندی در یک محیط با عملکرد آب های سطحی اکسیدی- اسیدی تا آب های زیرزمینی بازی و احیا تشکیل شده است. الگوی توزیع عناصر ti، zr، ni، cr، nb، ga و y در افق بازماندی نشان می دهد که سنگهایی با ترکیب بازالتی-آندزیتی، سنگ مادر احتمالی این نهشته ها می باشند. نتایج حاصل از محاسبات تغییر جرم نشان داد که عناصری مانند si، p، mn، mg، ca، na،k ، rb، sr، ba، ni، co و lreeها، از سیستم بازماندی خارج شده اند درحالیکه عناصر al، ti، fe، u، th، hf، zr، nb، cr، vو hreeها در سیستم بازماندی غنی شده و افزایش جرم نشان می دهند. تغییرات بافتی، ترکیب شیمیایی مواد منشاء، درجه تفریق al از fe و si، فرایندهای شستشو- جذب سطحی و روبش و تمرکز بوسیله کانی های مقاوم، تغییرات شیمی محلول های هوازده کننده بوسیله سنگ های بستر کربناتی (افزایش ph)، شدت زهکشی، پایداری کمپلکس های حاوی فلزات، نوسانات سطح سفره آب های زیرزمینی، کنترل مینرالوژیکی و تثبیت در فازهای نئومورف از جمله عواملی بوده اند که نقش بسیار مهمی در توزیع عناصر اصلی، فرعی، قدرت میدان بالا، لیتوفیل درشت یون، جزئی عبوری و خاکی کمیاب در این نهشته ایفا نموده اند. reeها توسط کانی های بوهمیت، دیاسپور، آناتاز، زیرکون، یوگزنیت (euxenite)، چورکایت (churchite) ، فرگوسونیت (fergusonite) و زنوتایم (xenotime) تمرکز یافته اند. افق بازماندی مورد مطالعه در شمال شرق عجب شیر در گروه کانسارهای بوکسیت کارستی نوع مدیترانه ای قابل تقسیم بندی است و شرایط مناسبی را برای استفاده در صنایع مختلف ندارد.