نام پژوهشگر: حمیدرضا رمضانی
حمیدرضا رمضانی ساسان آزادی
از اواسط دهه 60 میلادی، زمانی که علم کنترل به صورت علمی مستقل مطرح گردیده و کامپیوترهای دیجیتال به کمک محققین آمدند، بیشتر علوم بشری به سمت رباتیک همگرا شدند. جذابیت های منحصر به فرد این علم به همراه انگیزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، علمی، نظامی و غیره، توسعه این آرزوی دیرباز بشری را سرعت بخشید. وقتی سیر پیشرفت های روزافزون رباتیک با هوش مصنوعی همراه گشت، دامنه بسیار وسیعی از تحقیقات علمی را به سوی خود معطوف نمود. سیستم های خودکار را می توان فصل مشترک رباتیک و هوش مصنوعی نامید. یکی از مهمترین پایه های سیستم-های خودکار، طراحی مسیر است. روش های مختلفی برای حل مسایل طراحی مسیر پیشنهاد شده اند. اما این روش ها در محیط های کاری حقیقی کارایی بالایی از خود نشان ندادند، تا اینکه روش میدان پتانسیل توسط پروفسور خطیب پیشنهاد گردید. تحقیقات فراوانی بر روی این ایده انجام گرفته و روش های مختلفی بر مبنای آن پیشنهاد گردید. در سال 2000 میلادی پرفسور ونگ میدان پتانسیل حرارتی را پیشنهاد نمود. در این پایان نامه طراحی مسیر بر مبنای پتانسیل حرارتی برای شرایط مرز متحرک، مورد بررسی قرار گرفته است. شرایط مرز متحرک یکی از شرایط حقیقی در محیط های صنعتی است، و به معنای مجموعه نقاطی است که نسبت به یکدیگر هیچ برتری ندارند. در این پایان نامه الگوریتم مناسبی با استفاده از روش تفاضل محدود، برای حل مسایل طراحی مسیر ارائه شده است، که با تقریبی مناسب مسایل طراحی مسیر را می تواند با سرعت بالا حل نماید. همچنین مسایل مختلفی با این الگوریتم حل شده و مدل مناسبی با استفاده از مفهوم شرایط مرزی در انتقال حرارت برای مرز متحرک ارائه و شبیه سازی شده است. از ویژگی های این الگوریتم، می توان به تناسب فیزیکی مسئله در محیط های مختلف کاری، کارایی مناسب در محیط های متفاوت، ثابت بودن روش حل، استفاده از خواص ذاتی توابع هارمونیک که دارای مینیمم موضعی نیستند، بهینگی کامل در محیط، و قطعیت رسیدن به جواب (در صورت وجود جواب)، اشاره نمود. همچنین با استفاده از تکنیک های پتانسیل تصادفی، طراحی مسیر برای محیط های متقارن نیز امکان پذیر شده، و مشکل مینیمم های نسبی حل گردیده است.
حمیدرضا رمضانی محمود طباطبایی
از بین 50 تن دانشجوی پسر دانشگاه فردوسی مشهد که به دلیل عدم قاطعیت و کمرویی برای شرکت در برنامه درمانی آموزش ابراز وجود مراجعه کرده بودند سی نفر بطور تصادفی انتخاب گردیدند. آنها با استفاده از مصاحبه بالینی ساخت یافته برای بی کفایتی اجتماعی، پرسشنامه ابراز وجود، دستگاه بیوفیدبک ، روش خود درجه بندی و خودنظارتی مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس بطور تصادفی به دو گروه مساوی تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی تحت برنامه درمانی آموزشی ابراز وجود به مدت یک ماه قرار گرفت و گروه کنترل بدون اینکه درمان خاصی را دریافت کند به مدت یک ماه در لیست انتظار باقی ماندند. تکنیکهای مورد استفاده در برنامه مذکور به پنج طبقه تقسیم می شوند: -1 تکنیکهای کسب پاسخ مطلوب شامل دستورالعمل دادن، الگوسازی آشکار و پوشیده و کتاب درمانی. -2 روشهای تولید مجدد پاسخ شامل تمرین رفتاری آشکار و پوشیده -3 تکنیکهای تصفیه پاسخ نظیر مربیگری، خودارزیابی، بازخورد دادن و تقویت -4 روشهای بازسازی شناختی شامل روش عقلانی - عاطفی الیس و تکنیک اصلاح برداشت -5 استراتژیهای انتقال پاسخ شامل تکالیف خانگی و آموزش مهارتهای درک اجتماعی. بررسی و تحلیل داده ها مشخص ساخت که میزان ابراز وجود گروه تجربی و گروه کنترل تفاوت معناداری در سطح 0/01 با هم دارند. در بعد اضطراب و نگرانی گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری به صورت کاهش اضطراب و نگرانی نشان داد و در بعد احتمال پاسخ گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار به صورت افزایش احتمال پاسخ داشت . پاسخ هدایت پوست آزمودنیهای گروه تجربی در طی درمان بطور معناداری در سطح 0/01 کاهش یافت . در حالیکه پاسخ مذکور در گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد. این پاسخها که به عنوان یک متغیر فیزیولوژیکی مورد سنجش قرار گرفته بودند دلالت بر آن دارند که اضطراب آزمودنیهای گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشته است . همچنین بررسی یافته های اضافی مشخص کرد که نگرش و برداشت آزمودنیهای گروه تجربی دربارهء رفتارهای خود تغییر معناداری در طول درمان داشته است .
حمیدرضا رمضانی محمدتقی آساد
به منظور ارزیابی بهبود ژنتیکی توده های بومی و ارقام جو خارجی معرفی شده درایران10 رقم جو شش ردیفه که طی سالهای 1377 -1335 بیشترین سطح زیر کشت را داشته اند، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سه منطقه باجگاه، کوشکک(استان فارس) و بیرجند(استان خراسان) در سال زراعی 1381-1380 بکار برده شد.عملکرد بیولوژیک ، عملکرد دانه، شاخص برداشت، ،تعداد سنبله در مترمربع ، تعداد دانه در سنبله ، وزن هزار دانه، میزان خوابیدگی، تعداد روزهای تا گلدهی ، تعداد روزهای تا رسیدگی فیزیولوژیک اندازه گیری شد.نتایج آزمایش نشان داد که ارتفاع ساقه اصلی با سال معرفی ارقام همبستگی منفی داشت و میزان خوابیدگی در ارقام جدید کاهش داشت.عملکرد دانه تا سال 1347 افزایش، سپس تا سال 1358 کاهش و بعد از آن نیز روند افزایشی داشت.