نام پژوهشگر: شهلا البرزی

بررسی رابطه منابع استرس و روش های مقابله ای در مادران کودکان اوتیستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1390
  شهلا بیاتی   شهلا البرزی

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه منابع استرس و روش های مقابله ای در میان مادران کودکان اوتیستیک بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 70 نفر از مادران کودکان اوتیستیک شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه فرم کوتاه منابـع و استرس (فردریک، گرینبرگ و کرنیک، 1983) و چک لیست روش های مقابله ای(کارور، شی یر و وینتروپ، 1989) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه منابع و استرس از طریق کودرریچاردسون20 و روائی از طریق همبستگی چهار منبع استرس با نمره کل احراز گردید. همچنین پایایی چک لیست روش های مقابله ای از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روایی با استفاده از همبستگی هر گویه با زیرمقیاس مربوطه بدست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که بین منـابع استرس (مشکلات خانواده، بدبینی و نگرانی در مورد آینده کودک، ویژگی های کودک و ناتوانی جسمی کودک) و انواع روش های مقابله ای (مسأله مدار، هیجان-مدار، کمتر مفید و غیر موثر) همبستگی معنادار وجود دارد؛ به این صورت که منابع استرس با روش های مقابله مسأله مدار و هیجان مدار رابطه منفی معنادار و با روش های مقابله کمتر مفید و غیر موثر رابطه مثبت معنادار داشتند. همچنین تحلیل های رگرسیونی چندگـانه برای پیش بینی روش هـای مقابـله ای نشـان داد که ویـژگی های کـودک مهم تریـن پیـش بینی کننده انواع روش های مقابله ای است. نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت. محدودیت ها و پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه گردید.

رابطه ابعاد فراشناخت و اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  یعقوب قرقانی   دیبا سیف

چکیده رابطه ابعاد فراشناخت و اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی به کوشش: یعقوب قرقانی هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد فراشناخت و اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. بدین منظور 183 دانش آموز کلاس اول دبیرستان(96پسر، 87دختر) از میان دانش-آموزان مدارس عادی با آزمون هوشی اوتیس(دانش آموزان با عملکرد دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین گروه هنجاریابی، هوشبهر 120 و بالاتر) به عنوان تیزهوش انتخاب شدند و به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل آزمون هوشی اوتیس(1920)، مقیاس اضطراب ریاضی(کازلسکیس،1998) و پرسشنامه باورهای فراشناختی(کارترایت-هاتون و ولز،2004) بود. روایی مقیاس اضطراب ریاضی و پرسشنامه باورهای فراشناختی از طریق تحلیل عاملی و پایایی این دو ابزار از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به دست آمد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این ابزارها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داه ها از روش های آماری همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد فراشناخت(باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل ناپذیری افکار و خطر، اطمینان شناختی، باورهای منفی درباره نیاز به کنترل، و خودآگاهی شناختی) و اضطراب ریاضی(احساس منفی به ریاضی، اضطراب امتحان ریاضی، نگرانی درباره عملکرد ریاضی، و اضطراب درس ریاضی) همبستگی معنادار وجود دارد. قوی ترین پیش بینی کننده ابعاد اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش بعد باورهای منفی درباره کنترل ناپذیری افکار و خطر بود. کلید واژه: فراشناخت، اضطراب ریاضی، تیزهوش

پیش بینی تفکر انتقادی در دانشجویان استعداد درخشان و ممتاز دانشگاه علوم پزشکی: نقش باورهای انگیزشی و خودراهبری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  ساناز زارعیان   دیبا سیف

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تفکر انتقادی بر اساس باورهای انگیزشی و خودراهبری در میان دانشجویان استعداد درخشان و ممتاز دانشگاه علوم پزشکی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 222 دانشجوی استعداد درخشان و ممتاز (139 دختر و 83 پسر) دانشگاه علوم پزشکی شیراز در این پژوهش شرکت داده شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از سه ابزارِ آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب فاشیون (1990)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ، اسمیت، گارسیا و مکیچی (1993) که توسط لطیفیان و سیف (1380) تنظیم شده است، و پرسشنامه تجدیدنظر شده خودراهبری هوگتون (2000) استفاده گردید. پایائی آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب از طریق محاسبه ضریب کودرریچاردسون و دو ابزار دیگر، از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روائی آن ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی درونی بین ابعاد هر یک از ابزار سنجش احراز گردید. نتایج حاکی از پایائی و روائی قابل قبول ابزارها بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین باورهای انگیزشی و خودراهبری با تفکر انتقادی همبستگی معنادار وجود دارد. هم چنین تحلیل های رگرسیون سلسله مراتبی برای پیش بینی تفکر انتقادی و ابعاد آن توسط باورهای انگیزشی و خودراهبری نشان داد که مولفه ی خودکفایتی باورهای انگیزشی پیش بینی کننده ی ابعاد استنباط های منطقی، استدلال قیاسی، استدلال استقرائی و کل تفکر انتقادی بود. در حالی که اضطراب امتحان از باورهای انگیزشی تنها پیش بینی کننده ی کل تفکر انتقادی بود. بعد پاداش طبیعی خودراهبری نیز استنباط های منطقی را پیش بینی کرد.

مقایسه خودکارآمدی والدگری در میان مادران دارای فرزند با و بدون ناتوان ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  حبیب اله صداقت   شهلا البرزی

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی خودکارآمدی والدگری در مادران دارای فرزند با و بدون ناتوان ذهنی بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 673 مادر (463 مادر دارای فرزند بدون ناتوانی ذهنی و 210 مادر دارای فرزند ناتوان ذهنی) شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات، از مقیاس خودکارآمدی برای شاخص وظایف والدگری (کولمان و کاراکر، 2000)، استفاده گردید. پایایی ابزار از طریق ضریب آلفای کرانباخ و روایی از طریق همبستگی هر گویه با بعد مربوطه و همچنین همبستگی هر بعد با نمره ی کل به دست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزار بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مادران دارای فرزند بدون ناتوانی ذهنی، خودکارآمدی والدگری بالاتری نسبت به مادران دارای فرزند ناتوان ذهنی دارند. همچنین مادران دارای فرزند بدون ناتوانی ذهنی در دو بعد "نظم" و "سلامت" میانگین نمره ی بالاتری را در مقایسه ی با مادران دارای فرزند ناتوان ذهنی به دست آوردند. این تفاوت در سه بعد دیگر (پیشرفت، اوقات فراغت و تربیت)، مشاهده نشد. همچنین در مورد تأثیر جنسیت در خودکارآمدی والدگری و ابعاد 5گانه ی آن در دو گروه از مادران، در نمره ی کل و ابعاد "نظم"، "اوقات فراغت"، "تربیت" و "سلامت"، تفاوت معناداری بین دو گروه از مادران مشاهده نشد و تنها در بعد "پیشرفت" بود که بین مادران پسران و دختران تفاوت معناداری مشاهده شد. بدین صورت که میانگین نمرات مادران پسران با و بدون ناتوانی ذهنی بیشتر از میانگین نمرات مادران دختران با و بدون ناتوان ذهنی به دست آمد. در ادامه نتایج مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت. محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه گردید. کلید واژه ها: خودکارآمدی والدگری، دانش آموزان ناتوان ذهنی

بررسی رابطه بین مهارت های حل مسأله اجتماعی و رضایت از زندگی در میان دانش آموزان با و بدون اختلالات بینایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  محمود خانی موصلو   لعیا بشاش

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارت حل مسأله اجتماعی و رضایت از زندگی در میان دانش آموزان با و بدون اختلالات بینایی بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 120 دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان که 60 دانش آموز با اختلال بینایی و 60 دانش آموز بدون اختلال بینایی (56 پسر و 64 دختر) شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزار، فرم کوتاه مقیاس تجدید نظر شده یحل مسأله اجتماعی (دورزیلا، نزو، میدو- الیورز، 2000) و مقیاس چند گانه رضایت از زندگی (هیوبنر، 2001)، استفاده گردید.پایایی ابزار ها از طریق آلفای کرانباخ و روایی برای فرم کوتاه مقیاس تجدید نظر شده ی حل مسأله اجتماعی از طریق همبستگی هر گویه با ابعاد مربوطه و همبستگی هر یک از ابعاد با نوع حل مسأله اجتماعی، و برای مقیاس چندگانه رضایت از زندگی از طریق همبستگی مولفه های پرسشنامه با یکدیگر و نمره کل بدست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی ابزارها قابل قبول بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین مهارت حل مسأله اجتماعی سازنده و کل رضایت از زندگی و همچنین ابعاد آن (خانواده، دوستان، مدرسه، محل زندگی و خود) رابطه مثبت و معنادار و بین مهارت حل مسأله اجتماعی غیر سازنده و کل رضایت از زندگی و ابعاد آن رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که در تمام مولفه های رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله اجتماعی سازنده پیش بینی کننده می باشد و مهارت حل مسأله اجتماعی غیرسازنده فقط در بعد دوستان و محیط زندگی پیش بینی کننده بود. متغیر گروه (دانش آموزان دارای اختلال بینایی و بدون اختلال بینایی) در هیچ یک از ابعاد رضایت از زندگی پیش بینی کننده نبود، و جنسیت در بعد رضایت از دوستان و رضایت از خود پیش بینی کننده بود که میانگین دختران بیشتر از پسران بود. نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه گردید.

مقایسه نگرش معلمان مراکز آموزش ویژه و آموزش فراگیر نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  راحله شب خیز   شهلا البرزی

چکیده مقایسه نگرش معلمان مراکز آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیر سازی دانش آموزان با نیازهای ویژه به کوشش راحله شب خیز هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نگرش معلمان مراکز آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه بود. در راستای هدف فوق، 60 نفر از معلمان مراکز آموزش ویژه و 81 نفر از معلمان آموزش فراگیر که در مراکز تحت نظر آموزش استثنایی استان فارس، در شهر شیراز مشغول به تدریس بودند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش نگرش این معلمان از مقیاس بررسی نگرش نسبت به آموزش فراگیر(aties) که دارای چهار بعد فیزیکی، تحصیلی، رفتاری و اجتماعی بود استفاده گردید. روایی فرم کوتاه این مقیاس با استفاده از همسانی درونی یا همبستگی نمره هر زیر مقیاس با نمره کل آزمون و نمره هر گویه با زیر مقیاس مربوطه و پایایی مقیاس نیز با استفاده از آلفای کرونباخ بصورت مطلوب احراز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری میان نگرش معلمان آموزش ویژه و معلمان آموزش فراگیر نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه وجود نداشت. همچنین مقایسه میانگین نمرات معلمان در ابعاد مقیاس نگرش نشان داد که معلمان آموزش ویژه در بعد رفتاری-اجتماعی و معلمان آموزش فراگیر در بعد تحصیلی بالاترین میانگین نمره نگرش را داشته اند. نتایج دیگر این پژوهش حاکی است که بین سابقه تدریس، جنسیت و میزان تحصیلات معلمان نسبت به فراگیرسازی دانش آموزان با نیازهای ویژه ارتباط معناداری وجود ندارد. کلید واژه: نگرش، معلمان مراکز آموزش ویژه، معلمان مدارس فراگیر، دانش آموزان با نیازهای ویژه

پیش بینی تردید در تصمیم گیری حرفه ای بر اساس خودپنداره شغلی و برخی متغیرهای جمعیت شناختی در بین دانش آموزان مدارس تیزهوشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  فهیمه ضامن قشقایی   شهلا البرزی

چکیده پیش بینی تردید در تصمیم گیری حرفه ای بر اساس خودپنداره شغلی و برخی متغیرهای جمعیت شناختی در بین دانش آموزان مدارس تیزهوشان به کوشش فهیمه ضامن قشقایی هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تردید در تصمیم گیری حرفه ای بر اساس خودپنداره شغلی و برخی متغیر های جمعیت شناختی( جنسیت و پاپه کلاسی) بود. بدین منظور270 نفر از دانش آموزان مدارس تیزهوشان که در شهر شیراز مشغول به تحصیل بودند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه خودپنداره شغلی بارت و تینسلی (1977) و پرسشنامه تصمیم گیری حرفه ای(اوسیپاو، کارنی، واینر، ینیکر و کاسچیر (1976) استفاده گردید. پایایی هر دو پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی آنها از طریق همبستگی هر گویه با نمره کل احراز گردید نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه و برای تحلیل های جانبی ازتحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که بین خودپنداره شغلی و تردید در تصمیم گیری حرفه ای رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل های رگرسیونی چندگـانه برای پیش بینی تردید در تصمیم گیری حرفه ای نشان داد که خودپنداره شغلی نسبت به سایر متغیر ها(جنسیت و پایه کلاسی) پیش بینی کننده قوی تری برای تردید در تصمیم گیری حرفه ای است. در تصمیم گیری حرفه ای دختران نسبت به پسران میانگین نمرات پایین تری داشتند و کمتر دچار تردید بودند که این تفاوت در پایه کلاسی هم دیده شد و دانش آموزان پایه تحصیلی بالاتر نسبت به دانش آموزان مقاطع پایین تر کمتر دچار تردید بودند و خودپنداره بالاتری هم داشتند. در تحلیل های جانبی نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در میزان خودپنداره شغلی تفاوت معنی داری وجود ندارد و سطح تحصیلات پدران بر روی خودپنداره شغلی فرزندانشان تأثیردارد اما سطح تحصیلات مادران این تأثیر را ندارد. در آخر نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت ها و پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه گردید. واژگان کلیدی: خودپنداره شغلی، تردید در تصمیم گیری حرفه ای، دانش آموزان تیزهوش

تأثیر آموزش "سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر"(پکس) بر مهارت های اجتماعی کودکان پسر با اختلالات اتیستیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  مرضیه غلامی   شهلا البرزی

هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش "سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر"(پکس) بر مهارت های اجتماعی کودکان پسر با اختلالات اتیستیک بود. همچنین پیشرفت هر یک از شرکت کنندگان در مراحل سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر(پکس) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه پژوهش مشتمل بر 30 کودک 4 تا 12 ساله پسر اتیسم در شهر شیراز بود. افراد نمونه بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و گروه آزمایش، آموزش سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر(پکس) را دریافت کرد. از پرسشنامه رفتار اجتماعی کودکان(لوتی جن، جکسون، والکمر و میندرا، 1998) بعنوان ابزار پژوهش استفاده شد. این پرسشنامه دارای شش بعد عدم هماهنگی، تمایل به کناره گیری، رفتارهای کلیشه ای، ترس از تغییر، مشکلات تشخیص موقعیت و عدم درک می باشد. پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی از طریق همبستگی نمره ابعاد با نمره کل و نمره هر گویه با بعد مربوطه احراز گردید و نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزار بود. قبل از شروع آموزش سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر(پکس) والدین هر دو گروه پرسشنامه رفتار اجتماعی کودکان را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. جلسات آموزشی مشتمل بر 16 جلسه بود که مدت هر جلسه 30 دقیقه بود و هر هفته 2 بار تشکیل می-گردید. این جلسات آموزشی در 2 ماه انجام شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام دوره آموزش پرسشنامه رفتار اجتماعی کودکان توسط والدین هر دو گروه به عنوان پس آزمون تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داه ها از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش سیستم ارتباطی مبادله ی تصویر(پکس) سبب بهبود مهارت های اجتماعی و ابعاد آن گردید. نتایج همچنین حاکی از آن بود که افراد شرکت کننده گروه آزمایش بصورت متفاوتی مراحل سیستم ارتباطی(پکس) را طی کردند.

مقایسه خودتعیینی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  آسیه شامرادلو   شهلا البرزی

هدف از پژوهش حاضر مقایسه خودتعیینی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی بود. نمونه پژوهش حاضر، مشتمل بر 120 دانش آموز دختر و پسر (60 دانش آموز با ناتوانی ذهنی و 60 دانش آموز بدون ناتوانی ذهنی) سنین 14 سال و بالاتر بودند که در مدارس ویژه دانش آموزان با ناتوانی ذهنی و هم چنین مدارس مربوط به دانش آموزان بدون ناتوانی ذهنی به تحصیل اشتغال داشتند. در این پژوهش خودتعیینی و ابعاد آن توسط مقیاس خودگزارشی خودتعیینی (گومز-ولا و همکاران،2012) مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی مقیاس از طریق همبستگی هر گویه با بعد مربوطه و همچنین همبستگی درونی بین ابعاد و نمره کل خودتعیینی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. نتایج حاکی از روایی و پایایی مقیاس قابل قبول بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو طرفه و تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آموزان با ناتوانی ذهنی نسبت به دانش آموزان بدون ناتوانی ذهنی در خودتعیینی و ابعاد آن نمره پایین تری بدست آوردند. در این پژوهش تفاوت معناداری بر اساس جنسیت در نمره کل خودتعیینی و ابعاد استقلال رفتاری و توانمندسازی روانشناختی مشاهده نشد و تنها در بعد تحقق خود بود که بین دختران و پسران تفاوت معنادار مشاهده شد. بدین صورت که میانگین نمرات پسران بیشتر از میانگین نمرات دختران بود. همچنین تفاوت معنی داری بین ابعاد خودتعیینی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی مشاهده شد. هر دو گروه بیشترین نمرات را در بعد توانمندسازی روانشناختی و کمترین نمرات را در بعد استقلال رفتاری بدست آوردند. همچنین با توجه به سطح تحصیلات والدین تفاوت معنی داری بین دو گروه دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی در نمره کل خودتعیینی و ابعاد آن مشاهده شد. در نمره کل خودتعیینی (تعامل گروه و تحصیلات مادر) در بعد توانمندسازی روانشناختی (تعامل گروه و تحصیلات پدر ، تعامل گروه و تحصیلات مادر) و در بعد تحقق خود (تعامل گروه و تحصیلات مادر) معنی دار بود. در نهایت، نتایج این پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت ها، و پیشنهادهای پژوهشی، و کاربردی ارائه گردید.

رابطه ویژگی های شخصیتی و آسیب شناسی روانی در دانش آموزان ناتوان ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  الهام رعیت پور جهرمی   شهلا البرزی

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با آسیب شناسی روانی در دانش آموزان ناتوان ذهنی بود. بدین منظور، 245 نفر از دانش آموزان ناتوان ذهنی که در مدارس ناتوان ذهنی شهر شیراز مشغول به تحصیل بودند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات، از دو پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (زیگلر، گاتس، هداپ و هنریک، 2002) و آسیب شناسی روانی (براون، امان و کمپ، 2002) استفاده گردید. پایایی هر دو پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی آنها از طریق همبستگی هر گویه با نمره کل احراز گردید، که نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد ، جنسیت هیچ کدام از ابعاد آسیب شناسی روانی را پیش بینی نمی کند. بدین معنی که، بین جنسیت با هیچ کدام از ابعاد آسیب شناسی روانی، همبستگی معناداری وجود ندارد. همچنین بین انگیزه موثر نیز با ابعاد آسیب شناسی روانی، هیچ نوع همبستگی معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون ویژگی های شخصیتی بر روی آسیب شناسی روانی نشان داد، از میان ابعاد ویژگی های شخصیتی، بعد اطاعت و فرمانبرداری، تمام ابعاد آسیب شناسی روانی را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین بعد هدایت شدگی بیرونی نیز، بعد رفتارهای تنبلی و کناره گیری را پیش بینی می کند. بعد امید به موفقیت هم تمام ابعاد آسیب شناسی روانی به جز رفتارهای بیش فعالی را بصورت منفی پیش بینی می کند. بعد تمایل به واکنش منفی نیز تمام ابعاد آسیب شناسی روانی، به جز رفتارهای بیش فعالی را پیش بینی می کند. بعد تمایل به واکنش مثبت نیز، تمام ابعاد آسیب شناسی روانی را پیش بینی می کند. نتایج بدست آمده حاکی از قدرت پیش بینی کنندگی ویژگی های شخصیتی بر آسیب شناسی روانی بود. در نهایت، نتایج این پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت ها، پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارایه گردید.

پیش بینی اضطراب امتحان بر مبنای جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  سمیه شاکری خو   دیبا سیف

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب امتحان بر مبنای جهت گیری های هدف در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. بدین منظور 163 دانش آموز کلاس اول دبیرستان (83 پسر، 80 دختر) از میان دانش آموزان مدارس استعداد درخشان، عادی و نمونه دولتی با آزمون هوشی اوتیس (دانش آموز با عملکرد دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین گروه هنجاریابی، هوشبهر 120 و بالاتر) به عنوان تیزهوش انتخاب شدند و به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش عبارت است از: آزمون هوشی اوتیس (1920)، مقیاس اضطراب امتحان ساراسون (1984) و پرسشنامه ی جهت گیری هدف خرمایی (1385) که بر اساس فرم اصلی (12 گویه ای) پرسشنامه ی جهت گیری هدف (وندی ول، 1997 و مک گریگور، 2001) تهیه شده است. روایی مقیاس اضطراب امتحان و پرسشنامه ی جهت گیری هدف از طریق تحلیل عاملی و پایایی این دو ابزار از طریق محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این دو مقیاس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جهت-گیری های هدف (جهت گیری هدف تسلط، جهت گیری هدف عملکرد – گرایشی، جهت گیری هدف عملکرد – اجتنابی و بلاتکلیفی در جهت گیری هدف) و ابعاد اضطراب امتحان (نگرانی – تنش، تفکرات نامربوط و علائم جسمی) و اضطراب کل همبستگی رابطه وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان جهت گیری های هدف، جهت گیری هدف عملکرد – اجتنابی و بلاتکلیفی در جهت گیری هدف به صورت مثبت بعد نگرانی – تنش و تفکرات نامربوط اضطراب امتحان و اضطراب کل را به صورت مثبت پیش بینی می کنند و جهت گیری هدف عملکرد – اجتنابی بعد علائم جسمی اضطراب امتحان و اضطراب کل را به صورت مثبت پیش بینی می کند.

بررسی تاثیر موسیقی درمانی بر کاهش شدت لکنت زبان در میان کودکان دچار لکنت زبان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی 1392
  هاجر فرهنگیان   دیبا سیف

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش شدت لکنت زبان در میان کودکان دچار لکنت زبان بود. نمونه ی پژوهش مشتمل بر 40 کودک دچار لکنت زبان در سنین دبستان بود که به طور تصادفی از کلینیک های گفتار درمانی شهر شیراز انتخاب شدند .به منظور ارزیابی شدت اولیه ی لکنت زبان از ابزار ssi-3 (رایلی، 1994) که شدت لکنت زبان را درچند بعد بسامد، دیرش و رفتارهای همراه می سنجد استفاده شد. پایایی این ابزار از طریق به دست آوردن ضریب توافق بین آزمونگر ها حاصل شد که نشانگر ضریب توافق بالا هم در حالت درون آزمونگر و هم در حالت میان آزمونگر بود. روایی ابزار نیز از طریق محاسبه ی ضریب همبستگی درونی بین هر یک از ابعاد شدت لکنت زبان و نمره ی کل شدت لکنت زبان احراز شد و نتایج نشان داد که همبستگی درونی بین ابعاد و نمره ی کل معنادار بود. به منظور اجرای پژوهش، افراد نمونه به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند که برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی یک ساعته، ترکیب تکنیک mit و روش بالینی اورف شورلوک به عنوان موسیقی درمانی اجرا شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی تأثیر معناداری بر کاهش شدت لکنت زبان و هر یک از ابعاد آن دارد. محدودیت های تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه شد.

مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  محمد مهدی تیموری آسفیچی   شهلا البرزی

پژوهش حاضر با هدف مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی شهر شیراز صورت پذیرفت. در این پژوهش تعداد 160 دانش آموز با و بدون ناتوانی ذهنی در سطح سنی بالای 16 سال، مورد بررسی قرار گرفتند. گروه دانش آموزان با ناتوانی ذهنی مشتمل بر 80 دانش آموز (40 دختر و 40 پسر) و گروه دانش آموزان بدون ناتوانی ذهنی نیز مشتمل بر 80 دانش آموز (40 دختر و 40 پسر ) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین چهار مرکز دخترانه و پسرانه دانش آموزان با ناتوانی ذهنی و چهار مدرسه دخترانه و پسرانه دانش آموزان عادی انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیر پژوهش، مقیاس قضاوت اخلاقی(گیبز و همکاران،1992) بر روی هر یک از شرکت کنندگان اجرا شد. پایایی مقیاس پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روش توافق بین آزمایندگان تعیین شد و همچنین روایی این مقیاس به وسیله ی همبستگی نمره هر بعد با نمره کل تعیین شد. نتایج، حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این مقیاس بود. به منظور تجریه و تحلیل داده ها از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه دختران و پسران در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن بجز بعد زندگی، تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان با ناتوانی ذهنی با توجه به نظریه اخلاق اجتماعی گیبز در سطح اخلاق نابالغ و در مرحله اخلاق تبادلی قرار دارند و دانش آموزان بدون ناتوانی ذهنی در سطح بلوغ اخلاقی و در مرحله اخلاق جامعه پسند قرار دارند. در پایان یافته های پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و پیشنهادات و محدودیت هایی نیز ارائه گردید.

بررسی اثربخشی مداخله داستان های اجتماعی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیسم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه گلزاری   قربان همتی علمدارلو

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش داستان های اجتماعی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیسم انجام شد. روش پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش همه ی دانش آموزان پسر 6 تا 12 ساله اتیسم شهر شیراز در سال تحصیلی 92-91 بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند به طوری که هر گروه 15 نفر بود. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش آموزش داستان های اجتماعی در 16 جلسه دریافت کردند در حالیکه به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. برای سنجش مهارتهای اجتماعی از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی استونی و همکاران(2003) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات مهارت های اجتماعی و خرده مقیاسهای آن(توانایی درک هیجانات و دیدگاه های دیگران، توانایی شروع تعامل با دیگران، توانایی حفظ تعامل با دیگران و توانایی پاسخ دهی به دیگران) در گروه آزمایش به طور معنیداری افزایش یافته است(01/0>p). یافتهها بیانگر تأثیر آموزش داستان های اجتماعی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیسم بود. بنابراین پیشنهاد میشود با طراحی و اجرای برنامه آموزشی داستان های اجتماعی جهت بهبود مهارت های اجتماعی دانشآموزان اتیسم اقدام شود.

پیش بینی هوش چندگانه بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصیت در دانش آموزان دبیرستانی: تبیین نوین از هوش در راستای آموزش فراگیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  کمال معاوی   دیبا سیف

هدف از پژوهش حاضر پیش¬بینی انواع هوش گاردنر بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصـیت در دانش¬آموزان دبیرستانی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 870 دانش¬آموز دبیرستانی (441 دختر و 429 پسر) مدارس عادی شهر شیراز به عنوان نمونه در این پژوهش شرکت کردند. نتـایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که میان پنج عامل بزرگ شخصیت (برون¬گرائی، توافق¬پذیری، وظیفه¬مداری، روان¬نژندی و گشودگی به تجربه) و انواع هوش گاردنر(هوش کلامی، هوش منطقی- ریاضی، هوش موسیقیایی، هوش تصویری- فضایی، هوش اندامی- جنبشی، هوش میان¬فردی، هوش درون¬فردی و هوش طبیعت¬گرا است)، همبستگی معناداری وجود دارد. در پژوهش حاضر نتایج تحلیل¬های رگرسیونی چندگانه برای پیش¬بینی انواع هوش با کنترل عامل جنسیت نشان داد که از میان پنج عامل بزرگ شخصیت عامل برون¬گرائی قوی¬ترین پیش¬بینی¬کنند? انواع هوش مذکور به استثناء هوش درون¬فردی بود. همچنین در مورد نقش تفاوت¬های جنسیتی، تفاوت معناداری در خصوص هوش کلامی و منطقی- ریاضی یافت نشد. یکی از ابعاد مهم و اساسی در روند توسعه آموزش فراگیر، شناخت قابلیت¬ها، استعداد، توانائی و نقاط قوت و ضعف دانش¬آموزان به خصوص دانش¬آموزان با نیازهای ویژه می¬باشد. بنابراین نتایج پژوهش حاضر می¬تواند در ایجاد فرصت¬های آموزشی در آموزش فراگیر به کار گرفته شود.

مقایسه سبک های یادگیری خلق و خومحور در بین دانش آموزان دارای اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی مقطع متوسطه شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  زهره غلام زاده   شهلا البرزی

چکیده ندارد.

بررسی و مقایسه نگرش دانشجویان رشته های پزشکی و دندانپزشکی نسبت به حضور افراد کم توان ذهنی در اجتماع
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  جلیل عسکری   شهلا البرزی

چکیده ندارد.

بررسی و مقایسه استراتژیهای شناختی تنظیم عواطف در دانش آموزان 9 تا 11 ساله با مشکلات دیداری و بدون مشکلات دیداری شهر شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  یعقوب خالویی   لعیا بشاش

چکیده ندارد.

بررسی رابطه محتوای خانواده و کیفیت زندگی والدین دانش آموزان ناتوان ذهنی خفیف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  مجید امیدی   شهلا البرزی

چکیده ندارد.

بررسی ابعاد مهارت خودتعیینی و کیفیت زندگی دانش آموزان ناتوان ذهنی مقطع راهنمایی شهر همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  رضوان مسندجم   شهلا البرزی

بررسی ابعاد مهارت خودتعیینی و کیفیت زندگی دانش آموزان ناتوان ذهنی مقطع راهنمایی شهر همدان مطالعه و بررسی مهارت خودتعیینی به عنوان یکی از رفتارها و مهارت هایی که فرد را قادر می سازد تا در زندگی به طور مستقل تصمیم گیری کرده و مسائل خود را حل کند دارای اهمیت است.همچنین مطالعه و پژوهش در خصوص رابطه مهارت خودتعیینی و کیفیت زندگی برای افراد با نیازهای ویژه سودمند است زیرا مسولان با شناخت و آگاهی از مهارت خودتعیینی و ارتباط آن با کیفیت زندگی به ضرورت اقدامات پشتیبانی کننده لازم در این زمینه واقف می شوند و با ایجاد امکانات مناسب برای پرورش این مهارت زمینه را برای کیفیت بهتر زندگی اشخاص فراهم می سازند. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی ابعاد مهارت خود تعیینی و کیفیت زندگی دانش آموزان ناتوان ذهنی پرداخته است.به این منظور به علت محدود بودن تعداد دانش آموزان ناتوان ذهنی کلیه این دانش آموزان که مشتمل بر 150 نفر دختر و پسر بودندبه عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند.در این پژوهش از دو مقیاس خود تعیینی (sds) که در سال 1996 توسط شلدون و دسی انتشار یافت و همچنین از پرسشنامه کیفیت زندگی (qol) که در سال 1992 توسط اسکالاک و کیت تهیه شده است استفاده گردید.هدف از ارائه این پرسشنامه ها تجزیه و تحلیل مهارت خودتعیینی در دو بعد آگاهی از خود و قدرت انتخاب و رابطه آن با چهار بعد کیفیت زندگی که شامل رضایتمندی از زندگی،کفایت/بهره وری،توانمندی/استقلال و یکپارچگی/تعلق اجتماعی بین دو گروه دختران و پسران می باشد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بودند که نمرات دانش آموزان ناتوان ذهنی پسر در دو بعد مهارت خود تعیینی در سطح 0005/0 معنادار بود.همچنین با مقایسه ابعاد دو گانه مهارت خودتعیینی مشخص شد که دانش آموزان ناتوان ذهنی در بعد قدرت انتخاب در سطح 02/0 تفاوت معناداری را نسبت به بعد آگاهی از خود نشان دادند.در سه بعد کیفیت زندگی (رضایتمندی از زندگی، توانمندی/استقلال و یکپارچگی/تعلق اجتماعی) پسران نمرات بالاتری را در سطح 0001/0 نسبت به دختران به دست آوردند تنها در بعد کفایت/ بهره وری تفاوتی مشاهده نشد.در آخربا توجه به یافته های پژوهش مداخله های آموزشی مناسب و محدودیت های پژوهشی و پیشنهادات لازم ارائه گردید.

مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی در مقایسه با والدین با کودک عادی بر اساس پرسشنامه scl90
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1377
  علی پورقنبرزاده   شهلا البرزی

به منظور بررسی مشکلات روانی در والدین با کودک عقب مانده ذهنی تعداد 100 نفر از والدین با کودک عقب مانده ذهنی با 100 نفر از والدین با کودک عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. افراد مورد نظر از والدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر شیراز، در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از تعداد کل نمونه، 100 نفر از مادران و 100 نفر را پدران تشکیل می دادند. بدین ترتیب که والدین با کودک عقب مانده ذهنی را 50 مادر و 50 پدر و والدین با کودک عادی 50 پدر و 50 مادر می شد. هم چنین وجود مشکلات روانی در پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی مورد بررسی و مقایسه گرفت . نتایج آزمون t برای گروهای مستقل نشان داد که والدین با کودک عقب مانده ذهنی مشکلات روانی بیشتری را در مقایسه با والدین با کودک عادی تجربه می کنند و تفاوت بین آنها در زمینه های پرخاشگری، اضطراب ، حالات وسواسی - اضطراری، حساسیت بین فردی، شکایات جسمانی و افسردگی معنادار بوده و در زمینه های روان پریشی، ترس مرضی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد. نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد که مادران مشکلات روانی بیشتری را در مقایسه با پدران تحمل می کنند. هم چنین نتایج آزمون t وابسته در هر کدام از ابعاد نه گانه مقیاس scl90 نشان داد که بین پدران و مادران در زمینه های رفتارهای پرخاشگرانه، افسردگی، شکایات جسمانی، حساسسیت بین فردی و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد. و در زمینه های روان پریشی، ترس مرضی، حالات پارانوئید، حالات وسواسی - اضطراری تفاوت معنی داری بین پدران و مادران با کودک عقب مانده ذهنی وجود ندارد.