نام پژوهشگر: علیرضا عاشوری
فاطمه ذبیحی زوارم علیرضا عاشوری
برشی از سازند آبدراز در ناحیه چهچهه واقع در 104 کیلومتری شمال شرق مشهد، در شرق حوضه کپه داغ موضوع تحقیق حاضر است. سازند آبدراز شامل دو رخساره شیلی و کربناته شامل شیل مارنی، مارن آهکی همراه با سه باند سنگ آهک گل سفیدی می باشد. این سازند به صورت هم شیب و ناپیوسته روی سازند آیتامیر و به طور هم شیب و پیوسته در زیر سازند آب تلخ قرار گرفته است. ضخامت این سازند در برش چهچهه 369 متر اندازه گیری شده است که جهت بررسی 95 نمونه شامل 75 نمونه نرم و 20 نمونه سنگی از آن برداشت گردید. حاصل این بررسی شناسایی 41 جنس و 82 گونه فرامینیفر پلانکتونیک و بنتونیک می باشد. بر این اساس 6 بایوزون تشخیص داده شده که معرف سن تورونین پیشین تا سانتونین پسین می باشد. در شروع برش، نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک به بنتونیک بیشتر است اما به طرف بالا ی سازند افزایش تنوع و فراوانی فرامینیفرها ی بنتیک مشخص ترمی شود. نتایج حاصل از مطالعات میکروفاسیس نشان می دهد که سازند آب دراز در یک محیط دریایی باز (open shelf marine) بر جای گذاشته شده است.
علی نظافت علیرضا عاشوری
سازند آسماری یکی از مهمترین سازندهای حوضه زاگرس با سن الیگومیوسن می باشد. در این تحقیق سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس خویز مورد مطالعه قرار گرفته است. در این برش سازند آسماری دارای 283 متر ضخامت می باشد که از تناوب سنگ آهک های نازک، متوسط و ضخیم لایه تا توده ای تشکیل شده است. هر دو مرز زیرین و بالایی این سازند به ترتیب با سازندهای پابده و گچساران به صورت پیوسته و هم شیب می باشد. به منظور انجام مطالعات زیست چینه نگاری و محیط رسوبی سازند آسماری، تعداد 109 نمونه سنگی از این برش برداشت شده است. در این مطالعه 28 جنس و 25 گونه فرامینیفر بنتیک و نیز 5 جنس از غیرفرامینیفرها شناسایی شده است. بر اساس گسترش زمانی فرامینیفرها سه زون زیستی تشخیص داده شد که عبارتند از: 1) lepidocyclina spp. assemblage zone. 2) miogypsinoides- archaias- valvulinid sp.1 assemblage zone. 3) borelis melo group- meandropsina iranica assemblage zone. بر اساس این زون های تجمعی سن سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس خویز (برش علمدار)، الیگوسن پسین (چاتین)- میوسن پیشین (آکی تانین- بوردیگالین) در نظر گرفته شده است. همچنین در این پژوهش، 10 ریزرخساره در سازند آسماری مورد شناسایی قرار گرفته است. این ریزرخساره ها در چهار محیط رسوبی اصلی شامل بخش کم عمق دریای باز، سد، لاگون و پهنه جزرومدی نهشته شده اند. روند گسترش ریزخساره ها حاکی از آن است که سازند آسماری در یک رمپ هموکلینال تشکیل شده است. این ریزرخساره ها عبارتند از: بایوکلستیک پکستون، بایوکلستیک لپیدوسیکلینا پکستون، باندستون مرجانی، بایوکلستیک پکستون- گرینستون، پلوئیدال اائید پکستون- گرینستون، بایوکلستیک رودستون، میلیولید پکستون، فرامینیفرا (با دیواره پورسلانوز) پکستون- گرینستون، کاروفیت وکستون و مادستون کوارتزدار.
مهرانه عبدالشاهی علیرضا عاشوری
به منظور تعیین سن دقیق سازند آ بدراز در شرقی ترین بخش های حوضه کپه داغ ، برش شوراب در جنوب آق دربند، مورد مطالعات دقیق چینه شناسی قرار گرفته است . در این برش سازند آبدراز در یال جنوبی سنکلینال شوراب با روند کلی شمال غربی- جنوب شرقی رخنمون یافته است . مرز زیرین سازند آبدراز با سازند آیتامیر به صورت ناپیوستگی موازی (پاراکونفورمیتی) بوده و مرز بالایی آن با سازند آب تلخ به صورت پیوسته و هم شیب است. ضخامت سازند آبدراز در این برش 362 متر اندازه گیری شده است. بایو استراتیگرافی سازند آبدراز دراین مقطع برای اولین بار صورت گرفته است. در این مطالعات 80 گونه فرامینیفر از 40 جنس شناسایی و معرفی شده و بر اساس این با یوزون ها سن سازند آبدراز در این برش تورونین میانی تا سانتونین پسین تعیین شده است . دراین تحقیق به منظور شناسایی مرز سنومانین – تورونین و تعیین ناپیوستگی مرز زیرین سازند آبدراز و آیتامیر ، آخرین افق شیلی سازند آیتامیر برداشت و مورد مطالعه دقیق بایواستراتیگرافی قرار گرفته است . بر اساس فرامینیفرهای شاخص بویژه rotalipora 2 بایوزون شناسایی و عدم فونای بین بایوزون 2 و 3 بیانگر مرز ناپیوستگی سنومانین - تورونین و قاعده سازند آبدراز محسوب می شود.
عرفان توکلی نژاد علیرضا عاشوری
حوضه رسوبی کپه داغ در شمال شرق ایران و جنوب صفحه توران قرار دارد. سازند آبدراز از جمله واحد های چینه شناسی حوضه کپه داغ است.ضخامت سازند آبدراز در برش قلعه زو 204 متر و در برش زنگلانلو 755 متر است.
مرتضی احمدی علیرضا عاشوری
سازند آب تلخ یکی از واحد های کرتاسه پسین مربوط به حوضه رسوبی کپه داغ (شمال شرق ایران) می باشد. در این مطالعه سازند مورد نظر در شرق حوضه در روستای پادها واقع است. این سازند دارای991 متر ضخامت بوده و لیتولوژی آن متشکل از شیل و مارن خاکستری تا خاکستری متمایل به آبی می باشد. مرز زیرین آن با سازند آبدراز به صورت تدریجی و هم شیب و مرز بالایی آن با سازند نیزار ناپیوسته است. در این مطالعه 42 گونه فرامینیفر پلانکتونیک از 17 جنس در قالب 6 بایوزون تحت عنوان dicarinella asymetrica, globotruncanita elevata, globotruncana ventricosa, radotruncana calcarata, globotruncanella havanensis and globotruncana aegyptica شناسایی شده است. بر اساس فرامینیفرهای پلانکتونیک شناسایی شده، سن سازند آب تلخ در برش پادها اواخر سانتونین پسین – ماستریشتین پیشین تعیین شده است. در ابتدای برش، نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک به بنتیک بیشتر است اما در قسمت بالای سازند افزایش تنوع و فراوانی فرامینیفرهای بنتیک مشاهده می شود. با توجه به فرامینیفرهای بنتیک شاخص عمق و نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک به بنتیک و همچنین بر اساس نمودار ارائه شده توسط برگرن 1998) (berggren,، بخش ابتدایی و میانی این سازند، عمق باتیال بالایی و بخش انتهایی آن عمق نریتیک را نشان می دهد. همچنین در این مطالعه بر اساس مورفوتایپ بنتیک اپی فونا به اینفونا (ep/in) و فرامینیفرهای بنتیک دو ردیفی، سازند مورد نظر به دو بخش تقسیم می شود: بخش پایینی که در آن نسبت مورفوتایپ (ep/in) فراوان و فرامینیفرهای دو ردیفی کاهش می یابند نشان دهنده شرایط محیطی اکسیژن بالا و مواد غذایی کم می باشد و در بخش بالایی فرامینیفرهای دو ردیفی افزایش و نسبت مورفوتایپ (ep/in) کاهش می یابد که نشان دهنده کاهش مقدار اکسیژن و افزایش مواد غذایی می باشد.
زهرا گل گیر نوش آبادی محمد وحیدی نیا
رشته کوه های بینالود با روند شرقی- غربی در شمال شرق ایران واقع شده است، این رشته کوه ادامه ی شرقی سلسله جبال البرز می باشد. برش مورد مطالعه در غرب رشته کوه های بینالود و در 43 کیلومتری شمال غرب نیشابور در منطقه ای به نام تنگ علیا واقع شده است. این نهشته ها دارای 398 متر ضخامت و شامل تناوبی از مارن، ماسه سنگ و کنگلومرا می باشد. مرز زیرین آن با رسوبات ژوراسیک (سازند چمن بید) گسلی و ناپیوسته و مرز بالایی آن با رسوبات قرمز رنگ نئوژن به صورت ناپیوسته (disconformity) می باشد. طبق مطالعات میکروسکوپی مقاطع نازک و بررسی نمونه های مارنی نهشته های مورد نظر تعداد 5 جنس و 8 گونه از فرامینیفرهای پلانکتون و 17 جنس و22 گونه از فرامینیفرهای بنتیک شناسایی شدند، که 6 گونه آن متعلق به نومولیت ها می باشد. به دلیل کمبود فرامینیفرها پلانکتون زون ساز از بایوزوناسیون فرامینیفرهای بزرگ استفاده شد. براساس این بایوزوناسیون 3 بایوزون شناسایی شد. این بایوزون ها تحت عنوان بایوزون های sbz13، sbz17 و sbz19 معرفی می شوند. با توجه به این بایوزون ها سن نهشته های مورد مطالعه از اواخر ائوسن پیشین تا ائوسن پسین می باشد. مطالعات پالئواکولوژیکی که بر روی فراوانی گونه های اینفونا، اپی فونا و نومولیت ها انجام شد نشان دهنده آن است که از پایین به طرف بالای نهشته های مورد مطالعه اکسیژن کاهش، عمق افزایش و انرژی کاهش یافته است. البته در انتهای سازند دوباره کاهش عمق را داریم.
محسن نیازی محمد وحیدی نیا
سازند آب تلخ یکی از مهمترین واحد های کرتاسه ی پسین در حوضه رسوبی کپه داغ ( شمال شرق ایران) است. برش مورد مطالعه(برش قره سو) در 151 کیلومتری شمال مشهد و 2.5 کیلومتری جنوب غربی شهرستان کلات نادری می باشد. سازند آب تلخ در برش قره سو 1410 متر ضخامت دارد و لیتولوژی آن شیل ، مارن و مارن های سیلتی است. مرز زیرین و فوقانی آن بترتیب با سازندهای آبدراز و نیزار همشیب و تدریجی است. 165 نمونه که جمع آوری شده، توسط مطالعات میکروسکوپی بررسی گردیده که منجربه شناسایی 40 گونه از 14 جنس فرامینیفرهای پلانکتونیک شده و حاصل بایوزوناسیون آن 5 بایوزون است (از قاعده به سمت رأس سازند): 1- globotruncanita elevata partial range zone 2- globotruncana ventricosa interval zone 3- globotruncana falsosturti – globotruncana ventricosa assemblage zone 4- globotruncanella havanensis partial range zone 5- globotruncana aegyptica interval zone بر اساس این زونبندی سن سازند آب تلخ در برش قره سو ابتدای کامپانین تا کامپانین پسین می باشد. بعلاوه با توجه به بررسی های پالئواکولوژیکی، سازند آب تلخ به 4 بخش تقسیم شده است که بترتیب از قاعده به سمت رأس سازند بدین شرح است: p1,p2,p3,p4 برای تعیین عمق دیرینه از نسبت فرامینفرهای پلانکتونیک به بنتیک و برای بررسی میزان اکسیژن و مواد آلی از نسبت فرامینیفرهای بنتیک اپی فونا به اینفونا استفاده شده است. در بخش های p1 و p3 سطح آب دریا ومیزان مواد غذایی بالا ، اما میزان اکسیژن کم است. اما در بخش های p2 و p4 سطح آب کاهش یافته و میزان مواد غذایی نیز کم است ، اما میزان اکسیژن زیاد است.
هادی جهانگیر علیرضا عاشوری
برش ده ملا در البرز شرقی در حدود 16 کیلومتری شمال روستای ده ملا و در حدود 15 کیلومتری غرب شاهرود، در شمال شرق ایران و در دامنه جنوبی البرز شرقی واقع است. در بخش زیرین این برش، عضو 4 سازند میلا به سن کامبرین پسین به صورت تدریجی در زیر عضو 5 سازند میلا به سن اردویسین پیشین قرار دارد و در مرز بالایی، رسوبات اردویسین این برش به صورت ناپیوسته در زیر رسوبات سازند جیرود به سن دونین پسین قرار می گیرد. توالی رسوبی مورد مطالعه در این برش به ضخامت حقیقی 433 متر به 28 واحد سنگ چینه ای غیر رسمی تقسیم گردید. چهار بیوزون کنودونتی از برش ده ملا معرفی گردید که سه بیوزون از بخش رسوبات کامبرین پسین و یک بیوزون نیز از قسمت رسوبات اردویسین پیشین معرفی شده است. برای تعیین مرز کامبرین– اردویسین در برش ده ملا در نبود کنودونت و گراپتولیت شاخص، تعیین این مرز، توسط ظهور تریلوبیت های شاخص، در نزدیکی قاعده واحد سنگ چینه ای 16 برش ده ملا صورت گرفت. با توجه به این موضوع که محتوای کنودونتی برش ده ملا در طول کامبرین پسین قابل قیاس با ایالت کنودونتی شمال چین که خود در این زمان بخشی از بزرگ ایالت زیستی میان قاره امریکای شمالی بوده است و همچنین محتوای کنودونتی اردویسین پیشین برش ده ملا که تشابه زیادی را با حوضه بالتیک در این زمان نشان می دهد، که خود بخشی از بزرگ ایالت زیستی آتلانتیک شمالی به شمار می آید، می توان این گونه استنباط نمود که از کامبرین پسین به اردویسین پیشین خرده قاره البرز از عرض های جغرافیایی پایین با آب های گرم تر به سمت عرض های بالاتر با آب های سردتر حرکت نموده است و از طرفی در اردویسین پیشین باید تأثیر جریان های دریایی آب های سردی که در حاشیه گندوانا از قطب جنوب به سمت عرض های پایین جریان داشته و ظهور فونای آب های سرد را در این ناحیه تشدید نموده است را نیز در نظر گرفت.
میر امیر صلاحی محمد وحیدی نیا
حوضه ی رسوبی کپه داغ در شمال و شمال شرقی ایران قرار گرفته و سازند خانگیران یکی از مهمترین سازندهای پالئوژن این حوضه میباشد. به منظور مطالعه این سازند ناودیس چهل کمان واقع در غرب شهر سرخس، شرق حوضه ی رسوبی کپه داغ انتخاب گردیده است. این سازند در برش مورد نظر دارای 136 متر ضخامت بوده و لیتولوژی آن شامل تناوبی از مارن به رنگ سبز زیتونی و مارن آهکی به رنگ زرد کرمی می باشد. مرز زیرین آن با سازند چهل کمان بصورت تدریجی و هم شیب بوده و مرز فوقانی آن در برش مورد نظر به دلیل موقعیت ناودیس برش و تکرار لایه ها، نامشخص است. در این مطالعه 39 گونه فرامینیفر پلانکتونیک از 13 جنس در قالب 6 بایوزون تحت عنوان: globanomalina chapmani interval range zone، guembelitrioides lozanoi interval range zone، turborotalia frontosa interval range zone، acarinina pentacamerata interval range zone، hantkenina nuttalli interval range zone، subbotina eocaena assemblage zone مورد شناسایی قرار گرفتند که قابل تطابق با زون های استاندارد جهانی p6 تا p11 مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری berggren et al, 1995 و gonzalvo and molina, 1988 می باشند. در نتیجه سن این سازند در برش مذکور early eocene تا early middle eocene تعیین شده است. با توجه به فرامینیفرهای بنتیک شاخص عمق و نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک به بنتیک، بخش ابتدایی برش عمقی معادل ساب لیتورال پایینی را نشان داده و در ادامه به اعماق باثیال بالایی تبدیل می شود. در مرز ائوسن پیشین- میانی، برش مورد نظر اعماق باثیال میانی را نشان داده و به سمت بالای برش مجددا وارد اعماق باثیال بالایی می شود. با توجه با مطالعه مورفوتایپ های بنتیک اپی فونا و اینفونا، در بخش پایینی برش نسبت مورفوتایپ (ep/in) بیشتر بوده که نشان دهنده شرایط محیطی اکسیژن بالا و مواد غذایی کم میباشد. در ادامه و به سمت بالای برش حالت غالب با گونه های اینفونال می باشد و نسبت مورفوتایپ (ep/in) کاهش مییابد که نشان دهنده کاهش مقدار اکسیژن و افزایش مواد غذایی است. با توجه به فراوانی گونه هایی از جنسهای uvigerina، bulimina و globobulimina که حتی در مواردی گونه ی غالب در بین کل فونای فرامینیفری می باشند در کل می توان شرایط نوسان بالایی را برای این حوضه در نظر گرفت. همچنین بر اساس مطالعه ی صدف های دوکفه ای موجود در این برش، گونه های sokolowia beldersaiensis و sokolowia buhsii از خانواده ostreidae برای اولین بار از حوضه ی رسوبی کپه داغ شناسایی و گزارش شدند که نشان دهنده ی محیط ساب تایدال تا مناطق کم عمق و آبهای ائوهالین می باشند. علاوه بر این، بررسی پالئوبیوژئوگرافی این دوکفه ای ها نشان دهنده ی تعلق دریای خانگیران به قلمرو تتیس است، که این دریا محدود به آسیای مرکزی بوده و بین دو حوضه ی ترنسیلوانین رومانی در غرب و حوضه ی تریم چین در شرق می باشد که پسروی دریا در طی ائوسن میانی باعث برجای گذاشته شدن این صدف های اویستر به سن بارتونین شده است، این صدف ها نشان دهنده ی تعلق حوضه ی رسوبی کپه داغ (حداقل از ائوسن به بعد)، به دریای توران بوده و این امر باعث تحکیم نظریه ی اوراسیایی کپه داغ نیز می شود.
محمد مهدی حسین زاده فیروزیان محمد وحیدی نیا
حوضه رسوبی کپه داغ در شمال و شمال شرق ایران واقع می باشد و سازند خانگیران آخرین نهشته های دریایی این حوضه محسوب می شود. در این مطالعه، برش الگوی این سازند، واقع در شمال شهر درگز، غرب حوضه رسوبی کپه داغ مورد بررسی قرار گرفته است. ضخامت این سازند در این برش 1880 متر می باشد، که 505 متر ابتدایی آن مورد بررسی قرار گرفته است. لیتولوژی این سازند در این برش شامل تناوبی از شیل، مارن، مارن های سیلتی و میان لایه هایی از سیلت استون می باشد. مرز زیرین این سازند با سازند چهل کمان به صورت تدریجی و هم شیب و مرز بالایی آن مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه 31 گونه فرامینیفر پلانکتونیک از 10 جنس در قالب 6 بایوزون تحت عنوان globanomalina chapmani interval rang zone, acarinina soldadoensis interval rang zone, turborotalia prolata interval rang zone, acarinina pentacamerata interval rang zone, hantkenina nuttalli interval rang zone, pseudohastigerina wilcoxensis interval rang zone. مورد شناسایی قرار گرفتند، که قابل تطابق با زون های استاندارد جهانی p6 تا p11 مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری berggren 1995 می باشند، که بر این اساس، سن قاعده سازند خانگیران در برش الگو early eocene - early middle eocene،( ypresian-lutetian) تعیین شده است. با توجه به فرامینیفرهای بنتیک شاخص عمق و نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک به بنتونیک و معادلات تعیین عمق، 230 متر ابتدایی سازند، عمق ساب لیتورال و در ادامه و تا ضخامت 505 متری، عمق باسیال بالایی تا میانی را نشان می دهد. همچنین در این مطالعه بر اساس مورفوتایپ های بنتیک اپیفونا به اینفونا، سازند مورد نظر به دو بخش تقسیم می شود: بخش ابتدایی که در آن نسبت مورفوتایپ های (ep/in) فراوان بوده و نشان دهنده محیطی با شرایط اکسیژن بالا و مواد غذایی کم می باشد. و در ادامه این نسبت کاهش پیدا می کند، که بیانگر کاهش مقدار اکسیژن و افزایش مواد غذایی می باشد.
لیلا مرادی علیرضا عاشوری
رسوبات کرتاسه تحتانی به صورت پراکنده در جنوب مشهد (رشته کوه های بینالود) رخنمون دارند که بهترین این رخنمون ها در شمال روستای امان آباد قرار دارند. ضخامت اندازه گیری شده در سه برش از 39.2 تا 83.3 در تغییر است. این رسوبات از سنگ آهک و سنگ های سیلیسی آواری تشکیل شده اند که به دلیل فعالیت های ساختمانی توسط چند گسل نرمال قطع شده اند. رسوبات آهکی بر روی یک واحد کنگلومرایی بر جای گذاشته شده اند که احتمالا معادل شوریجه در کپه داغ بوده و دارای سن نئوکومین هستند. مطالعات پتروگرافی انجام شده بر روی 110 مقطع نازک نشان داده که رسوبات منطقه مورد مطالعه از 19 رخساره کربناته و 3 رخساره آواری تشکیل شده است. رخساره های آواری شامل شیل، ماسه سنگ و کنگلومرا می باشند که ماسه سنگ ها خود به 3 دسته ساب آرکوز، ساب لیت آرنایت و کوارتزآرنایت تقسیم می شوند. رخساره های کربناته متعلق به محیط های دریای باز، سد، لاگون و ساحل/محیط جزر و مدی بوده و در یک پلاتفرم کم عمق کربناته نوع رمپ نهشته شده اند. رخساره های آواری در محیط قاره ای (رودخانه ای) بر جای گذاشته شده اند. 25 جنس و 22 گونه فرامینیفر و 15 جنس و 7 گونه جلبک آهکی شناسایی گردید. بر مبنای مجموعه میکروفسیلی برای برش b امان آباد سن بارمین تا آپتین و برای برش های a امان آباد و بازحوض سن آپتین پیشنهاد می شود. مطالعه اثر فسیل های موجود در این رسوبات منجر به شناسایی 9 اثرجنس و 4 اثرگونه گردید. بر پایه این اثرفسیل ها، ایکنوفاسیس های اسکولایتوس، گلوسی فانجیتس و بخشی از ایکنوفاسیس کروزیانا شناسایی شدند که نشانگر رمپ کربناته شامل بسترهای نیمه تحکیم یافته تا مناطق فرو جزر و مدی برای رسوبات مورد مطالعه می باشد. حضور فرامینیفرهای بنتیک و عدم وجود فرامینیفر های پلانکتونیک و نیز وجود لایه های االیتی بیانگر حوضه ای کم عمق می باشد و تنوع نسبتا خوب فسیل ها شرایط مناسب اکولوژیکی را در منطقه مورد بررسی نشان می-دهد؛ حضور فرامنیفر های بزرگ بنتیک به همراه جلبک های سبز آهکی بیانگر محیطی فوتیک، گرم و الیگوتروفیک می باشد.
امیر حسین رحیمی نژاد رنجبر علیرضا عاشوری
نهشته های بختیاری، به عنوان آخرین رسوبات حوضه فورلندی زاگرس، شامل توالی ضخیمی از انواع رخساره های کنگلومرایی بوده که بعضاً دارای میان لایه هایی از ماسه سنگ و ماداستون نیز می باشد. در مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته است، وجود یک توالی و لایه های کربناته- سیلیسی آواری دانه ریز در بین سنگها و رسوبات آواری نهشته های بختیاری ، در زاگرس مرتفع به گزارش شده است. در این پژوهش، بررسی های صورت گرفته بر روی توالی مزبور در منطقه شلمزار در جنوب شهر کرد متمرکز شده اند که شامل مطالعات زیست چینه نگاری, زیست جغرافیای دیرینه، و تفسیر های رخساره ای و محیطی رسوبی می باشند. در برش شلمزار، نهشته های بختیاری به سه واحد کنگلومرایی bk-1 تا bk-3 تقسیم گردید که رخساره های پلاژیک آن در واحد bk-1 و رخساره های دریایی کم عمق تر و بنتیک، در واحد bk-2 شناسایی شدند. طبق گروه های فسیلی و رخساره های شناسایی شده در نهشته های بختیاری، محیط رسوبگذاری رسوبات دریایی کربناته- سیلیسی آواری مورد مطالعه، به صورت یک دلتای بادبزنی شکل یا دلتای دانه درشت بازسازی شده است که رسوبات آن در زیر محیط های پرودلتای گلی، پیشانی دلتای ماسه ای ، مات بار آواری نزدیک به منشاء و مصب رودخانه رسوب کرده اند. برای اولین بار، مجموعه ای از فرامینیفرها، مرجان های اسکلرکتینیا، شکم پایان و ماهی های استخوانی و غضروفی در این تحقیقات معرفی شدند. بر اساس شناسایی 5 جنس و 9 گونه از فرامینیفر های پلانکتیک و 56 جنس و گونه 47 از فرامینیفر های بنتیک، سن و زمان رسوبگذاری نهشته های دریایی مزبور (به استثنای قسمت های ابتدایی توالی ماداستونی پلاژیک در واحد bk-1 و بخشهایی از انتهای توالی دلتایی کربناته- سیلیسی آواری در واحد bk-2) ، بوردیگالین پیشین تعیین شده است. همچنین، طبق بررسی های دیرینه شناسی، 20 جنس و 8گونه از شکم پایان و 7 جنس و 7 گونه از کلنی های مرجان ها در توالی کربناته- سیلیسی آواری نهشته های بختیاری در برش مذکور شناسایی شدند. مطالعات فسیل شناسی همچنین حاکی از گروه های فسیلی متنوعی از ماهی های استخوانی و غضروفی در رخساره های کربناته- سیلیسی آواری مزبور می باشند. وجود رسوبات کربناته- سیلیسی آواری برجا در بین توالی ضخیم کنگلومرایی توالی یا نهشته های بختیاری، موید آخرین ارتباط دریایی زاگرس مرتفع با آبهای آزاد در بوردیگالین پیشین می باشد. با توجه به قرابت گونه های بنتیک کم عمق شناسایی شده در لایه های کربناته- سیلیسی آواری نهشته های بختیاری در برش شلمزار ، با فون های همزمان در نواحی تتیس مدیترانه ای، پاراتتیس و اندوپاسیفیک، یک پل ارتباطی فونی و گذرگاه آبی کم عمق، بین حوضه زاگرس و مناطق مزبور بازسازی گردید. بر اساس شباهت گونه های بنتیک شناسایی شده با فون های نواحی مزبور، به نظر می رسد که این مسیر آبی و تبادل فونی، بیشتر بین زاگرس و تتیس مدیترانه ای، پاراتیـس و تا حدودی اندوپاسیفیک برقرار بوده است تا سایر نقاط.
علیرضا زارعی علیرضا عاشوری
به منظور مطالعه میکروبیواستراتیگرافی، میکروفاسیس و بررسی سنگ شناختی سازندجمال در بخش شمالی ایران مرکزی و ناحیه بردسکن، برش علی بیگ انتخاب گشته و 100 نمونه برداشت گردید. ضخامت سازند جمال در این برش 590 مترمی باشد. مرز زیرین سازند جمال با سازند سردر به صورت ناپیوستگی فرسایشی موازی و مرز بالایی آن به توسط رسوبات آبرفتی پوشیده شده است . در ناحیه بردسکن شروع رسوبگذاری پرمین با واحدهای دولومیتی و آهک های دولومیتی به سن یاختاشین تا بلورین (yakhtashian-bolorian) است که همراه با تناوب سنگ های آهکی وسنگ آهک های دولومیتی به سن کوبرگاندین تا مورگابین(kubergandian-murgabian) دنبال میگردد. واحدهای میانی و فوقانی شامل آهک های ضخیم لایه، آهک های ریفی، آهک های ماسه ای و ماسه سنگ ها است که سن میدین تا جلفین(midian-dzhulfian) را نشان می دهند. اگر چه در این تحقیق برای سازند جمال در برش علی بیگ بیوزون مشخصی معرفی نگردیده است، اما بر اساس محتوی فرامینیفری و بریوزوئری موجود، سن یاختاشین تا جلفین(yakhtashian-dzhulfian) برای این برش ارائه شده است. مطالعات سنگ شناسی، منجر به شناسایی هفت میکروفاسیس و سه زیر محیط گردیده است. پس از مطالعه مقاطع نازک وتعیین میکروفاسیس ها، محیط رسوبگذاری سازند جمال شبیه به یک سطح شیبدار ملایم (رمپ کربناته) است که در آن کربنات های کم عمق به تدریج به کربناتهای عمیق تر تبدیل می شوند (از زیر رخساره پهنه جذر ومدی تا زیر رخساره پشته). با توجه به گستردگی وتنوع زیر رخساره های لاگون و پشته ، این رسوبات در محیط رمپ داخلی نهشته شده اند. بررسی محتوی فسیلی و خصوصیات سنگ شناختی سازند جمال در برش علی بیگ و مقایسه ناحیه مورد مطالعه با نواحی شتری وشیر گشت، مشخص گردید که پیشروی دریای پرمین در این برش زودترآغاز شده است.
الهه یوسفی دلویی علیرضا عاشوری
چکیده حوضه ی رسوبی کپه داغ در شمال و شمال شرقی ایران قرار گرفته و سازند سرچشمه یکی از سازندهای کرتاسه زیرین این حوضه می باشد. در این مطالعه چینه نگاری زیستی سازند سرچشمه در برش پیغو واقع در جنوب شرقی بجنورد مورد بررسی قرار گرفته است. سازند سرچشمه در برش مورد مطالعه با ستبرای 210 متر عمدتا شامل مارن به رنگ خاکستری و سنگ آهک های خاکستری- نخودی رنگ بوده که بر اساس تغییرات سنگ شناختی به دو بخش غیر رسمی مارنی و تناوب مارن و سنگ آهک تقسیم و توصیف شده است. در این برش سازند سرچشمه به طور پیوسته بر روی سازند تیرگان قرار گرفته و همچنین به طور پیوسته توسط شیل های تیره رنگ سازند سنگانه پوشیده می شود. در این مطالعه از برش مورد نظر 17 گونه از 15 جنس متفاوت و در قالب شش بایوزون تحت عنوان: heteroceras spp. martelites securiformis deshayesites oglanlensis deshayesites weissi deshayesites deshayesi dufrenoyia furcata . شناسایی شده است، که قابل انطباق با زون های استاندارد مناطق مدیترانه می باشد. در نتیجه ی زون های شناسایی شده ی مذکور سن این سازند در برش پیغو بارمین پسین تا آپتین پیشین در نظر گرفته شده است.
تکتم ندافان محمد وحیدی نیا
چکیده حوضه رسوبی کپه داغ در شمال و شمال شرق ایران قرارگرفته است . سازند کلات یکی از مهم ترین واحد های حوضه رسوبی کپه داغ به سن ماستریشتین پسین می باشد. به منظور مطالعه سازند کلات ،برش تنگ دوبرادر در 96 کیلومتری شمال شرق مشهد انتخاب شده است .این سازند در این برش 182 متر ضخامت دارد و لیتولوژی آن شامل سنگ آهک ماسه ای ،سنگ آهک زیست آواری ،ماسه سنگ ،شیل با میان لایه های مارنی می باشد .مرز زیرین و فوقانی این سازند به ترتیب با سازندهای نیزار و پستلیق به صورت هم شیب و ناپیوسته است .براساس مطالعات زیست چینه نگاری 7 گونه متعلق به 7 جنس از فرامینیفرهای پلانکتونیک و 26 گونه متعلق به 28 جنس از فرامینیفرهای بنتونیک شناسایی شده است. به دلیل کمبود فرامینیفرهای پلانکتونیک زون ساز در توالی رسوبی مورد مطالعه و با توجه به حضورگونه هایی چون siderolites calcitrapoides , pseudosiderolites vidali ،سن ماستریشتین به ویژه ماستریشتین پسین برای برش مورد مطالعه پیشنهاد می گردد.همچنین در این مطالعه 5گونه متعلق به 5جنس از دو راسته سیکلوستوماتا و کلیوستوماتا از فونای بریوزواها شناسایی و معرفی گردیده است . با بررسی و مطالعه پتروگرافی این سازند در برش مورد مطالعه 14 رخساره سنگی شناسایی شده است.این رخساره ها در دو گروه آواری و کربناته قرار گرفته اند، 3 رخساره آواری و 11 رخساره کربناته تشخیص داده شده است. شناسایی این رخساره ها موید رسوبگذاری در یک رمپ کربناته کم عمق و در زیر محیط های حاشیه ی دریای باز ، شول های ماسه ای ، لاگون(اعم از محصور و نیمه محصور) و جزرومدی می باشد .
یاور مشیرفر ابراهیم قاسمی نژاد
برای بررسی تأثیر رویدادهای آب و هوایی ائوسن بر جوامع داینوفلاژله های آلی، سازند خانگیران، برش ناودیس چهل کمان، انتخاب و نمونه برداری شد. پژوهش روی داینوسیست های خانگیران، با استفاده از تکنیک های آماری و با بهره گیری از داده های پالینوفاسیس و چینه نگاری سکانسی، به منظور درک و بازسازی بهتر دریای ائوسن و تأثیر رویدادهای اقلیمی انجام گرفته است. این پژوهش نشان می دهد، که محیط انبایش سازند خانگیران، در حوضه ی دریای باز تا نریتیک داخلی و خارجی متغیر بوده است که در ائوسن پیشین، با ثأثیر رویداد بیشینه آب و هوایی ائوسن پیشین (eeco) دریایی گرم، با شوری و اکسیژن کم و تولیدکنندگی زیاد، و از ائوسن میانی به بعد با تأثیر رویداد بیشینه آب و هوایی ائوسن میانی (meco) به دریایی سردتر، با کاهش تولید کنندگی، شوری کم و با اکسیژن بالا تبدیل شده است. بررسی های پالینوفاسیس محیط رسوبی سازند خانگیران برش ناودیس چهل کمان را در سه محیط حاشیه ای، پروکسیمال و دیستال می گنجاند که از این میان، بیشترین سهم نصیب محیط دیستال می شود. بررسی های چینه نگاری سکانسی سازند خانگیران، با وجود عدم قطعیت داده ها، دو بسته رسوبی پیشرونده (tr/lsw) متعلق به ائوسن پیشین و میانی، و بدون داشتن مرز مشخص با همدیگر، به نمایش می گذارد.
جواد ربانی ابراهیم قاسمی نژاد
چکیده شیل های ارغوانی به عنوان یک عضو رسمی در قاعده سازند پابده در نقاط متعددی از زاگرس رخنمون دارند. به منظور بررسی چینه¬شناسی و محیط رسوبی شیل¬های ارغوانی در بخش شمالی حوضه زاگرس، 4 برش در استان ایلام در مناطق پاریاب، ملکشاهی، بیشه¬دراز و دره شهر به همراه برش الگوی سازند پابده واقع در تاقدیس گورپی در شرق استان خوزستان برداشت و مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع از این برش¬ها 507 اسلاید پالینولوژیکی مربوط به 169 نمونه مورد مطالعه قرار گرفت. طی مطالعات پالینواستراتیگرافی به طور کلی تعداد 73 جنس و 183 گونه داینوسیست شناسایی و بر اساس مطالعه گستره سنی آنها به طور کلی پنج بایوزون در شیل¬های ارغوانی تفکیک گردید که شامل: achomosphaera alcicornu interval zone, homotryblium tenuispinosum interval zone, apectodinium augustum total range zone, apectodinium augustum - hystrichokolpoma cinctum interval zone and hystrichokolpoma cinctum interval zone می¬باشند. بایوزونهای تفکیک شده سن تانتین – ایپریزین را برای این نهشته ها پیشنهاد می¬نمایند. همچنین مطالعات پالینوفاسیس منجر به تفکیک شش فاسیس زیر گردیدند: ii:marginal dysoxic-anoxic basin. iv:shelf to basin transition. vi:proximal suboxic-anoxic shelf.. vii:distal dysoxic-anoxic shelf. viii: distal dysoxic-anoxic shelf. ix: distal suboxic-anoxic basin. مطالعات پالئواکولوژی بر مبنای داده¬های آماری حاصل از اسلایدهای پالینولوژیکی، محیط رسوبی دارای شرایط الیگوتروفیک، دور از ساحل (نریتیک خارجی)، عرض¬های متوسط رو به بالا، دارای اکسیژن، تولید کم، شوری متغیر و دمای معتدل را برای شیل¬های ارغوانی پیشنهاد می¬نماید. در بررسی مرز پالئوسن - ائوسن بر مبنای نتایج حاصل از مطالعات داینوسیست¬های شاخص دمایی، به خصوص جنس apectodinium ، ناحیه حداکثر گرم شدگی جهانی مرز پالئوسن – ائوسن (petm) به خوبی در این نهشته ها تعیین گردید. بر مبنای مطالعات چینه نگاری سکانسی در مجموع یک سکانس رسوبی رده سوم دارای مرز سکانسی نوع دوم در این نهشته¬ها تفکیک گردید که نشان می¬دهد تغییرات نسبی سطح آب دریا در این نهشته¬ها در عبور از مرز پالئوسن - ائوسن به سمت بالا عمیق شونده می¬باشد.
آبرادات مافی علیرضا عاشوری
چکیده به منظور انجام مطالعات پالینواستراتیگرافی و پالینوفاسیس بر روی سازند دلیچای در پهنه ی ساختاری بینالود واقع در شمال خاوری ایران، پنج برش چینه نگاری (فریزی، قرونه، دهنه اجاق، چهار برج و ناویا) در گستره ی این پهنه انتخاب و به طور سیستماتیک نمونه برداری شدند. سازند دلیچای در برش های مورد مطالعه از طبقات مارن، شیل، سنگ آهک، سنگ آهک مارنی و ماسه سنگ تشکیل شده است. در برش های زمین شناسی مورد نظر، طبقات دریایی سازند دلیچای با ناپیوستگی فرسایشی بر روی طبقات آواری سازند شمشک قرار دارند و در بالا به صورت تدریجی به طبقات آهکی و صخره ساز سازند لار تبدیل می شوند. در این تحقیق، مطالعات پالینولوژی بر روی عناصر پالینولوژیکی دریایی متمرکز شده است و به سبب اهمیت داینوسیست ها در دوره ی ژوراسیک، تعیین سن توالی های سازند دلیچای بر مبنای گونه های داینوسیست انجام گرفته است. تعیین بایوزون های داینوسیستی در توالی های مذکور و مقایسه ی آن ها با زون بندی های استاندارد در قلمرو تتیس، از مهم ترین اهداف این مطالعه بوده است. در برش فریزی مطالعه ی پالینومورف های دریایی منجر به شناسایی 36 گونه از داینوسیست ها، تفکیک چهار بایوزون و تعیین سن باژوسین پسین تا آکسفورین پیشین برای توالی مورد مطالعه، گردید. مطالعات پالینوفاسیس در این توالی منجر به شناسایی و تفکیک 3 رخساره (ii, vi, iva) شد. در برش قرونه با شناسایی 68 گونه و تفکیک شش پالینوزون، سن باژوسین پسین تا کیمریجین پیشین برای سازند دلیچای تعیین گردید. مطالعات پالینوفاسیس در این توالی منجر به شناسایی و تفکیک 5 رخساره (ii, iva, iii, vii, v) شده است. در برش دهنه اجاق مطالعه ی پالینومورف های دریایی سازند دلیچای منجر به شناسایی 40 گونه و تعیین دو بایوزون شد. وجود گونه های شاخص آمونیت در بخش های زیرین و بالایی سازند دلیچای (عدم وجود داینوسیست ها دراین دو بخش) تعیین سن سازند را میسر می سازد و بر این اساس سن باژوسین پسین تا آکسفورین پیشین برای سازند دلیچای تعیین گردید. مطالعات پالینوفاسیس در این توالی منجر به شناسایی و تفکیک 3 رخساره (ii, vii, v) شد. در برش چهاربرج مطالعه ی پالینومورف های دریایی سازند دلیچای منجر به شناسایی 48 گونه و تعیین چهار بایوزون شد و بر این اساس سن باژوسین پسین تا آکسفوردین پیشین برای این سازند تعیین شد. مطالعات پالینوفاسیس در این توالی منجر به شناسایی و تفکیک 5 رخساره(ii, i, iva, vi, ivb) گردید. در برش ناویا نیز مطالعه ی پالینومورف های دریایی منجر به شناسایی 48 گونه و تعیین پنج بایوزون شد. بالاترین بخش این توالی فاقد داینوسیست می باشد و تنها بر مبنای گونه های شاخص آمونیت تعیین سن شده است و بر این اساس سن باژوسین پسین تا تیتونین پیشین برای توالی رسوبی سازند دلیچای در این برش تعیین گردید. مطالعات پالینوفاسیس در این توالی منجر به شناسایی و تفکیک 5 رخساره (vi, vii, ii, viii, ivb) شد. پالینوفاسیس های تفکیک شده در سازند دلیچای، پتانسیل تولید گاز را در برش های فریزی، قرونه و چهار برج و پتانسیل تولید نفت و گاز را در برش های دهنه اجاق و ناویا نشان می دهند. زون بندی های ایجاد شده در توالی های رسوبی سازند دلیچای در پهنه ی ساختاری بینالود در زمان باژوسین پسین تا کالووین پسین تطابق قابل توجهی را با زون بندی های استاندارد اروپای غربی پولسن و رایدینگ (poulsen & riding, 2003) نشان می دهند. همچنین در این زمان تطابق زیادی میان این زون بندی با زون بندی ایجاد شده در البرز که توسط قاسمی نژاد و همکاران (ghasemi-nejad et al., 2012) ارائه شده است، مشاهده می شود. این وضعیت ارتباط میان حوضه های رسوبی البرز و بینالود را در این زمان نشان می دهد و از طرفی این ارتباط با حوضه ی رسوبی اروپای غربی و شمال باختری تتیس، در زمان باژوسین پسین تا کالووین پسین اثبات می گردد.
عباس قادری دیتر کورن
توالیهای رسوبی گذر پرمین ـ تریاس در شمال باختر ایران دربردارنده یکی از بهترین رخنمونهای این محدوده زمانی در دنیاست که به عنوان برش استاندارد برای این لایه های گذر در حوضه تتیس کاربرد دارد. در این پژوهش برشهای موجود در منطقه کوههای علی باشی، برش حاشیه دره ارس و برش زال مورد بررسی و نمونه برداری دقیق قرار گرفته و از دیدگاههای مختلف سنگ چینه نگاری، زیست چینه نگاری بر اساس کنودونتها و براکیوپودها، بوم شناسی دیرینه، ریزرخساره ها و تفسیر محیط رسوبی مورد مطالعه قرار گرفته اند. همچنین نمونه هایی برای بررسی تغییرات نرخ ایزوتوپهای کربن و اکسیژن در همکاری با محققین موزه تاریخ طبیعی برلین آلمان برداشت و بررسی شده اند. توالیهای رسوبی مورد مطالعه در برشهای چینه شناسی مهم این پژوهش نظیر برشهای دره اصلی، علی باشی 1، علی باشی 4 ، دره ارس و زال به ترتیب 16/60، 50/28، 75/49، 81/34 و 26/64 متر ضخامت داشته و از قدیم به جدید مشتمل بر توالیهای متعلق به لایه های خاچیک (سازند خاچیک در این پژوهش)، لایه های جلفای زیرین و بالایی (سازند جلفا در این پژوهش)، سازند علی باشی(عضوهای زال و سنگ آهکهای حاوی paratirolites) و سازند الیکا (عضو ارس و بخش کربناته ابتدای سازند الیکا)می باشند. کنودونتهای به دست آمده از 543 نمونه برداشت شده از این توالیها متعلق به 6 جنس و 50 گونه مختلف می باشند. بر این اساس، مرز ووچیاپینگین ـ چانگزینگین در حد فاصل سازندهای جلفا و علی باشی و مرز پرمین ـ تریاس در بخش ابتدایی سازند الیکا قرار گرفته است. در میان توالیهای رسوبی مورد مطالعه در این پژوهش، لایه های سازند جلفا (به ویژه لایه های جلفای پایینی) در برشهای دره اصلی و زال دربردارنده تنوع خوبی از براکیوپودهای متعلق به راسته هایathyridida، orthida، orthotetida، productida، ، rhynchonellida، spiriferida و trebratulida هستند. بر اساس این براکیوپودها که متعلق به 27 جنس و 39 گونه مختلف هستند، سه بیوزون و یک بیوزون در برشهای دره اصلی و زال معرفی شده اند. این بیوزونها و مقایسه آنها با بیوزونهای مشابه از دیگر نقاط ایران، قفقاز جنوبی و چین جنوبی و نیز مطابقت آنها با بیوزونهای کنودونتی، موید سن ووچیاپینگین پیشین ـ پسین برای توالیهای مذکور است. مطالعه بوم شناسی دیرینه و بررسی نحوه استقرار این براکیوپودها در کف بستر به شناسایی 5 الگوی مختلف جایگیری براکیوپودها و ارائه تفسیری از میزان انرژی محیط رسوبی دیرینه انجامیده است. در میان نمونه های براکیوپود مورد مطالعه، پوسته برخی از فسیلها توسط دیگر جانوران همزیست، تحت تأثیر قرار گرفته که این آثار غالباً در دو الگوی مسالمت آمیز خنثی یا همسفرگی و شبه انگلی بوده است. بررسی سطوح تغذیه ای مختلف و مقایسه آن با ساختار هرم غذایی نشان دهنده حضور غالب جانوران سطوح پایین تغذیه شامل تولیدکنندگان اولیه و سپس جانوران معلق خواری نظیر براکیوپودها به ترتیب در بخشهای بالایی سازند خاچیک و بخشهای پایینی سازند جلفا است. این جانوران با افزایش عمق حوضه به مرور با سازندگان سطوح بالاتر هرم غذایی جایگزین می شوند به طوری که جانوران معلق خوار جای خود را به شکارگرانی نظیر آمونوئیدها و ناتیلوئیدها می دهند که تا محل افق انقراض در بالای سنگ آهکهای حاوی paratirolites، جانوران اصلی حاکم در دریاها بوده اند. با وقوع رویداد انقراض انبوه در افق انتهایی سازند علی باشی، زیست بومهای دریایی از شکارگران سطوح بالایی تغذیه خالی شده و با استقرار شرایط یوتروفیک، دوباره تولیدکنندگان اولیه نظیر میکروبهای سازنده طبقات میکروبیالیت سازند الیکا فراوان شده اند.
احمد رئوفیان کاظم سید امامی
چینه شناسی و رسوب شناسی ردیف¬های رسوبی ژوراسیک میانی-بالائی در رشته کوه¬های بینالود و زیای آمونیتی آن برای اولین بار مورد بررسی دقیق قرار گرفته و با ردیف¬های رسوبی هم زمان در حوضه¬های رسوبی البرز و کپه داغ مقایسه شده است. .بدین منظور پنج برش چینه شناسی از سازند دلیچای در رشته کوه¬های بینالود شامل برش¬های فریزی (با ستبرای 540 متر)، قرونه (با ستبرای 5/710 متر)، دهنه اجاق (با ستبرای 544 متر)، چهار برج (با ستبرای 5/634 متر) و ناویا (با سبرای 1062 متر) و سه برش چینه شناسی از سازند دلیچای در البرز شرقی شامل برش¬های تالو (با ستبرای 5/170 متر)، تپال (با ستبرای 256 متر) و پری خان (با ستبرای 324 متر) انتخاب و مطالعات بر روی آن¬ها متمرکز شده است. سازند دلیچای در رشته کوه¬های بینالود شامل توالی ستبری از مارن، شیل، سنگ آهک و سنگ آهک¬های مارنی بوده و در برش¬های مختلف، در طی زمان¬های کالووین تا آکسفوردین طبقات توربیدایتی ستبری در بین آن¬ها مشاهده می¬شود. در این منطقه سازند دلیچای به صورت ناهمساز بر روی سازند سیلیسی آواری شمشک قرار گرفته است. در بخش فوقانی نیز سازند دلیچای به صورت پیوسته، هم شیب و تدریجی به سازند آهکی لار ختم می¬شود. شواهد عملکرد رویداد زمین ساختی سیمرین میانی که به صورت خشکی زائی در این منطقه عمل کرده است به صورت افق نازکی از خاک قدیمه در قاعده¬ی سازند دلیچای دیده می¬شود. مطالعه زیای آمونیتی بر روی نمونه های پیدا شده در رشته کوه¬های بینالود منجر به شناسائی 3 زیر راسته، 6 روخانواده، 14 خانواده، 18 زیر خانواده، 48 جنس، 43 زیر جنس و 138گونه گردیده است. با توجه به مطالعه¬ی زیای آمونیتی موجود، سن بخش قاعده¬ای سازند دلیچای در زون ساختاری بینالود در تمامی برش¬های مطالعه شده یکسان بوده و از باژوسین پسین آغاز می¬شود. سن بخش فوقانی آن در همه برش¬ها یکسان نبوده و در برش¬های فریزی، چهار برج و دهنه اجاق تا آکسفوردین پیشین ادامه یافته است، در حالی که در برش قرونه سن آن تا کیمرجین پیشین رسیده و در برش ناویا تا تیتونین پیشین ادامه پیدا می¬کند. بر اساس رخساره¬های شناسائی شده و مطالعات صحرائی انجام پذیرفته، محیط رسوبگذاری سازند دلیچای در رشته کوه¬های بینالود در بر گیرنده¬ی محیط کم عمق ساحلی تا عمیق دریائی است که در قالب ساختار تکتونیکی هورست و گرابن تشکیل شده¬اند. با استفاده از ایزوتوپ¬های کربن و اکسیژن، دمای آب دریا در زمان تشکیل سنگ¬های آهکی این سازند در حدود 23 درجه سانتی¬گراد، حداقل دمای دیاژنتیکی که این سازند را تحت تاثیر قرار داده است 52 درجه¬ی سانتی گراد و اندیس z برای تمامی سنگ آهک¬های مورد مطالعه بیشتر از 120 محاسبه شده است که نشان دهنده¬ی شرایط شوری نرمال آب دریا می¬باشد. با توجه شباهت¬های زیست چینه¬ای و سنگ چینه¬ای بین ردیف¬های رسوبی ژوراسیک میانی - بالائی بینالود و البرز شرقی و شباهت¬ کمتر بین این ردیف¬ها و زون کپه داغ، به نظر می¬رسد استفاده از اسامی سازندهای البرز شرقی (دلیچای و لار) مناسب تر از استفاده از اسامی سازندهای کپه داغ (چمن بید و مزدوران) برای این ردیف¬ها در زون ساختاری بینالود باشد.
علیرضا عاشوری علی اصغر رضوانی
محدودیتها و تنگناها مربوط به پدیده های ژئومورفولوژی در توسعه فیزیکی سکونتگاههای شهر و تعیین سمت توسعه آنها نقش عمده ای دارد . محدوده مورد بررسی در این تحقیق شهر پره سر در غرب استان گیلان با مختصات جغرافیایی 49 درجه و نیم دقیقه طول شرقی و 37 درجه 6 دقیقه عرض شمالی می باشد. محدودیتهای توسعه فیزیکی شهر پره سر از دیدگاه بستر طبیعی با تاکید بر ژئومورفولوژی منطقه، بررسی شده است. اسناد مورد استفاده در این تحقیق نقشه های توپوگرافی – زمین شناسی – لیتولوژی – نقشه شیب ، نقشه شهر پره سر و تصاویر ماهواره ای است. روش تحقیق نیز بر مبنای مطالعات میدانی و کتابخانه ای و داده های موجود به صورت توصیفی-تحلیلی است و بر مبنای تهیه نقشه های مورد نیاز منطقه می باشد . نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد . که توسعه فیزیکی شهر پره سر تحت تاثیر عوامل ژئومورفولوژیکی قرار دارد . در این بین دریا و کوهستان در شمال و جنوب و رودخانه دیناچال مهم ترین تاثیر را در توسعه فیزیکی شهر دارند . واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی شهری ، توسعه فیزیکی ، توانها و محدودیتهای توسعه شهر پره سر
شمشاد قورچائی ابراهیم قاسمی نژاد
سازند آب تلخ یکی از مهمترین واحد های سنگی کرتاسه ی پسین در حوضه رسوبی کپه داغ(شمال شرق ایران) است. به منظور مطالعه این سازند در حوضه کپه داغ سه برش از شرق تا غرب حوضه متشکل از قره سو، نوخندان و آیتامیر انتخاب، نمونه برداری و مطالعه شده است. سازند آب تلخ در برش قره سو(شرق حوضه) بیشترین ضخامت (1340متر) را داشته و دارای لیتولوژی مارنی، شیلی و مارن های آهکی و سیلتی به رنگ خاکستری روشن تا متمایل به آبی است وبه سمت مرکز حوضه در برش نوخندان دارای 565 متر ضخامت با لیتولوژی شیلی به رنگ خاکستری تیره و میان لایه های آهکی وشیل سیلتی می باشد و در غرب حوضه (برش آیتامیر) ضخامت آن به 489 می رسدکه که دارای لیتولوژی شیلهای خاکستری تیره تا متمایل به آبی با میان لایه های آهکی اینوسراموس دار و میان لایه های آهک سیلیسی می باشد. مرز زیرین سارند آب تلخ در همه برشها با سازند آبدراز به صورت همشیب و تدریجی است. مرز بالایی آن نیز در برشهای قره سو و نوخندان با سازند نیزار هم شیب و تدریجی است ولی در برش آیتامیر شیلهای سیلتی سازند آب تلخ به واحد آهکی صخره سازی منتهی می شود که این واحد آهکی کلات می باشد و بر مبنای مطالعات رسوب شناسی و فسیل شناسی هیچ نشانه ای دال بر وقفه رسوبی و ناپیوستگی در گذر از سازند آب تلخ به واحد آهکی کلات وجود ندارد و مرز پیوسته و هم شیب به نظر میاید. دراین مطالعه 550 نمونه از این برشها برداشت وبه منظور مطالعات پالینولوژیکی و فرامینیفرا آماده سازی و مطالعه شدکه 260 نمونه از این نمونه ها از برش قره سو و 125 نمونه از برش نوخندان و 165 نمونه از برش آیتامیرمی باشد. در برش قره سو6 بایوزون بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک( dicarinella asymetrica, globotruncanita elevata, globotruncana ventricosa, radotruncana calcarata, globotruncanella havanensis, globotruncana aegyptiaca) و چهار داینوسیست زون برمبنای مقایسه حضور داینوسیست های شاخص با برشهای مختلف جهانی شناسایی شد(nelsoniella aceras, satyrodinium haumariensis, isabelidinium korojonensis, isabelidinium pellucidum) که نشان دهنده سن سانتونین پسین تا کامپانین پسین است. در برش نوخندان بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک تنها یک بایوزون (gansserina gansseri) و بر مبنای داینوسیستها یک ساب زون(cerodinium diebelii) شناسایی شد که نشان دهنده سن ماس تریشتین پیشین است. دربرش آیتامیر 6 بایوزون بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک(g. ventricosa, g. calcarata, g. havanensis, g. aegyptiaca, c. contusa, a. mayaroensis) ) و 4 داینوزون (i. korojonensis ,i. a.aculutum, و pellucidum, manumiella druggi) تفکیک شد که نشان دهنده سن کامپانین میانی تا ماس تریشتین پسین است. مقایسه بایوزونهای تفکیک شده با داینوسیست زونهای تفکیک شده در هر کدام از این برشها انطباق بالای این زونها را نشان می دهد. در برشهای مطالعه شده هر کدام ازگروههای فسیلی(فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک وداینوسیستها) برمبنای آنالیز خوشه ای با استفاده از نرم افزار past به گروهها یا خوشه هایی تفکیک شدند. مقایسه خوشه های تفکیک شده گروههای فسیلی در هرکدام ازاین برشها انطباق زیاد این گروههای فسیلی از لحاظ تغییرات پالئواکولوژی از جمله تغییرات اکسیژن و مواد غذایی را نشان می دهد و مقایسه برشها در کنار هم غالب بودن شرایط تقریبا یکسان در حین نهشته شدن سازند آب تلخ را نشان می دهد که عمدتا غالب بودن شرایط مزوتروفیک را نشان می دهد. مقایسه خوشه های تفکیک شده گروههای مختلف فسیلی در برش قره سو نشان دهنده انطباق زیاد این گروههای فسیلی از لحاظ تغییرات پالئواکولوژی است. مطالعه فرامینیفرهای پلانکتونیک و بنتیک از جمله نسبت فرامینیفرهایی پلانکتونیک به بنتیک(p/b) و مورفوتایپ های شاخص عمق سنجی فرامینیفرهای بنتیک دریک روند کلی نشان دهنده کاهش عمق از قاعده (800 تا 600 متر (باتیال بالایی تا میانی)) به سمت بالای برش(کمتر از 100متر(نریتیک)) است که همراه با تغییر پالینوفاسیس از قاعده (shelf to basin transition) تا بالای برش(highly proximal shelf) است. روند تغییرات اکسیژن و موادغذایی بر مبنای مطالعه شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک (bfoi)و همچنین تعداد فرامینیفرهای بنتیک(bfn) و نسبت فرامینیفرهای بنتیک اپی فونا به این فونا و همچنین نسبت فرامینیفرهای پلانکتونیک گلوبیژرینوئیدس به هتروهلیکس (g/h)نشان دهنده غالب بودن شرایط مزوتروفیک می باشد که به سمت بالای برش رو به سمت شرایط الیگوتروفیک پیش می رود که با افزایش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک (bfoi) همراه است. بر مبنای تقسیم بندی تایسون فاسیسهای شناسایی شده در برش نوخندان نشان دهنده یک عمیق شدگی ار قسمت زیرین تا قسمت میانی برش از marginal dysoxic-anoxic basinتا distal anoxic shelfو سپس یک کم عمق شدگی به سمت بالای برش می باشد که به فاسیس highly proximal shelf منتهی می شود نیز حاکی از یک عمیق شدگی و پیشروی دریا در قسمت میانی برش که تا باتیال میانی تا داخلی و را در برمی¬گیرد که با کاهش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک و افرایش مواد غذایی همراه است اما به سمت بالای برش دوباره با کاهش عمق تا نریتیک بالایی همراه است . مجموعه های فسیلی برش آیتامیر نشان دهنده کاهش عمق و تغییر شرایط از یوتروفیک تا الیگوتروفیک است که با تغییر عمق از باتیال تا نریتیک وتغییر پالینوفاسیس از محیط distal anoxic shelfتا محیط highly proximal shelf را نشان می دهد. افزایش ناگهانی مواد غذایی(شرایط مزوتروفیک) همراه با افزایش تعداد گونه های پالینومورفهای دریایی و کاهش شاخص اکسیژن فرامینیفرهای بنتیک نشان دهنده تاثیر بالا آمدگیهای جهانی است که در هر سه برش مطالعه شده تا حدی تاثیر گذاربوده است. مقایسه سه برش از شرق تا غرب حوضه کپه داغ از لحاظ پالئواکولوژی نشان دهنده تغییر شرایط از یوتروفیک (قاعده سازند) تا الیگوتروفیک (راس سازند) که عمدتا با غالب بودن شرایط مزوتروفیک در شرق و مرکز و شرایط الیگوتروفیک در غرب حوضه همراه است که این همراه باعمیقتر شدن حوضه از شرق تا مرکز حوضه و کاهش کم عمق حوضه از مرکز به سمت غرب حوضه می باشد که می تواند ناشی از تاثیر توپوگرافی کف حوضه باشد. مقایسه بایوزونهای تفکیک شده در برشهای مطالعه شده بر مبنای فرامینیفرهای پلانکتونیک با زون بندیهای معرفی شده در حوضه تتیس حاکی از انطباق زیاد حوضه کپه داغ با حوضه تتیس می باشد. مقایسه بایوزونها و داینوسیت زونهای برشهای مطالعه شده از شرق به غرب حوضه کپه داغ نشان دهنده جوانتر شدن سن سازند آب تلخ از کامپانین پسین تا ماس تریشتین پسین است.
غلامحسین راستگار علیرضا عاشوری
موضوع رساله حاضر، مطالعه لایه سفالوپوددار (افق گونیاتیتی i) سازند شیشتو است که در کوههای شتری در شرق ناحیه طبس رخنمون دارد. مقاطع مورد مطالعه در نواحی حوض دوراه، نیاز و هورموک انتخاب شدند. لیتولوژی اصلی لایه سفالوپوددار، شامل سنگ آهک اوولیتی قرمز رنگ ، آهک ماسه ای، شیل تیره و ماسه سنگ می باشد و بواسطه مورفولوژی و رنگ ویژه ای که دارد، بعنوان یک واحد راهنما و شاخص قلمداد می گردد. از مطالعه براکیوپودهای مقاطع مورد مطالعه، 18 جنس و 19 گونه شناسایی شدند. بعضی از جنسها برای اولین مرتبه گزارش می شوند که عبارتند از: megalopterorhynchus - warrenella - productella - cileothyridina - tenticospirifer - ptychomaletoechia - spinatrypa. مقاطع مورد مطالعه، از نظر لیتولوژی، تنوع و فراوانی فسیلها و نیز ضخامت لایه سفالوپوددار تغییرات زیادی را نشان می دهند. ضمن اینکه مرز تحتانی و فوقانی لایه سفالوپوددار فقط در مقطع حوض دوراه قابل مشاهده است . بررسی مقاطع میکروسکوپی حاکی از آن است که رسوبگذاری نواحی مورد مطالعه، در محیطهای کم عمق و پرانرژی انجام شده است . مطالعه جغرافیای دیرینه و مجموعه جانوری دونین پسین، تشابه و ارتباط بین مقاطع مورد مطالعه و ناحیه البرز را آشکار می سازد، بعبارتی نواحی مذکور در آن زمان، توسط دریای مشترکی پوشیده بوده است . در مقیاس وسیعتر نیز، وجود همین شباهتها بین ایران، قزاقستان، چین و بخش اعظم اروپا، می تواند بیانگر عرض جغرافیایی مشابه نواحی مزبور در دونین پسین باشد. با توجه به براکیوپودهای بدست آمده، سنی که برای لایه سولفاپوددار پیشنهاد می گردد، فراسنین میانی تا فامنین پسین است . لازم به ذکر است که کنودونت ها (عاشوری، 1374) و سفالوپوددهای (یمینی، مذاکرات شفاهی) لایه مزبور نیز همین سن را ارائه می دهند.
محمدرضا یزدانی علیرضا عاشوری
مطالعه براکیوپودهای سازند بهرام در ناحیه جنوب کاشمر (کوه فغان). توالی ضخیمی از سنگهای پالئوزوئیک در منطقه جنوب کاشمر برونزد دارند. رسوبات دونین در این منطقه متشکل از سه واحد سنگ چینه ای، پادها، دولومیت سیبزار و آهک بهرام میباشد. مجموعه مورد مطاله در 13 کیلومتری جنوب کاشمر (کوه فغان) قرار دارد. از این مقطع بیش از 700 نمونه دگاژه ماکروفسیل جانوری جهت مطالعه فسیل شناسی و 20 نمونه سنگی برای مطالعات میکروفاسیس و محیط رسوبی برداشت گردید. مقطع مورد مطالعه متشکل از دو سازند دولومیت سیبزار (به ضخامت 104 متر) و سازند بهرام (به ضخامت 200 متر) می باشد. ضخامت سازند پادها بدلیل وجود گسله نامشخص می باشد. مطالعات انجام شده بر روی مارکوفسیل های جانوری منجر به شناسایی 14 جنس از براکیوپودها شامل 17 گونه و دو زیر گونه، 3 جنس از مرجان ها و میکروفسیل جلبلکی trochiliscus sp. گردید. کلیه گونه های براکیوپودهای شناسایی شده برای اولین بار از منطقه جنوب کامر و 3 گونه: cyrtiopsis bironensis, theodossia arcuum و eleutherokomma hamiltoni برای اولین مرتبه از ایران گزارش می شوند. از فون فسیلی سازند بهرام بدوبخش مجزا قابل تفکیک می باشد: بخشی از آن که از قاعده سازند شروع شده و تا 70 متری ضخامت را شامل می شود و حاوی براکیوپودهای زیر باسن ژیوسین پسین - فرازنین پیشین است : emanuella sp و disphyllum sp., athyris sp، spinatrypina sp. و میکروفسیل جلبکی trochiliscus sp. این قسمت قابل تطابق با زیر سازند بهرام 1 در ناحیه ازبک کوه می باشد. بخش دیگر آن 130 متر ضخامت داشته و حاوی براکیوپودها و مرجانهای زیر باسن فرازنین (میانی - احتمالا پسین) است : cyrtospifer verneuili, c. chinesis, c. cf. schelonicus, c. cf. brodi, c. pamiricus, tenticospirifer tenticulum, eleutherokomma hamiltoni, cyrtiopsis bironensis c. multiplicata, theodossia arcuum, platyspirifer sp. spinatrypina cf. bodini, spinatrypina chitralensis, cleiothyridina sp. , hypothyridina cuboides, cyphotoerorhynchus koraghensis, c. koraghesnsis koraghensis, atrypa reticularis. این واحد قابل مقایسه با زیر سازند بهرام 2 در ناحیه ازبک کوه می باشد. انواع گونه های شاخص شناسایی شده بخصوص گونه های مربوط به جنس cyphoterorhynchus بطور همزمان از حوضه البرز، ایران مرکزی، پاکستان، افغانستان، ارمنستان شوروی، چین، غرب استرالیا، فرانسه آلمان و بلژیک نیز گزارش شده اند، بنابراین می توان نتیجه گرفت که مناطق ذکر شده در فاصله زمانی ژیوسین - فرازنین توسط دریایی واحد پوشیده شده اند و یا به عبارت دیگر در عرض جغرافیایی یکسان قرار داشته اند. نتیجه حاصل از مطالعات میکروفاسیس نشان میدهد که این سازند در یک محیط دریایی کم عمق کربناته (carbonate shelf) و نزدیک به ساحل بر جای گذاشته شده است .
احمد یمینی علیرضا عاشوری
در این رساله، مطالعه لایه سلفاپوددار سازند شیشتو در ناحیه طبس ، مدنظر قرار گرفته است . این افق از نظر سنگ شناسی شامل آهک ، مارن، شیل و ماسه سنگ می باشد. 3 مقطع در نواحی حوض دوراه، نیاز و هورموک ، انتخاب و از نظر فسیل شناسی و میکروفاسیس مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند. براساس مطالعات انجام شده، از سلفاپودهای آمونوئید، 12 جنس (18 گونه) و از انواع ناتیلوئید، 5 جنس شناسایی گردید. بعضی از نمونه ها برای اولین بار در ایران گزارش می شوند که شامل جنسهای tornoceras، cheiloceras، kalloclymenia، cyrtoclymenia، torleyoceras و lobotornoceras از آمونوئیدها و جنسهای ormoceras، mooreoceras، sycoceras، michelinoceras و macroloxoceras از ناتیلوئیدها می باشد. براساس ارزش چینه شناسی نمونه های آمونوئیدها، محدوده سنی فراسنین میانی؟ - پسین تافامنین پسین برای لایه سفالوپوددار پیشنهاد می شود که معادل ، doii، doiii، doiv و dovi توالی استاندارد آلمان است . نتایج حاصله از مطالعه کنودونتها در ناحیه حوض دوراه و براکیوپودها در مقاطع حوض دوراه و نیاز، با سن پیشنهادی فوق مطابقت می نماید. مطالعه میکروفاسیس و خواص سنگ شناسی نمونه های بدست آمده از توالی مذکور نشان می دهد که رسوبات ناحیه مورد مطالعه در یک حوضه کم عمق و پرانرژی گذاشته شده اند. از نقشه جغرافیایی دیرینه دونین فوقانی و مقایسه فون مقاطع مورد مطالعه با فون نواحی البرز مرکزی، قزاقستان، چین، شمال آفریقا و اروپا این نتیجه بدست می آید که در زمان فوق الذکر این نواحی در عرضهای جغرافیایی مشابه و پایین (نواحی نیمه حاره ای) قرار داشته اند. گسترش فون گونیاتیتی در ناحیه مورد مطالعه و البرز مرکزی در اشکوب فامنین بیانگر وجود شرایط پالئوبیولوژیکی مشابه و ارتباط دریایی این نواحی در طی این اشکوب می باشد.
احمد یمینی علیرضا عاشوری
در این رساله، مطالعه لایه سلفاپوددار سازند شیشتو در ناحیه طبس ، مد نظر قرار گرفته است . این افق از نظر سنگ شناسی شامل آهک ، مارن، شیل و ماسه سنگ می باشد. 3 مقطع در نواحی حوض دوراه، نیاز و هورموک ، انتخاب و از نظر فسیل شناسی و میکروفاسیس مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند. براساس مطالعات انجام شده، از سفالوپودهای آمونوئید، 12 جنس (18 گونه) و از انواع ناتیلوئید، 5 جنس شناسایی گردید. بعضی از نمونه ها برای اولین بار در ایران گزارش می شوند که شامل جنسهای tornoceras، cheiloceras، kalloclymenia، torleyoceras و lobotornoceras از آمونوئیدها و جنسهای ormoceras، mooreoceras، sycoceras، michelinoceras و macroloxoceras از ناتیلوئیدها می باشد. براساس ارزش چینه شناسی نمونه های آمونوئیدها، محدوده سنی فراسنین میانی؟ - پسین تا فامنین پسین برای لایه سفالوپوددار پیشنهاد می شود که معادل doi ، doii، doiii، doiv و dovi توالی استاندارد آلمان است . نتایج حاصله از مطالعه کنودونت ها در ناحیه حوض دوراه و براکیوپودها در مقاطع حوض دوراه و نیاز، با سن پیشنهادی فوق مطابقت می نماید. مطالعه میکروفاسیس و خواص سنگ شناسی نمونه های بدست آمده از توالی مذکور نشان می دهد که رسوبات ناحیه مورد مطالعه در یک حوض کم عمق و پرانرژی گذاشته شده اند. از نقشه جغرافیای دیرینه دونین فوقانی و مقایسه فون مقاطع مورد مطالعه با فون نواحی البرز مرکزی، قزاقستان، چین، شمال آفریقا و اروپا این نتیجه بدست می آید که در زمان فوق الذکر این نواحی در عرضهای جغرافیایی مشابه و پایین (نواحی نیمه حاره ای) قرار داشته اند. گسترش فوق گونیاتیتی در ناحیه مورد مطالعه و البرز مرکزی در اشکوب فامنین بیانگر وجود شرایط پالئوبیولوژیکی مشابه و ارتباط دریایی این نواحی در طی این اشکوب می باشد.
ناصر احمدی علیرضا عاشوری
در جنوب و جنوب شرقی کاشمر، توالی سنگهای پالئوزوئیک برونزد دارند. در جنوب شرقی کاشمر در کوه فغان، رخنمونی از سنگهای کامبرین تا دونین مشاهده می شود. سنگهای دونین در کوه فغان به سه واحد سنگی مشخص قابل تقسیم می باشند. بخش پائینی شامل ماسه سنگ ، دولومیت و گچ (سازند پادها) بخش بالایی شامل دولومیت (سازند سیب زار) و بخش بالایی شامل آهک ، دولومیت و شیل است و 195 متر ضخامت دارد. بیش از ثلث نمونه هایی که از بخش بالایی برداشته شدند، حاوی کنودونت بودند. کنودونتها مربوط به جنس های ancyrodella, polynathus, icriodus می باشند که در میان آنها پانزده گونه و زیر گونه شناسایی شد به طوریکه چهارگونه به icriodus یک گونه و دو زیر گونه به ancyrodella هفت گونه و یک زیر گونه به polgnathus تعلق دارند. همچنین سه فرم از ploygnathus در اینجا توصیف می ششوند که در مراجع و منابع در دسترس مشاهده نشدند. همه گونه ها و زیر گونه های فوق برای نخستین بار از کاشمر و چهار گونه ذیل برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند: polygnathus procera, p. cf. aspelundi, p. cf. eleganthulus, p. cf. planarius بر مبنای محدوده سنی گونه ها و زیر گونه های شناسایی شده، سن بخش بالایی سنگهای دونین معادل varcus zone تاlower gigas subzone است و از این رو این بخش معادل سازند بهرام خواهد بود. مطالعات میکروفاسیس نشان می دهد که به استثنای بخش قاعده ای که در محیط لاگون (lagoon) رسوب کرده است ، این سازند در میحط fore slope تا open sea shelf رسوب کرده است . مطالعات بوم شناسی دیرینه نیز حاکی از رسوبگذاری سازند بهارم در محیط کم عمق تا کمی عمیقتر (shallow deeper shallow) می باشد که با مطالعات میکروفاسیس تطبیق می کند از دیدگاه جغرافیایی دیرینه این ناحیه در زمان دونین میانی - دونین بالایی در عرضهای جغرافیایی پایین و گرمسیر واقع بوده است .
مسعود شعبانیان علیرضا عاشوری
saluk mount is selected for devonian biostratigraphy. this area located at southwest of bojnurd. in this study three sections are selected and two sections, chahar-borj and tabar sections with a thickness of 650 m, which consist mainly of calcareous sediments was studied in detailed but third section, qelli section, with a thickness of about 450m which consist mainly of sandstone and evaporates was only described. conodonts are used to biostratigraphic study of saluk mount. for devonian biostratigraphy 80 conodont samples are examinied and 15 genera, 63 species, subspecies and morphotype from two sections was determined. all conodont taxt, have been reported for the first time from saluk mount and 1 genus and 22 species, subspecies and morphotype was reported for the first time from iran. one new species is found in this research. other organisms consist of brachiopods, fish remains and scolocodonts. stratigraphic distribution of conodont taxt was compared with modem standard conodont tables and three conodont biozone in tabar section (emisian to lower frasnian) and three conodont biozone in chahar-borj section (farmennian) was recognised. eifelian conodonts was not found in the study area. regional occurrences of conodont taxa showes more similarity with north america and europian conodonts and are less similar with australian conodonts. lithology and conodont taxa in tabar and chahar-borj sections are similar to khoshyeilaq formation. althought geological map of bojnurd at scale of 1.000.000 and 1.00.000 was published by geology survey of iran but lower carboniferous strata, was not reported. in this thesis for the first time lower carboniferous sediments from bojnurd geological map, chahar-borj section, have been reported. an assemblage of conodonts was found on the rock surface. it is for the first time that one assemblage of conodonts have been reported from iran. colour alteration index of conodonts was detetmined between 1.5-2, and predicted temperature ranges between 50 -140 for the area. paleocological studies on the basic of the conodonts in tabar and chahar-borj sections indicated shallow marin shelf environment.
محمدتقی نجارزاده علیرضا عاشوری
در شمال غرب استان خراسان، در کوه "زو" در فاصله 15 کیلومتری شمال شرق بخش جاجرم توالی از سنگهای پالئوزوئیک فوقانی برونزد یافته اند که در این میان سنگهای دونین با دو سازند "پادها و خوش ییلاق" مشخص می شوند. در کوه زو سازند پادها از سه بخش تبخیری زیرین، کربناتی و تبخیری فوقانی تشکیل شده است و سازند خوش ییلاق شامل تناوبی از واحدهای دولومیتی، دولومیت آهکی، آهک ، ماسه سنگ و شیل می باشد ضخامت برش دونین در منطقه بالغ بر 552 متر بوده که غالب عناصر کنودونتی بدست آمده از نمونه های آهکی برداشت شده در 250 متر بالایی مقطع حاصل شده اند. عناصر کنودونتی بدست آمده مربوط به جنسهای، bispathodus، polygnathus، icriodus، eognathodus، siphonodella، ozarkodina، pelekysgnathus می باشد، در این میان 21 گونه و سه زیر گونه مورد شناسایی قرار گرفته اند که به طور اختصار 8 گونه متعلق به جنس icriodus و 8 گونه متعلق به جنس polygnathus بوده و از جنسهای، bispathodus، pelekysgnathus، eognathodus، ozarkodina، siphonodella هر کدام یک گونه مورد شناسایی قرار گرفته است . که در این میان چهار گونه برای نخستین بار از ایران مورد گزارش قرار گرفته اند. بر مبنای محدود سنی گونه ها و زیرگونه های مزبور سن سنگهای دونین منطقه معادل دونین میانی تا دونین فوقانی (expansa zone-c.costatus zone) تعیین شده است . مطالعات میکروفاسیس به طور اختصار نشاندهنده این واقعیت است که اغلب بخشهای سازند پادها در این ناحیه (به استثناء بخشهای دولومیتی و آهکی) در محیط لاگونی برجا گذاشته شده است و آهکها و دولومیتهای موجود در سازندهای پادها و خوش ییلاق در محیط کم عمق تا کمی عمیقتر (shallow subtidal - relativiy deeper subtidal) نهشته شده اند. تطابق مطالعات میکروفاسیس با مطالعات بوم شناسی و جغرافیایی دیرینه حاکی از آن است که ناحیه مزبور در محدوده زمانی دونین میانی تا دونین فوقانی در عرضهای جغرافیایی پائین و در اقلیم گرمسیر واقع بوده است .