نام پژوهشگر: غلامرضا داشاب
غلامرضا داشاب محمد رضا نصیری
داده های مربوط به تجزیه کمی صفات پشم شامل 47672 رکورد وزن بیده ناشور مربوط به 13758 راس بره حاصل از 491 قوچ و 8109 میش است که در طی 28 سال (89-62) از گله های ایستگاه اصلاح نژاد عباس آباد جمع آوری گردیده و همچنین در طی سال های 1388 و 1389 از تعداد 926 راس دام نمونه پشم گرفته شد و صفات کیفی الیاف اندازه گیری شدند. اثر عوامل محیطی و ژنتیکی با استفاده از مدلهای مختلط دام بر روی 14 صفت کمی و کیفی الیاف پشم بررسی شدند. سال تولد وسن دام اثر معنی دار بر اکثر صفات کمی و کیفی پشم داشت. وزن بیده ناشور، وزن بیده تمیز و طول دسته الیاف در جنس نر بیش تر از ماده بود. سال و فصل پشم چینی تنها وزن بیده تمیز و ناشور را تحت تاثیر قرار داد. میانگین قطر الیاف دو گله ایستگاه عباس آباد با هم اختلاف معنی دار داشتند. میزان وراثت پذیری و تکرار پذیری وزن بیده ناشور به ترتیب 0/13 و 0/27 محاسبه گردید. وراثت پذیری صفات کیفی الیاف پشم شامل وزن بیده تمیز، عملکرد پشم، میانگین قطر الیاف، ضریب تنوع قطر، طول دسته الیاف، درصد الیاف حقیقی، درصد الیاف مدولا دار و درصد الیاف هتروتیپ به ترتیب 0/20، 0/23، 0/32، 0/24، 0/48، 0/65، 0/20 و 0/16 محاسبه شدند. نرخ رشد ژنتیکی وزن بیده از سال 1352 تا 1389 از طریق تابعیت میانگین ارزش های اصلاحی از سال تولد محاسبه گردید که افزایش 2/93 گرم بیده ناشور به ازای هر سال را نشان داد. بررسی میزان تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیتی دو گله بلوچی ایستگاه عباس آباد با استفاده از 7 نشانگر ریز ماهواره ای و بر روی 503 راس دام انجام گرفت. میانگین و دامنه تغییرات آلل ها به ازای هر جایگاه به ترتیب 57/5 و 4 تا 7 آلل مشاهده گردید. متوسط هتروزیگوسیتی مشاهده شده تمام جایگاهها در هر دو گله کمتر از هتروزیگوسیتی مورد انتظار بود. آزمون تعادل هاردی-واینبرگ در کل جمعیت نشان داد که تمام جایگاه ها از تعادل خارج شده اند و انتخاب در طی سالهای مختلف فراوانی های ژنوتیپی را تغییر داده است. تجزیه واریانس بر پایه اطلاعات ژنتیکی نشان داد که بیش از 6/97 درصد اختلافات مربوط به داخل هر گله و تنها 4/2 درصد مربوط به اختلاف بین گله ای بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکلی برای تمام جایگاه ها در کل جمعیت برابر با 65/0 بود. نهایتا تایید تفرق qtl های موثر بر صفات کمی و کیفی الیاف پشم در نژاد بلوچی، در بخش هایی از کروموزومها ی 1، 5 و 25 بر روی 13 خانواده ناتنی پدری و با استفاده از 15 جایگاه انجام شد. آنالیز ناحیه کروموزومی مرتبط با صفات کمی (qtl) به روش مکان یابی درون فاصله ای مبتنی بر رگرسیون و با دو مدل تک qtl و دو qtl انجام گرفت. با آنالیز درونی خانواده ها چهارqtl برای صفات کمی و کیفی الیاف پشم بر روی کروموزوم 1 شناسایی گردید، که این qtl ها مرتبط با درصد اختلاط الیاف (درصد الیاف کمپ و هتروتیپ)، ضریب تنوع قطر الیاف در بیده پشم و وزن بیده ناشور بودند. آنالیز نشانگرهای کروموزوم 5 یک qtl در موقعیت cm89 مرتبط با وزن بیده تمیز را شناسایی کرد. و بر روی کروموزوم 25، تعداد هفت qtl شناسایی شد که مرتبط با صفات درصد اختلاط الیاف (درصد الیاف هتروتیپ، کمپ و حقیقی)، وزن بیده تمیز و ناشور، ضریب تنوع قطر الیاف و درصد الیاف با قطر 50-40 میکرومتر بودند.
فاطمه بهرام زاده مسعود علی پناه
ژن میوستاتین یا فاکتور 8 رشد و تمایز، روی توسعه و بلوغ ماهیچه های اسکلتی اثر مهارکنندگی دارد و اگر جهشی در آن رخ بدهد باعث تغییر در اندازه ماهیچه می گردد، که یکی از آنها ماهیچه مضاعف است. از طرفی گوسفند لری مهمترین نژاد گوسفند گوشتی بومی ایران که دارای توانایی ژنتیکی بالایی برای تولید گوشت می باشد. لذا بررسی ژن ها موثر بر تولید گوشت در این نژاد می تواند در انتخاب و اصلاح آن اهمیت داشته باشد. بنابراین برای بهبود صفات تولید گوشت تعداد 50 راس گوسفند لری خونگیری و برای ارزیابی وجود چند شکلی و ارتباط آن با صفات وزن تولد، وزن ازشیرگیری و وزن 6 ماهگی تعیین شدند. استخراج dna به وسیله کیت دنا زیست صورت گرفت و برای کمیت و کیفت به دو روش الکتروفورز و اسپکتوفتومتری مورد آزمایش قرار گرفت. برای ارزیابی وجود چند شکلی پرایمرهای اختصاصی طراحی و نواحی مورد نظر تکثیر شدند. پس از تائید قطعه مورد نظر bp 337روی ژل آگاروز به وسیله آنزیم برشی haeiii تعیین ژنوتیپ گردید، که تنها حیوانات با ژنوتیپ mm و mm در جایگاه ژن میواستاتین در جمعیت گوسفند لری مشاهده شد. فراوانی آلل های m و m به ترتیب 75/8% و 25/91% تعیین شد در این مطالعه تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های گوسفند لری با صفات رشد در ژن میوستاتین با صفات رشد به جز برای وزن تولد حاصل نشد. با توجه نتایج به دست آمده، بنابراین آلل های جایگاه ژن میوستاتین تثبیت گردیده و مارکر مناسبی در مطالعات ژنتیکی و پیوستگی با صفات رشد محسوب نمی گردد.
اعظم خسروی زرندی محمد رکوعی
چند قلوزایی یکی از مهمترین صفات اقتصادی در پرورش گوسفند و بز می باشد، که علاوه بر تأثیر پذیری از ژن های کوچک اثر، تحت تأثیر ژن های با اثر بزرگ نیز می باشد. در دهه های اخیر مشخص گردیده که سه عضو متعلق به خانواده فاکتورهای رشد با منشأ اووسیتی به نامهایgdf9 وbmp15 و alk6 برای رشد فولیکولی و تخمک ریزی ضروری هستند. خانواده فاکتور های رشد با منشأ اووسیتی (tgf-?) از مهمترین فاکتورهای رشد تخمدانی می باشند. در این پژوهش خونگیری به طور تصادفی از تعداد 50 رأس بز مرخز انجام و سپس استخراج dna با استفاده از روش نمکی بهینه یافته صورت گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر قطعه 862 جفت بازی از اگزون 2 ژن bmp15 و قطعه 995 جفت بازی از اگزون 2 ژن gdf9 انجام شد. محصولات pcr پس از هضم توسط آنزیم hinf? برای ژن bmp15 و gdf9 با استفاده از ژل آگارز 3 درصد الکتروفورز و بر اساس الگوی باندی حیوانات برای دو جایگاه تعیین ژنوتیپ گردیدند. در جایگاه bmp15 فراوانی آلل های b و b به ترتیب 96/0 و 04/0 برآورد گردید و فراوانی ژنوتیپ های bb، bb و bb در جایگاه فوق به ترتیب 94/0، 04/0 و 02/0 مشاهده گردید. همچنین، جایگاه gdf9 چندشکلی خوبی نشان داد، به نحوی که فراوانی آلل های a و a به ترتیب 68/0 و 32/0 و متناسب با آن فراوانی ژنوتیپ های aa، aa و aa به ترتیب 60/0، 16/0 و 24/0 مشاهده گردید. آنالیز آماری نتایج بدست آمده نشان داد، که تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های هتروزیگوت و هموزیگوت غالب در دو جایگاه gdf9 و bmp15 با وزن 4 ماهگی وجود دارد، اما اختلافی بین میانگین وزن ژنوتیپ های هتروزیگوت و هموزیگوت مغلوب مشاهده نگردید. همچنین نتایج بررسی ارتباط ژنوتیپ های جایگاه های ژنی بر صفت دوقلوزایی نشان داد، که ژنوتیپ های جایگاهgdf9 بر صفت دوقلوزایی معنی دار نمی باشد، اما اثر ژنوتیپ های جایگاه bmp15 و همچنین، هاپلوتیپ های bmp15 وgdf9 بر میزان دوقلوزایی معنی دار هستند. با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت، هر چند ژن gdf9 در نژاد بز مرخز چندشکلی بالایی داشت، اما به صورت انفرادی دوقلوزایی را تحت تأثیر قرار نداد، جایگاه bmp15 با اینکه تنوع پایینی نشان داد، اما نقش مهمی در میزان دوقلوزایی ایفا نمود. ترکیب هاپلوتیپ های دو جایگاه نقش بارزی در میزان دوقلوزایی داشت. لذا اطلاعات آن در برنامه های انتخاب سودمند بوده و می تواند در صورت انتخاب جهش های مفید در طی سال های آینده تأثیر زیادی در افزایش دوقلوزایی در بز مرخز داشته باشد.
سکینه اکبری مسعود علی پناه
یکی از مزایای علم ژنتیک مولکولی شناخت ژنهایی است که در امر انتخاب برای صفات تولیدی مفید و سود آور می باشند و از آنها به عنوان ژنهای کاندیدا نام برده می شود. ژن میواستاتین یا فاکتور 8 موثر بر رشد و تمایز (gdf8) به عنوان یک ناظم بازدارنده در رشد و توسعه ماهیچه اسکلتی عمل می کند. اگر جهش در ناحیه کد کننده میواستاتین اتفاق افتد، باعث تغییر نقش مهاری آن و افزایش عضله می گردد. در این پژوهش خونگیری به طور تصادفی از تعداد 58 رأس گوسفند کردی خراسان شمالی انجام و سپس استخراج dna با استفاده از روش نمکی بهینه یافتهصورت گرفت. یک قطعه 337 جفت بازی از ناحیه اگزون 3 ژن میواستاتین با استفاده از یک جفت آغاز گر اختصاصی توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر شد. به منظور ردیابی فرم های متفاوت آللی در این جایگاه از آنزیم محدودالأثر hae??? و به کمک آنالیز pcr-rflp استفاده شد. رویت سازی الگو های باندی با الکتروفورز ژل آگارز انجام گرفت. فراوانی ژنوتیپهای mm، mm و mm به ترتیب 0، 15/0 و 85/0 تشخیص داده شد. فراوانی آللی نیز برای آلل m و m به ترتیب 08/0 و 92/0 برآورد گردید، که بیان کننده وجود چند شکلی در این نژاد است. آنالیز آماری نتایج به دست آمده نشان داد، که وجود ژنوتیپ هتروزیگوت می تواند میانگین صفات وزن بدن در سن سه ماهگی (نزدیک به معنی داری) و سن شش ماهگی را به طور معنی داری در مقایسه با ژنوتیپ mm افزایش دهد. بنابراین، می توان اظهار داشت که آلل m نقش موثری در افزایش ارزش فنوتیپی وزن بدن در گوسفند کردی خراسان شمالی می تواند داشته باشد و می توان این جایگاه را به عنوان یک ژن کاندیدا برای این نژاد در نظر گرفت.
مازیار جعفری لیما محمد رکوعی
هدف تحقیق اخیر، تعیین عوامل موثر بر زنده مانی و برآورد مولفه واریانس آن در دو نژاد گوسفند مغانی و سنگسری می باشد. اطلاعات مورد استفاده این تحقیق از مرکز اصلاح نژاد دام کشور اخذ گردید، داده ها شامل 14628 رکورد گوسفند مغانی مربوط به 644 قوچ و 4272 رأس میش بود، که در بین سالهای 64 تا 89 جمع آوری شده است و اطلاعات مربوط به گوسفند سنگسری شامل 3547 رکورد از 634 رأس قوچ و 11807 رأس میش در بین سالهای 67 تا 88 می باشد. بعد از ویرایش داده ها، عوامل موثر بر زنده مانی و خطر حذف در دو نژاد توسط دو نرم افزار survival و cmprsk تعیین شدند. برآورد مولفه های واریانس صفت زنده مانی با استفاده از توزیع نمایی بر مبنای داده های سانسور شده توسط مدل با اثر تصادفی مستقیم حیوان (مدل 1) و مدل با اثر تصادفی مستقیم و مادری (مدل 2) به کمک نرم افزار mcmcglmm انجام گرفت. تعداد 60000 نمونه با دوره سوخته 10000 و فاصله نمونه گیری 50 برای برآورد مولفه ها استفاده شد. نتایج نشان دادند عوامل سال، ماه، جنس، کد وزن تولد و اثر توأم سال و ماه تولد اثر معنی دار (001/0p<) بر زنده مانی هر دو نژاد و عوامل نوع تولد (001/0p<) و سن مادر (001/0p<) اثر معنی داری بر روی زنده مانی جمعیت گوسفند مغانی داشتند و زنده مانی بره ها بر اساس سن مادر در نژاد گوسفند سنگسری معنی دار نبود که علت آن می تواند ناشی از پایین بودن سنین گوسفندان سنگسری باشد. معنی دار بودن اثرات متقابل سال و ماه تولد ضرورت پر بودن تمام سلولهای مدل آماری را نشان می دهد. مقایسه نمودارهای تابع تغییرات زنده مانی در دو نژاد جمعیت گوسفندان مغانی و سنگسری با توجه به متفاوت بودن منحنی تغییرات نشان داد که شرایط مدیریتی در دو نژاد مورد بررسی متفاوت است. برآورد وراثت پذیری نژادهای-گوسفند مغانی و سنگسری در مدل های 1 و2 به ترتیب 18/0 و 1/0 و 12/0 و 09/0 می باشد که دارای دو اثر تصادفی است و نشان می دهد که وراثت پذیری برآورد شده پایین و متفاوت است. علت متفاوت بودن به این دلیل است که هر جمعیتی تحت تأثیر واریانس ژنتیکی خاص خودش قرار می گیرد و تفاوت هایی از لحاظ پتانسیل ژنتیکی با هم دارند. سطح معنی داری تشخیص همگرایی زنجیره مدل 1 و 2 در گوسفند مغانی به ترتیب برای حیوان 85/0 و 06/0 و برای اثرات باقی مانده 68/0 و 33/0 و برای مادر در مدل2 گوسفند مغانی 94/0 بدست آمد. همچنین سطح معنی داری برای تشخیص همگرایی زنجیره مدل 1 و 2 در گوسفند سنگسری به ترتیب برای حیوان 10/0 و 81/0 برای اثرات باقی مانده 94/0 و 38/0 و برای مادر در مدل 2گوسفند سنگسری 76/0 بدست آمد. یکی از دلایل عمده به همگرایی رسیدن را می توان تکرار بر روی معادلات مدل مختلط بیان کرد.
رضا مقبلی دامنه محمد رکوعی
برآورد مولفه های واریانس ژنتیکی غیرافزایشی برخی صفات اقتصادی مهم گوسفند نژاد زندی با استفاده از 8581 رکورد مربوط به این گوسفند، که در طی 16 سال (از سال 1373 تا 1389) توسط مرکز اصلاح نژاد دام جمع آوری شده بود. تحت 8 مدل مختلف حیوانی افزایشی (a)، افزایشی و غالبیت (a+d)، افزایشی و اپیستازی (a+ep)، افزایشی- غالبیت و اپیستازی (a+d+ep)، افزایشی و محیط دائم (a+c)، افزایشی- غالبیت و محیط¬ دائم (a+d+c)، افزایشی- ¬محیط ¬دائم و اپیستازی (a+c+ep)، افزایشی- غالبیت- ¬محیط ¬دائم¬ و اپیستازی (a+d+c+ep) شامل اثر عوامل ثابت (گله، جنس، تیپ تولد، سال- ماه و سن مادر) و عوامل تصادفی مطالعه شد. صفات مورد مطالعه شامل صفات رشد و صفات تولید مثل ترکیبی بودند. صفات رشد شامل وزن تولد و وزن از شیرگیری و صفات تولیدمثل ترکیبی نیز شامل مجموع و میانگین وزن بره های متولد شده از هر میش در هر زایش و مجموع و میانگین وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش در هر زایش بودند. ویرایش اولیه داده ها توسط نرم افزار foxporo انجام گرفت و در نهایت مولفه های واریانس ژنتیکی غیرافزایشی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده (reml) تحت آنالیز نرم¬افزار a-iremlf90 برآورد شدند. سپس مناسبترین مدل برای تجزیه و تحلیل داده های مربوط با استفاده از آزمون نسبت لگاریتم درستنمایی انتخاب شد. میانگین کل وزن تولد، وزن از شیرگیری، مجموع وزن بره های متولد شده از هر میش در هر زایش، میانگین وزن بره های متولد شده از هر میش در هر زایش، مجموع وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش در هر زایش و میانگین وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش در هر زایش به ترتیب 26/4، 36/28، 73/4، 47/4، 41/22 و 5/23 کیلو گرم بودند
حسین مرادقلی غلامرضا داشاب
گاو سیستانی نژاد گوشتی و از ذخایر ژنتیکی با ارزش کشور است که از لحاظ تولید گوشت، کمیت و کیفیت لاشه، بازده غذایی و قابلیت پرواربندی مناسب قابل توجه می باشد. در این پژوهش به منظور بررسی چند شکلی ژن tfam با استفاده از pcr-reflp در این دام¬ها صورت گرفت از 54 راس گاو سیستانی به صورت تصادفی و انفرادی خونگیری از ورید گردنی انجام گرفت. سپس نمونه های خون دام¬ها با روش نمکی-دترجنت استخراج کیفیت آنها با الکتروفورز ژل آگارز 1 درصد بررسی گردید و ناحیه پروموتور جایگاه tfam به طول bp801 با روشpcr تکثیر و محصول pcr توسط آنزیمbsuri (haeiii)¬ برش داده شد. محصولات هضم شده توسط الکتروفورز با ژل آگارز% 2 و رنگ آمیزی اتیدیوم بروماید نمایان سازی گردید. نتایج الگوی هضمی در حیوانات هموزیگوت (aa) سه باند با اندازه 152، 187 و bp462 مشاهده شد، در حیوانات هموزیگوت (cc) چهار باند با اندازه 83، 104، 152 و bp462 و نهایتا" در حیوانات هتروزیگوت (ac) پنچ باند با اندازه¬های 83، 104، 152، 187 و bp462 مشاهده گردید، داده های آماری با استفاده نرم افزار popgene3.2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جمعیت در جایگاه tfam انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را نشان نداد(05/0p<). شاخص شانون(i)، شاخص نیی، هتروزایگوسیتی مشاهده شده و هتروزایگوسیتی مورد انتظار به ترتیب، 69/.، 49/.، 37/.، 50/. محاسبه شد. در این مطالعه تفاوت معنی داری بین ژنوتیپ های گاو سیستانی در چایگاهtfam با صفات رشد بدست نیامد، به نظر می رسد نیاز به مطالعات بیشتر است تا بتوان از این ژن به عنوان مارکر موثر در مطالعات همبستگی استفاده کرد.
سمیه براهویی علی پور غلامرضا داشاب
فاکتور رشد شبه انسولین پلی پپتیدی است با ساختار مولکولی مشابه با هورمون انسولین که بخش عمده آن در کبد تحت تأثیر هورمون رشد (gh) سنتز می شود، که نقش مهمی را در فرآیند های فیزیولوژیکی بدن مانند رشد، تولیدمثل، شیردهی و سیستم ایمنی ایفا می کند. ژن igf-1 یکی از ژن های کاندیدا برای استراتژی های انتخاب بر اساس مارکر می باشد. این ژن روی کروموزوم شماره ی 5 گاو قرار دارد. هدف از این پژوهش، بررسی فراوانی چندشکلی ژن igf-1 در گاو سیستانی می باشد. نمونه های خون از ورید گردنی 53 رأس گاو سیستانی گرفته شد، استخراج dna به روش نمکی بهینه یافته از خون کامل انجام شد و تکثیر یک قطعه 249 جفت بازی از ناحیه اگزون 1 ژن igf-1 توسط واکنش زنجیره ای پلی مراز (pcr) با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی صورت گرفت. تعیین ژنوتیپ هر یک از نمونه ها با استفاده از آنزیم برشی sna bi انجام و روی ژل آگارز 3 درصد الکتروفورز شد. فراوانی هر یک از آلل های a، b به ترتیب 25/0، 75/0 و فراوانی هر یک از ژنوتیپ های aa، ab و bb به ترتیب برابر با 057/0، 396/0 و 547/0 برآورد گردید. که بیان کننده وجود چند شکلی جایگاه مورد مطالعه در نژاد سیستانی است. تجزیه پیوستگی ژنوتیپ¬های جایگاه مورد مطالعه و صفات رشد و افزایش وزن-های دوره¬ای تولد تا یکسالگی اثرات معنی¬دار نشان داد و افراد هتروزیگوت نسبت به سایر ژنوتیپ¬ها در اکثر صفات برتر بودند.
فاطمه میر محمد رکوعی
چکیده: در تحقیق حاضر سناریوهای متفاوتی برای تعیین استراتژی مناسب اصلاح نژاد گاوهای سیستانی به روش شبیه سازی تصادفی طراحی و تحلیل شد. کار شبیه سازی با استفاده از نرم افزار adam انجام گرفت. صفات مورد بررسی شامل وزن تولد و وزن یکسالگی بود. برای شبیه سازی اندازه گله در سه سطح مختلف به ترتیب 5، 10 و 20 گله در نظر گرفته شد. سناریوهای متفاوتی برای شبیه سازی به شرح ذیل تعریف شد در سطح اول جمعیت کلی گاو ماده 500 رأس، در سطح دوم 1000 رأس و در سطح سوم 2000 رأس دام در نظر گرفته شد. پارامترهای تعیین شده برای شبیه سازی ذکر شد و برای ارزیابی عملکرد سناریوهای مختلف پارامترهای پیشرفت ژنتیکی کل، میزان هم خونی و فاصله نسل مورد ارزیابی قرار گرفت. اندازه جمعیت، تعداد گله، شدت انتخاب، نوع آمیزش و اثر تداخلی بین انداره جمعیت و تعداد گله بر میزان پیشرفت موثر بود. شدت انتخاب در سطح احتمال 05/0 برای میانگین فاصله نسل معنی دارشد. در این تحقیق استفاده از آمیزش تصادفی باعث افزایش پیشرفت ژنتیکی نسبت به آمیزش با حداقل همتباری شده است. افزایش اندازه جمعیت باعث کاهش هم خونی و فاصله نسلی و افزایش پیشرفت ژنتیکی شد. بنابراین برای داشتن برنامه انتخابی مناسب اصلاحی بهتر است به استفاده از آمیزش حداقل همتباری و اندازه بزرگ جمعیت با گله های با تعداد گاو بیشتر خیلی دقت شود. پیشنهاد شد تاثیر افزوده کردن اطلاعات تولیدمثل به صفات تولیدی در شاخص انتخاب بر پیشرفت ژنتیکی کل و پیشرفت ژنتیکی صفات مذکورد بررسی شود.
علیرضا شاطری محمد رکوعی
یکی از روشهای پایدار افزایش تولیدات حیوانی، بهبود ژنتیکی دامها از طریق اصلاحنژاد آنها (انتخاب حیوانات برتر به عنوان والدین نسل بعد) است.میزان موفقیت اصلاحنژاد، بستگی به نقش ژنتیک در بروز اختلافات مشاهده شده بین حیوانات، شناسایی افراد دارای ژنوتیپهای مطلوب و انتخاب آنها به عنوان والدین نسل بعد داشته و هرگونه پیشرفت در صفات اقتصادی حیوانات با دردسترس بودن اطلاعات ژنتیکی، به کارگیری روش مناسب انتخاب و برآورد پیشرفت ژنتیکی حاصل از انتخاب صورت میگیرد. باید توجه داشت که ساختار ژنتیکی حیوانات تحت تاثیر روند ژنتیکی قرار گرفته است و در سال¬های مختلف متفاوت خواهد بود که این امر موجب میشود تا به برقراری فرض هموژنی واریانس ژنتیکی نسل پایه (در چنین شرایطی) شبهاتی وارد شود؛ از این رو با استفاده از روش مدل حیوانی به همراه گروه¬های ژنتیکی ممکن است بتوانیم آثار ناشی از وجود حیوانات با شجره نامعلوم را نیز مد نظر قرار دهیم. در این مطالعه، رکوردهای ثبت شده در مرکز اصلاحنژاد دام کشور (1346 تا 1392) مورد استفاده قرار گرفت. آمادهسازی دادهها و تجزیه و تحلیلهای آماری و ژنتیکی با نرمافزار r.3-2 انجام شد. صفات تولیدمثلی مورد بررسی شامل فاصله بین زایش تا اولین تلقیح(ctfs)، فاصله اولین تلقیح تا تلقیح منجر به آبستنی(fstc) و فاصله گوسالهزائی(ci) بود. نتایج حاصل از برآورد پارامترها و مدلهای ژنتیکی نشان داد که وارد نمودن گروه¬های ژنتیکی به تجربه و تحلیلهای تمامی صفات باعث کاهش واریانس ژنتیکی مستقیم شد؛ به نحوی که در هر سه زایش متوالی مورد مطالعه با وارد نمودن گروههای ژنتیکی، واریانس ژنتیکی و به طبع آن معیار خطا نیز کاهش یافت و این امر در مورد واریانس ژنتیکی باقیمانده تیز صادق بود. اثر دادن گروههای ژنتیکی سبب کاهش وراثتپذیری صفات ci و ctfs شد اما تاثیری بر fstc نداشت و عددی ثابت بدست آمد (003/0). بر اساس نتایج به دست آمده، مقدار تغییرات رتبه حیوانات در برآورد همبستگی رتبه¬ای اسپیرمن هر سه صفت مورد بررسی، میان مدلهای 1 (مدل حیوانی بدون گروه ژنتیکی) و 2 (مدل حیوانی با گروههای ژنتیکی) اختلاف معنی داری را نشان داد. بنابراین مشخص گردید که تغییرات اندکی که در مولفه¬های واریانس بین مدل¬های یک و دو وجود داشت، تاثیری معنیداری در تغییر رتبه¬های حیوانات داشت و روند آن از زایش اول تا سوم کاهشی بود. میانگین خطای معیار و صحت ارزشهای اصلاحی در هر دو مدل برای صفات مورد ارزیابی، معنی دار شد (001/0p<). غالب نتایج بدست آمده در مدل 1 کمتر از مدل دوم بود اما روند منظم و قابل مشاهدهای در شکمهای مختلف زایش وجود نداشت. روند ژنتیکی بدست آمده برای هر دو مدل ژنتیکی نشان داد که در تمامی صفات جز صفت fstc دارای روند کاهشی بود و این در حالی بود که مقادیر برآورد شده در مدل دوم (چه منفی و چه مثبت) برای هر سه صفت بیشتر از مدل ا بود.
سمانه ابولی محمد رکوعی
یکی از مزایای علم ژنتیک شناخت ژن هایی است که در امر انتخاب برای صفات تولیدی مفید و سودآور می باشد و از آن ها به عنوان ژن های کاندیدا نام برده می شود. ژن fabp4 بیشتر در سلول های چربی بالغ بیان می شود و نقش مهمی در فرایندهای بیولوژیکی مرتبط با لیپیدها مانند دخالت در مسیرهای متابولیکی و افزایش حجم بافت های چربی داشته و میل ترکیبی بالایی با اسیدهای چرب شاخه بلند دارد. در پژوهش حاضر به منظور بررسی چندشکلی در ناحیه اگزون 3 ژن fabp4 و ارتباط آن با صفات رشد، از تعداد 45 رأس گاو سیستانی و دشتیاری منطقه سیستان و بلوچستان به طور تصادفی از ورید زیر شکم خونگیری شد. استخراج نمونه های dna از خون کامل انجام گرفت و کیفیت آن ها با الکتروفورز ژل آگارز 1% بررسی گردید. واکنش تکثیر زنجیره ای با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی انجام شد. سپس بر اساس الگوهای باندی حاصل از قطعات حاصل از هضم آنزیمی nlaiii (rflp) بر روی محصولات pcr و نمایان سازی با الکتروفورز ژل آگارز 8/2% و رنگ آمیزی اتیدیوم بروماید، دام ها تعیین ژنوتیپ گردید. ساختارهای ژنتیکی و جمعیتی در جایگاه fabp4 با نرم افزار popgene3.2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الگوهای باندی منجر به شناسایی سه ژنوتیپ aa، ab و bb با فراوانی های 67/0، 3/0 و 03/0 در نژاد سیستانی و با فراوانی های 73/0، 27/0 و 0 در نژاد دشتیاری شد. فراوانی آلل های a و b در جایگاه مورد مطالعه در جمعیت سیستانی برابر با 82/0 و 18/0 و در جمعیت دشتیاری به ترتیب برابر با 87/0 و 13/0محاسبه گردید. هر دو جمعیت در جایگاه fabp4 انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ را نشان دادند (05/0>p). شاخص های هتروریگوسیتی شامل شاخص شانن(i)، شاخص نئی، هتروزیگوسیتی مشاهده شده و هتروزیگوسیتی مورد انتظار در جمعیت سیستانی به ترتیب، 48/0، 30/0، 3/0، 30/0 و در جمعیت دشتیاری نیز به ترتیب 39/0، 11/0، 27/0 و 24/0 محاسبه شدند. ارتباط بین الگوی ژنوتیپ ها با صفات مرتبط با رشد ارتباط معنی داری با وزن های شش ماهگی، نه ماهگی و دوازده ماهگی نشان داد، اما بر وزن های تولد و شیرگیری اثر معنی دار نداشت. لذا می توان نتیجه گیری کرد که بیان جایگاه های مذکور بعد از بلوغ جنسی در دام ها است و به عنوان یک ژن کاندیدا می توان در استراتژی های اصلاح نژادی مورد استفاده قرار داد.
ایمان فاضل غلامرضا داشاب
هدف از مطالعه حاضر بررسی تنوع و ساختار ژنتیکی ماهیان زینتی با استفاده از نشانگرهای ریز¬ماهواره¬ای می¬باشد. چهار گونه مورد مطالعه شامل رزی، گرین، تایگر و آلبینو از مراکز پرورش ماهیان زینتی در مناطق مختلف مشهد تهیه و بعد از دو نسل خالص سازی تعداد 40 نمونه به طور تصادفی (10 نمونه از هر گونه) انتخاب گردید و مقدار 2/0 گرم از بافت باله پشتی جهت استخراج dna گرفته شد. استخراج dna از بافت با کیت شرکت دنا زیست آسیا انجام گرفت. جهت مطالعه تنوع ژنتیکی بین و داخل گونه ها از چهار نشانگر ریزماهواره¬ای استفاده شد. تکثیر جایگاههای ریزماهواره¬ای در طی واکنش زنجیره¬ای پلی مراز با چهار جفت پرایمر اختصاصی صورت گرفت و نمایان سازی الگوهای ژنوتیپی محصولات pcr بر روی ژل آکریل آمید 8 درصد انجام شد. تعداد آلل-های مشاهده شده در چهار جایگاه 21 و در کل جمعیت به ترتیب 5، 6، 5 و 5 بودند. بیشترین تعداد آلل در جایگاه sm17 در گونه گرین بارب و کمترین تعداد آلل در جایگاه mal06 و در گونه گرین بارب بود. دامنه هتروزایگوسیتی در جایگاههای مورد مطالعه در دامنه 16/0 – 3/0 بود. محتوای اطلاعات چندشکلی چهار جایگاه در چهار گونه و در چهار جمعیت به ترتیب sm25(42/0)، mal06(37/0)، sm17(60/0)و ma109(46/0) بودند. همه¬ی جایگاه¬ها به جز جایگاه sm25 و mal06 در جمعیت بارب آلبینو و جایگاه sm17 در جمعیت رزی بارب از تعادل هاردی_ واینبرگ انحراف داشتند. آنالیز فیلوژنتیک و تجزیه amova بر اساس اطلاعات چندشکلی چهار جایگاه نشان داد که 3درصد تنوع در بین و 97 درصد از تنوع در درون جمعیت ها است، به جز جمعیت گرین بارب سایر جمعیت ها درصد تشابه ژنی بسیار بالایی دارند.
مجتبی پیری غلامرضا داشاب
شناخت جنبه¬های ژنتیکی و ژن¬های عمده تاثیرگذار روی تعادل انرژی، تولید شیر، باروری، ایمنی و مصرف خوراک از علاقه¬مندی¬های اخیر محققان اصلاح نژاد می¬باشد. ژن لپتین از جمله ژن¬هایی است که چندشکلی¬ در سطح آن با صفات اقتصادی و مهم دام شامل صفات رشد مرتبط هستند. در این پژوهش نمونه¬های خون از 50 شتر از سیاهرگ گردنی از دو گله یکی در زابل و دیگری در منطقه دلگان بلوچستان استفاده شد. استخراجdna از نمونه های خون کامل انجام گرفت و کیفیت آن ها با الکتروفورز ژل آگارز 8/1 % بررسی گردید. واکنش زنجیره ای پلی¬مراز (pcr) جهت تکثیر قطعه 2600 جفت بازی از اینترون 2 این ژن صورت گرفت. پس از هضم محصولات pcr با آنزیم محدودالاثر asu hpi چندشکلی ژن لپتین مورد بررسی قرار گرفت. ساختار ژنتیکی و جمعیتی در جایگاه لپتین با استفاده از نرم افزار popgene3.2 مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. در جایگاه هضم شده دو الگوی ژنوتیپی cc با فراوانی 69/0 و aa با فراوانی 31/0 مشاهده شد. بر همین اساس فراوانی های آللی a و c در جایگاه به ترتیب برابر با 31/0 و 69/0 بودند. نتایج نشان داد که جمعیت خارج از تعادل هاردی واینبرگ می باشد (05/0p<). دلایل احتمالی انحراف از تعادل را می توان به علت نمونه گیری، عدم تلاقی های تصادفی و عدم تبادل ژنتیکی بین زیر جمعیت ها دانست. ژنوتیپ هتروزیگوت در جمعیت های مورد مطالعه مشاهده نشد که می تواند به دلیل همخونی شدید گله و یا عدم سازگاری در شرایط سخت محیطی استان سیستان و بلوچستان باشد و نیاز به مطالعات گسترده تر به منظور تایید نتایج است
علی ملایی محمد رکوعی
چکیده ژن های ایمپرینت نقش خیلی مهمی در رشد، نمو و تکامل جنین دارند. به منظور بررسی چند شکلی ژن های igf-ii و igf-iir و ارتباط آن ها با وزن تولد در گاوهای سیستانی، از تعداد 80 رأس گاو نر و ماده سیستانی مرکز به گزینی گاو سیستانی وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان زهک به طور تصادفی خونگیری به عمل آمد. استخراج dna از خون کامل به روش فنل کلروفرم صورت گرفت و واکنش زنجیرهای پلی مراز (pcr) به ترتیب جهت تکثیر قطعه 340 و 360 جفت بازی واقع در ناحیه dmr اگزون 10 ژن igf-ii و اینترون 2 ژن igf-iir با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی انجام گرفت. شناسایی جهش با استفاده از روش sscp با استفاده از ژل پلی آکریل آمید 8% صورت گرفت و برای مشاهده قطعات حاصل، از ژل آکریل آمید و رنگ آمیزی نیترات نقره استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط چند شکلی ژن های igf-ii و igf-iir با صفت وزن تولد از رویه حداقل میانگین مربعات و آزمون استیودنت در قالب نرم افزار آماری jmp (نسخه 8 ) استفاده شد. نتایج نشان داد که ژن igf-ii دارای سه الگوی باندی (ژنوتیپ) a1، a2 و a3 به ترتیب با فراوانی های 34/0، 23/0 و 42/0 و ژن igf-iir دارای سه الگوی باندی (ژنوتیپ) b1، b2 و b3 با فراوانی های 23/0، 27/0، 47/0 بودند. تنوع ژنتیکی مشاهده شده در ژنهای igf-ii و igf-iir با وزن تولد همبستگی معنی داری داشتند(p<0.05). در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ممکن است که از چند شکلی مشاهده شده در این جایگاههای ژنتیکی بتوان بعنوان مارکر مولکولی برای صفات وزن تولد در گاو سیستانی استفاده کرد.
وحید بهرام پور محمدرضا محمدآبادی
چکیده ندارد.
اکرم محمدی محمدرضا محمدآبادی
چکیده ندارد.
غلامرضا داشاب محمدعلی ادریس
این آزمایش به منظور ارزشیابی خصوصیات تکنولوژیکی الیاف پشم گوسفند انجام شد. آزمایش در دو مرحله صورت گرفت ، ابتدا 18 گله از گوسفندان مناطق مختلف استان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند و با توجه به نتایج حاصل، از بین آنها 6 گله به منظور انجام آزمایش اصلی در مرحله دوم انتخاب شدند. در این آزمیاش از 227 راس گوسفند نایینی شامل 191 راس میش و 34 راس قوچ با سنین مختلف استفاده گردید. ابتدا طول دسته الیاف بر روی بدن حیوان با استفاده از خطکش اندازه گیری شد، سپس نمونه ها از ناحیه پهلو حیوان جمع آوری گردید و صفات کیفی الیاف شامل میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن در نمونه های پشم، درصد الیاف حقیقی، مدولادار و هتروتیپ ، تعداد فلسها در 100 میکرومتر طول تار، درصد چربی، استحکام تا حد پارگی، درصد ازدیاد طول، میانگین قطر الیاف هتروتیپ و الیاف مدولا اندازه گیری گردید. طول دسته الیاف نواحی شانه، پهلو و ران به ترتیب 10/8، 9/71 و 10/99 سانتیمتر بود. میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن 28/51 و 11/19 میکرومتر بدست آمد، که میزان تنوع آن زیاد و باعث کاهش کیفیت الیاف در صنایع نساجی می گردد. درصد الیاف حقیقی، مدولادار و هتروتیپ این نژاد به ترتیب 89/53، 5/93 و 4/38 درصد به دست آمد، که درصد الیاف حقیقی کاملا بالا است و به راحتی می توان از آنها در صنایع فاستونی استفاده نمود. تعداد فلس در 100 میکرومتر طول لیف به طور متوسط 6/1 بود. استحکام تا حد پارگی و درصد ازدیاد طول الیاف این نژاد به ترتیب cn/dtex1/22 و (n 900)%26/98 تعیین گردید. میانگین قطر الیاف هتروتیپ و میانگین قطر الیاف مدولادار در این نژاد به ترتیب 64/67 و 65/79 میکرومتر محاسبه شد که این موضوع باعث افزایش میانگین قطر سفره پشمی و کاهش کیفیت آن می گردد. اثر گله برای تمام صفات اندازه گیری شده کاملا معنی دار بود (p<0/01) ولی جنس حیوان اثر معنی داری بروی صفات مورد مطالعه نداشت .(p<0/05) فصل نمونه برداری میانگین قطر الیاف و میزان تنوع آن را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد (p<0/01)، به طوری که بیشترین میانگین قطر و میزان تنوع قطر الیاف در داخل نمونه ها مربوط به اواخر پاییز بود. فصل نمونه برداری هم چنین باعث تنوع بسیار شدیدی در درصد اختلاط الیاف و تراکم فلسها شد.(p<0/01) سن حیوان فقط درصد الیاف هتروتیپ را به طور معنی داری تحت تاثیر قرار داد.(p<0/05) همبستگی فتوتیپی بین میانگین قطر سفره پشمی با میانگین قطر الیاف مدولادار، میانگین قطر الیاف هنروتیپ ، درصد الیاف هتروتیپ ، درصد الیاف مدولادار، میزان تنوع قطر بین الیاف و درصد الیاف حقیقی به ترتیب 0/26، 0/22، 0/28، 0/26، 0/67 و -0/39 بدست آمد.(p<0/01) همبستگی بین استحکام تا حد پارگی و درصد ازدیاد طول 0/84 محاسبه گردید.(p<0/01)