نام پژوهشگر: حسن فضایلی
علیرضا شیبک مصطفی یوسف الهی
از برگ و ساقه حاصل از هرس موز، پس از برداشت میوه نمونه برداری به عمل آمد. نمونه های تهیه شده چاپر شد و در چهار گروه: 1-شاهد (بدون مواد افزودنی)، 2-افزودن 15درصد خرمای وازده، 3- افزودن 5 درصد کاه گندم، 4- افزودن 15 درصد خرمای ضایعاتی+5 درصد کاه گندم؛ در2 حالت تازه و سیلو شده در 8 تیمار مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از دو ماه، از نمونه های سیلو شده نمونه برداری شد وph و نیز ترکیبات شیمیایی نمونه ها تعیین گردید. برای اندازه گیری درصد تجزیه پذیری و قابلیت هضم ماده خشک تیمارهای مورد مطالعه به ترتیب از روش فیستوله گذاری با استفاده از کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز بر روی سه رأس گوسفند نر اخته شده نژاد بلوچی استفاده گردید. نتایج نشان داد که افزودن خرمای وازده سبب کاهش اجزای دیواره سلولی و افزایش میزان کربوهیدرات محلول در آب گردید که در نهایت منتج به بهبود کیفیت تخمیر در نمونه های سیلو شده گردید. تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک در کلیه زمان ها درتیمارحاوی سیلاژ 15درصد خرمای وازده و 5درصد کاه گندم بیشترین مقدار اما در تیمارسیلاژ حاوی 5 درصد کاه گندم به تنهایی کمترین مقداربود (p<0.05). نتایج حاصل از حجم گاز تولید شده (میلی گرم در میلی لیتر) توسط تیمارهای مورد مطالعه در ساعات مختلف انکوباسیون نشان داد که تیمارحاوی سیلاژ 15درصد خرمای وازده و 5درصد کاه گندم بیشترین حجم گاز تولید شده و قابلیت هضم را در تمام ساعات مختلف انکوباسیون داشته است. در مجموع، با توجه به اطلاعات و نتایج به دست آمده از ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و قابلیت هضم تیمارهای مورد مطالعه می توان نتیجه گرفت که تیمار های حاوی خرمای وازده که سیلو شده اند ، نسبت به شش تیمار دیگر دارای ارزش غذایی بالاتری بوده که قابل توصیه جهت استفاده در تغذیه دام می باشند.
حمید ربانی سید احمد میرهادی
این مطالعه برای بررسی خصوصیات سیلویی دو رقم تاج خروس (سبز و قرمز) و گونه amaranthus hypochondriacus و ذرت علوفه ای صورت پذیرفت و علوفه ها پس از برداشت در لوله های آزمایشی سیلو شدند. بعد از سپری شدن 20، 40 و 60 روز پس از سیلو کردن درب سیلوها باز و نمونه برداری به عمل آمد. از آزمایش فاکتوریل 4 *3 (سه نوع علوفه درچهار زمان مختلف) با طرح پایه کاملا تصادفی با 4 تکرار به عنوان طرح آماری استفاده به عمل آمد. ماده خشک، خاکستر خام، کلسیم، فسفر، پتاسیم و منیزیم،ndicp، adicp، نیتروژن آمونیاکی، اسید استیک، اسید پروپیونیک و اسید بوتیریک در تاج-خروس قرمز بالاترین و در ذرت علوفه ای کمترین، پروتئین خام در تاج خروس سبز بالاترین و در ذرت علوفه ای کمترین، ماده آلی، ndf و adf و کربوهیدرات های محلول در ذرت علوفه ای بالاترین و در تاج خروس سبز کمترین میزان را داشتند. سیلو کردن باعث افزایش میزان ماده خشک و خاکستر خام و کاهش میزان ماده آلی، پروتئین خام، ndf، adf، ndicp و adicp در هر سه نوع علوفه شد. میزان قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در تاج خروس سبز به طور معنی داری بالاتر از دو علوفه دیگر بود (05/0>p). قابلیت هضم ماده آلی در ماده خشک و انرژی قابل متابولیسم در ذرت علوفه ای بالاترین و در تاج خروس قرمز کمترین میزان بدست آمد. سیلو کردن تاثیر معنی داری بر میزان قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در تاج خروس سبز و همچنین قابلیت هضم ماده خشک در ذرت علوفه ای نداشت(05/0<p)، ولی میزان قابلیت هضم ماده آلی در ماده خشک و انرژی قابل متابولیسم در هر سه نوع علوفه به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). نتایج آزمون تولید گاز نشان داد که بالاترین و کمترین میزان بخش b، قابلیت هضم ماده آلی، ماده آلی قابل هضم در ماده خشک و انرژی قابل متابولیسم به ترتیب در ذرت علوفه ای و تاج خروس قرمز می باشند و سیلو کردن باعث کاهش معنی دار این بخش ها در هر سه نوع علوفه شد (05/0>p). با استفاده از روش ارزیابی کیفیت پروتئین براساس سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل ( cncps)، بین علوفه ها از نظر بخش های مختلف از جمله پروتئین محلول، a، b1، b2، b3 و c اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0>p). بخش a در تاج خروس سبز، بخش های b1 و b3 در تاج خروس قرمز و بخش های b2 و c در ذرت علوفه ای بالاترین میزان را دارا بودند. با توجه به پارامترهای مطالعه شده، می توان نتیجه گرفت که تاج خروس سبز دارای پتانسیل مناسب به عنوان یک منبع علوفه ای با کیفیت مناسب و در حد ذرت علوفه ای می باشد، ولی تاج خروس قرمز به علت نداشتن کیفیت مناسب سیلاژ قابل مقایسه با ذرت علوفه ای نمی باشد.
احمد محمدی یوسف روزبهان
چکیده در این پژوهش ، اثر جیره های غذایی حاوی چهار سطح (صفر، 8 ، 16 و 24 درصد) کود مرغی فرآوری شده، با سطح انرژی وپروتئین یکسان، بر روی عملکرد پرواری 60 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن زنده 310 کیلوگرم و سن حدود 9-8 ماه، به مدت 200 روز، مورد بررسی قرار گرفت. کود مرغی مورد استفاده شامل بستر جوجه گوشتی بود که با روش حرارت دهی غیر مستقیم عمل آوری شد. در این آزمایش از طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار (جیره غذایی) و 15 تکرار (گوساله) در هر تیمار استفاده شد. گوسالهها در شروع و پایان آزمایش و نیز به فواصل چهار هفتهای در طول آزمایش توزین انفرادی شده و تغییرات وزن زنده و نیز افزایش وزن روزانه آنها تعیین گردید. جیرههای غذایی، به صورت مخلوط کامل سه بار در روز و در حد اشتها در اختیار دامها قرار داده میشد و خوراک مصرفی روزانه ثبت می گردید. در پایان دوره آزمایش کلیه گوسالهها کشتار و علاوه بر بازرسی لاشه و ارگان ها، وزن لاشه و آلایش های خوراکی و غیر خوراکی بررسی و توزین گردید. نتایج نشان داد که میانگین ماده خشک مصرفی روزانه گوسالههای تغذیه شده با جیرههای حاوی چهار سطح کود مرغی در کل دوره آزمایش به ترتیب 17/10، 28/10، 97/9 و 26/10 کیلوگرم و میانگین افزایش وزن روزانه آنها نیز به ترتیب 1339، 1305، 1362 و1311 گرم در روز و ضریب تبدیل غذایی به ترتیب 7/7 ، 9/7، 4/7 و 6/7 بود. مصرف سطوح مختلف کود مرغی فراوری شده در جیره غذایی اثر معنی داری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی نداشت (05/0 p>). همچنین پارامترهای مربوط به وزن لاشه ، راندمان لاشه ، وزن آلایشهای خوراکی و غیر خوراکی تحت تاثیر جیرههای غذایی قرار نگرفت (05/0 p>). براساس مشاهدات و بازرسی کشتارگاهی، رنگ و بوی لاشه و ارگان ها در کلیه دامها طبیعی بود و تفاوتی بین دامهای گروههای آزمایشی مشاهده نشد. هزینه تمام شده نیز، در گروههای دریافت کننده جیرههای حاوی 16 و24 درصد کود مرغی پایین تر بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، و در شرایط مشابه، مصرف کود مرغی از 16 تا 24 درصد درجیره گوسالههای پرواری قابل استفاده می باشد اما در شرایط مزرعه سطح بالاتر از 20 درصد در کل جیره توصیه نمی شود. واژه های کلیدی : کود مرغی فرآوری شده، جیره پرواری، گوساله نر هلشتاین
روح اله کامیاب کلانتری یوسف روزبهان
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سطوح مختلف کنسانتره بر رفتار مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی و متابولیتهای خون در اسب بود. در این آزمایش از 16 رأس اسب نژاد ترکمن با میانگین سن 3±8 سال و وزن 50±433 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. در این پژوهش از یک کنسانتره خارجی (کاوالور) در سطح 25 درصد جیره (جیره 1)؛ و یک کنسانتره داخلی (اسپا) در سطوح 20، 25 و 30 درصد (به ترتیب جیره های 2، 3 و 4) استفاده گردید. تغذیه در ساعات 07:00، 13:00، 19:00 و 01:00 انجام شد. طول دوره آزمایش 28 روز بود، بطوری که 21 روز عادتپذیری و 7 روز نمونهبرداری از مدفوع صورت گرفت، و در روز بیست و ششم آزمایش خون گیری در ساعات 06:30 (پیش از وعده صبح)، 08:30 و 10:30 انجام شد. جهت تعیین قابلیت هضم مواد مغذی از اکسید کروم به عنوان مارکر خارجی و از لیگنین به عنوان مارکر داخلی استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد با استفاده از مارکر خارجی اکسید کروم، تفاوت میانگین مقادیر قابلیت هضم ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده خنثی فاقد خاکستر، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی فاقد خاکستر و برآورد انرژی قابل هضم در جیره 1 کمتر از جیره های 3 و 4 بود (05/0p<). تغذیه جیره 2 در مقایسه با جیره 1 مقادیر قابلیت هضم عصاره اتری و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی فاقد خاکستر را کاهش داد (05/0p<). میانگین قابلیت هضم ماده خشک جیره 4 نسبت به جیره 1 بهبود یافت (05/0p<). با استفاده از مارکر داخلی لیگنین، تغذیه جیره 2 در مقایسه با جیره 1 مقادیر قابلیت هضم ماده خشک، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده خنثی فاقد خاکستر، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی فاقد خاکستر را کاهش داد (05/0p<). میانگین قابلیت هضم ماده آلی، عصاره اتری و انرژی قابل هضم جیره 3 نسبت به جیره 1 بهبود یافت (05/0p<). تغذیه جیره 4 در مقایسه با جیره 1 مقادیر قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی فاقد خاکستر و انرژی قابل هضم جیره را افزایش داد (05/0p<). با افزایش سطح کنسانتره در جیره مدت زمان مصرف کنسانتره افزایش یافت (05/0>p). با استفاده از هر دو مارکر افزایش سطح کنسانتره (اسپا) در جیره (بین سطوح 20، 25 و 30) باعث بهبود ضرایب گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و عصاره اتری (05/0>p) شد. بازیابی اکسید کروم در تحقیق حاضر حدود 5/100 و بازیابی لیگنین 8/98 درصد بود. غلظت تری گلیسرید، پروتئین کل، لیپوپروتئین با چگالی کم بین تیمارها یکسان بود، اما غلظت کلسترول وگلوکز با افزایش کنسانتره در جیره افزایش یافت (05/0>p). در مجموع، قابلیت هضم مواد مغذی کنسانتره اسپا در مقایسه با کنسانتره کاوالور در سطح 25 و 30 درصد (بجز عصاره اتری)، مشابه یا بیشتر بود؛ بنابراین جایگزینی کنسانتره اسپا بجای کنسانتره کاوالور علاوه بر قیمت مناسب تر برای سلامت دام نیز توصیه می شود.
جواد رضایی یوسف روزبهان
به منظور بررسی تأثیر جایگزینی سیلاژ ذرت با سیلاژ تاج خروس در جیره بر عملکرد بره پرواری و گاو شیرده، دو آزمایش متفاوت اجرا گردید. در آزمایش اول، تعداد 50 رأس بره نر پرواری نژاد مغانی با وزن 9/1±28 کیلوگرم استفاده شد. پنج جیره با انرژی (67/2 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک (dm)) و پروتئین (147 گرم در کیلوگرم dm) برابر به مدت 98 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی به دامهای آزمایشی (10 رأس بره برای هر جیره) تغذیه گردید. بره ها به صورت انفرادی جیره های حاوی نسبت 40 به 60 علوفه به کنسانتره را دریافت کردند که در آن جیره ها سطوح مختلف (صفر، 0/75، 150، 225 یا 300 گرم در کیلوگرم dm) سیلاژ تاج خروس جایگزین سیلاژ ذرت شده بود. جیره ها در حد اشتها در قالب جیره کامل مخلوط دو بار در روز در اختیار بره ها قرار گرفت. مصرف خوراک روزانه، افزایش وزن روزانه، گوارش پذیری مواد مغذی جیره ها، فراسنجه های تخمیر شکمبه، تأمین نیتروژن میکروبی (mns)، ابقای نیتروژن و فراسنجه های شیمیایی خون تعیین شد. در انتهای دوره، بره ها کشتار، و مشخصات لاشه ثبت گردید. در آزمایش دوم، تعداد 24 رأس گاو شیرده نژاد هلشتاین در دوره شیردهی سوم (روزهای شیردهی 13±140) با تولید 7/4±9/38 کیلوگرم شیر روزانه به مدت 63 روز در سه گروه آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی (8 رأس دام برای هر جیره) مورد آزمایش قرار گرفتند. سه جیره با انرژی (52/1 مگاکالری انرژی خالص شیردهی در کیلوگرم dm) و پروتئین (164 گرم در کیلوگرم dm) برابر تنظیم گردید که در آنها سطوح متفاوت (صفر، 105 یا 210 گرم در کیلوگرم dm جیره) سیلاژ تاج خروس جایگزین سیلاژ ذرت شد. تغذیه گاوها به صورت آزادانه با جیره های کامل مخلوط انجام گرفت. خوراک مصرفی روزانه، تولید و ترکیب شیر، تغییر وزن بدن، گوارش پذیری مواد مغذی جیره، mns و فراسنجه های شیمیایی خون تعیین گردید. در آزمایش اول، وزن نهایی بره، وزن لاشه سرد، dm مصرفی، افزایش وزن روزانه، بازده خوراک، mns، ابقای نیتروژن، گوارش پذیری dm جیره، ph، غلظت نیتروژن آمونیاکی و کل اسیدهای چرب فرار (vfa) شکمبه، و غلظت گلوکز، کلسترول و نیتروژن اوره ای خون در تیمار شاهد به ترتیب برابر 6/48، 1/24 کیلوگرم، 1339، 231، 9/13، 9/9 گرم در روز، 173/0، 709 گرم در کیلوگرم، 69/6، 2/24 میلیگرم در دسی لیتر و 8/91 میلی مولار، و 9/77، 3/64 و 9/19 میلیگرم در دسی لیتر بود. با وارد نمودن سیلاژ تاج خروس به جای سیلاژ ذرت، مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه، وزن لاشه و قطعات لاشه (گردن، شانه، سینه، راسته و رانها)، ترکیب لاشه (گوشت، استخوان و چربی)، وزن دستگاه گوارش خالی، mns، ابقای نیتروژن، غلظت کل vfa شکمبه و نسبت مولی بوتیرات افزایش، اما وزن دنبه، نسبت مولی ایزووالرات شکمبه، و غلظت تری گلیسریدهای خون کاهش یافت (05/0p<). بازده خوراک، گوارش پذیری مواد مغذی جیره، نسبت مولی استات، پروپیونات، ایزوبوتیرات، والرات و ph شکمبه، طول لاشه، عرض، عمق و سطح مقطع ماهیچه راسته، وزن بخشهای غیر لاشه، و غلظت گلوکز، پروتئین کل، آلبومین، کراتینین، کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم، پتاسیم و کلر خون در بین تیمارها یکسان بود (05/0p>). در آزمایش دوم، مصرف dm روزانه، تولید شیر، چربی شیر، گوارش پذیری dm جیره، mns، و گلوکز، کلسترول و نیتروژن اوره ای خون در تیمار شاهد به ترتیب برابر 3/24، 9/36 کیلوگرم در روز، 38/3 درصد، 633 گرم در کیلوگرم، 306 گرم در روز، و 8/64، 212 و 9/14 میلیگرم در دسی لیتر بود. جایگزینی سطح 105 گرم سیلاژ ذرت با سیلاژ تاج خروس در جیره (یعنی جیره حاوی نسبت 50:50 سیلاژ ذرت و سیلاژ تاج خروس) در مقایسه با دیگر تیمارها بیشترین مصرف خوراک روزانه، تولید شیر، گوارش پذیری مواد مغذی و mns را موجب گردید (05/0p<). افزایش سطح سیلاژ تاج خروس در جیره اثری بر غلظت چربی، پروتئین و لاکتوز شیر نداشت. با افزایش سطح سیلاژ تاج خروس، غلظت گلوکز سرم کاهش، و غلظت نیتروژن اوره ای افزایش یافت (05/0p<). در کل، جایگزینی سیلاژ ذرت با سیلاژ تاج خروس تا سطح 300 گرم در کیلوگرم dm جیره بره نر پرواری مغانی، میزان مصرف خوراک روزانه، عملکرد رشد و وزن لاشه را بهبود بخشید، اما اثری بر بازده خوراک و کیفیت لاشه، به علت نسبت گوشت به چربی یکسان، نداشت. همچنین، تغذیه سیلاژ تاج خروس تا سطح 210 گرم در کیلوگرم dm جیره گاو شیرده هلشتاین امکان پذیر بود. به هر حال، برای تأیید سودمندی سیلاژ تاج خروس به عنوان خوراک نشخوارکنندگان که در پژوهش حاضر مشاهده شد، آزمایشهای بیشتر با استفاده از دامهای بیشتر نیاز می باشد.
زهره پاسبان مصطفی یوسف الهی
چکیده: این پژوهش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و بهبود گوارش پذیری سیلاژ ضایعات موز با افزودن اوره اجرا گردید. برای این منظور، ضایعات موز که شامل ساقه و برگ و ریشه نابجای درخت موز است، جمع آوری و سپس جهت سیلو نمودن به قطعات 1-3 سانتی متری بصورت دستی خرد گردیدند، آنگاه با مقادیر 0، 1، 2 و 3 درصد اوره در سطل های پلاستیکی سیلو گردید. تیمار 1 شامل ضایعات موز سیلو شده بدون اوره + کاه و خرما، تیمار 2 شامل ضایعات موز سیلو شده + 1 درصد اوره + کاه و خرما، تیمار 3 شامل ضایعات موز سیلو شده + 2 درصد اوره + کاه و خرما، تیمار 4 شامل ضایعات موز سیلو شده + 3 درصد اوره + کاه و خرما بوده پس از 60 روز سیلوها باز شد و ابتدا ph ، سپس ترکیبات شیمیایی شامل: ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، خاکستر، چربی، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز اندازه گیری شدند. برای اندازه گیری تجزیه-پذیری ماده خشک و گوارش پذیری تیمارهای مورد مطالعه به ترتیب از روش کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز استفاده گردید. نتایج نشان داد که تیمار 3% اوره (تیمار4)، با مقدار 15% بیشترین میزان cp را داشت (05/0p<). بیشترین میزان ndf نیز مربوط به تیمار 4 به میزان 90/80% بود. همچنین، تیمارهای مورد مطالعه از لحاظ تجزیه پذیری ماده خشک در زمان های مختلف انکوباسیون تفاوت معنی داری (05/0p<) را نشان دادند. بطوریکه در اکثر زمان ها، تیمار 4 بیشترین و تیمار 1 کمترین درصد تجزیه پذیری را نشان دادند. نتایج حاصل از حجم گاز تولید شده نشان داد که تیمار 4 و 1 به ترتیب بیشترین و کمترین حجم گاز تولید شده را داشتند و پس از 96 ساعت انکوباسیون برای تیمارهای مختلف از 50/50 تا 03/60 میلی لیتر متغیر بود. در مورد گوارش پذیری ماده آلی، نیز تیمار 4 بیشترین و تیمار 1 کمترین میزان را داشته اند. نتایج ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و گوارش پذیری تیمارهای مورد مطالعه نشان داد که افزودن اوره باعث بهبود ارزش غذایی ضایعات موز می گردد.
اعظم میرحیدری یوسف روزبهان
چکیده ندارد.