نام پژوهشگر: زینب ربیعی
زینب ربیعی محمود خاتمی
مسأله اصلی این رساله ترسیم خطوط کلی رویکرد پدیدارشناسانه شلر به اخلاق با توجه به نقش محوری شخص در فلسفه اوست. شلر پدیدارشناسی را به کار می برد تا از امکان وجود اخلاقی برپایه ارزش های غیرصوری و شخص انسانی دفاع کند. به همین منظور از یک سو تعریفی سلسه مراتبی از ارزش ها ارائه می دهد و از سوی دیگر به تعریف وجود اصیل انسان می پردازد و والاترین ارزش را به شخص انسان اسناد می دهد. زیرا شخص است که همواره با ترجیح ارزشی بر ارزش دیگر ارزش های اخلاقی نیک و بد را محقق می کند. اگرچه او درابتدا از سلسله مراتب مطلق ارزش ها صحبت می کند، اما هر انسانی با توجه به تمایلات و گرایش های خاص خود و با توجه به نقشی که عشق و کینه در ادراک او از ارزش ها ایفا می کند، این ارزش ها را تحقق می بخشد. در این میان، اسوه های اخلاقی می توانند به درک کامل تر فرد از ارزش ها یاری رسانند و نحوه ای از بودن را به وی بیاموزند، اما خود نیز نواقصی دارند و از این رو نیاز به شخص کامل تری حس می شود که از این نقائص مبرا باشد. هرچند شلر ابتدا از خداوند به عنوان مصداقی برای این وجود کامل یاد می کند، اما شر را معضلی می داند که کمال خداوند را با مشکل مواجه می کند. او در نهایت، برای تبیین این مشکل تلقی خود را از خداوند به مثابه شخص نامتناهی به کناری می نهد و از خداانگاری به نوعی همه خداانگاری روی می آورد.