نام پژوهشگر: رضا حاجیحسینی
بصیر ملک پور محمدرضا جلالی ندوشن
مقدمه: سرطان پستان یکی از مهمترین معضلات بهداشتی درمانی در میان زنان است و هیچ سرطانی برای خانم ها نگران کننده تر از سرطان پستان نیست. داروهای ضد سرطان بدلیل ناهمگونی بافت سرطانی و فشار درونی آنها به سختی وارد بافت می شوند و این امر سبب کاهش پاسخ مطلوب به دارو شده و نیز سمیت داروهای تجویز شده را افزایش می دهد. جهت غلبه براین مشکل امروزه از یک روش درمانی جدید بنام حاملین دارو یا سیستم انتقال دارو استفاده می شود. لیپوزوم ها بعنوان یکی از این سیستم های انتقال دارو شناخته شده اند. مواد و روش ها: لیپوزوم های حاوی بار الکتریکی منفی از طریق اختلاط مواد شیمیایی دستیل فسفات، کلسترول و فسفاتیدیل کولین به نسبت 1:2:1 تهیه گردید. بعلاوه لیپوزوم های فاقد بار الکتریکی به طریق مشابه از ترکیب فسفاتیدیل کولین- کلسترول به نسبت 1:1 تهیه گردید. سپس لیپوزوم ها با غلظت های 5، 2، 1، 0/5و 0/2 میلی گرم بر میلی لیتر با داروی doxorubicin پر شدند. میزان سمیت سلولی غلظت های مشابه داروی dox آزاد در برابر داروی dox محصور در لیپوزوم های مذکور در زمان های 24، 48 و 72 ساعت مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. نتایج با آزمون t مورد آنالیز آماری قرار گرفت و معنی دار بودن یا نبودن آن در مقایسه با گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان می دهد که سمیت سلولی داروی dox محصور در لیپوزوم بدون بارالکتریکی نسبت به دارو در حالت آزاد بیشتر است، بطوریکه سمیت سلولی در غلظت 5 mg/ml دارو در دوره زمانی 24، 48 و 72 ساعت در لیپوزوم بدون بارالکتریکی به ترتیب مقادیر 88/37، 91/7و 93/4 بدست آمد بطوریکه میزان سمیت سلولی دارو به حالت آزاد در غلظت و زمان مشابه به ترتیب مقادیر72/34، 79/41 و 79/9 بدست آمد. همچنین میزان سمیت سلولی داروی محصور در لیپوزوم دارای بار منفی نسبت به داروی آزادکاهش قابل توجهی نشان داد بطوریکه در غلظت mg/ml 5 و برای دوره زمانی 24، 48 و 72 ساعت درصد سمیت سلولی داروی محصور در لیپوزوم با بارمنفی به ترتیب مقادیر 59/40، 67/28 و 74/56 بدست آمد. نتیجه گیری: لیپوزوم های بدون بارالکتریکی توانایی افزایش اثر سمیت سلولی داروی dox را در مقایسه با شکل آزاد دارا هستند. در نتیجه می توان از این اشکال دارویی جهت بهبود تأثیر داروی dox و کاهش اثرات سمی آن پس از تکمیل این آزمایشات در شرایط محیط زنده بدن بیمار یا حیوان مدل استفاده کرد.
سولماز ایمانی قشلاق چائی رضا حاجی حسینی
بیماری آنفلوانزا یکی از مهمترین بیماری های ویروسی است که به صورت مشترک در بین پرندگان و پستانداران وجود دارد و توسط ویروس های خاصی که عضوی از خانواده ی ارتومیکسو ویریده هستند ایجاد می شود. مخزن این بیماری پرندگان آبزی و مهاجر است و احتمال بروز این بیماری در هر منطقه وجود دارد. روش های متفاوتی برای تشخیص آنفلوانزای پرندگان موجود است ولی از نقطه نظر سرعت در تشخیص، الایزا یکی مهمترین روش های جاری می باشد. با توجه به شیوع آنفلوانزای حاد پرندگان در سال های گذشته در مناطق مختلف ایران و از طرفی مشکلات تشخیص این بیماری صرفا بر اساس علائم بالینی و کالبد شکافی، هدف از این پژوهش طراحی یک سیستم الایزا بر پایه ی نانوذرات طلا جهت تشخیص سریع و حساس آنفلوانزای مرغی می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه از ویروس آنفلو انزای تحت تیپ h9n2 به عنوان آنتی ژن استفاده شد. ابتدا مقدار کل پروتئین ویروس به وسیله ی روش lowry پروتئین سنجی شد و از آزمون checker board برای تعیین غلظت مناسب آنتی ژن جهتcoating به ته چاهک های میکروپلیت استفاده شد. همچنین آنتی بادی ثانویه با نانوذرات طلا نشاندار شد و رقت بهینه آنتی بای ثانویه نشاندار شده با نانو ذرات طلا نیز به وسیله ی همین آزمون تعیین گردید. سپس با تعیین cut off یک کیت نانو-الایزا طراحی شدو نمونه سرم های تهیه شده از موسسه ی تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی از نظر وجود آنتی بادی علیه ویروس مورد نظر بررسی شد و حساسیت و ویژگی کیت طراحی شده بدست آمد. نتایج: ویروس آنفلوانزای مورد مطالعه دارای mg/ml 15/0 پروتئین بود .بهترین غلظت آنتی ژن برای کوتینگ برابر با μg/ml 1 و رقت بهینه برای آنتی بادی ثانویه ی نشاندار شده با نانو ذرات طلا 8/1 بود. از 133 سرم مورد مطالعه در این پژوهش، 64 سرم منفی و 69 سرم مثبت بودند و با مقایسه ی این نتایج با نتایج حاصل از آزمایش همین نمونه ها با کیت طراحی شده بدون نانو ذرات، حساسیت 100%و ویژگی 92٪ محاسبه شد. بنابراین اینگونه نتیجه گیری می شود که روش طراحی شده می تواند یک روش تشخیصی مناسب برای ویروسh9n2 باشد.
پریا نیکبخت رضا حاجی حسینی
سالیان طولانی پس از تماس گروهی از رزمندگان ایرانی با گاز تاولزای سولفورموستارد در جنگ عراق بر علیه ایران، راه های هوایی ریه این افراد درگیر شرایط التهابی می باشد. در نواحی التهابی، بعضی از بیومارکرهای سرم و آنزیم ها ی مخرب حضور دارند. گروهی از این آنزیم ها که در نواحی التهاب به شکل فعال حضور دارند ماتریکس متالوپروتئاز ها (mmps) می باشند. بنا به بعضی گزارش ها در مورد مارکرهای سرمی و عوارض خارج ریوی مواجهه با گاز سولفور موستارد، به نظر می رسد وضعیت التهابی در این بیماران فراتر از بافت ریه نمود یافته است و در سطح سیستمی نیز اتفاقاتی در جریان است. در این مطالعه هدف بر این بوده است که فعالیت دو آنزیم mmp9 و mmp2 در مصدومین مواجه شده با گاز سولفورموستارد، افراد دارای بیماری انسدادی مزمن ریوی که به جهت نمای کلینیکی و فرایند های پاتوژنز شباهتی نسبی با آنها دارند، و نیز افراد سالم مقایسه شوند. فعالیت دو آنزیم mmp9 و mmp2 به روش ژلاتین زایموگرافی در سه گروه افراد مقایسه شد و مشخص شد که فعالیت mmp9 در افراد بیمارcopd و مواجه با گاز سولفورموستارد نسبت به افراد سالم افزایش معنی داری دارد در حالی که این افزایش در فعالیت mmp2 معنی دار نمی باشد. تغییرات در این آنزیم های پروتئازی را بایستی با تغییرات دیگر مارکر های التهابی که مطالعات مختلف نشان داده اند در یک پنجره دید. با این نگاه، مشاهدات ما گویای فعال بودن فرایند های التهابی-تخریبی و ترمیمی است که برای تشخیص غالب بودن هر کدام از فرآیندها یا در تعادل بودن هر دو فرآیند لازم است که بررسی این مارکر ها در ارتباط با شدت بیماری در یک مطالعه با جامعه آماری بالا انجام گردد.
مهدی ملکی محمد باباشمسی
چکیده ندارد.
زهرا موحدی رضا حاجی حسینی
کیوی فروت متعلق به جنس actinidia و از خانواده actinidiaceae می باشد . گیاهی دوپایه است. که دارای 55 – 60 گونه دو پایه در قاره آسیا می باشد و از لحاظ سیتولوژیکی و ویژگی های گیاهی دو پایه نر و ماده از هم قابل تشخیص نیستند تا بتوان جنسیت نهال های بذری را قبل از گل دهی تعیین کرد. بالغ شدن گیاه نیز 3-5 سال طول می کشد تا گیاه ماده میوه تولیدکند، به همین دلیل جدا سازی جنس نر از ماده و تعیین هویت رقم های مختلف درون گونه ای در آینده اولین مرحله اصلاح و طبقه بندی ژرم پلاسم کیوی فروت محسوب می شود. هگزا پلوئیدی( 2n==6x=174) قاعده کلی در جنس actinidia و جنس های وابسته به آن می باشد. ژنوتیپ ماده ها به طور فرضی xxxxxx و ژنوتیپ نر هاxxxxxy هستند، ولی کروموزوم هایxو y از لحاظ مورفولوژیکی از یکدیگر قابل تفکیک نبوده و هر دو کروموزوم های کوچکی هستند. این تحقیق سعی دارد به کمک نشانگر های مولکولی جنس نر را از جنس ماده سوا نماید به همین منظور 5 واریته ماده شامل هایوارد، آبوت، آلیسون، مانتی و برونو و دو واریته نر شامل توموری و ماتوآ انتخاب شدند. بعد از استخراج dna با استفاده از کیت dnasy شرکت کیاژن ؛ سه روش rapd،pbr(pcr-rflp) و scars مورد استفاده قرار گرفتند . در روش rapd و pbr بعد از pcr و هضم آنزیمی، پلیمورفیزم قابل تشخیصی بر روی ژل آگاروز مشاهده نشد. در آزمایش scars با استفاده از دو جفت پرایمر smyr-smyf وsmyr1 –smyf1 با ایجاد یک قطعه 900bp در رقم “tomuri” این رقم نر از ارقام دیگر تفکیک شد . در کیوی پلاستید ها وراثت پدری دارند؛با استفاده از نتیجه این تحقیق اگر در نتاج حاصل از یک تلاقی باند مربوط به پدر مشاهده شود می توان یقین حاصل کرد که آلودگی گرده توسط باد یا زنبور عسل وجود ندارد. ودر ضمن میتوان برای تعیین جنسیت نهال های بذری در زمانی که تنها دو یا چند برگ دارند از نتیجه این تحقیق استفاده کرد. در آخر پیشنهاد می شود با به کار گیری پرایمر ها و آنزیم های برشگر بیشتر، دو رقم نر کیوی هم از هم بیشتر جداگردد و جمعیتی حاصل از گرده افشانی آزاد با این روش آنالیز گردد تا صحت نتیجه این آزمایشات به اثبات برسد. .