نام پژوهشگر: مرتضی کرمی
هانیه حاجی زاده مرتضی کرمی
منظورازصلح رسیدن به نوعی هماهنگی در تمامی سطوح فعالیت ها و تلاش های انسان می باشد.صلح،قابل آموزش است.از آنجا که آموزش و پرورش تنها نهاد رسمی است که در کنار خانواده عهده دار تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان است،بنابراین باید درکنارآموزش مهارتهای شناختی به دانش آموزان،مولفه های صلح را نیز به آنها آموزش دهد.این مولفه ها بر اساس مطالعات سازمان یونسکو عبارتند از: حقوق بشرودموکراسی، تعاون وهمبستگی،حفظ فرهنگها،خودودیگران،انترناسیونالیسم،حفاظت ازمحیط زیست و معنویت. درهمین راستا پژوهش حاضر به بررسی برنامه درسی قصد شده و اجراشده دوره راهنمایی تحصیلی بر اساس مولفه های هفت گانه مورد نظریونسکو در زمینه آموزش صلح می پردازد. از آنجا که کتب درسی به عنوان یکی از منابع اصلی انتقال اطلاعات و معلومات به دانش آموزان می باشد در برنامه درسی قصد شده به تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره راهنمایی پرداخته شده و از آنجا که معلمان نقش مهمی در ارتقای درک متقابل،شکیبایی،همدلی و دوستی در دانش آموزان ایفا می کنند تلاش شده تا روشهای یاددهی-یادگیری معلمان این دوره بر اساس مولفه های هفت گانه یونسکو مورد تحلیل قرار گیرد.تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی است.ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش اول(برنامه درسی قصد شده)شامل تحلیل محتوی می باشد.همچنین در بخش دوم(برنامه درسی اجراشده) از چک لیست مشاهده رفتار معلم استفاده شده که به صورت محقق ساخته بوده و روایی و پایایی آن نیز تایید گردیده است.نمونه پژوهش در بخش اول شامل محتوای کلیه دروس کتابهای اجتماعی، فارسی،دینی و تاریخ سه پایه دوره راهنمایی بوده است.همچنین در بخش دوم 60 کلاس درس تعلیمات اجتماعی مدارس شهرارومیه بعنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیده است.برای تجزیه وتحلیل اطلاعات ازروش آنتروپی شانون،آمار توصیفی و استنباطی آزمون t تک گروهی وتحلیل واریانس استفاده شده است.نتایج این پژوهش در بخش تحلیل محتوی نشان می دهد که کمیت و کیفیت مولفه های آموزش صلح یونسکو درکتابهای درسی مورد نظر چندان مورد توجه نبوده است.بیشترین توجه در دروس کتب دوره راهنمایی مربوط به مولفه تعاون و همبستگی است که در محتوای دروس کتاب اجتماعی دارای بیشترین فراوانی و درمحتوای دروس کتاب تاریخ دارای کمترین فراوانی است.همچنین کمترین میزان توجه، مربوط به مولفه حفاظت از محیط زیست است که کتاب های فارسی و تاریخ به ترتیب بیشترین و کمترین توجه را به این مولفه داشته اند.همچنین بیشترین ضریب اهمیت در دروس مربوط به مولفه انترناسیونالیسم وکمترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه حفاظت از محیط زیست می باشد.نتایج بدست آمده از چک لیست مشاهده رفتار معلم نیز حاکی از آن است که معلمان در انجام مهارت های یاددهی- یادگیری لازم در زمینه آموزش صلح ضعیف تر از حد متوسط عمل می کنند.لازم به ذکر است که عملکرد معلمان در مورد مولفه های دموکراسی و حقوق بشر، تعاون و همبستگی، حفظ فرهنگ ها، خود و دیگران، انترناسیونالیسم وحفظ محیط زیست پایینتر از حد متوسط بوده و تنها در مولفه معنویت معلمان در حد متوسط عمل کرده اند.
مرتضی کرمی راحب باقرپور
تونل انتقال آب سبزکوه به طول تقریبی 11 کیلومتر در راستای تقریباً شمالی- جنوبی از ارتفاعات کلار مشرف بر دریاچه سد چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری و در حدود ?0 کیلومتری جنوب شهرکرد می گذرد و هدف نهایی آن انتقال 90 میلیون متر مکعب آب در سال از حوزه سبزکوه به سد چغاخور و تأمین آب مورد نیاز برای مصارف کشاورزی و شرب شهرستان بروجن از طریق افزایش ارتفاع این سد است. هدف اصلی این تحقیق، انتخاب یک tbm مناسب برای حفاری تونل انتقال آب سبزکوه و تعیین پوشش سگمنتی این تونل می باشد. با استفاده از نتایج آزمایش های آزمایشگاهی و برداشت های صحرایی، توده های سنگی مسیر تونل مورد مطالعه بر اساس سیستم های طبقه بندی rmr، q و gsi طبقه بندی شده و پارامترهای ژئومکانیکی توده های سنگی با استفاده از روابط تجربی رایج، تخمین زده شده است. در نهایت سه زون ژئوتکنیکی با ویژگی های زمین شناسی و پارامترهای ژئومکانیکی تقریبا مشابه برای توده های سنگی مسیر تونل انتقال آب سبزکوه تعیین گردیده است. انتخاب tbm مناسب برای حفاری تونل انتقال آب سبزکوه با بررسی ویژگی-های زمین شناسی و پارامترهای ژئومکانیکی هر یک از این سه زون و نیز مطالعه خصوصیات و شرایط کاربرد انواع tbmهای مورد استفاده برای حفاری سنگ انجام شده است. با توجه به پارامترهای ژئومکانیکی هر زون و خصوصیات ماشین انتخاب شده، تحلیل عددی به روش پیوسته و با استفاده از نرم افزار flac3d انجام شده است. شرایط تحلیل برای هر کدام از زون ها به صورت شرایط خشک و شرایط همراه با آب زیرزمینی بوده است و برای زون هایی که تحت فشار بالای هیدرواستاتیک بوده اند، تحلیل ها با در نظر گرفتن زون پیش تزریق انجام شده است. از آنجایی که زون های مسیر تونل انتقال آب سبزکوه به واسطه روباره زیاد و نیز خواص ژئومکانیکی ضعیف مستعد پدیده مچاله شوندگی هستند، در نظر گرفتن اضافه حفاری بهینه برای tbm به منظور جلوگیری از گیر کردن سپر فولادی آن و وارد شدن بارهای فراتر از مقاومت سگمنت های بتنی، در تمام تحلیل های فوق ضروری است. تعیین میزان میلگرد فولادی لازم برای تسلیح سگمنت های پوششی تونل بر اساس آئین نامه aci 318 – 5 انجام گرفته است. در نهایت پس از بررسی نتایج حاصل از تحلیل-های عددی، ضخامت و میزان تسلیح فولادی بهینه پوشش سگمنتی بتنی تونل تعیین شده است.
بنت الهدی فتاحی مرتضی کرمی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی(برنامه درسی رشته برنامه ریزی آموزشی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل 49نفراز اعضای هیأت علمی و 176نفرازدانشجویان کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی تشکیل می داد که از این تعداد 32 نفراز اعضای هیأت علمی و93 نفراز دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، اصفهان و دانشگاه مازندران به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و ابزار پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته به تفکیک اهداف کلی ارائه شده در سرفصل، ضرورت وجود دروس ارائه شده، واحد دروس ارائه شده، اهداف دروس، سرفصل دروس، راهبرد های یاددهی- یادگیری و روش های ارزشیابی براساس فهرست دروس بود. برای تعیین روایی محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای پایایی از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد. به منظورتجزیه وتحلیل داده ها علاوه براستفاده از شاخص های آمارتوصیفی از روش آمار استنباطی(آزمون کالموگوروف- اسمیرنوف تک نمونه ای، تی تک نمونه ای،تی مستقل وآزمون خی دو) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگرآن است در رابطه باعنصر هدف، از دیدگاه اساتید اهداف 2 و 5 در رابطه با مولفه اهداف کلی ارائه شده در سرفصل نیازمند تغییر می باشد. همچنین از دیدگاه دانشجویان اهداف کلی 1، 2، 4 و 5 در مولفه اهداف کلی ارائه شده در سرفصل نیازمند تغییر می باشد.همچنین از دیدگاه اساتید ودانشجویان،در موردهدف 2و3 اهداف کلی ارائه شده در سرفصل تغییر ضروری نیست.هم چنین در مورد سایر اهداف که شامل 1،4،5می باشد تغییر ضروری است. در مورد اهداف دروس از دیدگاه اساتید به غیر از دروس پایان نامه و مکتب های فلسفی و آراء تربیتی بقیه دروس نیازمند تغییر می باشد. همچنین از دیدگاه دانشجویان همه دروس نیازمند بازنگری و تغییر است.از دیدگاه اساتید ودانشجویان به جز متغیر مکتب های فلسفی وآراء تربیتی بقیه دروس نیازمند تغییر نیست.در مورد عنصر محتوا از دیدگاه اساتید به جز درس تعلیم وتربیت اسلامی بقیه دروس بایستی حفظ شوند واز دیدگاه دانشجویان نیز به جز درس تعلیم وتربیت اسلامی بقیه دروس بایستی حفظ شوند. در مورد عنصر راهبرد یاددهی و یادگیری از دیدگاه اساتید غیر از دروس پایان نامه، روش تحقیق پیشرفته و کاربرد کامپیوتر در تحقیقات تربیتی، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش تدریس پیشرفته و نظریه های اساسی در برنامه ریزی آموزشی بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر است. همچنین از دیدگاه دانشجویان به غیر از پایان نامه بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر است.از دیدگاه اساتید ودانشجویان کلیه دروس نیازمند تغییر است.در مورد عنصر روش های ارزشیابی از دیدگاه اساتید به غیر از درس پایان نامه بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر است. همچنین از دیدگاه دانشجویان در عنصر روش های ارزشیابی همه دروس نیازمند بازنگری و تغییر است.هم چنین از دیدگاه اساتید ودانشجویان کلیه دروس نیازمند تغییر می باشند
مرتضی کرمی سید صدرالدین شریعتی
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخش بودن آموزه های اخلاقی- اجتماعی سوره حجرات، بر مهارت های ارتباطی دانش آموران انجام شد. روش تحقیق، بکار گرفته شده از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، است. به این منظور، از میان مدارس منطقه دو شهر تهران، به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، ابتدا یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و در مرحله بعد دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر کلاس 10 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارت های ارتباطی استفاده شد. شاخص های آماری محاسبه شده عبارتند از: شاخص های آمار توصیفی مانند: میانگین، انحراف معیار و خطای معیار میانگین و شاخص های آمار استنباطی مانند: آزمون تحلیل کواریانس. یافته های تحقیق، نشان داد که آموزش آموزه های اخلاقی- اجتماعی سوره حجرات، بر مهارت های ارتباطی، دانش آموزان در سطح 001/0 موثر است. علاوه بر یافته فوق، از لحاظ محتوایی، از این آموزه ها یک مدل استنباطی در مورد ارتباط نیز ارائه گردید.
عبدالحمید کم مرتضی کرمی
اهمیت دوره جوانی و نیز گستردگی اوقات فراغت در میان این گروه سنی حساسیت های خاصی را جهت برنامه ریزی در خصوص اوقات فراغت برانگیخته است. از آنجایی که فعالیت های اوقات فراغت یکی از ضرورت های زندگی دانش آموزان است؛ پژوهش حاضر به بررسی تأثیر برنامه های درسی اوقات فراغت بر مهارت های فراغتی دانش آموزان پرداخته است. از لحاظ طرح تحقیق، پژوهش حاضر در مجموعه تحقیقات شبه آزمایشی قرار می گیرد. طرح شبه آزمایشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است پژوهش موردی تک گروهی با پیش آزمون-پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش-آموزان پسر دوره متوسطه شهر مشهد می باشد که در فصل تابستان در فعالیت های اوقات فراغت شرکت کرده اند که تعداد آنان 2996 نفر بود که از این تعداد 268 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شد و روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است که مهارت های مورد نظر اوقات فراغت را مورد سنجش قرار می دهد. روایی این ابزار به روایی محتوایی رسیده و جهت تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه همسانی و هماهنگی درونی یا آزمون هایی که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کنند، استفاده گردید. مهارت های فراغتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته شامل مهارت های خودآگاهی، آگاهی از فراغت، تصمیم گیری مستقل، مهارتهای اجتماعی و روابط میان فردی و خودنظم جویی می باشد. برای پاسخ به پنج سوال اصلی پژوهش از آزمون t همبسته و برای پاسخگویی به سایر یافته ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه های درسی اوقات فراغت، مهارت های فراغتی دانش آموزان را به طور معناداری افزایش داده است. به عبارت دیگر، می توان گفت که برنامه های درسی اوقات فراغت، بر مهارت های فراغتی دانش آموزان اثر گذار بوده است.
کلثومه شجاع مرتضی کرمی
چکیده ضرورت طراحی و اجرای آموزش های ضمن خدمت جهت ارتقای سطح علمی کارکنان و دست یابی به تکنولوژی جدید در سازمان های امروزی امری حیاتی است، اما آنچه بیشتر حائز اهمیت است سنجش میزان اثربخشی این آموزش ها است. هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه های آموزشی عمومی و تخصصی برگزار شده در هشت ماه اول سال 1390 در دانشگاه فردوسی مشهد بر اساس مدل کرک پاتریک است. بدین منظور، دوره های آموزشی عمومی و تخصصی دانشگاه فردوسی بر اساس مدل کرک پاتریک مورد ارزشیابی قرار گرفتند. این دوره ها از نظر سه شاخص موجود در مدل کرک پاتریک شامل واکنش فراگیران به دوره آموزشی، میزان یادگیری فراگیران و میزان تغییرات حاصل شده در رفتار فراگیران بررسی شدند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد که تعداد آن ها 421 نفر بود. روش این تحقیق، پژوهش ارزشیابی بود. برای ارزشیابی سطح واکنش از پرسشنامه کرمی (1386)، برای ارزشیابی میزان یادگیری از پیش آزمون و پس آزمون و برای ارزشیابی میزان تغییر رفتار از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پایایی پرسشنامه واکنش با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد که پایایی آن 94/ 0 بدست آمد، پایایی آزمون-های یادگیری از طریق پایایی مصححان محاسبه شد که در نتیجه آن پایایی آزمون کارآفرینی برابر 97/0، پایایی آزمون کمک های اولیه برابر با 89/0، پایایی آزمون ccna برابر با 90/0، پایایی آزمون html برابر با 94/ 0 و پایایی آزمون css برابر با 86/0 بدست آمد و پایایی پرسشنامه های تغییر رفتار با روش باز آزمایی محاسبه شد که پایایی پرسشنامه css برابر با 71/0، پایایی پرسشنامه html برابر با 76/0 و پایایی پرسشنامه ccna برابر با 80/0 محاسبه گردید. روایی پرسشنامه ها و آزمون ها توسط متخصصین مورد تایید قرار گرفت. داده ها به دو شکل کمی و کیفی تحلیل شدند در تحلیل کمی از t تک نمونه ای، t وابسته و تحلیل واریانس استفاده گردید و در تحلیل کیفی برای سنجش میزان مطلوب بودن سطح واکنش و تغییر رفتار از طیف سه ارزشی مطلوب، نسبتاً مطلوب و نامطلوب استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فراگیران از دوره های آموزش عمومی حجاب، توسعه مهارت های زندگی و آشنایی با کارآفرینی در هر سه مولفه استاد و محتوا و سازماندهی و امکانات رضایت داشتند و در دوره های عمومی کمک های اولیه و اصلاح فرایند ها و دوره های تخصصی css html, فراگیران از مولفه های محتوا و استاد رضایت داشتند ولی در مولفه سازماندهی و امکانات تفاوت معناداری مشاهده نشد. سطح یادگیری در دوره های تخصصی و عمومی اثربخش بود و فراگیران دانش لازم را کسب کردند. سطح تغییر رفتار فراگیران در دوره های html,css معنادار نشد و در دوره ccna تغییر رفتار فراگیران غیر اثربخش بود. از نظر تفاوت بین نظرات فراگیران، مافوق و همکارانشان نتایج نشان داد که در دوره های css,ccna بین نظرات افراد تفاوت معناداری وجود نداشت ولی در دوره html میانگین نمرات مدیران از نمرات فراگیران بیشتر بود.
اکرم عابدیان اول مرتضی کرمی
این پژوهش با هدف طراحی مدل شایستگی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد تهیه و تدوین شد. روش تحقیق مطالعه موردی بود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران گروه های آموزشی و اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1390 بود. تعداد این افراد با توجه به آمار دریافت شده از سازمان مرکزی، به ترتیب 63 و670 نفر می باشند که 63 نفر از مدیران گروه های آموزشی به روش سرشماری و190 نفر از اعضای هیئت علمی به روش تصادفی طبقه ای نسبی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این راستا جهت تعیین مدل شایستگی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد، از متدولوژی 5 مرحله ای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید و فهرستی مشتمل بر 70 شایستگی از منظر 92 صاحب نظر و سازمان شناسایی شد. پس از تعیین فراوانی هر شایستگی، روشن شد که به ترتیب شایستگی های ارتباطات، کارتیمی و مشارکتی، رهبری، تخصص فنی، تفکر استراتژیک، توانمندسازی، برنامه ریزی، سازماندهی از بیشترین تاکید برخوردار بوده اند؛ در مرحله بعد اسناد دانشگاه فردوسی مشهد شامل چشم انداز، ماموریت، اهداف کلان، ارزش ها، راهبردهای کلان و عملیاتی و برنامه های عملیاتی گردآوری و تحلیل شد و سرانجام لیستی مشتمل بر 46 مورد از شایستگی ها استخراج گردید که از میان آنها شایستگی های مدیریت دانش، فناوری، مدیریت اطلاعات، پژوهشگری، ارتباط، مدیریت مشارکتی و مدیریت منابع انسانی بیشتر از همه مورد تاکید قرار گرفته بود؛ سپس طی فرایند مصاحبه با 15 تن از مدیرگروه های موفق دانشگاه، فهرستی مشتمل بر 52 مورد از شایستگی های مورد نیاز مدیران تهیه گردید که از بین آنها شایستگی های تخصص و کسب تجربه، ارتباطات، مدیریت زمان، سازماندهی/ قانون مداری، برنامه ریزی، تفکراستراتژیک، اعتمادآفرینی، حل مسئله و پشتکار نسبت به بقیه شایستگی ها بیشتر تاکید و عنوان شده بود. در مرحله 4، جهت اعتباریابی شایستگی های مورد نیاز مدیران گروه، از پرسشنامه محقق ساخته "تعیین میزان اهمیت شایستگی های مدیران" استفاده شد. جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی استفاده گردید. بدین منظور از نظرات 8 نفر از اساتید مدیریتی استفاده شد و بر اساس آن روایی این ابزار تایید گردید و جهت بررسی پایایی پرسشنامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آن 92/0 بدست آمد. پس از توزیع پرسشنامه در میان جامعه آماری، از بین مدیران گروه تعداد 45 پرسشنامه و از میان اعضای هیئت علمی، 155 مورد فرم تکمیل شده به محقق بازگردانده شد که در مجموع 200 مورد پرسشنامه جمع آوری شد. سپس داده های پرسشنامه به صورت کدگذاری وارد نرم افزار spss شد و با استفاده از آزمون t تک گروهی و آزمون مانووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله آخر نیز مدل مفروض از شایستگی های مورد نیاز مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد، مشتمل بر 37 شایستگی ارائه گردید که به ترتیب اهمیت عبارتند از: سعه صدر، ارتباط و تعامل، پایبندی به اخلاق حرفه ای، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، اعتماد آفرینی، رهبری، برنامه ریزی، برنامه ریزی آموزشی، کارتیمی، انتقاد پذیری، مدیریت تعارض، نگرش علمی- آکادمیک، نگرش سیستمی، هماهنگی، شایسته سالاری، سازماندهی، مدیریت زمان، مهارت مذاکره، حل مسئله، پیشرفت و بهبود مستمر، تفکر منطقی، قاطعیت، تقید عملی به اسلام، تصمیم گیری، تعهد سازمانی، مهارت های فردی، الگو بودن، مدیریت عملکرد، خلاقیت، توانمندسازی، نوآوری، مدیریت استراتژیک، انعطاف پذیری، تیزهوشی، مدیریت اطلاعات و تخصص فنی. که در قالب 6 خوشه دستیابی به نتایج سازمانی، ارتباطات، ویژگی های شخصیتی، ادراکی، فنی، و ارزش ها سازماندهی شده است.
سمیه ابراهیمی کوشک مهدی مرتضی کرمی
هدف تحقیق حاضر طراحی، اجرا و سنجش اثربخشی آموزش مداوم مبتنی بر وب بر اساس نظریه ی سازنده گرایی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در تابستان 1391 بود. به این منظور، به تصادف دوره آموزشی پروفیلاکسی آنتی بیوتیک از میان 30 عنوان دوره آموزش الکترونیکی انتخاب گردید. سپس این دوره بر اساس مولفه های اصلی سازنده گرایی که مورد توافق صاحب نظران این حوزه بود، طراحی شده با نرم افزار مدیریت یادگیری atiutor بر روی سایت آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و به صورت بر خط بارگذاری شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دندانپزشکان عمومی که در تابستان 1391 در این دوره آموزشی ثبت نام کردند، بود. کلیه ثبت نام شدگان 40 نفر بودند که با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه گمارش شدند. روش این تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. متغیر مستقل الگوی طراحی آموزشی بر اساس نظریه سازنده گرایی و متغیرهای وابسته رضایت، نگرش و میزان یادگیری بودند. دوره طراحی شده بر اساس نظریه سازنده گرایی در اختیار گروه آزمایش و دوره موجود در اختیار گروه کنترل قرار گرفت. برای مقایسه اثربخشی آموزش در این دو گروه بر اساس ادبیات پژوهش، از دو سطح اول مدل کرک پاتریک استفاده شد. برای سنجش سطح واکنش که شامل رضایت و نگرش است، از پرسشنامه محقق ساخته ای که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0 تعیین شد، جهت سنجش رضایت و از پرسشنامه کرمی (1386) که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 تعیین شد، برای سنجش نگرش استفاده گردید. و برای سنجش میزان یادگیری از پیش-آزمون و پس آزمون معلم ساخته که پایایی آن با استفاده از آزمون کودر ریچاردسون 80/0 تعیین شد، استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ها و آزمون توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد و فراوانی و درصد) و آزمون های آمار استنباطی (تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری) تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات فراگیران در گروه آزمایش در همه زیر مولفه های رضایت به جز محتوا و در همه زیر مولفه های نگرش به طور معنا داری بالاتر از میانگین نمرات گروه کنترل است. همچنین در متغیرمیزان یادگیری نیز میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معنا داری از گروه کنترل بالاتر بود. این یافته ها نشان دهنده این است که فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیشتر، نگرش مثبت تر و میزان یادگیری بالاتری نسبت به گروه کنترل داشته اند؛ لذا می توان نتیجه گرفت که کاربست نظریه سازنده گرایی در محیط های یادگیری مبتنی بر وب در آموزش مداوم پزشکی، آموزش را از اثربخشی بالاتری برخوردار می گرداند.
سید حسین عربی محمد رضا آهنچیان
چکیده تحقیق حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی شایستگی های مدیران واحد آموزش شرکت های دولتی شهر مشهد بر اساس مدل بازخورد 360 درجه انجام شد. روش این تحقیق مطالعه ی موردی و از حیث هدف نیز در زمره ی پژوهش های کاربردی است. منابع جمع آوری داده ها در این پژوهش مدیران منابع انسانی، مدیران واحد آموزش، کارشناسان بخش آموزش ومشتریان داخلی شرکت های دولتی شهر مشهد در سال 1390 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از مصاحبه وپرسش نامه مورد مطالعه قرارگرفتند. در این راستا جهت شناسایی شایستگی ها ، از متدولوژی 5 مرحله ای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید و فهرستی مشتمل بر 68 شایستگی از منظر 46 صاحب نظر و سازمان شناسایی شد. پس از تعیین فراوانی هر شایستگی، روشن شد که به ترتیب شایستگی های ارتباطات و روابط انسانی، کارگروهی و مشارکت پذیری، مدیریت دانش، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توانمند سازی و پرورش کارکنان، توجه به ارزش های اخلاقی ، اعتماد به نفس، رهبری، خلاقیت، نوآوری وتغییر، مدیریت منابع انسانی، مدیریت عملکرد از بیشترین تأکید برخوردار بوده اند؛ در مرحله بعد اسناد شرکت های دولتی مشهد شامل چشم انداز، ماموریت، اهداف کلان، اهداف و ارزش های بخش آموزش گردآوری و تحلیل شد و سرانجام لیستی مشتمل بر 48 مورد از شایستگی ها استخراج گردید که از میان آنها، شایستگی های مشتری مداری، بهبود مستمر، توانمندسازی، آموزش و یادگیری، پاسخگویی، مشارکت پذیری و خلاقیت و نوآوری بیش از بقیه شایستگی ها تکرار و به آن اشاره شده بود؛ سپس طی فرایند مصاحبه با 34 نفر از مدیران، کارکنان و مشتریان واحد آموزش شرکت-های دولتی شهر مشهد و طی فرایند دقیق ونظامدار تحلیل تفسیری، فهرستی مشتمل بر 22 مورد از شایستگی های مورد نیاز مدیران تهیه گردید و در قالب 4 مقوله و سپس دو بعد شایستگی های عمومی واختصاصی مدیران واحد آموزش نام گذاری شد. بعد شایستگی های عمومی با 12 مولفه شامل دو مقوله مدیریتی- سازمانی (با مولفه های ارتباطات، تصمیم گیری، ارتباطات کاری، مهارت رهبری، مهارت-حرفه ای و توسعه فعالیت های تیمی) و شخصیتی (با مولفه های خلاقیت و نوآوری، بکارگیری قابلیت های مثبت خود و دیگران ، اعتماد به نفس، توجه به ارزش ها، خود کنترلی و خود ارزیابی) انتزاع گردید. و همچنین بعد شایستگی های اختصاصی با 10 مولفه شامل دو مقوله مدیریتی- سازمانی (با مولفه های مدیریت دانش، سازمان یادگیرنده، مدیریت تحول، توانمند سازی و مدیریت منابع) و نقشی- شغلی (با مولفه-های هوش هیجانی، تفکر استراتژیک، آموزش و بهسازی، یادگیری و بهبود مستمر و برنامه ریزی آموزشی) انتزاع گردید. در نهایت به منظور ارایه چهارچوب مناسب از شایستگی های مدیران واحد آموزش مدل پیشنهادی شایستگی های مدیران واحد آموزش ارایه شد. در مرحله بعد جهت ارزیابی شایستگی های مورد توافق مدیران 70 نفر به روش سرشماری انتخاب شدند و توسط پرسش نامه بومی سازی شده رابرت. ای. براون ارزیابی شدند. روایی محتوایی این ابزار توسط اساتید مجرب تأیید گردید و جهت بررسی پایایی پرسش نامه، از روش آلفای-کرونباخ استفاده شد که ضریب آن 98/0 به دست آمد. پس از توزیع پرسش نامه در میان جامعه ی آماری، که شامل 5 گروه بودند، 70 پرسش نامه به محقق بازگردانده شد. سپس داده های پرسش نامه به صورت کدگذاری وارد نرم افزار spss شد و در سطح آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی با استفاده از آزمون anova و متعاقب آن آزمون تعقیبی tukey، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آمار توصیفی نشان داد که عملکرد مدیران در شایستگی های عمومی مورد توافق مدیران با میانگین نمره ی کل 3.72 بالاتر از میانگین مطلوب 3 می باشد. و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه های مختلف ارزیابی در 4 شایستگی ارتباطات-کاری (0.045)، رهبری (0.034)، شایستگی حرفه ای (0.019) و تیمی (0.014) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی این اختلاف را از بین 5 گروه ارزیابی بین مدیران واحدآموزش شرکت ها و مشتریان داخلی در هر یک از شایستگی های نامبرده به ترتیب، (0.02)، (0.01)، (0.00) و (0.00) معنی دار نشان داد. بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که ارزیابی شوندگان تمایل بیشتری برای امتیازدهی بالا به شایستگی های خود در مقایسه با سایر گروه های ارزیابی کننده دارند. پنداشت نادرست مدیران از ظرفیت ها، توانایی ها و شایستگی های ایشان موجب می گردد تا شناخت کافی از نقاط قوت و ضعف خود نداشته باشند و در اعمال مدیریت خود به صورت بهینه عمل ننمایند. کلید واژگان: ارزیابی، شایستگی، مدیران واحد آموزش، شرکت های دولتی شهر مشهد، مدل بازخورد 360 درجه
حسین اسفندیاری گیسور مرتضی کرمی
امروزه برنامه های آموزش و توسعه قابلیت های مدیران در سطوح مختلف مدیریت مهم ترین و ارزشمند ترین هدف سازمان محسوب می شود. این پژوهش با هدف کاربست و ارزیابی مدل آندراگوژی نولز در دوره های آموزش مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فردوسی انجام شد. روش این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است و از حیث هدف جزو پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری دوره های آموزشی مدیران گروه های دانشگاه فردوسی در شش ماهه اول سال 1391 بودند؛ که شامل 11 دوره آموزشی بود؛ به طور تصادفی دوره رهبری در آموزش عالی انتخاب شد. مدیران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند؛ که تعداد مدیران هر گروه 25 نفر بودند. اثربخشی دوره با دو متغیر رضایت فراگیران از دوره و میزان یادگیری آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه رضایت فراگیران، پیش آزمون یادگیری، پس آزمون یادگیری و پرسشنامه خود ارزیابی بود. روایی همه ابزار ها از طریق روایی محتوایی محاسبه گردید. میزان پایایی پرسشنامه رضایت فراگیران با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ??/0 محاسبه گردید. پایایی آزمون ها یادگیری با استفاده از روش پایایی مصححان محاسبه گردید، میزان پایایی آزمون ها 88/0 بدست آمد. پایایی پرسشنامه خود ارزیابی با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ برابر ?? /0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که کاربست مدل آندراگوژی نولز سبب افزایش اثربخشی دوره آموزش مدیران شده است، همچنین نتایج رضایت، یادگیری و خود ارزیابی فراگیران نشان داد که آن ها از دوره رضایت داشتند و یادگیری خود را در سطح مطلوب ارزیابی کردند و به کارگیری مدل آندراگوژی نولز موجب بهبود اثربخشی آموزش مدیران می شود.
بابک جودی قاسمکندی مرتضی کرمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری بر انتقال یادگیری در شرکت ایران خودرو خراسان، انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع علی غیرآزمایشی بود. جامعه آماری شامل کارکنانی بود که در سال 1390 در دوره های آموزشی که در سطح تغییر رفتار مورد ارزیابی قرار گرفته، شرکت داشتند. بدین منظور با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 170 نفر از کارکنانی که در این دوره شرکت کرده بودند به طور تصادفی طبقهای انتخاب شدند؛ و از این بین داده های مربوط به 127 نفر جمع آوری شد. برای ابزار پژوهش ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی این پرسشنامه توسط اساتید علوم تربیتی و اساتید مدیریت تأیید شد و پایایی آن 94/0 به دست آمد. برای ابزار پژوهش انتقال یادگیری از فرم ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی ایران خودرو خراسان استفاده شد که روایی محتوایی این فرم توسط متخصصان این سازمان مورد تأیید قرار گرفته و با تأیید اساتید علوم تربیتی نهایی گردید و برای پایایی از تأیید مصححان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده و چندگانه انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بر اساس سوال اصلی پژوهش، تغییر رفتار در این سازمان نامطلوب است و فاصله معناداری با میانگین مطلوب دارد. یافته های مربوط به فرضیه اصلی پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های کارآموز، طراحی آموزشی و محیط کاری رابطه مثبت و معناداری با انتقال یادگیری دارند و می توانند انتقال یادگیری را پیش بینی کنند. بر اساس فرضیه های فرعی پژوهش ویژگی های کارآموز با مولفه های شرایط فردی، انگیزه، خودکارآمدی و ادراک بهره وری آموزش، رابطه معناداری با انتقال یادگیری نداشت و نتوانست انتقال یادگیری را پیش بینی کند. محیط کاری نیز با مولفه های پشتیبانی های محیط کاری و مشوق های محیطی، رابطه مثبت و معناداری برقرار کرد و توانست پیش بین خوبی برای انتقال یادگیری باشد.
مرتضی کرمی اکبر اصغری زمانی
چکیده امروزه به دلیل پذیرش حجم وسیعی از گردشگران توسط شهرهای بزرگ، گردشگری شهری جایگاه قابل توجهی در میان حوزه های مختلف گردشگری یافته است. رشد و توسعه روز افزون شهرها باعث شده که امروزه مناطق شهری با جذب جمعیت و فعالیت تبدیل به مراکز اصلی ارائه خدمات، تجارت، تولید، مصرف و سکونت شوند. با وجود ارائه امکانات و تسهیلات از سوی شهرها استفاده از خدمات برای گردشگران دارای محدودیت هایی می باشد که دسترسی گردشگران را با مشکل مواجه می کند. دسترسی یکی از مهم ترین خصوصیات یک شهر خوب است. دسترسی را می توان به صور مختلف تقسیم بندی کرد دسترسی به فعالیت ها، دسترسی به کالاها و منابع، دسترسی به اماکن و دسترسی به اطلاعات. تحقیق حاضر به ارزیابی میزان و مطلوبیت دسترسی گردشگران به خدمات و عناصر گردشگری در شهر تبریز پرداخته است. بدین منظور به تحلیل پراکندگی و توزیع فضایی 23 نوع عنصر گردشگری شهری و همچنین به ارزیابی مطلوبیت نهایی دسترسی به عناصر گردشگری شهری در سطح مناطق ده گانه شهر تبریز پرداخته شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی– تحلیلی-پیمایشی می باشد. برای جامعه آماری مناطق ده گانه شهر تبریز و همچنین تعداد گردشگران داخلی و خارجی در سال 1390 انتخاب شد که به منظور بدست آوردن مطلوبیت نهایی هر منطقه برای دسترسی به خدمات گردشگری از مدل های ahp و topsis ؛ و جهت مشخص شدن نحوه پراکنش کاربری ها در سطح شهر از مدل های پنج گانه میانگین نزدیک ترین همسایه؛ ضریب k، خود همبستگی فضایی، تراکم هسته ای و ضریب آماره جی و همچنین برای مشخص کردن خوشه های بحرانی و مناسب از لحاظ دسترسی از مدل gi و جهت تعیین حوزه دسترسی عناصر اقامتی گردشگران از توابع eucliden distance مدل تحلیل فضایی و service areaمدل تحلیل شبکه و همچنین برای تصدیق ارزیابی نتایج تحلیل از پرسش نامه آماری حاصل از نظرات گردشگران داخلی و خارجی و جهت بدست آوردن بهترین مسیر برای بازدید گردشگران از عناصر شهری، از تابع new route مدل تحلیل شبکه و برای بررسی الگوی مکان یابی عناصر اقامتی مختص گردشگران (هتل) از مدل های مکان یابی آشورث، تنبریگ و گتز استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که مناطق 9 و 7 دارای دسترسی نا مطلوب، مناطق 6 و 5 نسبتاً نامطلوب، مناطق10 و 3 دسترسی متوسط، مناطق 1 و 4 در وضعیت نسبتاً مطلوب و مناطق 2 و 8 در وضعیت مطلوب قرار دارند. و بر اساس تجزیه و تحلیل انجام شده برای نحوه پراکندگی عناصر 23 گانه با روش تحلیل پنج گانه مشخص شد که الگوی پراکنش اغلب خدمات به ویژه خدمات مختص گردشگری، در محدوده مورد مطالعه دارای الگویی کاملاً خوشه ای می باشد و فقط در خدمات اماکن ورزشی، آتش نشانی، بیمارستان و داروخانه می باشد که از یک توزیع نسبتاً یکنواخت و منظمی برخوردار می باشد و بر اساس مدل gi مشخص شد که نواحی دارای ارزش های بالاتر از میانگین در مرکز تاریخی، محدوده آبرسان و ولیعصر و بقیه نواحی دارای ارزش پایین تر از میانگین می باشند. همچنین در مورد دسترسی از مکان اقامت گردشگران مشخص شد که گردشگران فقط در محدوده حریم تعریف شده(4000متر) برای اماکن اقامتی دارای دسترسی می باشند ولی در صورتی که گردشگران از محدوده دسترسی اماکن اقامتی خارج شوند، در اغلب موارد هیچ نوع دسترسی به هیچ کدام از عناصر را ندارد و این نشان دهنده مطلوبیت پایین دسترسی به عناصر است. دسترسی به عناصر(جدای از کمیت و کیفیت) فقط در محدوده مرکزی شهر(حوالی بازار قدیمی) و محدوده ولیعصر وجود دارد. هم چنین الگوی مکان یابی عناصر اقامتی مختص گردشگران با مدل آشورث و تنبریگ مغایرت و تا حدودی با مدل گتز مطابقت دارد. مکان یابی اماکن اقامتی گردشگران منطبق بر کاربری بازار و اماکن تجاری می باشد که با مکان یابی بر اساس الگوی گردشگری مغایرت دارد. نتایج حاصل از تحلیل آماری پرسش نامه ها با استفاده از تابع رگرسیون خطی در نرم افزار spss نشان دهنده همبستگی مستقیم کامل مابین نحوه پراکندگی با میزان دسترسی به عناصر خدماتی و رفاهی در شهر تبریز می باشد. کلمات کلیدی: دسترسی، تحلیل پراکندگی، تحلیل شبکه، topsis ،تبریز، گردشگری شهری، ahp، spss
مینا رضازاده مرتضی کرمی
تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود و شناسایی چالش های پیش روی تحقق وضعیت مطلوب آموزش مدیران در شرکت های بزرگ وابسته به صنعت خودروسازی شهر مشهد انجام شد. روش پژوهش، موردی و از حیث هدف نیز در زمره پژوهش های کاربردی بود. در این پژوهش جامعه، براساس گزارش خانه صنعت و معدن خراسان رضوی 10 شرکت بزرگ وابسته به صنعت خودروسازی شهر مشهد بوده است که 4 شرکت به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. راهبردهای مورد استفاده در این پژوهش، بررسی و تحلیل اسناد شرکت ها در زمینه آموزش مدیران، مصاحبه با مسئولین و کارشناسان آموزشی و استادان دانشگاهی و پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت تعیین روایی همه ابزارها از روایی محتوایی استفاده شد و میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87% مصاحبه شد. یافته های پژوهش در ارتباط با 4 سوال پژوهش بودند که یافته های 3 سوال اول، از طریق روش تحلیل تفسیری و تاملی مورد بررسی قرار گرفتند و یافته های سوال چهارم به شیوه ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از سوال اول پژوهش در ارتباط با وضعیت موجود نیازسنجی آموزش مدیران نشان دادند که، در اکثر شرکت ها از روش های مناسب نیازسنجی آموزش مدیران استفاده ای نمی شود، میزان مشارکت مدیران در نیازسنجی بسیار محدود است و نیازسنجی به صورت مستمر انجام می گیرد. نتایج حاصل از سوال دوم در ارتباط با وضعیت موجود طراحی دوره های آموزشی نشان داد که، در اکثر شرکت ها برنامه ریزی مشخصی برای برگزاری دوره های آموزشی وجود ندارد و بعضی از شرکت ها هیچ علاقه ای به برگزاری دوره های آموزشی ندارند، محتوای دوره ها توسط یک کادر متخصص صورت نمی گیرد و عمدتا طراحی دوره ها براساس رویکرد سازنده گرایی صورت نمی گیرد. مدیران به طور معمول خیلی کم در دوره ها حضور پیدا می کنند و اغلب آن ها این دوره ها را جدی نمی گیرند. عمده شرکت ها از شیوه آموزشی کنفرانس استفاده می کنند و روش آموزشی غالب در شرکت ها برای آموزش مدیران، روش سخنرانی و پرسش و پاسخ است. مدرس دوره از توانایی لازم برخوردار نیست و معمولا آشنایی چندانی با صنعت ندارد. در ارتباط با سوال سوم پژوهش نتایج نشان داد که، تنها در یکی از شرکت ها از روش های مناسب ارزشیابی مدیران استفاده می شود در حالی که در بقیه شرکت ها ارزشیابی مدیران براساس سابقه و مدرک تحصیلی و عمدتا براساس برداشت شخصی مدیر ارشد سازمان است. نتایج به دست آمده در ارتباط با سوال چهارم پژوهش نیز چالش های پیش روی تحقق وضعیت مطلوب آموزش مدیران را نشان داد. این چالش ها در دو مقوله چالش های مشترک و چالش های تخصصی نشان داده شدند. چالش های مشترک شامل، دانش و تخصص، امکانات و تخصیص بودجه کافی به بخش آموزش، دیدگاه مدیر ارشد سازمان، فرهنگ آموزش نزد مدیران و فرهنگ کلی و عمومی سازمان می باشد. چالش های تخصصی نیازسنجی، دانش و تخصص متولیان امر آموزش می باشد. همچنین چالش های تخصصی طراحی شامل، مدرس، حضور مدیران در دوره های آموزشی، زمان اجرا و واحد آموزش می باشد. چالش های اختصاصی ارزشیابی، دانش و تخصص متولیان امر آموزش و ضرورت و اهمیت را در برمی گیرد.
سیده کلثوم زضایی اصل مرتضی کرمی
با توجه به اهمیت آموزش ضمن خدمت در آماده سازی افراد برای اجرای بهینه وظایف و وجود پژوهش هایی که نشان دهنده ی اثربخشی این آموزش ها بر اثر بکارگیری اصول آندراگوژی بود، این پژوهش با هدف تعیین میزان پیش بینی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت معلمان از طریق توجه به عناصر مدل فرایندی آندراگوژی انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق جزء پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه ی گردآوری داده ها جز روش های توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی معلمان دوره های ضمن خدمت شهرستان ساری که در سال 1391 برگزار می شد بود، و تعداد آن ها 338 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای نمونه ای به حجم 226 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مدل فرایندی آندراگوژی، رضایت، نگرش و میانگین نمرات آزمون دوره بود. روایی همه ابزار ها از طریق روایی محتوایی محاسبه گردید. هم چنین برای روایی پرسش-نامه مدل فرایندی آندراگوژی از تحلیل عاملی نیز استفاده شد. میزان پایایی پرسشنامه مدل آندراگوژی، نگرش و رضایت فراگیران با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 96/0، 88/0 و 91/0 محاسبه شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، آزمون رگرسیون ساده و چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در برنامه های آموزش ضمن خدمت معلمان مدل فرایندی آندراگوژی بکار گرفته نمی شود و این در حالی است که مدل فرایندی آندراگوژی می تواند (نگرش، رضایت و یادگیری) دوره های آموزش ضمن خدمت را پیش بینی کند. بنابراین با توجه نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت برای بهبود دوره های آموزشی می توان از مدل فرایندی آندراگوژی از مرحله نیاز سنجی و طراحی تا اجرای برنامه ها و ارزشیابی آموزش ضمن خدمت استفاده کرد و این امر منجر به بهبود کیفیت این دوره ها و در نتیجه نظام آموزشی خواهد شد.
زهرا فیروزی مرتضی کرمی
امروزه ارتقاء اثربخشی آموزش ها از جمله ارزشمندترین هدف هر نهاد آموزشی محسوب می شود و مرکز آموزش های ضمن خدمت نیز به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای آموزشی هر کشور از این امر مستثنی نیست. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ضمن خدمت از طریق مقایسه ی اثربخشی الگوی مساله محوری سیستمی و سازنده گرا در طراحی محیط های مساله محور در آموزش ضمن خدمت معلمان انجام شد. روش مورد استفاده در آن روش شبه آزمایشی بود که در بین طرح های موجود در این روش، به منظور سنجش متغیرهای نگرش و رضایت از طرح پس آزمون با گروه گواه و به منظور سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دوره های ضمن خدمت معلمان شهرستان لامرد که در سال 1391 برگزار می شد، بود که به طور تصادفی دوره ی ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی که برای معلمان ابتدایی به مدت 15 ساعت برگزار می شد انتخاب گردید. سپس با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس سه گروه که در دوره های مهرماه 1391 ثبت نام کرده بودند، به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شد. در این دوره 103 نفر حضور داشتند. توزیع فراگیران در گروه ها عبارت بود از؛ جاناسن (28 نفر) مریل (35نفر) و روش های موجود (40نفر). اثربخشی دوره با سه متغیر رضایت فراگیران از دوره، نگرش آن ها نسبت به دوره و میزان یادگیری ایشان مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه رضایت، نگرش و آزمون دوره بود. روایی همه ابزار ها از طریق روایی محتوایی محاسبه گردید. میزان پایایی پرسشنامه رضایت و نگرش فراگیران با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 96/0 و 94/0 محاسبه شد. میزان پایایی آزمون دوره از طریق روش کودر ریچاردسون، 83/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش از یک سو نشان دهنده ی اثربخشی آموزش ضمن خدمت بر اثر کاربرد مساله-محوری سیستمی و سازنده گرا نسبت به روش های موجود بود و از سوی دیگر نشان دهنده ی اثربخش تر بودن مساله-محوری سازنده گرا نسبت به مساله محوری سیستمی بود.
مجید بهلول رضوان حسینقلی زاده
هدف اصلی این پژوهش بررسی رفتار اشتراک دانش معلمان مقطع راهنمایی شهر رشتخوار و عوامل موثر بر آن می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- همبستگی بهره گرفته شد. کلیه معلمان مقطع راهنمایی شهر رشتخوار جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که مشتمل بر 317 نفر بودند. از این مجموع، 173 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه، پرسشنامه رفتار اشتراک دانش راجا و چنامانی و پرسشنامه عوامل موثر بر اشتراک دانش آن ها استفاده شد. که روایی آن با استفاده از نظر سه تن از اساتید تائید شد و پایایی آن با آلفای کرونباخ 90 درصد برای پرسشنامه رفتار اشتراک دانش و 86 درصد برای پرسشنامه عوامل موثر بر اشتراک دانش بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و نیز تحلیل مسیر) استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، مولفه تمایل به اشتراک دانش بیشترین میانگین را به خود اختصاص داد. سپس، مولفه رفتار اشتراک دانش، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی و باورهای رفتاری نسبت اشتراک دانش در مراتب بعدی قرار گرفتند. علاوه براین، یافته ها نشان داد که از مجموع عوامل سازمانی موثر بر اشتراک دانش، مولفه های کسب شهرت، ترس از دست دادن قدرت، درک فواید متقابل و لذت کمک به دیگران در سطح فردی، نوآوری و مطلوبیت از مولفه های مربوط به جو سازمان و نیز فناوری نقش تعیین کننده ای بر اشتراک دانش در بین معلمان دارند.
علی بیهقی ابوالفضل غفاری
مرگ، از دغدغه های انکارناپذیر و بنیادی بشر است. شیوه روبه رو شدن با مرگ، تأثیر بازتابی مرگ بر زندگی و اعمال آدمی همگی، منوط به تصویر و ادراک آدمی از مرگ دارد. در این میان نظام تعلیم و تربیت، به طور عام و تربیت دینی به طور خاص، می تواند منشأ اثر باشد. بررسی کتاب های درسی دوره ابتدایی و متوسطه نشان می دهد که برنامه ریزان درسی، به طور ویژه و نظام مند به موضوع مرگ و مرگ اندیشی نپرداخته اند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به سه سوال عمده بر اساس دیدگاه های متخصصان است. نخست آنکه مرگ اندیشی از چه جایگاهی برخوردار است؟ دوم آنکه تا چه اندازه گنجاندن موضوع مرگ اندیشی در برنامه درسی می تواند مطلوب و صحیح باشد؟ و سوم آنکه کیفیت این گنجاندن به چه صورت می تواند باشد؟ برای جمع آوری دیدگاه ها، از روش مصاحبه با روش سوالات باز استانداردشده، استفاده شد. تحقیق حاضر از منظر روش شناسی "توصیفی- تحلیلی" است و از نظر پارادایم زیربنایی، کیفی به شمار می رود. این تحقیق با هدف دیدگاه سنجی به انجام می رسد. جامعه مورد تحقیق، عبارت است از استادان دانشگاهی گروه های آموزشی علوم تربیتی، روان شناسی و الهیات، و همچنین استادان حوزوی و در نهایت مشاوران و دبیران دین و زندگی شاغل در آموزش و پرورش. از بین جامعه فوق 30 تن از متخصصان بر اساس معیارهای تعیین شده، انتخاب شدند. مصاحبه ها بعد از پیاده سازی، مورد تحلیل قرار گرفت، و نکات کلیدی در چند مرحله به صورت نظام مند، استخراج و جمع بندی گردید. از جمله نتایج اینکه قریب به اتفاق متخصصان، این موضوع را حائز اهمیت دانسته و فی الجمله درباره گنجاندن آن در برنامه درسی اتفاق نظر داشتند. از نکات مورد تأکید اینکه دوره ابتدایی، زمان مناسبی برای پرداختن به مرگ و مرگ اندیشی نیست، مگر آنکه به طور غیرمستقیم و در قالب روش های زیباشناسانه و هنری به دانش آموزان عرضه شود. در دوره متوسطه که دانش آموزان وارد مرحله تفکر انتزاعی و صوری شده اند، می توان به طور متمرکز و مستقیم به آموزش مرگ اندیشی مبادرت کرد. با وجود این، باید مراقب بود که جنبه های سازنده و مثبت مرگ به عنوان جنبه ای از رحمانیت خداوند و نه قهاریت او به تصویر کشیده شود. با توجه به نظر موافق متخصصان مورد مصاحبه در خصوص اهمیت و ضرورت و آثار مثبت پرداختن به مرگ اندیشی در برنامه درسی دوره متوسطه، نتیجه این پژوهش، قابل استفاده برای برنامه ریزان درسی برای تصمیم گیری در مورد زمان و محتوای مرگ اندیشی در برنامه درسی رسمی می باشد.
آمنه سیلانه مرتضی کرمی
با توجه به تعبیر پژوهشگران که اثربخشی آموزش یکی از عوامل اصلی در توسعه پایدار می باشد، آموزش فنی و حرفه ای نقش مهمی در رسیدن به این هدف دارد. چرا که با انتقال دانش و مهارت ها به افراد، شایستگی هایشان را برای ورود به دنیای کسب و کار ارتقاء می بخشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش فنی وحرفه ای از طریق مقایسه مدل طراحی آموزشی چهارمولفه ای(4c/id) با مدل آموزشی رایج انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی بوده که در بین طرح های موجود، به منظور سنجش متغیرهای نگرش و رضایت از طرح پس آزمون با گروه مقایسه، متغیرهای یادگیری و نگرش به کار و آموزش های فنی حرفه ای از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه مقایسه استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه دوره های آموزش فناوری اطلاعات (icdl) بود که در سال 1392در آموزشگاه های آزاد فنی حرفه ای شهرمشهد برگزار می شد. از میان این دوره آموزش واژه پرداز(word) به مدت 18ساعت به عنوان نمونه تصادفی انتخاب گردید؛ که با توجه به سقف محدود متقاضیان این دوره ها تعداد 30 نفر از فراگیران به عنوان گروه مقایسه(15نفر) و گروه آزمایش(15نفر) انتخاب شدند؛ سنجش رضایت و نگرش از طریق ابزار پرسشنامه؛ سطح یادگیری از طریق آزمون یادگیری و نگرش نسبت به کار از طریق ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. میزان روایی همه پرسشنامه ها از طریق روایی محتوایی و پایایی پرسشنامه نگرش و رضایت با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 93/0 و 91/0 برآورد شد. پایایی آزمون دوره با فرمولkr20 کودریچاردسون70/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری و کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش از یک سو نشان دهنده ارتقاء نگرش، رضایت و ارتقاء یادگیری عملی فراگیران در محیط طراحی شده برمبنای مدل چهارمولفه ای نسبت به محیط های آموزشی رایج بود. همچنین فراگیران در محیط کل نگر مبتنی بر مدل چهارمولفه ای نگرش بهتری را نسبت به ارزش کار و آموزش فنی و حرفه ای کسب نمودند.
محبوبه عباسی مرتضی کرمی
وضعیت موجود و مطلوب رویکردهای آموزشی در آموزش مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد هدف پژوهش حاضر بود. پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و روش پژوهش مطالعه موردی بود. جامعه آماری مدیران میانی، مدرسان و دست اندرکاران واحد آموزش و بهسازی منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 15 نفر از مدیران میانی، 5 نفر از مدرسان، 5 نفر از دست اندرکاران واحد آموزش و بهسازی منابع انسانی و 3 نفر از متخصصین و صاحب نظران آموزشی انتخاب شدند. از روش مصاحبه و بررسی اسناد برای گردآوری داده های پژوهش استفاده شد. در پژوهش حاضر قابلیت اعتبار از طریق «بررسی توسط شرکت کنندگان یا مصاحبه شوندگان» صورت گرفته است. بدین ترتیب که پس از انجام هر مصاحبه، متن آن مکتوب شد و به همراه تحلیلی از مصاحبه در اختیار فرد مصاحبه شونده قرار گرفت تا از صحت اطلاعات به دست آمده از مصاحبه اطمینان حاصل شود. همچنین در پژوهش حاضر از روش تکرار پذیری و اجرای مجدد (2 مورد) نیز استفاده شد. ضمن آنکه برای تایید و اعتبار یابی یافته های حاصل از بررسی وضعیت مطلوب، با سه تن از متخصصان آموزشی مصاحبه ای به عمل آمد و اطلاعات به دست آمده از فرایند مصاحبه ها و کیفیت و عمق داده ها توسط گروه متخصصین مربوطه تأیید شد. در این پژوهش از شیوه تحلیل تفسیری و ساختاری برای بررسی سوالات پژوهش استفاده شد و جهت پاسخگویی به سوالات پژوهش به تحلیل محتوای مصاحبه ها و مقوله بندی پیام های مستتر در آن پرداخته شد. نتایج نشان داد که رویکرد غالب در زمینه آموزش مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد به اصول رویکرد پداگوژی نزدیک است که از جمله می توان نیازسنجی با مشارکت کم فراگیران، تعیین اهداف توسط برنامه ریزان و کارشناسان آموزشی، محتوی مدون و از قبل تعیین شده و تعیین آن توسط مدرس، تعیین منابع و ابزار یادگیری و فعالیت های یادگیری توسط مدرس و زمان و مکان انعطاف ناپذیر و تعیین آن توسط کارشناسان آموزشی را نام برد؛ و شواهد اندکی از اصول رویکرد آندراگوژی از قبیل: روش تدریس مشارکتی و گروه بندی انعطاف پذیر فراگیران، در فرایند آموزش مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد وجود داشت. وضعیت مطلوب از دیدگاه دست اندرکاران واحد آموزش و بهسازی منابع انسانی، استادان و مدیران میانی شامل: نیازسنجی مستمر و با مشارکت فعال مدیران، تعیین اهداف توسط فراگیران، تعیین محتوا با مشارکت فعال مدیران، تعیین منابع و ابزار یادگیری بر اساس اخذ نظرات مدیران، مشارکت مدیران در طراحی فعالیت های یادگیری فراگیر محور، روش تدریس متنوع و فردی، فراگیر خود ارزیاب و زمان و مکان انعطاف پذیر و تعیین آن توسط مدیران می باشد؛ و مورد تایید متخصصین و صاحب نظران آموزشی واقع شد. بنابراین وضعیت مطلوب رویکرد آموزشی در آموزش مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد به رویکرد آندراگوژی نزدیک می باشد و شواهد اندکی از رویکرد هیوتاگوژی از قبیل روش تدریس متنوع و فردی و فراگیر خود ارزیاب در آن مشاهده می شود.
مریم سیروسی مرتضی کرمی
این پژوهش با هدف شناسایی چالش ها و فرصت های برون سپاری آموزش ضمن خدمت کارکنان در شرکت های صنعتی شهر مشهد انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحقیق مطالعه موردی می باشد. در این تحقیق از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد به عنوان ابزار سنجش استفاده شده است. جامعه تحقیق شرکت های صنعتی استان خراسان رضوی و موسسات پیمان کار آموزشی می باشند. نمونه گیری در پژوهش حاضر با توجه به طرح تحقیق، نمونه گیری هدفمند می باشد، که با مدیران آموزش 6 شرکت بزرگ صنعتی و 5 موسسه پیمان کار آموزشی مصاحبه انجام شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که از دید مدیران آموزش و مدیران موسسات پیمان کار آموزشی در راه برون سپاری آموزش کارکنان 9 چالش بزرگ وجود دارد که مهم ترین چالش «تعداد کم موسسات پیمان کار حرفه ای» می باشد، همچنین از دید مدیران آموزش در راه برون سپاری آموزش کارکنان 7 فرصت وجود دارد که مهم ترین فرصت «افزایش انگیزه و علاقه کارکنان» می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده، در نهایت پیشنهاداتی برای بهبود و ارتقای اثربخشی این فرایندکلیدی در توسعه انسانی سازمان ها ارائه شده است.
حبیب کشاورز مرتضی کرمی
اعضای هیئت علمی نقش حیاتی در اجرای نوآوری های آموزشی و عملیاتی کردن تغییرات برنامه های درسی ایفا می کنند. ادراک آن ها از نوآوری و محتوای یادگیری الکترونیکی بسیار مهم و با اهمیت می باشد. در پژوهش حاضر، ادراک اعضای هیئت علمی در خصوص آموزش الکترونیکی در دانشگاه فردوسی مشهد مورد مطالعه قرار گرفته است. چارچوب مورد استفاده برای بررسی ادراک اعضای هیئت علمی درخصوص آموزش الکترونیکی، نظریه اتخاذ و اشاعه نوآوری راجرز ( خصوصا مفهوم ویژگی های ادراکی این نظریه ) بود. در ادامه برای بررسی عوامل موثر بر ادراک، از مدل قابلیت الکترونیکی استفاده شد. این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث روش، همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1392 و نمونه مورد مطالعه 100 تن از این جامعه آماری بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه ویژگی های ادراکی و قابلیت الکترونیکی بود که پس از روایی محتوایی توسط 6 تن از اعضای هیئت علمی و تحلیل عاملی تاییدی، در اختیار اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد قرار گرفت. نتایج نشان داد اعضای هیئت علمی معتقدند، یادگیری الکترونیکی دارای مزیت نسبی است اما ویژگی های سازگاری، پیچیدگی، آزمون پذیری و مشاهده پذیری یادگیری الکترونیکی در شرایط مطلوبی قرار ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای پشتیبانی و هماهنگی، چشم انداز و برنامه ریزی، امکانات و شایستگی پیش بین های خوبی برای ادراک اعضای هیئت علمی در زمینه آموزش الکترونیکی می باشند اما متغیر توسعه حرفه ای قادر به پیش بینی ویژگی های ادراکی نبود. این نتایج برای برنامه ریزان، مدیران و دست اندرکاران دانشگاه در زمینه پذیرش و نهادینه سازی آموزش الکترونیکی می تواند بسیار مهم و کاربردی باشد.
مرتضی مرادی دولیسکانی محمود سعیدی رضوانی
چکیده این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه¬ها و استانداردهای اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی تهیه و تدوین شده است. روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، تحلیلی- استنتاجی بود. جامعه آماری در سؤال اول کلیه کتابها و مقالات علمی فارسی و انگلیسی مرتبط با اخلاق حرفه¬ای تدریس به طور عام و اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی به طور خاص و در سؤال دوم شامل کلیه اساتید معارف اسلامی و همچنین کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد که در سال 93-1392 مشغول به تحصیل هستند، بود. تعداد استادن معارف اسلامی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم تربیتی، با توجه به آمار اخذ شده از گروه معارف اسلامی و گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد به ترتیب 40 و 199 نفر بودند. به علت تعداد محدود استادان معارف اسلامی از روش نمونه¬گیری در دسترس استفاده شدکه 19 نفر از استادان معارف اسلامی حاضر به همکاری شدند و از بین دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی 32 نفر به روش نمونه¬گیری در دسترس، انتخاب شدند. مراحل گردآوری داده¬ها شامل مراحل زیر بود. در مرحله اول تمام منابع انگلیسی و فارسی مربوط به موضوع که شامل 25 منبع انگلیسی و 16 منبع فارسی بود، بررسی و شناسایی شدند. در مرحله بعد، با بررسی منابع، استانداردهای اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی شناسایی و استخراج گردید و در نهایت فهرستی مشتمل بر 287 استاندارد ( با تکرار بعضی از موارد) و 166 استاندارد ( بدون موارد تکرار) گردآوری گردید. در مرحله بعد به خاطر تعداد زیاد موارد استانداردها، موارد مشابه و مرتبط با هم ادغام و تلیق شدند و عنوان مناسب برای هر یک از آنها به صورت مؤلفه انتخاب شد، که در نهایت 287 استاندارد به 30 مؤلفه کلی با ذکر فراونی هر یک از آنها به دست آمد. برای روایی مؤلفه¬ها از نظرات متخصصان استفاده شد و روایی هر یک از آنها تأیید گردید. همچنین پایایی تحقیق از طریق کدگذاری برای ده درصد از استانداردهای توسط کدگذار دوم انجام شد که ضریب توافق کامل میان پژوهشگر و کدگذاران مشاهده شد. در مرحله بعد، جهت اعتباریابی مؤلفه¬های اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی استفاده گردید، بدین منظور از نظرات 6 نفر از خبرگان دینی و دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی استفاده شد و براساس آن روایی این ابزار تأیید گردید. جهت بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ استفاده شد که ضریب آن 86/0 بدست آمد. پس از توزیع پرسشنامه در میان جامعه آماری، از میان اساتید معارف اسلامی 19 پرسشنامه و از میان دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی 32 مورد فرم تکمیل شده به محقق بازگردانده شد که در نهایت 52 پرسشنامه جمع¬آوری شد. سپس داده¬های پرسشنامه به صورت کدگذاری وارد نرم افزار spss شد و با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه مؤلفه¬ها براساس میزان اهمیت در سه طبقه ده تایی طبقه¬بندی شدند که به ترتیب اهمیت عبارتند از: طبقه اول) صداقت و درستکاری، دارا بودن اخلاص و تقوای الهی، برقراری ارتباط مناسب و مؤثر، رعایت احترام و تکریم، الگو بودن، خوش¬رویی، فروتنی و مهربانی، امانتداری، سعه¬ی صدر و بردباری، عدالت¬محوری، رازداری، خودداری از اعمال رفتاری¬های نادرست، طبقه دوم) تقویت دانش تخصصی و شایستگی¬های حرفه¬ای خود، توجه به بعد تربیتی فراگیران، داشتن تعهدکاری، ایجاد جو و فضای باز، مثبت، مؤثر و صمیمی، داشتن ویژگی¬های ظاهری مناسب، دارا بودن دانش فنی تدریس و کاربرد آن در کلاس، رعایت نظم و انضباط، تقویت روحیه کاوشگری و انگیزش در دانشجویان، نگاه مشاور گونه در برخورد با امور مختلف دانشجویان، طبقه سوم) داشتن روحیه مشارکت و همکاری، داشتن تفکر حل مسئله، انتقادپذیری و آموزش آن به دانشجویان، توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی، روحیه پژوهش محوری، دارا بودن فن بیان، خلاق بودن، داشتن بینش روان¬شناختی، التزام عملی به سیاست¬ها و قوانین آموزشی دانشگاه و دارا بودن دانش ارزشیابی و نحوه کاربرد آن که در 6 مؤلفه و خوشه اخلاق بین فردی (ارتباطات)، شایستگی¬های علمی-تخصصی، شخصیتی-رفتاری، اعتقادی-ارزشی، ادراکی و روانی-اجتماعی سازماندهی شده است.
عذرا شاهسون مرتضی کرمی
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه های درسی آموزش مداوم پرستاری بر اساس مدل انتقالی هالتون انجام شد؛ از لحاظ هدف تحقیق با توجه به اهداف پژوهش، جزء پژوهش¬های کاربردی و از حیث روش جزء پژوهش ارزشیابی بود. جامعه آماری شامل سی نفر از پرستاران مشمول قانون آموزش مداوم بیمارستان22 بهمن شهر مشهد می باشد، که در دوره های عملی احیاء قلبی – ریوی (cpr) شرکت نمودند. که این سی نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها, دو پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت ، و جهت تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش از آزمون مقایسه میانگین با ارزش ثابت؛ و آزمون رگرسیون ساده استفاده شد. . نتایج حاصل از پرسشنامه بهبود عملکرد نشان داد که رفتار پرستاران در مولفه رعایت ترتیب کار پایین تر از حد مطلوب بود و در نتیجه تفاوت میان میانگین کسب شده و ارزش مقایسه معنادار بود (p<0/05). این در شرایطی است که سایر رفتارها دارای تفاوت معناداری با ارزش ثابت نبوده و وضعیت نسبتا مطلوبی را از منظر سرپرستان داشتند. نتایج حاصل از پرسشنامه عوامل موثر بر انتقال آموزش نیز نشان داد که پرستاران در ویژگی های فردی، در مولفه های آمادگی فراگیر و انگیزه برای انتقال در وضعیت مطلوب و در مولفه خودکارآمدی در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار داشتند. همچنین در ویژگی های آموزشی، وضعیت مطلوبی نداشتند. چنانکه میانگین کسب شده در این مولفه ها پایین تر از ارزش مقایسه بوده و تفاوت معناداری میان این میانگین ها وجود داشت. در ویژگی های سازمانی نیز، در مولفه انتظارات از نتایج انتقال، پرستاران در وضعیت مطلوب قرار داشته و در مولفه¬های نتایج فردی منفی، نتایج فردی مثبت، مخالفت سرپرست، حمایت سرپرست و تمایل به تغییر، این ارزش با احتمالp=0/000 و برای مولفه فرصت استفاده با احتمال p<0/01 تفاوت معناداری میان ارزش مقایسه و میانگین های کسب شده وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که میان سه ویژگی مورد بررسی، تنها ویژگی های آموزشی قادر به پیش بینی بهبود عملکرد پرستاران بود. در این پژوهش به موانع و تسهیل کننده های مهمی اشاره شدکه می تواند به مدیران و برنامه ریزان در هر چه بهتر نمودن و اثربخش تر کردن برنامه های آموزش مداوم کمک کند.
محمود رضایی محمدرضا آهنچیان
این تحقیق به منظور ارزشیابی امور آموزشی، امور دانش آموزان و امور ارتباط مدرسه - اجتماع به عنوان سه کارکرد اصلی مدیریت آموزشگاهی در موسسات تعلیمی خصوصی توحید هرات در سال 93-1392 انجام شده است. این ارزشیابی با مراجعه به مدل گوبا و لینکلن (الگوی ارزشیابی پاسخگو) صورت گرفته است. این مدل به عنوان یکی از رویکردهای ارزشیابی کیفی، بر بیان دغدغه ها و مسایل افراد ذیربط تأکید دارد. با بهره گیری از روش تحقیق ارزشیابی، از ابزار متفاوت برای جمع آوری داده های مورد نظر استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت است از: مصاحبه، مشاهده، بررسی اسناد و پرسشنامه. سئوالات و متن گفتگوهای انجام شده برای تأیید روایی آن ها در اختیار کارشناسان قرار گرفت. جامعه این تحقیق شامل 16 نفر از مدیران، 12 نفر از کارشناسان ریاست معارف هرات، 150 نفر از معلمان دوره های ابتدایی، متوسطه و لیسه (راهنمایی و دبیرستان) موسسات تعلیمی خصوصی توحید در سال تحصیلی 1393، 15 نفر از مشاوران مراکز آموزشی، 1000 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره های متوسطه و لیسه (راهنمایی و دبیرستان) در سال تحصیلی 1393 و 1000نفر از والدین دانش آموزان موسسات تعلیمی خصوصی توحید در شهر هرات بودند. علاوه بر این کسب اطلاعات آماری مرتبط و معتبر و بررسی مستندات و شواهد مربوطه در قلمرو مولفه های سه گانه پژوهش نیز مورد نظر قرار گرفت. نمونه گیری در این تحقیق، هدفمند بوده است. ابتدا افراد در گروه های جداگانه موردنظر شناسایی شده و با روش زنجیره ای در تحقیق شرکت داده شدند. برای توزیع پرسشنامه برای گروه های معلمان، دانش آموزان و والدین از جدول مورگان استفاده شد. در این تحقیق در نتیجه بررسی منابع پژوهشی مختلف و مرتبط با موضوع تحقیق و همچنین مصاحبه با گروه های مورد نظر ، 22 مولفه در امور آموزشی، 18 مولفه در امور دانش آموزان و 11 مولفه در امور ارتباط مدرسه - اجتماع شناسایی و چگونگی و وضعیت هریک از مولفه ها و نکات ضعف و قوت آنها در موسسات تعلیمی خصوصی توحید هرات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی از دیدگاه کارشناسان، مدیران، معلمان، دانش آموزان و والدین با استفاده از ابزار مختلف مشخص و پیشنهادات معینی نیز برای دست اندرکاران این موسسات ارائه شد.
طاهره امیدی ارجنکی محمود سعیدی رضوانی
این پژوهش باهدف شناسایی و تدوین مولفه های اخلاق حرفه ای متناسب با کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای انجام شد. روش تحقیق توصیفی با تکیه بر آراء صاحب نظران بود. مستندات معتبر در زمینه اخلاق حرفه ای، کارفرمایان موفق و هم چنین مدیران کارخانه ها مورد مراجعه قرار گرفتند. برای نیل به هدف پژوهش از روش 5 مرحله ای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید و فهرستی مشتمل بر 84 مولفه اخلاقی از منظر 82 صاحب نظر و سازمان شناسایی شد. در مرحله بعد اسناد سازمان فنی و حرفه ای کشور شامل اهداف، رسالت و مأموریت، استراتژی ها- راهبردها، خط مشی ها و سیاست ها و منشور اخلاقی این سازمان به علاوه اسناد دیگری از قبیل منشور اخلاقی خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران و آیین نامه اخلاق حرفه ای اصناف تحلیل شد و سرانجام لیستی مشتمل بر 55 مولفه استخراج گردید. سپس طی فرآیند مصاحبه با 15 تن از کارفرمایانی که کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای را به کار گرفته بودند، فهرستی مشتمل بر 58 مولفه اخلاقی مورد نیاز کارآموزان تهیه گردید. در مرحله چهار، ابتدا مولفه ها براساس ترادف ها، شباهت ها و تعلق داشتن به مفاهیم کلی تر حتی الامکان ادغام شدند و تعداد مولفه ها به 73 مورد رسید. سپس جهت اعتبار یابی مولفه های اخلاق حرفه ای برای کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای، از پرسشنامه محقق ساخته «تعیین میزان اهمیت مولفه های اخلاق حرفه ای کارآموزان »استفاده شد که فقط یک مولفه مورد تایید واقع نشد. در مرحله آخر مولفه های اخلاق حرفه ای مورد نیاز کارآموزان( مشتمل بر 72 مولفه ) در قالب 6 خوشه اصلی مشتری مداری، ویژگی های اخلاقی در ارتباط با وظیفه (کار و محیط کار)، روابط سالم نسبت به همکاران، شایستگی اخلاقی اجتماعی (با تاکید بر بیرون سازمان علاوه بر درون سازمان)، شایستگی اخلاقی فردی معنوی، ارتباط با مافوق سازمان دهی شد.
صفیه حدادی مرتضی کرمی
هدف پژوهش حاضر، تأثیر طراحی انگیزشی آموزش بر کیفیت زندگی کلاسی و یادگیری در آموزش دانشگاهی بود. روش تحقیق از منظر هدف، کاربردی و از حیث گرد آوری داده ها، آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش، تمام دانشجویان مقطع کارشناسی علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در نیمسال اول سال تحصیلی 94-1393 بودند که با توجه به ضرورت همکاری استاد درس در طراحی و اجرای برنامه های آموزشی و قابلیت تبدیل دانشجویان به دو گروه آزمایش و کنترل از سویی دیگر، درس روش ها و فنون تدریس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. این کلاس دارای 50 دانشجو بود و با استفاده از جدول اعداد تصادفی دانشجویان به گروه های آزمایشی و کنترل گمارش یافتند. بررسی سنجش با بکار گیری مراحل ده گانه طراحی انگیزشی بر اساس مدل کلر چهار عنصر: توجه، ارتباط، اطمینان و رضایت در بخش روش های تدریس مستقیم این درس گنجانده شد. برای سنجش اثربخشی این طراحی از دو متغیر کیفیت زندگی کلاسی و یادگیری استفاده شد. روایی پرسشنامه کیفیت زندگی کلاسی از طریق روایی محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. برای اندازه گیری یادگیری، از پرسشنامه آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده شد. روایی این پرسشنامه نیز از طریق جدول- هدف محتوا و میزان پایایی آزمون یادگیری نیز با کودر ریچاردسون محاسبه گردید. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری و کوواریانس چند متغیری تحلیل گردید. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر طراحی انگیزشی کلر بر کیفبیت زندگی کلاسی بود ؛ اما این تأثیر بر یادگیری معنادار نبود.
زهره بااطلاع خرگردی مرتضی کرمی
امروزه برنامه های آموزش و توسعه قابلیت های مدیران در سطوح مختلف مدیریت مهم ترین و ارزشمندترین هدف سازمان محسوب می شود. برای حصول اطمینان از این امر که سیستم آموزش سازمان در جهت توسعه عوامل مورد نیاز برای موفقیت حرکت می کند، شایستگی ها به کار گرفته می شوند. در حال حاضر روند موجود برای نیازسنجی آموزشی آن است که بر شایستگی ها تمرکز نمایند. شایستگی به حوزه هایی از توانمندی شخصی اشاره دارد که مدیران را قادر می سازد تا به نتایج موفقیت آمیز دست یافته و وظایف خود را با موفقیت به انجام برسانند. این پژوهش با هدف نیازسنجی آموزشی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فردوسی براساس مدل شایستگی انجام شد. روش این پژوهش از حیث هدف جزو پژوهش های کاربردی و از نظر گردآوری داده ها در زمره پژوهش ارزشیابی می باشد. جامعه آماری مدیران گروه های آموزشی، معاونین دانشکده ها و اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی در شش ماهه اول سال 1393 بودند؛ که شامل 700 نفر بودند؛ که معاونین دانشکده ها و مدیران گروه ها به صورت سرشماری و اعضای هیت علمی از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده شامل پرسشنامه محقق ساخته نیازسنجی آموزشی بود. روایی ابزار از طریق روایی محتوایی محاسبه گردید. میزان پایایی پرسشنامه نیازسنجی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ?2/0 محاسبه گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و t مستقل و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد مدیران گروه از نظر اکثر شایستگی های اعلام شده از دیدگاه روسا و معاونین دانشکده و مدیران گروه ها در سطح مطلوبیت زیاد و از دیدگاه اساتید در سطح متوسط قرار داشت که بین میانگین نظرات اعضای هیات علمی، مدیران گروه ها و روسا و بیشترین آموزش شایستگی مورد نیاز مدیران گروه ها عبارت بود از: مدیریت عملکرد، مدیریت استراتژیک، خلاقیت و قاطعیت؛ همچنین کم ترین نیاز به آموزش را مدیران گروه ها در مدیریت زمان و مدیریت تعارض داشتند.
آرزو احمدآبادی مرتضی کرمی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای توسعه اعضای هیأت¬علمی در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و روش پژوهش ارزشیابی-نیازسنجی بود. جامعه آماری؛ اعضای هیأت¬¬علمی، مدیران¬گروه و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند. با استفاده از نمونه¬گیری دردسترس 8 نفر عضو هیأت-علمی، 5 نفر مدیر¬گروه و 11 نفر دانشجو انتخاب شدند. از روش نیازسنجی مبتنی بر مشکل و مصاحبه نیمه-ساختاریافته برای جمع¬آوری داده¬های پژوهش استفاده شد. در پژوهش حاضر قابلیت اعتبار از طریق «بررسی توسط شرکت¬کنندگان یا مصاحبه¬شوندگان» صورت¬گرفته است. اطلاعات به دست آمده از فرایند مصاحبه¬ها و کیفیت و عمق داده¬ها توسط گروه متخصصین مربوطه تایید شد. در این پژوهش از تحلیل تفسیری برای بررسی سوالات پژوهش استفاده شد و جهت پاسخگویی به سوالات پژوهش به تحلیل محتوای مصاحبه¬ها و مقوله¬بندی پیام¬های مستتر در آن پرداخته شد. نتایج نشان داد که برای توسعه اعضای هیأت علمی در سه بعد حرفه¬ای، سازمانی و فردی حداقل می¬بایست به 33 مولفه اساسی توجه نمود؛ برای نمونه می¬توان به: محتوا، متناسب نبودن دروس نظری و عملی، مشاوره به ارباب رجوع، خدمات علمی و عملی به جامعه، کیفیت پژوهش و مهارت ابزاری و ... (در مولفه¬های توسعه حرفه¬ای) و نظام پاداش و تشویق، برنامه¬های آموزشی ضمن¬خدمت، مشارکت در برنامه-ریزی و ... (در مولفه¬های توسعه سازمانی) و اخلاق حرفه¬ای، استقلال در کار، باور به توانایی، ایده¬پردازی و ... (در مولفه¬های توسعه فردی) اشاره نمود، که مشکلات و علت¬هایی نیز بر هر کدام از مولفه¬های ابعاد توسعه هیأت علمی تاثیرگذار است. در نهایت راه¬حل¬ها در قالب نیازهای آموزشی به صورت دوره¬ها و کارگاه¬های مختلف و نیازهای غیرآموزشی به صورت مزایای مالی، روابط بین¬فردی، اقدامات مدیریتی و اقدامات پرسنلی در بعد حرفه¬ای و روابط بین¬¬فردی، اقدامات مدیریتی، اقدامات پرسنلی و امکانات فیزیکی در بعد سازمانی و مزایای مالی، اقدامات مدیریتی، اقدامات پرسنلی، در بعد فردی ارائه شده است.
معصومه قائمی پور مرتضی کرمی
ارزشیابی برای سلامت تعلیم و تربیت و برنامه های آن، امری مهم و حیاتی است. هدف این پژوهش بررسی میزان اشاعه استانداردهای ارزشیابی در پژوهش های ارزشیابی آموزشی در پایان نامه های کارشناسی ارشد بود. پژوهش حاضر از نظر روش، پژوهش ارزشیابی بود و با توجه به اینکه گزارش های پایانی مدنظر قرار گرفت فرا-ارزشیابی از نوع پایانی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه پایان نامه های کارشناسی ارشد دفاع شده با موضوع ارزشیابی طی سال های 1392-1382 در چهار دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تهران و فردوسی مشهد بود که به شیوه سرشماری مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از چک لیست فرا-ارزشیابی استافل بیم (2012)، استفاده شد که بر اساس آن میزان اشاعه استانداردهای ارزشیابی برنامه در پایان نامه های کارشناسی ارشد با موضوع ارزشیابی مشخص گردید؛ صرفاً پژوهش هایی که با روش کمی انجام شده اند برای بررسی انتخاب شد. برای مشخص کردن پایایی کدگذار از ضریب همبستگی کاپا استفاده شد که مقدار آن 93/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که استاندارد استدلال واضح ارزشیابی در سطح خیلی خوب بود؛ استانداردهای جهت دهی کلی و پاسخگو، صراحت و انصاف، فرایند و محصولات معنی دار، تصمیمات و نتایج موجه و اطلاعات معتبر در سطح خوب بودند؛ استانداردهای اطلاعات مرتبط، مقبولیت بافت، کاربرد منابع، شفافیت و افشا، ارزش های روشن، اطلاعات پایا، مدیریت اطلاعات، تجزیه و تحلیل و طراحی های درست و ارتباط و گزارش در سطح متوسط بودند و استانداردهای مقبولیت ارزیاب، توجه به ذی نفعان، گزارش و ارتباط به موقع و مناسب، نگرانی برای عواقب و تأثیر، مدیریت پروژه، رویه های قابل اجرا، توافقات رسمی، احترام و حقوق شرکت کنندگان انسانی، تعارض در علاقه، اهداف مذاکره ای و برنامه روشن و توصیف موقعیت در سطح ضعیف بودند. به طور کلی، همه ی پایان نامه ها در اشاعه ی معیارهای سودمندی، قابلیت کاربرد، درستی در سطح ضعیف و در اشاعه معیار دقت و مسئولیت پذیری ارزشیابی در سطح متوسط ارزشیابی شدند. توصیه می شود پژوهش گران در زمینه ی ارزشیابی آگاهی های لازم از استانداردهای ارزشیابی برنامه داشته باشند تا ارزشیابی آن ها از برنامه موردنظر دچار نقصان نشود و بتوان به نتایج آن اعتماد کرد.
محترم پورحسین بهروز مهرام
اساس توسعه و پیشرفت هر جامعه ای، به اهتمام بر امر پژوهش استوار است. در این راستا دانشجویان و به طور کلی دانشگاه ها نقش عمده در جهت نیل به اهداف ایفا می کنند. از آنجا که فعالیت های پژوهشی به دلیل مشارکت محدود آزمودنی ها، با مشکلات بسیاری روبه رو شده است، به همین خاطر بررسی عوامل موثر بر تمایل به مشارکت آزمودنی ها در فعالیت های پژوهشی مهم است. هدف این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده تمایل دانشجویان به عنوان آزمودنی در فعالیت های پژوهشی است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع پیش بینی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 93-1392 در دانشکده های ادبیات و علوم انسانی، علوم تربیتی و روان شناسی، علوم اداری و اقتصادی و تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد به تعداد2442نفر است. نمونه مورد مطالعه شامل 174 نفر است که با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای و بر اساس جنسیت و گروه تحصیلی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های عزت نفس، انگیزه پیشرفت، منبع کنترل، شخصیت آیزنک، خلاقیت، ادراک از جو سازمانی و تمایل به مشارکت استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مقایسه میانگین مستقل، تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و رگرسیون ساده استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل فردی (خصیصه ای – شخصیتی- ادراکات محیطی) که مورد بررسی قرار گرفت، بین معدل، عزت نفس، انگیزه پیشرفت، منبع کنترل درونی و بیرونی، درون گرایی و برون گرایی، خلاقیت و ادراک از جو سازمانی با تمایل به مشارکت آزمودنی ها فعالیت های پژوهشی ارتباط معناداری وجود دارد و این متغیرها می توانند پیش بین های خوبی برای تمایل به مشارکت باشند.
حمیده لطفی محمدرضا آهنچیان
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع کاربست آموزش¬های مهارتی منابع انسانی و عوامل موثر بر کاربست این آموزش¬ها انجام شد. روش پژوهش مطالعه موردی و میدان آن دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع¬آوری داده¬های کیفی، 27 تن شامل 10 مدیر، 9 عضو هیئت علمی و 8 کارمند به¬علاوه¬ی 7 تن از کارشناسان و عضو هیئت علمی متخصص در زمینه آموزش منابع انسانی، به¬صورت هدفمند به¬عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه باز و نیمه ساختار یافته بود. نتایج نشان داد: موانع کاربست آموزش شامل 7 مورد: (نیازسنجی نا¬مناسب، مدت زمان دوره¬ها، مدرک¬گرایی و امتیاز ارتقا در آموزش¬ها، عدم کاربردی بودن آموزش¬ها، ارایه آموزش¬ها به¬صورت عمومی، عدم تطابق آموزش¬ها با محیط سازمان و مانع شدن مدیریت مافوق)، می¬باشد. همچنین عوامل موثر بر کاربست آموزش¬ به 4 دسته تقسیم می¬شوند: 1) ویژگی¬های فراگیر (توانایی، دانش و مهارت پیشین، تجربه، کنترل و نظارت بر رفتار، نگرش شغلی، انگیزه، خودکارآمدی و سودمندی ادراک شده)؛ 2) فرایند آموزش (ارزیابی نیاز¬های آموزشی، اهداف یادگیری، راهبرد¬ها و روش¬های آموزشی، نقش مربی، محتوای آموزشی، زمان کلاس¬ها، پیگیری)؛ 3) مشخصات سازمانی و محیط کار (جو انتقال در سازمان، حمایت¬های محیطی، بازخورد، فرصت استفاده، تقویت و تشویق در کار، فرهنگ سازمان، تضمین اشتغال و پاسخگویی)؛ و 4) عوامل فراسازمانی (انتظارات جامعه، منزلت اجتماعی و روند سریع رشد علم و تکنولوژی). توجه به این عوامل می¬تواند سازمان¬ را در تحقق هدف «کاربست آموزش»، یا «انتقال آموخته¬ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است، یاری نماید.
جواد شریفی مرتضی کرمی
اتخاذ رویکرد و الگوی طراحی آموزشی مناسب از اولین و موثرترین گام ها جهت ایجاد یک نظام آموزشی کارا و موثر می باشد. الگوی دیک و کری یکی از الگوهای کارا و قدیمی است که در زمینه طراحی آموزشی به کار برده می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی برنامه آموزش ضمن خدمت دبیرانِ علوم تجربی پایه هشتم بر اساس مدل دیک و کری بود. پژوهش حاضر از حیث هدف جزء تحقیقات توسعه ای و از حیث روش جزء پژوهش ارزشیابی بود. میدان عمل، آموزش و پرورش شهر مشهد و جامعه آماری شامل دبیران درس علوم تجربی مقطع متوسطه اول ناحیه 3 مشهد بودکه نیازمند شرکت در دوره روش تدریس علوم تجربی پایه هشتم بودند. ناحیه 3 به علت در دسترس بودن دبیران و نیز وجود مدرسین باسابقه و باتجربه جهت اجرای پژوهش انتخاب شد. لذا در این پژوهش30 نفر نمونه از طریق سرشماری از دبیران درس علوم دوره متوسطه اول، از ناحیه 3 مشهد انتخاب شدند. هفت مرحله از ده مرحله مدل طراحی آموزشی دیک و کری انتخاب شده و به شرح زیر اجرا گردید. مرحله اول تعیین اهداف که شامل اهداف کلی و جزئی بر اساس سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی بود. مرحله دوم انجام تجزیه و تحلیل آموزشی که شامل تحلیل زمینه های تطبیقی، انتقالی، محیط آموزشی، نگرشی و سبک های یادگیری بود. مرحله سوم شناخت رفتارهای ورودی و ویژگی های فراگیران در طراحی برنامه آموزشی بود که از طریق تعیین خصوصیات عمومی یادگیرندگان و رفتارهای ورودی فراگیران به انجام رسید. مرحله چهارم شامل نوشتن اهداف عملکردی بر اساس مباحث مورد نیاز فراگیران در راستای تغییرات اعمال شده در کتاب علوم تجربی پایه هشتم بود. مرحله پنجم شامل تدوین سوال های آزمون ملاک محور بود که در این مرحله پرسشنامه ای تهیه شد. مرحله ششم تدوین راهبردهای آموزشی بود که در جهت بهبود و ارتقای سطح کیفیت تدریس، راهبردهایی تهیه و تنظیم گردید و مرحله هفتم تدوین و انتخاب موادآموزشی بر اساس فصل های کتاب علوم تجربی پایه هشتم بود. یافته ها و نتیجه گیری: الگوی طراحی آموزشی دیک و کری، پشتوانه نظری قوی داشته و می¬تواند در صورت به کارگیری درست، هدف های در نظر گرفته شده علوم تجربی را تحقق بخشد. با توجه به میزان بالای افت تحصیلی در درس علوم و به علت فقدان طراحی و تدریس مناسب، یافته های این پژوهش می تواند به بهبود فرایند یادگیری و ارتقای پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان منتهی شود.
عبدالمجید دهقان بهروز مهرام
این پژوهش با هدف ارزشیابی اسناد فرادست و برنامه درسی اجرا شده ی دانشگاه فرهنگیان در زمینه تربیت نمودن معلمان در مولفه ی پژوهشگری انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع ارزشیابی بود. برای بررسی اسناد فرادست، کلیه اسناد فرادست نظام تعلیم و تربیت با تأکید بر تربیت معلم مورد تحلیل قرار گرفت. نظرخواهی از متخصصان موضوعی و اعضای هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد؛ به معرفی اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، سند تحول آموزش و پرورش، سند ملی برنامه درسی، نقشه جامع عالی کشور و سند چشم انداز بیست ساله کشور برای بررسی و تحلیل منجر شد. برای ارزیابی برنامه درسی اجرا شده دانشگاه فرهنگیان نیز از مدل ارزشیابی پروواس استفاده گردید. در مسیر بررسی وضعیت مطلوب و اجرا شده برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان؛ جامعه متخصصان موضوعی را تمام متخصصان حوزه برنامه درسی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیران و مدرسان دانشگاه فرهنگیان (پردیس شهید بهشتی و شهید هاشمی مشهد)، در بررسی تجارب دانشجویان، جامعه را تمام دانشجویان شاغل به تحصیل در ترم-های چهار به بالای مقطع کارشناسی پیوسته و جامعه مدرسان نیز شامل تمام مدرسان شاغل به تدریس در دانشگاه فرهنگیان مشهد (پردیس شهید هاشمی و شهید هاشمی نژاد) بودند که در سال تحصیلی 94- 1393 در قلمرو پژوهش مشغول به تدریس بودند. برای انتخاب نمونه متخصصان موضوعی، از نمونه گیری هدفمند و زنجیره ای، برای جامعه دانشجویان از روش نمونه گیری در دسترس و برای مدرسان نیز از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در راستای بررسی برنامه درسی اجرا شده، ابتدا برای هریک از مراحل ارزشیابی و در واقع برای هریک از مولفه های مورد بررسی استانداردهای لازم شناسایی شد. این فرایند طی چندین گام انجام گرفت. در گام اول از طریق منابع مختلف همچون 1. استانداردهای بین المللی 2. کتاب های روش تدریس 3. اسناد فرادست و 4. مصاحبه با متخصصان موضوعی، مقوله هایی که برای آموزش و پرورش پژوهشگری ضروری و لازم هستند مشخص شد؛ در گام دوم با مراجعه به متخصصان، در مورد تعیین این استانداردها و تعیین جامعیت مقوله های مورد بررسی؛ مصاحبه انجام گرفت و پس از حذف، تعدیل و اضافه؛ فهرست نهایی مقوله ها به دست آمد. مقوله های به دست آمده در قالب پرسشنامه های مدرسان، دانشجویان، سیاهه مشاهده و همچنین کاربرگ مصاحبه در آمدند. در گام بعدی و پس از مشخص شدن ابزارها و شیوه های جمع آوری، عملکرد واقعی دانشگاه فرهنگیان در هر یک از مراحل ارزشیابی و مولفه ها از طریق پرسشنامه، سیاهه مشاهده، مصاحبه و اسناد مکتوب به دست آمد. یافته ها حاکی از آن بود که در اسناد فرادست دانشگاه فرهنگیان مخصوصاً اسنادی که در سال های اخیر برای دانشگاه فرهنگیان تدوین شده است، به امر پژوهشگری معلمان تأکید بیشتری شده است؛ همچنین نتایج نشان داد که برنامه های دانشگاه فرهنگیان نیز در چند سال اخیر به سمت و سوی پژوهش محور بودن حرکت کرده و در واقع دانشگاه فرهنگیان در حال تغییرات اساسی در برنامه درسی می باشد. با این وجود، هنوز دانشگاه فرهنگیان به سطح مطلوب و مورد انتظار در زمینه آموزش پژوهش محور نرسیده و برنامه درسی اجرا شده دانشگاه فرهنگیان هنوز دارای نواقص و کاستی هایی می باشد که از جمله این مشکلات و موانع می توان به کمبود فضا، امکانات، زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و نیروی متخصص و با انگیزه اشاره کرد.
زهرا کرمانی مرتضی کرمی
یافتن و انتخاب مناسب ترین فرد از میان نامزدهای تصدی یک شغل و یا یک مسوولیت، یکی از دغدغه ها و مشکلاتی است که سازمان ها با آن مواجه هستند. سازمان های پیشرو با درک اهمیت و میزان تأثیرگذاری مدیران در رشد و موفقیت خود به دنبال طراحی و اجرای برنامه های جدی و منظم استعدادیابی و جانشین پروری هستند. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی فرایند کانون ارزیابی در شرکت های صنعتی مشهد انجام شد. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، مطالعه¬ی موردی بود. میدان پژوهش شرکت هایی را شامل می شد که این طرح در آن ها اجرا شده و شامل چهار شرکت صنعت خودروسازی الکتریک خودرو شرق، ایمن خودرو شرق، رینگ¬سازی مشهد و شرکت قطعات محوری خراسان بود. مصاحبه شوندگان سه گروه ارزیابی¬کنندگان، ارزیابی شوندگان و مدیران بودند که با استفاده از نمونه¬گیری هدفمند؛7 نفر از ارزیابی کنندگان، 11 نفر ارزیابی شوندگان و9 نفر از مدیران انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه و برای تعیین اعتبار، صحت و استحکام اطلاعات در حین مصاحبه از تکنیک تأیید توسط مصاحبه شوندگان استفاده شد. نتایج نشان داد که قبل از اجرای کانون ارزیابی، فاصله ای بین وضع موجود با مطلوب وجود نداشته است، به این معنی که مدل شایستگی ها کامل و جامع و نحوه ی اطلاع رسانی هم مناسب بوده است. در حین اجرا نیز شرایط از لحاظ آزمون ها و محل برگزاری و تعاملات مطلوب بوده است، در حالی که بعد ازاجرای فرایند، آسیب هایی مشاهده شده که از جمله ی این آسیب ها می توان به عدم حمایت مدیران ارشد، تغییر مدیریت و سوء استفاده از نتایج کانون ارزیابی اشاره کرد.
انوشه دانیالی بهروز مهرام
این پژوهش باهدف بررسی ادراک دانشجویان از فاصله میان برنامه درسی موردانتظار و تجربه شده و رابطه آن با اهمال کاری تحصیلی، نمونه ای 155 نفری از دانشجویان سال دوم مقاطع مختلف دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شد.نتایج حاصل از آزمون رگرسیون روشن کرد که بین دو متغیر اهمالکاری تحصیلی و نمره ادراک از فاصله میان برنامه درسی مورد انتظار و برنامه درسی تجربه شده، رابطه معناداری وجود ندارد (05/0 < p، 010/0= (1.153) f).
زهرا نوری مرتضی کرمی
این پژوهش با هدف فرا ارزشیابی عنصر سنجش در آموزش های فنی و حرفه ای صورت پذیرفت. نتایج حاکی از آن بود که وضعیت موجود نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی آموزش های فنی و حرفه ای در معیار اخلاقی بودن که لزوم توجه به اصول ارزشیابی، حفظ حقوق افراد و... در آن مطرح بود در سطح خیلی خوب؛ در معیار سودمندی که تاثیر گذاری و به موقع بودن ارزشیابی مهم تلقی می شد در سطح خوب؛ در معیار عملی که در آن به منابع و اطلاعات جهت ارزشیابی دقیق توجه می شد در سطح خیلی خوب و در معیار درستی که در آن دقت فنی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی مدنظر قرار می گرفت در سطح خوب ارزیابی شده اند؛ بنابراین می توان گفت میزان انطباق نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی آموزش های فنی و حرفه ای با استانداردها با وضعیت مطلوب اگرچه فاصله ای اندک داشت؛ قابلیت ارتقاء به وضعیت مطلوب را داراست
رابعه اکرمی حسین کارشکی
این پژوهش با هدف بررسی ظرفیت پژوهشی معلمان و بررسی نیازهای آموزش پژوهش به آنان انجام شد. روش پژوهش، روش کمی غیرآزمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی معلمان زن و مرد نواحی هفت گانه مشهد در سال تحصیلی 92-91 بود،که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از نواحی 1و 2 و3 نمونه مورد نظر انتخاب گردید. همچنین برای بررسی شایستگی های پژوهشی معلمان تعداد 5 نفر از متخصصان پژوهش و تعداد 10 نفر از معلمین خبره به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.برای بررسی ظرفیت پژوهشی، از پرسشنامه ی ظرفیت پژوهشی با سه مولفه ی تخصص پژوهشی، انگیزه پژوهشی و فرصت ها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی استفاده شد.برای بررسی مولفه ی تخصص پژوهشی معلمان، نیازهای آموزش پژوهش به معلمان از رویکرد نیازسنجی مبتنی بر شایستگی مشخص گردید. طبق این رویکرد، ابتدا شایستگی های پژوهشی مورد نیاز معلمان بر اساس مبانی نظری، نظر متخصصان پژوهش و معلمان خبره شناسایی و اولویت بندی گردید. سپس برای اعتباریابی شایستگی های شناسایی شده، فهرست شایستگی ها در قالب پرسشنامه در اختیار معلمین قرار گرفت، نتایج نشان می داد که میزان شایستگی های پژوهشی معلمان در سطح مطلوبی قرار ندارد، که این شایستگی ها نشان دهنده ی میزان تخصص و مهارت و دانش پژوهشی معلمان نیز هست. سپس حیطه هایی که معلمین بیشترین نیاز به آموزش را داشتند اولویت بندی گردید. پایایی این پرسشنامه 90/0 محاسبه گردید. همچنین تفاوت معناداری بین وضعیت موجود پژوهش با وضعیت مطلوب پژوهش در بین معلمان وجود دارد. نظر به اینکه وضعیت پژوهش در بین معلمان مطلوب نیست، باید بر اساس اهداف مهم و کاربردی از جمله برگزاری دوره های عملی برای آموزش فرایند پژوهش، اختصاص ساعتی برای پژوهش، فراهم کردن شرایطی برای ترغیب معلمان به پژوهش، نیازسنجی پژوهشی برای مشخص کردن نیازها و علایق پژوهشی و... جهت بهبود ظرفیت و توانمندی های پژوهشی معلمان برنامه ریزی گردد.
محمد آهنین جان مرتضی کرمی
پایان نامه حاضر در رابظه با اجرای برنامه درسی و عواملی که تغییرات به وجود آمده در نظام آموزشی را مورد بررسی قرار می دهد
زهرا نظریه مرتضی کرمی
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر برنامه ی درسی فوق برنامه بر خودپنداره تحصیلی و قانون مداری دانش آموزان صورت پذیرفت. روش مورداستفاده، آزمایش تک موردی یا تک آزمودنی بود. جامعه، متشکل از دانش آموزان یکی از دبیرستان های دخترانه مشهد و نمونه چهار دانش آموز دارای وضعیت نامناسب به لحاظ دو متغیر مذکور به شکل هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها برای سنجش قانون مداری سیاهه محقق ساخته مبتنی بر قوانین مدرسه و برای سنجش خودپنداره تحصیلی نیز از پرسشنامه خودپنداره تحصیلی یی یسن چن استفاده شد. اجرای پژوهش مشارکت ناهمزمان آزمودنی ها در سه مورد از فعالیت های فوق برنامه مدرسه بود. نتایج حاکی از آن بود که شرکت دانش آموزان در فعالیت های فوق برنامه باعث افزایش قانون مداری و خودپنداره تحصیلی است. بر اساس نتایج تحقیق، استفاده از برنامه درسی فوق برنامه به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود وضعیت قانون مداری و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد می شود.
مرتضی کرمی مهناز معلم
چکیده ندارد.
مرتضی کرمی حمید لطیفی
چکیده ندارد.