نام پژوهشگر: گیتا موللی

اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی بر مهارت های حل مساله ریاضی در دانش آموزان دختر کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  سیده سمیه جلیل آبکنار   گیتا موللی

هدف این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی بر مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی در شهرستان های استان تهران است. روش پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است، که به صورت خوشه ای، نمونه ای به حجم 45 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی شهرستان های استان تهران انتخاب شد، پس از انتساب تصادفی دانش آموزان در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، برای دانش آموزان گروه آزمایشی طی 13جلسه آموزش از راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی استفاده شد و به دانش آموزان گروه کنترل آموزش راهبردها ارائه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر (برای همتا کردن گروه ها به لحاظ بهره هوشی) و آزمون های معلم ساخته حل مساله ریاضی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی( میانگین، انحراف معیار، نمودار و جدول فراوانی) و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات آزمون حل مساله ریاضی گروه راهبرد شناختی - فراشناختی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (001/0p<) است. نتایج این مداخله باعث افزایش میانگین نمرات گروه آزمایش در حل مساله ریاضی نسبت به گروه کنترل شد.آموزش راهبرد شناختی - فراشناختی باعث بهبود مهارت حل مساله ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی می شود، بنابراین اثر آموزش راهبرد شناختی - فراشناختی بر مهارت حل مساله ریاضی بیشتر از گروه کنترل است کلید واژه ها: راهبرد شناختی، راهبرد فرا شناختی، حل مساله ریاضی، کم توان ذهنی.

اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  سمیه انصاری نژاد   گیتا موللی

هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش نظریه ذهن برارتقاءسطوح نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی بود.روش: پژوهش از نوع مطالعات تجربی با پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه کنترل بود. 30 نفر از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی با دامنه سنی 12-8 سال با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. بعد از همتا سازی بر اساس سن تقویمی و هوش و نمرات نظریه ذهن آ نها به دو گروه آزمایش(15 دانش آموز) و گروه کنترل ( 15 دانش آموز) تقسیم شدند. نظریه ذهن به مدت 9 جلسه به دانش آموزان درگروه آزمایش، آموزش داده شد، اما گروه کنترل هیچ نوع آموزشی در این زمینه دریافت نکردندو فقط در جریان برنامه های معمول مدرسه قرار داشتند. پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل آزمون 38 سوالی نظریه ذهن و آزمون ماتریس های پیشرونده ریون بود. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن اثر معناداری بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن دارد p(<0/001).بحث: آموزش نظریه ذهن می تواند بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن دانش آموزان دختر کم توان ذهنی 12-8 سال موثر باشد. کلمه های کلیدی :آموزش نظریه ذهن، سطوح نظریه ذهن ، کم توان ذهنی

تعیین تاثیر تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی ظریف دانش آموزان پسر نارسانویس مقطع ابتدایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  مرضیه رزاقی   حجت اله حقگو

کودکان نارسانویس دارای اختلالاتی در رشد مهارت های حرکتی هستند.باوجود آن که مشکلات در پردازش و یکپارچگی حسی در این کودکان به دلیل مشکل در عضلات انگشتان و هماهنگی چشم و دست واضح است و با توجه به این که درمانگران جهت رفع این نقایص به رویکرد درمان تحریک حسی دسترسی دارند پژوهش حاضر به هدف بررسی تاثیر بخشی تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی ظریف کودکان نارسانویس مقطع ابتدایی پرداخته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات آزمایشی است و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اشتفاده شده است. سپس با استفاده از آزمون لینکلن اوزرتسکی مهارت های ظریف دو گروه اندازه گیری شد. در نهایت پس از اتمام جلسات درمانی آزمون لینکلن اوزرتسکی برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس نتایج در هر دو گروهبا استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل حاکی از این بود که میانگین نمرات گروه آزمایش در پس آزمون در میانگین نمرات مربوط به مهارت های گرفتن، هماهنگی چشم و دست و مهارت های مربوط به سرعت و مهارت در حرکات ظریف از گروه کنترل بیشتر شده است.

تعیین تاثیر تحریکات حسی بر مهارت های حرکتی ظریف دانش آموزان پسر نارسانویس مقطع ابتدایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  مرضیه رزاقی   حجت اله حقگو

کودکان نارسانویس دارای اختلالاتی در رشد مهارت های حرکتی ظریف هستند لذا بسیاری از محققین بر اهمیت پایه های حسی - حرکتی در یادگیری و رفتار کودک تاکید دارند. با وجود آن که مشکلات پردازش و یکپارچگی حسی در این کودکان به دلیل مشکل در عضلات انگشتان و هماهنگی چشم و دست واضح است و با توجه به این که درمانگران به رویکرد درمانی تحریک حسی دسترسی دارند در این تحقیق از رویکرد تحریک حسی استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی است و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور از دو مرکز اختلال یادگیری به طور تصادفی 30 نفر انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه 15 نفره ی گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. سپس با استفاده از آزمون لینکلن اوزرتسکی مهارت های حرکتی ظریف آنان اندازه گیری شد. گروه آزمایش 19 جلسه آموزش تحریک حسی را در مدت 5/1 ماه به قرار هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه آموزش گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در روند برنامه عادی مدرسه قرار گرفتند در نهایت پس از اتمام جلسات درمانی آزمون لینکلن اوزرتسکی برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد سپس نتایج در هر دو گروه با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.تجزیه و تحلیل مربوط به مهارت گرفتن حاکی از این بود که میانگین نمرات گروه آزمایش در پس آزمون از گروه کنترل بیشتر شده است با اثر معناداری 001>p، در مقایسه میانگین نمرات مهارت های مربوط به هماهنگی چشم و دست آزمودنی های دو گروه نیز نمرات گروه آزمایش در پس آزمون با اثر معنا داری 001>p، بیشتر شده است. همچنین مقایسه میانگین نمرات مهارت های مربوط به سرعت و مهارت در حرکات ظریف آزمودنی های دو گروه نیز نشانگر افزایش معنادار نمرات گروه آزمایش در پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل است. بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش تحریکات حسی بر این سه مهارت موثر بوده است.

اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی برافزایش میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم شنوای 12تا16ساله مدارس فراگیر شهر اراک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  عباس مهوش   نرگس ادیب سرشکی

چکیده: هدف : هدف کلی این پژوهش، تعیین تاثیرآموزش "مهارت های زندگی" بر "افزایش مهارت های اجتماعی" دانش آموزان پسر کم شنوای 12-16ساله مدارس فراگیر بود. روش : طرح پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی باپیش آزمون وپس آزمون ،همراه با گروه کنترل بود.از تعداد36 دانش آموزان پسر کم شنوای 12تا16 ساله که در مدارس فراگیر(تلفیقی) شهر اراک در سال تحصیلی 90-91 مشغول به تحصیل بودند، 30 نفر از آنان پس از اعمال ملاک های ورودی، واجد شرایط ورود به مطالعه شدند و به صورت تصادفی ،به دو گروه آزمایشی (15n=) و کنترل (15n=) تقسیم شدند. سپس پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ( الیوت و گرشام، 1990) توسط معلمان دانش آموزان منتخب تکمیل گردید .گروه آزمایشی هفته ای دوبار و طی 14 جلسه ی دوساعته ، مهارت های زندگی را آموزش دیدند . پس آزمون مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی بلافاصله بعد از اجرای آموزش برای هر دو گروه مجدداً اجرا شد. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون های آماری کولموگروف- اسمیرنف، آزمونt مستقل و تحلیل کوواریانس به کار گرفته شد. یافته ها: گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری در پس آزمون مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی (001/0 >p) داشت. همچنین، تفاوت دو گروه مورد مطالعه در مولفه همکاری ، ابراز وجود و خویشتنداری از نظر آماری معنی دار بود (001/0 >p).خویشتنداری از نظر آماری معنی دار بود (001/0 >p). نتیجه گیری: در مجموع، می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش مهارتهای اجتماعی به صورت کلی و به صورت اختصاصی موجب افزایش همکاری، ابراز وجود و خویشتنداری در دانش آموزان پسر کم پسر کم شنوای 12تا16ساله مدارس فراگیر می شود. واژه های کلیدی : مهارت های زندگی ، مهارت های اجتماعی ، دانش آموزان کم شنوا ، مدارس فراگیر

بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه نوین " هوش آزمای تهران – استانفورد – بینه" درکودکان با تشخیص نارساخوانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  ساناز جاویدنیا   گیتا موللی

هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه، در تشخیص کودکان نارساخوان انجام شده است. روش بررسی: جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان دبستان تحت مداخلات آموزشی در مراکز اختلالات یادگیری در شهرستان های تهران در سال 1390بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای هدفمند،120 نفر از دانش آموزان نارساخوان شهرستان های ملارد، شهرری و پاکدشت توسط نسخه نوین هوش آزمای تهران – استانفورد - بینه، مورد آزمون قرار گرفتند. این مقیاس شامل 10 خرده آزمون در حیطه کلامی و غیر کلامی (استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری- فضایی و حافظه فعال) و هشت نمره هوشبهر است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون و منحنیroc، انجام شد. یافته ها: نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه با استناد به به خرده آزمون های حافظه فعال کلامی، حافظه فعال غیرکلامی، دانش کلامی و دانش غیرکلامی از ضریب ثبات وتجانس درونی بالایی برخوردار گردید و با 98/0 میزان حساسیت و72/0 میزان وضوح گرایی، از روایی تشخیصی در کودکان نارساخوان برخوردار می باشد. نتیجه گیری: در نهایت، نتیجه گیری می شود که می توان از هوش آزمای تهران-استانفورد-بینه برای شناسایی نارساخوانی در کودکان استفاده کرد و با استناد به نمرات آزمودنی در آزمون های پایه، می توان برنامه ریزی مداخله ای منطبق بر نیازهای آموزشی- درمانی دانش آموزان نارساخوان را طراحی نمود.

تاثیر برنامه آگاه سازی بر تغییر نگرش دانش آموزان عادی دختر نسبت به همسالان دارای اختلال جسمی-حرکتی در مدارس تلفیقی مقطع ابتدایی شهر اراک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  فایقه شمسی   نرگس ادیب سرشکی

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آگاه سازی بر بهبود نگرش دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در مدارس تلفیقی نسبت به همسالان دارای ناتوانی جسمی- حرکتی صورت گرفته است. روش:62 دانش آموز دختر پایه پنجم ابتدایی از 2 مدرسه ابتدایی تلفیقی در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (31نفر) و کنترل (31نفر) قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه نگرش سنج گش (1993)، نگرش دانش آموزان قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. بخش نخست دارای 20 پرسش بود که نگرش کلی و دو عامل جامعه طلبی و موقعیت تحصیلی را می سنجد. بخش دوم شامل 31 ویژگی (مثبت، منفی و حساس) بود. یافته های حاصل، با استفاده از آزمون آماری t مستقل، تحلیل واریانس دو متغیری با اندازه گیری های مکرر و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که نگرش مثبت دانش آموزان گروه مداخله پس از شرکت در برنامه آگاه سازی، در مقایسه با گروه گواه به طور معنادار افزایش یافت (p<0/01). در خرده مقیاس های جامعه طلبی و موقعیت تحصیلی نیز این تفاوت معنادار بود (p<0/05). همچنین نتایج بیانگر آن است، دانش آموزان گروه مداخله در پس آزمون نسبت به پیش آزمون همین گروه ویژگی های منفی کمتر و ویژگی های مثبت بیشتری را برای توصیف دانش آموزان با ناتوانی جسمی- حرکتی به کار برده اند، ولی در مورد صفات حساس تغییر قابل ملاحظه ای ایجاد نشد (p<0/05). نتیجه گیری: شرکت دانش آموزان در برنامه های آگاه سازی موجب آگاه تر شدن آن ها نسبت به مسائل مربوط به ناتوانی و بهبود نگرش آن ها نسبت به همسالان دارای اختلال حسی- حرکتی می شود.

مقایسه تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه و آموزش سنتی بر میزان انگیزه پیشرفت و یادگیری دانش آموزان با آسیب شنوایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1392
  زهرا کلارستاقی   عباسعلی حسین خانزاده

از آن جایی که محیط آموزشی یادگیرندگان با نیاز ویژه باید دارای کمترین محدودیت باشد آموزش از طریق تلفن همراه می تواند مفید یاشد، زیرا در هر زمان و مکانی امکان دسترسی به مواد یادگیری وجود دارد و محدودیت نظام های آموزش سنتی را ندارد. این پژوهش، با هدف مقایسه تأثیر آموزش از طریق تلفن همراه و آموزش سنتی بر میزان انگیزه پیشرفت و یادگیری دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان با آسیب شنوایی مقطع دبیرستان در شهرستان آمل در سال تحصیلی 92- 1391 بوده است که 20 نفر از آنها از طریق نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای آموزش گروه نمونه از بسته آموزشی طبقه بندی حیوانات استفاده شده که به صورت کتاب الکترونیک و فیلم آموزشی روی تلفن همراه گروه آزمایشی نصب شد. گروه کنترل نیز برنامه آموزشی را به صورت آموزش سنتی در 8 جلسه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزه پیشرفت هرمنس و یادگیری استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس تک متغیری تفاوت معناداری را بین انگیزه پیشرفت و یادگیری دو گروه نشان نداده است. بنابراین آموزش از طریق تلفن همراه به اندازه آموزش سنتی می تواند در انگیزه پیشرفت و یادگیری دانش آموزان با آسیب شنوایی موثر باشد ولی باید بسترسازی های لازم در این ارتباط صورت گیرد.

ارزیابی سطح مهارتهای تکامل فردی - اجتماعی کودکان 1 تا 4 ساله مبتلا به فنیل کتونوری تحت رژیم درمانی از بدو تولد، تهران-1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  زهرا قدبیگی   فیروزه ساجدی

مقدمه: فنیل کتونوری شایعترین اختلال در متابولیسم اسیدهای آمینه می باشد که فراوانی آن درجمعیت ایرانی یک نفر در هر 3627 تولد تخمین زده شده است. از آنجا که نوزادان مبتلا بلافاصله بعد از تولد هیچ گونه علامت بالینی نشان نمی دهند، اولین گام در درمان بیماری، غربالگری وتشخیص بموقع می باشد.این مطالعه با هدف تعیین سطح مهارت های تکامل فردی - اجتماعی کودکان 1 تا 4 ساله مبتلا به فنیل کتونوری تحت رژیم درمانی از بدو تولد انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی تحلیلی (مورد-شاهدی) بر روی 40 کودک 1 تا 4 ساله بر اساس لیست بیماران کلینیک ارجاع فنیل کتونوری که توسط غربالگری از بدو تولد تشخیص داده شده و از بدو تولد تحت درمان بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه asq و ارزیابی بالینی توسط متخصص کودکان بود. 40 کودک نیز به عنوان گروه کنترل از مهد کودک های تهران به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های فوق برای آن ها تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 19 انجام شد. یافته ها: متوسط سن کودکان 7/30(±5/10) ماه در گروه کنترل و 7/27( ±0/11) ماه در گروه مورد بود. بین دو گروه از نظر نحوه زایمان، دور سر، قد و وزن فعلی و بدو تولد رابطه معناداری وجود نداشت. بین دو گروه از نظر تکامل مهارت های فردی اجتماعی اختلاف معناداری وجود داشت (p<0.001). نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که سطح تکامل فردی- اجتماعی در کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد کمتر از کودکان عادی است؛ لذا تشخیص و مداخله زودرس جهت کلیه کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد و در سنین پایین توصیه می شود.

اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی نوجوانان کم شنوا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1392
  محمد رستمی   جلال یونسی

زمینه و هدف: آسیب شنوایی می تواند کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا را تحت تأثیر قرار دهد و به انزوای اجتماعی و افسردگی منجر شود پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان دختر و پسر می باشد. روش بررسی: از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان آموزشگاه های کم شنوایان (دخترانه و پسرانه) مقاطع دبیرستان واقع در جنوب تهران در سال تحصیلی 1391-1392 می باشد که از طریق روش نمونه گیری دو مرحله ای، 48 نفر را به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد 12 نفره هم برای پسران و هم برای دختران، گمارده شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای و در 2 روز هفته تحت آموزش مهارت های مثبت اندیشی قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان تأثیر معنی داری داشته است (001/0>p) همچنین متوسط نمره شادکامی در دو گروه دختران و پسران تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های مثبت اندیشی موجب افزایش نمره شادکامی نوجوانان کم شنوا می شود؛ بنابراین می توان روش بکار گرفته شده در پژوهش حاضر را روش مناسبی جهت مداخلات روانی – تربیتی و مشاوره ای و درمانی در نوجوانان کم شنوا قلمداد نمود.

نیازسنجی آموزشی معلمان عادی و رابط کودکان با آسیب شنوایی در نظام آموزش فراگیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  کمال پرهون   گیتا موللی

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف نیاز سنجی آموزشی معلمان عادی و رابط دانش آموزان با آسیب شنوایی در نظام آموزش فراگیرانجام گرفت. مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی- پیمایشی، از بین کلیه معلمان عادی و رابط مدارس فراگیر شهر تهران به ترتیب با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و روش تمام شماری 100 معلم انتخاب شدند (50 معلم عادی و 50 معلم رابط)، اطلاعات با استفاده از پرسش نامه نیاز سنجی حاوی 84 سوال در سه حیطه نیاز های دانشی، نگرشی و عملکرد ی و 4 سوال بازپایان برای کسب اطلاعات تکمیلی، توسط محقق جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از آزمون های آماری t تک نمونه ای، t مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و طیف مطلوبیت استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که معلمان عادی و رابط دانش آموزان با آسیب شنوایی در مدارس فراگیر شهر تهران نسبت به فراگیر سازی آنان دارای نگرشی مثبت و دانش ناکافی و عملکرد ضعیف هستند ( 05/0>p). همچنین میانگین معلمان عادی در هر سه متغیر بالاتر از میانگین معلمان رابط بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که معلمان عادی و رابط کدانش آموزان با آسیب شنوایی نیاز به کسب آگاهی، و ارتقای سطح عملکرد در نظام آموزش فراگیر دارند.

اثربخشی آموزش تاب آوری بر رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده کودکان استثنایی 1393
  تقی هادی زاد   فیروزه ساجدی

تحقیق حاضر به منظور اثربخشی آموزش تاب آوری بر رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی انجام شد. در این پژوهش شبه آزمایشی، 52 مادر به روش نمونه گیری در دسترس از مادران مراجعه کننده به مرکز توانبخشی روزانه شهرستان بابل انتخاب و به صورت تصادف در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. تمامی مادران پرسش نامه رابطه مادر – کودک راس (1961) را تکمیل کردند. گروه آزمایش در 12 جلسه (هفته ای 2 جلسه؛ هر جلسه 70 دقیقه) در برنامه آموزش تاب¬آوری تحت آموزش قرار گرفتند و مادران گروه کنترل در طی مدت انجام پژوهش هیچ¬گونه آموزش مشابه ای را دریافت نکردند. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدا تمامی مادران پرسش نامه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغییری تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که آموزش تاب آوری موجب افزایش پذیرش (005/0>p) و کاهش حمایت افراطی (005/0>p)، سهل گیری بیش از حد (005/0>p)، و طرد (005/0>p)، مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش تاب آوری موجب بهبود رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی شده است.

تاثیر برنامه آموزش تاب آوری بر مولفه های کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1393
  لیلا اصلانی اسلمرز   منوچهر ازخوش

مقدمه: تولد کودک کم شنوا در یک خانواده باعث آشفتگی و ناراحتی اعضای خانواده می شود. این مشکل کیفیت زندگی و بهزیستی والدین را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه افزایش تاب آوری بر مولفه های کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا انجام گرفت. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان کم شنوا منطقه 13 تهران بودند و اعضای نمونه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و در دسترس، در یک مرکز کم شنوایی انتخاب شدند.و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و گواه(15) جایگزین شدند. پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، استرس والدینی آبیدین و روابط ولی ـ فرزند فورمن در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض مداخله « برنامه افزایش تاب آوری» در قالب 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت. نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس توسط نرم افزار spss پردازش شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تاب آوری و بهبود روابط مادران با کودکان شان در مادرانی که تحت آموزش برنامه تاب آوری قرار گرفته اند، از مادرانی که تحت این آموزش نبودند بیش تر و میزان استرس والدینی آنها کمتر بود. نتیجه گیری: می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که برنامه افزایش تاب آوری می تواند بر افزایش کیفیت زندگی مادران دارای کودک کم شنوا موثر باشد

تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر حرمت خود و خودپنداشت دانش آموزان نارساخوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  زهرا سید نوری   سید موسی کافی

اهمیت مهارت¬های اجتماعی به عنوان پایه و اساس جامعه¬پذیری در پژوهش¬های مختلف مطرح شده است. بنابراین پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت¬های اجتماعی بر حرمت خود و خودپنداشت دانش¬آموزان نارساخوان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش¬آموزان نارساخوان پایه سوم و چهارم ابتدایی شهر رشت بود که از این میان24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی تقسیم شدند. مطالعه حاضر، تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. برای جمع¬آوری داده¬ها از آزمون نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1387)، مقیاس هوشی وکسلر کودکان(1974)، مقیاس حرمت¬خود کوپر اسمیت (1967) و آزمون خودپنداشت بک (1987) استفاده شد. برنامه آموزش مهارت¬های اجتماعی در طول هشت جلسه به مدت دو ماه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش مهارت¬های اجتماعی بر بهبود تمام مولفه¬های حرمت خود و تمام مولفه¬های خودپنداشت به جزء مولفه اخلاقی دانش¬آموزان نارساخوان به طور معناداری موثر بوده است. این نتایج، استلزام های بالینی مهمی در زمینه پیشگیری و بهبود حرمت¬خود و خودپنداشت دانش¬آموزان نارساخوان دارد.

بررسی تاثیر گفتار نشانه دار بر گفتار روایتی دانش آموزان کاشت حلزون شده در بیمارستان لقمان تهران
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  شکوفه اقا بیک   گیتا موللی

زمینه و هدف:کاشت حلزون تاثیر مثبت چشمگیری بر روی رشد زبان بیانی در کودکان کم شنوای شدید دارد و کارایی گفتار نشانه دار به عنوان یک روش آموزشی در بررسی های متعدد مطالعه شده است.هدف مطالعه اخیر بررسی اثربخشی گفتار نشانه دار به عنوان یک روش آموزشی بر روی بازگویی داستان(که جزء مهارتهای پیچیده تر و مهارتهایی است که دیرتر ایجاد می شوند)در دانش آموزان کم شنوای پیش زبانی است که دیر هنگام کاشت شده اند، می باشد.روش بررسی:این مطالعه مداخله ای آزمایشی،پیش آزمون-پس آزمون بود.روش نمونه از نوع غیر تصادفی و بهره گیری از افراد در دسترس بود. که بر روی 9 دانش آموز کم شنوای پیش زبانی کاشت حلزون شده بین سنین 11 تا 16 سال و 9 ماه انجام شد.و این دانش آموزان به دلیل سن بالای زمان کاشت وکم شنوایی به خوبی به روش های معمول گفتار و زبان پاسخ نداده بودند. روش آموزش داستان گویی با گفتار نشانه دار هفته ای 2 جلسه 1 ساعته برگزار شد.مهارتهای کاربردشناسی آنها با استفاده از آزمون بازگویی داستان یکبار قبل از آموزش گفتار نشانه دار و 2 ماه پس از آموزش گفتار نشانه دار ضبط،تحلیل و امتیازدهی شد.یافته ها:نتایج نشان می دهد که پس از مداخله روش آموزشی گفتار نشانه دار،دانش آموزان در تمام زیر آزمون های بخش بزرگ داستان گویی(حفظ موضوع،توالی وقایع،اطلاعات اصلی) (p<0/01) ودر2زیرآزمون بخش ساختار کوچک(ارجاعاتp<0/05))،طول جمله (p<o/o1)( پیشرفت داشتند ولی در 2 زیرآزمون دیگر ساختار کوچک (حرف ربط و پیچیدگی نحوی) (p>0/05)تفاوت معنا دار نبود.نتایج:نتایج نشان داد که استفاده از گفتار نشانه دار در برنامه توان بخشی کودکان کم شنوای پیش زبانی باکاشت حلزون دیر هنگام می تواند بسیار مفید باشد.

تأثیر برنامه آگاه سازی(متمرکز بر قصه گویی تعاملی) بر بهبود نگرش کو دکان عادی در مورد همسالان کم شنوایشان در مدارس تلفیقی.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1394
  رقیه عباسی   گیتا موللی

اکثر کودکان و افراد جوان باناتوانی در کشورهای در حال توسعه که در آنجا با نابرابری در آموزش و پرورش و دیگر فرصت ها مواجه اند زندگی می کنند و نگرش منفی یکی از موانع عمده برای رشد توانایی های بالقوه یشان را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آگاه سازی(متمرکز بر قصه گویی) بر بهبود نگرش کو دکان عادی در مورد همسالان کم شنوایشان در مدارس تلفیقی صورت گرفته است.

اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر رفتار انطباقی دانش آموزان کم توان ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مریم شیدایی   نرگس ادیب سرشکی

مقدمه :پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر رفتار انطباقی دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش بررسی : در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری در دسترس در مجتمع طلوع انتخاب و به صورت تصادف در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. تمامی والدین این دانش آموزان پرسش نامه رفتار انطباقی واینلند (vabs) را تکمیل کردند. گروه آزمایش در 22 جلسه (هفته ای 4 جلسه؛ هر جلسه45 دقیقه) در برنامه آموزش هوش هیجانی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در طی مدت انجام پژوهش هیچ گونه آموزش مشابه ای را دریافت نکردند. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدا بعد از 1 ماه بعنوان پیگیری والدین گروه آزمایش پرسش نامه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته ها : یافته ها حاکی از این بود بطور کلی میانگین های رفتار انطباقی (001/0 =,p448/8= (1.28)f)، مهارتهای ارتباطی (001/0=,p58/9= (1.28)f)و مهارتهای اجتماعی(001/0 =,p82/8= (1.28)f)در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنی دار دارند. میانگین نمرات این مهارتها در گروه آزمایش در پس آزمون وپیگیری افزایش یافته است. این افزایش در پس آزمون بیشتر از مرحله پیگیری بوده است و آموزش هوش هیجانی باعث افزایش این مهارتها شده است.در مورد مهارتهای روزمره زندگی میانگین هادر دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنی دار ندارند(861/0 =,p580/0= (1.28)f)و نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نداشته است. نتیجه گیری : در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش هیجانی موجب بهبود رفتارانطباقی، مهارتهای ارتباطی و اجتماعیدانش آموزان کم توان ذهنی شده ولی این تاثیر در مهارتهای روزمره زندگی دیده نشد. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، رفتار انطباقی، کم توان ذهنی.

اثربخشی راهبردهای مقابله با استرس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده کودکان استثنایی 1394
  سیف الله خدادادی   نرگس ادیب سرشکی

اثربخشی راهبردهای مقابله با استرس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری چکیده مقدمه: با توجه به شیوع ناتوانی های یادگیری در میان دانش آموزان و وجود مشکلات سازگاری در بین آنها، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی راهبردهای مقابله با استرس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اجرا شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 34 نفر از دانش آموزان پسر دارای ناتوانی یادگیری در مراکز ناتوانی یادگیری استان ایلام در سال تحصیلی 94-1393 با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها سینگ ( 1993) بود. اعضاء گروه آزمایش در 9 جلسه (هرجلسه 90 دقیقه ) تحت آموزش راهبردهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) قرار گرفتند و برای مقایسه میانگین نمرات از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد. آموزش راهبردهای مقابله با استرس باعث افزایش سازگاری اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. همچنین نتایج نشان داد این آموزش باعث افزایش سازگاری عاطفی و تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. بحث ونتیجه گیری: به دلیل اثربخشی راهبردهای مقابله با استرس در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری می توان از این روش به عنوان یک نوع برنامه درمانی تکمیلی در مدارس و مراکز ناتوانی یادگیری در راستای بهبود مشکلات سازگاری این دانش آموزان استفاده کرد. واژه های کلیدی: سازگاری اجتماعی، ناتوانی های یادگیری، راهبردهای مقابله با استرس

تاثیر برنامه والد- کودک فرانک بر رابطه مادر با کودک کم شنوا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده کودکان استثنایی 1394
  رقیه کوهی   گیتا موللی

مقدمه: بیش از 90 درصد از کودکان کم شنوا، والد شنوا دارند.کودکی که به عنوان دورانی که سنگ بنای شخصیت فرد درآن بنا نهاده می شود، تحت تاثیر عوامل متعددی است که رابطه ی مادر-کودک جزء مهم ترینِ این عوامل تلقی می شود، کم شنوایی این رابطه را به شدت متاثر می کند. هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی برنامه والد-کودک فرانک بر رابطه مادر- کودک کم شنوا بوده است . روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل، مادران 28 کودک کم شنوا به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند از مدرسه نظام مافی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند (14 مادر و کودک کم شنوا در گروه آزمایش و 14 مادر و کودک کم شنوا در گروه کنترل) و پرسش نامه رابطه ولی فرزند جرارد (pcri) و پرسش نامه دموگرافیک توسط آنها تکمیل گردید. مادران گروه آزمایش در 12 جلسه برنامه فرانک شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. در پایان جلسات پرسش نامه رابطه ولی فرزند جرارد مجددا توسط دو گروه تکمیل شد. داده های دو گروه به وسیله آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، اجرای برنامه والد- کودک فرانک برای مادران دارای کودک کم شنوا، موجب بهبود رابطه مادرشنوا با کودک کم شنوا شده است(048/0= p) بحث :برنامه والد- کودک فرانک یک مداخله گروهی موثر در بهبود رابطه مادرشنوا با کودک کم شنوا است.