نام پژوهشگر: بهرام جوکار
فرشته دیده گاه زهیر حیاتی
بررسی همکاری ها و مشارکت علمی میان دانشمندان، از مباحث مطرح در حوزه علم سنجی است که طی سالیان اخیر با استقبال بسیاری از سوی پژوهشگران روبرو بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای مشارکت علمی میان دانشمندان ایرانی در نمایه استنادی علوم طی سال های 1998-2007 صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که روند رشد تولیدات با الگوی بیش از چهار نویسنده ای طی ده سال، نسبت به سایر الگوها سریع تر بوده است. بررسی روند رشد تولیدات تک نویسنده ای حاکی از این امر است که این تولیدات طی ده سال روندی نسبتاً ساکن و با تغییر بسیار کم را پیموده اند. درصد کل تولیدات تک نویسنده ای طی ده سال کمترین میزان را در میان سایر الگوها به خود اختصاص داده اند؛ همچنین نتایج این بررسی نشان داد که حوزه زیست شناسی مولکولی و ژنتیک بیشترین میزان تولیدات مشارکتی را طی ده سال داشته است. حوزه ریاضیات در میان رشته های علوم، کمترین میزان تولیدات مشارکتی را داراست؛ بررسی میزان تولیدات داخلی و بین المللی طی ده سال مورد بررسی حاکی از این امر است که همواره میزان تولیدات داخلی بر میزان تولیدات بین المللی ارجح بوده است؛ بررسی روند رشد تولیدات با این دو الگو نیز بیانگر افزایش رشد تولیدات داخلی در هر سال نسبت به تولیدات بین المللی است. پژوهشگران ایرانی طی ده سال مورد بررسی با 115 کشور جهان همکاری علمی داشته اند و همکار اصلی ایران در این بازه زمانی، ایالات متحده بوده است. اگرچه نسبت تولیدات علمی درون سازمانی تقریباً دو برابر تولیدات بین سازمانی است اما بررسی میزان رشد تولیدات با الگوهای درون سازمانی و بین سازمانی حاکی از افزایش رشد تولیدات بین سازمانی نسبت به تولیدات درون سازمانی طی سال های مورد بررسی است؛ نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن میان رتبه تولید و رتبه مشارکت پژوهشگران پرتولید ایران نیز نشان داد که پرتولیدترین پژوهشگران ایرانی، گرایش وسیعی به همکاری و مشارکت علمی دارند به گونه ای که برخی از آن ها حتی یک تولید انفرادی نیز ندارند.
الهام سیدین خراسانی بهرام جوکار
شادی به عنوان یک تجربه درونی مثبت،که حاصل ارزیابی های شناختی و عاطفی افراد در زندگیشان می باشد، کانون توجه حوزه ی روانشناسی مثبت نگر در سه دهه اخیر بوده است. رویکردهای مختلف در این حوزه به دنبال درک فرآیندهای تأثیر گذار بر شادی بوده اند. در تحقیق حاضر بارویکردی بالا به پایین به بررسی نقش اهداف، به عنوان فرآیندی درونی در شادمانی افراد، با نگاهی به نقش واسطه ای شیوه های گزینش پرداخته شد. در این راستا مدلی با متغیر واسطه ای ارائه گردید، که در آن هدف گرایی ( شامل ابعاد تسلط- گرایشی، تسلط- پرهیزی، عملکرد- گرایشی و عملکرد- پرهیزی) به عنوان متغیر برون زاد، شادی به عنوان متغیر درون زاد و شیوه های گزینش ( شامل ابعاد افسوس، استانداردهای بالا و بیشینه خواهی رفتاری) به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شد. گروه نمونه تحقیق شامل 447 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بود. ابزارهای تحقیق عبارتند از: پرسشنامه ی هدف گرایی( جوکار و کهولت، 1387) مقیاس شادی (آکسفورد، 2001) و مقیاس بیشینه خواهی( شوارتز و همکاران، 2002). برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ و به منظور احراز روایی مقیاس ها از تحلیل عوامل استفاده شد. شواهد موید پایایی و روایی مطلوب مقیاس ها بود. مدل پژوهش به بررسی تأثیر جهت گیری هدف بر شادی با واسطه گری شیوه های گزینش پرداخت، نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که هر یک از ابعاد شیوه های گزینش توسط بعد متفاوتی از ابعاد جهت گیری هدف پیش بینی می شوند، بطوریکه ابعاد تسلط- پرهیزی و عملکرد – پرهیزی دارای قدرت پیش بینی کننده گی مثبت و معنادار و بعد تسلط – گرایشی دارای قدرت پیش بینی کنندگی منفی بعد افسوس شیوه های گزینش می باشند. همچنین اهداف تسلط- گرایشی و عملکرد گرایشی با بعد استانداردهای بالای شیوه های گزینش رابطه مثبت دارند و بعد تسلط- گرایشی پیش بینی کننده منفی و بعد تسلط- پرهیزی پیش بینی کننده مثبت بیشینه خواهی رفتاری می باشند. در مجموع یافته های حاکی از این مدل نشان داده اند، اهداف تسلط- گرایشی و عملکرد- گرایشی پیش بینی کننده های خوبی برای شادی می باشند ولی هدف تسلط- گرایشی بر همه ابعاد شیوه های گزینش افراد بطور مناسب اثر می گذارد و از این طریق در میزان شادی تغییراتی بوجود می آورد