نام پژوهشگر: عبدالصمد کرامت
سعید مهدوی عباس حسینی
پرورش فیل ماهی در سواحل جنوبی دریای خزر به دلیل کاهش شدید جمعیت طبیعی و ارزش بالای گوشت و خاویار در حال افزایش می باشد. بنابراین طراحی یک مدل تغذیه ای که نیازمندیهای تغذیه ای و رفتار غذایی فیل ماهی را دربر گیرد، ضروری می باشد. این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سطح بالای چربی بر رشد و میزان مصرف غذا و ترکیب کبد و امعا و احشا می باشد. این آزمایش به مدت سه ماه با فیل ماهیان به وزن 61/3 گرم انجام شد. ماهیان در 16 تانک فایبرگلاس (2×2×0/4متر) با حجم آبی 400 لیتر پرورش یافتند. در مجموع چهار تیمار:دو جیره آزمایشی ( پرچرب و کم چرب ) و دو سطح غذادهی ( اشباع و 60% اشباع ) در قالب طرح فاکتوریل 2×2 ترتیب داده شدند. تیمارها بین 16 تانک و هر تانک شامل 15 ماهی، با چهار تکرار برای هرتیمار توزیع شدند. در مورد پارامترهای رشد، اثر متقابل بین سطح چربی و سطح غذادهی مشاهده نشد. افزایش سطح چربی سبب بهبود پارامترهای رشد ( 0/05>p) به جز fcrگردید. با کمال تعجب، مصرف غذا با استفاده از جیره های با چربی بالاتر، افزایش یافت. ماهیچه و کبد فیل ماهیان تغذیه شده با جیره های پرچرب، چربی بالاتری در مقایسه با ماهیان تغذیه شده با جیره های کم چرب داشتند( 0/05>p) اما سطح غذادهی تغییری در میزان پروتئین اندام ها ایجاد نکرد. گلوکز و تری گلیسرید در جیره های پرچرب، مقادیر بالاتری در مقایسه با جیره های کم چرب داشتند( 0/05>p). در کل، فیل ماهیان در اثر تغذیه با جیره های پرچرب، رشد بیشتری داشتند.
جعفر کریم زاده عبدالصمد کرامت
افزایش چربی غذا به منظور رسیدن به حداکثر رشد و تولید کمتر مواد آلاینده می تواند با افزایش میزان اکسیداسیون از کارآیی تولید بکاهد. وجود سلنیوم در غذا به عنوان عنصر کاهنده اکسیداسیون می تواند باعث بهبود عملکرد طبیعی ماهی شود. از این رو هدف اصلی این آزمایش تعیین نیاز سلنیوم ماهی قزل آلای رنگین کمان در غذای حاوی سطوح بالای چربی می باشد. در این تحقیق شش غذای آزمایشی با استفاده از دو سطح چربی (15% و 30%) و سه سطح سلنیوم (0.1، 0.15 و mg kg-10.2) در چهار چوب طرح آنالیز واریانس دو طرفه در قالب فاکتوریل (2×3) ساخته شد. بچه ماهیان قزل آلا با وزن متوسط اولیه 6.99 گرم و به تعداد 25 عدد در 18 تانک 300 لیتری در شش گروه سه تایی برای هفت هفته با جیره های ساخته شده تغذیه شدند. نتایج حاصله نشان داد افزایش چربی از 15 به 30 درصد نتوانست اثری معنی دار بر وزن نهایی و نرخ رشد ویژه بگذارد ولی باعث کاهش معنی دار میزان غذای مصرفی شده است ((p<0.01. افزایش سلنیوم جیره اگرچه بر وزن نهایی اثر نداشته، ولی باعث بهبود سرعت رشد ویژه شده است((p<0.01. معنی دار بودن اثر متقابل بین میزان چربی و سلنیوم جیره نشان دهنده اثرات مثبت سلنیوم بر وزن نهایی، ضریب تبدیل و سرعت رشد ویژه در جیره حاوی 30% چربی می باشد. افزایش سلنیوم افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز را به دنبال داشته است ( (p<0.01 ولی اکسیداسیون با افزایش چربی افزایش و با افزایش سلنیوم کاهش می یابد (.(p<0.01 نتایج همچنین نشان داد که افزایش سلنیوم هنگامی که چربی جیره بالا است سبب افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و کاهش اکسیداسیون بافت می گردد در صورتی که در جیره های با چربی پایین تاثیری در فعالیت آن ها نخواهد گذاشت ((p<0.01. وجود سلنیوم در جیره موجب افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در عضلات ماهی شده که به دنبال آن کاهش اکسیداسیون بافت و نهایتا کاهش استرس ناشی از اکسیداسیون چربی را به دنبال خواهد داشت که به نوبه خود می تواند سبب بهبود فرآیند رشد شود. از این رو با توجه به کار انجام شده mg kg-1 15/0 سلنیوم در سطوح بالای چربی پیشنهاد می شود. کلمات کلیدی: سلنیوم، چربی، اکسیداسیون، قزل آلای رنگین کمان، اسید چرب، رشد
مرتضی درویشی شاهکلایی عبدالصمد کرامت
این تحقیق جهت بررسی اثرات فرآورده های کارخانجات روغن کشی بر پارامتر های رشد و هضم پذیری در ماهی قزل آلا رنگین کمان((oncorhnchus mykiss به مدت 60 روز انجام گرفت.روغن مایع گیاهی به عنوان تیمار شاهد که مقدار آن 19 در صد و روغن های آزمایشی (روغن خام –پودر چربی- اسید چرب) هر کدام در جیره 12 درصد و 7درصد هم در جیره آزمایشی روغن مایع بکار رفته است.در نتایج رشد،جایگزینی روغن های آزمایشی با روغن مایع اثر معنی داری بر پارامتر های رشدنداشت (05/0 p>). اما ماهیان تغذیه شده با غذای حاوی پودر چربی و اسید چرب ضریب تبدیل غذا بالاتر ی را در مقایسه با روغن مایع و خام نشان دادند( 05/0 > p). همچنین میزان غذای مصرفی در ماهیانی که از روغن مایع مصرف نموده اند نسبت به تیمارهای دیگرکمتر بود( 05/0 > p). ماهیان تغذیه شده با غذای حاوی پودر چربی و روغن خام هضم پذیری پروتئین بالاتری رادر مقایسه با ماهیان تغذیه شده با روغن مایع و اسید چرب نشان دادند ( 05/0 > p) .بیشترین میزان هضم چربی مربوط به تیمار شاهد (روغن مایع)بوده و سایر تیمارها میزان پایین تری از هضم پذیری به چربی را نشان دادند. افزودن پودر چربی به غذا باعث کاهش قابل توجه هضم خاکستر غذا در مقایسه با سایر تیمارهای غذایی شد (05/0 p<). میزان اسید های چرب اشباع و تک غیر اشباع(mufa) در ماهیان تغذیه شده بین تیمار های آزمایشی وشاهد اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0 p>). ولی منبع روغن برمیزان اسید های چرب چند غیر اشباع اثر داشته است (05/0 p<). میزان اسید چرب لینولئیک در ماهیانی که از جیره شاهد تغذیه کرده بودند بالاتر از گروه ماهیان تغذیه شده از اسید چرب بود (05/0 p<). ولی اسید آراشیدونیک در تیمار پودر چربی و اسید چرب بالاترازدو تیمار آزمایشی دیگر بود. اسیدهای چرب n-6 در تیمار شاهد میزان بالاتری را نسبت به سایر تیمارهای مورد آزمایش نشان داد (05/0 p<). نتایج بدست آمده نشان می دهد فرآورده اصلی وجانبی کارخانجات روغن کشی بر عملکرد رشد و هضم پذیری مواد غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان تأثیر نشان میدهد که این جایگزینی در طی مدت 60 روز هیچ گونه اثرات منفی بر رشد و برخی از پارامترهای سلامت شاخص کبدی و احشائی این گونه نداشته است. ماهی قزل آلا توانایی هضم محصولات جانبی کارخانجات روغن کشی را دارد که البته میزان هضم چربی در پودر چربی و اسید چرب به علت اشباعیت بیشتر از تیمار شاهد کمتر می باشد. میزان اسید چرب آراشیدونیک در تیمار پودر چربی و اسید چرب بالاتر می باشد که می تواند به علت اثرات مثبت ناشی از افزودن مواد شیمیائی در مراحل تولید این مواد باشد. با توجه به موارد فوق محصولات جانبی کارخانجات روغن کشی پتانسیل استفاده در صنعت غذاسازی قزل آلا را دارد و می توان با تمهیداتی این ظرفیت را بهبود بخشید.
رسول مهدوی اصل عبدالصمد کرامت
سموم کشاورزی که به همراه آب های جاری وارد استخر های پرورش ماهی می شوند، میتوانند اثرات زیانباری بر عملکرد و سلامتی ماهی کپور داشته باشند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سموم ارگانو کلره آندوسولفان و ارگانو فسفره دیازینون بر پارامتر های خونی و سرمی ماهی کپور معمولی بود. برای این منظور ماهی کپور معمولی در معرض غلظت های مختلف از سموم آندوسولفان و دیازینون قرار گرفت تا میزان lc50 در 96 ساعت تعیین شود. در این تحقیق مشخص شد lc50 سموم آندوسولفان و دیازینون به ترتیب غلظت های 25/1 میکرو گرم در لیتر و 30 میلی گرم در لیتر می باشد. برای بررسی اثرات تحت حاد سموم آندوسولفان و دیازینون ماهی ها در سه غلظت 25/0 ، 125/0 و 0625/0 میکرو گرم در لیتر آندوسولفان و سه غلظت 5/7 ، 375/3 و 875/1 میلی گرم در لیتر دیازینون قرار گرفتند. آندوسولفان و دیازینون سبب کاهش تعداد گلبول قرمز، غلظت هموگلوبین و درصد هماتوکریت خون در ماهی کپور شدند (p<0.05). در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز پارامتر های ذکر شده بطور معنی داری کاهش یافتند. کاهش تعداد گلبول قرمز میتواند موجب کم خونی در ماهی شود. این کم خونی بیشتر به دلیل اثر سم روی کلیه است. کم خونی حاصله را میتوان ناشی از تخریب و متلاشی شدن گلبول های قرمز دانست. همچنین آندوسولفان و دیازینون سبب کاهش تعداد گلبول سفید خون نیز شدند. در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز تعداد گلبول سفید بطور معنی داری کاهش یافت (p<0.05). کاهش تعداد گلبول سفید دال بر کاهش ایمنی غیر اختصاصی ماهی است. میزان پروتئین کل و آلبومین سرم خون نیز تحت تاثیر هر دو سم کاهش یافت، در زمان های مختلف پس از مسمومیت نیز میزان پروتئین کل و آلبومین بطور معنی داری کاهش یافت. کاهش میزان پروتئین کل و آلبومین احتمالا به دلیل آسیب دیدن کبد است. در این تحقیق مشاهده شد میزان گلوبولین و گلوکز سرم خون ماهی کپور تحت تاثیر هر دو سم ثابت بود. میزان گلوکز خون در ارتباط با استرس است. عدم تغییر میزان گلوکز خون تحت تاثیر سم ممکن است بر خلاف تصور نشانه عدم بروز استرس در ماهی باشد. آندوسولفان سبب تغییر در مقدار کلسترول خون شد ولی دیازینون تغییری در میزان کلسترول خون ایجاد نکرد. در زمان های مختلف پس از مسمومیت با آندوسولفان نیز میزان کلسترول خون تغییر کرد. تغییر در میزان کلسترول خون تحت تاثیر سموم ارگانوکلره ممکن است به دلیل تغییر هورمون های استروئیدی خون، به علت نارسایی کبد باشد. سموم ارگانو کلره و ارگانو فسفره با آسیب رساندن به کلیه سبب کاهش تعداد گلبول قرمز، غلظت هموگلوبین و درصد هماتوکریت میشوند، که سبب اختلالات تنفسی در ماهی می شوند. همچنین آسیب دیدن کلیه سبب کاهش تعداد گلبول های سفید خون نیز می شود که موجب کاهش ایمنی غیر اختصاصی ماهی میشود. به علاوه سموم ارگانو کلره و ارگانو فسفره با تخریب بافت کبد سبب کاهش میزان پروتئین کل و آلبومین سرم خون می شوند. با کاهش آلبومین توانایی ماهی برای تنظیم اسمزی خون کاهش می یابد. کلسترول نیز در کبد ساخته می شود ولی میزان کلسترول سرم فقط توسط سم آندوسولفان تغییر کرد. پس آندوسولفان مانع تولید و تکامل کلسترول در کبد می شود.
حمید رضا چگنی عبدالصمد کرامت
مکمل ساپونین از یک سو به عنوان یک ماده ضد مغذی موجود در مواد گیاهی شناخته میشود و از سوی دیگر با کاستن کشش سطحی، افزایش نفوذ پذیری مواد غذایی و افزایش میزان آنابولیسم یک ماده افزودنی مفید می باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر سطوح مختلف مکمل تام ساپونین quillaja saponaria بر شاخص های رشد، ترکیبات لاشه و ساختار دستگاه گوارش لاروهای قزل آلای رنگین کمان ( oncorhynchus mykiss ) به منظور تعیین غلظت بهینه آن می باشد. این آزمایش با استفاده از لاروهای ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 6 ±171 میلی گرم به مدت 18 هفته در کارگاه تکثیر و پرورش قزل رود واقع در استان لرستان صورت گرفت. جهت انجام این تحقیق، مکمل تام ساپونین در پنج سطح مختلف 50 ، 150 ، 250 ، 350 و 450 میلی گرم در هر کیلو به جیره غذایی لاروهای قزل آلای رنگین کمان اضافه گردید. آزمایش تا وزن 1 گرم درون مخازن 40 لیتری که با حدود 30 لیتر آب پر شده بود ، با تراکم 18 لارو در لیتر انجام گرفت و از وزن 1 گرم تا پایان پرورش به استخرهای بتونی به ابعاد 2×4 متر انتقال یافت. میزان غذای روزانه لاروها براساس جدول غذا دهی تعیین و به لاروها داده شد. در پایان دوره آزمایش فاکتورهای رشد ، تغذیه ، ترکیبات شیمیایی لاشه، ساختار دستگاه گوارش اندازه گیری شد. به منظور بر آورد میزان اکسیژن مصرفی میزان اکسیژن ورودی و خروجی مخازن در یک شبانه روز بر آورد گردید. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف ساپونین تام کیلایا هیچگونه تاثیری بر پارامترهای رشد، تغذیه و میزان اکسیژن محلول نداشت (05/0<p )، ولی موجب افزایش میزان چربی لاشه گردید. استفاده از ساپونین در غذا باعث تغییر معنی دار بافت پیوندی نسبت به گروه شاهد گردید و همچنین موجب کوتاه تر شدن طول پرز های روده شد (05/0>p). برای جلوگیری از آثار منفی ساپونین بر لارو و بچه ماهی قزل آلا میزان ساپونین به عنوان ماده افزودنی نباید بیشتر از 350میلی گرم در هر کیلوگرم غذا باشد.
محسن سلیمانی ایرایی میر مسعود سجادی
به منظور تعیین مقدار مناسب و بررسی اثر اسیدهای آلی روی بقا، عملکرد رشد، ترکیبات لاشه و برخی شاخص های خونی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) (با وزن اولیه 05/0 ± 45/3 گرم)، آزمایشی با به کارگیری چهار جیره غذایی که شامل جیره گروه شاهد (بدون استفاده از اسید آلی)، تیمار 1 (استفاده از اسید آلی به میزان 1 گرم در کیلوگرم)، تیمار2 (استفاده از اسید آلی به میزان 2 گرم در کیلوگرم) و تیمار 3 (استفاده از اسید آلی به میزان 3 گرم در کیلوگرم)، صورت پذیرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. بیومتری ماهیان هر دو هفته یکبار صورت گرفت و میزان افزایش وزن ماهیان در هر گروه ثبت شد. میزان غذای مصرفی به صورت روزانه ثبت می گردید. اختلاف معنی داری در وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، کارآیی پروتئین و میزان غذای مصرفی بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد (05/0<p). البته اختلاف معنی داری بین درصد بقا در تیمار 1 و گروه شاهد مشاهده شد (05/0p<) در صورتی که میان گروه شاهد و تیمار یک با تیمارهای 2 و 3 اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0<p). از نظر ترکیبات لاشه اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0<p). میزان گلبول سفید در تیمار 1 به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه ها بود (05/0>p) ولی، هیچگونه اختلاف معناداری در میزان گلبول قرمز و هموگلوبین بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد (05/0<p). بالاترین میزان هماتوکریت در تیمار 1 ملاحظه شد که اختلاف معنی داری (05/0>p) را با گروه شاهد نشان داد با این حال، هیچگونه اختلاف معناداری بین گروه شاهد و تیمار یک با تیمار 2 و 3 مشاهده نشد (05/0<p). در مجموع با توجه به نتایج این تحقیق اینگونه به نظر می رسد که افزودن ترکیب اسیدهای آلی به میزان 1 گرم در کیلوگرم به جیره غذایی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان، به علت بهبود شاخص های خونی که شامل افزایش هماتوکریت و گلبول سفید و افزایش بقای بچه ماهیان ممکن است مفید واقع گردد.
فریبا داداشی عبدالصمد کرامت
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی در حضور مکمل آنزیمی ناتوزایم پلاس در جیره غذایی بر رشد، ترکیب لاشه، بازماندگی و قابلیت هضم بچه ماهی کپور معمولی(cyprinus carpio) درقالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار به ازای هر تیمار، به مدت 56 روز انجام گردید. 7 جیره آزمایشی شامل یک جیره شاهد بدون تفاله گوجه فرنگی و مولتی آنزیم و شش جیره دیگر، حاوی سه سطح جایگزینی 10، 20 و 30 درصد پودر تفاله گوجه فرنگی به جای کنجاله سویا و آرد گندم تهیه شد . به منظور بررسی اثرات مولتی آنزیم ناتوزآیم پلاس بر کارآیی تفاله گوجه فرنگی، این غذا ها به دو صورت با آنزیم (04/0درصد) و بدون آنزیم تهیه شدند. نتایج آزمایش نشان داد بهترین عملکرد شاخص های رشد در تیمار 10 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی و بدون مکمل آنزیمی (t2) مشاهده شد که با سایر تیمارها حتی تیمار شاهد دارای اختلاف معنی داری بود (05/0p<). ولی میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و رشد روزانه در تیمار20 و 30 درصد جایگزینی تفاله گوجه فرنگی (t4 و t7) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشته است (05/0p>). افزودن مولتی آنزیم در تیمارهای حاوی تفاله گوجه فرنگی باعث بهبود پارامترهای رشد نشده است(05/0p>). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه و بازماندگی کپور معمولی تحت تاثیر سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی و آنزیم در طول دوره آزمایش قرارنگرفت (05/0p>). نتایج حاصل از آزمایش هضم پذیری نشان داد بطور کل جایگزینی تفاله گوجه فرنگی در جیره، کاهش میزان هضم پذیری پروتئین و افزایش میزان هضم پذیری چربی را نسبت به تیمار شاهد به همراه داشته است(05/0p<) ولی اثر چندانی بر هضم پذیری ماده خشک نداشته است. افزودن آنزیم در جیره های محتوی تفاله گوجه فرنگی تاثیر معنی داری در بهبود قابلیت هضم مواد مغذی نداشته است (05/0p>). به طور کلی نتایج حاصل از عملکرد رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در تیمارهای حاوی سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی نشان دهنده پتانسیل استفاده از این ماده زاید به عنوان یک منبع پروتئینی ارزان قیمت تا سطح 30 درصد جایگزینی در جیره ماهی کپور معمولی بدون اثر سوئی بر رشد و تلفات می باشد.
سحر عباسی فرد عبدالصمد کرامت
استفاده از علم مدل سازی در مطالعات تغذیه ای میتواند با کمک آزمایشات انجام شده قبلی فرایندهای رخ داده در داخل بدن موجود را بطور کمی پیش بینی نموده و براساس آن برآوردی از پارمترهای مهم تغذیه ای مانند کارآیی مواد غذایی، رشد، تولید مواد آلاینده ارائه دهد.این تحقیق به منظور طراحی مدلی به منظور پیش بینی دقیق تر رشد و ترکیب شیمیایی بدن ماهی قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss انجام شد. چارچوب اصلی کار برگرفته از مدل رشد تحت عنوان (fgs2)برای پیش بینی رشد ماهی قزل آلا بود که اثرات سطوح غذا و ترکیب های مختلف غذا روی رشد این ماهی بررسی کرد و در زمان خود موفقیت خوبی داشت. مدل رشد (fgs2)می توانست چربی و پروتئین ذخیره شده را با توجه به میزان و ترکیب غذا ودرجه حرارت محیط پیش بینی کند. اما این مدل با توجه به گذر زمان نیاز به پارامتر سازی دوباره دارد . از جمله پارامتر هایی که اصلاح شدند شامل قابلیت هضم پذیری برای پروتئین ،چربی وکربوهیدرات ، متابولیسم روتین ، متابولیسم تغذیه و رابطه بین پروتئین و وزن تر ماهی بودند و منابع دیگری برای محاسبه این مقادیر پیشنهاد شدند . داده های موجود در چند آزمایش برای تست مدل استفاده شدند . نتایج نشان دادند که رابطه بین پروتئین ووزن تر ماهی پیشنهادی نتوانست پیش بینی دقیق تری از مدل (fgs2) داشته باشد اما با تغییر قابلیت هضم پذیری برای پروتئین ،چربی وکربوهیدرات، متابولیسم روتین و متابولیسم تغذیه مدل توانست پیش بینی بهتری از مدل (fgs2) داشته باشد . نتایج پیش بینی توسط مدل(fgs2) به این صورت بود برای پروتئین ذخیره شده 20.9 ?= are میانگین درصد خطا با محدوده ? 19.6- تا ? 86.4 ، برای چربی ذخیره شده ? 29.4are = با محدوده ?12.2- تا ? 117 و برای وزن تر ماهی، ? 21.4 are = با محدوده ? 35.2- تا ? 90.93. درصورتیکه اگر میزان واقعی هضم پذیری در نظر گرفته شوند این مقادیر به این صورت تغییر خواهند کرد برای پروتئین ذخیره شده ? 49.7 are = با محدوده ? 4.8 تا ? 101.5 برای چربی ذخیره شده ? 42.06 are = با محدوده ? 0.1 -تا ? 75.7 و برای وزن تر ماهی ? 44.3 are = با محدوده ? 3.1- تا ? 44.31. این نتایج توسط مدل بعد از تغییر پارامتر ها به این صورت بود برای پروتئین ذخیره شده ? 5.77 are = با محدوده ? 52.5- تا ? 58.2 ، برای چربی ذخیره شده ? 30.06are = با محدوده ? 28.8- تا ? 57.9 و برای وزن تر ماهی ? 6.63are = با محدوده ? 86. -تا ? 62.7 که نتایج بطور محسوسی با درصد خطای پایین تری همراه بود . پیش بینی دقیق تر مدل ساخته شده در این آزمایش در رابطه با میزان رشد و پروتئین ذخیره شده می تواند در نتیجه اصلاح ضرایب هضم پذیری مواد مغذی، محاسبه تلفات گرمایی بر اساس ترکیب شیمیایی جیره و همچنین تغییر ضرایب متابولیسم روتین باشد.
ستاره رمضانی عبدالصمد کرامت
گلوتن گندم به عنوان یک منبع پروتئینی گیاهی با قابلیت هضم بالا پتانسیل زیادی برای استفاده در غذای ماهی قزل آلا دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات جایگزینی گلوتن گندم با پودر ماهی در سطوح مختلف غذادهی بر کارآیی استفاده از پروتئین وانرژی در ماهی قزل آلا رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) می باشد. در این آزمایش دو جیره غذایی ساخته شد. در جیره غذایی اول پودر ماهی 68 % ودر جیره دوم 50 % از پودر ماهی در جیره اول با گلوتن گندم جایگزین شد. هر جیره در سه سطح غذادهی 1. حدود متابولیسم پایه، 2. بین متابولیسم پایه و اشباع 3. در سطح اشباع به ماهیان قزل آلا رنگین کمان در یک دوره 60 روزه داده شد. دو فاکتور (دو جیره و سه سطح غذادهی) شامل6 تیمار بود. 3 تکرار برای هر تیمار به صورت تصادفی انتخاب گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که جایگزینی پودر ماهی با گلوتن گندم باعث بهبود پارامترهای رشد در ماهی قزل آلا شد (p<0/05). علاوه براین سطح غذا دهی هم بر پارامترهای رشد موثر بود و ماهیان تغذیه شده در سطوح بالاتر رشد بیشتری از ماهیان تغذیه شده با سطوح پایین تر نشان دادند. وجود اثر متقابل مثبت بین دو فاکتور نوع غذا و سطح غذادهی نشان می¬داد که افزایش میزان غذا در دو غذای پودر ماهی و گلوتن گندم بصورت همسان باعث افزایش رشد در ماهی قزل آلا نمی شود(p<0/05). نتایج همچنین نشان داد که سطوح بالای غذادهی در غذای حاوی گلوتن گندم موجب رشد بالاتری در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می شود. نتایج هضم پذیری نشان داد که ماهیان قزل آلا توانایی بالایی در هضم وجذب غذای حاوی گلوتن گندم در مقایسه با جیره پودر ماهی داشتند وبطور کلی در میزان هضم پذیری اثر نوع غذا وسطح غذادهی بر پارامترهای اندازه گیری شده معنی دار بود (p<0/05). اندازه گیری شاخص های مرتبط با متابولیسم نشان دادند که میزان نیاز انرژی برای متابولیسم پایه در ماهیان تغذیه شده باجیره پودر ماهی بیشتر از ماهیان تغذیه شده با جیره گلوتن گندم می باشد (23 در مقابل 24 کیلوژول / روز) . شبیه به انرژی میزان مورد نیاز ، پروتئین برای تامین نیاز متابولیسم پایه در ماهی تغذیه شده از پودر ماهی بیشتر از گلوتن گندم می باشد. همچنین بالاتر بودن شیب خط معادله انرژی مصرف شده به انرژی ذخیره شده در ماهیان تغذیه شده با گلوتن گندم نشان دهنده توانایی بالاتر ماهی قزل آلا در استفاده از این منبع پروتئینی در مقایسه با پودر ماهی می باشد. شیب خط معادله رگرسیونی بین دو منبع پروتئینی همچنین نشان دهنده کارآیی بالاتر گلوتن گندم برای ذخیره پروتئین در بدن ماهی در مقایسه با غذای حاوی پودر ماهی می باشد. کیفیت بالا و محدودیت مواد ضد مغذی گلوتن گندم در مقابل اثرات احتمالی منفی اکسیداسیون چربی در غذای پودر ماهی میتواند از دلایل عمده کارآیی بالاتر ذخیره انرژی در بدن ماهی تغذیه شده از غذای حاوی گلوتن گندم باشد.
رزا بنام حسین اورجی
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پودر پیاز بر شاخص های رشد، بازماندگی، ترکیب فیله، پارامتر های خونی، سرمی و فعالیت آنزیم لایزوزیم در ماهی قزل آلای رنگین کمان، یک آزمایش کاملا تصادفی با شش تیمار و سه تکرار (15 قطعه در هر تکرار) به مدت 8 هفته به اجرا در آمد. تیمار های آزمایشی شامل صفر، 5/0، 1، 2، 3 و 5 درصد پودر پیاز بودند. در ابتدای آزمایش ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 48/1±60 گرم به مدت دو هفته با شرایط محیطی سازگار شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که سطح 1 درصد پودر پیاز اثر معنی داری بر افزایش رشد نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0>p) ولی در سایر شاخص های رشد از قبیل ضریب تبدیل غذایی، ضریب رشد ویژه و بازماندگی تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد (05/0<p). نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پارامتر های خونی نشان داد که، بیشترین میزان گلبول سفید در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p) اما سطوح مختلف پودر پیاز بر میزان گلبول قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین و شاخص های گلبولی (mcv, mch, mchc)اثر معنی-داری نداشت (05/0<p). همچنین تیمار های آزمایشی اثری بر ترکیب فیله (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر) نداشت (05/0<p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم لایزوزیم در تیمار 5 درصد پودر پیاز و کمترین آن در تیمار شاهد مشاهده شد (05/0>p). با توجه به نتایج بدست آمده می توان بهترین سطح پودر پیاز برای رشد را سطح 1 درصد و برای بهبود سیستم ایمنی سطح 5 درصد را پیشنهاد کرد.
آرزو محسنی سیگارودی حسین اورجی
مطالعه حاضر به منظور بررسی عملکرد سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در جیره بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. این آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی با میانگین وزن اولیه 12/0±68/31 انجام شد. یک جیره ی تجاری مکمل شده با اسانس گیاه پونه در 5 سطح (0، 200، 400، 600 و 800) میلی گرم در کیلوگرم غذا تهیه شد. برای هر تیمار به طور تصادفی 3 تکرار طراحی شد. در پایان دوره آزمایش پارامترهای رشد، ترکیب لاشه و خون شناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که افزودن اسانس گیاه پونه تاثیر معنی داری در عملکرد رشد از جمله میزان وزن نهایی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه و بازماندگی در مقایسه با کنترل ندارد (05/0<p). به علاوه نتایج نشان داد ترکیب لاشه تحت تاثیر سطوح مختلف اسانس گیاه پونه در طول آزمایش قرار نگرفت (05/0<p). هرچند، اسانس گیاه پونه پارامترهای خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان را تحت تاثیر قرار داد. نتایج حاصل از سنجش فاکتورهای خونی در مدت 56 روز تغذیه با اسانس گیاه پونه نشان داد بالاترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین، گلبول سفید و گلبول قرمز و mchc در تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم غذا مشاهده شد اما این تفاوت تنها در تعداد گلبول قرمز، هماتوکریت و گلبول سفید معنی دار بود (05/0>p). اسانس گیاه پونه همچنین mcv و mch را در ماهی قزل آلای رنگین کمان کاهش داد (05/0>p). نتایج فاکتورهای سرمی نشان داد بالاترین میزان پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. اما از لحاظ آماری تنها در مقدار پروتئین تام و آلبومین تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). کمترین میزان گلوکز، کلسترول و تری گلیسیرید در تیمارهای حاوی اسانس گیاه پونه مشاهده شد. این تفاوت در مقدار گلوکز معنی دار نبود (05/0<p). اما در مقدار کلسترول و تری گلیسیرید تفاوت معنی دار نشان داد (05/0>p). نتایج اندازه گیری میزان لایزوزیم نشان داد دو تیمار 600 و 800 میلی گرم در کیلوگرم اسانس گیاه پونه نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت (05/0>p). از این رو به نظر می رسد اگرچه اسانس گیاه پونه روی پارامترهای رشد و ترکیب لاشه تاثیر نداشت اما می تواند سیستم ایمنی را در ماهی قزل آلای رنگین کمان تقویت نماید.
آرمان جعفری حسین اورجی
در مطالعه حاضر، از ماکرو جلبک دریایی قرمز gracilaria persica برای بهینه سازی شرایط جذب زیستی آمونیوم بوسیله طرح آزمایش رویه های پاسخ استفاده شد. در این آزمایشات تاثیر همزمان سه فاکتور اصلی غلظت اولیه آمونیوم (0.5، 2 و 3.5 میلی گرم بر لیتر)، ph اولیه محلول حاوی آمونیوم (3، 6 و 9)، وزن بیوماس جلبک ها (0.5، 1 و 1.5 میلی گرم بر لیتر) بر روی راندمان حذف آمونیوم با استفاده از روش باکس-بنکن مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز واریانس داده های آزمایش طرح رویه های پاسخ برای اعتبارسنجی مدل پیشنهادی انجام گرفت. براین اساس، معادله های چند متغیره مرتبه دوم و مدلهای درجه دوم برای تعیین رابطه بین راندمان حذف آمونیوم و سه فاکتور موثر مستقل ارائه گردید. معادلات رگرسیون به دست آمده پس از آنالیز واریانس داده ها، مقادیر ضریب همبستگی بالای 0.9922 برای مدلهای مرتبه دوم پیشنهادی برروی راندمان حذف آمونیوم توسط g.persica نشان دادند. مقادیر بی معنی آماره lof 0.3835 و مقادیر معنی دار (p-value<0001/0) نشان دهنده اعتبار مدل است. مقدار حداقل خطای استاندارد طرح به میزان 0.054 در اطرف نقطه مرکزی آزمایش نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی میتواند داده های آزمایش نسبت به شیوه طرح آزمایش را تحلیل و توصیف کند. به طورکلی، ضریب همبستگی بالا (0.99<)، مقدار p-value معنی دار (0001/0>)، مقدار آماره lof بی معنی (05/0<) و حداقل خطای استاندارد طرح، نشاندهنده دقت بالا و اعتبار مدل پیشنهادی به منظور پیش بینی راندمان حذف آمونیوم توسط g.persica از محلول های آبی هستند. از اینرو، این مدل به منظور آنالیزهای بعدی مورد استفاده قرار گرفت. براین اساس، راندمان حذف آمونیوم همواره با افزایش غلظت اولیه آمونیوم از 0.5 به 3.5 میلی گرم بر لیتر، افزایش نشان داد و با افزایش ph اولیه محلول حاوی آمونیوم از3 به 9 و وزن بیوماس جلبکها به صورت تقریبی از 0.5 تا 1.5 میلیگرم بر لیتر ابتدا افزایش و در ادامه کاهش یافت. در شرایط آزمایشی بهینه شده، حداکثر راندمان حذف آمونیوم توسط جلبک 0.904 درصد تعیین شدند. در شرایط بهینه، مدل های سینتیک مختلفی همچون معادله شبه درجه اول، شبه درجه دوم و داخل ذره ای به عنوان مدلهای رایج جهت تعیین چگونگی انجام واکنش در سطح جلبک ها استفاده شدند، که مدل شبه درجه دوم بهترین تناسب را با داده های آزمایش نشان داد (0.99<). روش اسپکتروسکوپی مادون قرمز برای فراهم آوردن اطلاعاتی درباره طبیعت واکنش انجام شده بین گروه های عاملی موجود درسطح دیواره سلولی گونه های جلبکی مورد آزمایش با یونهای آمونیوم انجام گردید. این مشاهدات نشان داد که چندین گروه عاملی خصوصا گروه های کربوکسیل، هیدروکسیل و آمین در سطح ذیتوده های جلبکی مسئول اتصال یونهای آمونیوم به سطح جلبکها در فرآیند جذب زیستی هستند. علاوه براین، تفاوت راندمان های حدف آمونیوم توسط ذیتوده های جلبکی می تواند ناشی از تفاوت در برخوردهای رخداده بین مولکولهای آمونیوم و ذیتودههای جلبکی باشد. نتایج این آزمایشات نشان می دهند که ذیتوده های جلبکی به کار رفته در این تحقیق، به عنوان مواد زیستی مناسب و در عین حال ارزان قیمت و در دسترس برای حذف آمونیوم از محلولهای آبی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.