نام پژوهشگر: علیاکبر تقوایی
حسین سلیمانی مجتبی انصاری
در عصر کنونی، گردشگری خصوصا طبیعت گردی به طور خاص مورد توجه جهانیان قرارگرفته است و در بسیاری از کشورها به عنوان بزرگترین و متنوع ترین صنعت در دنیا به حساب می آید. بسیاری این صنعت پویا را به عنوان منبع اصلی درآمد، اشتغال و توسعه زیربنایی می دانند. کشور ایران با برخورداری از مواهب طبیعی فراوان و متنوع و تمدنی باستانی یکی از پرجاذبه ترین کشورهای جهان می باشد و طبق آمار جزء ده کشور اول جهان در این زمینه می باشد. از لحاظ تنوع جغرافیایی ایران یکی از پنج کشور دنیا از نظر تنوع زیستی کامل (داشتن چهار فصل و زیست گونه های اصلی گیاهی و جانوری) به شمار می آید. یکی از ناب ترین و شگفت انگیزترین جاذبه های طبیعی و در عین حال ناشناخته این سرزمین " کویر" است که پتانسیل های فراوانی برای کسب درآمد مستقیم و غیر مستقیم از آن وجود دارد که متاسفانه تا کنون به آن پرداخته نشده است. با توجه به گستردگی مناطق گرم و خشک و ناشناخته ماندن پتانسیل های مناظر کویری به دلیل دور از دسترس بودن که شرایط خاص اقلیمی و محیط طبیعی باعث آن شده است بایستی تلاش شود تا با استفاده از رشته هایی همچون معماری منظر، معماری و برنامه ریزی شهری و روستایی به احیاء و رونق این مناطق کمک کرد تا فقر و بیکاری را در مناطق خشک و بیابانی به رونق و آبادانی بدل کرد. در این پایان نامه ابتدا با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی ویژگی های اقالیم گرم و خشک و بیابان ها بررسی شده است. پس از آن سیمای گردشگری ایران و جاذبه های اکوتوریسم کویری ایران و دیگر پتانسیل های کویر که می تواند درآمدی پایدار را برای ساکنین این مناطق داشته باشد، پرداخته شده است. بررسی رویکردهای طراحی پایدار در اقلیم گرم و خشک نیز از دیگر بخش های پایان نامه است که راه کارهایی را با توجه به معماری غنی ایران و همچنین پیشرفت های عصر کنونی در جهت کاهش مصرف انرژی و همچنین استفاده از انرژی های نوین ارائه می دهد. در بخش مربوط به مبانی نظری نیز با مطالعه و بررسی رویکردهای طراحی در عصر حاضر، نگرش های هنری قابل طرح در طراحی منظر مناطق کویری به طور خلاصه و ارائه نمونه هایی بیان شده است. در انتها پس از شناخت بستر طراحی و تحلیل سایت مورد نظر در روستای مصر، راهکارها و دستاوردهای ارائه شده به صورت عملی در قالب طراحی یک پروژه معماری منظر به تصویر کشیده شده است. در پروژه طراحی شده نیز سعی بر این بوده است تا حداقل دخل و تصرف در چشم اندازهای بکر کویری ایجاد گردد.
علی زارع علی اکبر تقوایی
در دهه های اخیر رشد و توسعه صنعت گردشگری و اتخاذ آن به عنوان یکی از فعالیت های عمده اقتصادی از طرف کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، برنامه ریزان را بر آن داشته تا جهت توسعه فعالیت های گردشگری به دو مقوله مهم توجه نمایند: اول افزایش کیفیت تجربه گردشگری، دوم تلاش در جهت حفظ منافع جوامع میزبان. دور از ذهن نیست که دستیابی به این دو مهم تنها از طریق شناسایی، تعیین و ارتقاء ظرفیت پذیرش گردشگری در راستای توسعه پایدار این مقاصد گردشگری میسر می گردد. در این مطالعه هدف سنجش و ارتقاء ظرفیت پذیرش گردشگری شهر نیاسر در راستای توسعه پایدار گردشگری بوده، ظرفیت پذیرش این مقصد با در نظر داشتن دو رویکرد مقصد محور و رویکرد مبتنی بر تئوری چرخه عمر گردشگری در ابعاد مختلف محیطی، اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی و کیفیت تجربه گردشگری سنجیده شد. در این راستا تجزیه و تحلیل داده ها از طریق مدل اتحادیه جهانی حفاظت از محیط طبیعی در سه بعد فیزیکی، واقعی و موثر ـ جهت سنجش ظرفیت پذیرش کالبدی ـ و تهیه و تکمیل پرسشنامه جهت سنجش ظرفیت پذیرش انسانی مقصد (مبتنی بر رویکرد مقصدمحور) و کیفیت تجربه گردشگری (مبتنی بر رویکرد چرخه عمر) انجام گرفت. روائی و پائایی پرسشنامه ها نیز از طریق آزمون kmo و بارتلت صورت گرفت. آزمون میان گروهی پرسشنامه ها نیز از طریق آزمون کروسکال والیس و همبستگی میان شاخص های اقتصادی ـ اجتماعی با روند توسعه گردشگری نیز از طریق آزمون همبستگی پیرسون انجام گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که حجم گردشگران ورودی به این شهر بیش از ظرفیت پذیرش بالفعل این شهر می باشد و میان نگاه گروههای مختلف جامعه میزبان نسبت به روند توسعه گردشگری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی تفاوت معناداری وجود دارد. از این رو در انتهای این تحقیق پیشنهاداتی نیز جهت ارتقاء ظرفیت پذیرش در راستای توسعه پایدار گردشگری در این مقصد ارائه گردید.
ستاره قدسی مجتبی رفیعیان
با اهمیت یافتن نظریه های اجتماعی و توسعه انسانی و پایدار در نیمه دوم قرن 20 و فراتر رفتن نظریه ها و رویکردهای توسعه و برنامه ریزی شهری از توسعه صرف اقتصادی و کالبدی؛ مفاهیم متعددی از جمله تمرکززدایی، مشارکت محوری، یاریگری و مقتدرسازی در چارچوب رویکردهای مشارکتی و ارتباطی مطرح شدند. در پیوند با این مفاهیم بر نقش «اجتماعات محلی» در مداخلات و اقدامات حرفه ای به عنوان سوژه و کنشگر، تأکید شد و نیاز به وارد کردن آن ها در فرآیند برنامه ریزی اهمیت یافت. ازاین رو همگام با این جریان نظری و در چارچوب نیاز برنامه ریزی شهری به جهت گیری سیاسی، اجتماعی و اجتماع محوری، نگرش «توسعه اجتماع محور» از دهه 1980 با اتکا به کاربرد روش های مشارکت-جویانه شکل گرفت و زمینه مناسبی را برای بهبود وضعیت اجتماع محلی و افزایش توان و ظرفیت آن ها فراهم آورد. از میان عوامل بسترساز و تقویت کننده الزامات توسعه و برنامه ریزی اجتماع محور، «نهادهای اجتماعی و مدنی» به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه در ابعاد «نهادینه سازی مشارکت محوری»، «اعتمادسازی و تقویت و انباشت سرمایه اجتماعی»، «مقتدرسازی» و «تأثیر بر اقدام شهروندان» از اهمیت بسزایی برخوردارند و استفاده از ظرفیت آن ها بر تهیه و تحقق موفق برنامه های جماعت محور در محلات اثرگذار است و توانمندی و ظرفیت های جامعه محلی را افزایش می دهد. ازاین رو به-منظور ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی در سطح محلات شهری در پیوند با مسائل و نیازهای جامعه محلی، باید به ارتباط میان عملکرد نهادهای اجتماعی و فرآیندهای برنامه ریزی اجتماع محور و استفاده از ظرفیت های آن ها در واقعی نمودن اهداف و راهبردهای برنامه ریزی توسعه محلات توجه نمود. در این تحقیق ارتباط میان ظرفیت نهادهای اجتماعی و میزان مشارکت جامعه محلی در فرآیند توسعه اجتماع محور، در محله زهتابی واقع در جنوب منطقه 17 شهر تهران با درنظرگرفتن برنامه های «نوسازی بافت فرسوده شهری» در قالب برنامه ریزی اجتماع محور مورد بررسی قرارگرفته است. روش تحقیق مورد استفاده روش توصیفی و پیمایشی بوده و آزمون فرضیات تحقیق با بکارگیری روش های مناسب تحلیل آماری شامل آزمون های رگرسیون خطی ساده و ناپارامتریک آماری انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در جامعه آماری نمونه، میان ظرفیت نهادی موثر بر «ایجاد روحیه مشارکت محوری» و «تقویت و انباشت سرمایه اجتماعی» با نوسازی شهری ارتباط معناداری با ضرایب همبستگی 0.22 و 0.33 وجود دارد. همچنین سنجش ارتباط میان عوامل مذکور با نوسازی شهری به تفکیک دو رویکرد «اجتماع محور» و «کمک فنی ـ تکنیکی» نشان می دهد میزان همبستگی ظرفیت های نهادی مذکور با میزان تمایل به مشارکت ساکنان در فرآیند نوسازی اجتماع محور به اندازه 1.6 و 1.5 برابر بیشتر از تمایل آن ها به مشارکت در نوسازی کمک فنی ـ تکنیکی با راهکارهای صرفاً کالبدی است.
مریم مروت نیا مجتبی رفیعیان
امروزه از مسائل اساسی شهرها و فضاهای شهری عدم کارایی و افول کیفی آنهاست. تا پیش از صنعتی شدن و رشد فزاینده جمعیت شهرها، اصول برنامه ریزی شهرهای سنتی برپایه ارزش های ساکنان شهر و در پی هویت بخشی به بافت شهر بود. به تدریج با تغییر رو ش های معیشتی و پیامدهای ناشی از آن، همچنین عدم حفظ تعادل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، نوعی گسست کالبدی و فرهنگی و اجتماعی در سطح محلات شهری ایجاد گردید، که منجر به ناکارآمدی آنها و کاهش رضایتمندی و مطلوبیت برای ساکنان شد. این پایان نامه با هدف مقایسه تطبیقی کیفیت مکانی برمبنای رضایتمندی سکونتی شهر های سنتی و جدید به منظور ارتقاء میزان رضایتمندی سکونتی شهروندان طراحی شده و سعی بر آن دارد که با ارائه مفاهیم رضایتمندی سکونتی و همچنین رویکردهای ناظر بر آن به تدوین شاخص های سنجش رضایتمندی سکونتی پرداخته و با ارائه مدل مفهومی به سنجش این مفهوم و مقایسه تطبیقی نتایج آن در دو شهر هشتگرد و شهر جدید هشتگرد بپردازد. روش شناسی کار مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و ترکیبی از دو رویکرد تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر می باشد. براساس نتایج بدست آمده، میانگین امتیاز مطلوبیت از نظر شهروندان در شهر هشتگرد با میانه نظری اختلاف معنی داری ندارد. در حالی که در شهر جدید هشتگرد این اختلاف معنی دار بوده است. میانگین مطلوبیت سکونتی در شهر هشتگرد 2.98 و در شهر جدید 2.73 می باشد. همچنین نتایج نشان از تفاوت معنی دار در مطلوبیت سکونتی دو شهر و برتری شهر هشتگرد در این مورد دارد. مولفه های اجتماعی فرهنگی و همچنین سابقه و مدت سکونت در شهر ارتباط مستقیم معنی داری با میزان مطلویت سکونتی شهروندان دارد. با توجه به نتایج معادلات ساختاری مطلوبیت سکونتی با دو عامل تسهیلات کالبدی و ویژگی های اجتماعی ارتباط قوی داشته است.
فریبا اسدالهی محمدرضا پورجعفر
سبک زندگی دامنه ی بسیار گسترده و عمیقی در زندگی انسان دارد و بر ابعاد کمّی و کیفی حیات تاثیر گذار است. تغییر سبک زندگی یا ارتقاء آن به انتخاب خود شخص و یا به طور غیر مستقیم و با القائات محیطی اتفاق می افتد. تغییر سبک زندگی نشانه ی تغییر در فرهنگ و نوع نگرش فرد به زندگی است و مسلما هر نگرش و اندیشه ای شیوه ی زندگی خاص خود را می طلبد. نقش محیط و دریافتهای محیطی در این روند بسیار حائز اهمیت است. از آنجا که کیفیت زندگی اجتماعی بازتابی از کیفیت زندگی فردی ست و عرصه ی ظهور بسیاری از مولفه های سبک زندگی می باشد، مهم شمرده می شود. شهر نیز آیینه ی حیات اجتماعی افراد بوده و بر آن تاثیر گذار نیز هست. بنابراین سبک حیات اجتماعی در شهر به عنوان مسئله ی اصلی پژوهش انتخاب شده. با این پیش فرض که ارتقا کیفی میدانهای شهری مبتنی بر نیازهای رفتاری و فعالیتی و مبتنی بر هنجارها و ارزش های اسلامی – ایرانی، منجر به اصلاح الگوهای رفتاری در مسیر سبک زندگی خواهد بود، به این پژوهش پرداخته شد و مطالعه ی برخی منابع علوم اجتماعی و جامعه شناسی شهری، جغرافیای تاریخی، طراحی شهری و پژوهش های میدانی به عنوان منابع تحقیق استفاده شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تحلیل داده ها به شیوه ی تطبیقی و هم پوشانی انجام شد. شهر قم به دلیل بافت مذهبی و آیین ها و مراسمات مذهبی زیاد و جذب زائران فراوان، به عنوان عرصه ی کار انتخاب شد. پس از کندوکاو در ادبیات موضوع و تجریبات تئوری و عملی، با رسیدن به شاخص ها و مولفه های سبک زندگی شهری که با طراحی فضا مرتبط می باشد، به الگوهای طراحی میدان رسیدیم. سبک زندگی شهری در مولفه هایی چون نحوه گذران اوقات فراغت در شهر، انتخاب فضاهای شهری متفاوت، نحوه و کیفیت حضور در فضاهای شهری ، سطح کنش ها و تعاملات اجتماعی و شیوه رفتار بروز پیدا می کند. این پژوهش با گسترش این مولفه ها و ارتباط با طراحی فضاهای شهری اصول و معیارهای طراحی همچون: عزتمندی، هویتمندی، احترام به سالمندان، عدالت محوری، پاسخگویی به حضور خانواده ها و مراسمات خاص، تکریم شهروندان و حفظ حرائم، آسایش در فضا، سلامت محوری، توجه به مناسک عبادی، دوری از فردیت واجتماع محوری، افزایش تعاملات اجتماعی و حس مسئولیت و ...را در طراحی میدان، پیاده کره است.
صبا خوشخویی محمدرضا پورجعفر
چکیده ندارد.
نیما سالک مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
زهرا خدایی مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
آرین امیرخانی علی اکبر تقوایی
نظر به اینکه عمده فرهنگسراهای با عملکرد فرامنطقه ای برای هر شهر، اساساً به موضوعی خاص پرداخته و با عنایت به اینکه این توجهات، کمتر معطوف به فضاهای گردهمایی صنف عکاسان در شهر تهران (بلکه در تمام کشور) شده است، پژوهش حاضر طراحی فرهنگسرای عکس تهران را به عنوان مقوله ای ضروری برای تحقیق، مد نظر قرار می دهد. ضمناً با اعتقاد بر این مسئله که کالبد معماری همواره می تواند تبلوری از عملکرد مجموعه باشد، بهره گیری از سازه های سبک و المان های سبک و شفاف معماری به عنوان ابزاری در ایجاد هماوایی معنا و عملکرد در مجموعه فرهنگی عکاسان و افزایش میزان زیبایی و کارایی مجموعه، به طور خاص مد نظر قرار می گیرد. بدین منظور در تحقیق حاضر، سوالات به شرح زیر مطرح می شود: 1- آیا امکانات موجود تکافوی رفع نیاز عکاسان تهران را می کند؟ و در این صورت کیفیت فضای مورد نیاز برای آنان با توجه به نوع فعالیت هایشان چگونه باید باشد؟ 2- آیا می توان از سازه ها و المان های سبک و شفاف معماری جهت انتقال مفاهیم سیالیت و شفافیت بصری موجود در عکاسی استفاده نمود؟روش تحقیق در پژوهش حاضر در دو بخش تئوری و طراحی مد نظر قرار می گیرد. در بعد تئوری مطالعات عمدتا به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد که بر حسب نیاز در قسمتهای مختلف پایان نامه از تحلیلهای تطبیقی (analytical studies) و مطالعات گذشته نگرنیز (retrospective studies) برای بررسی شرایط حاکم بر این مجموعه ها استفاده شده است. در پایان فصول نیز پس از استخراج اصول مربوطه، نظر سنجی در رابطه با میزان اهمیت هر یک از اصول و چگونگی بهره گیری از آن در مجموعه انجام گرفته و نتایج حاصل، جهت انتخاب مناسب تر گزینه های طراحی، با یافته های حاصل از مطالعات پژوهش مطابقت داده می شود. در بعد طراحی نیز از روشهای میدانی (field work studies) بر حسب نیاز استفاده خواهد شد، به نحوی که با تحلیل سایت و بررسی امکانات موجود و نیازهای منطقه، فضاها و عملکردهای مورد نظر در فرهنگسرای عکس تبیین گردیده و سازه های مناسب جهت ساخت، گزینش می گردد. لازم به ذکر است که این گزینش بر مبنای تطبیق مزایا و معایب سازه ها و شرایط اقتصادی مرتبط با آنها صورت گرفته است. در پایان نیز تطبیق نتایج حاصل از مطالعات با نتایج نظر سنجی های صورت پذیرفته در این زمینه بررسی می شود. نتایج حاصل از بررسی ها نشان دهنده آن است که امکانات موجود تکافوی رفع نیاز عکاسان تهران را ننموده و بر این اساس ایجاد مجموعه ای دائمی و فضایی معماری (با بهره گیری از سازه های سبک) که بنیان آن پیش زمینه های زبان تصویر و سامان دهنده هنر عکاسی باشد و بتواند در آموزش و تبادل اطلاعات علمی و هنری عکاسان و همراه سازی آنان با تکنولوژی و مسائل روز، محیطی کارا و مناسب را فراهم آورد، ضروری است. نتایج حاصل از نظر سنجی ها در رابطه با میزان اهمیت اصول و شاخصه های معماری و سازه و تطبیق این نتایج با یافته های حاصل از مطالعات در مجموعه نیز نشان دهنده آن است که با 95% اطمینان اختلاف معنی داری ما بین لزوم توجه به مبانی زبان بصری و پیشینه عکاسی با اصولی چون توجه به بستر فرهنگی، بعد آموزشی، نقش فرامنطقه ای فرهنگسرا، رعایت استانداردها، تلاش در جهت ارتقای بهره وری مجموعه، توجه به زمینه های بومی و رعایت ضوایط کاربری ها وجود داشته است، در حالیکه مابین اصولی چون رعایت مسائل اقلیمی، اهمیت مکان یابی پروژه، تعیین محور اصلی فعالیت فرهنگسرا و توجه به بسترهای فرهنگی به لحاظ آماری با (p<0.05) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، بدین مفهوم که علی رغم افزایش یا کاهش مقادیر در این اصول، به لحاظ آماری از اهمیت یکسانی برخوردارند. بر اساس این نتایج همچنین اصول ایستایی و کارایی با 95% اطمینان از اهمیت بالاتری نسبت به سایر اصول برخوردار بوده اند. همچنین اصل انعطاف پذیری نسبت به اصولی چون انطباق پذیری، زیبایی بصری، اقتصادی بودن، عمر و دوام و تنوع فرمی حائز شرایط مشابهی بوده است. در حالیکه مابین اصول انطباق پذیری، زیبایی بصری، اقتصادی بودن و دوام سازه با p<0.05 اختلاف معنی داری ملاحظه نشد. همچنین بر مبنای یافته های پژوهش، مناسب ترین سازه ها برای مجموعه به طور قالب سازه ژئودزیک، متکی بر قاب و چادری انتخاب شده اند.