نام پژوهشگر: اسماعیل اسدی
زهرا عبدالعلی زاده اسماعیل اسدی
چکیده امروزه با توجّه به اهمیّتی که پایش اکوسیستم های طبیعی جهت نیل به توسعه پایدار پیدا کرده است، تهیه نقشه ی پوشش گیاهی، ارزیابی و بررسی روند تغییرات ساختار جوامع گیاهی به مسئله ای بسیار مهم و اساسی در مدیریّت منابع طبیعی به طور عام و مراتع به طور خاص بدل شده است. به نظر می رسد سنجش از دور ماهواره ای (remote sensing: rs) همراه با سیستم های اطلاعات جغرافیایی (geographical information system: gis)، بتواند با تولید داده های چندطیفی و چندزمانه، قادر به تعیین نوع، میزان و محل وقوع تغییرات پوشش و کاربری اراضی است. هدف مطالعه ی حاضر عبارتست از بررسی تغییرات پوشش سطح زمین طی سالهای 1354-1382 و پیش بینی وضعیت آینده با استفاده از rs و gis در منطقه سبزکوه. در این مطالعه از تصاویر سنجنده های mss (سال 1354) و etm+ (سال 1382) و نیز نقشه ی مدل ارتفاعی رقومی زمین (digital elavatio model: dem) و tsavi1 (transformed soil adjusted vegetation index)، به عنوان داده های کمکی جهت تولید نمونه های معرف برای پنج طبقه پوشش اراضی شامل اراضی کشاورزی، مراتع علفی، اراضی فاقد پوشش گیاهی، مراتع بوته ای و درختچه ای و جنگل، در دو سال مورد مقایسه استفاده کرده و برای طبقه بندی آنها روش نظارت شده ی حداکثر شباهت به کار گرفته شد. در این روش، به منظور افزایش دقت طبقه بندی از دو مدل اصلاحی ساده (مدل اصلاحی طبقه جنگل و مدل اصلاحی طبقه کشاورزی) استفاده گردید. پس از بررسی دقت نقشه های تولیدی با استفاده از داده های زمینی برداشت شده و عکس های هوایی و سایر اطلاعات کمکی، دقیق ترین نقشه های طبقه بندی با ضریب کاپای کل 0.89 و 0.92 و دقت کل 91 درصد و 94 درصد، به ترتیب برای سال 1354 و 1382 انتخاب و برای بررسی تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج مطالعه حاکی از آنست که 43 درصد از مساحت کل منطقه (54035 هکتار) در طی 28 سال فاصله ی زمانی مورد بررسی دچار تغییر شده است. محاسبات مربوط به تغییرات خالص نشان داد که 760.95 هکتار به مساحت اراضی کشاورزی، 4202.46 هکتار به مراتع بوته ای و درختچه ای و 1589.04 هکتار به جنگل های منطقه ی مورد مطالعه افزوده شده و نیز به میزان 4145.67 هکتار از مراتع علفی و 2406.78 هکتار از مساحت اراضی فاقد پوشش گیاهی کاسته شده است. با استفاده از مدل ca-markov، وضعیت طبقات پوشش اراضی منطقه طی 15 سال آینده مورد پیش بینی قرار گرفت. این مدل، پیش بینی طبقات پوشش را با فرض ثابت ماندن فرایندهای تغییر پوشش اراضی در طی 15 سال بعد (فاصله ی زمانی از 1382 تا 1397) انجام داده و نتایج به دست آمده از آن نشان داد که در سال 1397، طبقه جنگل به عنوان طبقه غالب حضور خواهد داشت و طبقات مراتع بوته ای و درختچه ای، اراضی عاری از پوشش و مراتع علفی به ترتیب مساحت های بعدی را به خود اختصاص خواهند داد. طبقه کشاورزی همچون سال های قبل، از کمترین سهم در پوشش منطقه برخوردار خواهد بود.
ندا کاوه اسماعیل اسدی
رودخانه¬ها و حاشیه مرطوب آنها جزء مهمی از یک حوضه آبخیز هستند که می¬توانند کنترل مهمی روی شرایط فیزیکی و اکولوژیکی مناطق حوضه های پائین دست همچون کنترل فرسایش و کاهش تولید رسوب ایجاد کنند. همچنین باعث بهبود کیفیت آب رودخانه، مکانی مناسب برای حیات وحش و آبزیان، تولید کننده علوفه دامی، تغذیه سفره های آب زیر زمینی، متعادل نگه داشتن درجه حرارت و تنظیم رشد گیاهان آبزی و نهایتاً بانک زنده تنوع زیستی محسوب می شود. توسعه¬ی انواع کاربری اراضی نامتجانس در حاشیه رودخانه و تغییرات مرفولوژی رودخانه ها موجبات خسارات زیادی از جمله تأثیر بر زیستگاه حیات موجودات زنده در رودخانه خواهد داشت که برخی از آنها جبران ناپذیر است. هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات زمانی و مکانی وسعت پوشش گیاهی حاشیه مرطوب و پهنای رودخانه آقبلاغ با طول 65 کیلومتر به عنوان یکی از سرشاخه های کارون با استفاده از عکس های هوایی سالهای 1335، 48، 77 و تصاویر ماهواره ای سال 1385 بوده همچنین مدلسازی و پیش بینی تغییرات آینده (1395) بر اساس روند گذشته تغییرات می¬باشد. برای این منطور پس از اسکن و زمین مرجع کردن عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای، پهنای رودخانه در سالهای مذکور با ترسیم خطی که با طی کوتاهترین مسیر دو سوی رودخانه را به هم وصل می کرد در محل 284 نقطه با فواصل 200 مترکه به طور سیستماتیک انتخاب شده بودند، اندازه گیری شد. همچنین با ترسیم محدوده های رودخانه، حاشیه مرطوب رودخانه، کاربری های کشاورزی حاشیه رودخانه و اراضی عاری از پوشش گیاهی اطراف آن در هر سال و تعیین محدوده تغییرات هر یک از کاربری های فوق از طریق روی هم اندازی تصاویر، محدوده و میزان تغییرات حاشیه رودخانه نیز تعیین شد. نهایتاً با استفاده از مدل ca-markov، وضعیت کلاس¬های زمین طی 10 سال آینده (سال 1395) مورد پیش بینی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات پهنای رودخانه و حاشیه مرطوب آن در دوره های مختلف زمانی (1335-1385) معنی¬دار )0.05 (p?است. این تغییرات در پهنای رودخانه را می توان بر اساس شواهد و قراین تا حدودی ناشی از تغییر رژیم هیدرولوژی رودخانه از طریق ایجاد سد چغاخور در سال 1372و کانال انحرافی آب برای زمینهای کشاورزی، افزایش برداشت آب از سفره¬های آب زیرزمینی و چاه¬های اطراف برای مصارف کشاورزی، تبدیل حاشیه مرطوب به اراضی کشاورزی و انجام عملیات کشاورزی تا حریم رودخانه و ... دانست. نتایج حاصل از ماتریس پیش بینی تغییرات بر مبنای نقشه سالهای 1377 و 1385 نشان داد که احتمال می¬رود در فاصله¬ی زمانی 1395-1385، 60 درصد حاشیه مرطوب، 26.6 درصد رودخانه، 58.8 درصد زمین های لخت و98.1 درصد از اراضی کشاورزی بدون تغییر باقی بمانند. به بیانی دیگر، کاربری کشاورزی پایداری زیاد و رودخانه پایداری کمی خواهد داشت. از طرفی، احتمال تبدیل حاشیه مرطوب به رودخانه از سال 1385 به سال 1395 کم و برابر 11.5 درصد و به اراضی کشاورزی 22.6 درصد برآورد شد. با توجه به روند تغییرات رودخانه و حاشیه مرطوب آن در منطقه مورد بررسی، لزوم بازنگری در سیاستهای مدیریت منابع آبی به گونه ای که حیات رودخانه احیاء و روند تخریب آن اصلاح گردد تا کارکرد هیرولوژیکی رودخانه و حاشیه مزطوب آن تداوم یابد جدی به نظر می رسد.
مجتبی عیدی اسماعیل اسدی
به منظور مقایسه روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم از نظر صحت، دقت، زمان و کارآیی در سه الگوی پراکنش کپه ای، یکنواخت و تصادفی یک عرصه مطالعاتی در منطقه کرسنک واقع در بخش شرقی شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری به گونه ای انتخاب گردید که دارای چهار گونه ی گیاهی مناسب برای مطالعه تراکم باشد. عرصه مطالعاتی با مساحت 32000 مترمربع (200*160) به هشت محدوده ی 4000 مترمربعی (100*40) تقسیم بندی شد. در هر محدوده یک ترانسکت 100 متری به مرکزیت ضلع کوچک استقرار یافت که در طول آن 10 نقطه به روش تصادفی سیستماتیک به فاصله 10 متر از یکدیگر قرار گرفته بود. روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم مورد مقایسه عبارت بودند از روش نزدیک ترین همسایه، نزدیک ترین فرد، نزدیک ترین سومین فرد، زوج های تصادفی، یک چهارم نقطه مرکزی، زاویه منظم، چارک سرگردان و ترانسکت متغیر و روش شمارش دقیق تعداد افراد هر گونه در هر محدوده که به عنوان شاهد انتخاب گردید. گونه هایی که با توجه به منطقه مورد مطالعه انتخاب شد شامل:astragalus effusus(l.)، eryngium billardieri(f.delaroche.)، boiss.&housskn.)) astragalus rhodosemiusو astragalus verus(olivier.) می باشند. الگوی توزیع جوامع گیاهی مناطق مورد بررسی با دو شاخص هاپکینز و ابرهارت مشخص گردید. به منظور بررسی صحت تراکم به دست آمده، اختلاف نسبی تراکم برآورده شده در هر روش با شاهد (خطای برآورد تراکم در هر روش) محاسبه شده و به منظور مقایسه دقت روش ها از آزمون چند دامنه ای دانکن استفاده شد و همچنین برای محاسبه کارآیی از انحراف معیار و زمان به عنوان معیارهای اصلی استفاده شده است. نتایج نشان داد که در الگوهای پراکنش مکانی مختلف روش ترانسکت متغیر بیشترین و روش زاویه منظم کمترین دقت را داشته و در تمامی روش های فاصله ای اندازه گیری تراکم میزان خطای استاندارد بستگی به ماهیت روش دارد. از نظر صحت در الگوهای پراکنش یکنواخت، کپه ای و تصادفی به ترتیب روش های چارک سرگردان، سومین نزدیک ترین فرد و زوج تصادفی بیشترین صحت را به خود اختصاص داده اند. در هر سه الگوی پراکنش مکانی با اندازه ی نمونه ی مساوی بیشترین زمان مربوط به دو روش زوایه ی منظم و 4/1 نقطه مرکزی و کمترین زمان مربوط به روش های نزدیک ترین فرد و نزدیک ترین همسایه بوده است. از نظر کارآیی نیز وقتی که در برآورد تراکم معیار زمان به عنوان شاخصی از هزینه مهم تر از معیار صحت و دقت مد نظر باشد روش های نزدیک ترین فرد و نزدیک ترین همسایه دارای کارآیی بیشتر می باشند؛ در توجه به اهمیت معیار صحت در الگوی پراکنش تصادفی روش زوج تصادفی، در الگوی یکنواخت، روش سومین نزدیک ترین فرد و در الگوی کپه ای روش سومین نزدیک ترین فرد از بیشترین کارآیی در صحت برخوردار بوده اند. اگر معیار مورد نظر را دقت در نظر گرفته باشیم به وضوح می توان روش ترانسکت متغیر را به عنوان کاراترین روش دانست.
فاطمه عابدینی اسماعیل اسدی
با شناخت اکولوژیک گونه ها، پراکنش آن ها در محیط طبیعی و شناسایی فرآیندهایی که توزیع آن ها را محدود می کند می توان گیاهان معرف شرایط هر محیط را معرفی نموده و در امر شناخت و حفظ گونه های ارزشمند همت گماشت. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی روابط پوشش گیاهی و عوامل محیطی به منظور تعیین مهمترین فاکتورهای محیطی موثر بر پراکنش اکولوژیک چهار گونه گون علوفه ای astragalus angustiflorus، astragalus brachystachys، astragalus curvirostris و astragalus effusus در منطقه کرسنک، استان چهارمحال و بختیاری می باشد. پس از بازدید صحرایی چهار تیپ رویشی غالب به روش فیزیونومی در منطقه مشخص گردید. در منطقه معرف هر تیپ با استقرار سه ترانسکت پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک نمونه برداری شد. پارامترهای گیاهی شامل درصد پوشش، تراکم و فراوانی در هر پلات اندازه گیری شد. همچنین پارامترهای توپوگرافی (درصد و جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا) در هر پلات ثبت گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتر انجام شد. در آزمایشگاه خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاکها اندازه گیری شد. ماتریس اطلاعات ویژگی های محیطی و پوشش گیاهی تهیه و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری آنالیز تشخیصی، آنالیز چند متغیره تطبیقی متعارفی (cca) و تحلیل چند پاسخی روش جایگشت (mrpp) به کمک نرم افزارهای spss و pc-ord استفاده شد. نتایح بدست آمده نشان داد که عوامل خاکی از قبیل کربنات کلسیم و نیتروژن بر تراکم گونه های گیاهی مورد مطالعه تأثیر عمده ای دارند. همچنین نتایج حاصل از آنالیز cca نشان داد که از بین عوامل محیطی نیتروژن و شاخص دریافت گرما بیشترین تأثیر را بر پراکنش گونه های مورد مطالعه دارند.
هادی انصاری یعقوب دین پژوه
برف شکلی از بارش است که دارای تاخیر زمانی بین زمان ریزش و زمان تولید رواناب است. تغذیه سفره آب زیرزمینی غالبا از آب ناشی از ذوب برف انجام می شود. بنابراین، برف رفتار متفاوتی با دیگر شکل های بارش دارد. ذخیره برف زمستانی به عنوان منبع آبی است که می توان از آن برای استفاده های مختلف در فصول بهار و تابستان برنامه ریزی کرد. گرچه تغییرات زیاد در توزیع زمانی و مکانی برف وجود دارد با این حال، اطلاعات اندازه گیری شده برای برف اندک بوده و معمولا به نواحی دارای ارتفاع کم محدود می شود. در این رساله به دلیل نبود داده های مستقیم برف سنجی برای تخمین سطح پوشش برف و درصد ریزش برف و باران در حوضه های لیقوان چای و صوفی چای واقع در استان آذربایجان شرقی از داده های بارش روزانه (بارش و برف)، دمای روزانه (حداقل، متوسط، حداکثر) و نقشه رقومی- ارتفاعی حوضه ها استفاده شد. با بدست آوردن روابط دما- ارتفاع و بارش- ارتفاع و ترسیم نقشه های گرادیان دمایی ماهانه و نقشه های هم بارش ماهانه و تعیین سطح پوشش برف، درصد ریزش برف و باران در حوضه های مذکور برآورد گردید. نتایج نشان داد که 16/29 الی 12/41 درصد بارش ها برای حوضه لیقوان و 69/24 الی 75/32 درصد بارش ها برای حوضه صوفی چای به صورت برف تخمین زده شد. علاوه بر این، در این تحقیق از مدل srm برای شبیه سازی جریان روزانه در حوضه های مذکور استفاده شد. مدل، جریان روزانه حوضه ها را در سال آبی 88-87 به ترتیب با ضریب تبیین 823/0 و 892/0 و حجم رواناب سالانه را به ترتیب با 217/5- و 563/0 درصد اختلاف حجمی شبیه سازی کرد.
سهیلا زارعی احمد فاخری فرد
در تحقیق حاضر مطالعه خشکسالی جهت ایجاد رابطه کمی و زمانی بین خشکسالی های هیدرولوژیکی و هواشناسی در اشل ناحیه ای حوضه صوفی چای واقع در استان آذربایجان شرقی مدنظر قرار گرفته است.بدین منظور داده های ماهانه جریان و بارش ایستگاه های هیدرومتری و باران سنجی با توجه به طول آماری طولانی مدت که با روش پلیگون بندی تیسن منطقه ای شده اندمورد استفاده قرار گرفته است.روش های مورد استفاده برای آنالیز خشکسالی شامل روش هربست و روش رژیم نرمال ماهانه یعنی در نظر گرفتن خط رژیم نرمال به عنوان خط مدیریتی برای استخراج شدت و مدت حجم مهارهای خشکی می باشد.با آنالیز فرکانس هر کدام از خشکسالی های هواشناسی و هیدرولوژیکی توسط مدل های آماری مناسب، این خشکسالی ها مدل بندی شد که بررسی ها نشان داد مدل ریاضی به صورت نمایی برای خشکسالی هواشناسی و نیز برای خشکسالی هیدرولوژیکی با توجه به کمترین مقدار خطا و بیشترین ضریب همبستگی مناسب ترین مدل بوده که رابطه ایفرکانسی حاصل از تلفیق روابط به دست آمده برای هر دو خشکسالی به دست آمد که تنها فاکتور موثر در آن فرکانس بوده و مستقل از زمان می باشد. سپس زمان در مرکز جرم مهارهای خشکی برای به دست آوردن رابطه زمانی بین خشکسالی ها استفاده شد که دو رابطه با روش های ریاضی و gp به دست آمد . مقایسه این دو مدل نشان داد مدل gpمناسب تر از مدل ریاضی است. همچنین مدل مناسب سری های زمانی برای هر کدام از خشکسالی های هواشناسی و هیدرولوژیکی با کمترین مقدار معیار آکایکه به دست آمد که در نهایت می توان با استفاده از مدل های سری زمانی حاصل، خشکسالی ها را پیش بینی نمود.
سجاد ابتکار اصل سید سیاوش ساعی دهکردی
چکیده: "بیلهر" (doremaaucherii) و "بن سرخ" (allium haemanthoides) از جمله گیاهان دارویی ارزشمندی هستند که در درمان بسیاری از دردهای شکمی و ورم های روده و معده (گاستریت) مورد استفاده قرار می گیرند. متاسفانه این گیاهان به دلیل بهره برداری بی رویه و غیر اصولی در معرض نابودی قرار گرفته اند. با توجه به استفاده های چند منظوره این گیاهان لازم است تحقیقات جامعی در این خصوص صورت گیرد. بدین منظور در این تحقیق ترکیبات شیمیائی و اسانس گیاه بیلهر در دو اکوتیپ ( زنگوا و سالدوران) و گیاه بن سرخ در دو اکوتیپ ( زنگوا و کوهرنگ) به همراه جوانه زنی آن ها (بیلهر در منطقه زنگوا و بن سرخ در منطقه کوهرنگ) بررسی شد. نمونه برداری در ارتفاعات کوه های استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری انجام گرفت. بهمنظوربررسیترکیبات شیمیاییاینگیاهان، اسانس گیریبا روش تقطیر با آبانجام شد. برایشناساییوتجزیهاسانسازدستگاهکروماتوگرافیگازیمتصلبه طیف سنج جرمی استفادهشد. جهت بررسی و مقایسه ارزش غذایی سه اکوتیپ مورد مطالعه در مرحله گلدهی ، نمونه هایی از برگ و ساقه را مخلوط و در 4 تکرار تهیه و پس از اسانس گیری میزانph، اسیدیته، درصد رطوبت وزنی تر، دیواره سلولی منهای همی سلولز، درصد خاکستر و پروتئین آن ها اندازه گیری شد. به منظور جوانه زنی این دو گونه یک طرح آزمایشی کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 4*2 با دو عامل درجه حرارت، با 4 سطح 16،12،8، 4 درجه سانتی گراد و عامل شستشو با سه سطح (شستشو با آب، شستشو با اسید و بدون شستشو )و 4 تکرار برای هر تیمار استفاده شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که عمده ترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه بیلهر شاملای- کاریوفیلن، بتا جورجونین، آلفا پینن، جرانیال، کامفور، هیکسا داکانوئیک اسید، کاریوفیلن اکسید و نرال بوده که حدود 34/87 درصد از ترکیبات اسانس اکوتیپ های مورد مطالعه را تشکیل می دهند. از مجموع 109 ترکیبی که در دو اکوتیپ بیلهر مورد شناسایی قرار گرفته است، 22 ترکیب بین دو اکوتیپ مشترک بوده که مجموعا به طور میانگین معادل 37/73 درصد از ترکیبات این اکوتیپ های گیاهی را شامل می شوند. عمده ترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه بن سرخ شامل جرانیال (ای سیترال)، نرال (زد- سیترال)، دی متیل تری سولفید، کاریوفیلن اکسید، بورنئول، دی متیل تری سولفید، هیکساداکانوئیک اسید و کاریوفیلین اکسید بوده که حدود 34/91 درصد از ترکیبات اسانس گیاه بن سرخ را در دو اکوتیپ این مواد تشکیل می دهند. از مجموع 101 ترکیبی که در دو اکوتیپ بن سرخ مورد شناسایی قرار گرفتند، 27 ترکیب بین دو اکوتیپ مشترک بود. به طور کلی نتایج حاصل از بررسی ارزش غذایی این گیاهان نشان داد که در گیاه بیلهر تفاوت معنی داری (01/0 >p) در مقادیر درصد اسیدیته، رطوبت، دیواره سلولی (ndf)، قندهای محلول در آب (wsc)، هضم پذیری ماده خشک (dmd)، در سه اکوتیپ زنگوا، بید سردره و جونقان وجود دارد. همچنین در گیاه بن سرخ مقادیر ph، درصد رطوبت، دیواره سلولی ndf) )، قندهای محلول در آب (wsc)، هضم پذیری ماده خشک (dmd) و دیواره سلولی منهای همی سلولزadf)) در سه اکوتیپ زنگوا، بید سردره و کوهرنگ اختلاف معنی داری ( 01/0 >p ) نشان دادند. بررسی نتایج میانگین درصد جوانه زنی این گیاهان نشان داد در هر دو گونه بیشترین نرخ جوانه زنی در دمای 4 درجه سانتی گراد اتفاق افتاد. در گیاه بیلهر تیمار شستشو با آب و در گیاه بن سرخ تیمار شستشو با اسید بیشترین تاثیر را بر نرخ جوانه زنی داشتند. واژگان کلیدی: بیلهر، بن سرخ، کهگیلویه و بویراحمد، چهار محال و بختیاری، کروماتوگرافی گازی
lمسعود غریب دوست محمد علی قربانی
: فرآیندبارش- رواناب و مقیاسهای زمانی مختلف آن از پارامترهای مهم در مطالعات منابع آب بشمار رفته و به نوعی با ماهیت فرکتالی قابل بیان است.طیف توانی یا اسپکترومی یکی از ابزارهای استاندارد در بررسی ماهیت فرکتالی فرآیندهای هیدرولوژیکی است.در این روش،طیف توانی با انتقال مشاهدات از فضای زمان به فضای فرکانس محاسبه شده و در صورتی که تمام یا بخشی از طیف، از توابع توانی پیروی کنند، داده ها در بازه مورد نظر دارای خصوصیات فرکتالی می باشند.به دلیلتفکیک فضاییکمیاسادهسازیبرخیپدیده هایخردمقیاسدر مدلهایگردشعمومیجو،اینمدلهانمی توانند تقریبدرستی ازشرایطآبوهواییمنطقهموردمطالعه ارائه دهند،لذابایستیخروجیآنهاتاحدایستگاههواشناسیریزمقیاس گردد. دراین تحقیقدادههایمدل گردش عمومی جو hadcm3 با به کارگیری مدلlars-wg طبق دو سناریوی a2 و a1b ، ریزمقیاس شده و پس از تولید داده های رواناب به کمک مدل های هوشمند همانند شبکه عصبی مصنوعی و برنامه ریزی ژنتیک، طیف توانی بارش- رواناب روزانه علاوه بر دوره ی پایه 2008-1983 در سه دوره روزانه 2030-2011 ،2065-2046 و 2099-2080 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که رفتار طیف توانی بارش در دوره های زمانی آینده مطابق با رفتار طیف توانی بارش مشاهداتی می باشد. در حالی که رفتار طیف توانی رواناب این حوضه در آینده مغایر با الگوی رفتاری طیف فعلی آن می باشد.
امید بابامیری یعقوب دین پژوه
خمین دقیق تبخیر- تعرق گیاه مرجع در هر منطقه از اهمیت فراوانی برخوردار است. هدف این مطالعه مقایسه و واسنجی تعداد بیست روش مختلف تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع (et0 ) مبتنی بر سه روش کلی 1- درجه حرارت هوا 2- تابش 3-انتقال جرم در حوضه دریاچه ارومیه می باشد. از روش های مبتنی بر درجه حرارت هوا، 4 روش بشرح هارگریوز (hg)، تورنت وایت (tw)، بلانی کریدل (bc) و لیناکر (lin) انتخاب شدند. از روش های مبتنی بر تابش 7 روش بشرح دورنبوس- پرویت (dp)، پریستلی- تیلور (pt)، مکینگ (m)، جنسن- هیز (jh)، تورک (t)، آبتیو (a) و مکگینز- بوردن (mb)، انتخاب شدند. و بالاخره از روش های مبتنی بر انتقال جرم 9 روش بشرح مییر (m)، دالتون (d)، روهور (r)، پنمن (p)، بروکمپ و وننر (bw)، ماهرینگر (ma)، ترابرت (tr)، روش سازمان هواشناسی (wmo) و آلبرچت (a) انتخاب شدند. برای این منظور از اطلاعات ده ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در دوره آماری 2010-1986 استفاده شد. نتایج روش های مذکور با خروجی روش فائو پنمن-مانتیث (pm56) مقایسه شدند. واسنجی روش ها برای یکایک ایستگاهها و تمام ماه ها و در طول دوره آماری مذکور انجام شد. نتایج هر روش با روش فائو پنمن- مانتیث (pm56) مقایسه شد. ارزیابی عملکرد روش ها با آماره های ،rmse ، mbe وmae بعمل آمد. نتایج نشان داد که قبل از واسنجی، نتایج روش های انتخاب شده با مقادیر نظیر روش pm56 اختلاف زیادی دارند. واسنجی روش ها عملکرد آنها را بطور قابل ملاحظه ای بهبود بخشید. بعد از واسنجی، از بین روش های بر مبنای درجه حرارت هوا، روش hg با میانه 9597/0 r2 =به عنوان بهترین روش در حوضه مورد مطالعه شناخته شد. در این روش (پس از واسنجی) میانه آماره های rmse، mbe و mae به ترتیب معادل 09/14،72/3 و 70/10 میلیمتر در ماه بدست آمد. پس از hg، روش های lin و bc به ترتیب به عنوان دومین و سومین روش های مناسب تخمین تشخیص داده شدند. روش تورنت وایت خطای زیادی داشته و برای تخمین در منطقه مورد مطالعه مناسب تشخیص داده نشد. از بین روش های کلی تابش، روش dp به عنوان بهترین روش در حوضه مورد مطالعه انتخاب گردید. بعلاوه میانه ارقام نظیر معادل 982/0 بدست آمد. در این روش (پس از واسنجی) میانه آماره های rmse، mbe و mae به ترتیب معادل 89/7، 62/0- و 03/6 میلیمتر در ماه بدست آمد. از روش های مربوط به گروه کلی تابش پس از dp، روش pt به عنوان دومین روش مناسب در حوضه مذکور تشخیص داده شد. روش های m، jh، tr، a و mb، به ترتیب، در رده های سوم تا هفتم گروه تابش قرار گرفتند. از بین روش های مبتنی بر انتقال جرم، بعد از واسنجی، روش m با میانه ارقام نظیر معادل 8945/0 به عنوان بهترین روش در حوضه مورد مطالعه شناخته شد. در این روش (پس از واسنجی) میانه مقادیر آماره های rmse، mbe و mae به ترتیب معادل 8/21، 7/8- و 3/17 میلیمتر در ماه بدست آمد. از گروه انتقال جرم پس از روش m، روش d به عنوان دومین روش مناسب در حوضه مذکور تشخیص داده شد. روش های r، p، bw، ma، tr، wmo و a به ترتیب، در رده های سوم تا نهم قرار گرفتند. در حالت کلی، عملکرد روش های مبتنی بر تابش پس از واسنجی بهتر از سایر روش ها در حوضه دریاچه ارومیه بود. روش های مبتنی بر درجه حرارت هوا در اولویت دوم و روش های مبتنی بر انتقال جرم در رتبه سوم قرار گرفت. بطور کلی، می توان نتیجه گرفت که روش dp پس از واسنجی برای تخمین تبخیر- تعرق پتانسیل گیاه مرجع در حوضه دریاچه ارومیه از دقت بالاتری در بین بیست روش منتخب برخوردار است.
مریم عبداله زاده زاویه جک اسماعیل اسدی
با مقایسه ی شاخص های ارزیابی بدست آمده از چهار روش مدل رگرسیون چندمتغیره غیرخطی،شبکه ی عصبی مصنوعی،سری های زمانی،معادله ی دیفرانسیل جزئی، مدل رگرسیون چندمتغیره ی غیر خطی با r=0/93 و rmse=0/35 عملکرد بهتری نسبت به سایر روش ها داشت و می توان از آن برای پیش بینی ارتفاع سطح ایستابی استفاده کرد.
ایمان فروزنده شهرکی صابره دربندی
امروزه اثرات تغییر اقلیم بر بسیاری از سیستم های طبیعی به اثبات رسیده است. تمامی مدل های گردش عمومی اتمسفر(gcm) آینده گرمتری را برای کره ی زمین پیش بینی می کنند. وقوع چنین شرایطی می تواند باعث بروز تغییردر چرخه هیدرولوژی ، منابع آب سطحی و زیرزمینی و همچنین نحوه ی دسترسی به آب در سطح یک حوضه آبریز گردد. از آنجایی که کشور ایران جزو مناطق خشک و نیمه خشک دنیا محسوب می شود و آب های زیرزمینی نقش غیر قابل انکاری در تامین نیازهای آبی آن ایفا می کند بایستی به طور ویژه به مساله منابع آب زیرزمینی و اثرات تغییر اقلیم بر روی آن پرداخته شود. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تغییر اقلیم بر منابع آب زیر زمینی دشت اردبیل در سال های آتی می باشد. بدین منظور از داده های ثبت شده 35 حلقه چاه پیزومتری طی دوره 2006-1987 استفاده گردید. جهت پیش بینی متغیر های اقلیمی آینده از سناریو های مدل اقلیمیhadcm3 بهره گرفته شد. جهت انطباق مقیاس خروجی این مدل با مقیاس مورد نیاز مطالعات تغییر اقلیم، داده های ثبت شده دما و بارش توسط مدلlars-wg ریز مقیاس شدند. سپس مدل های هوشمند شبیه سازی (برنامه ریزی ژنتیک و رگرسیون خطی) بین داده های تاریخی بارش، دمای حداقل، دمای حداکثر و داده های تاریخی نوسانات آب زیر زمینی بر قرار گردید و با استفاده از روابط حاصل از مدل ها ی هوشمند، تراز آب چاه ها برای سال های آتی تخمین زده شد که نتایج حاصله، بیانگر افت سطح آب کلیه چاه های پیزومتری مورد مطالعه تحت هر سه سناریو تغییر اقلیم برای دوره های آتی می باشد.
سرور پوربابک حسین جباری خامنه
طبقه بندی روشی است که در آن هر نمونه در یک طبقه از پیش تعیین شده قرار می گیرد. در واقع در روش طبقه بندی، با استفاده از یک سری اطلاعات اولیه، نمونه ها به دسته های خاصی نسبت داده می شوند. دسته بندی نمودن پایگاه اطلاعات بزرگ نظیر ایستگاه های هواشناسی، در روش های مدل سازی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. زیرا با استفاده از این روش ها می توان حجم زیادی از اطلاعات را با اختصاص به چند دسته متجانس کوچکتر به راحتی بررسی کرد. به علاوه این روش می تواند کمک شایانی به گسترش اطلاعات نقطه ای به اطلاعات منطقه ای برای نقاط فاقد آمار نماید. ایستگاه های هواشناسی یک منطقه در مدیریت و استفاده موثر اطلاعات نقش تعیین کننده ای دارد. در تحقیق حاضر به منظور طبقه بندی اقلیمی، 112 ایستگاه هواشناسی کشور با روش های خوشه بندی فازی، خوشه بندی کلاسیک و شبکه عصبی کوهونن مورد بررسی قرار گرفت. پنج پارامتر متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، طول جغرافیایی، عرض جغرافیای و ارتفاع بعنوان معیارهای طبقه بندی برای گروه بندی شدن در نظر گرفته شد. از کمترین مقدار شاخص دیویس-بولدین برای بدست آوردن تعداد بهینه گروه ها و برای تعیین همگنی گروه های حاصله از شاخص مربعات خطا استفاده شد. به منظور ارزیابی توزیع مکانی خوشه های حاصل از روش های مختلف، پهنه بندی اقلیمی با استفاده از روش دومارتن انجام شد و نتایج نشان داد که روش خوشه بندی فازی در انطباق بیشتری با پهنه های اقلیمی حاصل از روش دومارتن برخوردار است.
معصومه آقابابایی پژمان طهماسبی
ذخیره بذور موجود در خاک بخش مهمی از تنوع گونه ای را شامل می شود که آگاهی از این منبع گونه ای و تغییرات آن می تواند در حفاظت، احیا و مدیریت اکوسیستم های مرتعی کاربرد داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات ترکیب و تراکم بانک بذر خاک در مراحل مختلف توالی (شخم و رها سازی اراضی) و همچنین بررسی رابطه بانک بذر خاک و پوشش سطحی زمین، برای شناخت پتانسیل های بانک بذر در مراتع نیمه استپی استان چهار محال و بختیاری انجام شده است. در زمستان 1390 مناطق کلیدی موجود در مراحل مختلف توالی (شخم و رها سازی شده 5-3 سال، 15-10 سال، بیشتر از 25 سال و شاهد) انتخاب و نمونه های خاک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری از هر منطقه در طول ترانسکت 100 متری در 5 پلات به روش تصادفی_سیستماتیک برداشت و برای جوانه زنی بذور آن ها، به گلخانه انتقال یافت و به مدت 6 ماه گونه ها مورد شناسایی قرار گرفتند. همچنین بررسی و ثبت درصد تاج پوشش گونه های گیاهی در خرداد ماه 1391 به روش تخمین انجام شد. برای مقایسه تراکم و تعداد گونه بانک بذر در مراحل مختلف توالی، تراکم تمامی گونه ها در هر پلات به درصد نسبی تبدیل شد. همچنین مجموع درصد نسبی پوشش هر یک از اشکال زیستی و اشکال رویشی به طور جداگانه در تمامی پلات ها محاسبه شد و در نهایت برای بررسی معنی داری هر یک از این فاکتورها در بانک بذر و مراحل مختلف توالی از آنالیز واریانس خطی عمومی (general linear model) استفاده شد. با بهره گیری از آنالیز گونه های شاخص (isa) به تعیین گونه های شاخص هر یک از مراحل توالی در بانک بذر و پوشش سطحی زمین پرداخته و برای تفکیک گروه گونه های هر یک از مراحل توالی از آنالیز تحلیلی تطبیقی قوس گیری شده (dca) استفاده شد. از شاخص تشابه سورنسون برای اندازه گیری تشابه بین بانک بذر خاک و پوشش گیاهی سطح زمین در مراحل مختلف توالی استفاده شد. نتایج آنالیز واریانس خطی عمومی نشان داد که ترکیب و تراکم بانک بذر در مراحل مختلف توالی دارای اختلاف معنی داری است. همچنین در بین اشکال زیستی، تروفیت ها در بانک بذر خاک فراوان تر بودند. در بین اشکال رویشی گونه های چند ساله در عمق 5-0 سانتی متر و در مراحل انتهای توالی و شاهد بیشترین درصد فراوانی نسبی را دارند ولی گونه های یک ساله و علفی در عمق 10- 5 سانتی متر و مراحل اولیه و میانی توالی بیشتر هستند. بیشترین مقدار شاخص تنوع شانون را می توان در هر دو عمق از بانک بذر خاک در مرحله میانی توالی مشاهده کرد. نتایج شاخص تشابه سورنسون نشان داد که تشابه بانک بذر با پوشش سطح زمین برای مراحل اولیه توالی 7/18 درصد و مراحل انتهایی توالی 26/9 درصد است. نتایج آنالیز های تحلیلی تطبیقی قوس گیری شده و گونه های شاخص نشان می دهد که توزیع گونه های گیاهی بانک بذر در نمودار رج بندی به گونه ای است که گروه بندی اجتماع گیاهی میسر نمی باشد و به دلیل این که عمدتاً از گونه های مراحل اولیه توالی می باشند، کیفیت رویشگاه را با دقت قابل قبولی ارائه نمی دهند و هیچ گونه ای به عنوان شاخص معرفی نگردید اما معادل نیمی از ترکیب پوشش گیاهی رو زمینی به عنوان گونه شاخص معرفی شدند و برای هر یک از مراحل توالی منجر به شکل گیری گروه هایی با قابلیت تفکیک بالا نسبت به داده-های بانک بذر خاک می شوند.
الهام جعفری سروجهانی اسماعیل اسدی
قضیه ی نشاننده پلوکری نشان می دهد که می توان گراسمنین ها را در فضای تصویری از مرتبه نشاند و هر نقطه را با مختصات همگنی که مختصات پلوکری نام دارد نمایش داد. حلقه ی مختصاتی همگن گراسمنین ها دارای خواص هندسی و جبری شامل مثلث بندی چندوجهی ها است. نشان می هیم این حلقه را می توان به صورت خوشه به خوشه ارایه کرد. جبرهای خوشه ای که توسط فومین و زلوینسکی در سال ???? معرفی شد در واقع تعمیم طبیعی از چنین جبرهای مختصاتی است. در این پایان نامه توصیفی از حلقه مختصاتی همگن گراسمنین ها و جبرهای خوشه ای مربوطه ارایه می دهیم.
زکیه حاجیلو اسماعیل اسدی
کارتان و کلینگ، جبرهای لی مختلط نیم ساده متناهی بعد و سیستم های ریشه ای وابسته را با استفاده از ماتریس های کارتان و نمودارهای دینکین رده بندی کردند. فومین-زلوینسکی در سال 2003 جبرهای خوشه ای را معرفی کردند که به طور خلاصه شامل یک درخت منظم است که به هر رأس یک خوشه و یک ماتریس نسبت داده می شود. این رأس ها توسط عملی با عنوان تحول با هم مرتبط می شوند. همچنین آنها جبرهای خوشه ای هندسی را که تعمیمی از حلقه مختصاتی گرسمنین ها است معرفی کردند. بعلاوه آنها جبرهای خوشه ای هندسی از نوع متناهی را با عمل تحول به درخت های دوری متناظر کردند که در حقیقت این تناظر دقیقا رده بندی کارتان کلینگ است. در این پایان نامه ابتدا رده بندی کارتان و کلینگ و جبرهای خوشه ای را مطالعه کرده و سپس قضیه فومین زلوینسکی که جبرهای خوشه ای از نوع متناهی را بیان می کند مورد بررسی قرار می دهیم.
زهرا شاهسونی اسماعیل اسدی
قضیه ی تناهی هیلبرت نشان می دهد که حلقه ی چندجمله ای متشکل از چندجمله ای های پایا، تحت گروه های متناهی ماتریسی یک حلقه ی متناهی مولد است. نشان می دهیم که این حلقه در واقع جبر مدرج کوهن-مکالی است و لذا دارای تجزیه ی به نام هیروناکا شامل پایاهای اولیه و ثانویه است. در این پایان نامه الگوریتم هایی برای محاسبه ی این پایاها برای گروه های متناهی مختلف ارائه می دهیم.
علی کلاهدوزان یعقوب دین پژوه
در این مطالعه، روند تراز آب زیرزمینی 33 ایستگاه پیزومتری در مقیاس ماهانه در دشت نجف آباد در دوره آماری 1391-1374 با آزمون ناپارامتری مان- ¬کندال مرتبه 1، 2 و 4 مورد بررسی قرار گرفت. برای هر سری زمانی شیب خطّ روند با استفاده از روش تخمین¬گر sen محاسبه شد. همگنی روند تغییرات تراز آب زیرزمینی با روش وان بل و هوقس مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که در همه ایستگاه¬های نزدیک رودخانه زاینده رود تراز آب زیرزمینی (به جز ایستگاه¬شرق تیران) دارای روند منفی است. در بیش از 48 درصد ایستگاه¬ها روند منفی (1/0p<) معنی¬دار با روش مان- کندال مرتبه 4 مشاهده شد. نتایج مربوط به نقشه¬های روند نشان داد بیشترین روند تغییرات در محل شبکه¬های آبیاری و زهکشی و در امتداد رودخانه زاینده رود است. بررسی شیب خطّ روند نشان داد که بطور متوسط تراز آب زیرزمینی در دشت نجف آباد حدود 32 سانتی متر در سال افت دارد. بیشترین افت تراز آب زیرزمینی متعلّق به ایستگاه کهریز سنگ جدید بوده که دارای شیب منفی 92/5 متر در سال می باشد. نتایج آزمون همگنی نشان داد که روند تراز آب زیرزمینی در ماه های مختلف همگن، ولی در ایستگاه های مختلف غیرهمگن می باشد. نتایج آزمون پتیت برای متغیر تراز آب زیرزمینی نشان داد که تراز آب زیرزمینی در سال¬های 1378 تا 1381 به صورت پرش رو به پایین رخ داده است که در این بازه رودخانه زاینده رود خشک و در منطقه خشکسالی رخ داده است. در بخش دیگر این پژوهش تجزیه و تحلیل روند تغییرات کیفی آب زیرزمینی با توجه به اطلاعات 15 و 20 ایستگاه پیزومتری به ترتیب در ماه پر آب و کم آب در دشت نجف آباد در دوره آماری 1391-1374 با آزمون ناپارامتری مان-کندال مرتبه 2 مورد بررسی قرار گرفت. قبل از تجزیه و تحلیل روند اثر خود همبستگی معنی¬دار مرتبه اول از سری داده¬ها حذف گردید. متغیرهای کیفی مورد بررسی شامل مجموع آنیون¬ها و کاتیون¬ها، ph، th، ec، so42-، na%، na+، mg2+، tds، sar، cl- و hco3- می¬باشد که در هر سال 2 بار اندازه گرفته شده است. نقشه¬های روند برای آماره z مان- کندال در سطح 5 درصد رسم شد. نتایج مربوط به این نقشه¬ها نشان داد که بیشترین روند تغییرات پارامترهای کیفی در راستای رودخانه زاینده رود و محل شبکه¬های آبیاری و زهکشی بود. برای هر سری زمانی شیب خطّ روند با استفاده از روش تخمین گر sen محاسبه شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات غلظت اکثر متغیرهای کیفی آب در تمام ایستگاه¬ها به جز جلال آباد افزایشی است. شیب خط روند برای هر سری زمانی با روش تخمین¬گر sen مشخص و نتایج بصورت نمودار باکس¬ویسکر نشان داده شده است. نتایج آزمون پتیت نشان داد که در سال¬های 1378 تا 1382 بیشترین پرش در سری زمانی مربوط به پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی در این دشت وجود دارد. همچنین بیشترین روند تغییرات کیفیت آب زیرزمینی در ماه پرآب و کم آب در راستای رودخانه زاینده رود و شبکه¬های آبیاری و زهکشی است. علت اصلی افزایش غلظت متغیرهای کیفی مورد مطالعه در آب زیرزمینی، به عواملی مانند خشک شدن رودخانه زاینده رود و برداشت بی رویه از آب زیر زمینی دشت نجف آباد (مخصوصا در محل شبکه¬های آبیاری وزهکشی )در سال های اخیر نسبت داده شد.
اسماعیل اسدی محمد محمودی میمند
تاکنون در خصوص پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان ها، محققین شرایط متفاوتی را مورد بررسی قرار داده اند، اما در این پایان نامه سعی شده است از بین مدل ها و ابزارهای متعدد مدیریت دانش، مدل و ابزاری تعیین گردد که همپوشانی مطلوبی را داشته باشند. با توجه به موضوع تحقیق، بررسی تأثیر تمامی ابزارهای مدیریت دانش بر روی مدل های مختلف مدیریت دانش، کاری بس دشوار و زمان بر می باشد که با مطالعه و بررسی تحقیقات مختلف، از بین تعداد زیادی از ابزار مدیریت دانش، ابزار ویکی و از بین تعداد زیادی از مدل های مدیریت دانش، مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی انتخاب گردیده و تأثیر ویکی بر این مدل در دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان بررسی شده است. پس از تعیین و تأیید شاخص های مرتبط با متغیرهای مستقل و وابسته توسط خبرگان، پرسشنامه تهیه شده در نمونه آماری توزیع گردید. با انجام تحلیل آماری بر روی داده های جمع آوری شده، مشخص گردید ویکی همپوشانی شدیدی با مدل نوناکا و تاکوچی داشته و تأثیر مثبتی بر روی هر یک از فرایندهای چهارگانه مدل مذکور (فرآیند بیرونی سازی دانش، فرآیند ترکیب دانش، فرآیند درونی سازی دانش و فرآیند اجتماعی سازی دانش) دارد.
راضیه حاجی وند اسماعیل اسدی
چکیده: خشکسالی و مقیاس های زمانی مختلف آن از پدیده های آب و هوایی مهم بشمار می رود. بررسی و پیش بینی خشکسالی در طراحی و مدیریت منابع آب، سیستم های منابع آب، تعیین نیاز آبی گیاه نقش مهمی دارد. در این تحقیق با معرفی شاخص بارش اضافی بر مبنای داده های رطوبت خاک روزانه، به عنوان شاخص کشاورزی به تحلیل دوره های خشک و تر پرداخته شد. به دلیل اهمیت رطوبت در اعماق سطحی و زیرین خاک شاخص مورد نظر در اعماق 30،10 و 50 سانتیمتری محاسبه شد. با استفاده از روش تبخیر – تعرق پتانسیل پنمن مانتیث فائو، شاخص خشکسالی پالمر به صورت روزانه محاسبه گردید. برای بررسی و مقایسه شاخص بارش اضافی با شاخص های هیدرولوژیکی از شاخص بارش موثر و شاخص خشکسالی پالمر در مقیاس روزانه استفاده شد و نتایج نشان داد که همبستگی خوبی بین شاخص بارش اضافی و شاخص پالمر در عمق 10 سانتیمتری وجود دارد و هرچه به سمت اعماق حرکت می کنیم همبستگی کمتر می شود. جهت برآورد دقت شاخص خشکسالی پالمر در مقیاس روزانه از شاخص بارش موثر استفاده شد که نتایج حاکی از همبستگی قابل قبولی بین این دو شاخص می باشد. با توجه به اهمیت تخلیه رطوبتی خاک در فاصله بین دو بارش، منحنی خشکیدگی خاک برای فصل زراعی ترسیم شد و براساس منحنی های ترسیم شده، معادلات ریاضی برای خشکیدگی خاک در فصل بهار و تابستان برای منطقه مورد مطالعه ارائه گردید. از معیارهای ضریب همبستگی و میانگین مطلق خطا برای ارزیابی معادلات ریاضی حاصل از منحنی های خشکیدگی استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد همبستگی خوبی بین معادله ارائه شده و خشکیدگی خاک در فاصله بین دو بارش در منطقه مورد مطالعه وجود دارد.
محمدرضا محمدی عطا الله ابراهیمی
مقدمه: طبق آمار سازمان خوار و بار جهانی (fao) وسعت مراتع دنیا به بیش از 133/2 میلیارد هکتار می رسد. وسعت مراتع ایران نیز بر اساس مطالعات انجام شده توسط دفتر فنی مهندسی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در سال 1383 در حدود 1/86 میلیون هکتار برآورد شده است بدین ترتیب مراتع به عنوان گسترده ترین محیط زیست کره زمین محسوب شده و به علت نقشی که در حفظ آب و خاک، تولید اکسیژن، کاهش آلاینده ها، تولید محصولات صنعتی و دارویی و تعادل زیست بوم ها دارند از عوامل پایه در فرایند توسعه پایدار به شمار می روند، اما متاسفانه در دهه های اخیر شاهد روند تخریب مراتع در سطح کشور بوده ایم که یکی از علل آن را می توان تغییرات مدیریتی و نحوه مدیریت مراتع در ایران دانست. تحقیق حاضر درصدد پاسخگویی به سوالات زیر خواهد بود: 1- آیا مجریان طرح های مرتعداری نسبت به این طرح ها آگاهی لازم را دارا می باشند؟ 2- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و سطح سواد آنها وجود دارد؟ 3- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و آموزش آنها وجود دارد؟ 4- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و میزان موفقیت طرح وجود دارد؟ 5- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و مشارکت آنها در طرح وجود دارد؟ 6- چه رابطه ای بین میزان آگاهی مجریان و نوع مالکیت مرتع وجود دارد؟ در سال های گذشته در خصوص طرح های مرتعداری مطالعاتی به انجام رسیده است که هرکدام از زاویه ای به این مقوله پرداخته اند. در مطالعات انجام شده دیدگاه های متفاوتی در خصوص طرح های مرتعداری عنوان شده است برخی از محققین بر این باورند که طرح های مرتعداری نتوانسته اند تغییرات مثبت و قابل توجهی در شاخص های ارزیابی مرتع ایجاد کنند از جمله این تحقیقات می توان به موارد زیر اشاره کرد. (سرداری، 1378)، (خلیلیان و شمس الدینی، 1380)، آذرنیوند و موسوی نژاد (1380)، خلیلیان و طاهری (1380) همچنین محققین یکی از راه های رفع این مشکلات را مشارکت بهره برداران در طرح دانسته اند و از سویی بنا بر تحقیقات انجام شده افزایش سطح مشارکت با توجه به نیازهای بهره برداران و آموزش و افزایش سطح آگاهی آنان امکان پذیر است. همانطور که مشاهده شد اکثر محققین یکی از راه های رفع مشکلات اجتماعی که عمده ترین مشکلات طرح های مرتعداری هستند را در آموزش و افزایش سطح آگاهی بهره برداران یافته اند، بنابراین باید به این مقوله توجه بیشتری شود. تحقیق حاضر در استان چهارمحال و بختیاری شکل گرفته است و برای جمع آوری اطلاعات و آمار مورد نیاز از بهره برداران مراتع با به کارگیری پرسشنامه در قالب انجام عملیات میدانی صورت گرفته است. به منظور انتخاب مراتع نمونه برای مطالعات صحرایی و بدست آوردن داده ها و اطلاعات لازم جهت تجزیه و تحلیل آماری و دست یابی به اهداف این بررسی فهرست کل طرح های مرتعداری واگذار شده استان به علاوه اسامی مجریان آن طرح ها درخواست گردید و از آنجا که معرف بودن نمونه با قابلیت تعمیم نتایج حاصل از تعداد نمونه ها یکی از مقوله های اساسی و پیچیده کار مطالعات اجتماعی است. برای تعیین حجم نمونه با کمک قواعد روش تعیین اندازه نمونه و با استفاده از فرمول شارپ و کوکران و بر اساس اندازه جمعیت کل (165 = n) حجم نمونه به تعداد 43 نمونه تعین گردید پس از جمع آوری اطلاعات و کد بندی سوالات داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند نتایج نشان می دهد که میزان آگاهی از کل طرح پایین بوده است بطوریکه که از مجموع 1161 پاسخ ارائه شده به سوالات تنها 244 پاسخ، کاملاً درست و قابل قبول می باشند و 730 پاسخ که از سوی مجریان ارائه شده پاسخهای اشتباه و نمی دانم بوده است. همچنین میان آموزش و میزان آگاهی مجریان ، میزان موفقیت طرح و میزان آگاهی مجریان، سطوح مشارکت در طرح و میزان آگاهی مجریان، انواع مالکیت و میزان آگاهی مجریان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج حاصله حاکی از آن است که بیشترین فراوانی پاسخگویان در گروه سنی 46 تا 60 سال می باشد و میانگین سنی پاسخگویان به سوالات (مجریان طرح های مرتعداری) 5/59 سال می باشد که می توان گفت جهت انجام امور مربوط به اداره مرتع سن نسبتاً بالایی است و می توان این موضوع را با این نکته که نسل جوان انگیزه کار در عرصه های مرتعی را ندارند و اکثر بهره برداران ما دارای سن بالایی می باشند در انطباق دانست. میزان آگاهی مجریان طرح های مرتعداری از کل طرح در این تحقیق با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید از مجموع 1161 پاسخ ارائه شده به سوالات توسط مجریان طرح ها، تعداد 155 پاسخ کاملاً درست و تعداد 89 پاسخ قابل قبول بوده اند و از سویی تعداد 372 مورد پاسخ اشتباه و 358 مورد پاسخ نمی دانم به سوالات ارائه شده است همچنین در 187 مورد مجریان تنها اشاره مختصری به پاسخ درست داشته اند که با توجه به پاسخ های فراوان نمی دانم و اشتباه ارائه شده که بیش از 62 درصد پاسخ ها را شامل می شود می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که مجریان نسبت به مسایل مربوط به طرح های مرتعداری آگاهی کافی و لازم را دارا نیستند. این استدلال با نتایج جوری (1380) که بیان می دارد دامداران به لحاظ آگاهی و دانش فنی مرتعداری در سطح بسیار پایینی به سر می برند، هم خوانی دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که میان پاسخ های ارائه شده به سوالات رابطه معنی داری بر قرار است و با توجه به اینکه فراوانی پاسخ های اشتباه و نمی دانم بسیار فراتر از فراوانی مورد انتظار می باشند و فراوانی پاسخ های درست و قابل قبول نیز بسیار پایین تر از فراوانی مورد انتظار هستند می توان گفت که سطح آگاهی مجریان پایین تر از سطح مورد انتظار می باشد. که این موضوع با تحقیقات خلیقی و قاسمی (1380) که بیان داشته اند آگاهی دامداران نسبت به مسایل مرتعداری09/2 از 5 می باشد که بیانگر اطلاعات کم در بین دامداران است، هم خوانی دارد. نتیجه گیری با توجه به تمام مسائلی که ذکر گردید یک سوال اساسی در اجرای طرح های مرتعداری این است که مجریان طرح های مرتعداری به چه میزان از این طرح ها آگاهی دارند جهت پاسخ به این سوال میزان آگاهی مجریان از طرحهای مرتعداری و رابطه آگاهی مجریان با مواردی همچون آموزش، مشارکت و مالکیت مورد بررسی قرار گرفت. در خصوص میزان آگاهی مجریان از طرح های مرتعداری باید اذعان کرد که آگاهی مجریان در سطح بسیار پایینی است. خصوصاً در بخش هایی چون قرارداد و مسایل اقتصادی طرح این عدم آگاهی مشهودتر است. تنها در کلیات طرح است که مجریان آگاهی نسبی داشته و با این بخش آشنایی دارند. به نظر می رسد می بایست جهت افزایش سطح آگاهی مجریان از طرح های مرتعداری چاره اندیشی شود، یکی از راههای افزایش سطح آگاهی می تواند بوجود آوردن احساس نیاز به یادگیری در بین مجریان و بهره برداران طرح باشد که این امر می تواند با افزایش نظارت بر اجرای طرح ها و همچنین ایجاد طرح های مرتعداری نمونه در سطح منطقه تحقق یابد.یکی از راههای افزایش آگاهی مجریان نسبت به طرح های مرتعداری برگزاری دوره ها و کلاس های آموزشی _ ترویجی می باشد نتایج این تحقیق نیز بیانگر این مطلب است که مجریانی که در دوره های آموزشی شرکت داشته اند سطح آگاهی بهتری نسبت به سایر مجریان داشته اند بنابراین می طلبد تمامی مجریان و حتی بهره برداران طرح های مرتعداری در این کلاس ها شرکت نمایند اما از این نکته نیز نباید غافل شد که دوره های آموزشی فعلی مشکلات و نواقصی دارد که می بایست مرتفع گردد.
سمیرا نوری عباس نصراله نژاد
فرض کنید aیک حلقه جابجایی و b یک a-جبر و m یک b-مدول باشد. یک مشتق ازb به m نگاشت d:b→m است به طوری که d، a-خطی است و در قاعده لایبنیتز صدق می کند. مدول دیفرانسیل کیلر ω b/a یک b-مدول به همراه مشتق جهانی d است که در خاصیت جهانی صدق می کند. در این پایان نامه ابتدا به طور کامل مدول های دیفرانسیل کیلر و ویژگی های آن را مطالعه خواهیم کرد و در ادامه به بررسی ارتباط این مدول با نظریه ناتکینگی که محک ژاکوبی نامیده می شود خواهیم پرداخت
آسیه دوگونچی اسماعیل اسدی
پیکربندی بندی قاب حرکتی شارهای ناکشسان هندسی منحنی ها در فضای اقلیدسی برای به دست آوردن معادلات سالیتونی mkdvو معادله ی غیر خطی شرودینگر استفاده می شود. نشان داده می شود که شارهای منحنی هندسی متناظر توسط یک نگاشت موجی ناکشسان توصیف می شود. این قاعده به پیکربندی قاب حرکتی شارهای ناکشسان هندسی منحنی ها در فضای متقارن ریمانی هرمیتی sp(n)/u(n) تعمیم داده و برای به دست آوردن معادلات سالیتونی چندمولفه ای تعمیم یافته ی کورتوخ-دفریزی که تحت زیرگروه گیج u(n-1) ناوردا هستند استفاده می شود.
جعفر جعفرزاده هاشم رستم زاده
منابع آب به عنوان مهم ترین منابع زندگی بشر با تهدیدهای متفاوتی مانند خشکسالی، برداشت بی رویه در اثر افزایش جمعیت ، نقصان بارندگی و افت شدید آب های سطحی و آب های زیرزمینی روبروست که در نهایت کاهش کیفیت و کمیت آنها را موجب می گردد. اقدامات مدیریتی و پیش بینی لازم برای حفاظت، مدیریت و بهره برداری صحیح از منابع آب موجود مستلزم ارائه یک الگوی مناسب علمی با توجه به پارامترهای تأثیرگذار بر شرایط منابع آب موجود می باشد. در این پژوهش، هدف ارزیابی وضعیت منابع آب موجود در دشت اردبیل از لحاظ وضعیت منابع اعم از سطحی و زیرسطحی بر اساس چهار معیار طبیعی، هیدرولوژیکی، کشاورزی و انسانی با استفاده از روش تحلیل شبکه ای فازی می باشد. به منظور ارزیابی بهتر روش تحلیل شبکه ای فازی از زیر معیارهای میزان جمعیت، وضعیت صنایع، وضعیت بارش، وضعیت آب های سطحی(حجم برداشت از رودخانه) و آب های زیرزمینی (شامل وضعیت قنات ها و چاه ها و چشمه ها)، سطح زیر کشت و نوع محصولات ازنظر نیاز آبی، شیب و ارتفاع استفاده شده است. وابستگی میان زیرمعیارها با استفاده از تکنیک دماتل فازی و بر اساس نظر کارشناسان خبره تعیین شده است. سپس با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای فازی تمامی معیارها و زیرمعیارها وزن دهی شده و برای تمامی زیرمعیارها نقشه های متناسب با وزن های به دست آمده تهیه گردید. در نهایت نقشه نهایی که بر اساس لایه های اولیه و وزن دار شده با تکنیک شبکه ای فازی ایجاد شده بود، در محیط gis ترسیم شده است. نقشه های حاصله حساسیت منطقه مورد مطالعه را از لحاظ پتانسیل های منابع آب مشخص کرده است. مناطق در وضعیت بحرانی پتانسیل بسیار پایین، مناطق در معرض خطر، پتانسیل پایین، مناطق با خطر بالا، پتانسیل متوسط، مناطق با خطر متوسط، پتانسیل بالا و در نهایت مناطق با خطر پایین دارای پتانسیل بسیار بالا می باشند.
ندا نریمانی صابره دربندی
شبیه سازی بارش-رواناب در حوضه به منظور آگاهی از پاسخ هیدرولوژیکی حوضه به بارندگی است و به دلیل اهمیتی که در مدیریت و بهره برداری از منابع آب موجود (تأمین مصارف مختلف شرب، کشاورزی و صنعت، سیستم هشدار سیل و طراحی سازه های تنظیم کننده آب) دارد، یکی از موضوعات اجتناب ناپذیر پژوهش های هیدرولوژی در چند دهه اخیر بوده است. در هیدرولوژی برای نمایش جهت جریان و محاسبه شیب مناطق از مدل رقومی ارتفاع (dem) استفاده می شود که در این پژوهش با استفاده از مدل رقومی ارتفاع، مسیر جریان هر سلول از حوضه تا خروجی آن تعیین گردیده و مقدار جریان توزیع شده هر سلول به سلول های مجاور محاسبه شد و در نهایت حجم کل آب تخصیص یافته به هر سلول مشخص گردید. در این پژوهش فرآیند بارش- رواناب توسط دو مدل هیبرید و مدل شبکه-بندی با استفاده از نرم افزار 9.3arcgis درحوضه آبریز صوفی چای واقع در استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت که در آن، مقدار دبی خروجی و رواناب حاصل از بارش ها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در منطقه ی مورد مطالعه، مدل هیبرید از کارایی بالاتری برای شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب برخوردار است.
امید احسانی صابره دربندی
در این تحقیق نامه به بررسی روند کمی و کیفی منابع آب حوضه سیمینه رود پرداخته شده است. نتایج آزمون مان-کندال وجود روند کاهشی را در آب زیرزمینی در اکثر ماه های سال نشان داد. اما آزمون سن عدم وجود روند را در تراز آب زیرزمینی گزارش نمود. بررسی روند تغییرات بارش در آزمون مان-کندال و سن افزایش روند را برای بارش در حوضه سیمینه رود نشان داد. در بررسی ترازآب زیرزمینی نیز آزمون مان کندال بهتر از آزمون سن توانست روند را نشان دهد. آزمون مان کندال تراز آب زیرزمینی محدوده را کاهشی گزارش نمود در حالیکه آزمون سن تراز آب زیرزمینی را در طول دوره آماری بدون روند اعلام کرد. در بررسی کیفیت آب زیرزمینی با آزمون مان-کندال اکثر پارامترهای کیفی آب زیرزمینی (ec، tds، sar، cl، hco3، so4، mg و na) در ایستگاه داشبند دارای روند افزایشی بود، اما در روستای محمودآباد، قنات جمبوغه و پیرولی باغی روند کاهشی گزارش شد. این در حالی است که پارامترهای کیفی آب سطحی در ناحیه داشبند بدون روند بوده و در کاولان دارای روند کاهشی بودند. آزمون سن مقدار پارامترهای ec و tds را در اکثر ایستگاه ها دارای روند افزایشی نشان داد. در این آزمون میزان پارامترهای ec و tds در آب سطحی نیز در اکثر ایستگاه ها افزایش داشت. در این تحقیق جهت پهنه بندی آب زیرزمینی از نظر شرب و کشاورزی از نمودار شولر و ویلکاکس استفاده شد. پهنه بندی در gis و با روش idw (به علت دارا بودن کم ترین خطا) صورت گرفت. نتایج نشان داد بجز ایستگاه های پیرولی باغی، ملامر و تپه سی در سایر مناطق شمالی کاهش کیفیت رخ داده است.
یونس قنبری عدیوی اسماعیل اسدی
امروزه با توجه به رشد جمعیت و افزایش تقاضای منابع آب سالم و به دلیل نمایان شدن پدیده تغییر اقلیم که اثرات منفی بر منابع آب جهان داشته است، توجه به مدیریت منابع آب تحت تأثیر تغییر اقلیم بیش از پیش به چشم می خورد. این امر موجب شده است که مدیران و کارشناسان مربوط به بخش آب، به تجزیه و تحلیل و پیش بینی وضعیت اقلیم در آینده و ارزیابی اثرات آن به منظور کنترل و کاهش اثرات آن بر منابع آب به خصوص آب های زیرزمینی بپردازند. از طرفی با توجه به موقعیت ایران و قرار گیری آن در کمربند خشک جهان، باعث شده است که بررسی پدیده تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات آن بر روی منابع آب ایران بیشتر مورد توجه قرار گیرد. وابستگی زیاد به منابع آب زیرزمینی در ایران و تعادل بخشی به این منبع مهم، موجب شد که ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت آذرشهر مورد بررسی قرارگیرد. هدف اصلی از این پژوهش، ارزیابی اثرات تغییر اقلیم از لحاظ بارش و مصرف بر نوسانات سطح آب زیرزمینی دشت آذرشهر در دوره آتی می باشد. با توجه به اینکه در بررسی اثر تغییر اقلیم بر تراز سطح آب زیرزمینی، بایستی اثر مصرف از آبخوان حذف شود، لذا در این پژوهش اثر مصرف شامل چاه، چشمه و قنات از سری زمانی تراز سطح آب حذف گردید تا شرایط کاملا طبیعی و خارج از فعالیت های بشری برقرار گردد. برای مدل سازی اثر بارش بر تراز سطح آب زیرزمینی، از داده های ثبت شده 34 حلقه چاه پیزومتری طی دوره 1390-1381 استفاده گردید. جهت منطقه ای کردن پیزومترهای موجود در دشت از روش تیسن بندی استفاده گردید. سپس از مدل های رگرسیون و شبکه عصبی به منظور شبیه سازی سری زمانی داده های تاریخی تراز سطح آب و بارش استفاده شد. از آنجا که عکس العمل سیستم نسبت به تغییرات متغیرهای دخیل، همزمان نبود و متغیرها دارای گام های زمانی متفاوت جهت رساندن سیستم به حالت تعادل بودند لذا با تأخیر دادن داده ها رابطه منطقی بین متغیرها بدست آمد. بارش با تأخیرهای زمانی متفاوت به عنوان ورودی مدل و تراز سطح آب به عنوان خروجی در نظر گرفته شد که نتایج بیانگر بهترین حالت ضریب تبیین و کمترین مجذور میانگین مربعات خطا برای مدل هوشمند شبکه عصبی با پنج ورودی بارش و مدل رگرسیونی با شش ورودی بارش بوده است. برای شبیه سازی تاثیر شرایط تغییر اقلیم در آینده، مدل گردش عمومی جو hadcm3 تحت سه سناریوی انتشار a1b،a2 و b2 به کار گرفته شد. سپس با بررسی آماری نتایج هر سه سناریوی انتشار مدل گردش عمومی جو hadcm3، سناریویa1b به عنوان مناسب ترین سناریو برای محدوده مطالعاتی مورد نظر انتخاب گردید. سپس با استفاده از روابط حاصل از مدل های هوشمند شبکه عصبی و رگرسیونی تراز سطح آب زیرزمینی برای سال های 1389 تا 1409 با موفقیت شبیه سازی شد. نتایج تحلیل روند تغییرات با استفاده از روش مان-کندال نشان داد که تغییرات سطح تراز ایستابی برای سری داده های پیش بینی شده با مدل رگرسیون و شبکه عصبی در آینده کاهشی می باشد.
ساناز پیرمحمدیانی یعقوب دین پژوه
پیش بینی رواناب از نظر مدیریت منابع آب و برنامه ریزی های آتی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد به ویژه در خصوص سیلاب، مدل های بارش - رواناب نقش اساسی در سیستم هشدار و مدیریت ریسک بازی می کند. از طرف دیگر، فرسایش در سطح حوضه مستقیما" مرتبط با بارش - رواناب می باشد و تعیین مناطق رسوب گیر و رسوبده از نظر آبخیزداری اهمیت بسیاری خواهد داشت و پر شدن مخازن آب از رسوب، مشکل مهمی است که می تواند با تحلیل مکانی بارش-رواناب و ارائه روشهای تخفیفی رسوب-دهی در طول عمر سازه های آبی تا حدی حل شود
ساناز پیرمحمدیانی یعقوب دین پژوه
پیش بینی رواناب از نظر مدیریت منابع آب و برنامه ریزی های آتی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد به ویژه در خصوص سیلاب، مدل های بارش - رواناب نقش اساسی در سیستم هشدار و مدیریت ریسک بازی می کند. از طرف دیگر، فرسایش در سطح حوضه مستقیما" مرتبط با بارش - رواناب می باشد و تعیین مناطق رسوب گیر و رسوبده از نظر آبخیزداری اهمیت بسیاری خواهد داشت
پژمان رحمتی هاشم رستم زاده
در این بین از جمله مهم ترین مشکلات پیش رو برای مدلسازی و تخصیص کاربری ها تعدد توابع هدف و تناقض برخی از آنها با یکدیگر است به گونه ای که روش ها و توابع پایه موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی به تنهایی پاسخگوی چنین برنامه ریزی های چند هدفه آمایشی نیست. تحقیق حاضر در زمینه تخصیص کاربری اراضی کشاورزی با سه کلاس اصلی کشاورزی آبی، کشاورزی دیم و مرتع در حوضه آبخیز عجب شیر در استان آذربایجان شرقی و در همسایگی با دریاچه ارومیه به وسیله الگوریتم بهینه سازی چند هدفه ژنتیک، مرتب سازی نامغلوب نسخه دوم (nsga-ii) انجام گرفته است.به این منظور از چهار تابع هدف: کمینه سازی فرسایش، بیشینه سازی بازگشت اقتصادی حاصل از فعالیت کشاورزی، بیشینه سازی سازگاری – فشردگی کاربری ها و بیشینه سازی تناسب اراضی استفاده شده است. به منظور مدل سازی شدت فرسایش در منطقه از مدل تعین شدت فرسایش epm و برای پهنه بندی تناسب اراضی منطقه نیز از مدل تصمیم گیری چند معیاره،تحیلی سلسله مراتبی( ahp ) استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوریتم nsga-ii توانایی لازم برای بهینه سازی چند هدفه تخصیص کاربری را داراست و در صورت بهینه سازی کاربری اراضی درحوضه آبخیز عجب شیر، فرسایش منطقه به اندازه 3 درصد، سود حاصل از فعالیت کشاورزی 19 درصد، فشردگی بین کاربری ها 6 درصد، سازگاری کاربری ها 10 درصد و تناسب اراضی کشاورزی 24 درصد افزایش می یابد. که گویای عملکرد مناسب الگوریتم در بهینه سازی چند هدفه کاربری اراضی کشاورزی در منطقه و توانایی بالای الگوریتم در کار با توابع متضاد تخصیص کاربری اراضی دارد.
عطیه وکیلی فرد احمد فاخری فرد
با توجه به بحران کمبود آب، گرمایش جهانی و همچنین خسارات گزاف خشکسالی، اهمیت پایش خشکسالی پرواضح است. در این پژوهش با محاسبه سه شاخص خشکسالی بارش استاندارد (spi)، رواناب استاندارد (sri) و منبع آب زیرزمینی (gri) در محدوده مطالعاتی بیلوردی-دوزدوزان، در دوره آماری 76-1375 الی 92-1391، به بررسی اثر خشکسالی بر نوسانات هیدرولوژیکی پرداخته شد. جهت تبیین ارتباط بین خشکسالی های هواشناختی و هیدرولوژیکی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که خشکسالی هواشناختی در یک دوره 6 ماهه منجر به کاهش جریان آب سحطی در هر یک از دشت ها و همچنین در یک دوره 9 ماهه موجب کاهش جریان سطحی خروجی از محدوده بیلوردی- دوزدوزان شده است. در دو دشت بیلوردی و دوزدوزان، شاخص gri با شاخص خشکسالی هواشناختی spi48 ارتباط معنی داری (در سطح 99%) از خود نشان داد. در بررسی ارتباط خشکسالی هواشناختی و آب زیرزمینی، عمق آب زیرزمینی از سطح زمین و عمق چاه ها تأثیر بسیاری داشت. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که شاخص gri با شاخص sri در مقیاس زمانی 24، 12 و 48 ماهه به ترتیب در دشت های دوزدوزان، مهربان و بیلوردی دارای بیشترین میزان همبستگی در سطح 99 درصد بوده است و جریان آب سطحی از عوامل مهم در تغذیه آبخوان محدوده بیلوردی- دوزدوزان می باشد.
اسماعیل اسدی غلامرضا رحیمی پور
چکیده ندارد.
مسعود پایدار اسماعیل اسدی
چکیده ندارد.
اسماعیل اسدی محمدرضا نیشابوری
تبخیر و تعرق نباتات زراعی از اطلاعات پایه ای مورد نیاز برای برنامه ریزی آبیاری است.به منظور تعیین میزان تبخیر و تعرق ذرت علوفه ای در منطقه کرکج تبریز، که جز مناطق مدیترانه ای سرد محسوب می شود از یک عدد لایسیمتر زهکش دار استفاده شد. نتایج بیانگر آنست که روش تشت تبخیر کلاس a با ضریب تشت kp توصیه شده توسط فائو ، نزدیکترین تطابق را با داده های لایسیمتر دارد.در این تحقیق همچنین مقادیر ضریب گیاهی و ضریب تشت تبخیر برای دوره های سه وچهار روزه محاسبه و با مقادیر توصیه شده فائو مقایسه شدند.