نام پژوهشگر: داوود آزادفر
علبرضا محامد شبانلو حشمت الله حیدری
تحقیق در عرصه های طبیعی جهت مدیریت و استفاده بهینه از این منابع امری ضروری است. بهترین شیوه برای اداره و مدیرت جنگل مبتنی بر توسعه پایدار، پیروی از ساختار طبیعی همان رویشگاه می باشد. با توجه به اهمیت گونه ممرز در جنگلهای شمال کشور، بررسی ساختار توده های طبیعی این گونه از اولویت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق با هدف مطالعه ساختار توده های طبیعی ممرز در سری دو جنگل شصت کلاته انجام شد. پس از بررسی مقدماتی پارسلهای 3، 5 و 7 انتخاب گردیدند ودر هر یک از پارسلها چهار قطعه نمونه یک هکتاری به روش سیستماتیک و با رعایت اصل تصادفی بودن انتخاب و پارامترهای درختان توده شامل نوع گونه، قطر برابر سینه، ارتفاع کامل درختان، ارتفاع شروع تاج ، قطر تاج در دو جهت عمود برهم و مختصات قائم درختان برداشت گردید. همچنین برای مطالعه زادآوری در هر قطعه نمونه 5 میکرو پلات به ابعاد 5×5 متر، یکی در وسط و در چهار گوشه پلات پیاده گردید و نهالها به تفکیک گونه در طبقات قطری و ارتفاعی شمارش گردید. نتایج نشان داد توزیع قطری توده های ممرز از توزیع طبیعی توده های ناهمسال تبعیت می کند. با آزمون مدلهای مختلف منحنی توزیع قطری توده ها تعیین گردید. آزمون رتبه های علامتدار در مورد ساختار قطری سطح 25 آری تفاوت معنی داری با قطعه نمونه شاهد 1 هکتاری نشان داد و سطح 50 و 75 آری تفاوت معنی داری با قطعه شاهد نشان ندادند، بنابراین سطح مناسب برای مطالعه ساختار حجمی سطح 50 آری تشخیص داده شد. همچنین نتایج آزمون آماری برای مطالعه ساختار حجم نشان داد سطوح 25 و 75 آری تفاوت معنی داری با قطعه شاهد 1 هکتاری دارند و سطح بهینه برای مطالعه ساختار حجمی سطح 75 آر می باشد. در تعیین سطح بهینه برای مطالعه آشکوب بندی آزمون کای اسکوئر تفاوت معنی داری بین سطوح مختلف نشان نداد. بررسی کمی زادآوری نشانداد توزیع فراوانی نهالها از توزیع کم شونده مختص توده های طبیعی تبعیت می کند. در نهایت با استفاده از نرم افزار svs ساختار توده ها ترسیم گردید.
فریبا بابایی سوستانی داوود آزادفر
جهت بررسی تنوع ژنتیکی درونی و بین جمعیتی گونه آزاد zelkova carpinifolia بر اساس نشانگرهای ایزوآنزیمی و مورفولوژیکی, 30 پایه درختی از سه استان گیلان, مازندران و گلستان, انتخاب و نمونه های برگ در یک جهت از تاج درخت برداشت شد. پس از عصاره گیری از نمونه ها, بررسی کمی آنزیم, با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومترuv, و بررسی کیفی آن با استفاده روش پلی اکریل آمید ژل الکتروفورز (page) صورت گرفت. در بررسی کمی آنزیم پراکسیداز شاخه, رویشگاه مازندران تفاوت معنی دار ی را با دو رویشگاه دیگر نشان می دهد اما در آنزیم پراکسیداز برگ سه رویشگاه تفاوت معنی داری ندارند. با توجه به الگوی باندی نیز, سه اکوتیپ قابل تفکیک است که رویشگاه گیلان و گلستان با وجود تفاوت اکولوژیکی, تشابه بیشتری را نشان می دهند در صورتی که رویشگاه مازندران با دو رویشگاه دیگر متفاوت بوده که این امر می تواند ناشی از پیوستگی دو رویشگاه گیلان و گلستان در دوران های سوم زمین شناسی باشد. جهت مطالعات موروفولوژی پنج برگ به صورت تصادفی از هر پایه انتخاب و جهت مطالعه 16 صفت, مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که صفات طول و عرض برگ, تعداد دندانه اصلی دارای کمترین میزان تاثیر پذیری از محیط هستند و بیشترین نقش را در گروه بندی ایفا می کنند که به عنوان صفات پیشنهادی جهت بررسی تنوع این گونه معرفی می شوند. آنالیز خوشه ای نیز پایه های مورد بررسی را در 6 گروه قرار می دهد که محاسبه فاصله ژنتیکی بیشترین فاصله را با وجود تشابه اکولوژیکی, بین پایه های رویشگاه گلستان و کمترین فاصله ژنتیکی را بین پایه های رویشگاه مازندران نشان می دهد که موید تنوع درون جمعیتی بیشتر رویشگاه گلستان ومناسب تر بودن شرایط این رویشگاه برای گونه آزاد است. نتایج این تحقیق لزوم حفاظت از این گونه را جهت حفظ تنوع ژنتیکی یاد آور می شود.
سوده حافظی شاهرودیان داوود آزادفر
چکیده ندارد.
علیرضا مهدیانی حشمت الله حیدری
مطالعه ساختار جنگل ، امروزه از مباحث مورد توجه و ضروری به ویژه در راستای اهداف جنگل شناسی نزدیک به طبیعت است. گرچه بررسی های ساختار جنگل به طور کلی در جنگلهای کوهستانی و ارتفاعات فوقانی جنگلهای شمال کاملاً بدیع می باشد. لیکن شناسایی ساختار توده های اوری بعنوان جنگلهای حفاظتی واقع در شرایط سخت کلیماتیک و حساس، امری مهم و ضرورتی انکار ناپذیر است. با آگاهی و مدیریت صحیح می تواند زمینه استقرار یک رادآوری مناسب و پایداری این رویشگاهها را برای نسل بعد فراهم نمود. در این تحقیق 3 منطقه از رویشگاههای بلوط اوری که از تخریب کمتری برخوردار بودند در سطح ارتفاعات استان گلستان( منطقه درازنو، شیرین آباد و لوه) انتخاب و در هر رویشگاه 4 قطعه نمونه یک هکتاری (100× 100 متری) در آنها تعیین واطلاعات مربوط به ساختار جنگل در این مناطق اندازه گیری و ثبت شد. در هر پلات به منظور بررسی زادآوری، 4 میکروپلات 225 مترمربعی ( 15× 15 متری) در چهار گوشه پلات تعیین گردید. در داخل میکروپلاتها فراوانی زادآوری در کلاسه های قطری و ارتفاعی به تفکیک گونه ثبت گردید. ضمناً در هر یک از توده ها یک پلات مستطیل شکل به مساحت 1000 مترمربع ( 50 × 20 ) به عنوان شاخص کل توده جهت ترسیم ساختارهای افقی و عمودی انتخاب و در هر پلات کلیه درختان با ارتفاع بیش از 3/1 متر آماربرداری شدند. داده ها بااز استفاده از نرم افزارهای مناسب ( از قبیل excel و spss) تجزیه و تحلیل و با استفاده نرم افزار svs ساختار توده ها ترسیم شد. نتایج این تحقیق نشان داد که گونه بلوط اوری با حضورچشمگیر خود در رویشگاه 1 ( منطقه درازنو - کردکوی ) و رویشگاه 2 ( ارتفاعات منطقه شیرین آباد- علی آباد ) بعنوان گونه اصلی و غالب تیپ نمود می یابد.دررویشگاه 3 اوری بعنوان گونه همراه توده پراکنش دارد.توده اوری دررویشگاه 1 وضعیت بهتری نسبت به دو رویشگاه دیگردارد به نحویکه دراین رویشگاه، حداکثر تاج پوشش توده جنگلی 61 درصد ( 5/76 درصد سهم اوری و 5/23 درصد سهم سایر گونه ها )، سطح مقطع برابر سینه 12/42 متر مربع در هکتار ، میانگین قطر برابر سینه توده 80 سانتی متر، میانگین ارتفاع درختان توده 5/14 متر بدست آمده است. نمودارهای توزیع تعداد در طبقات قطری توده ها نشانگر توده های همسال نامنظم است لیکن بجز رویشگاه 1 دیگر رویشگاه ها از لحاظ زادآوری بسیار ضعیف و نگران کننده هستند. نتایج حاصل از آزمون f برای مقایسه میانگین های قطر برابر سینه، ارتفاع درختان، حجم سرپا، رویه زمینی رویشگاه های مورد مطالعه نشان داد که در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری بین رویشگاه ها مشاهده می شود ( 5/. › valu – p ).
وحیده محمدی چیانه داوود آزادفر
گسترش ریشه درختان بر اساس خصوصات رویشی و ژنتیکی و محل مناسب کاشت آن ها در گونه های مختلف، متفاوت می باشد. از این رو مطالعه گسترش ریشه درختان در مناطق شهری گذشته از تاثیرات مثبت اکولوژیکی آن ها و تاثیرات متفاوتی که بر عناصر تغذیه ای خاک می گذارند، در جلوگیری از صدمات ممکنه بر خطوط انتقال گاز، مخابرات و آب و... دارای اهمیت بالایی می باشد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت ریشه دوانی گونه های مختلف درختی در اطراف خطوط انتقال گاز شهری است. بر همین اساس وضیعت ریشه دوانی چهار گونه فراوان صنوبر، توت، چنار و اکالیپتوس در منطقه شهری شهرستان های گرگان و علی آباد در سال های مختلف لوله گذاری با توجه به فاصله پایه های درختی از خطوط انتقال گاز مورد مطالعه قرار گرفت. جهت تهیه نمونه ریشه و خاک پروفیلی در پای درختان به ابعاد 1×1×1 متر حفر و نمونه ها از دو عمق و از هر عمق در دو سطح تهیه گردید. ویژگی های مورفولوژیکی ریشه، ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک و مقادیر عناصر نیتروژن، فسفر و آهن در نمونه های ریشه و خاک مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که در لوله گذاری قبل و بعد از 1370 اکالیپتوس قبل از 1370، چنار بعد از 1370 در گرگان و صنوبر قبل از 1370 در علی آباد بیشترین میزان ریشه دوانی را داشته اند. گونه توت بر خلاف ریشه دوانی سطحی و گسترده که از آن انتظار می رود بیشترین میزان ریشه دوانی را در عمق پروفیل داشته است. مقایسه سه گونه اکالیپتوس، چنار و توت در شهرستان گرگان مشخص کرد گونه اکالیپتوس بیشرین ریشه دوانی را به خود اختصاص داده است. بررسی دو گونه اکالیپتوس و چنار در دو سن رویشی مختلف حاکی است که ریشه دوانی گونه اکالیپتوس در هر دو سن رویشی بیشتر از گونه چنار می باشد و بیشترین میزان این گسترش در عمق پروفیل است. میزان ریشه دوانی گونه چنار در فواصل مختلف کاشت نیز بیشترین میزان را در عمق پروفیل در فاصله ای نزدیک به لوله گاز نشان داد. به دلیل خصوصیات ژنتیکی و مورفولوژیکی متفاوت گونه ها و قرار گرفتن گونه ها در بستر خاک شهری گسترش ریشه دوانی در گونه های درختی متفاوت می باشد. گونه اکالیپتوس از گونه های سریع الرشد و همیشه سبز می باشد که به طور طبیعی دارای ریشه دوانی عمیق بوده و به دلیل همیشه سبز بودن قدرت رقابت بیشتری نسبت به گونه چنار و توت دارا می باشد. گونه صنوبر نیز از گونه های سریع الرشدی است که به دلیل قابلیت دسترسی سریع به آب و مواد غذایی بیشترین میزان ریشه دوانی را به خود اختصاص داده است. از همین رو با توجه به قطور و سنگین بودن ریشه درختان اکالیپتوس و صنوبر این گونه ها خطر بیشتری در اطراف لوله ها ایجاد می نمایند و از طرفی با افزایش زمان لوله گذاری و بزرگ شدن درختان ریشه ها قطورتر شده و خطر بالقوه آن ها برای لوله های گاز بیشتر می شود.
مهشید حکیم پور کامبیز طاهری آبکنار
به منظور بررسی زادآوری مستقرشده در حفرات طبیعی حاصل از توده های محافظت شده و حفرات مصنوعی در جنگل های مدیریت شده ی راشستان (تک گزینی) و همچنین بررسی ارتباط بین شکل این حفرات و میزان نور رسیده به مرکز حفره با کمیت و کیفیت زادآوری و مقایسه آن در بین حفرات دو جامعه فوق الذکر و در نهایت تعیین بهترین اندازه ی سطح حفره در نشانه گذاری، 30 حفره در قطعه بهره برداری شده 31 و 30 حفره در قطعه محافظت شده 32 سری یک جنگل شصت کلاته به صورت تصادفی انتخاب گردید. پس از انتخاب حفرات در 2 توده به صورت تصادفی، ابتدا مرکز حفرات به صورت فرضی مشخص گردیده سپس از طریق بدست آوردن میزان آزیموت و فاصله ی آن با هر یک از درختان محدود کننده حاشیه حفره، از طریق نرم افزار arcgis 9 مساحت حفرات و مرکز دقیق آنها در عرصه مشخص گردید. و به منظور بررسی پارامتر های کمی ( فراوانی، قطر یقه و قطر در ارتفاع برابر سینه نهالها) و کیفی ( تقارن تاج، انحنا تنه و شاقولی بودن تنه نهالها) ترانسکتی به عرض یک متر، در راستای قطر بزرگ و قطر کوچک حفره از یک سمت حاشیه حفره به سمت حاشیه دیگر حفره ایجاد و سپس قطعات نمونه کوچک (میکروپلات) یک متر مربعی در آن تعبیه شدند. آماربرداری در میکروپلات ها به صورت صد در صد انجام شد. سپس بعد از نرمال نمودن داده ها، با استفاده از روش های آنالیز آماری (مقایسه ی میانگین یک متغیر بین دو گروه مستقل، آزمون آماری کای اسکوئر، تجزیه واریانس یک طرفه، مقایسه ی چند گانه دانکن و آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس) در سطح احتمال 5 درصد به تجزیه و تحلیل داده ها پرداختیم. نتایج نشان داده است که بیشترین فراوانی زادآوری راش در مساحت 5-2(گروه کوچک) آر صورت گرفته است و افزایش مساحت حفرات موجب افزایش قطر برابر سینه و قطر یقه نهالها ولی موجب کاهش کیفیت نهالها می شود زیرا بیشترین درصد کیفیت مطلوب نهالهای راش درحفر اتی با سطح 8-5 آر(گروه متوسط) دیده شده است. سپس مشخص شد که بین میزان نور با مساحت حفرات ارتباط معنی داری وجود دارد به طوریکه با افزایش مساحت حفرات، نور افزایش می یابد بنابراین دیده شده است که بهترین وضعیت کمی و کیفی زادآوری راش در کلاسه نوری کم و متوسط ایجاد شده است و شکل بیشتر حفرات در توده ها به صورت بیضی با کشیدگی قطری کم است. در نهایت باید ذکر نمود که بین توده های بهره برداری شده (تک گزینی) و بهره برداری نشده تفاوت چندانی در موارد فوق وجود ندارد.
ام کلثوم میرزایی داوود آزادفر
دی اکسید کربن اتمسفر در دهه های اخیر افزایش قابل توجهی داشته -است. جنگل ها به ویژه درختان شرایطی را برای کاهش غلظت دی اکسید کربن فراهم می آورند که طی آن کربن اضافی از طریق ذخیره در بیوماس گیاهی ترسیب می گردد. گونه های صنوبر امتیازات زیادی هم به عنوان یک ارگانیسم نمونه و هم به عنوان محصولی جهت ترسیب کربن دارند. به منظور بررسی مناسب ترین فاصله کاشت در میزان بیوماس و ترسیب کربن، تعداد 6 کلون از صنوبرهای جنگل کاری شده در جنگل آموزشی و پژوهشی شصت کلاته در فواصل کاشت 5×3 و 5×6 در سه تکرار به صورت کاملا تصادفی انتخاب و قطع شدند و پس از تبدیل، اندام-های مختلف از قبیل تنه، شاخه و برگ توزین گردیدند. جهت بررسی وضعیت ریشه ها، ریشه تمام درختان تا عمق دو متری جمع آوری و وزن کشی شدند و برای برآورد میزان ذخیره کربن به آزمایشگاه منتقل گردیدند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون f و مقایسه میانگین-ها به روش دانکن صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین فواصل کاشت از نظر میزان بیوماس و ترسیب کربن اختلاف معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد. رتبه بندی تولید بیوماس توسط اندام ها به صورت برگ< شاخه< ریشه< تنه برای تمامی کلون ها و فواصل کاشت بود. از نظر مقدار ترسیب کربن کل، در بین کلون ها تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما با توجه به نتایج حاصل از بیوماس و ذخیره کربن در اندام های تولیدی می توان گونه اورامریکانا را به عنوان کلون برتر معرفی نمود. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که درختان در فاصله کاشت 5×6 میانگین بیشتری از نظر حجم، بیوماس و ذخیره کربن پایه ای در دوره دارند، ولی با توجه به تعداد پایه نهایی در هکتار، فاصله کاشت 5×3 متر با تولید 014/2 تن کربن در هکتار و در سال بیشترین متوسط سالانه ذخیره کربن را نسبت به فاصله کاشت 5×6( 282/1 تن در هکتار در سال) دارد.
محمدباقر محمودی زرین آبادی داوود آزادفر
گونه ی راش شرقی یکی از مهم ترین گونه های تجاری جنگلهای شمال ایران محسوب می گردد. انتخاب و حفظ درختان برتر این گونه جهت حفاظت و توسعه ی توده های آن در مقابل بهره برداری-های صورت گرفته و تغییرات اقلیمی، اهمیت بالایی دارد. از این رو هدف این تحقیق تعیین تفاوت-های ژنتیکی این درختان با سایر درختان غیربرتر در محیط مشابه اکولوژیک به کمک نشانگرهای بیوشیمیایی و مورفولوژیک برگ جهت اطمینان از تحت کنترل بودن صفات فنوتیپ های برتر گونه ی راش توسط ژنوتیپ است. نمونه ها از گروه های درختی برتر و غیربرتر در چهار ایستگاه با دو ارتفاع مختلف از سطح دریا و دو جهت شرقی و غربی تهیه گردید و مقایسات به کمک تفسیر الگوهای ایزوآنزیمی، آنالیز خوشه ای و آزمون دانکن صورت گرفت. نتایج نشان داد که توانایی نشانگر بیوشیمیایی پراکسیداز شاخه و برگ در تفکیک اکوتیپی و ژنوتیپی پایه های راش بهتر از نشانگر مورفولوژیک برگ است. همچنین هماهنگ بودن تفاوت های فنوتیپی درختان برتر با تفاوت های ژنتیکی بین درختان برتر و غیربرتر تایید گردید و مهم ترین صفت مورفولوژیک برگ بین این دو گروه از درختان، ضخامت برگ معرفی گردید.
حمید عتباتی عباس مجدآبادی فرهانی
عناصر سزیم و استرانسیوم از جمله عناصر بسیار خطراناکی هستند که به دلیل ساطع کردن تشعشعات گاما و بتا اثرات بسیار زیان باری بر سلامت انسان و اکوسیستم های محیطی می گذارند. تحقیق حاضر با هدف معرفی گونه ها ی چوبی مناسب در پالایش بیشتر عناصر سزیم و استرانسیوم از خاک های آلوده در شرایط گلخانه انجام گرفت. بدین منظور 5 گونه چوبی همیشه سبز، سریع الرشد و سازگار با شرایط اکوسیستم جنوب ایران (ناترک، سوبابل، حنا، کونوکارپوس و آکاسیا بیدی) انتخاب شد و خاک گلدانها با محلول هایی با غلظت های 50ppm و 250ppm از نمک های نیترات سزیم و نیترات استرانسیوم آلوده گردید و پس از گذشت یک ماه نهال ها به تفکیک ساقه و برگ برداشت شد. پس از عصاره گیری از نمونه های گیاهی توسط دستگاه اسپکترومتری جذب اتمی (aas) و دستگاه اسپکتروسکوپی نشری اتمی- پلاسمای جفت شده القایی (icp) میزان عناصر سزیم و استرانسیوم به ترتیب اندازه گیری گردید. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که گونه های یکساله مورد مطالعه بخوبی توانایی جذب غلظت های بالای عناصر سزیم و استرانسیوم را دارا بوده و بطور کلی عنصر استرانسیوم را بیشتر از سزیم جذب و انباشت می نمایند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد در بین گونه های مورد مطالعه، گونه های کونوکارپوس، آکاسیابیدی و سوبابل بهترین عملکرد را برای جذب و انباشت سزیم و استرانسیوم دارند و کاشت آمیخته آنها در مکانهایی با احتمال آلودگی پیشنهاد گردید.
الهام حسینی داوود آزادفر
اطلاع از وضعیت منابع ژنتیکی گونه ارس در مهمترین رویشگاه های این گونه در استان گلستان، ما را در مدیریت هر چه بهتر رویشگاه های آن و نیز در برنامه های احیایی و توسعه ای و اصلاح نژاد آن یاری خواهد رساند. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی تنوع ژنتیکی رویشگاه های ارس در دو منطقه جهان نما و چهارباغ استان گلستان با استفاده از دو نشانگر پراکسیداز و استراز اندام های شاخه و برگ و همچنین معرفی بهترین اندام و نشانگر در تعیین تنوع ژنتیکی در این رویشگاه ها انجام گرفت. جهت این بررسی نمونه برداری همزمان، از اندام های شاخه و برگ 12 پایه در هر منطقه مورد پلی اکریل آمید ژل الکتروفورز) ) page مطالعه صورت گرفت. مطالعات کیفی نشانگرها به روش انجام و داده های الکتروفورتیکی پایه های هر منطقه به کمک تحلیل خوشه ای گروه بندی شدند. نتایج نشان داد که مطالعه همزمان دو نشانگر و اندام برگ در بررسی تنوع درون و بین جمعیتی گونه ارس در مناطق مورد مطالعه، بیشترین میزان تنوع را داراست. همچنین تنوع ژنتیکی منطقه جهان نما بیشتر از منطقه چهارباغ بوده و میزان تنوع درون جمعیتی پایین تر از تنوع بین جمعیتی است. بنابراین توصیه این گونه در منطقه چهارباغ با اولویت و شدت بیشتری لحاظ گردد.
عالیه عسکری سیده ساناز رمضانپور
سرخدار یکی از چهار سوزنی برگ بومی ایران است که از لحاظ دیرینه شناسی، دارویی و صنعتی بسیار با اهمیت می باشد. این گونه در طی قرن گذشته در نتیجه تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست رو به انقراض قرار گرفته است. در این تحقیق از نشانگر مولکولی ریزماهواره (ssr) جهت بررسی تنوع ژنتیکی گونه سرخدار جمع آوری شده از منطقه زرین گل علی آباد استفاده شد. به منظور بررسی تنوع مولکولی، استخراج dna ازبرگ های جوان به روش ctab صورت گرفت و سپس با استفاده از 8 جفت نشانگر ریزماهواره تکثیر صورت گرفت. نتایج حاکی از 71 آلل چند شکل در ژنوتیپ های مورد مطالعه بود که بیشترین آلل در جایگاه tax36 و کمترین آلل در جایگاه a-tb39 مشاهده شد. میانگین تعداد آلل های موثر در کل پایه ها 42/1، در پایه های ماده33/1 و در پایه های نر 32/1 بود. از بین جمعیت های مورد مطالعه، بیشترین مقدار pic (79/0) مربوط به نشانگر a-tb14 و کمترین مقدار pic (54/0) در نشانگرtax26 دیده شد. بیشترین تعداد آلل مشاهده شده، چندشکلی جایگاه ژنی و شاخص شانون در بین تمام پایه ها و پایه های نر و ماده در جمعیت 1 و کمترین تعداد آلل مشاهد شده، چندشکلی جایگاه ژنی و شانون به غیر از پایه های نر در جمعیت 3 دیده شد. بیشترین تشابه ژنتیکی بین دو جمعیت 1 و 4 و کمترین تشابه ژنتیکی بین جمعیت 3 و 4 مشاهده شد. میانگین شاخص f در کل جمعیت (gst) 0828/0، درون جمعیت ها (ht) 2663/0 و در بین جمعیت ها (hs) برابر 2442/0 بود. با توجه به وضعیت تعادل هاردی واینبرگ، حدود 98% از مکان های ژنی در کل جمعیت ها با استفاده از آزمون کای اسکوار معنی دار بود. دندروگرام تجزیه خوشه ای برای تمام جمعیت ها این پایه ها را به 6 گروه مجزا تفکیک نمود. بیشترین گروه بندی در جمعیت 1 و کمترین گروه بندی در جمعیت 3 صورت گرفت. تجزیه به مختصات اصلی (pco) نیز نتایج تجزیه خوشه ای را تایید نمود. با استفاده از آنالیز واریانس مولکولی (amova) تنوع درون جمعیتی از تنوع بین جمعیتی بیشتر بود.
یسنا جلیلی سه بردان داوود آزادفر
گونه ی ارس به دلیل نیاز رویشگاهی اندک، امکان استقرار در مناطق با شیب های تند و خاک کم عمق را دارد. با توجه به نقش حائز اهمیت این توده ها در حفظ آب، خاک و مقابله با فرسایش خاک، حفظ غنای زیستی گونه ها، حفظ و توسعه این توده ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اطلاع از تنوع ژنتیکی در بین جمعیت های یک گونه بهترین راهکار را جهت حفظ تنوع جمعیت ها ارائه می کند. این تحقیق با هدف مقایسه پلی مورفیسم نشانگرهای آنزیمی پراکسیداز و استراز در دو اندام شاخه و فلس، بررسی تاثیر جهت دامنه بر تنوع ژنتیکی و تنوع مورفولوژیکی فلس های پایه های نر و ماده ارس و بررسی تاثیر موقعیَت دامنه بر میزان تنوع ژنتیکی پایه های ارس در رویشگاه ارس چهارباغ صورت گرفته شده است. جهت این بررسی نمونه برداری هم زمان از رویش های دو ساله شاخه و فلس انجام گردید. بلافاصله از نمونه ها، عصاره تهیه گردید. اندازه گیری فعالیت کمی پراکسیداز با اسپکتروفتومتر و بررسی کیفی آن با استفاده از روش پلی اکریل آمید ژل الکتروفورز (page) و بررسی مورفولوژیکی با استفاده از بینی کولار صورت گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه اندام فلس با شاخه، اندام فلس تنوع بیشتری را داراست، نتایج نشانگر مورفولوژیک نیز همسو با نشانگر ایزوآنزیمی بوده اما میزان تنوعی که نشانگر ایزوآنزیمی در دو عامل جهت دامنه و جنسیت نشان داد بیشتر از نشانگر مورفولوژیک بود. جهت دامنه شرقی و موقعیت عقب دامنه و پایه های جنس نر دارای تنوع بیشتری بود. کلید واژگان: ارس، تنوع ژنتیکی، مورفولوژیکی، جهت و موقعیت دامنه، نشانگرایزوآنزیمی، چهارباغ.
سیده بتول نورالهی گیزه رود داوود آزادفر
اُرس یکی از مهمترین گونه های اکوسیستم های کوهستانی ایران است. امروزه اکثر جنگل های اُرس به علّت دخالت های انسانی و فرسایش بستر خاک تخریب شده اند. اطلاع از تأثیر عوامل توپوگرافی بر میزان تنوع ژنتیکی و مورفولوژیکی گونه اُرس جهت مدیریت احیا، حفاظت و توسعه ی رویشگاه های آن بسیار مفید است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های دامنه بر تنوع مورفولوژیکی و ژنتیکی مخروط و بذر درختان اُرس در رویشگاه چهارباغ گلستان انجام شد. مطالعات مورفولوژیکی با کمک 14 صفت مخروط و بذر صورت گرفت. مطالعات کیفی آنزیمی با استفاده از نشانگرهای پراکسیداز و استراز به روش pageو مطالعات کمّی آنزیم پراکسیداز به روش ورتینگتون انجام شد. نتایج تجزیه واریانس صفات مورفولوژیکی نشان داد که فاکتورهای محیطی ارتفاع از سطح دریا، موقعیّت قرارگیری پایه ها در طول دامنه و جهت دامنه به ترتیب بیشترین تأثیر معنادار را بر صفات مورد بررسی دارند. نتایج مقایسات میانگین مهمترین صفات نشان داد که افزایش ارتفاع، موجب کاهش معنادار صفات ابعاد بذر و متوسط وزن بذر در مخروط شده است. بالاترین میانگین صفات ابعاد بذر در عامل موقعیّت پایه ها در دامنه، مربوط به انتهای دامنه بوده است. همچنین در عامل جهت، صفت تعداد بذر سالم در مخروط در دامنه ی رو به غرب و صفت وزن متوسط بذر سالم در دامنه ی رو به شرق بالاترین میانگین را داشته است. اثر متقابل عوامل مورد مطالعه بیشترین تعداد بذر سالم را در ارتفاع پایین انتهای دامنه ی رو به غرب و ارتفاعات بالای دامنه ی رو به شرق این رویشگاه نشان داد. گروه بندی صفات مورفولوژیکی به همراه آزمون تشخیص برای نشانگرهای مورفولوژیکی تفکیک پذیری متوسطی را در دو جهت دامنه آشکار کرد. در مقایسات درون جمعیّتی داده های ایزوآنزیمی، تنوع الگوهای بذری دامنه رو به غرب در مقایسه با دامنه رو به شرق بالاتر به دست آمد. نتایج مطالعات کمّی پراکسیداز برای دو جهت دامنه نیز با نتایج کیفی آن همسو بود. با مقایسه ی تنوع درون جمعیّتی و بین جمعیّتی در رویشگاه چهارباغ مشاهده شد که تنوع ایزوآنزیمی بین جمعیّتی بالاتر از تنوع ایزوآنزیمی درون جمعیّتی است.
احمد حسینی سیدمحسن حسینی
چکیده خشکیدگی درختی از پدیده های پیچیده ای است که تحت تأثیر عوامل متعددی ظهور یافته و تغییرات شدیدی را در ترکیب و ساختار جنگل موجب می شود. به منظور بررسی پدیده خشکیدگی تاجی و مرگ و میر درختی رخ داده در سال های اخیر در جنگل های بلوط استان ایلام، اثر فاکتورهای توپوگرافی، خاک، خصوصیات توده و رقابت درختی بر میزان خشکیدگی و مرگ و میر درختی و ارتباط پاسخ های اکوفیزیولوژیک درختان با میزان خشکیدگی تاجی، منطقه جنگلی شلم به مساحت 670 هکتار در 10 کیلومتری جنوب شرقی شهر ایلام انتخاب شد. با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی gis، منطقه مورد مطالعه به 20 واحد همگن از نظر توپوگرافی تقسیم شد. در هر واحد همگن سه پلات دایره ای 1/0 هکتاری به منظور اندازه گیری متغیرهای رویشگاهی شامل شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا و خصوصیات ساختاری توده از قبیل قطر برابر سینه درختان، تراکم توده، رویه زمینی توده، قطر تاج درختان، درصد خشکیدگی تاج و تعداد درختان مرده به تفکیک گونه به صورت تصادفی سیستماتیک پیاده شد و یک پروفیل به منظور اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک حفر و از افق های مختلف آن نمونه برداری شد. همچنین در هر واحد همگن 6 ترانسکت 100 متری به منظور اندازه گیری شاخص رقابت درختی (hegyi) پیاده شد. در روی هر ترانسکت 5 نقطه تصادفی به فواصل 25 متر از هم تعیین و نسبت به هر نقطه تصادفی دو اصله نزدیکترین درخت خشکیده و سالم به عنوان درخت هدف انتخاب و مشخصات ظاهری آنها و درختان همجوار آنها و فاصله افقی آنها از یکدیگر اندازه گیری شد. همچنین در واحد همگن واجد بیشترین مرگ و میر درختی چهار تیمار خشکیدگی تاج (سالم، خشکیدگی ملایم، خشکیدگی متوسط، خشکیدگی شدید) تعیین و از هر تیمار چهار درخت به عنوان تکرار انتخاب و نمونه گیری برگ و شاخه دوساله به منظور اندازه گیری صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و آنالیز عناصر (ازت، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم) برگ و خاک محیط ریشه آنها انجام شد. نتایج حاصله از بررسی منطقه مورد مطالعه نشان داد، بیشترین میزان و شدت مرگ و میر درختی به ترتیب متعلق به گونه های بلوط و کیکم بوده است. بیشترین شدت مرگ و میر در جهت های جنوبی و غربی و بعضا شمالی بود. بیشترین شدت مرگ و میر در توده های با رویه زمینی بیشتر، تاج پوشش تنک تر و بر روی طبقه های قطری 5 سانتی متر (درختان جوان) و 60 و 75 سانتی متر (درختان مسن ) متمرکز بود. بیشترین شدت مرگ و میر درختی در خاک های با عمق کمتر یافت شد. نتایج نشان داد که خصوصیات محیط رقابتی درختان خشکیده با درختان سالم تفاوت معنی دار دارد. بیشترین مقدار رقابت درختی در واحدهای همگن دارای بیشترین میزان مرگ و میر همراه بود. نتایج مطالعات اکوفیزیولوژیک نشان داد، میزان خشکیدگی تاجی با سطح برگ، تعداد روزنه سطح رویی برگ و میزان جذب نسبی آب همبستگی منفی معنی دار و با وزن خشک برگ در واحد سطح همبستگی مثبت معنی دار دارد. همچنین غلظت عناصر نیتروژن و فسفر در برگ درختان سرخشکیده بلوط بیشتر از درختان سالم بود. نتایج به طور کلی مبین نقش مهمتر ساختار توده در تنوع مرگ و میر درختی در منطقه مورد مطالعه بود. همچنین مکانیسم اصلی خشکیدگی درختان بلوط ناشی از اختلالات روابط آبی در پیکره آنها بوده است. نتایج این بررسی می تواند در ارزیابی مسئله خشکیدگی درختی و مدیریت جنگل های دچار خشکیدگی به کار گرفته شود.
الهام اصغرپور داوود آزادفر
افرا شیردار (acer cappadocicum gled)یکی از گونه های صنعتی و مهم جنگل های هیرکانی می باشد که در خاک های حاصلخیز می روید و دارای پراکنش وسیعی است. در چند دهه ی اخیر تغییرات اقلیمی پیامدهایی از جمله افزایش گرمایش جهانی و خشکی را در پی داشته است. محدودیت آب یکی از مهم¬ترین عوامل اقلیمی در ایران است که باعث ایجاد تنش های درونی در گیاه شده و نهایتاً رشد آن را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به سهم قابل توجه افرا شیردار در بین نهال های تولید شده در نهالستان ها، آگاهی از اثرات تنش خشکی، تعیین آستانه ی پژمردگی و نیز میزان مقاومت افرا شیردار نسبت به سطوح مختلف تنش خشکی ضروری به نظر می رسد. به منظور بررسی تأثیر تیمارهای تنش خشکی بر روی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و روزنه ای نهال های افرا شیردار، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 سطح ظرفیت زراعی شامل ظرفیت زراعی100% (شاهد)، 75% (تنش ملایم)، 50% (تنش متوسط) و 25% (تنش شدید) در شرایط اتاقک رشد انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات ویژگی های رویشی، تنش خشکی باعث تغییر ضریب شکل، وزن تر برگ، میزان آب برگ و ریشه گردید. بر طبق نتایج حاصل از آزمایش های فیزیولوژیکی با افزایش شدت تنش خشکی، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز، میزان کلروفیل b و نشت الکترولیت برگ تغییر و محتوای نسبی آب برگ کاهش یافت. همچنین نتایج مطالعات روزنه ای نشان داد که کمترین مساحت و ابعاد روزنه و سلول های محافظ روزنه و بیشترین تراکم روزنه مربوط به تیمار 25% بود. به طور کلی مدیریت آب در نهالستان جهت این گونه باید به میزانی باشد که آبیاری نهال¬ها از 75% ظرفیت زراعی خاک کاهش نیابد، چون اکثر ویژگی های فیزیولوژیکی و روزنه ای تحت تأثیر قرار می¬گیرد و در مدت رسیدن ظرفیت زراعی به زیر 25% با کاهش آب بافت ها، نهال در آستانه ی مرگ قرار خواهد گرفت.
مریم کلاهی داوود آزادفر
بلوط بلند مازو به لحاظ حجم چوب صنعتی دومین گونه ی با ارزش جنگل های شمال ایران به شمار می آید. با توجه به تغییرات اقلیمی در چند دهه ی اخیر که افزایش گرمایش جهانی و خشکی از پیامدهای آن است آگاهی از اثرات تنش خشکی، تعیین آستانه ی پژمردگی و نیز آگاهی از میزان مقاومت بلند مازو نسبت به سطوح مختلف تنش خشکی ضروری به نظر می رسد. لذا به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر ویژگی های رشد، مورفولوژیک برگ و شرایط فیزیولوژیک نهال گلدانی بلند مازو، آزمایشی در قالب طرح کاملآ تصادفی با 5 سطح ظرفیت زراعی شامل ظرفیت زراعی100% (شاهد)، 75% (تنش ملایم)، 50% (تنش متوسط)، 25% (تنش شدید) و5% (تنش خیلی شدید) در شرایط اتاقک رشد انجام شد. براساس یافته های این مطالعه تحت تأثیر تنش خشکی از میان ویژگی های رویشی قطر یقه، وزن تر برگ، ساقه و ریشه، میزان آب برگ، ساقه و ریشه تغییر یافتند. همچنین از میان ویژگی های مورفولوژیکی برگ طول، عرض، مساحت، شاخص سطح برگ و سطح برگ ویژه و نسبت طول به عرض تغییر یافتند. همچنین تنش خشکی بر اکثر ویژگی های فیزیولوژیکی به جز آنزیم پراکسیداز تأثیر معنی داری داشت، طوری که با افزایش شدت تنش خشکی میزان کلروفیل a و b افزایش ولی میزان کارتینویید، نشت الکترولیت و محتوای نسبی آب تغییر یافت. بر اساس بررسی های انجام شده بر روی ویژگی های روزنه ای پس از اعمال تنش خشکی با افزایش شدت تنش خشکی مساحت روزنه باز و بسته، طول روزنه باز و طول سلول محافظ روزنه باز تغییر یافت ولی در سایر ویژگی های روزنه ای تغییری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که شروع فرآیندهای پاسخ به تنش خشکی از سطح 75% ظرفیت زراعی به پایین بوده به طوریکه اگر به زیر 25% ظرفیت زراعی برسد مرگ آور می باشد بنابراین مدیریت آب در نهالستان جهت این گونه باید به گونه ای باشد که ظرفیت زراعی خاک از 75% کاهش نیابد.
فرشاد شیرازی داوود آزادفر
توسکا ییلاقی از گونه های تندرشدونم پسند شمال کشور است که برای حفظ اکوسیستم های مناطق ماندابی با داشتن قابلیت زهکشی ومصرف آب بالا گونه ای ارزشمند و مفید است.رابطه میان ارتفاع از سطح دریا وخصوصیات مورفولوژیک، فیزیولوژیک وروزنه ای برگ درختان مدنظر بسیاری ازمحققان بوده است واین ناشی از تاثیر ارتفاع از سطح دریا بر روی پارامترهای اقلیمی از جمله درجه حرارت ورطوبت نسبی است. در این تحقیق به¬منظور بررسی تاثیر ارتفاع از سطح دریا بر خصوصیات مورفولوژی، فیزیولوژی و روزنه¬ای برگ درختان توسکا ییلاقی در جنگل شصت کلاته گرگان از پنج منطقه ارتفاعی ۳۰۰، ۴۰۰، ۵۰۰، 600 و 700 متر ازسطح دریا) از هرمنطقه ارتفاعی پنج درخت و از هر درخت پنجاه نمونه برگ تهیه شد و تغییرات صفات مذکور مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج مطالعات مورفولوژی، ارتفاع از سطح دریا باعث تغییر در کلیه صفات مورفولوژی بررسی شده شامل طول و عرض برگ، نسبت طول به عرض برگ، مساحت، محیط، ضریب شکل ضخامت برگ گردید. بر طبق نتایج حاصل از آزمایشات فیزیولوژی با افزایش ارتفاع میزان آب نسبی برگ و نشت یونی افزایش می یابد ولی تغییری در میزان سطح ویژه برگ،کلروفیل a و b و کارتنوئید ایجاد نشده است. همچنین نتایج مطالعات روزنه¬ای نشان داد که بیش ترین مقدار تراکم روزنه، طول و عرض روزنه، طول و عرض سلول محافظ روزنه در ارتفاع 700 متر می باشد. از لحاظ کلیه صفات بررسی¬شده 4 مرز اکوتیپی در اتفاعات ۳۰۰متر، (۴۰۰ و 500 متر)، 600 متر و 700 متر از سطح دریا مشخص شدند. بر اساس نتایج حاصل می¬توان چنین استنباط نمود که برگ های توسکا ییلاقی با افزایش تراکم روزنه، ضخامت برگ، آب نسبی برگ و کاهش کلروفیل در ارتفاعات بالاتر نوعی مقاومت نسبت به اشعه¬های مضر فرابنفش و سرما پیدا می¬کند و به دلیل کاهش تبخیر و تعرق در ارتفاعات نوعی سازگاری روزنه¬ای برای افزایش میزان فتوسنتز در مدت زمان کوتاه¬تر در اختیار آنها قرار می گیرد
ساناز محمودی سردآبرود کامبیز طاهری
چکیده ندارد.
علیرضا مهدیانی داوود آزادفر
چکیده ندارد.
عطیه میرصادقی داوود آزادفر
چکیده ندارد.
مینا استقامت داوود درگاهی
جنگلهابه تبعیت از فاکتورهای زیست محیطی،ویژگیهای منحصربفردی دارند. یکی از این فاکتورها ساختار توده می باشد که تاثیر به سزایی بر زادآوری و میکروکلیمای جنگل دارد. بنابراین شناسایی صحیح ساختار توده های تحت مدیریت از طریق مقایسه آنها با ساختار توده های طبیعی و نرمال و متعاقبا اجرای مدیریت صحیح ، می تواند زمینه استقرار یک زادآوری مناسب را برای نسل بعد فراهم کند. دراین تحقیق به منظور بررسی ساختار توده و تاثیر آن بر وضعیت کمی و کیفی زادآوری در طرح جنگلداری سری 8 زیارت ، قطعه نمونه 817 به عنوان توده طبیعی و قطعات 801 و 814 واقع در ضلع جنوبی آن ، به عنوان توده مدیریت شده انتخاب شدند.