نام پژوهشگر: علیرضا صابری
علیرضا صابری سید محسن صفوی
امروزه با توجه به گسترش صنایع پیشرفته، تولید تجهیزات فلزی با استفاده از تکنولوژی های نوین اهمیت ویژه ای یافته است. در میان تجهیزات صنعتی، قطعات پوسته ای شکل به دلیل کاربردهای متعدد و بروز چالش های جدی در حین عملیات شکل دهی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در این پایان نامه، فرآیند نوینی با عنوان عملیات شکل دهی تدریجی ورق های فلزی معرفی می گردد که با استفاده از آن می توان قطعات پوسته ای شکل با کاربردهای گوناگون را تولید نمود. در این نوع خاص از عملیات شکل دهی، به منظور کاهش نیروهای ایجاد شده در حین فرآیند و افزایش محدوده ی شکل پذیری ورق فلزی، از ابزاری با ابعاد بسیار کوچک استفاده می شود. در این فرآیند، ورق فلزی بر روی سنبه ای با شکل خاص قرار می گیرد و با حرکت تدریجی و برنامه ریزی شده ی ابزار به دور سنبه، تغییر شکل مورد نظر متناسب با شکل سنبه در ورق ایجاد می گردد. به این ترتیب، می توان تغییر شکل های پیچیده را در ورق های فلزی ایجاد نمود. در این پروژه، بر اساس آزمایش های تجربی و تحلیل های تئوری، رفتار ورق در حین فرآیند بررسی شده است. به این منظور، با در نظر گرفتن بارگذاری اِعمال شده به المانی از ماده و با استفاده از تحلیل قاچی، روابط کلی حاکم بر فرآیند به دست آمده اند. بنابراین، پس از محاسبه ی تقریبی میدان تنش، می توان نیروی اِعمال شده به ابزار را تعیین نمود. محاسبه ی نیروی اِعمال شده به ابزار، معیار مناسبی به منظور انتخاب نوع ماشین کنترل عددی در اختیار کاربر قرار می دهد. همچنین، با بررسی نیروی ایجاد شده در حین فرآیند، نقاط بحرانی عملیات شکل دهی تدریجی و شرایط مربوط به آن تعیین می گردد. تحلیل فرآیند شکل دهی تدریجی ورق های فلزی با استفاده از روش اجزای محدود، یکی از مهمترین موضوعات مورد نظر در این پروژه می باشد. مهمترین چالش در شبیه سازی این فرآیند، مدل سازی حرکت ابزار در نرم افزار است. اهمیت این موضوع، زمانی افزایش می یابد که مسیر حرکت ابزار به صورت کاملاً دقیق (مطابق با مسیر دریافت شده از کنترلر ابزار) در محیط نرم افزار شبیه سازی گردد. در این صورت، تعریف چندین هزار نقطه در محیط نرم افزار (مربوط به مسیر ابزار) ضروری به نظر می رسد. در این پایان نامه، با استفاده از روشی نوین مسیر کنترل شده ی ابزار در نرم افزار abaqus مدل سازی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از شبیه سازی اجزای محدود، امکان بررسی افزایش شکل پذیری ورق فلزی در عملیات شکل دهی تدریجی و پارامترهای موثر در آن فراهم می گردد. به این ترتیب، بر اساس نتایج حاصل از آزمایش های تجربی و تحلیل های تئوری، تصمیم گیری جامعی در مورد مکانیزم شکل پذیری ورق در این فرآیند ارائه می گردد.
مجتبی مومنی زاده علیرضا صابری
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثرات بازخورد خودکنترلی ویدیویی کلی و اختصاصی بخش دشوار بر عملکرد و یادگیری شوت ثابت بسکتبال در پسران 17-15 ساله بود. روش تحقیق نیمه تجربی بود. نمونه تحقیق شامل 56 دانش آموز 17- 15 ساله از یک هنرستان کرمان بود که به روش تصادفی از بین دانش آموزان این هنرستان انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه بازخورد خودکنترلی ویدیویی کلی، اختصاصی بخش دشوار، جفت شده کلی و جفت شده بخش دشوار قرار گرفتند. داده های مورد نیاز در این تحقیق در سه مرحله اکتساب، یادداری با تاخیر و انتقال با تاخیر جمع آوری شد. همه شرکت کننده ها باید در دوره اکتساب 48 کوشش(6 بلوک 8 کوششی) و یک روز بعد در مراحل یادداری و انتقال 8 کوشش را بدون حضور بازخورد انجام می دادند. جهت مقایسه میانگین امتیازات بدست آمده در بین گروه های مورد مطالعه در مرحله اکتساب از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، و در مراحل یادداری و انتقال از تحلیل واریانس یک متغییره استفاده شد. اگر چه اثر کوشش های تمرینی در مرحله اکتساب معنادار بود و تمرین باعث کاهش خطا شد اما اثرات متقابل دسته کوشش وگروه و اثر اصلی گروه معنادار نبود. اثر اصلی کنترل بازخورد در مراحل یادداری و انتقال معنادار بود، این نتایج با اغلب مطالعات قبلی موافق بود، اثر اصلی بازخورد اختصاصی بخش دشوار در هیچ کدام از مراحل معنا دار نبود که با اغلب یافته های قبلی مخالف است. بنابراین میتوانیم بگوییم خودکنترلی در این گروه سنی دارای اثرات مثبت می باشد.
سوگند پوراقبالی حمیدرضا طاهری
هدف از این تحقیق بررسی اثر دو روش تمرینی متفاوت بر روی یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در افراد با سطوح مهارتی مختلف بود. بدین منظور 24 نفر در این تحقیق شرکت کردند که 12 نفر از آنها افراد ماهر (حداقل 10 سال سابقه تمرین رسمی بسکتبال) و 12 نفر دیگر به عنوان افراد مبتدی (بدون سابقه آموزش در بسکتبال) در نظر گرفته شدند. بعد از یک پیش آزمون افراد در هر سطح مهارت به دو گروه تقسیم شدند، گروه¬های متغیر و ثابت. در مرحله اکتساب گروه¬های ثابت توپ را از بالای یک مانع که ارتفاع ثابتی داشت به درون حلقه پرتاب می-کردند ولی ارتفاع مانع برای گروه متغیر در هر کوشش به صورت تصادفی تغییر می¬¬کرد. افراد بر اساس این تقسیم بندی به مدت 7 روز به تمرین مهارت مربوطه پرداختند. در روز هفتم و بعد از آخرین بلوک اکتساب افراد 4 آزمون انتقال انجام دادند که دو آزمون آن مشابه با شرایط تمرینی گروه¬های ثابت و متغیر بود. این دو آزمون به منظور بررسی انعطاف پذیری در حرکت انجام شدند. در دو آزمون دیگر به منظور تعمیم¬پذیری حرکتی انجام شدند. در یکی از آنها فاصله فرد از هدف تغییر می¬کرد و در آزمون دیگر فاصله فرد از هدف ثابت بود (هر دو آزمون بدون مانع بودند). یک هفته بعد نیز این آزمون¬ها تکرار گردید. در مرحله اکتساب نتایج نشان داد که که گروه¬های ثابت بهتر از گروه¬های متغیر عمل کرده¬اند. در هیچ کدام از آزمون-های انتقال تفاوتی بین گروه¬های ماهر متغیر و ثابت دیده نشد. همچنین در آزمون انتقال با مانع متغیر و ثابت تفاوت معنی¬داری بین گروه¬های مبتدی ثابت و متغیر وجود نداشت. علاوه بر این در آزمون انتقال با هدف ثابت نیز تفاوتی بین گروه-های مبتدی متغیر و ثابت دیده نشد. اما در آزمون انتقال فوری با فاصله متغیر گروه ثابت بهتر از گروه متغیر بود اما این اثر در آزمون انتقال تاخیری دیده نشد. به نظر می¬رسد ایجاد تغییرپذیری در مسیر رسیدن به هدف برای افراد ماهر تاثیری ندارد و این نوع تمرین برای افراد مبتدی در بعضی موارد به ضعف در انتقال منجر می¬شود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که ایجاد تغییرپذیری در حرکت ممکن است همیشه مفید نباشد و مفید بودن این نوع تمرین به سطحی از حرکت (هدف حرکت یا اجرای حرکت) که تغییرپذیری در آن اعمال می¬شود بستگی دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر دو روش تمرینی متفاوت بر روی یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در افراد با سطوح مهارتی مختلف بود. بدین منظور 24 نفر در این تحقیق شرکت کردند که 12 نفر از آنها افراد ماهر (حداقل 10 سال سابقه تمرین رسمی بسکتبال) و 12 نفر دیگر به عنوان افراد مبتدی (بدون سابقه آموزش در بسکتبال) در نظر گرفته شدند. بعد از یک پیش آزمون افراد در هر سطح مهارت به دو گروه تقسیم شدند، گروه¬های متغیر و ثابت. در مرحله اکتساب گروه¬های ثابت توپ را از بالای یک مانع که ارتفاع ثابتی داشت به درون حلقه پرتاب می-کردند ولی ارتفاع مانع برای گروه متغیر در هر کوشش به صورت تصادفی تغییر می¬¬کرد. افراد بر اساس این تقسیم بندی به مدت 7 روز به تمرین مهارت مربوطه پرداختند. در روز هفتم و بعد از آخرین بلوک اکتساب افراد 4 آزمون انتقال انجام دادند که دو آزمون آن مشابه با شرایط تمرینی گروه¬های ثابت و متغیر بود. این دو آزمون به منظور بررسی انعطاف پذیری در حرکت انجام شدند. در دو آزمون دیگر به منظور تعمیم¬پذیری حرکتی انجام شدند. در یکی از آنها فاصله فرد از هدف تغییر می¬کرد و در آزمون دیگر فاصله فرد از هدف ثابت بود (هر دو آزمون بدون مانع بودند). یک هفته بعد نیز این آزمون¬ها تکرار گردید. در مرحله اکتساب نتایج نشان داد که که گروه¬های ثابت بهتر از گروه¬های متغیر عمل کرده¬اند. در هیچ کدام از آزمون-های انتقال تفاوتی بین گروه¬های ماهر متغیر و ثابت دیده نشد. همچنین در آزمون انتقال با مانع متغیر و ثابت تفاوت معنی¬داری بین گروه¬های مبتدی ثابت و متغیر وجود نداشت. علاوه بر این در آزمون انتقال با هدف ثابت نیز تفاوتی بین گروه-های مبتدی متغیر و ثابت دیده نشد. اما در آزمون انتقال فوری با فاصله متغیر گروه ثابت بهتر از گروه متغیر بود اما این اثر در آزمون انتقال تاخیری دیده نشد. به نظر می¬رسد ایجاد تغییرپذیری در مسیر رسیدن به هدف برای افراد ماهر تاثیری ندارد و این نوع تمرین برای افراد مبتدی در بعضی موارد به ضعف در انتقال منجر می¬شود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که ایجاد تغییرپذیری در حرکت ممکن است همیشه مفید نباشد و مفید بودن این نوع تمرین به سطحی از حرکت (هدف حرکت یا اجرای حرکت) که تغییرپذیری در آن اعمال می¬شود بستگی دارد.
علیرضا صابری
چکیده ندارد.