نام پژوهشگر: سعید افشارزاده

بررسی پوشش گیاهی ناحیه یحیی آباد(نطنز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1389
  شبنم عباسی   سعید افشارزاده

پوشش گیاهی بخش مهمی از ساختار اکوسیستم طبیعی را تشکیل می دهد. منطقه مرتعی یحیی آباد واقع در شیب های جنوبی کوه های کرکس با مساحتی حدود 6000 هکتار، در 35 کیلومتری جنوب غربی نطنز قرار گرفته است. ارتفاع این منطقه حداقل 2000 متر و حداکثر 2720 متر از سطح دریا می باشد. میانگین بارندگی سالانه 22/147 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالیانه 41/15 درجه سانتی گراد است. هدف از این تحقیق بررسی پوشش گیاهی منطقه و شناسایی فلور آن است. بدین منظور، گیاهان منطقه با روش نمونه برداری سیستماتیک-تصادفی و کوادرات گذاری جمع آوری و به کمک منابع معتبر مورد شناسایی قرار گرفتند، لیست کاملی از گونه ها به همراه کوروتیپ و فرم رویشی آنها، همچنین اسامی گونه های آندمیک، دارویی و در معرض خطر انقراض تهیه گردید. طبقه بندی و رج بندی پوشش گیاهی منطقه با استفاده از نرم افزار pc-ord (نسخه 4) انجام شد. ظرفیت، وضعیت و گرایش مرتع نیز تعیین گردید. مجموعه رستنی های این منطقه دارای بالغ بر 190 گونه گیاهی متعلق به 31 خانواده و 129 جنس می باشد. از مجموع 31 خانواده، خانواده asteraceae با 36 گونه، خانواده poaceae با 23 گونه، خانواده fabaceae با 19 گونه، خانواده brassicaceae با 18 گونه، خانواده lamiaceae با 17 گونه، خانواده caryophyllaceae با 12 گونه، خانواده rubiaceae با 5 گونه به ترتیب بزرگترین خانواده ها را تشکیل می دهند. بزرگترین جنس های منطقه به ترتیب شامل astragalus با 15 گونه، cousiniaبا 8 گونه، acanthophyllum با 5 گونه، alyssum با 4 گونه وallium ، bromus ، centaurea، eryngium ، lappula و poa هر کدام با 3 گونه می باشند. بیشترین عناصر جغرافیایی فلور منطقه مربوط به ناحیه ایران و تورانی با 133گونه (1/71%) می باشد. از این میان 35 گونه (7/18 % گونه های منطقه) جزء گیاهان انحصاری ایران و تورانی و از مجموع 190 گونه گیاهی، 22 گونه (6/11 % گونه های منطقه) بومی ایران هستند. در بین گیاهان منطقه به ترتیب همی کریپتوفایت ها با 85 گونه (7/44%)، تروفایت ها با 55 گونه (29%)، کامئوفایت ها با 35 گونه (4/18%)، ژئوفایت ها با 12 گونه (3/6%) و فانروفایت ها با 3 گونه (6/1%) مهم ترین اشکال زیستی را تشکیل می دهند. سیمای ظاهری منطقه از نوع استپ های درمنه زار با پوشش غالب artemisia aucheri در ارتفاعات و artemisia sieberi در مناطق دشتی است. پوشش گیاهی منطقه با استفاده از آنالیز خوشه ای و روش های مختلف رج بندی مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز خوشه ای با ضریب تشابه سورنسون 50% و روش وارد، تعداد 8 گروه گیاهی در منطقه را مشخص نمود و روش های مختلف رج بندی عامل ارتفاع را به عنوان عامل اصلی در تفکیک گروه های گیاهی نشان دادند. ظرفیت مرتع ، برای تیپ a. aucheri ، 2/680 و برای تیپ a. sieberi ، 260 واحد دامی در ماه در هکتار در یک فصل چرا به دست آمد. وضعیت این منطقه مرتعی با استفاده از روش چهار فاکتوری جنگلبانی آمریکا، متوسط با گرایش پیش رونده است.

مطالعه تاکسونومی characeae در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1389
  پریسا علایی فرادنبه   سعید افشارزاده

خانواده characeae، جلبک هایی ماکروسکوپی می باشند که صفات مورفولوژی و تولید مثلی پیچیده تری نسبت به دیگر جلبک های سبز دارند. زیستگاه های اعضای این خانواده معمولاً آب های شیرین و لب شور، دائمی و موقتی از استخر کوچک تا دریاچه بزرگ می باشد و آنها با ایجاد اکسیژن و تأثیر بر شبکه های غذایی نقش مهمی در این زیستگاه ها دارند. تاکنون در این خانواده 292 گونه گزارش شده است که در 6 تا 7 جنس قرار داده شده اند. از آنجا که درکشور ایران نیز زیستگاه های آبی زیادی وجود دارد و در مورد خصوصیات مورفولوژی، پراکنش و شناسایی اعضای این خانواده در زیستگاه های آبی کشور مطالعات کمی صورت گرفته است لذا در این پژوهش به مطالعه تاکسونومی این خانواده پرداخته شده است. بدین منظور، نمونه هایی از زیستگاه های آبی مختلف کشور جمع آوری گردید، سپس نمونه ها در فرمالین 4% تثبیت و جهت وضوح بیشتر با استفاده از اسید کلریدریک 10% رسوب زدایی شدند. بررسی های مورفولوژیک‍‍ی و تشریحی با کمک استریومیکروسکوپ و برش گیری انجام شد. شناسایی نمونه ها طبق کلید های معتبر wood and imahori, 1965 و moore (1986) انجام گردید که در این تحقیق تنها جنس chara از خانواده characeae در نمونه های مورد بررسی شناسایی شد و از گونه های متعلق به این جنس، گونه های chara vulgaris, c. gymnophylla و c. kokeilii شناسایی شدند. برخی از صفات کلیدی مهم در شناسایی این خانواده شامل وجود یا عدم وجود سلول های قشری در محور اصلی و در انشعابچه ها، تعداد سلول های قشری ثانویه واقع در بین سلول های اولیه، تعداد سلول های کرونا در اووگونیوم، نحوه قرارگیری نایکول و گلوبول و طرز قرار گیری براکته ها بودند. تعداد 30 صفت ریخت شناسی کیفی و کمّی مورد مطالعه انتخاب شدند و به منظور تحلیل داده های حاصل، آنالیز خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش ward و آنالیز مولفه اصلی انجام گردید که نشان داد بسیاری از صفات مورفولوژیکی مورد استفاده در شناسایی گونه ها به ویژه صفات کیفی در تفکیک گونه ها مناسب بودند و نتایج حاصل از این آنالیز ها، سه گونه شناسایی شده از طریق بررسی های مورفولوژیک را تائید نمودند.

بررسی میزان تولید بیومس در دو ریزجلبک کلرلا ولگاریس و اسپیرولینا پلاتنسیس با استفاده از منابع متفاوت گاز co2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  سید مهدی حسینی   سعید افشارزاده

چکیده: در حال حاضر مهمترین منبع تامین انرژی بشر سوخت های فسیلی است. مصرف این سوخت ها منجر به تولید گازهایی نظیرso2 ،co2 و nox می گردد، که 15-10% از این گازها به co2 اختصاص دارد. طی صد سال گذشته میزان اتمسفریco2 از ppm 260 به ppm 380 افزایش یافته است. افزایش غلظت اتمسفریco2 به عنوان یکی از علل اصلی گرم شدن جهانی زمین مطرح می باشد. از میان راه های مختلف کاهش سطح co2 جو، تثبیت زیستی آن توسط ریزجلبک ها به عنوان یک روش عملی و مقرون به صرفه پیشنهاد شده است. در این پژوهش اثر co2 در غلظت های اتمسفری(به عنوان شاهد)، 4%، 6% و 8% co2 بر روی رشد دو ریزجلبک chlorella vulgaris و spirulina platensis مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با تزریق گاز حاصل از احتراق به محیط کشت ریزجلبک های ذکر شده کارایی این ریزجلبک در مورد رشد با گاز احتراق نیز بررسی شد. در راستای بررسی روند رشد، پارامترهای مختلف رشد از جمله شمارش سلولی، وزن خشک و محتوی کلروفیل a در هر دو جلبک اندازه گیری شد. شمارش سلولی ریزجلبک c. vulgaris در تمام تیمارها حاکی از افزایش رشد معنی داری نسبت به نمونه شاهد بود. این افزایش در تیمار 6% co2 به صورت معنی داری از سایر تیمارها بیشتر بود. در مورد ریزجلبک s. platensis بررسی این پارامتر (شمارش سلولی) نشان داد که در تمام تیمار ها، بجز تیمار 10% co2 ، افزایش رشد معنی داری نسبت به نمونه شاهد دیده می شود، در حالیکه بین این تیمارها نسبت به یکدیگر تفاوت رشد معنی داری وجود نداشت. همچنین تاثیر غلظت های مختلف co2 بر روی ترکیبات سلولی دو ریزجلبک شامل محتوی لیپید و پروتئین کل ارزیابی گردید. در مورد ریزجلبک s. platensis ، تحلیل واریانس میزان پروتئین در تیمارهای مختلف نشان دهنده ی عدم تفاوت معنی دار بین این مقادیر (8/45 تا 5/47 درصد از وزن خشک) بود. درمورد میزان لیپید تام این ریزجلبک نیز تحت تاثیر غلظت های مختلفco2 افزایش قابل توجهی مشاهده نگردید. در ریزجلبک c. vulgaris میزان پروتئین در تیمارهای مختلف، بجز 6% co2 ، تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشت و میزان پروتئین در 6% co2 از سایر تیمارها کمتر بود(2/4% از وزن خشک). در این ریزجلبک درصد قابل توجهی از بیوماس متعلق به لیپید می باشد و با افزایش co2 تا 6% میزان لیپید تام آن افزایش یافته ولی در غلظت های بالاتر کاهش می یابد، بطوریکه میزان لیپید آن بر حسب درصد وزن خشک از 30% در نمونه شاهد تا 5/45% در تیمار با 6% co2 محاسبه گردید.

بررسی پوشش گیاهی منطقه شمال بادرود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1389
  مهسا عبدی   سعید افشارزاده

تحقیق حاضر معرفی فلور و تحلیل پوشش گیاهی منطقه شمال بادرود است که ساختار گونه ای و انواع جوامع گیاهی این منطقه را مورد بررسی قرار می دهد. در این تحقیق همچنین برخی از ویژگی های خاک همچون اسیدیته (ph)، هدایت الکتریکی (ec)، شوری و درصد رطوبت، همچنین ارتباط برخی متغیر های محیطی و گونه ای شامل درصد پوشش سنگریزه ای، درصد برهنگی خاک، ارتفاع، درصد پوشش گونه ای، غنای گونه ای، یکنواختی، چیرگی نسبی و تنوع مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. در مجموع 63 گونه متعلق به 49 جنس و 15 خانواده در منطقه ثبت گردید که اغلب متعلق به خانواده های asteraceae (2/22%)، chenopodiaceae (0/19%)، poaceae (9/15%)، brassicaceae (3/14%) و boraginaceae (5/9%) بودند. تروفیت ها با 67/66% فرم رویشی غالب منطقه را تشکیل می دهند و همی کریپتوفیت ها با 87/15% در رده ی بعدی قرار دارند. تحلیل کرونولوژیکی گیاهان منطقه نشان داد که 51/63 % از رویش های منطقه عناصر تک منطقه ای هستند که14/57% آن را رویش های ایرانو- تورانی تشکیل می دهند. به منظور تحلیل پوشش گیاهی منطقه از داده های پوشش نسبی حاصل از 60 قاب با ابعاد 5/1 × 2 متر مربع استفاده گردید که بر اساس روش سیستماتیک تصادفی در طول سه خط ترانسکت در بخش های مختلف منطقه قرار گرفتند. در تعیین اندازه ی قاب ها از روش تعیین سطح حداقل استفاده گردید. برای طبقه بندی پوشش گیاهی منطقه و مقایسه نتایج از دو روش twinspan و آنالیز خوشه ای به روش ward استفاده شد و سه جامعه گیاهی مشخص گردید که بر اساس گونه ی غالب هر کدام نام گذاری شدند. روش twinspan در سطوح اولیه نتایج قابل تفسیرتری نسبت به خوشه های نهایی در روش ward ایجاد نمود؛ در حالی که خوشه های اولیه حاصل از روش ward گروه های قابل تفسیر تری نسبت به گروه های نهایی حاصل از طبقه بندی به روش twinspan بودند. تأیید نتایج طبقه بندی با استفاده از روش های مختلف رج بندی شامل ra،dca ، nmds و آزمون mrpp صورت گرفت که همه ی این روش ها در تأیید نتایج طبقه بندی بسیار موثر نشان دادند. نتایج آنالیز خاک تفاوت قابل توجه در میزان ec و شوری بین جامعه artemisia sieberi با دو جامعه دیگر نشان داد در حالی که تحلیل ارتباط میان جوامع گیاهی با متغیرهای گونه ای- محیطی با استفاده از تکنیک های pca و cca تأثیر قاطعی از سایر عوامل اندازه گیری شده در جدایی گروه های گیاهی نشان نداد. میزان رو به افزایش ec در مقابل میزان رو به کاهش اسیدیته (ph) در لایه های بالایی خاک همراه با جایگزینی تدریجی برخی از گونه های علفی در بعضی از جوامع گیاهی منطقه با بوته های گزروفیت و گیاهان یک ساله شن دوست در نتیجه فشار طولانی مدت چرای دام و فرسایش بادی ممکن است نشانه ای از مراحل نهایی توالی به سمت پیشرفت بیابان در این منطقه باشد.

بررسی فلور گلسنگی کلاه قاضی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  شیلا اولیاء   lمهرداد عباسی

چکیده: گلسنگ ها مجموعه های همزیستی بین یک نوع قارچ به ویژه آسکومیست ها و یک یا دو نوع جلبک فتوسنتزکننده (جلبک های سبز یا سبز- آبی) هستند که از نظر شکل ظاهری، فیزیولوژی، تولیدمثل، زیستگاه و خواص شیمیایی نسبت به اجزای تشکیل دهنده آن کاملاً متفاوت هستند. گلسنگ ها موجودات زنده فوق العاده پیچیده و بی نظیر با کاربردهای فراوانی در زمینه های مختلف پزشکی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‎‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏داروسازی، عطرسازی، تشکیل خاک، تعیین میزان آلودگی هوا و تأمین غذا هستند. آن ها در انواع محیط های طبیعی با رشد آرام و عمر طولانی در تمام فصول سال و تقریباً در همه جا یافت می شوند. پارک ملی کلاه قاضی در 36 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان ، کنار گردنه لاشتر با ارتفاع حدود 2000 متر و مساحتی بالغ بر 4704 هکتار و در عرض های بین 45/51 تا 51/52 طول شرقی و 32 تا 30/32 عرض شمالی واقع شده است. بررسی فلور گلسنگی در این تحقیق پس از ارزیابی کلی از منطقه و هفت مرتبه بازدید از هشت نقطه مختلف با ارتفاع های گوناگون صورت گرفت و پس از جمع آوری نمونه، شناسایی براساس مطالعات ماکروسکوپی، میکروسکوپی و تست های بیوشیمیایی و با استفاده از منابع مربوطه ارزیابی شد. در هر بازدید در حدود 20-10 نمونه و در مجموع حدود 90 نمونه جمع آوری شد، 11 جنس و 20 گونه متعلق به هشت راسته acarosporales ,candelariales ,lichinales ,peltigerales ,pertusariales ,rhizocarpales ,teloschistales ,verrucariales و نه خانواده acarosporaceae ,catillariaceae ,candelariaceae physciaceae ,teloschistaceae ,megasporaceae ,lichinaceae ,collemataceae ,verrucariaceae شناسایی گردید که هیچ کدام از گونه های گزارش شده در این پروژه قبلاً از این منطقه گزارش نشدند. گونه های شناسایی شده در این مطالعه به شرح زیر می باشند: 1. acarospora bullata anzi 2. acarospora cf. cervina 3. acarospora cf. strigata 4. aspicilia sp. 5. caloplaca saxicola 6. caloplaca biatorina 7. candelariella cf. .rhodax 8. collema auriforme 9. collema crispum 10. collema tenax 11. neocatapyrenium rhizinosum 12. peccania sp. 13. placidium lacinulatum 14. placidium rufescens 15. placidium squamulosum 16. rinodina guzzinii 17. toninia diffracta 18. toninia sedifolia, 19. thyrea sp. 20. thyrea cf. plicatissima.

تأثیر پساب های شهری و کشتارگاه بر روی رشد ریزجلبک های کلرلا ولگاریس و اسپیرولینا پلاتنسیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1390
  زینت چنگانی   سعید افشارزاده

چکیده فعالیت های انسانی تأثیر زیادی بر روی چرخه های بیوشیمیایی در سراسر جهان دارد. کشاورزی، شهرنشینی، صنعتی شدن و سایر تغییراتی که انسان به واسطه پیشرفت بر محیط زیست تحمیل می کند، ورود آب های غنی از مواد آلی و معدنی به خصوص ازت و فسفر را به چرخه های بیوشیمیایی افزایش می دهد. در مقایسه با پروسه های سنتی تصفیه فاضلاب که با تولید لجن، مواد کربنی آلی را به دی اکسید کربن تجزیه می کنند، گونه های جلبکی قادرند به صورت موثری در انواع پساب ها، به واسطه ی توانایی مصرف مقادیر فراوانی از کربن آلی، نیتروژن و فسفر معدنی موجود در پساب رشد کنند و در طی فتوسنتز همراه با مصرف دی اکسید کربن این ترکیبات را به ساختارهای سلولی مانند لیپیدها یا کربوهیدرات تبدیل نمایند. در این پژوهش رشد ریزجلبک های chlorella vulgaris وspirulina platensis در دو پساب شهری و صنعتی (کشتارگاه)، در دو حالت پساب پیش تیمار شده (پسابی که در ابتدا با کمک سانتریفیوژ و کاغذ های فیلتر تیمار و سپس اتوکلاو شد) و پساب پیش تیمار نشده (خام) نسبت به رشد در محیط کشت bg11 (شاهد) مورد مقایسه قرار گرفت. در راستای بررسی روند رشد، پارامترهای مختلف رشد از جمله شمارش سلولی، وزن خشک و محتوی کلروفیل a در هر دو ریزجلبک اندازه گیری شد. بررسی پارامترهای مختلف رشد در ریزجلبک c.vulgaris، همگی روند تقریباً مشابهی نشان دادند و حاکی از رشد مشابه این ریزجلبک در کلیه تیمارها در مقایسه با تیمار شاهد بودند. بیشترین وزن خشک متعلق به پساب شهری پیش تیمارشده می باشد و سایر تیمارها تفاوت معنی داری با تیمار شاهد ندارند. آنالیز تعداد سلول های شمارش شده نیز حاکی از آن بود که تعداد سلول در تیمارهای شاهد و پساب های پیش تیمارشده تفاوت چندانی ندارند، با این وجود بیشترین تعداد سلول متعلق به پساب پیش تیمارشده است. در مورد s.platensis مشاهده شد که رشد در تیمار شاهد بالاتر از سایر تیمارها است. با این حال از نظر وزن خشک سلولی و تعداد سلول با پساب پیش تیمارشده تفاوت ناچیزی دارد. تأثیر تیمارهای مختلف نیز بر ترکیبات سلولی دو ریزجلبک شامل محتوی لیپیدی و پروتئین کل نیز ارزیابی شد. تیمار شاهد در هر دو ریزجلبک بیشترین محتوی لیپیدی را نشان داد. با این وجود میزان چربی موجود در ریزجلبک های رشد یافته در تیمارهای خام شهری نزدیک به تیمار شاهد است. در مقابل محتوی پروتئینی ریزجلبک ها در تیمارهایی که میزان نیتروژن بالاتری دارند بیشتر بود. به طوری که در هر دو ریزجلبک مشاهده می شود در پساب پیش تیمار شده کشتارگاه سلول ها بیشترین درصد تجمع پروتئین را دارند. همچنین تأثیر رشد ریزجلبک ها بر روی پارامترهای bod، نیترات و فسفات در تیمارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در هر دو ریزجلبک بیشترین درصد حذف این آلاینده ها مربوط به پساب های پیش تیمار شده شهری و کمترین درصد حذف نیز مربوط به ریزجلبک اسپیرولینا در پساب خام کشتارگاه بدست آمد. با توجه به نتایج، مشخص می شود که پساب های پیش تیمار شده (شهری و کشتارگاه) می توانند جایگزین مناسبی برای محیط کشت های تجاری رایج در کشت این دو ریزجلبک استفاده شوند. کلید واژه ها: پساب شهری، پساب صنعتی، کلرلا ولگاریس، اسپیرولینا پلاتنسیس، تصفیه پساب، نیترات، فسفات

بررسی فلوریستیک ذخیره گاه جنگلی پشندگان (شهرستان فریدون شهر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1391
  فروغ حمیدی راد   سعید افشارزاده

ذخیره گاه پشندگان به وسعت 105 هکتار، در منطقه پشتکوه فریدون شهر در غرب استان اصفهان قرار گرفته است. این منطقه کوهستانی و در جهت شرقی- غربی قرار گرفته و ارتفاع آن نسبت به سطح دریا حدود 2387 تا 2401 متر است. میانگین بارندگی سالانه 600 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالیانه بین 5/32+ الی 5/17- درجه سانتیگراد است. هدف از این تحقیق بررسی پوشش گیاهی این ذخیره گاه و شناسایی فلور آن به منظور اعمال سیاست های حفاظتی و مدیریتی منابع طبیعی است. به منظور معرفی فلور منطقه از روش پیمایشی زمینی استفاده شد. طی بهار و تابستان سال های 1390 و 1391، پس از جمع آوری و سپس شناسایی نمونه های گیاهی لیستی از گونه ها به همراه کوروتیپ و شکل زیستی آن ها تهیه گردید. مجموعه رستنی های این منطقه دارای بالغ بر 102 گونه گیاهی متعلق به 80 جنس و 31 خانواده می باشد. از مجموع 31 خانواده، خانواده asteraceae با 8 جنس و 18 گونه، خانواده rosaceae با 7 جنس و 8 گونه، خانواده lamiaceae و poaceae هر کدام با 6 جنس و 6 گونه، خانواده fabaceae با 5 جنس و 9 گونه، خانواده brassicaceae با 5 جنس و 7 گونه، خانواده liliaceae با 5 جنس و 5 گونه و خانواده apiaceae با 5 جنس و 5 گونه به ترتیب بزرگ ترین خانواده ها را تشکیل می دهند. بزرگ ترین جنس های منطقه به ترتیب شامل centaurae با 5 گونه، scorzonera با 4 گونه، tragopogon و fibigia و silene و astragalus و medicago هر کدام با 3 گونه می باشند. در بین گیاهان شناسایی شده منطقه به ترتیب همی کریپتوفایت با 48 گونه (1/47%)، تروفایت با 22 گونه (6/21%)، فانروفایت با 15 گونه (7/14%)، ژئوفایت با 13 گونه (7/12%) و کامئوفایت با 4 گونه (9/3%) مهم ترین اشکال زیستی را تشکیل می دهند. بیشترین عناصر جغرافیایی فلور منطقه مربوط به ناحیه ایران و تورانی با 48 گونه (2/55%) می باشد. از این میان 11 گونه (23%) جز گیاهان انحصاری ایران و تورانی هستند و از مجموع 102 گونه گیاهی، 16 گونه (5/19% گونه های منطقه) بومی ایران هستند. علی رغم گزارش اداره منابع طبیعی، تعدادی از گونه های گیاهی گزارش شده در منطقه یافت نشدند.

بررسی فلوریستیکی ذخیره گاه گوه(شهرستان فریدونشهر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - پژوهشکده علوم گیاهی 1391
  منا فرجاد   سعید افشارزاده

پوشش گیاهی بخش مهمی از ساختار اکوسیستم طبیعی را تشکیل می دهد و تبلوری از اثرات متقابل عوامل محیطی متعدد می باشد. ذخیره گاه گوه با مساحت 110 هکتار در شمال غرب شهرستان فریدونشهر بین عرض جغرافیایی // 15 / 55 0 32 تا // 46 / 59 0 32 شمالی و طول جغرافیایی // 11 / 38 0 49 تا // 43 / 46 0 49 شرقی قرار گرفته است. ارتفاع این منطقه حداقل 1700 متر و حداکثر 3161 متر از سطح دریا می باشد. میانگین بارندگی سالانه 542 میلی متر و متوسط درجه حرارت سالیانه 45/15 درجه سانتی گراد است. هدف از این تحقیق بررسی پوشش گیاهی منطقه و شناسایی فلور آن است. به منظور معرفی فلور منطقه از روش پیمایشی زمینی استفاده شد. طی بهار و تابستان سال های 1390 و 1391، پس از جمع آوری و سپس شناسایی نمونه های گیاهی لیستی از گونه ها به همراه کوروتیپ و شکل زیستی آن ها تهیه گردید. مجموعاً 102 گونه متعلق به 82 جنس و 32 خانواده در منطقه شناسایی گردید. از مجموع 32 خانواده، خانوادهlamiaceae با 10 جنس و 12 گونه، خانواده apiaceae با 7 جنس و 8 گونه، خانوادهfabaceae با 6 جنس و 10 گونه، خانواده poaceae و rosaceae با 6 جنس و 8 گونه، asteraceae و brassicaceae با 6 جنس و 7 گونه، caryophyllaceae با 4 جنس و 7 گونه به ترتیب جزء بزرگترین خانواده های موجود در منطقه محسوب می شوند. بزرگترین جنس های منطقه به ترتیب شامل astragalus با 4 گونه، bromus ، onosma، cerasus، silene با 3 گونه، aethionema، bunium، medicago، scorzonera،salvia، stachys، tulipa، vaccaria، valerianella هر کدام با 2 گونه می باشند. بیشترین عناصر جغرافیایی فلور منطقه مربوط به ناحیه ایران وتورانی با 59 گونه (84/57%) می باشد که15گونه از آنها (7/14%) جزء گیاهان انحصاری ناحیه ایران و تورانی می باشند. در بین گیاهان شناسایی شده منطقه به ترتیب همی کریپتوفایت با 42 گونه (18/41 درصد)، تروفایت با 31 گونه (39/30 درصد)، فانروفایت با 14 گونه (72/13 درصد)، ژئوفایت با 11 گونه (78/10)، کامئوفایت با 4 گونه (92/3 درصد) مهم ترین اشکال زیستی را تشکیل می دهند. . با وجود جنگلی بودن ذخیره گاه، تعدادی از گونه های گیاهی در منطقه یافت نشدند. در حالی که اداره منابع طبیعی آن ها را گزارش کرده بود و این نیازمند تحقیقات بیشتری است. کلمات کلیدی : پوشش گیاهی، شکل زیستی، فلور، فریدونشهر، گوه

مطالعه مورفولوژی و تنوع ژنتیکی جلبک .chara l در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1391
  سید صدرالدین قایم مقامی   غلامرضا بلالی

کاروفیت ها گروهی از جلبک های سبز می باشند که بصورت غوطه ور در رودخانه ها، برکه ها و سایر زیستگاه های آبی راکد و جاری حضور دارند. مهم ترین جنس در این گروه از جلبک ها جنس chara l. می باشد. از آنجا که درکشور ایران نیز زیستگاه های آبی زیادی وجود دارد و در مورد خصوصیات ریخت شناسی، پراکنش و شناسایی اعضای این جنس درزیستگاه های آبی کشور مطالعات کمی صورت گرفته است، لذا در این پژوهش به مطالعه ریخت شناسی و تنوع وراثتی تعدادی از گونه های این جنس پرداخته شده است. بدین منظور، نمونه هایی از زیستگاه های آبی مختلف کشور جمع آوری گردید، بررسی های مورفولوژیک‍‍ی و تشریحی با کمک استریومیکروسکوپ و میکروسکوپ انجام شد. شناسایی نمونه ها طبق کلید های معتبر wood and imahori و moore انجام گردید که در این تحقیق 3 گونه متعلق به این جنس، گونه های chara vulgaris، c. gymnophylla و c. zeylanica شناسایی شدند، که گونه c. zeylanica اولین گزارش از ایران می باشد. سپس از برخی از صفات کلیدی مهم در شناسایی گونه های این جنس تعداد 42 صفت ریخت شناسی کیفی و کمّی مورد مطالعه انتخاب شدند و به منظور تحلیل داده های حاصل، آنالیز خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش ward و آنالیز مولفه اصلی انجام گردید که نشان داد بسیاری از صفات ریخت-شناختی مورد استفاده در شناسایی گونه ها به ویژه صفات کیفی در تفکیک گونه ها مناسب بودند و نتایج حاصل از این آنالیز ها، سه گونه شناسایی شده از طریق بررسی های مورفولوژیک را تائید نمودند. بعد از مطالعات ریخت شناسی استخراج dna از نمونه ها انجام گرفت و از 10 آغازگر rapd برای مطالعه تنوع ژنتیکی گونه های شناسایی شده استفاده شد که تنها 5 آغازگر rapd به کار برده شده در این تحقیق توانستند به خوبی گونه های این جنس را از هم تفکیک کنند و پلی مورفیسم چندانی درون گونه های این جنس مشاهده نشد. با استفاده از داده های مولکولی دندروگرامی رسم شد که روابط بین گونه ای جنس را مشخص کرد و در تطابق با دندروگرام حاصل از داده های مورفولوژیکی بود و مارکر rapd اعتبار صفات ریخت شناسی انتخاب شده را تایید نمود.

مطالعه بیوسیستماتیک جنس ( sargassum c. agardh. (phaeophyta, sargassaceae با استفاده از نشانگرهای ریخت شناسی و ملکولی در سواحل جنوبی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  معصومه شمس کهریزسنگی   غلامرضا بلالی

جنس sargassum c. agardh (سارگاسه)، یکی از مهمترین جنس ها در بین 41 جنس راسته فوکالس (فئوفیسه، هتروکنتوفایت ها) است. این جنس پراکنش وسیعی در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان داشته و جز اصلی فلور دریایی محسوب می گردد. به علت تغییرات فنوتیپی بالا، تاکسونومی این جنس در بین جلبک های قهوه ای بسیار مشکل است. در این تحقیق، نمونه هایی از سواحل جنوبی کشور جمع آوری گردید، مطالعات ریخت شناسی و تشریحی بر اساس کلید های شناسایی معتبر توسط استریومیکروسکوپ و برش گیری انجام شد. 19 گونه متعلق به زیر جنس سارگاسوم و بخشه های binderiana, malacocarpicae, ilicifolia, zygocarpicae, acanthocarpicae, sargassum، شناسایی شدندکه 7 گونه sargassum baccularia (mertens) c. a. agardh, s. binderi sonder, s. gemmiphorum tseng et lu, s. longifructum tseng et lu, s. henslowianum c. agardh, s. boveanum j. agardh var. aterrimum grunow and s. spinuligerum sonder. برای اولین بار برای ایران گزارش شدند. در مطالعات تاکسونومی، 47 صفت ریخت شناسی کیفی و کمّی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های حاصل، آنالیز خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش ward و آنالیز مولفه اصلی انجام گردید که نشان داد بسیاری از صفات ریخت شناسی مورد استفاده در شناسایی گونه ها به ویژه صفات کیفی در تفکیک گونه ها مناسب بودند. استخراج dna از نمونه ها به روش ctab انجام گرفت. برای مطالعه تنوع ژنتیکی با نشانگر rapd، از 20 آغازگر تنها 16آغازگر در این تحقیق توانستند به خوبی گونه های این جنس را از هم تفکیک کنند. در مجموع، 320 لوکوس در محدوده بین bp 3000-100 مشاهده و مقدار پلی مورفیسم ژنتیکی 94.8% برای هر لوکوس بدست آمد. بیشترین و کمترین تعداد باندها به ترتیب در آغازگر های s22،opa13، opn16 و opao4 و بالاترین آلل موثر (1.86( در آغازگر ترکیبی s58 opa13/ دیده شد. آنالیزamova نشان داد که تغییرات بین جمعیت ها (80.7%) بیشتر از درون جمعیت ها (19.3%) است. آغازگرهای opa13, s22, s2110, s58, opn16, s7, s1028 بیشترین تعداد گونه های سارگاسوم را شناسایی کردند. تاکنون مطالعه تبارشناختی بر روی این جنس در ایران صورت نگرفته است و این تحقیق اولین بررسی توالی های گونه های این جنس با دو نشانگر its2 و rbcls در سواحل جنوبی ایران است. آنالیز تبارشناختی هر یک از نشانگرهای ملکولی شامل توالی های ما با توالی های موجود در ژن بانک و نتایج حاصل شده توسط روش های ml کاملا" مشابه با سایر نتایج ذکر شده در منابع برای جنس سارگاسوم بود. این سیکوانس ها تشابه 100-90% در بین تاکسون های بررسی شده نشان دادند که تا حدود زیادی گونه های موجود در بخشه های مجزا را از یکدیگر تفکیک نمود که فیلوگرام های حاصل یک شاخه منوفیلیتیک را با گروه خواهر tutbinaria ornata نشان دادند. با این وجود، این نتایج نشانگر لزوم استفاده نشانگرهای ملکولی کارآمد، و نیز بررسی عوامل اکولوژی وجغرافیای زیستی برای درک بهتر تاکسون های موجود در سواحل ایران لازم است.

بررسی سیستماتیک و ترکیبات پلی فنلی جنس laurencia در سواحل استان هرمزگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  فروغ صالحی پور باورصاد   سعید افشارزاده

جنس laurencia از راسته ceramiales، خانواده rhodomelaceae و شاخه جلبک های قرمز می باشد که برای اولین بار در سال 1813 توسط lamouroux و تنها با هشت گونه شناسایی و معرفی شد. از این جنس امروزه 170 گونه گزارش شده است که اکثر اعضای آن در خطوط ساحلی مناطق حاره مثل جنوب ایران یافت می شوند. بسیاری از این گونه ها دارای مورفولوژی متغیری هستند که تنها از طریق ویژگی-های تولیدمثلی و تفاوت های آناتومی جزئی متمایز می شوند. تمایز گونه ای در جلبک های قرمز مخصوصا جنس laurencia به علت درجه بالای تنوع مورفولوژیکی بین افراد بسیار پیچیده و دشوار است. مشخص شده است که گونه های laurencia متابولیت های ثانویه هالوژن دار متنوع و منحصر به فردی را تولید می کنند. پایداری و ثبات این ویژگی و ارزش کموتاکسونومیک آن توسط مطالعات شیمیایی به اثبات رسیده است چرا که خصوصیات شیمیایی این گونه ها تحت شرایط متفاوت ثابت مانده و تغییری نمی کند. پس با استفاده از این متابولیت ها می توان ضوابط و معیارهایی برای تاکسونومی پیچیده این جنس استفاده کرد. تاکنون شناسایی و تاکسونومی اعضای این جنس در ایران تنها بر اساس صفات مورفولوژیک بوده است و گونه های معرفی شده مورد تردید می باشند و قابل ذکر است که چند گونه از این جنس تنها براساس صفات مورفولوژی معرفی شده است و از خصوصیات تشریحی و شیمیایی که ثبات بیشتری دارد، در شناسایی گونه ها استفاده ای نشده است. به منظور بررسی صفات آناتومیک به همراه صفات مورفولوژیک از چند ایستگاه در سواحل و جزایر خلیج فارس و از تاریخ تیرماه 91 تا خرداد 92 نمونه برداری انجام گرفت و در مجموع بر اساس بررسی صفات آناتومی و مورفولوژیکی و همچنین صفات شیمیایی، گونه های l. obtusa var. mollissima، l. obtusa var. compacta و laurencia dendroidea برای اولین بار شناسایی شدند. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از روش فولین - سیوکالتو می تواند به عنوان یک صفت تاکسونومی در تشخیص نهایی و تائید تمایز بین گونه ها و حتی واریته های این جنس مورد استفاده قرار بگیرد. به دلیل اینکه در روش فولین – سیوکالتو میزان مواد شیمیایی پایدار، اندازه گیری می شود، از این رو پس از مطالعات مورفولوژی و آناتومی، آنالیز مناسبی در تمایز گونه ها به شمار می آید، چرا که با بررسی مقدار پلی فنو ل های بین دو نمونه ی مورد مطالعه از گونه ی l. obtusa مشخص شد که تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند و در نهایت واریته ی l. obtusa var. mollissima از این گونه معرفی گردید.

بررسی سیستماتیک و ترکیبات پلی فنلی جنس padina در سواحل استان هرمزگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1392
  فرحناز جبل عاملی   سعید افشارزاده

جنس padina از جلبک های دریایی پرسلولی میباشد که به خانواده dictyotaceae، راستهdictyotales ، از جلبک های قهوه ای (phaeophyta) تعلق دارد. این جنس، یکی از مهمترین جنس های جلبک های قهوه ای می باشد که در اکثر دریاهای گرم دنیا مانند خلیج فارس و دریای عمان و مناطق جزر و مدی حضور دارد. این جنس در ابتدا توسط adanson در سال 1763 کشف شد و تا کنون 72 گونه در مناطق مختلف دنیا از این جنس شناسایی شده که 9- 6 گونه برای سواحل جنوبی ایران گزارش گردیده است. در ایران تا به حال چند گونه از padina در سواحل هرمزگان و سیستان و بلوچستان گزارش شده است. گونه هایpadina حاوی مقادیر زیادی از عناصر مختلف و منبع بسیار مهمی از کربنات کلسیم می باشند. گونه های متفاوت این جنس، دارای خواص آنتی باکتریایی، آنتی ویروسی و آنتی اکسیدانی به دلیل حضور متفاوت متابولیت های ثانویه (مانند ترکیبات پلی فنولی و کاروتنوئیدها) می باشند. شناسایی گونه های این جنس در ایران اساسا از طریق مطالعات مورفولوژی بوده است و از خصوصیات تشریحی و شیمیایی که از ثبات بیشتری برخوردار می باشند، در شناسایی گونه ها استفاده ای نشده است. به منظور بررسی صفات آناتومی و مورفولوژی، نمونه هایی از این جلبک از سواحل و جزایر خلیج فارس در تاریخ تیرماه 91 تا خرداد 92 جمع آوری گردید و در مجموع بر اساس بررسی صفات تشریحی و مورفولوژیکی و همچنین صفات شیمیایی، گونه های p. australis، p. tetrastromatica، p. antillarum، p. jonesii (گونه ی جدید)، p. pavonica وp. sp1 شناسایی شدند. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از روش فولین - سیوکالتو می تواند به عنوان یک صفت تاکسونومی در تشخیص نهایی گونه های این جنس مورد استفاده قرار بگیرد. به دلیل اینکه در روش فولین - سیوکالتو میزان مواد شیمیایی پایدار اندازه گیری می شود، از این رو پس از بررسی های مورفولوژی و آناتومی، آنالیز مناسبی در تمایز گونه ها به شمار می آید. در نهایت با بررسی مقدار متفاوت پلی فنولها بین نمونه ها مشخص شد که تفاوت معنی داری با هم دارند و 6 گونه ی مشخص شده از طریق صفات ریخت شناسی و تشریحی با میزان پلی فنول های متفاوت از یکدیگر تفکیک گردیدند.

بررسی اکولوژیکی گیاهان آبزی و ساحلی رودخانه زاینده رود در استان اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1386
  سمیه محقق طباطبایی   سعید افشارزاده

چکیده ندارد.

تعیین مشخصات مورفولوژیک و تاکسونومیک جلبک های رشته ای جمع آوری شده از شالیزارهای استان گلستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1386
  رقیه سیاه بالایی   سعید افشارزاده

چکیده ندارد.

بررسی تنوع درون گونه ای و بین گونه ای جنس echinochloa p.beauv. در استان اصفهان بر اساس شاخص های مورفولوژیکی، اکولوژیکی و نشانگر rapd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1387
  مهسا اصغری   سعید افشارزاده

چکیده ندارد.

بررسی تنوع درون گونه ای و بین گونه ای جنس typha l. در رودخانه زاینده رود بر اساس شاخصه های اکولوژیکی، ریخت شناسی و نشانگر مولکولی rapd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1387
  الهام رنگی پور   سعید افشارزاده

چکیده ندارد.

بررسی پوشش گیاهی منطقه امن گلستانک در البرز مرکزی (استان مازندران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1387
  رضا نادری   سعید افشارزاده

چکیده ندارد.

بررسی نحوه توارث چهار خصوصیت متفاوت در جو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1370
  سعید افشارزاده   بهمن پیراسته

نحوه توارث ارتفاع بوته، تعداد ردیف بذر در هر بند خوشه، رنگ بذر و سرعصائی یا مستقیم بودن خوشه در شش رقم جو به نامهای کارون، زرجو، والفجر، سنجا، پرانتیس و کروانا ˆˆ مزورکا با انجام تلاقی های متقابل و یکطرفه در نسل f1 مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت . طبق نتایج ارتفاع بوته در اکثر تلاقی های ارقام پاکوتاه × پابلند توسط ژنهایی با غالبیت جزئی، و تنها در تلاقی زرجو 8 کروانا ˆˆ مزورکا توسط ژنهایی با غالبیت کامل کنترل می گردد. بدین ترتیب به نظر می رسد که ارتفاع بوته در رقم پاکوتاه کروانا ˆˆ مزورکا بوسیله ژنهای مغلوب تعیین می شود. در تلاقیهای ارقام پاکوتاه × پاکوتاه و ارقام متوسط × پاکوتاه هتروزیس برای ارتفاع مشاهده گردید که احتمالا" ناشی از اثر فوق غالبیت ژنهاست و نشان می دهد که ژنهای پاکوتاهی در ارقام مزبور، متفاوت می باشند. نتایج حاصل از کلیه تلاقیهای ارقام دو ردیفه × شش ردیفه غالبیت خصوصیت دو ردیفه بودن خوشه را در نسل f1 نشان داد. رنگ سیاه بذر در کلیه نتایج نسل اول به رنگ زرد غالبیت دارد. در گیاهان f1 حاصل از تلاقی های ارقام خوشه سرعصایی × خوشه مستقیم، فنوتیپ های مختلفی از حالت سرعصائی تا مستقیم ملاحظه گردید که مبین این است که آللهای متفاوتی با اثرات غالبیت و افزایشی در کنترل این خصوصیت دخالت دارند.