نام پژوهشگر: نادر بهرامیفر
بهزاد غفوری بوالحسنی بهبود محبی
پژوهش کنونی با هدف ابرآب گریزی چوب صنوبر، با استفاده از تیمار لایه به لایه نانو سیلیس و اسید استئاریک انجام شد. نانو ذرات سیلیس جهت واکنش با سطح چوب، توسط واکنش گرهای apts و gptms آمین دار و اپوکسی دار شدند. پس از آن چوب صنوبر طی واکنش با اپی کلروهیدرین اپوکسی دار شد. سپس به ترتیب نانو ذرات سیلیس آمین دار شده و نانو ذرات سیلیس اپوکسی دار شده با چوب واکنش داده شدند و پس از آن اسید استئاریک به عنوان لایه آخر بر روی لایه های نانو سیلیس عامل دار شده قرار گرفت. برای بررسی توزیع اندازه ذرات نانو سیلیس از میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) و برای بررسی ذرات نانو سیلیس نشانده شده بر روی سطح سلول های چوب صنوبر از میکروسکوپ الکترونی گسیل میدانی (fe-sem) استفاده شد. هم چنین کلیه عناصر نشانده شده بر روی سطح به کمک تکنیک میکروآنالیز عناصر با کمک اشعه ایکس (eds) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی بلورینگی ساختار نانو ذرات سیلیس، چوب تیمار شده و تیمار نشده از پراش اشعه ایکس به روش xrd استفاده شد. برای ارزیابی و تأیید آمین دار و اپوکسی دار شدن ذرات نانو سیلیس و هم چنین تأیید واکنش این نانو ذرات با بسپارهای دیواره های سلولی نیز از طیف سنجی مادون قرمز استفاده شد. هم چنین برای بررسی ابرآب گریزی چوب تیمار شده صنوبر، تکنیک اندازه گیری زاویه تماس قطره آب با سطح چوب و به روش گونیومتری به کار رفت. بر اساس نتایج به دست آمده از afm، اندازه ذرات نانو سیلیس کمتر از 100 نانومتر تعیین گردید. هم چنین بررسی تصاویر میکروسکوپ fe-sem نشان دهنده حضور و پوشش نانو ذرات سیلیس بر روی سطح سلول های چوب بود. از سوی دیگر، اندازه گیری عناصر دیواره های سلولی نشان دهنده افزایش میزان سیلیس، نیتروژن و اکسیژن بود که نشان دهنده حضور این عناصر در ساختارهای سلولی بود. بررسی پراش اشعه ایکس (xrd) گواه عدم وجود ساختار بلورین در نانو سیلیس بود که نشان دهنده آمورف بودن این ساختارها است. از سوی دیگر، ساختار بلورین این نانوذرات نیز در چوب تیمار شده مشاهده نشد. طیف سنجی مادون قرمز واکنش آمین دار و اپوکسی دار شدن نانو ذرات سیلیس را به اثبات رسانید و حضور ذرات نانو سیلیس و ساختار های اسید استئاریک را در چوب تیمار شده تأیید نمود. بررسی و تعیین زاویه تماس قطره آب بر روی سطح چوب نیز نشان داد که چوب صنوبر کاملاً ابرآب گریز شده است و زاویه تماس قطره آب در نمونه های آب شویی شده صنوبر در مدت سیر قطره کماکان در بیش از °150 باقی می ماند؛ در حالی که زاویه تماس قطره آب با سطح نمونه شاهد، پس از سپری شدن مدت سیر قطره از °115 به °30 کاهش یافت.
رضا دهمرده بهروز عباس اسماعیل ساری
چکیده ندارد.
ملیحه امینی حبیب الله یونسی
چکیده ندارد.
محمد راستی فریدون اشرفی
چکیده ندارد.
مرتضی داودی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
فاطمه رجائی عباس اسماعیلی ساری
آلاینده های آلی کلره اثرات حاد و مزمن بر انسان و حیات وحش دارند و به دلیل پایداری در محیط زیست، می توانند در طول زنجیره غذایی تجمع یابند. در این مطالعه 9 گونه از پرندگان آبزی (باکلان بزرگ، کشیم بزرگ، کشیم گردن سیاه، کاکایی سرسیاه، کاکایی معمولی، کاکایی کوچک، اردک سرسبز، فیلوش، خوتکا) از منطقه فریدون کنار در استان مازندران برای ارزیابی آفت کش های آلی کلره از جمله,ddts ,hchs hcb، هپتاکلر و هپتاکلراپوکساید، دیلدرین، آلدرین، اندوسولفان و 7 ترکیب شاخص pcbs مورد بررسی قرار گرفتند. آلاینده های آلی کلره در سه بافت کبد، عضله و پر بررسی شدند، طبق نتایج میانگین غلظت ocps در بافت عضله ng /g wet wt00/802 ±60/1339، بافت کبد ng /g wet wt00/51 ±105/32 و در پرng /g 00/180± 69/922 است، به طوری که بیشترین میزان آلودگی های ocpsو pcbs در بافت عضله یافت شد. در میان آفت کش های مورد بررسی dde غالب ترین آفت کش در هر سه بافت مورد بررسی بود. هم چنین میانگین غلظتpcbs در بافت عضله ng /g wet wt 00/200 ± 50/330، بافت کبد ng/g wet wt 00/42 ±50/62 و در پرng /g 00/69 ± 60/89 اندازه گیری شد. در مورد ترکیبات pcbs، ترکیبات 118pcb، 153pcb، 138pcb، 180pcb در بافت کبد، عضله و ترکیبات 52pcb و 101pcb در پر غالب بودند. به علاوه در میان سطوح تغذیه ای مختلف (ماهی خواری، همه چیزخواری، گیاهخواری) سطح غذایی همه چیز خواری (خانواده کاکایی) بیشترین آلودگی را دارا بود. بررسی ارتباط بین دو بافت کبد و عضله با پر در گونه های مختلف نشان داد بالاترین ارتباط مربوط به خانواده کاکایی است. بنابراین به نظر می رسد، پرهای این خانواده بتواند شاخص زیستی مناسبی برای پایش آلودگی های آلی باشد. به طور کلی غلظتocps و pcbs در این مطالعه در مقایسه با دیگر نقاط جهان کمتر و غلظت های گزارش شده پایین تر از حد آستانه تاثیرگذار در گونه های مورد بررسی است.
الهه نوروزی نادر بهرامی فر
هدف از این مطالعه تعیین میزان فلزات سنگین و عناصر ضروری در شیر مادران ساکن در نزدیکی کارخانه ذوب فلزات و مقایسه آن با یک منطقه شاهد است. در این مطالعه فاکتورهای somatometric و demographic مورد بررسی قرار گرفت و 63 نمونه شیر 4 روز پس از زایمان از مادران سالم جمع آوری شد. سرب و کادمیم توسط کوره گرافیتی و میزان عناصر ضروری روی، مس، آهن، منیزیم، کلسیم، سدیم و پتاسیم به وسیله جذب اتمی شعله¬ای اندازه¬گیری شد. دومین نمونه¬گیری شیر مادر، 2 ماه بعد از زایمان از همان مادران صورت گرفت. متوسط میزان فلزات سنگین و عناصر ضروری در شیر مادران 4 روز بعد از زایمان منطقه صنعتی لنجان اصفهان شامل: کادمیم µg/l 2/31، سرب µg/l52/44، روی mg/l11/32، مس mg/l 1/30، آهن mg/l2/63، منیزیم mg/l 50/61، کلسیم mg/l382/52، سدیم mg/l703/67 و پتاسیم mg/l 1026/08 و متوسط میزان عناصر مذکور در شیر مادران 4 روز بعد از زایمان منطقه شاهد نیز شامل: کادمیم µg/l 0/772، سرب µg/l18/48، روی mg/l 5/568، مس mg/l 0/764، آهن mg/l6/99، منیزیم mg/l 35/96، کلسیم mg/l174/71، سدیم mg/l1734/41 و پتاسیم mg/l 755/32 بود. در منطقه صنعتی لنجان میزان همه عناصر به جزء آهن و سدیم در فاصله2 ماه بعد از زایمان به طور معنی¬داری کاهش می یافت. در این مطالعه میزان جذب هفتگی و روزانه فلزات سنگین و عناصر ضروری نیز مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در بعضی از نمونه¬ها بالاتر از حد مجاز قابل قبول who/fao بود. میزان همه این فلزات به جزء آهن و سدیم در شیر مادران منطقه صنعتی به طور معنی¬داری بیشتر از میزان عناصر شیر مادران منطقه کنترل می¬باشد و با توجه به پارامترهای مورد مطالعه می¬توان نتیجه گرفت که مصرف برنج لنجان باعث افزایش معنی¬دار میزان روی در شیر مادران شده است.
حسن ملوندی نادر بهرامی فر
شغال گونه ای همه چیز خوار، متوسط جثه و همچنین از گوشتخواران رده بالای زنجیره غذایی است و ممکن است در معرض غلظت بالای آلاینده ها که از طریق زنجیره غذایی منتقل می شوند، قرار داشته باشد. این گونه می تواند شاخص مناسبی برای آلاینده های انسان ساخت باشد. نمونه های شغال طلایی از شهرستان نور واقع در سواحل مرکزی استان مازندران جمع آوری شدند. در این مطالعه از نمونه های تلفات جاده ای (road-killed) استفاده شده است. نمونه ها برای ترکیبات آلی پایدار(pops) از قبیل بی فنیل های پلی کلره (pcbs)، دی کلرودی فنیل تری کلرواتان (ddts) و متابولیت هایش، هگزاکلرو سیکلوهگزان (hchs) و متابولیت هایش، هگزاکلرو بنزن (hcb)، آلدرین و دی آلدرین در بافت مو، کلیه و کبد شغال توسط gc-ecd شناسایی و اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند ترکیبات pcb به شماره 180 و 28 از فراوان ترین ترکیبات بودند، که 82% مجموع pcbs را شامل می شد. o,p-dde فراوان ترین متابولیت ddts در بافت ها بود، که بیش از 90% از کل ddts را تشکیل می داد. همچنین پایــــین بودن نسبت ?-hch/?hch در بافت ها به استفاده اخیر از hch و لیندان در منطقه اشاره داشت. بین غلظت ocs در دو جنس نر و ماده اختلاف معنی داری مشاهده نشد و همچنین هیچ همبستگی معنی داری بین غلظت ترکیبات ocs با طول بدن و وزن بدن مشاهده نشد. بطور کلی غلظت ترکیبات ocs پایین تر از حدی بود که باعث اثرات مخرب بر حیوانات شود. این مطالعه بدلیل اینکه شروع اولین مطالعه بررسی میزان ocs در پستانداران ایران است، از اهمیت خاصی برخوردار است.