نام پژوهشگر: نادعلی باقری
نادعلی باقری نادعلی باباییان جلودار
اطلاعات در مورد ژن های اعاده کننده باروری، اصلاح و یا انتخاب لاین های برگرداننده باروری را در برنامه های اصلاحی برنج هیبرید، آسان می نماید. توارث پذیری ژن های اعاده باروری نوع wa-cms در برنج، با استفاده از لاین های نر عقیم سیتوپلاسمی ir58025a ،ir62829a و ir68899a در ترکیب با سه واریته اعاده کننده باروری مورد مطالعه قرار گرفت. باروری دانه گرده و خوشه در گیاهان نسل f1، مشابه با والدین برگرداننده باروری یعنی آمل-2، ir50 و پویا بودند که بیانگر غالب بودن ژن (های) اعاده کننده باروری می باشد و سیستم نر عقیم سیتوپلاسمی بصورت اسپوروفیتیک است. ارزیابی باروری در جمعیت های f2 و نتاج تست کراس (bc1) نشان داد که صفت اعاده باروری در ارقام آمل-2 و ir50 توسط دو ژن غالب و در پویا توسط یک ژن غالب کنترل می شود. مطالعه قابلیت ترکیب پذیری و هتروزیس روی 12 هیبرید همراه با هفت ژنوتیپ برنج (سه لاین نر عقیم سیتوپلاسمی و چهار واریته اعاده کننده باروری) بصورت طرح تلاقی لاین × تستر جهت شناخت الگوی توارث پذیری تعدادی از صفات مورفولوژیکی برای انتخاب ژنوتیپ های برتر انجام گرفت. تجزیه واریانس، تفاوت معنی داری را بین ژنوتیپ ها، تلاقی ها، لاین ها، تسترها و اثر متقابل لاین × تستر برای صفات تعداد پنجه در بوته، ارتفاع گیاه، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، طول خوشه، تعداد گلچه در هر خوشه، درصد باروری خوشه و عملکرد دانه نشان داد. بیشترین مقدار هتروزیس برای عملکرد دانه (60/106 درصد) در تلاقی پویا × ir68899a مشاهده شد. سهم نسبی تنوع در تسترها نسبت به اثر متقابل لاین × تستر برای صفات مورد مطالعه بیشتر بوده که نشان دهنده برآورد بیشتر واریانس gca یا بعبارتی عمل ژن افزایشی بین تسترهای مورد استفاده در مطالعه برای صفات مختلف می باشد. تلاقی های پویا × ir68899a، ir50 × ir58025a و پویا × ir58025a ترکیبات بسیار خوبی برای عملکرد دانه و بیشتر صفات وابسته به عملکرد بواسطه اثرات sca بالا و معنی دار و اثرات هتروتیک شناسایی شدند. در برنامه های اصلاحی برای تولید برنج هیبرید با استفاده از سیستم سه لاین، پیدا کردن لاین های اعاده کننده باروری مناسب با قدرت ترکیب پذیری بالا مهم می باشد بدلیل اینکه با انتقال ژن rf به این ارقام از طریق روش اصلاحی بک کراس می توان لاین های اعاده کندده باروری خوب را انتظار داشت. اگر در این روش بتوان از نشانگرهای مولکولی برای انتخاب استفاده نمود هزینه کار خیلی کمتر شده و سریعتر به r لاین مطلوب دست خواهیم یافت. زیرا در این جا نیازی به تست نتاج نسلهای مختلف بک کراس نیست، همچنین با تشخیص در مراحل اولیه رشدی می توان بوته های حاوی ژن rf را تشخیص داده و بقیه را حذف نمود. هدف اصلی در این تحقیق مکان یابی ژن یا ژن های rf روی کروموزوم برنج می باشد. نتایج نشان داد که آغازگرهای rm258 و rm228 روی بازوی بلند کروموزوم 10 و آغازگرهای rm151 و rm490 روی بازوی کوتاه کروموزوم 1، در رقم آمل-2 پیوستگی بالایی با ژن اعاده کننده باروری داشتند. فاصله نشانگرهای rm151 و rm490 تا ژن اعاده کننده باروری (rf3) به ترتیب 18/4 و 39/1 سانتی مورگان برآورد شده است. همچنین نشانگرهای rm258 و rm228 روی کروموزوم 10 با ژن اعاده کننده باروری (rf4)، به ترتیب به فواصل 783/2 و 41/8 سانتی مورگان بوده است. تجزیه پیوستگی برای لاین ir50 نشان می دهد که نشانگر rm1 با ژن اعاده کننده باروری (rf3)، روی بازوی کوتاه کروموزوم 1 در فاصله 25/1 سانتی مورگان پیوسته می باشد. همچنین در این رقم نشانگرهای rm258 و rm228 با ژن اعاده کننده باروری (rf4)، روی بازوی بلند کروموزوم 10 به ترتیب با فاصله 5/2 و 84/8 سانتی مورگان پیوسته می باشند. تجزیه پیوستگی برای رقم پویا نشان می دهد که نشانگرهای rm271 و s10019 با ژن اعاده کننده باروری (rf4)، روی کروموزوم 10 به ترتیب با 31/3 و 324/1 سانتی مورگان پیوسته می باشند.
حامد صالحیان غلامعلی رنجبر
برای بررسی تنوع سوماکلونال در برنج، بذور 4 رقم برنج به نام های طارم جلودار، دانش، سنگ طارم و ندا در محیط این ویترو مورد کشت قرار گرفتند. ابتدا قابلیت کالوس زایی و باززایی ارقام مورد مطالعه واقع شد. برای کالوس زایی از محیط کشت پایه ی ms حاوی سطوح مختلف هورمون های 2, 4-d و naa و برای باززایی از محیط کشت ms حاوی سطوح مختلف هورمون های bap، naaو kin استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1389 انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس اثر غلظت هورمون های مختلف بر کالوس زایی ارقام نشان داد که در تیمار هورمونی 2, 4-d اثر رقم، غلظت هورمون و اثر متقابل آنها معنی دار بود در حالی که در تیمار هورمونی naa فقط اثر ساده ی رقم معنی دار گردید. ارقام دانش و سنگ طارم در هر دو تیمار هورمونی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان کالوس زایی را در بین ارقام مورد مطالعه داشتند. تجزیه واریانس اثر غلظت هورمون های مختلف بر باززایی ارقام نیز حاکی از معنی دار بودن اثر ساده ی رقم در تیمارهای kin و bap، اثر ساده ی غلظت هورمون در هر سه تیمار هورمونی و اثر متقابل آنها در تیمار bap بود. ارزیابی باززایی ارقام نیز نشان داد که ارقام طارم جلودار و ندا در تیمار با هورمون های kin و bap بیشترین باززایی را در بین ارقام مورد آزمایش داشتند. رقم سنگ طارم نیز در کلیه ی تیمارهای هورمونی کمترین باززایی را داشت. به منظور بررسی تنوع سوماکلونال گیاهان باززایی شده، استخراج dna از نمونه های برگی این گیاهان به روش ctab صورت گرفته و پویش ژنومی با استفاده از 10 آغازگر تصادفی rapd و 10 آغازگر ssr انجام شد. باندهای تشکیل شده بر اساس حضور و عدم حضور باندهای یکسان رتبه بندی و تجزیه ی کلاستر با استفاده از ضرایب تطابق ساده مبتنی بر روش upgma انجام شده و در نهایت دندروگرام حاصل رسم شد. آغازگرهای rapd همگی قادر به نشان دادن چند شکلی بودند اما از بین آغازگرهای ssr فقط 5 آغازگر توانستند چند شکلی را در بین لاین های باززایی شده آشکار کنند. با استفاده از آغازگرهای rapd، 682 قطعه ی باندی تشکیل شد که 25/32% این باندها پلی مورف بودند. میانگین بانددهی برای هر یک از آغازگرهای rapd 09/3 باند بود. همچنین 66/36% باندهای تشکیل شده توسط آغازگرهای ssr چند شکل بودند. صرف نظر از ارقام دامنه ی ضریب تشابه در این نشانگر بین 52/0 تا 00/1 متغیر بود. از نتایج این آزمایش می توان نتیجه گرفت که در کشت بافت برنج امکان ایجاد تنوع سوماکلونال به وفور وجود دارد و در صورت مطلوب و پایدار بودن این تغییرات در ارزیابی های آینده، می توان گیاهان باززایی شده را به عنوان یک لاین یا حتی رقم جدید معرفی نمود.
عمار افخمی قادی سیّد کمال کاظمی¬تبار
در روند برنامه تولید برنج هیبرید، ارزیابی اولیه از صفات مرتبط با میزان دگرگشنی در لاین های نرعقیم و پایداری عقیمی و همچنین میزان خلوص ژنتیکی جهت گزینش لاین های مطلوب ضروری است. در تحقیق حاضر از 7 لاین نرعقیم سیتوپلاسمی خارجی و نگهدارنده آنها و تعداد 33 لاین نرعقیم ایرانی به همراه لاین والدینی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین لاین های مورد مطالعه برای صفات طول بساک، طول میله پرچم، طول کلاله، طول گلوم، طول گلچه، عرض گلچه، باروری دانه گرده، طول خوشه، درصد خروج خوشه، درصد دگرگشنی، تعداد کل دانه و درصد باروری خوشه بود. مقایسه میانگین صفات نشان داد که لاین نرعقیم حسنی ریشک قرمز دارای بلندترین طول کلاله و کوتاهترین طول بساک می باشد. درصد دگرگشنی در لاین های نرعقیم حسنی ریشک قرمز و خزر بسیار پایین بود. لاین نرعقیم ir69224a ضمن داشتن عقیمی کامل گرده، دارای درصد دگرگشنی بالایی بوده است. مقایسه میانگین صفت عقیمی گرده نشان داد که پنج رقم نعمت، شصتک محمدی، گرده، حسنی ریشک قرمز و خزر در تمامی تلاقی های انجام شده با لاین های استاندارد، عقیمی کامل در نه دوره ارزیابی از خود نشان داده و جزء لاین های کاملاً عقیم و پایدار بودند. همچنین ارزیابی ها نشان داد که لاین نرعقیم حسنی (حسنی × دانش2a) ضمن داشتن عقیمی کامل در 4 دوره (3 شهریور، 10 شهریور، 17 شهریور و 7 مهر تا 14 مهر)، در سه دوره (تاریخ کاشت اول 6 اردیبهشت، تاریخ کاشت سوم 6 تیر و در گلخانه در 7 شهریور) باروری نسبی داشته و در دوره اول کاشت (6 اردیبهشت) بیشترین مقدار تولید بذر نوکلئوس (67/25 درصد) را داشته است. لاین ir68899a نیز که در تمامی مراحل ارزیابی عقیمی بالایی نشان داده بود در شرایط گلخانه ای با دمای بالا (> 24 درجه سانتی گراد) و طول روز کوتاه (<75/13 ساعت) 67/15 درصد تشکیل بذر داشته است. از اینرو از این لاین ها می توان در برنامه هیبرید دو لاین بهره برد. نتایج ضریب متوسط فاصله اقلیدسی (dij) نشان داد که در بین لاین های نرعقیم ندا، لاین های ندا a (ندا × ir58025a) و ندا a (ندا × ir68899a) بیشترین شباهت ( 1= dij) را دارا بودند و البته سایر لاین های خواهری نیز شباهت بسیار بالایی با یکدیگر داشتند. ضریب تشابه ارقام بکار رفته در این تحقیق (لاین های نگهدارنده باروری خارجی و لاین های ایرانی) نشان داد که دو رقم شصتک محمدی و ir67684b بیشترین میزان تفاوت را داشتند بنابراین پیش بینی می شود که ارقام هیبرید حاصل از تلاقی این دو رقم هتروزیس بالایی از خود نشان دهند. لاین های نرعقیم دشت (دشت × ir68899a)، خزر، حسنی، گرده a، سنگ طارم، شصتک محمدی و نگهدارنده آنها نیز هر کدام بطور جداگانه در یک گروه قرار گرفتند. بنابراین مشخص می شود که این لاین ها نیز بعد از چندین نسل تلاقی برگشتی به خلوص بالایی رسیده اند. از نتایج این تحقیق می توان جهت انتخاب والدین مناسب و استفاده از آنها جهت پروژه های اصلاحی مبتنی بر هیبریداسیون و دیگر روش ها به منظور یافتن نتاج با عملکرد بالا استفاده نمود.
بهاره خوش خلق نادعلی باباییان جلودار
ارزیابی ژنتیکی ژن اعاده کننده باروری برای نر عقیمی نوع waدر برنج با استفاده از لاین نر عقیم سیتوپلاسمی ir58025a در ترکیب با آمل- 2 مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه تعداد 270 بوته از جمعیت f2 حاصل از تلاقی (آمل- 2 ×a25ir580) به طور تصادفی انتخاب و درصد باروری یا عقیمی این گیاهان مورد مطالعه قرار گرفت. نسبت باروری دانه گرده در گیاهان نسل f2 به صورت 143 گیاه بارور، 61 گیاه نیمه بارور، 55 گیاه نیمه عقیم و 11 گیاه کاملاً عقیم بودند. ارزیابی باروری در جمعیت f2نشان داد که صفت اعاده باروری در رقم آمل 2 توسط 2 ژن غالب کنترل می شود. در این مطالعه تعداد 20 نشانگر ssr و 2 نشانگر sts مورد استفاده قرار گرفت. نشانگرهای ssr پس از دیدن باند مورد نظر در ژل آگارز، جهت تفکیک باندی به ژل اکریل آمید برده شدند. نشانگرهای مورد استفاده ابتدا در والدین (آمل-2 و ir58025a) جهت مشاهده چندشکلی تست شده و در صورت مشاهده چندشکلی، برای امتیاز بندی در جعیت f2 مورد آزمایش قرار گرفتند. در این بررسی، نشانگرهای rm294، rm269، rm258، rm237، rm3510،rm271 ، چندشکلی ندادند و نشانگرهای rm307، rm401، rm311، rm302، rm304، rm490، rm580، rm243، rm23، rm228 و rm244 چندشکلی نشان دادند. مطالعات نشان می دهد که ژن باروری rf3 با نشانگرهای rm243 و rm490 روی کروموزوم یک پیوستگی داشته است و با استفاده از آزمون کای اسکور (18/2 =2x) دو ژنی بودن تأیید می شود. همچنین بررسی ژنتیکی ژن های برگرداننده باروری نشان داد نشانگر مولکولی rg140 با ژن rf3 روی کروموزوم 1 پیوسته می باشد و نشانگر sts (rg140) پیوستگی بالایی با ژن باروری نشان داده و فاصله آن 1 سانتی مورگان بدست آمده است و نشانگر خوبی جهت استفاده در انتخاب به کمک نشانگر به حساب می آید. همچنین فاصله ژن باروری rf4 با نشانگر rm244 روی کروموزوم 10، 7 سانتی مورگان بدست آمده است.
امیر معروفی نیا اسدالله احمدی خواه
برنج یکی از مهمترین گیاهان زراعی راهبردی و همچنین منابع اصلی تأمین غذای بیش از نیمی از مردم جهان است. برای ارزیابی تغییرات ژنتیکی و مورفولوژیکی 13 لاین موتانت برنج (m3) حاصل از جهش زایی رقم ندا با موتاژن اتیل موتان سولفانات(ems)، از نشانگرهای ریزماهواره (ssr) و ریزماهواره داخلی (issr) استفاده شد. از 53 آغازگر ssr برای تکثیر dnaی ژنومی گیاهان استفاده شد که 41 مکان ژنی امتیاز دهی شدند، ولی تنها 13 مکان ژنی (7/31 درصد) پلی مورفیسم نشان دادند. میانگین تنوع ژنی شاخص نئی 6/10 درصد و میانگین شاخص اطلاعات شانون 16 درصد به دست آمد. همچنین درصد هتروزیگوتی و هموزیگوتی مشاهده شده به ترتیب برابر با 5/5 درصد و 4/94 درصد بود که با مقدار هتروزیگوتی و هموزیگوتی مورد انتظار تفاوت محسوسی داشتند. براساس دندروگرام حاصل از تجزیه داده های ssr با استفاده از ضریب تشابه نئی و الگوریتم upgma، لاین های مورد مطالعه به دو گروه جداگانه تقسیم شدند. همچنین بر اساس آغازگر های issr در کل 96 مکان ژنی امتیازدهی شدند که از این تعداد 74 مکان (08/77 درصد) چند شکلی نشان دادند. میانگین تنوع ژنی نئی 30 درصد و میانگین شاخص اطلاعات شانون نیز 96/43 درصد به دست آمد. برای گروه بندی لاین ها از روش تجزیه خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد با روش upgma استفاده گردید که لاین های مورد مطالعه را به دو گروه مجزا دسته-بندی نمود. نتایج حاکی از وجود تنوع بالا در بین لاین های مورد مطالعه بود. برای بررسی صفات مورفولوژیک، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. تجزیه واریانس نشان داد تیمار های مورد مطالعه از لحاظ کلیه صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد پنجه، بیوماس و عملکرد و اجزای آن مانند تعداد کل دانه، دانه پر، دانه پوک و وزن صد دانه از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان دادند که نشان دهنده تأثیر گسترده جهش بر عملکرد و اجزای آن بین لاین های مورد مطالعه می باشد. دندروگرام تجزیه خوشه ای داده های کمّی نیز براساس ضریب تشابه اقلیدسی و روش گروه-بندی upgma با بیشترین مقدار ضریب کوفنتیک، لاین های مورد مطالعه را به دو گروه (در هر دو بلوک ارتفاع و عملکرد) دسته بندی نمود. بهترین لاین از لحاظ عملکرد و اجزای آن نسبت به لاین مادری (رقم ندا)، لاین mt-a و همچنین بهترین لاین از نظر ارتفاع و دیگر خصوصیات اندازه-گیری شده دو لاین mt58 و mt22 بودند.
سمیه سلطانی مقدم نادعلی بابایان
اصلاح نباتات از زمانی شروع شد که بشر آموخت چگونه گیاهان را بکارد و مورد بهره برداری قرار دهد. موفقیت در اصلاح نباتات، بستگی تام به مهارت بهنژادگر در تشخیص برتری و مشاهدات دقیق وی نسبت به تنوع ایجاد شده و انتخاب صحیح آنها دارد. مبنای کار اصلاح نباتات تنوع ژنتیکی می باشد. یکی از راه های افزایش تنوع استفاده از موتاسیون های القایی جهت بدست آوردن یک منبع مصنوعی ایجاد تنوع است. در این تحقیق از موتاژن فیزیکی اشعه گاما برای افزایش تنوع ژنتیکی در ژرم پلاسم چهار رقم برنج ایرانی به نامهای ندا، طارم محلی، طارم دیلمانی و شفق استفاده شد. از این طریق می توان صفات مطلوب زراعی را در زمینه متنوع تر ژنتیکی که امکان بروز ترکیبات مطلوب تر وجود دارد انتخاب نمود. تیمارهای مورد استفاده برای بذور این ارقام شامل مقادیر پرتودهی 100، 200، 300 و 400 گری برای رقم ندا و 250 و 350 گری برای ارقام طارم محلی، طارم دیلمانی و شفق بوده است. بررسی های آزمایشگاهی به منظور تعیین اثر اشعه گاما و کارایی آن روی درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه و سرعت جوانه زنی انجام گرفت. کلیه صفات رویشی و زایشی مورد مطالعه شامل: تعداد پنجه، ارتفاع خوشه، تعداد خوشچه اولیه و ثانویه، تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه پر، تعداد دانه پوک، طول و عرض دانه، وزن هزار دانه، درصد عقیمی خوشه، طول دوره خوشه دهی و طول دوره رسیدن می باشند. نتایج حاصل از بررسی های آزمایشگاهی نشان داد در رقم ندا درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و طول ساقه چه کاهش یافته است. طول ریشه چه بیشتر از طول ساقه چه تحت تأثیر موتاژن قرار گرفت. درصد عقیمی در اثر پرتودهی افزایش یافت که این افزایش در تیمار 400 گری اشعه بیشتر از سایر تیمارها بوده است. طول خوشه بجز در تیمار 300 گری که افزایش داشت در سایر تیمارها تغییر معنی داری را نشان نداد. طول و عرض دانه در اثر پرتودهی تغییری نکرده است اما وزن هزار دانه در اثر پرتودهی کاهش یافت. در ارقام طارم محلی و طارم دیلمانی و شفق تعداد پنجه در همه موارد و تحت هر دو تیمار افزایش یافت که این افزایش در اثر تیمار 250 گری بیشتر بوده است.
امیربخش بلوچزهی غفار کیانی
تحقیق حاضر با هدف برآورد قابلیت ترکیب پذیری، میزان هتروزیس و همچنین نحوه عمل ژن های دخیل در تظاهر برخی از صفات مورفولوژیکی جهت شناسایی لاین های والدینی مناسب برای برنامه های اصلاحی و همچنین انتخاب ترکیب های ایده آل جهت تولید آزمایشی بذر هیبرید در برنج انجام شد. برای این منظور 5 لاین (پویا، سپیدرود، r2، r9 و ir50) و 5 تستر (ندا a، نعمت a، دشت a، چمپا a و آمل3 a) در سال زراعی 90-89 در مزرعه آموزشی-پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به روش لاین×تستر با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال بعد هیبریدهای حاصل به همراه والدین در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی کاشته شدند. صفات روز تا %50 گل دهی، ارتفاع بوته، تعداد پنجه بارور، طول خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد دانه پوک در خوشه، طول دانه، عرض دانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در طول فصل رشد اندازه گیری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات مورد بررسی تفاوت های معنی داری (در سطح 1%) وجود دارد. مجموع مربعات ژنوتیپ ها به مجموع مربعات والدین، والدین در مقابل تلاقی ها و تلاقی ها شکسته شد که اثر والدین و تلاقی ها برای کلیه صفات و اثر والدین در مقابل تلاقی ها به جز وزن هزار دانه و عملکرد برای سایر صفات معنی دار بود. تستر ندا a و لاین های r2، ir50 و r9 با توجه به متوسط وضعیت بالا و اثرات gca خوب به عنوان بهترین والدین برای بهبود عملکرد شناخته شدند. از بین هیبریدها نیز ندا a×ir50، نعمت a×ir50، نعمت a×r2، آمل3 a×r2 و آمل3 a×سپیدرود با توجه به متوسط وضعیت، اثرات sca و مقادیر هتروزیس هیبریدهای برتر از نظر عملکرد بودند. نقش غالب اثرات غیر افزایشی ژن برای کلیه صفات به علت اندازه بزرگ تر واریانس sca نسبت به واریانس gca، نسبت واریانس gca به واریانس sca و درجه غالبیت به ثبت رسید. وراثت پذیری عمومی و پیشرفت ژنتیکی بالا برای عملکرد و اجزای آن مشاهده شد که نشان دهنده فرصتی برای به دست آوردن ترکیبات بهتر است.
علی یدالله پور زواردهی حشمت اله رحیمیان
هر ساله پهنه وسیعی از حاصلخیزترین مناطق تولیدی کشور ما و قسمت عمده محصولات اقتصادی مهم کشور، در معرض تنش سرما قرار می گیرند. باکتری های دارای ژن فعال هسته یخ به عنوان یکی از مهمترین عوامل بیولوژیکی تشکیل هسته یخ در گیاهان، نقش عمده ای در تسریع سرمازدگی در دماهای بالاتر زیر صفر درجه دارند، لذا درطی فصول پاییز و زمستان سال های 89 تا 91 به منظور شناسایی باکتری های دارای ژن هسته یخ نمونه های گیاه پروانش دارای علائم سرمازدگی از شهرستان های بابل، بابلسر، ساری، قائمشهر و آمل استان مازندران جمع آوری گردید. از کشت نمونه های دارای علائم سرمازدگی، جدایه هایی با کلنی های محدب، زرد رنگ و لعاب دار روی محیط آگار غذایی حاوی سوکروز بدست آمد. به کمک واکنش های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، باکتری های جدا شده، شناسایی گردیدند. عمده جدایه های بدست آمده متعلق به جنس xanthomonas بودند. جدایه های بدست آمده از پروانش و جدایه های xanthomonas موجود در کلکسیون آزمایشگاه که از پسته، سلوی، پامچال، توسکا و ازمک جداسازی شده و از نظر فعالیت هسته یخی بررسی نشده بودند، مورد ارزیابی فنوتیپی هسته یخ با آزمون انجماد قطره ای قرار گرفتند. جدایه های جدا شده از پروانش بیشترین فعالیت فنوتیپی هسته یخ را از خود نشان دادند، لذا به منظور ردیابی ژن هسته یخ (ina) به کمک آغازگر طراحی شده، واکنش زنجیره ای پلی مراز انجام گرفت. تعدادی از جدایه ها که از نظر فنوتیپی فعال بودند بخش ژنومی مورد نظر را تکثیر کردند. این جدایه های فعال هسته یخ به کمک اتیل متان سولفونات(ems) و tn5 تحت فرآیند موتاسیون زایی قرار گرفتند. سپس جدایه های جهش یافته فاقد هسته یخ به کمک آزمون انجماد قطره ای گزینش گردیده و به منظور ردیابی ژن هسته یخ به همراه والد مادری به عنوان شاهد وارد چرخه pcr شدند. جدایه هایی که با غیر فعال شدن ژن ina فنوتیپ جهش یافته را نشان دادند، روی گیاه لوبیا مورد ارزیابی قرار گرفتند و جدایه های جهش یافته گزینش نهایی شدند.
مجتبی قاسمی محمد مدرسی
بابونه با نام علمی (matricaria chamomilla l.) در بیش تر فارماکوپه های معتبر جهان به عنوان یک گیاه دارویی مهم با خواص درمانی متعدد معرفی شده است. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر شرایط تنش گرما و سطوح مختلف هورمون سالیسیلیک اسید بر کمیّت و کیفیت متابولیت های ثانویه بابونه آلمانی و همچنین نقش هورمون سالیسیلیک اسید در کاهش و تعدیل اثرات نامطلوب تنش گرما بر بابونه آلمانی طراحی و اجرا گردید. در این راستا آزمایش مقایسه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 15 تیمار (پنج سطح سالیسیلیک اسید شامل 0 (شاهد)، 1، 10، 25 و 100 و سه رقم بابونه آلمانی شامل جمعیت بابونه برازجان، رقم بونا و بودگولد) در سه تکرار و در دو شرایط محیطی طبیعی و تنش گرما در سال زراعی 91-1390 در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی برازجان انجام گردید. صفات مورفولوژیک و بیوشیمیایی مورد اندازه گیری به-ترتیب شامل ارتفاع گیاه، قطر کاپیتول، وزن تر و خشک گل، وزن هزار دانه، درصد ماده خشک گل، مقدار کلروفیل کل، پرولین آزاد برگ و بازده اسانس بود. ترکیبات فیتوشیمیایی مهم در اسانس بابونه مانند کامازولن و آلفا بیسابولول برای هر دو شرایط طبیعی و تنش گرما توسط دستگاه gc-ms شناسایی و اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که صفات مورفولوژیک در شرایط طبیعی نسبت به شرایط تنش گرما برتری داشت. از نظر بازده اسانس رقم بودگولد در شرایط طبیعی به طور میانگین تحت تیمار سالیسیلیک اسید با 37/0 درصد بیش ترین بازده اسانس و اکوتیپ برازجان با 23/0 درصد کم ترین بازده اسانس را داشتند. در حالی که تحت تنش گرما و تیمار سالیسیلیک اسید به طور متوسط اکوتیپ برازجان با 27/0 درصد بیش ترین و رقم بودگولد با 22/0 درصد کم ترین بازده اسانس را داشتند. در شرایط تنش گرما نسبت به شرایط طبیعی تحت تیمار سالیسیلیک-اسید، رقم بودگولد و اکوتیپ برازجان افزایشی قابل توجه در مقدار کامازولن نشان دادند اما درصد این ترکیب در رقم بونا تحت تنش گرما کاهش یافت. درصد ترکیب آلفابیسابولول به طور میانگین در اکوتیپ برازجان تحت شرایط طبیعی و تنش گرما یکسان بود. در حالی که رقم بود گولد تحت تنش گرما نسبت به شرایط طبیعی افزایش دو برابری را نشان داد اما رقم بونا تحت تنش گرما در مقایسه با شرایط طبیعی کاهش شدید نشان داد. این بررسی نشان می دهد که سالیسیلیک اسید نقش موثری در تعدیل تنش گرما داشته و همچنین کاربرد خارجی آن همراه با تنش گرما باعث افزایش متابولیت های ثانویه مهم بابونه آلمانی می شود.
امیرحسین باغبانی نادعلی باباییان
گیاه صبر زرد (aloe vera l.)، گیاهی پایا از خانواده liliaceae با خواص حیرت انگیز می باشد که امروزه در صنایع مختلف دارویی، آرایشی و بهداشتی و همین طور غذایی کاربردهای فراوان دارد. تکثیر بذری این گیاه به دلیل وجود نر عقیمی بالا از کارایی اندکی برخوردار است. از اینرو، توجه محققان به تکثیر غیر جنسی این گیاه برای پاسخ به نیاز صنایع وابسته به آلوئه معطوف گردیده است. در این راستا روش کشت بافت گیاهی برای ریزازدیادی گیاه آلوئه از جایگاه بسیار مهمی در تأمین مواد اولیه برای صنایع تبدیلی آلوئه برخوردار می باشد. به این منظور در این پژوهش از سه نوع محیط کشت (ms،1/2ms وb5) و از غلظت های مختلف هورمونی bap (1/0، 2/0، 3/0 و 4/0 میلی گرم در لیتر) با naa (5/0 و 1 میلی گرم در لیتر) جهت القاء ریشه های نابجا در آلوئه ورا استفاده شد. همچنین برای کالوس-زایی نیز از 2 هورمون (2,4-d و naa) در 4 سطح (1/0، 5/0، 1 و 2 میلی گرم در لیتر) استفاده شد. در این مطالعه نیز آزمایشی به منظور کاهش ترکیبات فنولی ریزنمونه های آلوئه ورا به دو روش در 5 تکرار اجرا شد. در روش اول ریزنمونه های آلوئه ورا در محلول های pvp25 ,pvp10 و pvp40 در 5 غلظت (4، 6، 8، 10 و 12 گرم در لیتر) و در 4 زمان (10، 20، 40 و 60 دقیقه ای) شستشو داده شدند و در روش دوم pvp25 ,pvp10 و pvp40 در 5 غلظت (4، 6، 8، 10 و 12 گرم در لیتر) به محیط کشت اضافه گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که غلظت هورمونی 2/0 میلی گرم در لیتر bap با 5/0 میلی گرم در لیتر naa بیشترین درصد ریشه زایی، تعداد ریشه و اندازه ریشه های نابجا را در ریزنمونه برگی گیاه آلوئه ورا در هر سه نوع محیط کشت (ms،1/2ms وb5) داشت. همچنین بیشترین درصد کالوس زایی، وزن تر کالوس و وزن خشک کالوس در غلظت 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و naa مشاهده شد. همچنین نتایج تجزیه واریانس ترکیبات فنولی نشان داد که pvp40در روش اول، با زمان شستشوی 40 دقیقه و به غلظت 8 گرم در لیتر و در روش دوم pvp40 با غلظت 8 گرم در لیتر بهترین نوع و غلظت pvp در کاهش ترکیبات فنولی بودند. بررسی میزان آلوئه امودین در ریزنمونه های مختلف نشان داد که ریشه های نابجا به دست آمده در ریزنمونه های برگی گیاه آلوئه ورا در محیط ms و b5 بیشترین میزان را داشتند.
آرام پاشا نادعلی باقری
بلاست (magnaporthe grisea) یکی از مهمترین بیماری های برنج در ایران می باشد که سبب کاهش شدید عملکرد در ارقام حساس می شود. در این تحقیق تعداد 58 ژنوتیپ برنج همراه با دو رقم نعمت و بینام به ترتیب به عنوان شاهد مقاوم و حساس منطقه و ارقام ir1552 و b40 به ترتیب بعنوان شاهد مقاوم و حساس بین المللی جهت مقاومت به بلاست در سال 1390 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقایسه میانگین درصد سطح برگ آلوده به بلاست در ژنوتیپ های برنج مورد مطالعه نشان می دهد که تعداد 9 ژنوتیپ (ir 04a325، ir 05a103، ir 70213-10-cpa 4-2-3-2، ir 57514-pmi 5-b-1-2، ct 19561-3-20-2-3-2-2-m، ct 18667-6-6-1-5-1، ir 06l138، ct 18615-1-5-1-2-1 و ir 72768-12-1-1) کمترین درصد سطح برگ آلوده به بلاست (کمتر از 2 درصد) را داشتند. ارزیابی میانگین تیپ آلودگی به بلاست برگی در ژنوتیپ های مختلف برنج نشان داد که ژنوتیپ های مورد مطالعه در سه گروه مقاوم (تیپ آلودگی 2- صفر)، نیمه مقاوم (تیپ آلودگی 3-1/2) و حساس (تیپ آلودگی5-1/3) قرار گرفته اند، به طوریکه تعداد 18 ژنوتیپ در گروه مقاوم، 28 ژنوتیپ از جمله شاهدهای مقاوم محلی (نعمت) و بین المللی (ir1552) در گروه نیمه مقاوم و 16 ژنوتیپ از جمله شاهدهای حساس محلی (بینام) و بین المللی (b40) در گروه حساس قرار گرفتند. مقایسه میانگین شدت بلاست خوشه (pbs) نشان داد که ژنوتیپ های irbl5-m وirbl11-zh به ترتیب با 28/3 و 23/6 درصد کمترین و ژنوتیپ vniir 10200 (sharm)، بیشترین (55/37 = ) درصد شدت بلاست خوشه را داشتند. نتایج ارزیابی مزرعه ای مقاومت به بلاست برگ و خوشه نشان می دهد که از بین ژنوتیپ های مورد مطالعه 2 ژنوتیپ (ct 19561-3-20-2-3-2-2-m و ir 72768-12-1-1) در مرحله برگی و خوشه به بیماری بلاست مقاوم بودند و تنها ژنوتیپ flagman هم در مرحله برگی و هم در مرحله خوشه به بلاست حساس بود. تعداد 2 ژنوتیپ (irbl5-m و wab 878sg33) در مرحله برگی حساس به بلاست اما در مرحله خوشه به بلاست مقاوم بودند. تعداد 29 ژنوتیپ که در ارزیابی مزرعه ای از نظر بلاست خوشه واکنش مقاوم و یا نیمه مقاوم بودند در آزمایش گلخانه ای با سه ایزوله بلاست ia-25، ia-82 و iran-47 جهت بررسی مقاومت آنها به بیماری بلاست در مرحله خوشه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد 15 ژنوتیپ (irblta2-re، irblzt-t، aoqingzhan، ct 18615-1-5-1-2-1، ct 18667-6-6-1-5-1، ct 19561-3-20-2-3-2-2-m، iet 13245، ir 57514-pmi 5-b-1-2، ir 70213-10-cpa 4-2-3-2، ir 04a325، ir 05a103، ir 06l138، ir 06l160، ir 06l164 و vniir 10211) در شرایط گلخانه ای نسبت به ایزوله های مورد آزمایش واکنش مقاوم (r) نشان دادند. همچنین ژنوتیپ های برنج بر اساس نشانگرهای rga به 6 خوشه گروه بندی شدند بطوریکه گروه i شامل 9 ژنوتیپ مقاوم (l46، l49، l47 وl50، l48، l36،l33، l35 و l51) با دامنه شدت بلاست برگی 2- 95/0 درصد و گروه vi شامل 9 ژنوتیپ حساس (l10، l9، l37، l22، l8، l45، l23، l20 و l62) با دامنه شدت بلاست برگی 67/44- 33/31 درصد می باشند. در گروه بندی ژنوتیپ های برنج مورد مطالعه با استفاده از نشانگرهای rm244، rm206 و rm144 (نشانگرهای همبسته با ژن pi-1 روی کروموزوم 11 برنج)، ژنوتیپ های برنج در سه گروه قرار گرفتند بطوریکه تعداد 23 ژنوتیپ از جمله ژنوتیپ نعمت (شاهد مقاوم محلی) به همراه رقم c101lac در گروه مقاوم قرار داشتتند. تعداد 25 ژنوتیپ از جمله ارقام بینام (شاهد حساس) و ir1552 (شاهد مقاوم) در گروه نیمه مقاوم قرار گرفتند و تعداد 15 ژنوتیپ برنج از جمله ژنوتیپ b 40 در گروه حساس قرار گرفتند.
هاله صادقی رشید حمید نجفی زرینی
بهبود کیفیت دانه برنج، همواره بعد از عملکرد یکی از مهم ترین اهداف اصلاحی این محصول می باشد. همچنین اصلاح به منظور بالا بردن کیفیت غذایی برنج، کاهش عملکرد این محصول را در پی داشته است، بنابراین جهت اصلاح کیفیت مطلوب همراه با حفظ عملکرد، ابتدا باید اطلاعات اولیه از ساختار ژنتیکی صفات مختلف مورد اصلاح از جمله توارث پذیری و تعداد ژن های کنترل کننده صفت داشت. صفات کیفی دانه برنج، صفاتی پلی ژنیک بوده و وراثت آن ها تحت تاثیر اثرات اپیستازی، افزایشی و اثر متقابل ژنوتیپ در محیط می باشد. از طرفی روش های اصلاحی کلاسیک برای ارزیابی صفات چند ژنی و انتخاب بهترین تیپ گیاه، به شرایط محیطی و سن گیاه بستگی دارد و این باعث کند شدن روند پیشرفت روش های اصلاح کلاسیک می شود. بنابراین استفاده از بیوتکنولوژی به عنوان یک ابزار و انتخاب بهترین گیاهان با استفاده از اطلاعات مولکولی، سبب افزایش بهره وری و دقت در روش های اصلاحی می شود. در این مطالعه از نشانگر های ریز ماهواره به روش انتخاب به کمک نشانگر برای انتخاب لاین های (f8) حاصل از تلاقی سنگ طارم و دیلمانی استفاده شد. نشانگرهای rm587، rm510، rm253، rm225، rm276، rm339، rm506، rm152 و rm223 بین شاهدهای مربوط به صفات میزان آمیلوز، قوام ژل، درجه حرارت ژلاتینه شدن، میزان افزایش طول دانه بعد از پخت و عطری بودن چند شکلی نشان دادند و با استفاده از نرم افزار spss16 تجزیه و تحلیل شدند. با توجه به نتایج بدست آمده لاین های l13 و l69 از لحاظ تمامی صفات کیفی بجز میزان آمیلوز در حد مطلوب بودند، لاین l9 نیز از لحاظ قوام ژل، درجه حرارت ژلاتینه شدن و میزان طویل شدن دانه بعد از پخت و لاین l112-2 از لحاظ میزان آمیلوز، قوام ژل و عطری بودن و لاینl29 از لحاظ میزان آمیلوز و قوام ژل در حد مطلوب ارزیابی شدند در نهایت لاین های l134، l14، l57 و l25 را می توان به عنوان لاین های امیدبخش حاوی صفات کیفی مطلوب معرفی کرد. لذا این لاین ها را میتوان پس از بررسی سایر صفات مرتبط با عملکرد، معرفی نمود. کلمات کلیدی : برنج، کیفیت پخت، انتخاب به کمک نشانگر، نشانگرهای ریزماهواره
مریم علی نژاد نادعلی بابائیان جلودار
گل گاو زبان یکی از گیاهان دارویی معروف می باشد که از گذشته های دور در طب سنتی موارد استفاده فراوان داشته است. لذا بررسی کشت بافت گل گاو زبان مهم می باشد. در این تحقیق درصد و سرعت جوانه زنی در محیط کشت ms به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل نوع رقم در دو سطح (گل گاو زبان ایرانی و اروپائی)، تیمار خراش دهی در دو سطح (بذر بدون خراش و بذر خراش داده شده) و تیمار نوری در دو سطح (روشنایی و تاریکی) بودند. در آزمایش دیگر بررسی درصد کالوس زایی و مدت زمان تا کالوس زایی و باززایی در گل گاو زبان، به صورت آزمایش فاکتوریل در محیط کشت msو در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل نوع رقم (گل گاو زبان ایرانی و اروپائی)، نوع ریز نمونه (برگ، دمبرگ، ناحیه مریستمی و ساقه)، غلظت های هورمونی naa (صفر، 5/1 و 2 میلی گرم در لیتر) و kin (صفر، 2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم در لیتر) می باشند. درصد باززایی در این گیاهان نیز با سه غلظت 2، 5 و 7 میلی گرم در لیتر هورمون های iba و bap مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که نوع رقم، تیمار خراش دهی، تیمار نوری و اثر متقابل آنها روی درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی اثر معنی دار دارند. مقایسه میانگین درصد جوانه زنی نشان داد رقم گل گاو زبان اروپایی بیشترین درصد جوانه زنی (5/17 =درصد( y) ?) را نسبت به گل گاو-زبان ایرانی (5/2 =درصد( y) ?) داشته است. نوع ریز نمونه برای صفات درصد کالوس زایی، مدت زمان تا شروع کالوس زایی و وزن تر کالوس اثر معنی داری را نشان داد. غلظت های مختلف هورمون های naa و kin نیز اثر معنی داری را روی صفات درصد کالوس زایی، مدت زمان تا شروع کالوس زایی و وزن تر و خشک کالوس نشان دادند. در بین ریزنمونه های مورد بررسی، ریزنمونه دمبرگ بیشترین (65/46 = درصد( y) ?) و ساقه کمترین (85/9 = درصد( y) ?) درصد کالوس زایی را نشان دادند. مقایسه میانگین اثر نوع ریز نمونه روی مدت زمان لازم تا شروع کالوس زایی نشان داد که ریزنمونه دمبرگ کمترین (3/11 = روز( y) ?) و ساقه بیشترین (32/15 = روز( y) ?) زمان را برای شروع کالوس زایی نیاز داشتند. ریزنمونه ساقه کمترین وزن تر کالوس (085/0 = گرم( y) ?) رانسبت به سایر ریزنمونه ها نشان داد. مقایسه میانگین اثرمتقابل naa و kin روی درصد کالوس زایی نشان داد که غلظت هورمونی 1.5 mgl-1 naa + 0.2 mgl-1 kin و 1.5 mgl-1 naa + 0.6 mgl-1 kin بیشترین درصد کالوس زایی را داشتند. نوع ریزنمونه و غلظت های هورمون kin روی درصد باززایی مستقیم اثر معنی داری داشتند. همچنین ترکیب هورمونی ms + 5 mgl-1 bap + 2 mgl-1 iba بیشترین درصد باززایی غیرمستقیم را نشان داد. واژه های کلیدی: گل گاو زبان، جوانه زنی، کالوس زایی، باززایی.
زینب منتظری پرچیکلائی نادعلی بابائیان جلودار
هرمی کردن ژن بر پایه نشانگرهای مولکولی یکی از روش های نوین اصلاحی برای تجمیع ژن های مطلوب در ارقام برنج می باشد. در این تحقیق به منظور هرمی کردن ژن های مطلوب در رقم طارم جلودار، از ارقام دانش، سنگ طارم، جهش، موسی طارم، باسماتی370 و p35 (موتانت طارم محلی) استفاده گردید. ارقام والدینی در سال زراعی 90-91 در مزرعه آموزشی-پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به روش لاین در تستر با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال بعد هیبریدهای حاصل به همراه والدین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی کاشته شدند. تعداد 18 صفت مختلف زراعی از جمله ارتفاع، تعداد پنجه بارور، طول خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، درصد باروری، طول دانه، وزن صد دانه و عملکرد اندازه گیری شد. همچنین ژنوتیپ ها از نظر صفات کیفی دانه مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. از سه نشانگر ssr و snp پیوسته با ژن های wx، fgr و ssiia استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه لاین در تستر نشان داد که بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات مورد بررسی تفاوت های بسیار معنی داری در سطح 1% وجود دارد. وجود این تفاوت معنی دار در بین ژنوتیپ ها نشان دهنده وجود تنوع کافی برای بهبود صفات می باشد. سهم تسترها (والدین نر) از واریانس کل برای کلیه صفات به جز طول و عرض برگ پرچم و تعداد دانه پر بیشتر از سهم لاین ها (والدین ماده) و اثر متقابل لاین×تستر بوده است که نشان دهنده نقش مهم تسترها در تعیین صفات هیبرید حاصل است. تستر p35 با توجه به متوسط وضعیت بالا و اثرات gca مطلوب به عنوان بهترین تستر برای بهبود صفات مختلف شناخته شد. از بین هیبریدها نیز p35×طارم جلودار، p35×دانش و سنگ طارم× طارم جلودار با توجه به متوسط وضعیت، اثرات sca و مقادیر هتروزیس، هیبریدهای برتر از نظر عملکرد و بیشتر صفات وابسته به آن بودند. همچنین در بخش مولکولی، با توجه به نتایج حاصل از هر سه نشانگر مورد استفاده در نهایت هیبریدهای سنگ طارم×طارم جلودار، جهش×طارم جلودار، سنگ طارم×دانش، جهش×دانش و باسماتی370×دانش به عنوان هیبریدهای دارای کیفیت نسبی مطلوب از جمله درصد آمیلوز متوسط، دمای ژلاتینه شدن پایین و عطر و طعم قوی انتخاب شدند. اثرات هتروتیک مشاهده شده و نیز حضور ژن های کیفی مطلوب در این هیبریدها نویدبخش دست یابی به ارقام super rice در نسل های آینده این تلاقی ها می باشد.
حجت طاهری عزیزآبادی نادعلی بابائیان
گیاه به¬لیمو از جمله گیاهان دارویی از تیره شاهپسند (verbenaceae) با نام علمی lippia citriodora است. دستیابی و توسعه یک سیستم کشت بافت مطمئن برای تولید متابولیت¬های ثانویه از کالوس به¬لیمو، ارزشمند خواهد بود. در این تحقیق به منظور سنجش اثر نوع ریزنمونه و اثر متقابل تنظیم-کننده¬های رشد بر کالوسزایی، وزن تر کالوس و باززایی به¬لیمو، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 3 تکرار در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (ms) با %3 ساکارز، ?7/0 آگار و 8/5?ph مورد مطالعه قرار گرفت. اسانس برگ و کالوس به¬لیمو به روش تقطیر با آب و با استفاده از دستگاه کلونجر بدست آمد. اسانس¬های بدست آمده به وسیله دستگاه gc/ms آنالیز شد. مقایسه متابولیت¬های ثانویه اسانس کالوس¬های به دست آمده از تیمارهای هورمونی مختلف، با اسانس به دست آمده از برگ¬های گیاه به¬لیمو نیز صورت گرفت. به منظور بررسی خواص ضد باکتریایی به¬لیمو در برابر سویه¬های pseudomonas syringae pv syringae و escherichia coli، پس از تهیه عصاره متانولی، فعالیت ضد باکتریایی بر اساس قطر هاله ممانعت کننده از رشد در روش سنجش انتشار دیسک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬های مربوط به درصد تشکیل کالوس، وزن¬تر کالوس و باززایی روی هر ریزنمونه نشان داد که اثر هر یک از هورمون¬ها به تنهایی و اثر متقابل آن¬ها در هر دو ریزنمونه برگ و ساقه معنی¬دار می¬باشند (01/0? p). همچنین هورمون¬های مورد نیاز برای تشکیل کالوس در به-لیمو به طور کامل به نوع ریزنمونه بستگی دارد. مقایسه میانگین ها نشان داد که ریز نمونه ساقه بهترین ریزنمونه در تشکیل کالوس با میانگین %50/77 و ریزنمونه برگ بهترین ریزنمونه برای وزن تر کالوس، با تولید کالوس با میانگین 035/1 گرم، می¬باشد. بیشترین درصد تشکیل کالوس در ریزنمونه ساقه با تیمار هورمونی 5/2 میلی¬گرم بر لیتر 2,4-d مشاهده شد (%97) و ترکیب هورمونی 2,4-d mgl-12 و naa mgl-1 1 در ریزنمونه برگ بیشترین میزان وزن¬تر کالوس را نشان داد (501/2 گرم). بالاترین تولید اندام هوایی (40%) در تیمار هورمونی bap به میزان 1 میلی¬گرم در لیتر و kin به میزان 05/0 میلی¬گرم در لیتر و بالاترین ریشه¬زایی (40%) نیز در ترکیب هورمونی naa به میزان 05/0 میلی¬گرم درلیتر وbap به میزان 1 میلی¬گرم بر لیتر مشاهده شد. اسانس تهیه شده از برگ گیاه به¬لیمو دارای 34 ترکیب اصلی بود که ژرانیال (سیترال a) بالاترین مقدار (%70/15) و پس از آن نرال (سیترال b) بالاترین مقدار (%6/12) را داشت. اسانس تهیه شده از کالوس به دست آمده از تیمار هورمونی 5/2 میلی¬گرم بر لیتر هورمون 2,4-d و 1 میلی¬گرم بر لیتر naa دارای 19 ترکیب اصلی بود که بالاترین ترکیب (%41/22) مربوط به ژرانیال (سیترال a) بود و پس از آن ژرانیل استات بالاترین مقدار (%52/14) را داشت. اسانس تهیه شده از کالوس به دست آمده از تیمار هورمونی 2 میلی¬گرم بر لیتر هورمون 2,4-d و 1 میلی¬گرم بر لیتر هورمون naa دارای 20 ترکیب اصلی بود که بالاترین ترکیب این تیمار (%20/20) نیز ژرانیال (سیترالa) بود و پس از آن بتا- پینن بالاترین مقدار (%78/7) را داشت. اسانس کالوس حاصل از تیمار 5/2 میلی¬گرم بر لیتر هورمون 2,4-d و 3 میلی¬گرم بر لیتر هورمون bap دارای 22 ترکیب اصلی بود که بالاترین مقدار (%98/14)، مربوط به لیمونن بود و پس از آن نرال (سیترال b) بالاترین مقدار (%75/11) را داشت. نتایج تجزیه واریانس تأثیر عصاره¬ متانولی برگ¬های گیاه روی دو سویه باکتری نشان داد که اثر عصاره¬ متانولی برگ معنی¬دار می¬باشد. موثرترین عصاره جهت مقابله با هر 2 نوع باکتری عصاره برگ با غلظت mg/ml200 می¬باشد. باکتری حساس¬تر به عصاره به¬لیمو باکتری pseudomonas syringae pv syringae با میانگین قطر هاله mm4/11می¬باشد.
میثم عظیمی لعل آبادی نادعلی بابائیان جلودار
استفاده از گیاهان دارویی برای درمان بیماری¬ها از قرن¬ها پیش سابقه دارد. گیاه دارویی تشنه¬داری با نام علمی (scrophularia striata) بومی ایران و رویشگاه اصلی آن استان ایلام می¬باشد و بصورت بی رویه¬ای مورد برداشت قرار می¬گیرد. این گونه گیاهی در فهرست گیاهان در خطر انقراض ایران قرار گرفته است. کشت بافت گیاهی، یک تکنولوژی با کاربرد وسیع است که راهکارهای جدیدی را برای حل بسیاری از مشکلات به¬نژادگران ارائه نموده است و مزیت مهم استفاده از فنون کشت بافت نسبت به روش¬های مرسوم این است که در زمان و فضای محدود، از یک فرد می¬توان جمعیت بزرگی را به دست آورد. در این پژوهش تاثیر دو هورمون bap در چهار سطح (صفر، 5/1، 5/2، و 5/3) میلی¬گرم در لیتر و 2,4-d در چهار سطح (صفر، 5/1، 2 و 5/2) میلی¬گرم در لیتر برای کالوس¬زایی با استفاده از ریزنمونه¬ برگ و ساقه بررسی شد. جهت باززایی، ترکیب bap در سه سطح (5/1، 5/3 و 5/5) میلی¬گرم درلیتر با kin در سه سطح (05/0، 1/0 و 2/0) میلی¬گرم درلیتر، bapدر سه سطح (5/0، 1 و 4) میلی¬گرم در لیتر با naa در سه سطح (05/0، 5/0 و 1) میلی¬گرم در لیتر و ترکیب ba در سه سطح (5/0، 1 و 4) میلی¬گرم در لیتر با iaa در سه سطح (05/0، 5/0 و 1) میلی¬گرم در لیتر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد ترکیب هورمونی bap و 2,4-d هرکدام به میزان 5/1 میلی¬گرم در لیتر بهترین تیمار کالوس¬زایی (22/52 =x ?) با استفاده از ریزنمونه ساقه و تیمار هورمونی حاویbap به میزان 5/1 میلی¬گرم در لیتر و 2,4-d به میزان 5/2 میلی¬گرم در لیتر بهترین تیمار کالوس¬-زایی (66/76=x ?) با استفاده از ریزنمونه برگ می¬باشد. بیشترین وزن تر (09/1 گرم) در ترکیب هورمونی bap به میزان 5/3 میلی گرم در لیتر و 2,4-d به میزان 5/1 میلی¬گرم در لیتر مشاهده شد. بیشترین باززایی و تولید شاخساره در تیمار هورمونی bap به میزان 5/1 میلی¬گرم در لیتر و kin به میزان 05/0 میلی¬گرم در لیتر مشاهده شد. در ترکیب هورمونی ba به میزان 5/0 میلی¬گرم درلیتر و iaa به میزان 1 میلی¬گرم وbap به میزان 5/0 میلی¬گرم درلیتر و naa به میزان 05/0 میلی¬گرم در لیتر، علاوه بر شاخساره ریشه نیز تولید شد. گیاهچه¬های باززایی شده پس از انتقال به خاک استریل، به مدت دو هفته با محلول غذایی هوگلند تغذیه شدند. سپس به خاک زراعی تهیه شده از رویشگاه گیاه تشنه¬داری (استان ایلام)، انتقال داده شدند.
عنایت الله عبدالهی سهل آبادی نادعلی بابائیان جلودار
چکیده کرفس کوهی از خانواده چتریان (umbelliferae) را مظفریان در سال 2003 با نام علمیkelussia odoratissma mozaffarian و نام قدیمی amirkabiria odoratissma mozaffarian به عنوان گونه ای از جنس kelussiae معرفی کرد. با در نظرگرفتن اهمیت گیاه کرفس کوهی از نظر دارویی و از طرفی با توجه به ویژگی خاص گیاه مذکور به علت منوکارپیک بودن آن و دوره خواب طولانی بذر، تولید انبوه این گیاه با مشکل جدی مواجه است، ضمن اینکه با توجه به نتیجه سازمان جنگل ها و مراتع به دلیل برداشت نامناسب آن در مناطق رشد خودروی آن، خطر انقراض این گیاه بومی وجود دارد. لذا لزوم روش هایی برای به حداقل رساندن دوره خواب جوانه زنی بذر از یک طرف و تکثیر و ریز ازدیادی این گیاه از طرف دیگر و همچنین افزایش میزان متابولیت های ثانویه آن هر چه بیشتر احساس می شود. در این تحقیق به منظور بررسی جوانه زنی و ارزیابی اثر نوع ریزنمونه و اثر متقابل تنظیم کننده های رشد بر کالزایی و باززایی کرفس کوهی، دو آزمایش جداگانه فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 3 تکرار در محیط های کشت موراشیگ و اسکوگ (ms) با %3 ساکارز، ?7/0 آگار و 8/5?ph و کاغذ صافی واتمن مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش اول تاثیر دما، محیط کشت (کاغذ صافی واتمن و ms) و نوع ریزنمونه بر درصد جوانه زنی، سرعت جوانه-زنی، شاخص بنیه، طول ریشه چه و ساقه چه و در آزمایش دوم اثر تنظیم کننده های رشد بر کالزایی و باززایی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد جوانه زنی در ریزنمونه بذر در شرایط محیطی سرما و نور و در محیط ms و در شرایط محیطی دمای اتاق جوانه زنی مشاهده نشد. در مورد صفت سرعت جوانه زنی بین نوع ریزنمونه، شرایط محیطی و محیط ms تفاوت معنی داری مشاهده نشد. ریزنمونه بذر در محیط کاغذ صافی واتمن در شرایط دمایی سرما و نور دارای شاخص بنیه بهتری بود. ریزنمونه بذر کشت شده در شرایط محیطی سرما و نور دارای ریشه چه بلندتری بوده و ریزنمونه بذر کشت شده در محیط کاغذ صافی واتمن و ms با شرایط محیطی سرما و نور و دارای ساقه چه بلندتری بود. بیشترین درصد تشکیل کالوس ریزنمونه ریشه، در محیط کشت پایه (ms) حاوی bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و naa به میزان 10 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای کالوس زایی با استفاده از ریزنمونه ساقه، محیط کشت پایه (ms) حاوی bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و naa به میزان 5 و 10 میلی گرم در لیتر می باشد. در کالزایی ریزنمونه برگ همه ترکیبات هورمونی نسبت به تیمارهای هورمونی به تنهایی کالزایی بالایی داشتند. بهترین ترکیب هورمونی برای وزن تر کالوس ریزنمونه ریشه naa به میزان 10 میلی-گرم در لیتر با bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و برای ریزنمونه های ساقه و برگ naa به میزان 5 میلی گرم در لیتر با bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای باززایی و تولید اندام هوایی، محیط کشت پایه (ms) حاوی هورمون kin به میزان 1/0 میلی گرم درلیتر و bap به میزان 5/1 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای تولید ریشه، محیط کشت پایه (ms) حاوی هورمون naa به میزان 10 میلی گرم در لیتر می باشد.
مسعود صفر رضوی زاده نادعلی باباییان جلودار
بیماری بلاست یکی از مهم ترین بیماری های خسارت زا در برنج است که سالانه باعث تلفات زیاد عملکرد برنج در دنیا می شود. استفاده از ارقام مقاوم حامل ژن های اصلی مقاومت (r) به عنوان یکی از بهترین روش های قابل اطمینان جهت کنترل بیماری ها می باشد. به همین منظور، برای شناسایی ارقام و لاین های برنج مقاوم به بلاست از تعدادی آغازگر همبسته با ژن pi1 طراحی و از آن ها برای تکثیر dna استفاده گردید. از ترکیب های آغازگری rm144 ، rm206 ، rm224 استفاده گردید که باعث شناسایی لاین های مقاوم و حساس و نیز هتروزیگوت نسبت به جایگاه ژنی pi1 در ارقام و لاین های مورد آزمایش گردید و نیز از نشانگر ap5659_3a برای شناسایی ارقامی که دارای گروه پیوسته با ژنpi2 موثر در مقاومت به بیماری بلاست استفاده گردید. بر اساس نتایج حاصل از الکتروفورز نشانگرهای وابسته به جایگاه pi-1 ارقام دیلمانی و نوک سیاه نسبت به هر سه نشانگر حالت پیوسته نشان دادند و رقم حسنی نسبت به هر سه نشانگر فاقد پیوستگی بود. نتایج حاصل از نشانگر pi2 نیز نشان داد که ارقام حسنی و شصتک محمدی و میلاد دارای پیوستگی با نشانگر مورد استفاده می باشند و ارقام r9 (آورده شده از ایری) و ساحل و لاین حاصل تلاقی ساحل / سنگ طارم (l45) نسبت به همین نشانگر ap5659_3a حالت هتروزیگوت را نشان دادند و سایر ارقام فاقد پیوستگی با جایگاه مورد نظر بودند. بنابراین، استفاده از این نشانگرهای اختصاصی ژن های مقاومت می تواند در کنار روش های سنتی ارزیابی فنوتیپی موجب ایجاد اطمینان بیشتر در مقاومت ارقام و لاین ها در برنامه های اصلاحی گردد.
سمیه کامروا نادعلی باقری
تنش¬های محیطی مهم¬ترین عوامل کاهش دهنده عملکرد محصولات کشاورزی در سطح جهان می¬باشند. چنانچه تنش ¬های محیطی حادث نمی¬شدند عملکردهای واقعی باید برابر با عملکردهای پتانسیل گیاهان می¬شد.خشکی و شوری از مهمترین تنش های محیطی هستند که تولید محصولات زراعی را تحت تأثیر قرار می دهند. شناسایی گیاهان مقاوم به شوری و خشکی از جمله سویا، که یکی از گیاهان مهم روغنی محسوب می شود، از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور دو آزمایش جدا از هم (آزمایش تنش خشکی و آزمایش تنش شوری) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار درگلخانه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری انجام شد. 8 ژنوتیپ سویا به نام های ford ، hill ، dayr ، sahar، hill ce ، 032، 032-240-b و 032-240-d در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند در تنش خشکی تیمارهای آزمایش شامل 6 سطح تنش خشکی (1- شاهد یا آبیاری در تمام مراحل رشد به طور منظم 2- تنش شدید در مرحله رشد رویشی 3- تنش شدید در مرحله گلدهی 4- تنش شدید در مرحله غلاف دهی 5- تنش شدید در مرحله گلدهی و غلاف¬دهی 6- تنش ملایم در تمام مراحل رشد) و فاکتور دوم شامل 8 ژنوتیپ سویا بود. در تنش شوری نیز فاکتوراول شامل شوری در 4 سطح صفر (آب مقطر، شاهد)، 3، 6 و 8 دسی زیمنس بر متر و فاکتور دوم شامل 8 ژنوتیپ مختلف از سویا بود. از بذور به دست آمده سطح صفر جهت انجام آزمون جوانه زنی بذور تحت تنش های خشکی و شوری استفاده شد. آزمون جوانه زنی نیز با آزمایش فاکتوریل با طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. مطابق کشت گلدانی فاکتور اول تیمارهای مورد نظر و فاکتور دوم شامل 8 ژنوتیپ سویا بود. در آزمون جوانه زنی بذور برای اعمال تنش خشکی از پلی اتیلن گلایکول (peg6000) و برای اعمال تنش شوری از نمک nacl استفاده شد. نتایج به دست آمده از آنالیز صفات مرفولوژیک و فیزولوژیک مختلف، خوشه¬بندی ژنوتیپ¬ها و بررسی ژنوتیپ ها توسط شاخص¬های کمی تحمل به تنش، نشان داد ژنوتیپ¬های hill ce، hill، dayr و 32 متحمل به هر دو تنش می¬باشند و hill ce دارای بیشترین تحمل نسبت به سایر ژنوتیپ ها بود و ژنوتیپ¬های ford، sahar، 032-240-b و 032-240-d حساس به هر دو تنش می¬باشند به طوری که ژنوتیپ ford دارای بیشترین حساسیت به هر دو تنش بود. بیشترین عملکرد برای هر دو تنش در تیمار شاهد مشاهده شد. در تنش خشکی بیشترین کاهش عملکرد در تنش خشکی شدید در مرحله گلدهی و غلاف دهی مشاهده شد. این نشان دهنده این است که گیاه سویا در این مراحل بیشترین حساسیت را به تنش خشکی دارد. در تنش شوری سطح شوری 8 دسی زیمنس برمتر حساس¬ترین سطح برای گیاه سویا بود و بیشترین کاهش عملکرد در این سطح نسبت به شاهد مشاهده شد. در تنش شوری علایم تنش در ژنوتیپ های حساس از مرحله گلدهی مشاهده شد. بنابراین به طور کلی مراحل گلدهی و غلاف دهی حساسترین مراحل رشد سویا به تنش های شوری و خشکی می¬باشند.
فرشته هنری سعید رضا وصال
تعیین میزان تنوع ژنتیکی در مواد گیاهی، گام اولیه برای شناسایی، حفظ و نگه داری ذخایر توارثی و همچنین پایه و اساس تحقیقات ژنتیکی و برنامه های اصلاحی است. به منظور ارزیابی سطح تنوع ژنتیکی در پنج ژنوتیپ هندوانه بذر آجیلی و یک رقم هندوانه شیرین (کریمسون سوئیت) آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی در سال 1393 انجام شد. بذور ژنوتیپ های بومی هندوانه بذر آجیلی از استان خراسان جمع آوری گردیدند. در این مطالعه 14 صفت کمی اندازه گیری شد و براساس نتایج تجزیه واریانس این صفات، اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ های مورد مطالعه در سطح 1% مشاهده گردید. آنالیز خوشه ای به روش ward، ژنوتیپ ها را در سه گروه مجزا دسته بندی کرد. 10 آغازگر مورد استفاده در این پژوهش در مجموع توانستند 76 قطعه را تکثیر کنند که 42 عدد از آن ها چند شکل بودند. محتوای اطلاعات چند شکل (pic) در دامنه 85-46 درصد قرار گرفت که به ترتیب مربوط به آغازگرهای p3 و p9 بود. متوسط تعداد باندهای چند شکل شش باند و در دامنه 8-2 قرار داشت. آنالیز خوشه ای به روش upgma برای محصولات pcr حاصل از 7 پرایمر نیز ژنوتیپ ها را در سه گروه مجزا قرار داد. با مقایسه نتایج حاصل از دو روش ارزیابی مورفولوژیکی و مولکولی همبستگی قابل توجهی بین نتایج مشاهده شد به طوری که قرابت دو ژنوتیپ c8 و sw، تشابه بالای ژنوتیپ های c1 و c14 و همچنین فاصله زیاد ژنوتیپ c5 از سایر ژنوتیپ ها در هر دو آزمایش تأیید شد.
زهرا السادات قائمی راد سعیدرضا وصال
یکی از مهمترین تنش های غیر زیستی، تنش خشکی است که از عوامل عمده کاهش تولید محصولات گیاهی در اکثر نقاط دنیا می باشد. تنش خشکی با اختلال در فرایندهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی سبب کاهش رشد گیاه می شود. در این مطالعه به منظور مقایسات دقیق آزمایشگاهی ابتدا پاسخ ژنوتیپ های c12 و c6 هندوانه به تنش خشکی بررسی شده و سپس بیان ژن های کلیدی بررسی گردیده است. پنج روز تنش خشکی پس از سه هفته از رشد گیاهچه ها در ژنوتیپ c12 باعث 28 درصد کاهش در میزان آب نسبی شد. بیشترین میزان افزایش تجمع پرولین در ژنوتیپ c6 مشاهده شد که با 93/9 ماکرومول پرولین در یک گرم بافت تر برگ، نسبت به شاهد 7/4 برابر افزایش نشان داد. علاوه بر پرولین و رطوبت نسبی پارامترهای دیگر شامل میزان مالون دی آلدئید و نشت الکترولیت نیز تایید کننده تحمل بیشتر ژنوتیپ c6 تحت تنش خشکی می باشد. پس از ارزیابی اولیه ژنوتیپ ها به تنش خشکی، بیان ژن های clshsp18.1a و ccnac2 با سه تکرار به روش نیمه کمی rt-pcr اندازه گیری شد. در ژنوتیپ c6 (متحمل)، چهار روز تنش خشکی باعث افزایش 5/2 برابری و معنی دار ژن shsp18.1aنسبت به شاهد شد (05/0 >p) و در ژنوتیپ c12 (حساس) 4/1 برابر نسبت به شاهد بیان این ژن افزایش نشان داد. سنجش نیمه کمی ژن ccnac2 در ژنوتیپ c6 بیانگر بیشترین افزایش (25/2 برابری نسبت به شاهد) بود که دو روز پس از تنش مشاهده شد. نمونه گیری سوم در چهار روز پس از تنش بیانگر کاهش معنی دار بیان این ژن در هر دو ژنوتیپ بود به طوری که در ژنوتیپ حساس c12 نسبت به شاهد تفاوت معنی دار مشاهده نشد. از سوی دیگر در مورد هر دو ژن، ژنوتیپ c6 بیان بسیار بیشتری نسبت به ژنوتیپ حساس c12 داشته است که در تمام تیمارهای خشکی این تفاوت معنی دار بود. به این ترتیب، روند کلی بیان هر دو ژن بیانگر افزایش معنی داری آن ها در پاسخ به تنش خشکی بود که در ژنوتیپ متحمل (c6) این نکته کاملاَ قابل ملاحظه بود
بهنام صداقتی نادعلی بابائیان جلودار
در کشت بافت گیاه آنتوریوم مهمترین و حساس ترین مرحله، کالوس زایی ریزنمونه ها می باشد. بهترین نتایج کالوس زایی برای هر دو رقم در محیط کشت mms حاوی 12/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d، 1 میلی گرم در لیتر ba، 3 درصد ساکارز، 7/0 درصد آگار و ph برابر با 1/0 ± 0/6 بدست آمد. رقم fire (7/37 درصد) در مقایسه با رقم midori (6/14 درصد) درصد کالوس زایی بالایی داشت، ریزنمونه برگ (74/37 درصد) در مقایسه با ریزنمونه دمبرگ (93/8 درصد) و اسپادیکس (صفر درصد) از پتانسیل بیشتری جهت کالوس زایی برخوردار بود. ریزنمونه برگ دارای رگبرگ اصلی (3/48 درصد) نسبت به ریزنمونه برگ بدون رگبرگ اصلی (5/27 درصد) کالوس زایی بیشتری داشت. از محیط کشت mms مایع حاوی 1 میلی گرم در لیتر ba و 2 درصد ساکارز جهت واکشت نمودن کالوس ها استفاده شد برای باززایی شاخساره، کالوس ها در محیط کشت mms حاوی سطوح مختلف ba (25/0 تا 1 میلی گرم در لیتر)، غلظت های مختلف nh4no3(206، 412 و 618 میلی گرم در لیتر)، 2 درصد ساکارز و 7/0 درصد آگار کشت شدند. رقم midori (9/22 درصد) در مقایسه با رقم fire (1/14 درصد) درصد باززایی بیشتری از خود نشان داد.
آرمیندخت یزدان پناه نادعلی باباییان
چکیده ندارد.
میعاد کیاء نادعلی باباییان جلودار
چکیده ندارد.
رقیه مومنی لاریمی نادعلی باباییان
چکیده ندارد.
رقیه مومنی لاریمی نادعلی باباییان
اصلاح و تولید ارقام و واریته های برتر در کلزا همواره مدنظر بهنژادگران بوده است. اصلاح نباتات مدرن بر مبنای ایجاد تنوع، انتخاب، ارزیابی و تکثیر ژنوتیپ های مطلوب شکل گرفته است. اصلاح موتاسیونی با ایجاد ژرم پلاسم غنی از تنوع ژنتیکی در دست یابی به این اهداف نقش مهمی را ایفا نموده است. در این راستا به منظور ایجاد تنوع در صفات زراعی مختلف در دو رقم کلزا pf و زرفام از اشعه گاما (500، 700، 900، 1100 و 1300 گری) استفاده گردید. صفات مورد ارزیابی شامل سرعت و درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه در شرایط آزمایشگاهی، ارتفاع ساقه اصلی، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در شاخه اصلی و فرعی، طول غلاف و وزن هزار دانه در نسلهای m1 و m2 بوده است. از نشانگرهای مولکولی scar و rapd نیز جهت ردیابی ژن کنترل کننده اولئیک اسید استفاده گردید. نتایج نشان داد که در نسل m1 در رقم pf تمامی صفات به جز تعداد غلاف در شاخه اصلی تحت تیمارهای مختلف اشعه کاهش معنی داری نسبت به شاهد داشته اند. در رقم زرفام نیز تأثیر کاهشی دزهای مختلف اشعه گاما برای صفات درصد جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، ارتفاع ساقه، تعداد غلاف در شاخه اصلی و طول غلاف مشاهده گردید. در نسل m2 در رقم pf تمامی صفات به جز تعداد غلاف در شاخه اصلی کاهش معنی داری در همه تیمارها (دزهای مختلف اشعه گاما) نسبت به شاهد داشته اند. تعداد غلاف در شاخه اصلی برخلاف سایر صفات در رقم pf، در تمامی دزهای اشعه نسبت به شاهد افزایش داشته است. در رقم زرفام با وجود کاهش در میزان صفات مورد ارزیابی در تیمارهای مختلف، اثر دز تنها برای وزن هزار دانه معنی دار شد. بیشترین ضریب تنوع نسبی در ارقام مذکور نیز مربوط به تعداد غلاف در شاخه فرعی بوده است. در بررسی تک بوته های هر دز در نسل m2 نیز لاین هایی با صفات مطلوب و برتر نسبت به شاهد به دست آمدند. این صفات شامل کاهش ارتفاع ساقه، افزایش تعداد غلاف در شاخه اصلی و فرعی ، طول غلاف و وزن هزار دانه بوده است که باعث افزایش عملکرد دانه می گردند. بنابراین انتخاب و بررسی این صفات در نسل های بعدی جهت تثبیت این لاین ها راه را برای ایجاد ارقام برتردر کلزا هموار می سازد. نتایج مربوط به بررسی مولکولی با نشانگر scar در مکان bp399 و نشانگر rapd در مکان bp830 نشان داد که شاهد آزمایش و تمامی نمونه های تحت تیمار اشعه گاما در ارقام pf و زرفام دارای باند مورد نظر بوده اند. برای دست یابی به لاین هایی که دارای تغییر در مکان اولئیک اسید باشند از طریق موتاسیون اولاً باید نشانگرهای مولکولی اختصاصی را توسعه داد ثانیاً باید لاین های زیادی را مورد بررسی قرار داد.
مهتاب صمدی گرجی نادعلی باباییان
کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی جهان به شمار می آید. دانه کلزا با داشتن 40 تا 50 درصد روغن، منبع با ارزشی برای تأمین روغن خوراکی می باشد. بنابراین ایجاد واریته های مناسب کشت در شرایط مختلف مهم ترین پیشنیاز توسعه زراعت این محصول تلقی می گردد. در کنار روش های اصلاحی کلاسیک، اصلاح موتاسیونی جهت ایجاد خصوصیات مطلوب در محصولات زراعی استفاده می شود که اساس آن بر ایجاد تنوع، انتخاب، ارزیابی و افزایش ژنوتیپ های مطلوب است. در این تحقیق جهت بررسی اثر پرتودهی اشعه گاما بر خصوصیات مورفولوژیکی کلزا، دو رقم (rgs003 وpf)، پنج دز اشعه گاما (500، 700، 900، 1100و 1300 گری) و شاهد (بدون دز) در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در دو سال زراعی 86-1385 و87-1386 مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتایج بررسی آزمایشگاهی، بالاترین ضریب تنوع نسبی، گسترده ترین دامنه تنوع و بیشترین میزان تغییر واریانس تیمار نسبت به شاهد در رقم pf مشاهده شد. و این امر نشان می دهد که عکس العمل این رقم به تیمارهای موتاژنی بیشتر بوده است. در بررسی مزرعه ای در گیاهان m2 تحت تیمارهای آزمایشی، تنوع ژنتیکی معنی داری در اکثر صفات مورد مطالعه مشاهده شد. بطوری که ارتفاع گیاه در هر دو رقم در اکثر موارد نسبت به شاهد کاهش یافت. همچنین پرتودهی روی میانگین طول غلاف و وزن هزار دانه در هر دو رقم روند افزایشی داشته است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی القایی با استفاده از نشانگر مولکولی ،واکنش های pcr با استفاده از 6 نشانگر rapd روی dna مورد نظر صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از دندروگرام داده های مولکولی و مورفولوژیکی، تفاوت هایی در گروه بندی بین شاهد و لاین های تحت تیمار در هر دو دندروگرام مشاهده شده است. بطور کلی بر اساس نتایج بدست آمده می توان بیان نمود که پرتودهی اشعه گاما در ژنوم کلزا تنوع قابل ملاحظه ای ایجاد کرده است لذا می توان از تنوع مطلوب ایجاد شده در برنامه های اصلاحی استفاده کرد.
عیسی رحمانی نادعلی بابائیان
به منظور بررسی اثرات سطوح و نحوه تقسیط ازت روی کمیت دانه رقم ساریگل کلزا آزمایشی در پاییز سال 1386در روستای گلما از توابع شهر ساری در شرایط مزرعه و در یک خاک رسی لومی اجرا شد. آزمایش بصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. مقادیر کود نیتروژنه در سه سطح 60، 120 و180 کیلوگرم در هکتار به همراه یک تیمار شاهد از منبع کود اوره تامین شد. تقسیط کود نیتروژنه در سه سطح به نسبتهای متغیر در مراحل کاشت، خروج گیاه از حالت روزت باگرم شدن هوا و در زمان ظهور غنچه های گل به ترتیب شامل (t1(1/3 ,1/3 ,1/3 ), t2( 1/4,1/4,2/4) and t3(1/5,1/5,2/5 بکار گرفته شد. نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس نشان داد که اثر تیمارها روی عملکرد، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، فاصله اولین غلاف از زمین، ارتقاع بوته، وزن هزار دانه، درصد روغن و درصد پروتئین در سطح 1% معنی دار است و اثر تیمارها روی صفت تعداد بذر داخل غلاف در سطح 5% معنی دار است. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار n2t3 از تکرار سوم با عملکرد 1793 کیلوگرم در هکتار می باشد و کمترین عملکرد متعلق به تیمار شاهد می باشد. هرچه بر میزان ازت اضافه گردد درصد روغن دانه کاهش می یابد ولی عملکرد روغن افزایش می یابد. افزایش ازت باعث افزایش درصد پروتئین دانه می گردد. ازت بیش از حد بهینه باعث افزایش رشد رویشی و کاهش عملکرد دانه می گردد. کلمات کلیدی: کلزا، تقسیط، نیتروژن، عملکرد.