نام پژوهشگر: عبدالغفار تخله
رجب محمد فیروزی آشور محمد قره باش
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف علوفه جیره آغازین بر سن از شیرگیری، بر روی برههای شیرخوار نژاد رومانوف انجام شد. در این آزمایش از تعداد 30 بره نر با میانگین سن 3±10 روزگی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 سطح علوفه (20، 40 و 60 درصد) و 10 تکراربه مدت 60 روز استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که سطوح مختلف علوفه در جیره آغازین بر وزن اولیه و وزن نهایی در پایان دوره آزمایش اثر معنی داری نداشت (05/0<p). افزایش وزن روزانه در گروه جیره 20 درصد علوفه نسبت به دو گروه دیگر (40 و 60 درصد علوفه) اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). سطوح مختلف علوفه در جیره آغازین اثر معنی داری روی ماده خشک مصرفی (گرم)، ماده خشک مصرفی به وزن بدن (درصد) و ضریب تبدیل غذایی نداشت (05/0<p). میانگین ماده خشک مصرفی به ازای هرکیلوگرم وزن زنده (گرم در روز) و ماده خشک مصرفی به ازایی هرکیلوگرم وزن متابولیکی (گرم در روز) در تیمار 20 درصد علوفه بالاتر از دو گروه دیگر بوده و اختلاف معنی داری داشتند (05/0>p)، ولی بین دو تیمار 40 و 60 درصد علوفه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. مقادیر گلوکز، پروتئین و نیتروژن اورهای خون در میان تیمار های مختلف اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). مقدار اجسام کتونی خون در بین تیمارهای 20، 40 و 60 درصد به ترتیب 040/2، 940/2 و 788/2 (میلیگرم در دسی لیتر) و اختلاف بین تیمار 20، 40 و 60 درصد علوفه معنی دار بود (05/0p<). سن از شیرگیری بره های گروه 20، 40 و 60 درصد علوفه به ترتیب در سن 58، 63 و 69 روزگی بود.
محبوبه نمدی هرمز منصوری
این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی بر عملکرد پروار بره های نر نژاد رومانوف و مقایسه کارآیی افزایش وزن پیش بینی شده (سیستم arc) و افزایش وزن مورد انتظار (سیستم nrc) در بیان احتیاجات انرژی این نژاد انجام گرفت. در این طرح که در یک واحد گوسفندداری صنعتی استان گلستان (شهرستان گنبدکاووس) اجرا شد، از تعداد 24 رأس بره نر پرواری نژاد رومانوف به سن تقریبی 4 ماهه استفاده گردید. آزمایش در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با سه تیمار و 8 تکرار به مدت 84 روز انجام گرفت. تیمارها شامل: 1) جیره دارای انرژی خالص رشد در سطح استاندارد، 2) جیره با 10درصد و 3) جیره با 20درصد انرژی بالاتر از سطح استاندارد بودند که بر اساس استاندارد احتیاجات غذایی گوسفند nrc,1989 تنظیم گردیدند. اختلاف میانگین افزایش وزن روزانه در بین سه تیمار معنی دار بود (p<0/05)، با افزایش سطح انرژی، مقادیر افزایش وزن روزانه، افزایش یافت. میانگین ماده خشک مصرفی در سه تیمار به ترتیب :1172و30/36 ، 1243 و23/37 ، 1326 و97/38 گرم در روز و اختلاف بین آن ها معنی دار بود (p<0/05) اختلاف بین تیمار 1 و 2 با تیمار 3 از لحاظ ضریب تبدیل غذایی معنی دار بود (05/0p<). با افزایش سطح انرژی محیط دور سینه افزایش یافت (p<0/05). تغییرات ارتفاع کپل و طول بدن تحت تاثیر سطوح انرژی قرار گرفت؛ به طوری که بره هایی که از جیره 20 درصد بالاتر از حد نرمال انرژی رشد تغذیه شدند، بیشترین رشد ارتفاع کپل و طول بدن را نشان دادند. اختلاف مقادیر متابولیت های خون شامل تری گلیسرید، کلسترول، hdl و ldl در بین سه تیمارمعنی دار نبود(p>0/05)، لذا سطوح انرژی تأثیری بر مقدار متابولیت های خون نداشت. مقایسه افزایش وزن روزانه واقعی و پیش بینی افزایش وزن در سیستم arc و nrc نشان داد که پیش بینی افزایش وزن روزانه در سیستم arc بالاتر از nrc و مشاهده شده می باشد، اما در سطح انرژی استاندارد مقدار پیش بینی شده توسط سیستم nrc به مقدار افزایش وزن مشاهده شده نزدیک تر بود. نتایج این آزمایش نشان داد که سیستم nrc در سطح انرژی استاندارد معیار مناسبی برای پیش بینی افزایش وزن روزانه بره های نژاد رومانوف در شرایط ایران می باشد.
پریوش مقدم نیا آشورمحمد قره باش
به منظور بررسی اثرات سطوح انرژی جیره غذایی بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بزغاله های نر پرواری نژاد آلپاین آزمایش در دوره 84 روزه انجام شد. در این آزمایش از 21 رأس بزغاله نر پرواری از شیر گرفته شده با سن تقریبی 4 ماهه و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 سطح انرژی جیره غذایی (معادل استاندارد nrc و 10 درصد و 20 درصد بالاتر از سطح انرژی خالص رشد (neg) استاندارد nrc احتیاجات نشخوارکنندگان کوچک (nrc 2007) با 7 تکرار انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین افزایش وزن روزانه در بزغاله های تغذیه شده با جیره دارای 20 درصد انرژی بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). همچنین میانگین ماده خشک مصرفی در جیره با 20 درصد بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر بالاتر بوده و اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی در تیمار با 20 درصد بالاتر از سطح استاندارد بهتر از دو گروه دیگر بوده و از لحاظ آماری بین آنها اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0p<). اثر سطوح انرژی جیره غذایی روی رشد اسکلتی (ارتفاع جدوگاه، ارتفاع کپل، طول بدن، دور سینه و فاصله دو استخوان هانش) در بین بزغاله های تغذیه شده مورد بررسی قرار گرفت و بین سه تیمار اختلاف معنی داری گزارش نشد. غلظت کلسترول، ldl و hdl خون بین سه تیمار تفاوت معنی دار گزارش شد (05/0p<). اما غلظت تری گلیسریدهای چربی خون بین سه تیمار معنی دار نشد (05/0p>).
عبدالغفار تخله یوسف روزبهان
تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین عبوری بر خصوصیات کمی و کیفی الیاف بز رائینی و با استفاده از تعداد 20 راس بز نر رائینی بالغ 5/2-2 ساله با وزن اولیه (5/2+-30) کیلوگرم به مدت 84 روز انجام گردید. بزها در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 جیره ازمایشی و 5 تکرار در هر جیره تغذیه شدند. سطح پروتئین غیر قابل تجزیه (udp) در جیره های 1 (جیره پایه)، 2، 3 و 4 به ترتیب 75/2، 86/4، 91/5 و 97/6 درصد در ماده خشک بود، و سطح انرژی قابل متابولیسم (me) در تمام جیره ها در حدود 04/10 مگاژول در کیلوگرم ماده خشک بود. جیره غذایی دامها با استفاده از جداول استاندارد غذایی afrc (1998) متوازن شد. پس از اتمام دوره آزمایش، الیاف بدن دامها چیده شد وتوزین گردید. همچنین یک نمونه الیاف از ناحیه پهلوی سمت چپ بزها برای اندازه گیری خصوصیات کمی و کیفی الیاف برداشت شد. میانگین وزن بیده خام بزهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی به ترتیب 4/311، 6/300، 6/302 و 6/280 گرم بود، که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. میانگین وزن بیده شسته شده در 4 جیره آزمایشی به ترتیب 4/221، 6/218، 1/235 و 4/215 گرم بود که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. مقدار کرک در بیده شسته شده به ترتیب 3/131، 8/110، 7/121 و 8/111 گرم بود که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. میانگین طول کرک در 4 جیره آزمایشی به ترتیب 9/22، 5/20، 1/20 و 5/21 میلی متر بود، که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. میانگین قطر کرک بزهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی به ترتیب 7/18، 6/18، 6/18 و 9/18 میکرون بود که اختلاف بین آنها معنی دار نبود. بنابراین با توجه به نتایج فوق می توان گفت که افزایش سطح پروتئین عبوری بیشتر از مقادیر توصیه شده در جداول afrc اثر معنی داری بر خصوصیات کمی و کیفی کرک تولیدی توسط بزهای نر رائینی بالغ ندارد.