نام پژوهشگر: محمدابراهیم زارعی
مجتبی خوارزمی محمدابراهیم زارعی
شهر کرمان که یکی از شهرهای باستانی ایران به شمار می آید، به واسطه قرار گرفتن در مسیر راه های ارتباطی از دوره هخامنشی به بعد نقش مهمی در سیستم سیاسی- اقتصادی، ایفا نموده است. این شهر در آغاز شکل گیری بر روی تپه های مرتفعی در شرق شهر کنونی شکل گرفت. از گذشته ی این شهر تا دوره هخامنشی به واسطه فقدان کاوش ها، اطلاعات دقیقی در دست نیست، از دوره هخامنشی هم اشارات کوتاهی به آن شده است، و فقط به ذکر نام کارمانیا و معادن آن بسنده گردیده است. از دوره طولانی مدت اشکانی هم فقط از پادشاهی به نام بلاش در این شهر نام برده شده که به دست اردشیر یکم کشته شده است. نام اردشیر بر روی یکی از دژهای کرمان و نیز یکی از نامهای قدیم کرمان به نام بردسیر باقی مانده است. از سه سده نخست دوره اسلامی ساختارهای شهر کرمان چیز زیادی در دست نیست و فقط از زمان سامانیان است که منابع بیشتری در دسترس است و شهر گسترش یافته است. با ساخت مجموعه ای، از بناهای مختلف حداکثر اطلاعات ما از این شهر است. در زمان آل بویه این شهر به تصرف آنان در آمد، اما از ساختار شهر چیز زیادی نمی دانیم. در زمان سلجوقیان که شاخه ای از آنان بر کرمان حکم می راندند، شهر دستخوش تحولات بنیادین می شود و در غرب شهر کهن(در ربض شهر) مسجد جامع و محله ای نیز در کنار آن ساخته شد. از این دوره به بعد مجموعه های آرامگاهی در شمال شهر ساخته شدند و در زمان غزان و قراختاییان و آل مظفر و تیموریان تغییراتی در شکل شهر به وجود آمد که گسترش شهر در این دوره ها عموماً در جهات گوناگون بوده است. تا اینکه که در نهایت در دوره تیموری گسترش شهر از سمت غرب شکل می گیرد. این تغییرات توسط سلسله صفویه تکمیل گردید و با ساخت مجموعه گنجعلی خان که الگویی از مکتب صفوی اصفهان بود و ایجاد «شهر نو» در جای شهر تیموری؛ پیگیری گردید. در این دوره شهر در چند مرحله گسترش یافت، ابنیه عمومی و مذهبی و رفاهی مانند: بازارها و مساجد و مدارس و آب انباها و حمام ها ساخته شد که عموماً روند گسترش، در سمت غرب شهر بوده است. ساخت مجموعه گنجعلی خان در سمت غرب شهر و نوسازی محله ها و ایجاد کوشک هایی توسط حاکمان محلی در غرب شهر و نیز محله هایی در شمال مجموعه گنجعلی خان و بازاری در مسیر غربی- شرقی شهر و نیز بازار و مجتمع رفاهی در جنوب مجموعه گنجعلی خان به سمت جنوب شهر، بخشی از این تحولات در این دوره بود. در زمان قاجاریه نیز سمت و سوی گسترش شهر به سمت غرب است که با تخیب بخشی از خصار شهر و ساخت مجموعه ارگ حکومتی در غربی ترین بخش شهر و در شمال-غربی ارگ دوره صفوی که در زمان آغامحمدخان با خاک یکسان گردید، این روند چشمگیرتر است. مجموعه های این دوره مانند؛ ابراهیم خان ظهیرالدوله، وکیل و آقا علی که در مسیرهایی مرتبط با بخش غربی شهر بودند ساخته شدند، شواهد نشان می دهند که این مجموعه ها الگویی از ساختار شهری دوره صفوی یا سبک اصفهانی را دارند. موضع گیری های مذهبی نیز در ساخت مجموعه های متأخرتر نقش عمده ای را ایفا می کند. در دوره قاجار، بازارهای شرقی- غربی شهر در مسیر بازار دوره صفوی تکمیل شدند و با ساخت دو دروازه که یکی در بخش غربی شهر قرار دارد، ویک میدان در غرب شهر، مسیر ارتباطی نیز در راستای گسترش شهر، از مسجد جامع و دروازه مسجد در شرق تا دروازه ارگ در سمت غرب ساماندهی گردید. ساختار کلی گسترش شهر در این دوره با رعایت برخی از موارد پیش گفته، نشان می دهد که الگوی گسترش شهر به سمت غرب شهر بوده است، اما الگوهای مذهبی، کمبود زمین در پیرامون مجموعه گنجعلی خان و نیز ساخته شدن کهندژ حکومتی دوره قاجار، از موانع عمده ای بودند که ساخت محله ها و مجموعه ها را پیرامون الگوی شهر دوره صفوی با تا حدودی با محدودیت مواجه کردند.
سمانه احسنی فخر احمد صالحی کاخکی
در دوره اسلامی سفال و سفالگری وارد مرحله جدیدی شد و سفالگران در فرم و تزیینات ظروف ابداعاتی انجام دادند که موجب تغییرات تاریخی و پیدایش توانایی های تازه ای در دنیای سفالگری شد . این تحولات در سده های میانی اسلام در ایران (سلجوقی ، خوارزمشاهی ، ایلخانی ) به نهایت پیشرفت رسید و انواع شیوه های تزیینی در این دوران به کار رفته است .سفالگران این دوران توانستند با تکنیک برتر در مراحل گوناگون سفال سازی مانند تهیه خمیر ، لعاب ، تزئین و پخت این صنعت و هنر سنتی را به حد اعلای ترقی برسانند و سفال هایی را با تکنیک های مختلف از جمله ، نقش کنده زیر لعاب،زرین فام وسفالینه با نقاشی زیر لعاب را با مهارتی خاص بسازند . در موزه ها و مجموعه های مختلف نمونه های بسیاری از این نوع سفال ها موجود است که برخی از آن ها تاکنون به دقت مورد مطالعه قرار نگرفته، از جمله؛ موزه بوعلی سینا همدان که دوازده نمونه از این نمونه سفال ها را در مخزن خود دارد که تا کنون مطالعه ای روی آن ها صورت نگرفته است. این نمونه ها به استثنای یک نمونه که با تکنیک منقوش گلابه ای ساخته شده است ؛ با تکنیک زرین فام ، لعاب دار یک رنگ با تزیین کنده و منقوش زیر لعاب ساخته شده اند که موضوع مورد پژوهش در این رساله می باشند . از این رو در این رساله که به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده، سعی بر آن است تا با بررسی نقوش و فرم این سفال ها و همچنین مطالعه تطبیقی از طریق بازدید از موزه های داخلی(موزه آبگینه و سفال ،موزه ایران باستان و موزه رضا عباسی) و سایت موزه های خارجی و نیز کتب و منابع چاپ شده، به مراکز ساخت و گاهنگاری نسبی این سفال ها پرداخته شود. با توجه به مطالعات صورت گرفته می توان دریافت، که از سه مورد ظرفی که با تکنیک لعاب دار یک رنگ با تزیین کنده ساخته شده اند ، احتمالا مرکز ساخت دو نمونه نیشابور ویک نمونه متعلق به ری باشد . و سه ظرفی که با تکنیک نقاشی زیر لعاب ساخته شده اند ؛ دو نمونه متعلق به سلطان آباد ، یک نمونه به تقلید از کاشان ساخته شده است و سه نمونه از چهار ظرف زرین فام نیز ، مربوط به کاشان و یک نمونه احتمالا کاشان می باشد . ازلحاظ تاریخی می توان هشت نمونه را به اواخر قرن ششم ه.ق و اوایل قرن هفتم ه.ق ،یک نمونه را به قرن هشتم ه. ق و یک نمونه را به اواخر قرن هفتم ه. ق و اوایل قرن هشتم ه.ق منسوب کرد . دو نمونه ازظروف این مجموعه در بازه زمانی این رساله قرار نمی گیرند یک نمونه با تکنیک منقوش گلابه ای متعلق به قرون سوم و چهارم هجری قمری از تولیدات نیشابور می باشد که موزه به اشتباه برای این اثرتاریخ سده هشتم هـ.ق را ارائه نموده است و نمونه دیگر با تکنیک قلم مشکی زیر لعاب که به لحاظ نقش و فرم جدید است متعلق به دوران معاصر می باشد که موزه برای این اثر نیز تاریخ سده ششم ه .ق را در نظر گرفته است
محمدابراهیم زارعی
چکیده ندارد.