نام پژوهشگر: محمدحسن امیرتیموری
نوشین زرنگار محمدحسن امیرتیموری
در پی تغییر و تحولات متعدد در روانشناسی ، واژه هوش از یک مفهوم تک بعدی ( بینه،1905 ) به چند بعدی ( گاردنر، 1983 ) و سپس به یک مفهوم هیجانی ( سالوی و مایر،1990) تبدیل گردیده است. همانطورکه افراد در زمینه هوش دارای تفاوت هستند مطالعات انجام شده در زمینه روانشناسی شناخت نشان داده است که افراد دارای تفاوتهای فردی مهمی در زمینه مسائل شناختی هستند که در حل مشکلات و تصمیم گیری به آنها اتکا می کنند. از سوی دیگر، در دهه های اخیر رویکردهای سنتی یادگیری با ظهور تکنولوژیهای جدید نظر چند رسانه ها ، فرارسانه ها و ارتباطات از راه دور دستخوش تغییرات اساسی شده است و فناوری اطلاعات حوزه یادگیری و آموزش را تحت تأثیر قرارداده و موجب شده است که محیطهای آموزشی بسوی مجازی شدن سوق پیدا کنند . در پی رویکردهای جدید در زمینه هوش و آموزش پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی رابطه هوش هیجانی و سبکهای یادگیری (مستقل از زمینه و متکی به زمینه) و موفقیت تحصیلی دانشجویان آموزش الکترونیکی بپردازد. بدین منظور از 81 دانشجو خواسته شد به آزمون 18 سوالی هوش هیجانی و آزمون گروهی اشکال نهفته پاسخ دهند. سپس به بررسی رابطه هریک از این متغیرها با موفقیت تحصیلی دانشجویان پرداخته شد. همچنین همبستگی متغیرهای فوق مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، از روشهای آمار توصیفی از جمله میانگین، انحراف معیار و واریانس استفاده شد. همچنین از آمار استنباطی جهت تعبیر و تفسیر داده ها استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش نرم افزار spss مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد موفقیت تحصیلی فراگیران مقطع کارشناسی دوره های آموزش مجازی دارای هوش هیجانی بالا بیشتر از فراگیران دوره مذکور دارای هوش هیجانی پایین است. همچنین موفقیت تحصیلی فراگیران مقطع کارشناسی دوره های آموزش مجازی دارای سبک یادگیری مستقل از زمینه بیشتر از فراگیران متکی به زمینه دوره های مذکور است و هوش هیجانی فراگیران مقطع کارشناسی دوره های آموزش مجازی دارای سبک یادگیری مستقل از زمینه بیشتر از فراگیران متکی به زمینه است. همچنین بین هوش هیجانی و سبک یادگیری در سطح ثابت معدل، همبستگی وجود دارد و این همبستگی معنی دار است.
مریم نادری داریوش نوروزی
سبکهای یادگیری، روشهایی هستند که فرد با استفاده از آنها به تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن خویش می پردازد. در حقیقت سبکهای یادگیری را می توان به عنوان یکی از ویژگی ها و رفتارهای ورودی دانش آموزان و دانشجویان به حساب آورد.از سوی دیگر مسئله تعلیم و تربیت همواره نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ایفا کرده و همراه با تغییر زندگی انسان و توسعه تکنولوژی، دچار تغییر و دگرگونی گردیده است. بدین ترتیب می توان ادعا کرد که توسعه نظام آموزشی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکی از چالشهای اصلی سیاستگذاران آموزشی است.این پژوهش به منظور بررسی این موضوع که چگونه سبک یادگیری افراد با شکل خاصی از آموزش، یعنی آموزشهای آنلاین و نتایج آن ارتباط پیدا می کند انجام می شود و از نتایج این پژوهش می توان در جهت تنظیم و تطبیق هر چه بیشتر چارچوب یادگیری فراگیران با اشکال جدید آموزش استفاده کرد.هدف از این پژوهش بررسی "رابطه میان سبکهای یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده با موفقیت تحصیلی فراگیران مقطع کارشناسی ارشد دوره های آموزش مجازی دانشگاه تهران" است.نمونه آماری شامل 148 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در سال تحصیلی 87-86، در 4 رشته تحصیلی می باشد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبکهای یادگیری (lsi) کلب(1985) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش، از ضریب توافقی دو طرفه و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج بدست آمده به قرار زیر است: • یعنی بین سبک یادگیری همگرا و موفقیت تحصیلی، به طور کلی رابطه ای وجود ندارد. • بین سبک یادگیری واگرا و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه ای وجود ندارد. • بین سبک یادگیری جذب کننده و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه معنی داری دیده شد. • بین سبک یادگیری انطباق یابنده و موفقیت تحصیلی به طور کلی، رابطه معنی داری وجود ندارد.
مرجان کثیری محمدحسن امیرتیموری
در جامعه نیاز به فراگیری نرم افزارهای رایانه ای محسوس است. از یک طرف مدرسان برنامه های نرم افزاری مشغول به آموزشند درحالیکه بی خبر از صاحبنظران روشهای تکنولوژی آموزشی که در دانشگاه ها هستند و به فنون علوم تربیتی واقف اند به کار خود می پردازند. پژوهش حاضر به مقایسه تاثیر روش پیشنهادیِ آموزش نرم افزارِ کاربردی (مبتنی بر ساختن گرایی) با آموزش متداول آن در میزان یادگیری می پردازد. روش آموزش پیشنهادی از تئوریهای صاحبنظران و نظریه های یادگیری از جمله تئوری سه مرحله ای یادگیری جاناسن (یادگیری مقدماتی، یادگیری دانش پیشرفته ، مرحله تخصصی ) استفاده کرده و شیوه آموزش نرم افزاری که منطبق با ویژگی های یادگیری سطح بالا و بازار کار باشد را ارائه می دهد. طرح کلی روش آموزشی پیشنهادی نرم افزار عبارت است از سه مرحله شامل مرحله1) رفرنسی مرحله2) توتوریال و مرحله3) کارورزی در این پژوهش 60 کارآموز در دو گروه 30 نفره با استفاده از دو روش آموزش نرم افزار (روش متداول و روش پیشنهادی) آموزش دیدند و تفاوت این دو روش بررسی شد. بطور کلی نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد کارآموزانی که با روش پیشنهادی آموزش دیده بودند در برابر سوالات یادگیری سطح بالا نمرات بیشتری بدست آوردند و در برابر سوالات یادگیری سطح پایین نمرات قابل قبولی کسب کردند در حالیکه کارآموزانی که با روش متداول آموزش دیده بودند در برابر سوالات یادگیری سطح پایین نمرات خوبی داشتند ولی در برابر سوالات یادگیری سطح بالا (حتی در سطح کاربرد) بسیار ناتوان بودند.
علیرضا مطلبی نژاد اسماعیل زارعی زوارکی
این پژوهش با هدف ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزشی کاربری کامپیوتر کارکنان شرکت ملی نفت تهران بر مبنای مدل کرک پاتریک، در سال 1389 انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شرکت ملی نفت تهران (1800) نفر می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از کارکنان که در طول سه ماه موفق به گذرانیدن دوره آموزشی شده بودند و 15 سرپرست و 7 مدیر از واحدهایی که کارکنان آنها آموزش دیده بودند انتخاب شدند.این تحقیق از نوع توصیفی مبتنی بر ارزشیابی است و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در سطح 1 (واکنش)، سطح 3(تغییر رفتار) وسطح چهارم(نتایج) ، پرسشنامه محقق ساخته بود و در سطح دوم(یادگیری) از نمرات پیش آزمون و پس آزمونی که توسط نرم افزار «دانش پارسیان» از کارکنان گرفته می شد ، استفاده شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در سطح یک، دو و چهار از روش آماری t تک نمونه ای وخی دو استفاده شده است ودر سطح سطح سوم از روش t اختلافی و نمرات پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان در دوره استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل هر 4 سطح از نرم افزار spss استفاده گردیده است.یافته های تحقیق حاکی از این بود که در سطح اول، کارکنان واکنش مطلوبی نسبت به دوره نشان داده اند. در سطح دوم یافته های بدست آمده حاکی از یادگیری قابل قبول کارکنان بود. در سطح سوم یافته های بدست آمده بیانگر تغییرات مثبت در رفتار کارکنان شرکت کننده بود و در سطح چهارم نیز نتایج حاکی از نتایج مثبت دوره برای سازمان می باشد. در کل دوره دارای اثربخشی مطلوبی بوده است.
مهدی زمانی داریوش نوروزی
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین هوش های چندگانه گاردنر با مهارت های زندگی می باشد. جامعه این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بودند. نمونه این پژوهش 205 نفر بودند. از میان این نمونه 145 نفر دختر و 60 نفر پسر انتخاب شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که هوش چندگانه با مهارت های زندگی در سطح01/0 رابطه معنادار62/0 وجود دارد. همچنین میان انواع هوش های چندگانه گاردنر با مهارت های زندگی رابطه معناداری وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که در بین میانگین های هوش چندگانه و همچنین مهارت های زندگی در جنس مذکر و مونث تفاوت معناداری وجود ندارد. آزمون آنوا برای تفاوت میانگین دانشجویان رشته های مختلف برای مهارت های زندگی و نیز هوش های چندگانه گرفته شد. نتایج این آزمون نشان داد که در بین دانشجویان رشته های مختلف از لحاظ مهارت های زندگی وهمچنین هوش های چندگانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
کبری حسین پور محمدرضا نیلی احمدآبادی
چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت بکارگیری آموزش الکترونیکی در دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان سازمان جهادکشاورزی استان خوزستان، می باشد. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی استفاده شده است.ابزارسنجش عبارت بود ازپرسشنامه محقق ساخته ای در مورد آموزش الکترونیکی ، (شامل 33 سوال برای کارکنان ) که با ضریب آلفای کرونباخ 9/91? ، پایایی آن تأیید گردید. روش نمونه گیری دراین پژوهش، نمونه گیری تصادفی بود که درنهایت ازجامعه 200نفری کارکنان، 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. با توجه به نوع وماهیت پژوهش حاضر، جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازروش های آمارتوصیفی شامل(میانگین وزنی، واریانس، انحراف معیار)،استفاده شده است. همچنین از اطلاعات عمومی پرسشنامه جهت اعتباربخشیدن به یافته های پژوهش استفاده شده است.نتایج تجزیه و تحلیل انجام شده حاکی ازآن است که بطورکلی وضعیت بکارگیری آموزش الکترونیکی در دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان سازمان جهادکشاورزی استان خوزستان در حد متوسط می باشد.
علی حسن مرادی محمدحسن امیرتیموری
دانش اقسام گوناگون دارد و راه های تفکر در مورد اقسام دانش نیز متفاوت است، پس بنابراین نه یک راه ثابت برای یادگیری امور مختلف وجود دارد و نه نتیجه آموزش برای هر یک از یادگیرندگان یکسان می باشد. برای آموزش موثر و مفید بایستی طراحی کرد و به آموزش به صورت سیستماتیک برخورد نمود. لذا شیوه های طراحی موقعیت های یاددهی _ یادگیری متفاوت در موضوعات گوناگون می تواند پاسخگوی پرورش تفکر در زمینه های گوناگون باشد. از این رو بهره گیری از رویکردهای مختلف طراحی آموزشی از جمله راه کارهایی است که می تواند هدف نهایی آموزش که همان یادگیری است را تحقق بخشد. با توجه به ضرورت امر طراحی در فرایند تدریس و یادگیری، پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوهای طراحی آموزشی گانیه و بای بی بر یادگیری و یادداری مفاهیم و اصول در درس علوم تجربی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر سال سوم راهنمایی ناحیه 1شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 91-90 به شمار می رود. در این تحقیق نمونه اصلی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده، و از روش شبه آزمایشی از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروهای آزمایشی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این صورت می باشد: 1. یادگیری اصول در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 2. یادگیری مفاهیم در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 3. یادداری اصول در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی بهتر از الگوی طراحی آموزشی گانیه بوده است. 4. بین یادداری مفاهیم در الگوی طراحی آموزشی پنج مرحله ای بای بی و الگوی طراحی آموزشی گانیه تفاوت معناداری وجود ندارد.
فرزانه خیرآبادی محمدحسن امیرتیموری
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر محتوای الکترونیکی درس مبانی عناصر بصری بر میزان یادگیری و یادداری فراگیران رشته طراحی لباس است. سی نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. در این پژوهش از دو گروه کنترل و آزمایش(هرکدام 15 نفر) استفاده شد که برای گروه کنترل از روش سنتی و برای گروه آزمایش ازمحتوای الکترونیکی استفاده شد. آنها طی جلسات معین به مطالعه محتوای مورد نظر مربوط به گروه خودشان پرداختند و سپس از آنها آزمون های یادگیری بعمل آمد و سه هفته بعد آزمون یادداری بعمل آمد. پس از اینکه داده ها جمع آوری شد از آمار توصیفی( جداول توزیع فراوانی درصدی، میانگین، انحراف معیار، نمودار) و آمار استنباطی( تحلیل کوواریانس) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه محتوای الکترونیکی نسبت به روش سنتی تأثیر بیشتری بر میزان یادگیری دانشجویان دارد اما در زمینه ی یادداری، این تأثیر به چشم نمی خورد. کلیدواژه ها: روش آموزش سخنرانی ، روش آموزش الکترونیکی ، طراحی آموزشی ، یادگیری ، یادداری
مجید بهرامی داریوش نوروزی
به منظور شناخت و بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر بازخورد تصویری بر رعایت انضباط دانش آموزان مقطع متوسطه استان قم در سال تحصیلی91 - 1390، و همچنین تأثیر بازخورد تصویری بر سه سوال پژوهشی مورد مطالعه،آیا بازخورد ویدئویی بر مسولیت پذیری تأثیر دارد؟آیا بازخورد ویدئویی بر رعایت حُسن ادب و رفتار تأثیر دارد؟ و آیا بازخورد ویدئویی بررعایت آیین نام? انضباطی تأثیر دارد؟ یکی از دبیرستانهای پسرانه قم که مجهّز به دوربین مداربسته بود را انتخاب کرده و تعداد ده نفر از دانش آموزان این مرکز آموزشی به عنوان نمون? تحقیق با روش تصادفی ساده انتخاب گردید. ابتدا با یک فهرست وارسی محقق ساخته به بررسی رفتار انضباطی آنان پرداخته و از طریق دوربین ها رفتار آنان را مورد مشاهده قرار دادیم، سپس با اجرای یک فیلم محقق ساخته بر اساس رفتار انضباطی دانش آموزان وآیین نامه انضباطی وزارت آموزش وپرورش، مجدد پس از گذشت یک هفته از اجرای فیلم آموزشی، با استفاده از فهرست وارسی و دوربین مداربسته رفتار آنان مورد کنترل و مشاهده قرار گرفت، پس از جمع آوری داده ها و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از برنامه spss و روش آماری توصیفی به شکل نمودار، مقایس? آنها با یکدیگر، نتیجه نشان داد، استفاده از بازخورد ویدئویی در افزایش مسولیت پذیری، حُسن ادب و رفتار و رعایت آیین نام? انضباطی دانش آموزان موثر است.
مهدی بدلی اسماعیل زارعی
چکیده پژوهش پژوهش حاضر به بررسی تاثیر اصول اولیه ی آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری مفاهیم درس زیست شناسی پایه اول دبیرستان پرداخته است. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پایه اول دبیرستان مدارس دولتی پسرانه شهرستان تبریز در سال تحصیلی 92-91 بودند. از این جامعه، با روش نمونه گیری در دسترس، دو کلاس بعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور سنجش آزمودنیها، دو آزمون پیشرفت تحصیلی بکار گرفته شد که برای سنجش روایی آنها از نظرات اساتید، کارشناسان ذیربط و جدول دو بعدی هدف – محتوا استفاده شده است و پایایی ابزارهای اندازه گیری با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 82/0 و 84/0 حاصل گردید. روش اجرای تحقیق بدین ترتیب بود که گروه آزمایش، فصل 5 کتاب زیست شناسی پایه اول دبیرستان را به روش طرح درس مبتنی بر نظریه اصول اولیه ی آموزش مریل آموزش دیدند و گروه کنترل همان فصل را به روش آموزش متداول و سنتی دریافت نمودند. در پایان با انجام پس آزمون ها و تحلیل کواریانس داده های حاصل، مشخص گردید که بین میزان یادگیری گروه آزمایش و کنترل در درس علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری بهتری برخوردار می باشد و هم چنین نتایج نشان داد که دانش آموزان گروه آزمایش در پس آزمون یادداری نیز نسبت به گروه کنترل بهتر عمل نموده است. واژگان کلیدی
ملیحه حاجی پروانه محمدحسن امیرتیموری
این تحقیق با هدف کلی طراحی و تولید محتوای الکترونیکی درس آمار و احتمالات دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی بر اساس الگوی طراحی آموزشی مریل و تعیین میزان اثربخشی آن انجام گرفت . فرضیه تحقیق عبارت بود از : طراحی ، تولید و اجرای درس آمار و احتمالات بر اساس الگوی طراحی آموزشی مریل سبب یادگیری دانشجویان می شود . این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع ، اهداف و فرضیه ی آن و به دلیل استفاده از نتایج آن در زمینه ی آموزش و یادگیری از نوع کاربردی است و در زمره ی طرح های شبه آزمایشی به شمار می رود . در این پژوهش جامعه ی آماری تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که در نیمسال تحصیلی اول سال 91-1390 در درس های الکترونیکی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی ثبت نام کردند . نمونه ی مورد استفاده ، نمونه ی در دسترس و تمامی دانشجویانی بودند که در درس الکترونیکی آمار و احتمالات ثبت نام کرده بودند . ابزار این تحقیق آزمون یادگیری درس بود . در مجموع از سوالات پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است . روش اجرای پژوهش به این صورت بوده است که ابتدا طبق نظر متخصص موضوعی محتوا انتخاب شد و بعد با استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل به طراحی محتوا پرداخته شد . پس از طراحی محتوای درس بر اساس الگوی مریل ، کار تولید الکترونیکی آن صورت گرفت و نهایتاً در مورد گروه آزمایش به اجرا درآمد . در پایان نمرات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج به دست آمده نشان داد که : متغیر مستقل ( درس طراحی شده بر اساس الگوی مریل ) تاثیر معناداری بر متغیر وابسته (یادگیری) داشته است و در نتیجه روش آموزش بر اساس الگوی مریل باعث یادگیری بیشترشده است .
علی دانامزرعه محمدرضا نیلی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر بکارگیری کارپوشه الکترونیکی بر راهبردهای یادگیری خود تنظیمی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد، جامعه آماری پژوهش حاضر راکلیه دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی که در نیمسال دوم 92-91 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دادند، نمونه پژوهش هم شامل دو کلاس از مقطع کارشناسی ارشد بود که به صورت در دسترس انتخاب گردیدند.تعداد دانشجویان هر کلاس 18 نفر ،وکل تعداد نمونه 36 نفر می شدندکه به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.در ابتدای ترم از هردو گروه در شرایطی یکسان پیش آزمونی بعمل آمد و سپس گروه آزمایش به مدت یک ترم در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و در نهایت در پایان ترم جهت بررسی تغییرات حاصله پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید.برای تحلیل داده های بدست آمده از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید.یافته ها نشان داد که راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است.بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که کارپوشه الکترونیکی یکی از ابزارهای یاددهی،یادگیری و سنجش می باشد که در آن یادگیرندگان به فعالیت بیشتر ترغیب شده و در نهایت به موفقیتهای بیشتری در یادگیری و مهارتهای مربوط به آن نائل می شوند.
غلامحسین رحیمی دوست داریوش نوروزی
حل مشکلات پیچیده امروزی مستلزم افرادی با مهارت های حل مشکل پیشرفته است. یکی از هدف های اصلی رویکرد سازنده گرایی به آموزش آماده سازی افراد برای حل چنین مشکلاتی است. الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل از جمله الگوهای طراحی آموزشی سازنده گراست که هم از بلوغ نسبتاً بیشتری نسبت به دیگر الگوهای طراحی آموزش سازنده گرا برخوردار است و هم برای تلفیق در فنآوری های جدید قابلیت مطلوبی دارد. یکی از مهمترین مولفه های الگوی طراحی محیط های یادگیری حل مشکل تکیه گاه سازی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ابعاد تکیه گاه سازی آموزشی و تدوین الگوی مطلوب برای محیط یادگیری سازنده گرای مشکل گشایی مبتنی بر کامپیوتر بود. روش تحقیق مورد استفاده روش آمیخته و شامل تحلیل محتوای کیفی و پیمایش بود. روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده روش قیاسی بود بدین صورت که بر اساس مبانی نظری و مطالعات پژوهشی تعاریفی برای مفاهیم تعیین شد و بر اساس این تعاریف مصادیقی در یافته های پژوهشی جستجو گردید. ابزار تحقیق پیمایش یک پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن به تأیید 5 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای تعیین پایایی، پرسشنامه دو مرتبه و با فاصله زمانی یک هفته برای 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی ارسال شد و همبستگی پاسخ هایی آنها تحلیل شد. ضریب همبستگی بدست آمده (499/0) در سطح 05/0 معنادار بود. روش نمونه گیری تحلیل محتوای قیاسی روش انتخاب هدفمند بود. همچنین روش نمونه گیری تحقیق پیمایش، تصادفی ساده بود. یافته های تحقیق نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس مهارت های فراشناختی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی فراشناختی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی فراشناختی نیز برای پشتیبانی از مهارت های فراشناخت یادگیرنده تعیین شدند. همچنین یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح انگیزش پیشرفت تحصیلی یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی انگیزشی است و در ادامه نیز راهبردهای تکیه گاه سازی انگیزشی برای پشتیبانی از انگیزش یادگیرنده تعیین شدند. همین طور یافته ها نشان داد که تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس دانش پیشین یادگیرنده مستلزم استفاده از تکیه گاه سازی شناختی است و در ادامه راهبردهای تکیه گاه سازی شناختی مشخص شدند. همچنین راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب بر اساس سطح عملکرد انتقال یادگیری و محیط های یادگیری حل مشکل ساختارمند و بدون ساختار شناسایی شدند. بدین ترتیب چهارچوب تکیه گاه سازی آموزشی شناسایی و الگوی تکیه گاه سازی آموزشی مطلوب تدوین شد. در نهایت الگوی پیشنهادی از نظر 20 متخصص حوزه تکنولوژی آموزشی اعتباربخشی شد.
دانیال رضایی اسماعیل زارعی زوارکی
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت به کارگیری آموزش الکترونیکی در دوره های آموزش ضمن خدمت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران می باشد. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی استفاده شده است.ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه ی محقق ساخته ای در مورد آموزش الکترونیکی (شامل 33 سوال برای کارکنان) و بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 91/9/.،پایایی آن تأیید گردید. روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری در دسترس بود که در نهایت از جامعه 200 نفری کارکنان، 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. با توجه به نوع و ماهیت پژوهش حاضر، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل (واریانس، انحراف معیار و میانگین وزنی) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای)، همچنین از اطلاعات عمومی پرسشنامه جهت اعتبار بخشیدن به یافته های پژوهش استفاده شده است. طبق بررسی های انجام شده، آموزش های الکترونیکی موجود در دوره های آموزش ضمن خدمت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به صورت غیربرخط برگزار می شود و در وضعیت متوسطی قرار دارد. همچنین وضعیت بکارگیری آموزش الکترونیکی در دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی (با میانگین کل 2/89) در وضعیت متوسط؛ از دیدگاه کارکنان میزان آشنایی علمی و عملی اساتید نسبت به آموزش الکترونیکی موجود در آموزش ضمن خدمت کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (با میانگین کل 2/73) در وضعیت متوسط؛ میزان استفاده از وسایل و رسانه های آموزش الکترونیکی در بین کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (با میانگین کل 3/18) در وضعیت متوسطی؛ میزان دسترسی به سخت افزارها و نرم افزارها در برنامه آموزش الکترونیکی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (با میانگین کل 3/53) در وضعیت متوسط؛ زیرساخت شبکه در برنامه آموزش الکترونیکی موجود در آموزش ضمن خدمت کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در (با میانگین کل 2/5) وضعیت کم؛ و سازماندهی امور اداری-تحصیلی و خدمات در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (با میانگین کل 2/53) در وضعیت کم قرار دارد.
سمیه صفایی محمدرضا نیلی
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای چندرسانه ای های آموزشی درس علوم پایه ی پنجم ابتدائی براساس معیارهای طراحی پیام آموزشی انجام شد. سوال اصلی این پژوهش عبارت بود از: آیا محتوای چندرسانه ای های آموزشی درس علوم پایه پنجم ابتدائی براساس معیارهای طراحی پیام های آموزشی تهیه و تولید می شوند؟ جامعه آماری این پژوهش را چندرسانه ای های آموزشی درس علوم پایه پنجم ابتدائی موجود در بازار شامل شرکت های لوح دانش، لوح سما، کوشا و میشا و مداد تشکیل دادند که به دلیل محدود بودن جامعه تمام جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. در این پژوهش با توجه به سوال ها و اهداف پژوهش یک چک لیست شامل 74 سوال به عنوان ابزار اندازه گیری توسط محقق ساخته شد برای کمی سازی داده ها از مقیاس فاصله ای 5 درجه ای لیکرت استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است واحد تحلیل در این تحقیق متن، تصویر، صدا می باشدکه برای هر نرم افزار به صورت درس به درس بررسی شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و پارامترهایی مانند: فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، واریانس، رسم جدول و نمودارهای آماری استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نتایج به دست آمده نشان داد که چندرسانه ای آموزشی کوشا و میشا و لوح سما در سطح نسبتا مطلوب و چندرسانه ای های آموزشی لوح دانش و مداد در سطح نامطلوب قرار دارند.
فاطمه رنجبرگل خدیجه علی آبادی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر چندرسانه ای مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی گانیه بر یادگیری و یادداری درس علوم ششم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 93-1392 صورت گرفته است. روش پژوهش، شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر همدان بود،در این پژوهش منطقه 2 آموزش و پرورش و مدرسه دخترانه ابتدایی شهید اشتاد(تربیت)به صورت نمونه تصادفیخوشه ای انتخاب و اجرا گردید. در روش اجرای پژوهش،پس از طراحی و تولید چندرسانه ای مبتنی بر الگوی گانیه از سوی پژوهشگر، از کلیه آزمودنی ها پیش آزمون به عمل آمد و سپس نمونه به دو گروه 15 نفره مستقل به صورت تصادفی تقسیم شد. گروه آزمایش با چندرسانه ای محقق ساخته و گروه کنترل با چندرسانه ای تایید شده آموزش و پرورش آموزش دیدند و پس از آموزش از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و یک ماه بعد، آزمون یادداری به روی هر دو گروه اجرا شد. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته بود که پایایی آن با استفاده از کودرریچاردسون 72/. به دست آمد و روایی آن با کمک دو معلم درس علوم و استاد راهنما تایید شد. داده ها پس از جمع آوری با روش آمار توصیفی و استنباطی( تحلیل کوواریانس و t همبسته) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که به کارگیری الگوی گانیه در طراحی چندرسانه ای درس علوم ششم ابتدایی باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود.هد
خدیجه نورانی محمدحسن امیرتیموری
چکیده ندارد.
علی اصغر طلایی مشعوف محمدحسن امیرتیموری
چکیده ندارد.
علیرضا افتخاری داریوش نوروزی
چکیده ندارد.
اسماعیل عبدالهی داریوش نوروزی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه اثربخشی دو روش تدریس(سخنرانی و ایفای نقش) و سبک شناختی(متکی به زمینه و مستقل از زمینه) بر کفایت اجتماعی دانش آموزان سال دوم راهنمایی شهرستان خمین در سال تحصیلی 88_1387 بود. جامعه این تحقیق دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهرستان خمین بودند. این پژوهش در درس علوم اجتماعی انجام شد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد های نمونه گیری استفاده شد. بعد از مشخص شدن مدرسه از دو کلاس دوم که مجموعاً 75 نفر دانش آموز داشت چهار گروه 15 نفری با سبک ها و روش های گوناگون انتخاب شدند. جای دهی افراد در کلاس های با روش تدریس مختلف، به صورت از قبل شکل گرفته و طبیعی صورت گرفت. محقق توانست کاربندی فعال خود را به صورت تصادفی برای دو کلاس انتخاب کند. در این پژوهش که از جنس پژوهش های کاربردی است، ما روش تحقیق پیش آزمایشی از نوع مقایسه گروه های ایستا به همراه پیش آزمون را برگزیدیم. طرح این پژوهش به صورت طرح عاملی 2*2 بود. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از دو آزمون گروهی اشکال نهفته برای تعیین سبک شناختی و آزمون کفایت اجتماعی برای تعیین میزان کفایت اجتماعی دانش آموزان استفاده شد. هر دو آزمون دارای پایایی و روایی مناسبی بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی مثل میانگین، انحراف معیار و نمودار و همچنین از روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس عاملی استفاده شد. در این پژوهش 6 فرضیه(اصلی و تعاملی) ارائه شده بود. تحلیل داده ها دو فرضیه اصلی پژوهش را که حاکی از برتری روش تدریس ایفای نقش نسبت به روش تدریس سخنرانی در میزان کفایت اجتماعی و برتری سبک شناختی متکی به زمینه نسبت به سبک شناختی مستقل از زمینه در میزان کفایت اجتماعی با اطمینان 99% را مورد تأیید قرار داد. تحلیل داده ها همچنین نشان داد که با اطمینان 95% هیچ رابطه تعاملی بین روش تدریس و سبک شناختی وجود ندارد.
زهرا زراعت محمدرضا نیلی
پژوهش حاضر تحت عنوان" مقایسه تحلیل محتوای برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در دروس حرفه وفن و زبان انگلیسی پایه دوم راهنمایی بر اساس معیارهای فیلم آموزشی مطلوب و مهارتهای تفکر انتقادی."می باشد. مساله اصلی پژوهش حاضر این است که: برنامه های تلویزیونی شبکه آموزش در دورس حرفه وفن و زبان انگلیسی تا چه میزان بر اساس معیارهای فیلم آموزشی مطلوب ساخته شده اند و تا چه میزان مهارتهای تفکر انتقادی را در فراگیران پرورش می دهند و همچنین میزان رعایت این دو مقوله در فیلم های آموزشی دو درس مذکور تا چه میزان متفاوت است؟ برای پاسخ به این سوالات از روش توصیفی،تحلیل محتوای مقوله ای استفاده شده و 8 قسمت از فیلم های آموزشی دروس حرفه وفن وزبان انگلیسی که در زمان پژوهش از شبکه آموزش(7) در حال پخش بوده به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته است. "قسمت" های برنامه(با میانگین زمانی 15دقیقه) به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش دو چک لیست پژوهشگر ساخته است شامل؛ چک لیست معیارهای فیلم آموزشی مطلوب با 7 مقوله و چک لیست مهارتهای تفکر انتقادی با 8 مقوله .در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین وزنی ) استفاده شده است. در کل نتیجه پژوهش نشان میدهد که ؛ فیلم های آموزشی دورس حرفه وفن به میزان 3/4 (در حد متوسط، رو به کم) و زبان انگلیسی پایه دوم راهنمایی به میزان 3/7 (در حد متوسط، رو به زیاد) بر اساس معیار های فیلم آموزشی مطلوب ساخته شده اند،. همچنین بیانگر این مطلب نیز است که؛ فیلم های آموزشی درس حرفه و فن به میزان 6/2 (در حدکم، رو به متوسط) ودرس زبان انگلیسی پایه دوم راهنمایی به میزان 3/2 (در حد کمی بیش از متوسط) بر اساس مهارتهای تفکر انتقادی تهیه شده اند
حسن قراباغی محمدحسن امیرتیموری
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت خلاقیت و تاثیر زیاد خود کارآمدی در موفقیت افراد و فراگیر شدن استفاده از رایانه ها و با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای در بین دانشجویان کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) شکل گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان روزانه و شبانه کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود.نمونه آماری پژوهش تعداد 159 نفر از جامعه ذکر شده بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای در دسترس انتخاب شدند. این پژوهش با استفاده ازآزمون خلاقیت عابدی پرسشنامه مقیاس خودکارآ مدی رایانه ای مورفی ، کوور و اوون و به شیوه همبستگی اجرا شد. به منظور بررسی رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی آزمون خلاقیت و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه ای به طور همزمان بین دانشجویان توزیع شد و نتایج زیر به دست آمد: 1.بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد . 2.بین سیالی و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد. 3.بین ابتکار و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد. 4.بین انعطاف پذیری و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد 5.بین بسط و خودکارآمدی رایانه ای رابطه معنی داری وجود دارد 6.بین دختران و پسران در مورد میزان رابطه بین خلاقیت و خودکارآمدی رایانه ای تفاوت معنی داری وجود ندارد 7.میزان این رابطه در دانشجویان ترم های بالاتر تحصیلی بیشتر از دانشجویان ترم های پایین تر است
هانیه مانده گاریان محمدرضا نیلی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل پایان نامه های کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی بر اساس میزان انطباق با حیطه های تکنولوژی آموزشی و اصول نگارش علمی صورت گرفت. در این پژوهش که از نوع توصیفی بود کلیه پایان نامه های رشته تکنولوژی آموزشی که شامل 73 پایان نامه بود بررسی شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات محتوای هر پایان نامه بصورت کامل مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مورد نیاز از متن پایان نامه ها استخراج شد. ابزار مورد استفاده دو پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های پژوهش نشان داد: 1- 94/47 درصد از پایان نامه ها با بیشتر از یک حیطه انطباق دارند. 70/13 درصد از پایان نامه های این رشته فقط با حیطه طراحی و کاربرد انطباق دارند. 37/1درصد پایان نامه ها فقط با حیطه مدیریت منطبق می باشد. و هیچ پایان نامه ای فقط با حیطه تولید انطباق ندارد. 2- میزان انطباق پایان نامه ها با اهداف دروس روانشناسی تربیتی، مبانی نظری تکنولوژی آموزشی، طراحی آموزشی، برنامه های کامپیوتری آموزشی در حد متوسط و با اهدف دروس تهیه برنامه های آموزشی و طراحی مراکز یادگیری و سمینار آموزشی در حد کم می باشد. بطورکلی پایان نامه های مورد بررسی با اهداف سر فصل دروس تخصصی کارشناسی ارشد انطباقی در حد متوسط دارند. 3- میزان انطباق عنوان، طرح تحقیق، روش پژوهش، تجزیه و تحلیل، بحث و نتیجه گیری، منابع و پیوست پایان نامه ها بااصول نگارش علمی در حد بالا می باشد . میزان انطباق چکیده و ادبیات و پیشینه پژوهش با اصول نگارش در حد متوسط می باشد. بطورکلی پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی انطباق بالایی با اصول نگارش علمی دارند و مطلوب می باشند.