نام پژوهشگر: احمد فاضلی

بررسی راهکارهایی در فرآیند باز تاخوردگی اینترفرون بتا یک-بی نوترکیب به منظور پایدارسازی پروتئین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی شیمی 1392
  احمد فاضلی   محمدرضا فاضلی

پایداری ساختاری پروتئین های دارویی در افزایش اثربخشی و کاهش عوارض جانبی بر بدن بیمار موثر است. پایدارسازی و کاهش تشکیل توده در پروتئین ها می تواند در افزایش بازده و کاهش هزینه های تولید تاثیرگذار باشد. در این مطالعه پایداری اینترفرون بتا یک-بی تاخورده به کمک روش های فیزیکی و محاسباتی مانند طیف سنجی های فلورسانس و دورنگ نمایی دورانی بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد اینترفرون بتا یک-بی در فرآیند بازتاخوردگی تشکیل ساختاری واسط، فعال و نیمه پایدار می دهد. در حضور تری هالوز با غلظت 5/1 مولار، مقدار دمای ذوب اینترفرون بتا یک-بی به میزان 16 درجه ی سلسیوس افزایش یافته و ساختاری فوق پایدار و فعال شکل گرفت. این پایداری در ساختمان پروتئین به طور احتمال به دلیل دفع تمایلی تری هالوز و تشکیل سطحی آب پوش در اطراف اینترفرون بتا یک-بی است. حذف تری هالوز سبب افت 16 درصدی در ساختارهای مارپیچی شد. شناخت سازوکار تشکیل توده ی اینترفرون بتا یک-بی به کمک تحریک دمایی، اکسیدی و بذرافشانی محلول پروتئینی انجام شد. تشکیل توده توسط روش های پراکندگی نور پویا، سنجش ردیابی نانوذرات، طیف سنجی ماورای بنفش و مشاهده ی عینی بررسی شد. داده های تجربی با مدل خودکاتالیزی به خوبی منطبق بودند. تحریک اکسیدی پروتئین با پراکسیدهیدروژن در مقایسه با تحریک دمایی سبب افزایش بیشتری در ثابت سرعت هسته زایی (k1) توده ی اینترفرون بتا شد. با تغییر دما از 25 به 70 درجه سیلسیوس، k1 از min-1 4-10×2/0±5/1 به min-1 3-10×1/0±0/6 تغییر یافت، در حالی که در حضور 0/3 % (v/v) پراکسیدهیدروژن تا min-1 100×1/0±0/1 افزایش پیدا کرد. نتایج نشان داد، هسته زایی محدودکننده سرعت در تشکیل توده ی اینترفرون بتا یک-بی در این پژوهش مونومرهای اکسیدشده ی اینترفرون بتا به عنوان ساختارهای پیش هسته ی ناپایداری معرفی شدند که با تغییر در ساختارفضایی خود تمایل به تشکیل توده ی غیرطبیعی دارند. اثر بازدارندگی برخی افزودنی ها بر تشکیل توده ی محلول حاوی اینترفرون بتا یک-بی بررسی شد. در حضور آرژنین k1 از 1-min 3-10× 4/1±4/5 به 1-min 10-10×4/0±5/2 تغییر کرد، که نشان دهنده ی کاهش تشکیل توده ی پروتئینی در محلول است. فرمول بندی جدیدی با mm 200 آرژنین و تری هالوز برای محلول اینترفرون بتا یک-بی ارائه شد. پس از یک ماه کاهشی تقریبا 70% در فعالیت نمونه ی بدون افزودنی حاصل شد، درحالی که تنها 15% کاهش در فعالیت ضدویروسی فرمول بندی جدید مشاهده شد.

رابطه نفس و بدن از نظر ملاصدرا و دکارت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1388
  فیض علی   محمد رضاپور

یکی از مسائل مهم فلسفی چگونگی رابطه نفس و بدن است. در این رابطه مباحث بسیاری از سوی حکما و اندیشمندان مطرح شده است.این مسئله در غرب نیز مورد توجه بسیار بوده است مخصوصا در فلسفه دکارت زیاد توجه شده است. و در فلسفه اسلامی ابن سینا این بحث را مطرح کرده است. ولی در نظریات و تحقیقات ابن سینا حل این مسئله را نمی شود به طور واضح و صحیح یافت. زیرا اگر دو جوهر متباین به تمام ذات باشند منطقاً ممکن نیست که تبیین معقولی از رابطه آنها و تاثیر و تأثر آنها در یک دیگر به دست داده شود.بنابراین در این خصوص مشکل مشترکی در فلسفه دکارت و ابن سینا وجود دارد، که در هر دو فلسفه بدون حل باقی مانده است. این مسئله از طریق فلسفه ابن سینا برای ملاصدرانیزو مطرح شد لذا ملاصدرا براساس مبانی خود تلاش موفقتی برای حل این مسئله نموده است. از نظر وی نفس و بدن هر دو جوهر جداگانه اند ولی ملاصدرا آن دو جوهر را بیگانه از هم نمی داند و برخلاف ابن سینا حدوث نفس را نه روحانی بلکه جسمانی می داند. و اضافه نفس به بدن را ذاتی آن می داند. بر اساس اصول حاکم در فلسفه صدرائی در نفس بودن یک شئ، مرتبه جسمانی آن نیز محفوظ است و حتی بعد از آن نفس به تجرد تام می رسد و به عقل مجرد ارتقا می یابد، هم مراتب فعلیت جسمانی را واجد است و هم مراتب قبلی نفسانی لذا نفس و بدن با هم کاملاً بیگانه نبوده که آنها با هم سنخیت نداشته باشند بلکه آن هر دو از سنخ واحد هستند بنا بر این فرض اتحاد حقیقی بین آنها محال نیست. نفس مجرد حاصل حرکت تکاملی صورت طبیعی جسمانی است.ملاصدرا وابستگی نفس و بدن را تعلقی وجودی می داند. و در نظر او نفس در حدوث خود نیازمند بدن است. بنابراین وابستگی نفس به بدن در آغاز پیدایش و مسیر سیر جوهری آن است ولی در تداوم نیازی به آن ندارد. در آن مرحله تعلق نفس به بدن صرفاً از جهت به دست آوردن پاره ای کمالات نفسانی است که جز از راه تدبیر بدن حاصل نمی شود. از نظر دکارت نفس صرفاَ و منحصراً از طریق غدّه صنوبری شکل در مغز عمل می کند و تمام تعاملات و تبادلات خود را با بدن از طریق همین غده اجرا می کند.

بررسی تطبیقی آراء شهید مطهری و ملا مهدی نراقی در حوزه تربیت اخلاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1393
  رحمت اله محبوبی   احمد فاضلی

تربیت اخلاقی، به عنوان ساحتی مهم از تربیت ، امروزه مورد عنایت و توجه ویژه ای قرار گرفته است؛ و اگر بشر امروز بخواهد تعادل روحی و روانی داشته و در روابط فردی و اجتماعی موفق باشد. باید به اخلاق و تربیت اخلاقی روی آورد. این پژوهش به بررسی تطبیقی موضوع تربیت اخلاقی در آثار ملا محمد مهدی نراقی و استاد مرتضی مطهری می پردازد. ناگفته پیداست که این مقال را ، مجال نیست که به تمامی آنچه محقق نراقی و استاد مطهری در باره اخلاق و تربیت اخلاقی آورده اند، بپردازد؛ با این حال، هر کدام از این آثار ترجمان فکری مولفان خود می باشند. ساحت تربیت اخلاقی ، ساحتی گسترده و زوایای آن متنوع و متکثر است. محقق نراقی در کمال اختصار ضمن بیان مبانی واصول ، اهداف و روش های تربیت اخلاقی، با رویکرد تلفیقی وبا استدلال برهانی ضمن بهره بردن از شریعت وعرفان و اندرز اقدام به شرح نظریات خود نموده است. مباحث مربوط به اخلاق بندگی و دینی با سبک درمان برخی بیماریهای روحی ، و با تقسیم بندی نوین قوای نفس ودیگر مباحث خرد وکلان که از تلفیقی بودن جامع السعادات و عقلی بودن تهذیب وتربیت سرچشمه می گیرد. و استاد مطهری اخلاق را با دین و وجدان درونی انسان ها عجین شده می داند. طبق دیدگاه وی انسانها از هویتی برخوردارند که خداوند در درون آنها از روح خود دمیده است و در مفهوم اخلاق نوعی قداست وجود دارد. چنین نظریه ای در باره اخلاق ، بعضی دلالت ها را برای اخلاق به دنبال دارد که بیشتر تبیین کننده رویکرد اخلاق وتربیت اسلامی با مبانی ،اهداف ، اصول و تنظیم محتوای آموزشی تربیتی است.

نقد سنت گرایان بر فلسفه مدرن به روایت رنه گنون و فریتیوف شوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  محمدهادی مدنی   محمد جاودان

در پایان نامه حاضر سعی شده است که مهمترین انتقادهای سنت گرایان بر فلسفه مدرن به روایت رنه گنون و فریتیوف شوان بیان گردد. در این راستا پایان نامه از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول بعنوان یک بحث مقدماتی کلیاتی در مورد فلسفه مدرن بیان شده و چهار جریان اصلی آن یعنی عقلگرایی، تجربه گرایی، ایده آلیسم واگزیستانسیالیسم به صورت توصیفی توضیح داده شده و پس از آن ویژگی کلی فلسفه مدرن شمرده شده است. در فصل دوم از بخش اول باز هم بعنوان یک فصل مقدماتی سنت و سنت گرایی به شکل توصیفی بیان گردیده و مولفه های آن چون حکمت جاویدان، وحدت متعالیه ادیان، هنر سنتی و انتقال مورد بحث قرار گرفته و مبنای دیدگاه های انتقادی سنت گرایان نسبت به مدرنیته روشن گردیده است. در بخش دوم بعنوان بدنه ی اصلی پایان نامه ، در قالب سه فصل انتقادهای سنت گرایان بر فلسفه مدرن بیان گردیده است. در این راستا ابتدا در فصل سوم زمینه های فلسفه مدرن از یونان باستان تا دوره مدرن بررسی شده و عوامل زمینه ساز فلسفه مدرن با تحلیل گفتمانی از دیدگاه سنت گرایان تحلیل شده است. در فصل چهارم از بخش دوم یکی از مهم ترین نحله های فلسفه مدرن یعنی عقل گرایی با رویکرد انتقادی سنت گرایان مورد بحث قرار گرفته شده و مباحثی همچون حقیقت و واقعیت، صیرورت و نسبیت، خود بنیادی، فردگرایی و ماتریالیسیم، بعنوان مولفه های فلسفه مدرن مورد نقد واقع شده است. در فصل پنجم تجربه گرایی در رابطه با علم نوین و پیامدهایش باز هم با رویکرد انتقادی سنت گرایان مورد بحث قرار گرفته شده و مباحثی مانند ماهیت علم نوین و مفروضات آن، و ماشینیسم و از خود بیگانگی مورد بررسی قرار گرفته شده است. و در بخش سوم نیز یک نتیجه گیری و ارزیابی نهایی از مجموعه بخث ها صورت گرفته و نکات مثبت و منفی دیدگاه های سنت گرایان در رابطه با سنت گرایی و فلسفه مدرن بیان گردیده است.

بررسی جت های سطحی همگرا در آب های کم عمق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1394
  احمد فاضلی   جواد احدیان

توسعه شهرنشینی و صنعت در مناطق ساحلی با تولید انواع پساب های شهری و صنعتی همراه است. این پساب ها به طور مستقیم یا پس از انجام تصفیه مقدماتی در محیط دریا، دریاچه ها، تالاب ها و رودخانه ها تخلیه می گردند. در سال های اخیر گسترش روزافزون صنایع شیرین سازی آب دریا باعث تولید احجام بسیار بالایی از انواع فاضلاب های سنگین و شور در مناطق ساحلی شده است. تخلیه این پساب ها در محیط های دریایی، می تواند اثرات منفی بسیار زیادی بر کیفیت آب های ساحلی و محیط زیست منطقه در پی داشته باشد. از طرفی اطلاعات کافی مبتنی بر داده های آزمایشگاهی یا اندازه گیری های میدانی برای تحلیل این جریانات در دسترس نیست که این موضوع طراحی علمی و بهره برداری مناسب از این تاسیسات را با مشکل مواجه ساخته است. در تحقیق حاضر، تخلیه سطحی فاضلاب های سنگین از کانال های ساحلی پیشرونده از طریق توسعه یک مدل آزمایشگاهی، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق رفتار هندسی و هیدرولیکی- اختلاطی جریان در محیط های ساکن و کم عمق با استفاده از تخلیه کننده کانال مستطیلی همگرا بررسی گردیده است

بهینه سازی فرآیند تاخوردگی پروتئین اینترفرون بتا-b1 تولید شده در باکتری e.coli نوترکیب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  احمد فاضلی   عباس شجاع الساداتی

در حال حاضر رویکرد فزاینده ای به تولید پروتئین های دارویی با استفاده از روش مهندسی ژنتیک وجود دارد. تولید این پروتئین ها در باکتری اشریشیا کلی سبب تشکیل اجسام نامحلول توده ای شکل به نام اینکلوژن بادی می شود. فرآیند تاخوردگی سبب آرایش مجدد پروتئین های واسرشته از اینکلوژن بادی به ساختار اصلی و فعال آن می شود. در خصوص پروتئین های با پیوند دی سولفیدی (مانند اینترفرون بتا-1بی) نیازمند استفاده از یک اکسیدکننده قوی (مانند یدوزوبنزئیک اسید) است. در این پژوهش آزمایش های فرآیند تاخوردگی نیمه پیوسته با دو روش انجام پذیرفت. ابتدا تاخوردگی نیمه پیوسته به صورت خوراک دهی پروتئین انجام شد. بازدهی تاخوردگی اینترفرون بتا-1بی در شرایط غلظت های متفاوت پروتئین و اکسیدکننده مورد بررسی قرار گرفت. میزان تاخوردگی پروتئین با استفاده از روش چگالی سنجی ژل الکتروفورز سنجیده شد. یدوزوبنزئیک اسید با غلظت 15~10 میکرومولار و پروتئین با غلظت 8 میکروگرم برمیلی لیتر، بازده بیشینه 93% را بدست آورد. همچنین مشخص شد نسبت غلظت اکسیدکننده به غلظت پروتئین در فرآیند تاخوردگی و (در نتیجه) بازده تولید پروتئین های حاوی پیوند دی سولفیدی (از جمله اینترفرون بتا-1بی) نقش کلیدی دارد. سپس آزمایش های تاخوردگی نیمه پیوسته به شکل خوراک دهی همزمان پروتئین و عامل اکسیدکننده انجام و نتایج با کمک کروماتوگرافی مایع فازمعکوس آنالیز شد. طراحی آزمایش ها بصورت فاکتوریل کامل صورت گرفت. استفاده از اکسیدکننده، تغییرات مطلوبی را بر بازدهی فرآیند تاخوردگی تا 13% نسبت به حالت بدون اکسیدکننده ایجاد کرد. افزایش و کاهش میزان پروتئین اکسیدشده و پروتئین ثانویه خلاف یکدیگر صورت پذیرفت. در این روش سطح غلظتی بهینه 40 میکروگرم برمیلی لیتر از اینترفرون بتا-1بی و 8 میکروگرم برمیلی لیتر یدوزوبنزئیک اسید پیشنهاد شد.