نام پژوهشگر: علی اکبر عبادی
پرستو عبدی دانیال کهریزی
بالطبع بهینه سازی کشت شرایط کشت بساک بعنوان یکی از روش های بیوتکنولوژیکی مهم برای تولید گیاهان هاپلوئید جهت به نژادی دارای اهمیت زیادی است. در این تحقیق تاثیر ژنوتیپ، پیش تیمار سرمایی و محیط کشت القا بر روی پاسخ دهی کشت بساک جو بررسی شد. در این خصوص، به منظور تعیین مدت زمان بهینه پیش تیمار سرمایی، قبل از کشت بساک ها سنبله ها با دوره های یک هفته، دو هفته، سه هفته و چهار هفته در دمای 4 درجه سانتی گراد نگه داری شدند. کال زایی در محیط کشت fhg حاوی سطوح مختلف 2,4-d(1،2 و 3 میلی گرم بر لیتر) با ترکیب با کینیتین (1/0 میلی گرم بر لیتر) صورت گرفت. بسته به دو ژنوتیپ مورد بررسی، پس از حدود 6-4 هفته بساک هااقدام به تولید کالوس نمودند. کالوس ها سپس به محیط باززایی ms حاوی 2,4-d 1 میلی گرم بر لیتر و bap، 5 میلی گرم بر لیتر منتقل شدند. جنین ها حدود 45-35 روز از بساک ها تولید گشتند. سپس، صفات درصد کالوس القاء شده، درصد کل گیاهچههای باززایی شده (باززایی کل)، درصد گیاهچههای سبز باززایی شده و درصد گیاهچههای آلبینو باززایی شده، تعیین شدند. با رشد گیاهان سبز، به طول حدود 3 - 2 سانتی-متر امکان انتقال به لولههای آزمایش با همان محیط باززایی قبلی و حذف تمامی هورمونها فراهم گشت. سپس هنگامی که ارتفاع گیاهچهها حدود 10 سانتی متر رسید، به گلدان های کوچک با خاک استریل منتقل گردیدند. کلیه آزمایشات انجام شده به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار برای هر نمونه صورت گرفت. بررسی نتایج حاصله نشانگر وجود اختلاف معنی داری بین سطوح عوامل مورد بررسی (ژنوتیپ، پیش تیمار سرمایی و غلظت های مختلف2,4-d ) با تمامی پارامترهای آندروژنیک ( کالوس زایی، گیاه سبز، گیاه آلبینو و باززایی کل) بود. مقایسه دو ژنوتیپ مورد بررسی ژنوتیپ پاسخ آندروژنز بهتری را از خود نشان داد. همچنین از بین پیش تیمارهای سرمایی مورد استفاده در این تحقیق پیش تیمار سرمایی 14 روز مناسب ترین پیش تیمار برای پاسخ به آندروژنز تشخیص داده شد. همچنین کالوس زایی مطلوب در غلظت 2,4-d l mg/3 و باززایی بهینه گیاه سبز در 2,4- d l mg/ 1 مشاهده گردید. بنابراین استفاده از ژنوتیپ g1 با پیش تیمار سرمایی 14 روز و استفاده از محیط کشت القا fhg حاوی 2,4-d 1 میلی گرم بر لیتر باعث بیشترین میزان باززایی گیاه سبز می شود.
ندا مهرابی دانیال کهریزی
بهبود تولید هاپلوییدی از طریق کشت بافت، از دستاورد ها ی جدید بیوتکنولوژی گیاهی می باشد، که جهت تسریع برنامه های اصلاحی به صورت عملی بکار گرفته شده است. در این آزمایش تاثیر پیش تیمار سرمایی و محیط کشت القاء بر روی پاسخ به کشت بساک دو ژنوتیپ گندم هگزاپلوئید (triticum aestivum l) پاییزه ایرانی مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان بخشنده در گلخانه ی کنترل شده ای تحت شدت نور 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و دمای 15/25 درجه سانتی گراد (شب / روز) کشت شدند. سنبله ها قبل از کشت بساک در سه دوره ی یک، دو و سه هفته در دمای 4 درجه سانتیگراد و در تاریکی پیش تیمار شدند. بساکها، پس از انجام تیمار سرما برروی محیط کشت chb حاوی سطوح مختلف 2,4-d با غلظت 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر و kinetin با غلظت 1/0 میلی گرم در لیتر منتقل شدند. بسته به ژنوتیپ مورد بررسی، پس از حدود 45-35 روز، بساکها تولید جنین یا کالوس نمودند. که صفت درصد جنین یا کالوس القاء شده مطابق تعیین شد. کالوسها و جنینهای حدود 1-3 میلیمتر به محیط کـشت ms حاوی 1 میلی گرم بر لیتر 2,4-d و 5 میلی گرم بر لیتر bap انتـــقال داده، تا تولید گیاهچه کنند. درصد کل گیاهچههای باززایی شده (باززایی کل)، درصد گیاهچههای سبز باززایی و درصد گیاهچههای آلبینو باززایی شده با رشد گیاهان سبز به طول حدود 2-3 سانتیمتر، امکان انتقال به لولههای آزمایش با همان محیط باززایی قبلی حذف تمامی تمامی هورمونها فراهم گردید. و در نهایت گیاهچههای با ارتفاع حدود 10 سانتی متر به گلدان های کوچک با خاک استریل منتقل شدند. آزمایش های انجام شده در این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی (crd) با سه تکرار برای هر نمونه صورت گرفت. مطابق با نتایج حاصل از تجزیه های آماری، اختلاف معنی داری بین سطوح عوامل مورد بررسی (ژنوتیپ، پیش-تیمار سرمایی و غلظت های 2,4-d برای تمامی پارامترهای آندروژنیک (القاء کالوس، باززایی گیاه سبز و آلبینو) وجود داشت. در این رابطه اثرات متقابل تاثیر ضعیفی از خود نشان دادند. در بین دو ژنوتیپ، ژنوتیپ شماره 1 پاسخ بالاتری را به آندروژنز نشان داد. همچنین آندروژنز مطلوبی در2 mg/l 2,4-d و 7 روز پیش تیمار سرمایی (عوامل حد واسط) مشاهده شد. غلظت 3 میلی گرم در لیتز 2,4-d در هر سه سطح پیش تیمار سرمایی اختلاف معنی داری ندارند و بالاترین میزان کالوس زایی برای اثر متقابل پیش تیمار درمحیط را نشان داد(19%). نتیجه مذکور اثبات کرد که پیش تیمار سرمایی سنبله به همراه غلظت هورمون در محیط کشت القاء، برای بهینه شدن پاسخ کشت بساک واریته های گندم ضروری می باشد. افزایش غلظت 2,4-d محیط کشت القاء و طول دوره پیش تیمار سرمایی باعث افزایش باززایی کل می شود. ولی این باززایی بیشتر به صورت آلبینو ظهور می یابد، پس حد متعادلی از این عوامل باید به کار گرفته شود.
سمیرا رییسی دهکردی -
تنوع ژنتیکی 31 جدایه باکتری xanthomonas arboricola pv. pruni جدا شده از درختان میوه هسته دار که طی سال های 1383-1382 از استان گیلان نمونه برداری و شناسایی شده بودند، با استفاده از نشانگرهای aflp تغییر یافته مورد ارزیابی قرار گرفتند. این کار به منظور بررسی ساختاری جمعیت این باکتری، تنوع ژنتیکی آن و مقایسه پروفایل ژنتیکی این باکتری با سایر باکتری ها صورت گرفت. یک جدایه از باکتری pseudomonas syringae pv. syringae جدا شده از گندم و 2 جدایه x. axonopodis pv. citri وx. arboricola pv. juglandis به عنوان جدایه های خارج از گروه (outgroup) درنظرگرفته شدند. استخراج dna به روش ون ایس و همکاران(1989) صورت گرفت. تهیه و هضم آداپتور، هضم dna واتصال آن به آداپتور هضم شده صورت گرفت. دوازده آغازگر اختصاصی برای تکثیر dna به کارگرفته شد. جدا سازی قطعات حاصل از تکثیر روی ژل آگاروز 5/1 درصد صورت گرفت. دوازده آغازگر به کار گرفته شده، درمجموع 285 نوار چند شکل ایجاد کردند. آغازگر 35 و36 با 30 باند و آغازگر 4 و 18 با 19 باند بیشترین و کمترین قطعات تکثیری را به خود اختصاص دادند. آغازگر12 و 18 به ترتیب با 30/0 و 15/0 بیشترین و کمترین مقدار تنوع ژنی نی (h)، آغازگر12 و 18 به ترتیب با 30/0 و 15/0 بیشترین و کمترین مقدار محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) و آغازگر 12 و 18 به ترتیب با 47/0 و 27/0 بیشترین و کمترین میزان شاخص شانون را به خود اختصاص دادند. ماتریس تشابه بین ژنوتیپ ها با استفاده از ضریب تطابق ساده ترسیم و تجزیه خوشه ای به روش upgma انجام شد. نتایج نشان داد که با سطح تشابه 77 درصد جدایه ها در 6 گروه مجزا قرار گرفتند. جدایه p. s. pv. syringae و x. ax. pv. citri هر کدام به طور جداگانه درگروه های مجزا و تمام جدایه های x. arboricola در 4 گروه دیگر قرار گرفتند. نشانگرهایaflp تنوع ژنتیکی بین جدایه های این باکتری را نشان دادند. ارتباطی بین گروه بندی جدایه ها با استفاده از الگوهای باندیaflp و گونه گیاه میزبان و منطقه جغرافیایی وجود نداشت. اما نشانگرaflp جدایه های باکتری سایرگونه های جدا شده از میزبان های غیر هسته دار را به خوبی از جدایه های x. arboricola pv. pruni - جدا شده از درختان میوه هسته دار- متمایز کرد. تنوع بین جمعیتی از تنوع درون جمعیتی بیشتر است. بیشترین فاصله ژنتیکی بر اساس شاخص nei بدون احتساب اریبی و با احتساب اریبی بین جمعیت گوجه سبز و گروه خارجی وجود دارد و بیشترین تشابه ژنتیکی بر اساس شاخص nei بدون احتساب اریبی و با احتساب اریبی بین جمعیت های آلو و گیلاس دیده می شود. بالا بودن میزان تشابه ژنتیکی بین جمعیت های باکتری جدا شده از گونه های مختلف هسته داران را می توان به یکسان بودن منطقه جغرافیایی و اقلیمی جدایه ها و نیز تشابه بسیار زیاد گونه گیاهان میزبان (درختان میوه هسته دار) نسبت داد.
رقیه حبیبی سید علی الهی نیا
باکتری pseudomonas syringae pv. syringae از عوامل بیماری زای گیاهی بوده که در ایران باعث بیماری سوختگی باکتریایی برگ گندم و پوسیدگی غلاف برنج می شود. در این مطالعه، جهت بررسی تنوع ژنتیکی 60 جدایه p. s. pv. syringae که از مناطق مختلف استان گیلان از گندم و برنج جداسازی شده بودند، توسط 12 نشانگر aflp مورد مطالعه قرار گرفت. محصول حاصل از روش aflp، با الکتروفورز روی ژل آگارز 5/1 درصد تفکیک شد. بیشترین مقدار محتوای اطلاعات چند شکل در آغازگر 36 دیده شد. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای به روش upgma با استفاده از نرم افزار ntsys نشان داد که جدایه های p. s. pv. syringae به چهار گروه مجزا در سطح تشابه 70 درصد تفکیک می شوند. تجزیه ژنتیکی جمعیت های مورد بررسی (prf: جدایه های مزرعه برنج، prp: خوشه ی برنج، prn: خزانه ی برنج و pw: گندم) نشان داد که بیشترین تشابه ژنتیکی بین جدایه های حاصل از خوشه ی برنج و گندم وجود دارد، در حالی که جدایه های حاصل از مزرعه برنج بیشترین فاصله ژنتیکی را با سایر جمعیت ها نشان داد. نتایج این تحقیق نشان داد که نشانگرهای aflp بطور موثری قادرند تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیت های مورد مطالعه را به خوبی نشان دهند، در حالی که همه ی آنها از قدرت بیماری زایی مشابهی برخوردار بودند. احتمالا شرایط آب و هوایی و محل نمونه برداری متفاوت جدایه ها، علت اصلی تفاوت آنها از یکدیگر بود.
مینا حمیدی خسرقی علیرضا معرفت
بیماری آتشک که بر اثر باکتری e.amylovoraایجاد می شود یکی از مهم ترین بیماری های سیب و گلابی در سراسر جهان است. عامل بیماری طی سال های گذشته از مناطق مختلف ایران گزارش شده است. در این مطالعه، تنوع ژنتیکی 54 جدایه e.amylovora که از میزبان ها و مناطق مختلف ایران جداسازی شده بودند توسط 12 نشانگر aflp مورد مطالعه قرار گرفت. جداسازی قطعات حاصل ازتکثیر روی ژل آگارز5/1 درصد صورت گرفت. 12 آغازگر به کار گرفته شده در مجموع 273 نوار چند شکل ایجاد کردند. بیشترین محتوای اطلاعات چندشکل در آغازگر 7 دیده شد. نتایج تجزیه خوشه ای جدایه ها به روش upgma با استفاده از نرم افزار ntysis نشان داد که جدایه های e.amylovoraدر سطح تشابه 73 درصد به هفت گروه تفکیک شدند. تجزیه ژنتیکی جمعیت های مورد بررسی (آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، سمنان، خراسان و لرستان) نشان داد که بیشترین تشابه ژنتیکی بین جدایه های استان خراسان و لرستان وجود دارد، در حالی که جدایه های آذربایجان شرقی بیشترین فاصله ژنتیکی را با سایر جمعیت ها نشان داد. به طور کلی نشانگرهای aflp به کار رفته در این تحقیق به طور موثری تنوع ژنتیکی جدایه ها را نشان دادند، در حالیکه همه آنها از قدرت بیماریزایی مشابهی برخوردار بودند.در مجموع نشانگرها نتوانستند تفکیکی براساس میزبان ایجاد کنند، اما جدایه ها بر اساس منطقه جداسازی آنها تا حدود زیادی تفکیک شدند.
محمد علیزاده رضا شیرزادیان خرم آباد
با توجه به اهمیت ویژگی های گل و دانه در برنج و تاثیر آنها بر عملکرد و کیفیت ظاهری دانه جهت یافتن نشانگرهای آگاهی بخش (informative) با صفات طول و عرض دانه، طول و عرض لما و پالئا، طول ریشک، جرم حجمی، درصد پروتئین و درصد ترک روی 48 ژنوتیپ منتخب از موسسه تحقیقات برنج کشور، از 18 نشانگر ssrاستفاده شد. تجزیه خوشه ای به روش حداقل واریانس وارد 48 ژنوتیپ مورد مطالعه را بر اساس صفات مورفولوژیکی در 4 گروه به ترتیب شامل 24، 3، 16 و 5 ژنوتیپ در هر گروه می باشد، قرار داد. تکثیر dna براساس آغازگر مورد استفاده، 62 آلل در 48 ژنوتیپ تولید کردند که میانگین تعداد آلل ها 3/3 برای هر آغازگر بود. از بین آغازگرهای مورد استفاده، آغازگرهای rm112 و rm315 با 5 آلل بیشترین و آغازگرهای rm288 و rm252 با 2 آلل کمترین تعداد آلل چندشکل را ایجاد نمودند. pic نشانگرها بین 1/0 تا 49/0 و mi از 3/0 تا 83/1 متغیر بود. تجزیه خوشه ای بر اساس داده های مولکولی به روش upgma، 48 ژنوتیپ مورد مطالعه را در 4 گروه قرار داد که به ترتیب شامل 6، 6، 33 و 5 ژنوتیپ در هر گروه بود. صحت گروه بندی حاصل از تجزیه خوشه ای توسط تابع تشخیص کانونی به روش خطی فیشر 100 درصد تایید شد. برای شناسایی نشانگرهای مثبت مرتبط با صفات مورفولوژیک مورد مطالعه، تجزیه رگرسیون گام به گام بین داده های ملکولی به عنوان متغیرهای مستقل و صفات مورفولوژیک به عنوان متغیرهای وابسته انجام گرفت. بیشترین نشانگرهای مثبت مرتبط با صفات برای طول دانه، طول ریشک و درصد ترک و کمترین تعداد نشانگر مثبت برای عرض دانه، عرض لما و جرم حجمی شناسایی شد. بیشترین تغییرات مربوط به صفت عرض دانه (98 درصد) توسط نشانگر rm282 تببین شد، در حالیکه آغازگر rm6283 فقط 6 درصد از تغییرات مربوط به عرض پالئا را تببین می کند. با توجه به اینکه اکثر آغازگرهای مورد استفاده روی صفات مورد مطالعه موثر بودند، بنابراین به احتمال زیاد بتوان از این آغازگرها همراه با اطلاعات مربوط به صفات مورفولوژیک در اصلاح ارقام برنج و شناسایی والدین مناسب برای تولید ارقام هیبرید استفاده کرد.
علی اکبر عبادی عزت اله فرشادفر
به منظور تجزیه ژنتیکی و شناسایی qtlهای کنترل کننده شاخص های مرتبط با کیفیت پخت و خوراک در برنج، از 144 لاین خویش آمیخته نوترکیب (f8، f9 و f10) حاصل از تلاقی دو رقم هاشمی (یک واریته محلی با کیفیت پخت و خوراک خوب) و نعمت (یک واریته اصلاح شده با کیفیت پخت و خوراک نامطلوب) در طی سال های 1388، 1389 و 1390 استفاده شد. برای بررسی چند شکلی بین والدین از تعداد 500 نشانگر ریزماهواره استفاده شد که از این تعداد، 178 نشانگر چند شکل بودند که برای تهیه نقشه پیوستگی جمعیت روی لاین های خویش آمیخته نوترکیب مورد بررسی قرار گرفتند. نقشه پیوستگی بر اساس 171 نشانگر ریزماهواره ترسیم شد که طول آن در حدود 1590 سانتی مورگان با میانگین فاصله 3/9 سانتی مورگان بین هر جفت نشانگر بود. در مجموع پنجاه و چهار qtl برای صفات مورد بررسی در طی سه سال با استفاده از روش مکان یابی فاصله ای مرکب فراگیر (icim) شناسایی گردید که از حداقل سه تا حداکثر هشت qtl کنترل هر صفت را بر عهده داشتند و برای هر کدام از صفات یک qtl در هر سه سال تکرار شد. علاوه بر آن 6 خوشه qtl برای صفات مورد بررسی مشاهده شد که دو خوشه qtl نزدیک به جایگاه ژن واکسی روی کروموزوم 6 قرار داشتند که شامل هفت qtl qac6a ،qhpv6b ، qhpv6d، qbdv6a، qcsv6b، qcpv6b و qpet6b بودند و به ترتیب صفات میزان آمیلوز، حداقل چسبندگی، فروریختگی چسبندگی، قوام چسبندگی، چسبندگی نهایی و مدت زمان تا حداکثر چسبندگی را کنترل کردند. یک خوشه qtl دیگر در نزدیکی جایگاه ژن آلکالین روی کروموزوم 6 شناسایی شد که شامل چهار qtl qgt6a، qcpv6a، qcsv6a و qsbv6 بودند و به ترتیب صفات درجه حرارت ژلاتینی شدن، چسبندگی نهایی، قوام چسبندگی و پس روی چسبندگی را کنترل کردند. qtl های دارای اثر افزایشی اصلی و اپیستازی با تجزیه qtl با مدل ترکیبی بر اساس مکان یابی فاصله ای مرکب (mcim) شناسایی شدند. در مجموع هیجده qtl دارای اثر افزایشی اصلی برای 10 صفت مورد بررسی بوسیله این روش شناسایی گردید که اغلب آنها روی کروموزوم 6 قرار داشتند و توسط روش icim در دو یا سه سال نیز شناسایی شده بودند. در برخی از qtl های شناسایی شده اثر متقابل qtl × محیط معنی دار بود. به طوری که تنوع فنوتیپی توجیه شده بوسیله این اثر متقابل برای هر صفت از 09/0 تا 14/8 متغییر بود. qtlهای دارای اثرات اپیستازی نیز در تمامی صفات مورد بررسی شناسایی گردید. بیشترین qtl های دارای اثرات اپیستازی در صفت پس روی چسبندگی شناسایی شد که توانستند 86/23 درصد از تنوع فنوتیپی این صفت را کنترل کنند. به طور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اغلب صفات موثر در کیفیت پخت و خوراک برنج توسط نواحی ژن های واکسی و آلکالین روی کروموزوم 6 کنترل می شوند و از اینرو نشانگرهای همبسته با این دو جایگاه ژنی می توانند در برنامه های انتخاب به کمک نشانگرهای ملکولی (mas) مورد استفاده قرار گیرند. برای هر صفت حداقل یک qtl جدید که قبلا گزارش نشده بود، برای اولین بار در این تحقیق شناسایی شد.
سلمان گودرزی بابک ربیعی
در این پژوهش، نقشه پیوستگی نشانگرهای ssr و aflp در یک جمعیت ril(f7)152 فردی حاصل از تلاقی دو رقم برنج ایرانی به نام های سپیدرود و غریب تهیه و از نقشه حاصل جهت شناسایی qtlهای کنترل کننده صفات مورفولوژیک مرتبط با عملکرد دانهو کیفیت دانه استفاده شد.طول نقشه 111نشانگری حاصل، شامل ?? نشانگر ssr و?? نشانگرaflp، 2/830 سانتی مورگان با متوسط فاصله 48/7 سانتی مورگان بین نشانگرهای مجاور بود. در تجزیه qtl بر مبنای روش تجزیه تک نشانگری،چون فاصله شناسایی نمی شود، بلکه هر نشانگر به صورت انفرادی بررسی می شود. بنابراین، در مجموع 55نشانگر شناسایی شد که احتمالاً با qtlهای کنترل کننده ??صفت مورفولوژیک مرتبط با عملکرد دانه دانه پیوسته بودند. این درحالی بود که در روش مکان یابی فاصله ای، تعداد 28 فاصله واجد تعداد 31qtlو در روش مکان یابی فاصله ای مرکب، تعداد 22 فاصله نشانگری واجد تعداد 37qtl که کنترل ?? صفت مورفولوژیک مرتبط با عملکرد دانهرابر عهده داشتند، شناسایی شد. از سی و هفت qtl شناسایی شده در روش مکان یابی فاصله ای مرکب، دوqtl برای عملکرد دانه در هکتار، پنج qtl برای تعداد خوشه چه پوک در خوشه، یک qtl برای تعداد دانه یا خوشهچه پر در خوشه، ششqtl برای وزن هزاردانه، دوqtl برای تاریخ گل دهی، ششqtl برای تعداد خوشه در بوته، هشتqtl برای طول خوشه و پنجqtl برای ارتفاع بوته مکان یابی شد. برای صفات مرتبط باکیفیت دانه در روش تجزیه تک نشانگری، در مجموع 21نشانگر شناسایی شد که احتمالاً با qtlهای کنترل کننده5 صفت مورد نظر پیوسته بودند، درحالی که در روش مکان یابی فاصله ای، 12 فاصله واجد تعداد 27qtlبرای 5 صفت مورد نظر شناسایی شد و این در حالی بود که در روش مکان یابی فاصله ای مرکب، نیز در مجموع14 فاصله واجد تعداد 29qtl که کنترل 5 صفت مربوطه را بر عهده داشتند، شناسایی شد.از بیست و نه qtl شناسایی شده در روش مکان یابی فاصله ای مرکب، هفتqtl برای مقدار آمیلوز، هفت qtl برای قوام ژل، هفتqtl برای دمای ژلاتینی شدن، دوqtl برای طول دانه و ششqtl برای عرض دانه بودند. qtlهای مکان یابی شده در برخی از نواحی کروموزومی خاص، درصد بالایی از تنوع فنوتیپی صفات مربوطه را توجیه کردند که این امر امکان استفاده از این qtlها و نشانگرهای دارای پیوستگی قوی با آن ها را در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر (mas) میسر می سازد.
سهیلا نیک زاده طالبی علی اعلمی
جوانه زنی پیش از برداشت یکی از عوامل کاهش عملکرد و کیفیت محصول برنج در شرایط آب و هوایی مرطوب و دارای بارندگی در زمان برداشت می باشد به منظور بررسی این صفت 36 ژنوتیپ بومی ایرانی، اصلاح شده و خارجی در بهارسال1392 ازنظر صفت جوانه زنی پیش از برداشتو سایر صفات دانهمورد ارزیابی مورفولوژیکی و مولکولی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس ساده صفات نشان داد که کلیه ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر تمامی خصوصیات مورفولوژیک و بیوشیمیایی دانه برنج دارای اختلاف بسیار معنی داری بودند. مقایسه میانگین ها نشان داد، ژنوتیپ بومی دم سفید کمترین و رقم اصلاح شده درفک بیشترین میزان جوانه زنی پیش از برداشت را به خود اختصاص دادند (به ترتیب 6/1 و 3/56 درصد). طبق نتایج تجزیه واریانس فنوتیپی و ژنوتیپی، صفات محتوای پروتئین دانه و ارتفاع بوته بیشترین واریانس فنوتیپی و ژنوتیپی را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنوتیپی نشان داد کهدرصد جوانه زنی پیش از برداشت با فراوانی دانه جوانه زده در طول خوشه و میزان فعالیت آلفاآمیلاز همبستگی ژنوتیپی و فنوتیپی مثبت و معنی دار و همبستگی ژنوتیپی منفی و معنی داری با ضخامت پالئا دارد.طبق نتایج تجزیه مولکولی، picنشانگرها بین 05/0 تا 81/0، شاخص شانون بین 13/0 تا 76/1 و ضریب نی 05/0 تا 82/0 متغیر بود.در مقایسه کلی نشانگرهای rm481 وپس از آن rm164 و rm220 بیشترین تنوع و نشانگر rm282 کمترین تنوع را به خود اختصاص دادند.تجزیه گام به گام، صفت جوانه زنی پیش از برداشت به عنوان متغیر وابسته و سایر صفات به عنوان متغیر مستقل نشان داد که 4/78 درصد تغییرات این صفت توسط میزان فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز (7/74درصد) و درصد باروری (7/3درصد) توجیه شد.گروه بندی ژنوتیپ هابر اساس داده های مولکولی با روشupgma ژنوتیپ ها را به سه گروه تقسیم بندی کرد که در گروه اول، دو ژنوتیپ، گروه دوم 23 ژنوتیپ و گروه سوم 11 ژنوتیپ قرار گرفتند.بطور کلی می توان بیان داشت علاوه بر صفت خواب بذر، میزان فعالیت آلفا آمیلاز یک صفت مهم مرتبط با جوانه زنی پیش از برداشت می باشد. نتایج این آزمایش نشان داد که در برنامه های اصلاحی، ارقام بومی بهترین گزینه به منظور انتقال افزایش مقاومت به جوانه زنی پیش از برداشت برنج می باشند.
سیده مریم کاظمی علی اکبر عبادی
به منظور کنترل بهتر و راحت تر علف های هرز و کم کردن هزینه، در این تحقیق امکان تولید لاین برنج مقاوم به علف کش عمومی گلایفوسیت از طریق موتاسیون شیمیایی در کالوس های به دست آمده از کشت بافت جنین کامل موردبررسی قرار گرفت. ابتدا کالوس زایی سه رقم برنج (هاشمی، علی کاظمی و خزر) با استفاده از کشت جنین بالغ در محیط کشت ام اس، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شد. سپس به منظور ایجاد موتاسیون در کالوس های حاصل یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور رقم (در سه سطح) و مدت زمان تیمار با ماده شیمیایی اتیل متان سولفونات با غلظت نیم درصد در چهار سطح (0، 2، 4 و 8 ساعت) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه داده ها نشان داد که اثر رقم در صفت درصد کالوس زایی معنی دار بود همچنین اثر مدت زمان تیمار با اتیل متان سولفانات در صفت درصد کالوس سالم معنی دار بود.
زهرا مهری بادلو بابک ربیعی
انتخاب والدین مناسب به منظور تهیه هیبرید های برنج با عمکرد دانه و کیفیت پخت بالا اهمیت زیادی دارد. در این مطالعه از 24 نشانگر ریز ماهواره در 50 ژنوتیپ برنج بومی، اصلاح شده و خارجی برای گروه بندی ارقام برنج استفاده شد. همچنین 11 صفت مرتبط به عملکرد دانه و 3 صفت مرتبط با کیفیت پخت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمامی صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز تا 50% گلدهی، تعداد پنجه بارور، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، وزن هزار دانه، تعداد دانه پر و پوک در خوشه، درصد باروری خوشه، میزان آمیلوز، قوام ژل و دمای ژلاتینه شدن دارای اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد بودند. نتایج تجزیه رگرسیون بین عملکرد و سایر صفات مورد بررسی نشان داد که تعداد پنجه بارور، تعداد دانه پر در خوشه و ارتفاع بوته به ترتیب بیشترین میزان تغییرات عملکرد را توجیه کردند. تجزیه خوشه ای به روش وارد، ژنوتیپ های مورد مطالعه را به 3 گروه تقسیم کرد. گروه اول شامل 20 رقم بومی، 3 رقم خارجی و 1 رقم اصلاح شده. گروه دوم شامل 3 رقم خارجی و 2 رقم اصلاح شده و گروه سوم شامل11 رقم اصلاح شده، 5 رقم خارجی و 5 رقم بومی بود. گروه اول و سوم بیشترین فاصله را از هم داشتند. بر اساس اطلاعات حاصل از24 نشانگر مورد بررسی مشاهده گردید که در مجموع 117 آلل چند شکل با میانگین 875/4 آلل به ازای هر جفت آغازگر تکثیر شد. کمترین تعداد مربوط به نشانگر های rm5654 و rm26 با 2 آلل و بیشترین آن به ترتیب مربوط به نشانگر های rm228 و rm229 با 9 و 8 آلل بود. میانگین تعداد آلل موثر 248/3 بود که rm26 وrm5654 به ترتیب با داشتن مقادیر 04/1 و 083/1 کمترین و نشانگر های rm210 و rm229 با داشتن مقادیر 538/5 و 347/5 بیشترین مقادیر را دارا بودند. میزان تنوع ژنی و محتوای اطلاعات چند شکل نشان داد که نشانگر های rm210 و rm229 بالاترین و نشانگر های rm5654 و rm26 کمترین میزان را داشتند. دسته بندی ژنوتیپ ها با استفاده ازتجزیه خوشه ای با ضریب تشابه جاکارد و روش upgma ژنوتیپ ها را در 7 گروه تقسیم بندی کرد. محاسبه ضریب مانتل نشان داد که میزان ارتباط بین ماتریس های تشابه حاصل از صفات کمی و داده های مولکولی برابر با 025/0 می باشد. تلاقی بین ژنوتیپ های صدری × ir36، صدری × norin 22، آبجی بوجی × ir36، آمل 3 ir36 ×، دم سیاه × ir36، سپید رود × آمل 3، آمل 3 × دم سیاه، خزر × norin 22، دم سیاه × norin 22 و صالح × دم سیاه را برای حصول هیبرد هایی با عملکرد دانه وکیفیت پخت بالا را می توان مناسب دانست.
آمنه روحانی علی مومنی
چکیده ندارد.
خدیجه علی زاده یلوجه محمود سلوکی
چکیده ندارد.
سرکوت سلیمی حبیب الله سمیع زاده
چکیده ندارد.
علی اکبر عبادی احمد معینی
در این آزمایش پاسخ به کشت پرچم 20 ژنوتیپ گندم هگزاپلوئید (triticum aestivum l.) بهاره ایرانی مورد مطالعه قرار گرفته است . گیاهان بخشنده در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار، داخل گلخانه کنترل شده با فتوپریود 16/8 (تاریکیˆنور) و درجه حرارت 25/15 درجه سانتیگراد (شب ˆروز) کشت شدند. هر تکرار شامل یک گلدان با 3 گیاه بود. پرچم های گیاهان بخشنده بر روی محیط مایع chb حاوی 90g/i مالتوز، 0/5mg/i هورمون 2,4-d و 0/5mg/i هورمون کینیتین کشت شدند. تمام ژنوتیپ های مورد بررسی تولید جنین و گیاه سبز نمودند. آنالیز واریانس نشان می دهد که اختلاف معنی داری بین ژنوتپیها در تمامی صفات مورد مطالعه (جنین تولید شده به ازای 100 پرچم، باززایی کل (گیاه سبز+آلبینوز)، گیاه سبز و آلبینوز باززایی شده به ازای 100 پرچم) وجود دارد. گندم مغان (1) بالاترین درصد مربوط به صفات باززایی کل و گیاه سبز را دارا بود (29/71 درصد و 16/46 درصد بترتیب) و کمترین درصد مربوط به ژنوتیپ m-75-13 (2/85 درصد و 0/85 درصد) بود. رقم اترک بیشترین درصد تولید جنین (114/6 درصد) و ارقام پاستور و البرز کمترین درصد جنین زایی (11/8 درصد و 11/1 درصد بترتیب) را داشتند. ارقام اترک و رسول، همچنین بیشترین تعداد گیاه آلبینوز را تولید کردند. این آزمایش همچنین وابستگی شدید ژنتیکی صفات آندروژنیک و مستقل بودن این صفات را از یکدیگر موورد تایید قرار داده است .