نام پژوهشگر: محمد اسماعیل امیری
آمنه الهی نیا محمد اسماعیل امیری
در این پژوهش با هدف بهینه سازی جهت تکثیر انبوه پایه های رویشی سیب، مالینگ مرتون 106، مالینگ 9 و مالینگ 27، در شرایط اینویترو، اثرات چندین فاکتور در ترکیبات محیط کشت که در استقرار، پرآوری و ریشه دهی موثر هستند مطالعه شد. مراحل مختلف این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در آزمایشگاه کشت بافت گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان انجام گردید. در تمام مراحل از محیط کشت ms پایه استفاده شد. نوک شاخساره های سیب (به طول 0/1-5/0 سانتی متر) در محیطی حاوی 3/3 میکرومول ba و غلظت های مختلفی از iba و ga3 استقرار یافت. در این مرحله برای استقرار mm.106 و m.9 محیطی با 1 میکرومول iba و 8/2 میکرومول ga3 و برای استقرار m.27 محیطی با 5/0 میکرومول iba بدون حضور ga3 پیشنهاد شده است. 9 محیط کشت پرآوری، حاوی 4/1 میکرومول ga3، غلظت های مختلف ba و سه اکسین مختلف (iba، naa و 2,4-d) آزمایش شد. میزان مختلف پرآوری بستگی به ژنوتیپ و محیط های کشت مورد آزمون داشت. بهترین پرآوری برای mm.106 که 0/4 شاخساره و m.9 که 0/5 شاخساره در هر لوله تولید کرده بودند با محیط کشتی حاوی 8/8 میکرومول ba و 5/0 میکرومول iba و برای m.27 که 3/8 شاخساره در هر لوله آزمایش تولید کرده بود با محیط کشتی حاوی 4/4 میکرومول ba و 5/0 میکرومول iba بدست آمد. ریشه زایی با غلظت های مختلفی از iba برای همه ژنوتیپ های مورد آزمایش القاء شد. در این مرحله غلظت بهینه iba به ژنوتیپ بستگی داشت و مناسب ترین غلظت برای ریشه دهی mm.106 و m.9 4/5 میکرومول iba و برای m.27 9/4 میکرومول iba بود. کلمات کلیدی: سیب (malus×domestica)، کشت بافت، ریزازدیادی، ترکیبات محیط کشت، پایه رویشی، mm.106، m.9 و m.27.
علیرضا عباسی محمد اسماعیل امیری
هدف این تحقیق بررسی اثر روشهای مختلف گرده افشانی و کاربرد هورمون رشد جیبرلین و نفتالین استیک اسید (naa, ga3)، بر روی صفات و خصوصیات کمی وکیفی خرما رقم"کبکاب"، از ارقام مهم خرما و رقم اصلی نخلستانهای استان بوشهر می باشد. این تحقیق در شهرستان دشتستان در محل ایستگاه خرمای شهر سعدآباد- بوشهر در طی دو سال پی در پی (89-88) انجام گرفت. در این پژوهش پنج روش مختلف گرده افشانی شامل روش سنتی (em)، لگاره آزاد (fs)، استفاده از گرده خالص با کمک پارچه (hp)، گرده 50 درصد با استفاده از پارچه (hd)، گرده افشانی با گرده 20درصد با استفاده از گرده پاش (md) و گرده پاشی خالص با استفاده از پارچه نازک به همراه کاربرد هورمون جیبرلین با دو غلظت 100 و150 میلیگرم در لیتر (hp+ga100، hp+ga150) و نفتالین استیک اسید با غلظت 150 میلیگرم در لیتر (hp+naa) شش ساعت بعد از گرده افشانی، مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش با 8 تیماردر قالب طرح بلوک کامل تصادفی، درچهار تکرار و بر روی 32 اصله درخت خرمای کبکاب یکنواخت انجام شد. میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه شدند. در این آزمایش صفات کمی و کیفی شامل: درصد تشکیل میوه، درصد ریزش میوه، درصد میوه های سه تائی، طول، قطر، وزن و حجم میوه و هسته، سرعت رشدهفتگی میوه در طی فصل رسیدن، نسبت گوشت به هسته، رطوبت، ph عصاره و درصد مواد جامد محلول در مرحله تمار اندازه گیری شد. نتایج آزمایش اثر بسیار معنی دار روشها بکار گرفته شده را بر روی بسیاری از خصوصیات اندازه گیری شده نشان داد. روش hp نسبت به شاهد (em)، در درصد تشکیل میوه، عملکرد، نسبت گوشت به هسته و مواد جامد محلول افزایش نشان داد. که بنظر می رسد ناشی از موفقیت در انتقال دانه گرده به کلاله نسبت به سایر روشها باشد. در این روش اندازه میوه نسبت به شاهد اندکی کاهش نشان داد. اما این تفاوتها در سطح 5 درصد معنی دار نبود. روش hp+ga150 که در واقع کاربرد روش hp به همراه جیبرلین بود، به جز در مواد جامد محلول که اندکی کاهش نشان داد، در تمامی صفات دیگربرتری خود را نسبت به شاهد به اثبات رساند. شاهد در این آزمایش کمترین مقدار عملکرد را بخود اختصاص داد. تیمار hp+naa بیشترین افزایش را در قطر هسته، دربین تیمارها نشان داد، و در مقابل کمترین طول هسته را بخود اختصاص داد. در این پژوهش تیمارhp+ga150 که کاربرد هورمون به همراه روش hp است به عنوان روشهای پیشنهادی معرفی گردیدند.
مهسا دودمان محمد اسماعیل امیری
خودکفایی و استقلال هر کشور منوط به تامین مواد غذایی در داخل کشور است. تلفیق کشت گلخانه ای با تکنیک های جدید نظیر کشت بدون خاک، امکان کنترل هر چه بهتر تغذیه و رشد گیاه را فراهم نموده است و همچنین تغذیه مناسب یکی از راه های رسیدن به تولید محصولی اقتصادی است. تامین به موقع عناصر غذایی مورد نیاز گیاه، سبب افزایش عملکرد میوه می شود و یکی از عوامل مهم و کلیدی در افزایش عملکرد گیاهان، افزایش درصد تشکیل میوه و افزایش وزن میوه است. بدین منظور جهت ارزیابی تاثیر عناصر n، k و mg بر روی عملکرد و برخی صفات کیفی توت فرنگی رقم (fragaria ananasa cv.sun rise) آزمایشی با اوره در سه سطح 0، 100 و 200 mg l-1pot-1 (به ترتیب 1t، 2t و 3t) به عنوان منبع ازت، کلرید پتاسیم در سه سطح 0، 75 و 150 mg l-1pot-1 (به ترتیب 1t، 4t و 5t) به عنوان منبع پتاسیم و سولفات منیزیم در سه سطح 0، 50 و 100 mg l-1pot-1 (به ترتیب 1t، 6t و 7t) به عنوان منبع منیزیم، به صورت طرح بلوک تصادفی با 7 تیمار و 5 تکرار در شرایط کنترل شده گلخانه ای و به صورت آبکشت (هیدروپونیکی) در بسترهای پرلیت و کوکوپیت (به نسبت 50 درصد پرلیت و 50 درصد کوکوپیت) صورت پذیرفت. خصوصیات رویشی شامل سطح برگ، وزن تر برگ، وزن خشک برگ و غلظت عناصر برگ در طول آزمایش اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان دادند که اوره اثر افزاینده معنی داری بر روی شاخص های رشد و نموی گیاه دارد. افزایش سطوح اوره، غلظت ازت برگ را به طور معنی داری افزایش داد، افزایش سطوح کلرید پتاسیم، غلظت پتاسیم برگ را افزایش ولی غلظت کلسیم را کاهش داد. غلظت منیزیم و عناصر کم مصرف به جز آهن تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند. خصوصیات زایشی شامل تعداد گل آذین، تعداد گل، تعداد میوه و وزن هر میوه، خصوصیات کیفی شامل اسیدیته قابل تیتراسیون، غلظت مواد جامد محلول، سفتی بافت میوه، عملکرد و آنتوسیانین کل میوه در طول آزمایش اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان دادند که سطوح بالای سولفات منیزیم اثر افزاینده معنی داری بر روی تعداد گل آذین، تعداد گل و تعداد میوه دارد. سطوح پایین اوره، وزن هر میوه را به طور معنی داری افزایش داد، افزایش سطوح سولفات منیزیم، عملکرد را به طور معنی داری افزایش داد. سطوح پایین کلرید پتاسیم، غلظت مواد جامد محلول و سفتی بافت میوه را به طور معنی داری افزایش داد. سطوح بالای کلرید پتاسیم به طور معنی داری آنتوسیانین کل میوه را افزایش داد. اسیدیته قابل تیتراسیون تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت.
فهیمه باقری سید نجم الدین مرتضوی
گل مریم (polianthes tuberosa l.)، با وجود پتانسیل بالای عمر پس از برداشت، در منازل خیلی سریع دچار زوال می شود. همچنین ریزش و درصد پایین باز شدن گلچه ها، محدودکننده عمر و کیفیت پس از برداشت آن است. در این راستا، در پژوهش حاضر، تاثیر محلول پاشی کلرید کلسیم و جیبرلیک اسید روی برخی صفات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی گل مریم رقم "پیئرل دابل" مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 16 تیمار و سه تکرار در شهرستان طارم، استان زنجان در سال 89 صورت گرفت. در این تحقیق، برگ های بوته های گل مریم 25 و 15 روز قبل از برداشت با کلرید کلسیم و جیبرلیک اسید محلول پاشی گردیدند. کلرید کلسیم با غلظت های 0، 150، 300، 450 و جیبرلیک اسید با غلظت های 0، 150، 300 و 450 میلی گرم در لیتر مورد استفاده قرار گرفت. گل های شاخه بریده مریم، پس از برداشت به آزمایشگاه منتقل و در آب مقطر قرار داده شدند. در طول آزمایش صفاتی از قبیل محتوای نسبی آب برگ و گلبرگ، میزان جذب آب، درصد باز شدن گلچه ها، درصد ریزش گلچه ها، تعداد گلچه، وزن تازه، ماندگاری، درصد نشت الکترولیت، میزان تولید اتیلن، محتوای کلروفیل و محتوای کاروتنوئید مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمار 450 میلی گرم در لیتر کلرید کلسیم، کمترین درصد ریزش گلچه و پایین ترین میزان تولید اتیلن را سبب شد. بالاترین میزان محتوای کلروفیل a، در تیمار 300 میلی گرم در لیتر کلرید کلسیم مشاهده شد. تیمار 450 میلی گرم در لیتر جیبرلیک اسید در صفات محتوای نسبی آب برگ و گلبرگ، ماندگاری، درصد نشت الکترولیت گلبرگ، میزان کلروفیل a، کلروفیل کل و کاروتنوئید، نسبت به تیمار شاهد و بقیه تیمارها در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار نشان داد. به طور کلی و در مقایسه با همه تیمارها، اثر متقابل 150 میلی گرم در لیتر کلرید کلسیم و 450 میلی گرم در لیتر جیبرلیک اسید، بهترین تیمار بود و به خصوص بر روی صفات ریزش، باز شدن گلچه و ماندگاری تاثیر مثبت و معنی-دار داشت. واژه های کلیدی: اتیلن، جیبرلیک اسید، گل مریم، ماندگاری، نشت الکترولیت.
ژاله اوجاقی سید نجم الدین مرتضوی
زردی برگ ها بزرگترین مشکل در گل های آلسترومریاست. به منظور بررسی تاثیر تیمارهای مختلف شیمیایی درقبل و پس از برداشت بر کیفیت و افزایش ماندگاری گل های آلسترومریا رقم"فوجی" دو آزمایش به صورت جداگانه انجام گرفت. درآزمایش اول گل ها به طول cm 70 بریده شده در بطری های حاوی 400 میلی لیتر محلول نانوسیلور با سطوح (صفر، پنج و 10 میلی گرم در لیتر) قرارداده شدند و بنزیل آدنین نیز با چهار سطح (0، 10، 20 و 30 میلی گرم در لیتر) بر روی گل ها محلول پاشی گردید و گل ها در دمای 23 درجه سانتی گراد قرارداده شدند. آزمایش دوم بوته های آلسترومریا در گلخانه در زمان های (یک، هفت و 14 روز قبل از برداشت) با بنزیل آدنین در چهار سطح (صفر، 20، 40 و 60 میلی گرم در لیتر) محلول پاشی گردیدند. سپس گل ها به آزمایشگاه فیزیولوژی پس از برداشت گروه علوم باغبانی دانشگاه زنجان منتقل گردید و در بطری های حاوی آب مقطر قرار گرفتند. در این آزمایش صفاتی مانند: ماندگاری، کیفیت ظاهری، جذب محلول، میزان تولید اتیلن، میزان کلروفیل، زردی برگ ها، نشت الکترولیت و rwc مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش اول نشان داد تیمار a4b3 )30 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین و 10 میلی گرم در لیتر نانوسیلور) بیشترین تاثیر را در ماندگاری، کیفیت ظاهری، زردی برگ، میزان کلروفیل، کاهش تصاعد اتیلن، جذب محلول، نشت الکترولیت و rwc داشته است. نتایج آزمایش دوم نشان داد تیمار a3b1 (40 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین یک روز پیش از برداشت) و a4b1 (60 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین یک روز پیش از برداشت) بیشترین تاثیر را در مقایسه با شاهد در ماندگاری، کیفیت ظاهری، زردی برگ، میزان کلروفیل، کاهش تصاعد اتیلن، نشت الکترولیت و rwc داشته است. در هر دو آزمایش تیمار شاهد کمترین تاثیر را در ماندگاری و کیفیت نشان داد.
علیرضا طهماسبی عظیم شیردلی
چکیده استفاده زیاد از آبهای زیر زمینی جهت آبیاری زمینهای کشاورزی باعث پایین رفتن سطح سفره های آب زیر زمینی و نامطلوب شدن کیفیت آب برای آبیاری شده که نتیجه آن کاهش عملکرد محصولات کشاورزی و کاهش بهره وری آب است. این مسئله در آبیاری باغات انار شهرستان ساوه که عمدتا از منابع آب زیر زمینی مشروب می شوند نیز وجود دارد. به منظور بررسی تاثیر شوری آب آبیاری و نیتروژن بر مقاومت، عملکرد و کارایی مصرف آب (wue) در انار پژوهشی بصورت یک آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 15 تیمار و 3 تکرار در شهرستان ساوه در سال 1389 به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از سطوح شوری آب آبیاری ( 2، 4، 6، 8 و 10 ds/m ) که در کرتهای اصلی و سطوح نیتروژن (صفر، 150 و 300 گرم برای هر درخت) که در کرتهای فرعی قرار داده شدند. نتایج نشان داد که شوری آب آبیاری باعث کاهش عملکرد و کارایی مصرف آب و مصرف نیتروژن در شوریهای کمتر از 4 (ds/m) باعث افزایش عملکرد و کارایی مصرف آب در انار شد. تا شوری عصاره اشباع خاک 6 (ds/m) عملکرد انار کاهش نیافت که به عنوان حد شوری آستانه برای انار در نظر گرفته شد. ولی در شوریهای بالاتر، عملکرد کاهش یافت و میزان این کاهش 8/3 درصد به ازای هر واحد شوری بود. تاثیر نیتروژن بر عملکرد، در شوری های بالاتر از حد آستانه کاهنده بود و در شوریهای 8 و 10 (ds/m) باعث کاهش عملکرد گردید. میزان نسبی عملکرد انار در شوریهای مختلف توسط معادله ای برآورد و گزارش گردید. همچنین شوری و نیتروژن خصوصیات کیفی آب میوه انار را تحت تاثیر قرار دادند. افزایش شوری باعث افزایش میزان بریکس، ph و ساکارز و کاهش اسیدیته آب میوه انار شد. نیتروژن میزان بریکس و ساکارز آب میوه انار را کاهش و اسیدیته را افزایش داد. کلمات کلیدی: انار، شوری آب آبیاری، کارایی مصرف آب، مقدار نسبی محصول (yr)، نیتروژن.
امیر فیروزی محمد اسماعیل امیری
gf677 به عنوان پایه مقاوم به کمبود آهن برای هلو در شرایط مزرعه استفاده می شود. بررسی پاسخ پایه gf677 به کاربرد منابع آلی و معدنی آهن در شرایط درون شیشه ای بسیار مهم می باشد. در این تحقیق، اثر آهن منبع آلی (fe-edta) و منبع معدنی (fecl3) با غلظت های مختلف (0، 05/0، 1/0 و 2/0 میلی مول) بر پارامترهای رشد و میزان جذب عناصر گیاهچه gf677 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 12 تکرار در شرایط درون شیشه ای مورد مطالعه قرار گرفت. هشت هفته پس از کشت گیاهچه ها در محیط کشت ms تعدیل یافته پارامترهای رشد اندازه گیری شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که حداکثر سرعت شاخه زایی (پرآوری) در تیمار 2/0 میلی مول آهن منبع آلی و حداقل آن در تیمار شاهد (بدون اضافه کردن آهن) به ترتیب با میانگین 9/5 و 8/1 شاخه در طی دو ماه رشد حاصل گردید، و بالطبع حداکثر و حداقل وزن تر و وزن خشک در همین تیمارها با میانگین 64/1 و 65/0 گرم برای وزن تر و 16/0 و 07/0 گرم وزن خشک برای هر گیاهچه بود. حداکثر رشد طولی شاخه نیز در تیمار های 2/0 میلی مول fecl3 با میانگین 22/3 سانتیمتر و حداقل آن نیز در تیمار شاهد با میانگین 16/1 سانتیمتر مشاهده شد. حداکثر شاخص کلروفیل، سرعت فتوسنتز و حداقل درصد کلروز گیاهچه ها نیز مربوط به تیمار 2/0 میلی مول fe-edta بود، و کم ترین سرعت فتوسنتز و شاخص کلروفیل و بالاترین درصد کلروز در گیاهچه های رشد یافته در تیمار شاهد مشاهده شد. با افزایش غلظت آهن در محیط کشت (صرف نظر از نوع منبع)، سرعت رشد (وزن خشک) و غلظت آهن در بافت گیاهی (شاخص جذب) به طور معنی داری افزایش یافت، که می تواند بیانگر ارتباط مستقیم مقدار جذب آهن توسط پایه gf677 با مقدار آهن محیط کشت می باشد. از نتایج بدست آمده می توان استنباط نمود که نوع منبع آهن آلی نسبت به آهن معدنی تأثیر معنی دار (p? 0.05) بیشتری بر شاخص های رشد، جذب عناصر و سرعت فتوسنتز دارد.
فریبرز حبیبی محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تنش شوری درون شیشه ای کلرید سدیم (nacl) بر رشد، جذب عناصر و واکنش های فیزیولوژیک پایه های نارنج و پونسیروس (نارنج سه برگ)، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) در آزمایشگاه کشت بافت گروه باغبانی دانشگاه زنجان انجام شد. ریزنمونه های هر دو پایه به محیط پرآوری جامد موراشیگ و اسکوگ (ms) شامل 9/8 میکرومولار بنزیل آدنین (ba) و 5/0 میکرومولار نفتالین استیک اسید (naa) با غلظت های مختلف کلرید سدیم صفر، 50، 100، 150 و 200 میلی مولار با چهار تکرار منتقل شدند. پارامترهای رشد، جذب عناصر پرمصرف و کم مصرف، شاخص کلروفیل، سرعت فتوسنتز، هدایت روزنه ای، مقدار پروتئین کل و فعالیت آنزیم پراکسیداز هشت هفته بعد از کشت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد پارامترهای رشد از قبیل وزن تر، وزن خشک طول شاخساره و تعداد شاخساره با افزایش سطح شوری کاهش یافت. وزن تر و وزن خشک پایه نارنج کاهش کمتری نسبت به پایه پونسیروس نشان داد. اثر متقابل شوری و پایه در تعداد شاخساره و طول شاخساره معنی دار نشد. بیشترین غلظت عناصر پرمصرف (n, p, k, ca, mg) و کم مصرف (fe, zn, mn) در تیمار شاهد بود و کمترین غلظت عناصر پرمصرف و کم مصرف در تیمار 200 میلی مولار کلرید سدیم مشاهده شد در حالیکه جذب مس تحت تأثیر تنش شوری قرار نگرفت. غلظت سدیم و کلر با افزایش سطح شوری بطور معنی داری در بافت هر دو پایه افزایش یافت. تجمع یون های سدیم و کلر در بافت نارنج در مقایسه با پونسیروس بطور معنی داری کمتر بود. شاخص کلروفیل، سرعت فتوسنتز، هدایت روزنه ای و پروتئین کل با افزایش سطح شوری در هر دو پایه کاهش یافت. ولی اثر متقابل پایه و شوری در سرعت فتوسنتز، پروتئین کل و فعالیت آنزیم پراکسیداز معنی دار نشد. کاهش پروتئین کل و کاهش کلروفیل در پایه پونسیروس بیشتر از پایه نارنج بود. فعالیت آنزیم پراکسیداز با افزایش سطح شوری در هر دو پایه افزایش پیدا کرد که در پونسیروس بیشتر از نارنج بود. بر اساس نتایج بدست آمده، می توان گفت که پایه نارنج مقاومت بیشتری به تنش شوری کلرید سدیم نسبت به پونسیروس داشت.
سمیه غارتی رضا ضرغامی
چکیده گردوی ایرانی (juglans regia) از گونه های مهم تجارتی و صنعتی جنس گردو محسوب می شود که از چوب آن در صنایع چوب، روکش سازی، ا سلحه و مبل سازی و از میوه و روغن آن به عنوان خشکبار و نیز رنگرزی استفاده می شود. نحوه ی معمول تکثیر این گونه از طریق بذر و پیوند است، ریزازدیادی گردو برای صنعت تولید موثر گیاهان هنوز موضوع تحقیق می باشد. سرعت تکثیر و ریشه دهی پایین، وجود ترکیبات فنولیک و آلودگی باکتریایی درونی فاکتورهای اصلی محدود کننده دست یافتن به پروتوکل تکثیر گردو به صورت تجاری می باشد. در این تحقیق سطوح مختلف محلول نانوسیلور (0، 75، 100 و 125 پی پی ام) جهت ضدعفونی ریزنمونه های دو رقم "چندلر"، "هارتلی" و یک ژنوتیپ ایرانی ""z60 مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 20 روز پس از ضدعفونی شاخص های درصد آلودگی قارچی، درصد آلودگی باکتریایی و درصد زنده مانی ریزنمونه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تیمار 100 پی پی ام نانوسیلور و ژنوتیپ ""z60بهترین تیمارها برای کنترل آلودگی ها و بالاترین درصد زنده مانی ریزنمونه را به همراه داشتند. در مرحله پرآوری گیاهچه ها از چهار سطح هورمون بنزیل آمینو پورین (bap )، ( 0، 5/0، 1 و 5/1 میلی گرم در لیتر) به همراه 01/0 میلی گرم در لیتر ایندول 3- بوتریک اسید ( iba) در 3 تکرار برای ارقام ذکر شده در بالا استفاده شد. صفات مورد بررسی در این مرحله طول شاخه، تعداد شاخه، تعداد برگ و قطر کالوس بود. طبق نتایج بدست آمده غلظت 5/1 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینو پورین ( bap) و رقم چندلر با بیشترین طول شاخه، تعداد شاخه، تعداد برگ بهترین تیمارها بودند.از نظر صفت قطر کالوس غلظت 1 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینو پورین ( bap) برای ژنوتیپ ""z60 بهترین نتیجه را نشان داد. استفاده از سه غلظت هورمون ایندول 3- بوتریک اسید( iba)، (0، 3 و 4 میلی گرم در لیتر) در 3 تکرار برای ریشه زایی ارقام مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مربوطه نشان داد که رقم چندلر با میانگین 33/33 درصد ریشه زایی، میانگین 53/1 ریشه در هر ریزنمونه در غلظت 3 میلی گرم در لیتر ایندول 3- بوتریک اسید ( iba) بهترین تیمار بود. کلمات کلیدی: گردوی ایرانی، چندلر، هارتلی، ژنوتیپ z60، نانوسیلور، پرآوری، ریشه زایی
ساناز یوسفی میترا میرعبدالباقی
به منظور بررسی اثر تیمار کلرورکلسیم بر روی خصوصیات کیفی میوه زردآلوی رقم جهانگیری (prunus armeniaca var. jahangiri)، در طول دوره انبارمانی و با هدف دستیابی به حفظ کیفیت نگهداری و افزایش قابلیت حمل و نقل و انبارمانی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی در هفت تیمار آزمایشی شامل درختان شاهد (بدون هرگونه محلول پاشی) و دو غلظت متفاوت از محلول (1 و 5/0 درصد کلرور کلسیم)، در سه زمان مختلف پس از تمام گل درخت (30، 38 و 46 روز بعد از تمام گل) و در سه تکرار، طی دو سال زراعی 1389 و 1390 در باغ تحقیقاتی کمال آباد کرج انجام شد. آنالیز میوه ها در پنج نوبت (در زمان برداشت و چهار هفته متوالی در مدت انبارمانی در سردخانه) انجام گرفت. داده ها توسط نرم افزارهای excel و spss و sas و از طریق آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5 درصد و 1 درصد تجزیه و تحلیل شدند. تجزیه واریانس ساده برای هر سال و تجزیه واریانس مرکب برای هر دو سال زراعی انجام گردید. نتایج حاصل نشان داد که محلول پاشی با کلرور کلسیم در قبل از برداشت محصول، در زمان های ذکر شده، اثر معنی داری بر روی صفات مورد مطالعه داشته است. همچنین نتایج تجزیه واریانس مرکب برای دو سال زراعی نشان داد که سال اثر معنی داری در تمام صفات مورد نظر داشته است. با توجه به میانگین دو ساله آزمایش مشاهده گردید میوه هایی که با تیمار 5/0 درصد کلرورکلسیم در 46 روز پس از تمام گل محلول پاشی شده بودند، در هفته اول انبارمانی از کلسیم بیشتری (48/0 درصد) نسبت به سایر تیمارها برخوردار بودند و کمترین میزان کلسیم در میوه هایی بود که هیچ گونه محلول پاشی بر روی آنها انجام نشده بود.
زهرا آقچه کهریزی مریم جعفرخانی کرمانی
گل رز یکی از گیاهان زینتی مهم و با ارزش تجاری بالا در جهان به شمار می رود تولید ارقام و واریته های برتر همواره مد نظر بهنژادگران بوده است. ایجاد موتاسیون در شرایط درون شیشه یکی از روش های پایدار و موثر در اصلاح گیاهان زینتی است و یک روش سریع برای تولید و انتخاب ارقام موتانت جدید است. در برنامه های اصلاحی از طریق موتاسیون اولین مرحله تعیین دز مطلوب برای ایجاد موتاسیون (ld50) بر حسب 50 درصد کاهش رشد می باشد. در این تحقیق دزهای مختلف اشعه گاما (شامل 20، 30، 40، 50، 60، 70، 80، 90، 100 گری) جهت تعیین (ld50) در ریز نمونه های گره ژنوتیپ های مختلف رز شامل "آپولو"، "ماروسیا"، "دولسویتا"، "بلک باکارا" و "بیوتی بای اگر" مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 45 روز پس از پرتوتابی شاخص هایی مانند درصد زنده مانی، ارتفاع گیاهچه ها و تعداد برگ سبز اندازه گیری شد. ریز نمونه های برگ نیز با دزهای 0 تا 50 گری اشعه پرتوتابی شدند. 4 هفته پس از پرتوتابی درصد باززایی مستقیم جهت تعیین ld50 در این ریز نمونه ها ثبت شد. بر اساس ضریب تبیین بالاتر در معادله رگرسیون خطی، شاخص زنده مانی شاخص مناسب تری جهت تعیین ld50 در ریز نمونه گره بود. نتایج نشان داد که ld50 برای ژنوتیپ های مختلف در ریز نمونه گره، متفاوت بود. محدوده دز تعیین شده برای ژنوتیپ "آپولو" 70-60 گری، برای "ماروسیا" 60-50 گری و برای ژنوتیپ های "دولسویتا"، "بلک باکارا" و "بیوتی بای اگر" 50-40 گری تعیین شد. ld50 برای ریز نمونه های برگ دو ژنوتیپ "آپولو" و "ماروسیا" بین 30-20 گری تعیین شد. نتایج مربوط به تخمین اندازه dna نشان داد در تعدادی از نمونه ها تغییراتی در مقدار dna مشاهده شد. در نمونه هایی که از نظر مورفولوژیکی تغییر داشتند مقدار dna نسبت به نمونه های شاهد تفاوتی نداشتند. بررسی صفات مورفولوژیکی نشان داد که در محدوده دز مطلوب تعیین شده تغییرات مورفولوژیکی در شکل و اندازه برگ و تغییرات در شکل، فرم و رنگ گل مشاهده شد. در ژنوتیپ "آپولو" با رنگ گل قرمز یک موتانت با رنگ صورتی حاصل شد و تغییر در فرم گل و گلبرگ ها مشاهده شد. هم چنین تعداد گلبرگ ها در مفایسه با گل شاهد بیشتر بود. واژه های کلیدی: رز،کشت بافت، اشعه گاما، موتاسیون، ld50.
فریبا گردشی جلیل دژم پور
در این تحقیق استعداد ریشه زایی چند هیبرید بین گونه ای جنس پرونوس مورد ارزیابی قرار گرفت. این دورگه ها حاصل تلاقی های انجام شده در مرکز تحقیقات باغبانی سهند وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی در سال 1378 می باشند. نژادگان های برتر شامل hs519 (گوجه × زردآلو)، hs725 (بادام× گوجه)، hs405 (زردآلو × آلو)، hs409 (زردآلو× آلو)،hs102 (هلو × بادام) و gf677 (هلو × بادام ( بودند. gf677، با 51% درصد ریشه زایی و hs409، با11% ریشه زایی، بالاترین ریشه زایی را داشتند؛ و ژنوتیپ های دیگر علیرغم کالوس زایی، ریشه زایی نداشتند. از لحاظ وجود استعداد ریشه زایی در این ژنوتیپ ها باید گفت که ژنوتیپ های مورد بررسی نیازمند طول دوره بالاتری برای ریشه زایی بوده و بدنبال آن نیازمند حفظ شرایط مطلوب محیطی تا پایان دوره می باشند. از میان صفات مورد بررسی محتوای فنول کل، آنزیم پلی فنول اکسیداز و کربوهیدرات محلول و کربوهیدرات کل و نسبت c/n، ازت ساقه و ازت برگ، آهن برگ و منگنز برگ هماهنگی مثبتی را با قدرت ریشه زایی ژنوتیپ ها نشان دادند. ولی آنزیم پلی فنول اکسیداز ساقه، آنزیم پراکسیداز برگ و ساقه، آهن ساقه، منگنز برگ، پتاسیم برگ و ساقه و میزان عنصر فسفر رابطه مشخصی با ریشه زایی نداشتند.
سکینه حسن زاده محمد اسماعیل امیری
انار یکی از مهم ترین محصولات تولیدی کشور می باشد از طرفی مناطقی که به کشت و کار انار اختصاص دارد تقریبا مناطقی نیمه خشک و خشک است و با توجه به طولانی بودن فصل رشد انار، آب یکی از مهم ترین فاکتورهای اصلی محدود کننده توسعه باغات انار محسوب می گردد. به همین منظور برای بررسی تنش خشکی روی انار و تاثیر کاربرد اسیدهای آمینه در کاهش خسارات ناشی از تنش آزمایشی در قالب طرح اسپلیت پلات بر پایه بلوک های کامل تصادفی اجرا شد که تیمار آبیاری در سه سطح (100درصد نیاز آبی، 75درصد نیاز آبی و 50 درصد نیاز آبی) و تیمار کود حاوی اسیدهای آمینه در چهار سطح (صفر، 2، 3 و 4 میلی گرم در لیتر) قرار گرفت و برخی صفات رویشی،فیزیولوژی و کمی و کیفی میوه انار رقم نادری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه مشخص کرد، تنش خشکی موجب کاهش رشد رویشی درختان شده و کمیت و کیفیت میوه را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد. کاربرد کود حاوی اسیدهای آمینه توانست به مقدار قابل توجهی موجب افزایش راندمان عملکرد و کیفیت میوه شده و آثار مخرب تنش را کاهش داد. نتایج مقایسه میانگین ها توسط آزمون دانکن نشان داد که با افزایش سطوح تیمار کود سطح برگ افزایش یافته ولی با کاهش سطوح آبیاری کاهش یافته است، همچنین با افزایش سطح کود تعداد میوه، عملکرد و راندمان عملکرد به طور معنی داری افزایش یافتند. درضمن با افزایش سطح کود میزان شاخص طعم و ویتامین ث افزایش و با کاهش سطوح آبیاری میزان ویتامین ث و آنتوسیانین به طور معنی داری کاهش یافتند با افزایش سطح کود مقدار rwc، میزان قندهای محلول، پرولین و هدایت روزنه ای به طور معنی داری افزایش و با کاهش سطوح آبیاری کاهش یافتند. بهترین نتیجه در آبیاری صددرصد نیاز آبی مربوط به کود آلی با غلظت 2 در هزار و در کم آبیاری برای سطح کود 3 در هزار مشاهده شد.
اکرم اکبری ناصر بوذری
گیلاس یکی از محصولات مهم باغی و تازه خوری است که خیلی زود وارد بازار مصرف شده و تولید میوه آن ارزش اقتصادی بالایی دارد. به منظور انتخاب بهترین رقم یا ارقام گیلاس، 5 رقم وارداتی از مجارستان شامل استلا، سان بورست، قرمزدورفی، سامیت، سابیما و دو رقم شاهد سیاه مشهد و بلامارکا با استفاده از 32 صفت کیفی و 39 صفت کمی بر اساس دستورالعمل آزمونهای تمایز، یکنواختی و پایداری ، طی سالهای 1390 تا 1391 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات باغبانی کمال شهر استان البرز ارزیابی شدند. صفات کیفی مورد بررسی شامل 3 صفت مربوط به درخت، 1 صفت مربوط به شاخه یکساله، 8 صفت مربوط به برگ، 20 صفت مربوط به میوه و صفات کمی شامل 5 صفت مربوط به درخت، 6 صفت مربوط به گل، 4 صفت مربوط به برگ، 2 صفت مربوط به شاخه یکساله ، 14 صفت مربوط به میوه و 8 صفت مربوط به پانل تست بودند. نتایج مقایسه میانگینها نشان دادند که بیشترین درصد گلدهی (23/1/91) را رقم استلا با 58/64 و کمترین آن را رقم سان بورست با 08/19 درصد داشت. بیشترین درصد تشکیل میوه در رقم قرمزدورفی (82/61 درصد) و کمترین آن در رقم سیاه مشهد (87/14 درصد) بود. کمترین عملکرد در هر درخت در رقم سیاه مشهد با 37/6 و بیشترین آن در رقم بلامارکا با 81/21 کیلوگرم در هر درخت مشاهده شد. بیشترین طول میوه را رقم سان بورست و کمترین آن را رقم بلامارکا داشت. بیشترین میزان tss در رقم سیاه مشهد (59/22 درصد) و کمترین آن در ارقام سامیت (34/18 درصد) و استلا (29/18 درصد) بود. نتایج فرمهای نظرخواهی نشان دادند که ارقام سان بورست و استلا بیشترین پذیرش کلی را داشتند. به طور کلی ارقام وارداتی با شرایط آب و هوایی کرج سازگاری مطلوبی پیدا کرده اند.
مهری مشایخی محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تنش شوری و خشکی درون شیشه ای بر رشد، جذب عناصر معدنی، واکنش های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی پایه gf677 (prunus persica l × prunus amygdalus batsch)، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) در آزمایشگاه کشت بافت گروه علوم باغبانی دانشگاه زنجان انجام شد. برای القای تنش شوری گیاهچه های پایه gf677 به محیط کشت پرآوری جامد موراشیگ و اسکوگ (ms) حاوی 1 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین (ba) و 1/0 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید (naa) با غلظت های مختلف کلرید سدیم [صفر (شاهد)، 40، 80 و 120 میلی-مولار] در چهار تکرار واکشت شدند. برای القای تنش خشکی گیاهچه های پایه gf677 به همان محیط پرآوری ms با چهار سطح خشکی با ترکیب صفر (شاهد)، 1، 2 و 3 درصد پلی اتیلن گلیکول (peg-6000) در چهار تکرار واکشت شدند. تنش خشکی در محیط جامد و مایع انجام شد. هر سه آزمایش بطور جداگانه انجام شدند. پارامترها بعد از گذشت شش هفته اندازه گیری شدند. نتایج آزمایش تنش شوری نشان داد، با افزایش سطوح شوری در محیط کشت، پارامترهای رشد از قبیل وزن تر، وزن خشک، ارتفاع شاخساره، سرعت پرآوری و تعداد برگ کاهش یافت و ریزش برگ، کلروز و نکروز افزایش یافتند. بیشترین کاهش رشد، ریزش برگ، کلروز و نکروز در سطح شوری 120 میلی مولار مشاهده شد. گیاهچه ها در هفته چهارم در غلظت 120 میلی مولار به شدت تحت تأثیر شوری قرار گرفتند. جذب عناصر از قبیل نیتروژن (n)، فسفر (p)، پتاسیم (k)، کلسیم (ca)، منیزیم (mg)، آهن (fe) و نسبت پتاسیم به سدیم (k/na) با افزایش سطوح شوری بطور معنی داری کاهش یافتند. در حالیکه که غلظت سدیم (na) و کلر (cl) بافت افزایش یافتند. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت (کاتالاز و پراکسیداز)، پروتئین کل، میزان پرولین و قندهای محلول به طور معنی داری افزایش یافتند. در تمام پارامترهای ذکر شده بیشترین میزان افزایش در غلظت 80 میلی مولار مشاهده شدند. شاخص کلروفیل برگ با افزایش سطوح شوری کاهش یافت. سطوح خشکی در محیط جامد و مایع بر تمام پارامترهای اندازه گیری شده اثر معنی داری داشت. با افزایش سطوح خشکی در محیط جامد و مایع پارامترهای رشد از قبیل وزن تر، وزن خشک، ارتفاع، سرعت پرآوری و تعداد برگ کاهش یافتند که در محیط جامد بیشتر از محیط مایع بود. بیشترین ریزش برگ، کلروز و نکروز در سطح خشکی 3 درصد در محیط جامد مشاهده شد. جذب نیتروژن، کلسیم، منیزیم و آهن با افزایش سطوح خشکی کاهش یافتند. جذب فسفر و سدیم تحت تأثیر تنش خشکی قرار نگرفت. در حالیکه جذب پتاسیم افزایش یافت. پایه gf677 یک پایه توانا در جذب پتاسیم در شرایط تنش خشکی بود. جذب عناصر در محیط جامد بیشتر از محیط مایع کاهش یافت. شاخص کلروفیل برگ با افزایش سطح خشکی کاهش یافت. با افزایش سطوح خشکی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت (کاتالاز و پراکسیداز)، میزان پروتئین کل، میزان پرولین و قندهای محلول به طور معنی داری در محیط کشت جامد و مایع افزایش یافتند. افزایش میزان پروتئین کل، میزان پرولین و قندهای محلول در محیط مایع بیشتر از جامد بود. قندهای محلول افزایش غیر معنی داری در سطوح مختلف خشکی در محیط جامد داشتند. در نتیجه اعمال تیمار خشکی در محیط مایع برای گیاهانی که حساس به شیشه ای شدن نباشند محیط مناسب تری است و نتایج دقیق تری بدست می آید. طبق نتایج بدست آمده می توان بیان کرد، پایه gf677 به تنش خشکی مقاوم تر از تنش شوری بود. این پایه به دلیل دارا بودن مکانیسم های دفاعی همچون سیستم آنتی اکسیدانتی، تنظیم اسمزی توسط پرولین و قندهای محلول و همچنین افزایش پروتئین سازی می تواند در شرایط تنش شوری و خشکی رشد رویشی خود را ادامه دهد و می توان به عنوان یک پایه متحمل به تنش شوری و خشکی برای ارقام تجاری هلو و بادام استفاده شود.
فاطمه ظفری محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تنش شوری (کلرید سدیم)، بر رشد، جذب عناصر و واکنش های فیزیولوژیک ریزنمونه های گلابی رقم درگزی (pyrus communis cv. dargazi) در شرایط درون شیشه ای آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی (crd) در آزمایشگاه کشت بافت گروه باغبانی دانشگاه زنجان انجام شد. ریزنمونه ها به اندازه تقریبی 3-2 سانتی متر به محیط پرآوری جامد موراشیک و اسکوگ (ms) شامل 1 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینو پورین (bap) و 1/0 میلی گرم نفتالین استیک اسید(naa) به اضافه ی غلظت های صفر (شاهد)، 40، 80، 120 و 160 میلی مول در لیتر کلرید سدیم در شش تکرار منتقل شدند. پارامترهای رشد، جذب عناصر، شاخص کلروفیل، محتوای نسبی آب برگ، پرولین، پروتئین محلول، فعالیت کل آنزیم کاتالاز و قندهای محلول شش هفته بعد از کشت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پارامترهای رشد از قبیل وزن تر، وزن خشک، طول شاخساره، تعداد برگ با افزایش شوری کاهش یافت. با افزایش شوری تعداد برگ کلروزه و نکروزه افزایش یافت. غلظت نیتروژن و پتاسیم با افزایش شوری کاهش و میزان سدیم و کلر افزایش یافت. میزان فسفر با افزایش شوری تحت تاثیر قرار نگرفت. شاخص کلروفیل و محتوای نسبی آب برگ با افزایش شوری کاهش و میزان پرولین، قندهای محلول و فعالیت کل آنزیم کاتالاز افزایش داشت. میزان پروتئین محلول با افزایش سطح شوری کاهش یافت. بر اساس نتایج بدست آمده و با توجه به اینکه حتی در بالاترین سطح شوری مرگ ریزنمونه مشاهده نشد، می توان گفت که گلابی رقم درگزی احتمالا تحمل به شوری تا سطح 160 میلی مولار کلرید سدیم را در شرایط درون شیشه ای دارد.
حجت خداداد محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی پتانسیل جذب عناصر معدنی توسط دو رقم سیب رد دلیشس و دلبار استیوال پیوند شده بر روی پایه های m.9 , mm.106 و بذری تحقیقی درگلخانه کشاورزی دانشگاه زنجان در شرایط هیدروپونیک در سال 1391 انجام شد. درختان مورد آزمایش یک ساله بودند و در بستر کشت که ترکیبی از پرلیت و ماسه بادی به نسبت مساوی در حجم 30 لیتر بود،کاشته شدند. نهال ها به فاصله ی هر هفته میزان 500 میلی لیتر با محلول غذایی هوگلند تغذیه می شدند. این تحقیق بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار (دو رقم و سه پایه) و هرتیماردارای چهار تکرار اجرا شد. نتایج حاصل نشان داد که اثر پایه بر پارامترهای رویشی در سطح 1% معنی دار واقع شده است اما اثررقم بر این پارامترها معنی دارنبود. غلظت عناصر معدنی (به استثنای ca) در برگ ها و اندام های دیگر گیاه(ساقه) طی فصل رشد ثابت نبوده و به تدریج کاهش می یابد و میزان غلظت عناصر اندام های مختلف بیشتر تحت تاثیر نوع پایه مورد استفاده قرارگرفت تا نوع رقم. برخلاف تغییرات غلظت عناصر در برگ که طی فصل رشد کاهش می یابند، این تغییرات درساقه در ماه های اولیه معنی دار نبود. پایه ها در جذب نیتروژن، پتاسیم و فسفر دراکثر زمان ها و اندام های نمونه برداری شده اختلاف معنی داری نسبت یکدیگر داشتند و در کل، میزان جذب تمامی عناصر به دلیل استفاده از محلول هوگلند و قابلیت دسترسی و جذب بالا نسبت به موارد مشابه مطالعه شده در باغ بالاتر بود.
وهب اسدی محمد اسماعیل امیری
با توجه به افزایش سطح زیر کشت محصول هلو در چند سال اخیر در جهان و ایران و حساسیت بیشتر نسبت به بهبود عملکرد و اجزای عملکرد و نیز کیفیت این محصول، با هدف بررسی تاثیر چند ترکیب معدنی و یک تنظیم کننده ی زیستی به عنوان تنک کننده، بر ویژگی های کمی و کیفی میوه هلو رقم "زعفرانی" و مقایسه آن با تنک دستی گل و میوه، پژوهشی در یک باغ تجاری در شهرستان سمیرم اصفهان انجام گرفت. تیمار های گوگرد - آهک (6و 8 درصد و دوبار کاربرد 6 درصد) ، آمونیوم تیو سولفات (20 و 25 میلی لیتر بر لیتر و دو بار کاربرد20 میلی لیتر در لیتر) و تنظیم کننده آپوجی (300 و450 میلی گرم بر لیتر و دوبار کاربرد 300 میلی گرم در لیتر) در مرحله گلدهی و تنک دستی گل در مرحله تمام گل(80-70 درصد گلدهی) و تنک دستی میوه در مرحله سخت شدن هسته در سال 1391 و 1392 بر روی درختان منتخب اعمال گردید. این تحقیق بر اساس طرح آزمایشی بلوک کامل تصادفی و با هفت تکرار برای هر تیمار انجام گرفت و نتایج با استفاده از نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که اکثر تیمارها به جز آپوجی در غلظت 300 و 450 میلی گرم در لیتر به شکل معنی داری باعث تنک میوه و کاهش تشکیل میوه و همچنین باعث افزایش حجم و وزن میوه ها شدند. اکثر تیمار ها منجر به بهبود عملکرد و اجزای عملکرد شدند و ویژگی های کیفی میوه را نیز به طور معنی داری ارتقا دادند. از نتایج حاصل از این تحقیق چنین استنباط می گردد که میوه ی هلو رقم زعفرانی نسبت به تنک میوه به طور معنی داری واکنش مثبت نشان می دهد.
نوشین کاظمی محمد اسماعیل امیری
این تحقیق شامل بررسی اثرات ترکیب های متفاوت مواد تنظیم کننده رشد، ga3 در سه سطح (0و3و6 میکرومولار) وbap در چهار سطح (0و2و4و6 میکرومولار) بر جنبه های مختلف پرآوری (سرعت پرآوری، و صفات رشد رویشی گیاه اعم از تعداد شاخه تولید شده در هر ریزنمونه ، رشد طولی شاخه، تعداد برگ و وزن تر وخشک ریز نمونه ها ) ژنوتیپ روبه انقراض وکمیاب سیب گوشت سرخ، بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار، بصورت آزمایشات همزمان در محیط کشت ms پایه می باشد. بهترین نتیجه برای پرآوری (9/7 تعداد شاخه در ماه) مربوط به محیط کشت حاوی 4 میکرومول bap و3 میکرومول ga3 بود که میانگین ارزیابی صفات ذکر شده در این تیمار از تیمارهای دیگر مناسب تر بود. در ادامه تحقیق تاثیر غلظت های مختلف هورمون هایiba و naa بر ریشه زایی ریزنمونه ها طی دو آزمایش بررسی شد ونتایج به دست آمده از این قسمت نشان داد ، کشت ریزنمونه ها در محیط کشت های ms/2 حاوی هورمون naa نتیجه بهتری نسبت به محیط کشت های حاویiba بر فاکتورهای ریشه زایی داشت، در بین تیمارهای به کار رفته در این قسمت غلظت 2 میکرومول naa با تولید 14.66 عدد ریشه طی 8 هفته بهترین ترکیب برای ریشه زایی بود، اما از آنجا که گیاهان ریشه دار شده در تیمارهای ibaدر مرحله سازگاری بسیار موفق تر بودند و بیش از 50 درصد ریزنمونه های ریشه دار شده درnaa در مرحله سازگاری از بین رفتند، لذا محیط کشت حاوی 3 میکرومول iba با 6/6 ریشه در طول 6 هفته کاراترین ترکیب جهت ریشه دار شدن و بقای گیاه در مرحله سازگاری بود. در ادامه اثر روزهای تاریکی به عنوان تیمار بر روی ریشه زایی ریز نمونه ها بررسی شد و نتایج نشان داد بیشترین میانگین تولید ریشه مربوط به 7 روز تاریکی است ، اما اختلاف معنی داری در این زمینه مشاهده نشد. در آخرین مرحله سازگاری وتطابق گیاه با محیط گلخانه انجام شد وهمانطور که ذکر شد بهترین نتیجه مربوط به نمونه های ریشه دار شده درiba بود.
معصومه سیفی سنقرآباد محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثرات چهار پای? مختلف m9، mm106، mm111 و seedling بر روی برخی خصوصیات کمی و کیفی سیب رقم ‘golden delicious’، خصوصاً جذب املاح، فتوسنتز و میزان رشد، تحقیقی در باغ کلکسیون پایه های تحقیقاتی سیب در دانشگاه زنجان و در فاصل? سالهای 1389 و 1390 انجام شد. نتایج این بررسی ها حاکی از این امر بود که پایه ها توانستند بر روی صفات رویشی و زایشی از جمله تعداد گلها، تراکم اسپور، تعداد میوه در هر اسپور، رشد سرشاخه های سال جاری، ارتفاع درخت، سطح مقطع عرضی تنه و تعداد روز تا برداشت، تأثیر معنی داری داشته باشند. همچنین صفات کمی میوه شامل وزن تر میوه، وزن خشک میوه، حجم میوه، وزن مخصوص میوه، عملکرد، راندمان عملکرد، تعداد میوه و راندمان عملکرد بر اساس تعداد میوه نیز بوسیل? پایه های مورد بررسی به طور معنی دار متأثر شدند. از بین صفات کیفی مورد ارزیابی، اسیدیت? قابل تیتراسیون، غلظت مواد جامد محلول، قند و سفتی بافت میوه به طور معنی دار تحت تأثیر پایه ها قرار گرفتند. برخی از خصوصیات برگ نیز از جمله وزن تر برگ، وزن خشک برگ، تعداد و ابعاد روزنه ها و سطح برگ به طور معنی دار توسط پایه ها تحت تأثیر قرار گرفتند. نتایج این پژوهش، حاکی از آن است که پایه ها قادر به متأثر ساختن معنی دار غلظت عناصر برگ به استثنای فسفر و مس نیز بودند. خصوصیات فیزیولوژیکی نیز شامل فتوسنتز، تعرق، غلظت co2 در فضای درون روزنه ای، دمای برگی، هدایت مزوفیلی، هدایت روزنه ای و راندمان مصرف آب، به استثنای برخی مراحل اندازه گیری، توانستند توسط پایه ها متأثر شوند.
محمد آزادی یزدی محمدجواد روستا
به منظور بررسی اثر تنش شوری بر عملکرد و شاخص های رشد، تاثیر پایه در بهبود کیفیت و کمیت میوه خیار پیوندی (رقم نگین) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در سیستم کشت بدون خاک اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سه نوع پایه کدوئیان (کدویferro rz f1، خربزه صادراتی زرد و خربزه حسین حجی توسرخ) و سه سطح شوری (صفر، 30 و 60 میلی مولار) می-باشند. نتایج نشان داد که شوری عملکرد میوه، میانگین سطح برگ، میانگین تعداد برگ، میانگین طول ساقه، محتوای آب نسبی و وزن تر وخشک گیاه را به طور قابل توجهی کاهش داد. بیشترین مقدار عملکرد (4.165 کیلوگرم میوه بازارپسند در هر بوته) در گیاهان پیوند شده بر روی پایه کدوی ferro rz f1 در سطح شوری صفر میلی مولار حاصل شد. شوری با افزایش میزان مواد جامد محلول باعث بهبود کیفیت میوه گردید. بیشترین میزان مواد جامد محلول در خیار پیوندی بر روی پایه خربزه حسین حجی توسرخ در سطح شوری 60 میلی مولار حاصل گردید. با افزایش شوری، شاخص کلروفیل در بوته های خیار شاهد، پیوندی بر روی کدوی ferro rz f1 و حسین حجی توسرخ ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت ولی در خیار پیوند شده بر روی خربزه صادراتی زرد با افزایش میزان غلظت شوری این شاخص افزایش یافت. بیشترین میزان کلروفیل مربوط به خیار پیوندی برروی پایه کدوی ferro rz f1در سطح شوری30 میلی مولار بود. با افزایش سطوح شوری میزان نشت الکترولیت افزایش یافت و بیشترین میزان نشت الکترولیت در خیار شاهد (غیر پیوندی) در سطح 60 میلی مولار مشاهده گردید. با افزایش میزان سطوح شوری غلظت سدیم و کلر افزایش و سبب کاهش غلظت پتاسیم در قسمت های مختلف گیاه شد.
لیلا سعیداوی علی سلیمانی
امروزه برای افزایش سرعت تکثیر و افزایش سازگاری گیاهان به شرایط محیطی پس از انتقال به محیط بیرون از آزمایشگاه، از راهکار های زیادی استفاده می شود که یکی از کارآمدترین آن ها، القای تنش های غیر زیستی به گیاه در شرایط درون شیشه است. برای این منظور اثر تنش خشکی بر صفات مرفوفیزیولوژیکی موز رقم دووارف کاوندیش در شرایط درون شیشه ای مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش شامل تیمار تنش خشکی در چهار سطح شاهد، ملایم، شدید و خیلی شدید (0، 2، 4 و 6 درصد پلی اتین گلیکول) و چهار تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی بر ریزنمونه های موز رقم دووارف کاوندیش اجرا گردید. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر معنی داری برکلیه صفات اندازه گیری شده داشت. پارامتر های تعداد برگ و میزان کلروفیلa در شرایط تنش خشکی نسبت به شاهد کاهش یافتند. پارامتر های طول گیاهچه، وزن تر اندام های هوایی، نسبت وزن تر اندام های هوایی به ریشه، نسبت وزن خشک اندام های هوایی به ریشه، میزان کلروفیل b و غلظت پتاسیم را که از مکانیسم های فرار از خشکی می باشند تحت تاثیرتیمار ملایم خشکی نسبت به شاهد افزایش یافتند. سپس با تشدید تنش در این صفات کاهش چشمگیری مشاهده شد. پارامتر های درصد کلروز، درصد نکروز، ریزش برگ، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، نسبت کلروفیل a / b و میزان پرولین تحت تاثیر تنش خشکی افزایش یافت. تیمار ملایم خشکی با افزایش صفات رشدی و افزایش پارامتر های فیزیولوژیکی ، سرعت پرآوری گیاه را افزایش داده و امکان دستیابی به گیاهچه هایی که از سازگاری بالایی با شرایط محیطی برخوردارند را مهیا ساخته است. کلمات کلیدی: پروسه ی پرآوری، پلی اتیلن گلیکول، تنش خشکی، دووارف کاوندیش، مرفوفیزیولوژیکی
مه جبین عادل محمد علی نجاتیان
چکیده بیماری آتشک، مهمترین بیماری درختان میوه دانه دار بالاخص گلابی (l.communispyrus) محسوب می شود که عامل آن باکتریerwiniaamylovora(burrill) winslow et al.می باشد. این بیماری به دلیل شیوع وسیع، شدت خسارت زایی بالا و عدم وجود درمان قطعی اهمیت اقتصادی بالایی داشته و معرفی یک ترکیب موثر جهت کنترل این بیماری ضرورت دارد. این بررسی با هدف یافتن روشی سودمند جهت کنترلبیماری مزبور در شرایط طبیعیو آزمایشگاهی و در عین حال بهبود سایر شاخص های کیفی میوه گلابی صورت گرفت. بدین منظور طی سال های 1391 و 1392، یک آزمایش بلوک کامل تصادفی با شش تکرار و هر تکرار شامل دو درخت کامل 10 ساله متعلق به رقم لوییزبون که روی پایه بذری پیوند شده و تحت شرایط آلودگی طبیعی (20 درصد آلودگی) قرار داشتند، اجرا گردید. تیمارها شامل سولفات منیزیم در سه سطح صفر، 5/0 و 7/0 گرم در هزار و سالیسیلیک اسید در سه سطح صفر، 1/0 و 5/0 گرم در هزار و نیز تیمارهای ترکیبی در دو نوبت در ماه خرداد به فاصله چهار روز بر روی درختان منتخب اعمال گردید. برآورد پیشرفت بیماری در شرایط طبیعی از طریق شاخص بلتسویل (سیستم گروه بندی استاندارد usda) و ارزیابی کیفیت ظاهری میوه با استفاده از شاخص های وزن مخصوص میوهو نسبت طول به قطرانجام شد. سایر پارامترهای رشد اعم از وزن خشک، محتوای نسبی آب برگ، میزان کلروفیل ( a، b، کل)، کاروتنوئید، آلفا- توکوفرول، رشد سال جاری، سطح ویژه برگ و وزن مخصوص برگ نیز اندازه گیری و نتایج ثبت شد. به منظور تشخیص صحیح نوع اثرگذاری تیمارهای انتخابی بر سیستم آنتی اکسیدانی گیاه یا باکتری عامل، آزمایش مجدداً در شرایط آزمایشگاهی روی بافت گیاهی و نیز در پتری های محتوی استرین جداسازی و خالص سازی شده e.amylovora اعمال گشت و تعداد کلونی های رشد کرده در هر تیمار و غلظت آن محاسبه و نتایج با همدیگر و با آزمایش های قبلی مقایسه گردید. نتایج حاکی از کنترل آتشک در تیمار توام سالیسیلیک اسید با غلظت 5/0و سولفات منیزیم کلاته با غلظت 7/0گرم در هزار بود که در سطح یک درصد معنی دار گردید. تیمار مذکور همچنین بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (آلفا- توکوفرول) را به خود اختصاص داد که از نقش مثبت مواد مذکور در غلظت مزبور در افزایش دفاع آنتی اکسیدانی و کنترل همزمان هر دو تنش زیستی و اکسیداتیو حکایت می کند. این تیمار بالاترین وزن مخصوص میوه (شاخص کیفیت) را نیز به خود اختصاص داد.
سکینه باقری محمد اسماعیل امیری
چکیده: پایه gf677 به طور معمول بعنوان پایه مقاوم به کمبود آهن برای هلو و بادام استفاده می شود. بنابراین تکثیر انبوه از طریق کشت بافت برای تولید تجاری این پایه مهم می باشد. امروزه کاربرد بیوراکتورهای گیاهی در ریزازدیادی گیاهان می تواند هزینه تولید را کاهش داده و آن را توجیه اقتصادی نماید. بر این اساس، هدف از اجرای این تحقیق بررسی امکان استفاده از بیوراکتور تناوبی در ریزازدیادی پایه هیبرید هلو و بادام و بهینه سازی شرایط کشت آن می باشد. در این تحقیق، 15-10 عدد گیاهچه های حاصل از کشت جوانه های جانبی در شرایط درون شیشه با ارتفاع 2-5/1 سانتی متر در بیوراکتورها (تک پارچه و دو پارچه) و ظروف کشت رایج کشت گردیدند. محیط کشت استفاده شده در بیوراکتورها ms تغییر یافته حاوی 1 میلی گرم در لیتر bap، 2/0 میلی گرم در لیتر ga3 و 3% ساکارز به صورت مایع برای تکثیر در بیوراکتور مورد استفاده قرار گرفت و تغذیه تناوبی ریزنمونه ها در هر 24 ساعت به مدت 10 دقیقه برقرار گردید. مقایسه تکثیر در مرحله پرآوری شاخه در بیوراکتور و ظروف 300 میلی لیتری با 3 تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که تکثیر در بیوراکتورها از حیث تعداد شاخه، ارتفاع شاخه، وزن تر و وزن خشک در مقایسه با سیستم کشت رایج در سطح 1 درصد تفاوت معنی داری داشتند. به طوری که در بیوراکتور متوسط حدود 600 شاخه با ارتفاع 43/7 سانتی متر در مقابل 20 شاخه با ارتفاع 47/2 سانتی متر در ظرف رایج تولید شد.
اسماعیل سکوبا محمد اسماعیل امیری
امروزه به دلیل تأثیر مضر مواد شیمیایی بر سلامت انسان و محیط زیست استفاده از این مواد در روش نگهداری محصولات کشاورزی با محدودیت هایی روبرو است؛ بنابراین کاربرد روش های جایگزین و یا مواد سالم برای استفاده در روش های پس از برداشت میوه ها ضروری می باشد. در این پژوهش اثر کیتوزان با نام و نانو سیلیکا و ترکیب این دو مواد بر ویژگیهای کیفی و عمر نگهداری انگور رقم سفید بی دانه بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. خوشه های انگور پس از برداشت با کیتوزان در غلظت های 1 و 2 درصد و نانو سیلیکا در غلظت های 5/0 و 1 درصد و ترکیب کیتوزان و نانو سیلیکا در دو سطح با نسبت های (80:20) و (60:40) و شاهد، تیمار شدند. پس از 60 روز نگهداری در انبار در شرایط دمای 4 + درجه سانتی گراد و رطوبت 85 تا 95 درصد، صفاتی از جمله اسید آسکوربیک و آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز، کاهش وزن، قهوه ای شدن حبه، قهوه ای شدن ساقه، ریزش میوه، ترک خوردن میوه ها، کل مواد جامد محلول و اسید قابل تیتراسیون ارزیابی شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، فاکتورهای اندازه گیری شده از جمله قهوه ای شدن حبه و ساقه، اسیدیته قابل تیتراسیون، نسبت مواد جامد محلول به اسید (tss/ta)، ترک خوردگی و ریزش حبه، در همه تیمارها و زمان های اندازه گیری شده در سطح 1 درصد معنی دار شد. ph عصارء آب میوه، کاهش وزن در اثر متقابل زمان در تیمار در سطح 5 درصد معنی دار شد. ویتامین ث، ظاهر حبه ها، مواد جامد محلول، آنزیم پراکسیداز و کاتالاز در اثر متقابل زمان در تیمار معنی دار نشد. بر اساس نتایج به دست آمده تیمار کیتوزان+ نانو سیلیکا با نسبت (80:20) نتایج مطلوب تری را نشان داد. بنابرین استفاده از این پوشش می تواند باعث حفظ برخی از خصوصیات کیفی میوه های انگور رقم سفید بی دانه شود.
امید کرمی محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تنش شوری بر عملکرد و شاخص های رشدی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در سیستم کشت هیدروپونیک که شامل بستر پرلیت و ماسه بادی شسته شده بود، اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار رقم توت فرنگی (کردستان، کوین الیزا، پاروس، سلوا) و چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرید سدیم) می باشد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلرید سدیم، میزان پرولین، نشت الکترولیت، مواد جامد محلول، نکروزه شدن برگ و غلظت عناصر سدیم و کلر به طور قابل توجهی افزایش پیدا کردند. شاخص پرولین که به عنوان بخشی از راهبرد مقاومت در برابر تنش شناخته شده است با افزایش کلرید سدیم افزایش قابل توجهی یافت به طوری که بیش ترین میزان در رقم کوین الیزا و در غلظت 75 میلی مولار حاصل شد. نشت الکترولیت هم افزایش پیدا کرد که بیش ترین میزان در رقم سلوا و در غلظت 75 میلی مولار بدست آمد. شوری با افزایش میزان مواد جامد محلول، باعث بهبود کیفیت میوه گردید. بیش ترین میزان مواد جامد محلول در رقم کردستان و در سطح 75 میلی مولار حاصل گردید. نکروزه شدن برگ هم با افزایش شوری افزایش یافت. بیش ترین نکروزه شدن در رقم پاروس بدست آمد. غلظت عناصر سدیم و کلر برگ ها هم با افزایش شوری افزایش پیدا کرد. شوری عملکرد میوه، شاخص کلروفیل، محتوای آب نسبی، سفتی بافت میوه، ph آب میوه، تعداد و سطح برگ و وزن تر و خشک گیاه را به طور قابل توجهی کاهش داد. بیش ترین مقدار عملکرد (88 گرم در هر بوته) در رقم کوین الیزا و در سطح شوری صفر میلی مولار حاصل شد. با افزایش شوری، شاخص کلروفیل کاهش یافت که بیش ترین کاهش (13/24 میلی گرم در وزن تربرگ ) در رقم پاروس در سطح 75 میلی مولار بدست آمد. سفتی بافت میوه که نشان دهنده میزان استحکام دیواره سلولی می باشد با افزایش غلظت کلرید سدیم کاهش یافت که بیش ترین کاهش سفتی در رقم کردستان مشاهده شد. بیش ترین ph آب میوه در رقم کوین الیزا و در سطوح 75 میلی مولار حاصل گردید. افزایش شوری هم باعث کاهش وزن تر و خشک برگ، ریشه و میوه گردید.
رویا خالصی محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تیمار استات کلسیم بر روی خصوصیات کیفی میو? زردآلوی رقم شکرپاره prunus armeniaca cv. shakar-pareh) (، در طول دور? انبارمانی و با هدف دست یابی به حفظ کیفیت نگه داری و افزایش قابلیت حمل و نقل و انبارمانی، آزمایشی به صورت فاکتوریل شامل غلظت استات کلسیم ( 0، 64/12 و 61/31 میلی مول) و زمان انبارمانی (10، 20 و 30 روز)، در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. پس از تیماردهی، میوه ها در شرایط نگه داری دمای 4 درج? سانتی گراد و رطوبت نسبی 5 ± 90 درصد به مدت یک ماه انبار شدند. میزان تغییرات کاهش وزن، سفتی بافت میوه، مواد جامد محلول ( tss)، اسید قابل تیتراسیون ((ta، نسبت مواد جامد محلول به اسید قابل تیتراسیون ((tss/ta، اسیدیته (ph)، مقدار کاروتنوئید، میزان اسید آسکوربیک، وزن تر و خشک میوه، درصد رطوبت میوه، حجم کل میوه، میزان پوسیدگی و غلظت عناصر کلسیم، منیزیم و پتاسیم در گوشت میوه در روزهای 10، 20، 30 مورد اندازه گیری قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزارهای sas، spss و excel و از طریق آزمون snk در سطح احتمال 5 درصد تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصله نشان داد که استات کلسیم اثر معنی داری بر روی صفات مورد مطالعه داشته است . در طی دور? انبارمانی، میزان کاهش وزن، مواد جامد محلول، ph ، شاخص طعم ، کاروتنوئید، وزن خشک، غلظت منیزیم و پتاسیم افزایش معنی داری، در حالی که سفتی بافت میوه، اسیدآسکوربیک، اسید قابل تیتراسیون، حجم، وزن تر، میزان رطوبت و غلظت کلسیم کاهش معنی داری داشته است. در طی دور? انبارمانی تفاوت معنی داری بین تیمار شاهد و استات کلسیم در تمام فاکتورهای اندازه گیری شده، مشاهده شد. تیمار استات کلسیم به طور معنی داری مانع از کاهش وزن و هم چنین باعث حفظ سفتی بافت میوه ها گردیده است. در این شرایط بیش ترین میزان اسید قابل تیتراسیون، اسیدآسکوربیک و سفتی در تیمارهای 61/31 میلی مول استات کلسیم و کم ترین آن ها در تیمار شاهد مشاهده شد. نتایج نشان داد که کیفیت میوه های زردآلو با استفاده از تیمار استات کلسیم به دلیل تأخیر انداختن فرایند رسیدگی، بهبود یافته است.
فاطمه حسین پور محمد اسماعیل امیری
با توجه به اهمیت فیزیولوژی پس ازبرداشت میوه شلیل و عمر ماندگاری کوتاه آن، پژوهشی به منظور مطالعه اثر کاربرد بسته بندی نانو به همراه تیمار آب گرم بر حفظ خواص کیفی و افزایش عمر انبارمانی میوه شلیل رقم سانگلو اجراء گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار صورت گرفت و خواص کیفی میوه هر 10 روز یک بار طی 40 روز نگهداری در دمای ?1-0 با رطوبت نسبی 95-90 درصد اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تکنیک بسته بندی نانو با آب گرم دمای ?60 به مدت 45 ثانیه سبب حفظ کیفیت میوه (ویتامین ث، میزان اسید آلی و میزان کل مواد جامد محلول) گردیده، گرچه این تکنیک در مقایسه با بسته بندی معمولی اثر معنی داری بر کاهش وزن، رنگ و قهوه ای شدن میوه نداشته است. از طرفی ph آب میوه در طی 30 روز انبارمانی روند کاهش داشته ولی پس از 40 روز این روند افزایشی بوده است. همچنین روند فعالیت آنزیم پراکسیداز با گذشت زمان افزایشی بوده ولی این روند در بسته بندی نانو نسبت به تیمار شاهد کمتر بود. میزان شاخص طعم و کاروتنوئید با گذشت زمان روند افزایشی داشته ولی این روند در کاروتنوئید در 40 روز پس از انبارمانی کاهش معنی داری پیدا کرد. کاهش سفتی بافت میوه و درصد پوسیدگی با گذشت زمان طی 30 روز نگهداری در تیمارهای با بسته بندی نانو کمتر بوده است. همچنین ارزیابی حسی پس از 20 روز انبارمانی در تیمار بسته بندی نانو با آب گرم دمای ?60 به مدت 30 ثانیه بیشترین امتیاز را داشته است. به طور کلی از نتایج این تحقیق می توان استنباط نمود که بسته بندی نانو می تواند به عنوان یک تکنیک مناسب برای افزایش عمر انبارمانی و حفظ کیفیت میوه شلیل رقم سانگلو باشد.
قاسم صفری محمد اسماعیل امیری
چکیده ندارد.