نام پژوهشگر: محمدحسین زرین کوب

سازوکار جایگیری ماگما در آغل کوه گیوشاد (جنوب بیرجند)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  زینب اعتمادخواه   محمدمهدی خطیب

چکیده سنگ های آذرین و آذرآواری در محدوده ی جنوب بیرجند جزو اصلی ترین واحدهای سنگی هستند که بخش وسیعی از آن ها درون افیولیت ملانژها و نهشته های پالئوسن جایگیری شده اند. واحدهای سنگی آذرین در این محدوده با دو مورفولوژی گنبدی شکل و حلقوی برونزد دارد. نمونه ای از این ساختارهای حلقوی شکل، مجموعه ی گیوشاد متشکل از واحدهای سنگی با جنس دیوریت پورفیری است که در پوسته جایگیری شده است. شواهد میکروسکوپی و مزوسکوپی بازگوکننده ی تاثیر فاز دگرشکلی شدید در این واحدهای سنگی است و تاییدکننده ی جنبش همزمان در حین جایگیری ماگما است و نشانگر فعال بودن دگرشکلی پیشرونده با جنبش چپگرد در این منطقه است. برداشت های صحرایی و نتایج بازسازی در آزمایشگاه تجربی سازوکار جایگیری ماگما را در این توده به صورت ساختار حلقوی و در پی آن شکل گیری کالدرای ریزشی نشان می دهد، به طوری که با بالاآمدن اتاق ماگمایی و نزدیک شدن به سطح زمین برخاستگی در سطح زمین را به دنبال دارد و همزمان با کاهش فشار در اتاق ماگما و ریختن سقف آن، حداکثر اختلاف تنش های اصلی در سنگ میزبان در لبه های جانبی اتاق ماگما واقع می شود و با گسترش شکستگی های برشی گسل های حلقوی، شکل می گیرد و همزمان با فرونشینی بلوک مرکزی (بلوکی از سنگ میزبان که توسط گسل های حلقوی احاطه شده است) کانالی را برای خروج ماگما فراهم می کند و نهایتا با تزریق ماگما، کالدرای ریزشی در سنگ میزبان شکل می گیرد.

پترولوژی سنگ های آتشفشانی منطقه حسین آباد(جنوب غرب بیرجند).
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1389
  فاطمه کرامتی   سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در50 کیلومتری جنوب باختر بیرجند و حاشیه شمال باختری زون جوش خورده سیستان قرار گرفته است. در منطقه حسین آباد مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی متعلق به ترشیری، بخش های مختلف لیتوسفر اقیانوسی منسوب به کرتاسه فوقانی را قطع نموده اند. این سنگ ها آندزیتی بوده و دارای بافت غالب پورفیری و هیالوپورفیری هستند. پلاژیوکلاز، هورنبلند، اوژیت و بیوتیت، درشت بلورهای این سنگ ها می باشند. بافت های نشان دهنده عدم تعادل، وقوع دگرسانی های آرژیلیک، زئولیتی شدن و کربناتی شدن از دیگر ویژگی های میکروسکوپی این سنگ هاست. حضور انکلاوهای آمفیبولیتی و متاپلیتی در این سنگ ها رایج است. سری ماگمایی این سنگ های آتشفشانی کالک آلکالن است و در محدوده سنگ های پتاسیم بالا قرار می گیرند. مقدار نسبتاً زیاد al2o3 (بیشتر از 15 درصد)، نسبت al2o3/feo+fe2o3 بیشتر از 2، وفور کانی هورنبلند ، شواهد بافتی و نسبت های برخی از عناصر فرعی و اصلی نشان می دهد که سنگ های مورد نظر از نوع کوهزایی و حاشیه فعال قاره ای هستند. بالا بودن نسبت lree/hree ، مقدار نسبت sr/y (میانگین 55/38) و مقدار sio2 (میانگین 09/59) به همراه فقدان آنومالی منفی eu نشان می دهند که این سنگ ها شباهت زیادی به آداکیت های غنی از سیلیس دارند. که می توانند از یک منبع اکلوژیتی یا گارنت آمفیبولیتی، حاصل از ذوب پوسته پایینی ضخیم شده سرچشمه گرفته باشند. این منطقه در انتهای پهنه برشی بوشاد واقع شده است. احتمالا در اثر فعالیت این سیستم برشی و فضا های باز ایجاد شده، شرایط برای کاهش فشار و ذوب پوسته پایینی ضخیم شده فراهم گردیده و نهایتا موجب ولکانیسم شبه آداکیتی در منطقه شده است.

تخمین مقدار feco3+mnco3 در سنگ های دولومیتی به روش پراش اشعه ایکس (xrd) – مطالعه موردی: سازندهای سلطانیه، سیب زار، شتری و مزدوران.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم انسانی 1390
  مینا خاشعی   غلامرضا میراب شبستری

کانی دولومیت یکی از کانی های مهم تشکیل دهنده سنگ های کربناته است. آهن و منگنز از معمول ترین عناصری هستند که به طور شاخص جانشین منیزیم در دولومیت های طبیعی می شوند. در اکثر دولومیت ها میزان جانشینی منگنز به ندرت از 3 مول درصد mnco3 فراتر می رود و بنابر این تغییرات ترکیبی را عمدتاً می توان به جانشینی آهن به جای منیزیم نسبت داد. به دلیل تفاوت قابل توجه در شعاع یونی ca2+، mg2+، fe2+ و mn2+، تغییرات ایجاد شده در ابعاد سلول واحد توسط جانشینی های اتمی معمول، می تواند با دقتی قابل قبول توسط پراش پرتو ایکس اندازه گیری شود. در این پژوهش جهت تخمین محتوای منگنز و آهن دولومیت، از تغییرات ایجاد شده در فاصله سلولی در بلور ها یا به بیان دیگر مقادیر (d104)، در نتیجه جانشینی های یونی، استفاده شده است. تغییرات در محتوای آهن و منگنز را می توان با یک ارتباط خطی ساده بین d104 و مول درصد کربنات آهن و منگنز تخمین زد، به طوری که با افزایش مقادیر آهن و منگنز، d104 افزایش می یابد. بنابر این روش ساده ای ارائه شده که بر اساس آن با استفاده از آنالیز xrd، می توان مقدار آهن و منگنز موجود در دولومیت آهن دار را به سهولت و با صرف هزینه ای کمتر، نسبت به سایر روش ها، تخمین زد. به نظر می رسد که تفاوت در زمان تشکیل دولومیت ها و نیز محیط تشکیل آن ها در این روش اندازه گیری بی تأثیر است. از این رو، از دولومیت های مربوط به چهار سازند با سنین مختلف و موقعیت جغرافیایی متفاوت نمونه برداری صورت گرفت که عبارتند از: سازند سلطانیه (پرکامبرین پسین-کامبرین پیشین) واقع در شهمیرزاد (شمال سمنان)، سازند سیبزار (دونین میانی) در ازبک کوه (ایران مرکزی، طبس)، سازند شتری (تریاس میانی) در جنوب کوه های شتری (ایران مرکزی، طبس) و در نهایت سازند مزدوران (ژوراسیک پسین) در حوضه کپه داغ (روستای مزداوند، جاده مشهد-سرخس). نمونه برداری از سازند های مورد مطالعه به صورت تصادفی انجام شد و در مجموع حدود 100 نمونه سنگی از سازند ها برداشت شد. نمونه های مورد نیاز برای آنالیز های شیمیایی می بایست از دولومیت های آهن دار و فاقد آهن تهیه می شد. در این راستا تمامی نمونه ها به وسیله آلیزارین قرمز و فروسیانید پتاسیم رنگ آمیزی شدند و نمونه های آهکی و دولومیتی و نیز دولومیت های آهن دار و فاقد آهن تفکیک شدند. پس از آماده سازی نمونه های منتخب و تعیین محتوای آهن و منگنز آن ها به روش طیف سنجی جذب اتمی (aas)، این نمونه ها به روش پراش پرتو ایکس آنالیز شدند. جهت رسم نمودار نهایی علاوه بر داده های حاصل از این پژوهش، از داده های xrd و ژئوشیمیایی موجود در منابع دیگر نیز استفاده شد. به این ترتیب تمامی مقادیر d104 و مول درصد feco3+mnco3 در مقابل هم پلات شده و نموداری رسم شد که از تابع حاصله از این نمودار (mol% feco3 + mnco3= 1271.5 d104 – 3667.2 (r2 = 0.897))می توان برای تخمین میزان آهن و منگنز در سایر نمونه های مجهول دولومیتی که تنها توسط xrd مطالعه شده اند استفاده کرد.

سازوکار جایگیری دایک ها در خاور پهنه گسلی دشت بیاض(شرق ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1392
  علی محمدی قره تپه   ابراهیم غلامی

در این پژوهش به بررسی تکوین عناصر ساختاری ، ارتباط این عناصر با جایگیری دایک ها با استفاده از پیمایش های صحرایی و تحلیل عکس های ماهواره ای در خاور پهنه گسلی دشت بیاض می پردازد. بررسی تصاویر ماهواره ای و مشاهدات صحرایی، روند چهارگانه گسلی چیره را در منطقه مشخص می سازد. دو روند n-s و nw-se برای دایک ها قابل تشخیص است که از روند شکستگی های منطقه پیروی می کند. که روند n-s براساس الگوی مناطق برشی که توسط storti et al;2006 ارائه شده با شکستگی های t2 همخوانی دارد. شکستگی های ریدل (r) که وابسته به حرکت گسل می باشد با روند ne-sw و با مولفه چپگرد دایک های با روند nw-seقطع و جابه جا کرده اند . دو روند چین خوردگی در منطقه (c2) ene-wsw که عمود بر شکستگی های t2 و روند ناودیس حاتم آباد ne-sw که عمود بر دایک های با روند nw-se می باشد. از سوی دیگر تغییر روند تنش اصلی (1?) از nw-se به ne-sw و حالت پلکانی (en echlon) در دایک های منطقه وجود چرخش را اثبات می کند. چرخش در یک سامانه برشی باعث تشکیل شکستگی های کششی و گسل های راستالغز می شود. از داده های ناهمگن لغزش گسلی به عنوان داده های اصلی برای تحلیل تنش دیرین استفاده شد. سپس داده ها پس از همگن شده و با استفاده از نرم افزارهای مختلف مقدار تنش محاسبه گردید راستای تنش بیشینه شمال خاوری- جنوب باختری بدست آمد. موقعیت محورهای p = 211/07 ، b =333/70 و t = 063/48 با روش معکوس کردن تعیین شد. با رسم دایره مور برای منطقه مقدار r=0.54 محاسبه و شاخص رژیم تنش r برای منطقه مورد پژوهش مشخص گردید.

پترولوژی سنگ های آتشفشانی جنوب گرونک (شمال غرب خوسف)، استان خراسان جنوبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  حمیده لباف   سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری غرب بیرجند (شمال غربی خوسف) و در شمال شرقی بلوک لوت قرار گرفته است. واحدهای گدازه¬ای شامل داسیت، آندزیت، پیروکسن آندزیت؛ واحدهای نیمه عمیق شامل گرانودیوریت¬پورفیری و کوارتزمونزودیوریت¬پورفیری و واحدهای آذرآواری شامل توف و آگلومرا می¬باشد. بافت غالب در گدازه¬ها، پورفیری با خمیره میکرولیتی، پورفیری با خمیره میکروکریستالن و بافت غالب در سنگ¬¬های نیمه¬عمیق، پورفیری با خمیره میکرگرانولار می¬باشد. فنوکریست¬های رایج در داسیت¬ها شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، آمفیبول و بیوتیت است؛ و فنوکریست-های آندزیت¬ شامل پلاژیوکلاز و آمفیبول می¬باشد. پلاژیوکلاز، کوارتز، آلکالی فلدسپار، آمفیبول و بیوتیت فنوکریست¬های عمده سنگ¬های نیمه عمیق را تشکیل می¬دهند. فنوکریست¬ها در این گدازه¬¬ها، دارای نشانه¬هایی از عدم تعادل در حین صعود شامل بافت غربالی و منطقه بندی در پلاژیوکلازها، حاشیه سوخته در آمفیبول¬ها، اکسیدشدن بیوتیت¬ها و حاشیه گرد شده در کوارتزها هستند. این شواهد احتمالا ناشی از صعود سریع ماگما، کاهش فشار حاکم بر ماگما، از دست دادن سریع مواد فرار در حین فوران و فرایندهای آلایش می¬باشد. دگرسانی معمول در این واحدها شامل پروپلیتیک، آرژیلیک و کربناتی شدن است. بر اساس بررسی¬های ژئوشیمیایی، سنگ¬های منطقه در سری کالک¬آلکالن قرار می¬گیرند. در نمودارهای عنکبوتی سنگ¬های منطقه، غنی¬شدگی از عناصر نادر خاکی سبک (lree ) و عناصر lile و بخصوصba, rb, sr, th و تهی شدگی از عناصر hree و عناصر با شدت میدان بالا hfse ((ti,nb مشاهده می¬شود که وابستگی به محیط فرورانش (حاشیه فعال قاره¬ای) و پدیده آلایش پوسته¬ای را نشان می¬دهد. ماگمای تشکیل دهنده این سنگ¬ها از یک گوشته غنی شده منشا گرفته است. همچنین بر اساس شواهد ژئوشیمیایی از جمله محتوی سیلیس بالا ( میانگین47/62 درصد وزنی)، غنی¬شدگی نمونه¬ها از lree و تهی¬شدگی آنها از hree، بالا بودن نسبت lree/hree، بالا بودن نسبتsr/y (میانگین96/33) و نسبت la/yb(میانگین67/12)، پایین بودن مقدارy (میانگین ppm13) و فقدان آنومالی منفی eu نشان می¬دهد که این سنگ¬ها شباهت زیادی به سنگ¬های آداکیتی دارند.

پترولوژی سنگهای بازالتی منطقه راتوک (جنوب گزیک، شرق استان خراسان جنوبی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  زهرا واحدی   سید سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری جنوب گزیک، شرق بیرجند و در بخش شمالی زمیندرز سیستان واقع شده است. براساس مطالعات صحرایی و پتروگرافی انجام شده واحدهای سنگی منطقه در دو گروه سنگی آندزیت (با سن الیگومیوسن) و بازالت (پلیو کواترنر) قرار می گیرند که بر روی واحدهای مجموعه افیولیتی قرار گرفته اند. این واحدها شامل الیوین بازالت، بازالت، پیروکسن آندزیت و آندزیت با بافت غالب پورفیری، پورفیری با خمیره میکرولیتی جریانی ، حفره ای و اینترگرانولار می باشد. کانی های اصلی بازالت ها شامل الیوین، پیروکسن و پلاژیوکلاز و کانی فرعی مگنتیت و در آندزیت ها پلاژیوکلاز و پیروکسن به عنوان کانی اصلی و آمفیبول به صورت کانی فرعی مشاهده می شود. درشت بلورهای این سنگ ها شواهد عدم تعادل از جمله بافت های خلیجی، اسکلتی، منطقه بندی و منطقه بندی بخشی را نشان می دهند. واحدهای سنگی منطقه از دگرسانی کمی برخوردار است و در مواردی دگرسانی ایدنگزیتی شدن و کلریتی شدن در بلورهای الیوین مشاهده می شود. بر اساس آنالیز شیمی کانی های کلینوپیروکسن و الیوین در واحد سنگی الیوین بازالت پیروکسن از نوع دیوپسید-اوژیت و الیوین از نوع کریزولیت تعیین شد. همچنین با توجه به نتایج آنالیز شیمیایی سنگ کل، واحدهای آتشفشانی منطقه دارای ماهیت آلکالن (بازالت ها) و کالک آلکالن (آندزیت ها) می باشند. بر اساس الگوی عناصر کمیاب در نمودارهای عنکبوتی عناصر th, sr, cs, k, baوzr غنی شدگی و عناصر rb,nb,p تهی شدگی نشان می دهند. غنی شدگی از lreeها نسبت به hreeها نیز ناشی از درجات کم ذوب بخشی و باقی ماندن گارنت در منشاء می باشد. واحدهای آندزیتی مربوط به فرورانش و حاشیه فعال قاره و واحدهای بازالتی مربوط به محیط های داخل صفحات قاره ای و در ارتباط با گسل های امتدادلغز عمیق می باشند. واحدهای بازالتی منطقه از یک منشا گارنت لرزولیت با درجه ذوب بخشی کمتر از 15% منشاء گرفته-اند. همچنین نتایج آنالیز نقطه ای کانی کلینوپیروکسن در واحد سنگی الیوین بازالت محیط تکتونیکی درون صفحه ای و سری ماگمایی آلکالن مربوط به بازالت ها را تایید می کند. دما- فشارسنجی کلینوپیروکسن فشار 10-6 کیلوبار و دمای متوسط 1200 درجه سانتی گراد را در هنگام تبلور این کانی بدست می دهد.

پترولوژی و دگرسانی سنگ های آتشفشانی ترشیری گارجگان (جنوب غرب بیرجند)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  آمنه ابوطالبی   سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در جنوب غرب بیرجند و در حاشیه شمال شرقی بلوک لوت واقع شده است. سنگ¬های گدازه¬ای ترشیری به شکل گنبد و با ترکیب داسیت، ریوداسیت، تراکی¬آندزیت و الیوین بازالت و سنگ¬های آذرآواری شامل توف و برش رخنمون دارند. بافت غالب در سنگ¬های منطقه شامل پورفیری با زمینه ریزبلور، پوئی¬کلیتیک و ساب¬افیتیک است. فنوکریست¬های رایج در سنگ¬های داسیتی و ریوداسیتی شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، هورنبلند و بیوتیت و در تراکی¬آندزیت¬ها شامل پلاژیوکلاز، هورنبلند، پیروکسن، بیوتیت و سانیدین است. الیوین، پیروکسن و پلاژیوکلاز فنوکریست¬های عمده الیوین¬بازالت¬ها را تشکیل می¬دهد. دگرسانی¬های سیلیسی، آرژیلیک، کربناتی¬شدن و اپاسیتی¬شدن از مهم¬ترین دگرسانی¬های رایج در منطقه هستند. سری ماگمایی این سنگ¬ها کالک¬آلکالن می¬باشد. نمودارهای بهنجار شده عناصر کمیاب و نادر خاکی گدازه¬های اسیدی و حدواسط این منطقه نسبت به گوشته اولیه و کندریت، حاکی از ارتباط زایشی نمونه¬ها با یکدیگر و غنی¬شدگی از lree نسبت به hree و غنی-شدگی از lile نسبت به hfse (ti و nb) است که شاخص ماگماهای کالک¬آلکالن وابسته به مناطق فرورانش در یک حاشیه¬ی فعال قاره¬ای می¬باشد. بالا بودن مقدار sio2(میانگین61/62)، al2o3 (میانگین29/16 )، sr (میانگین03/806)، همراه با پایین بودن مقدار yb(میانگین7/1) و y (میانگین27/15) و نبود آنومالی منفی eu، گرایش این مجموعه را به سمت ماگماهای آداکیتی آشکار می¬کند. این ماگماتیسم مرتبط با یک فرایند پس از برخورد بوده و از یک خاستگاه گارنت ¬آمفیبولیتی حاصل شده است.

پترولوژی سنگ های آتشفشانی منطقه کلاته قصاب (شمال غرب خوسف)، شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  فاطمه مجرد   سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در 10 کیلومتری شمال غرب خوسف و در شمال شرق بلوک لوت قرار دارد. ترکیب سنگ های آتشفشانی این منطقه براساس مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی تراکی آندزیت، داسیت و ریوداسیت است. تراکی آندزیت ها بافت های جریانی و پورفیری دارند و فنوکریست های آن را پلاژیوکلاز و آمفیبول تشکیل می دهند. پلاژیوکلازها به کربنات و سرسیت و آمفیبول ها به کربنات و کلریت دگرسان شده اند. داسیت ها با اشکال گنبدی بیشترین حجم سنگ های آتشفشانی منطقه را تشکیل می دهند. فنوکریست ها شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز بوده و زمینه حاوی کوارتز، فلدسپات و آمفیبول است. فنوکریست های پلاژیوکلاز (البیت – الیگوکلاز) دارای حاشیه ی غبارآلود بوده و منطقه بندی نشان می دهند که نشان از شرایط عدم تعادل در هنگام تشکیل می باشد. کربناتی شدن، سرسیتی شدن و سیلیسی شدن دگرسانی های رایج در داسیت ها هستند. ریوداسیت ها نیز به صورت گنبدهای مرتفع در قسمت غرب منطقه مشاهده می شوند. این سنگ¬ها در مقاطع نازک دارای فنوکریست های کوارتز و پلاژیوکلاز با ترکیب الیگوکلاز هستند که با دارا بودن حاشیه ی خلیجی، شرایط عدم تعادل را در هنگام تشکیل نشان می¬دهند. آلکالی فلدسپار به صورت فنوکریست مشاهده نشد. بیوتیت تنها کانی مافیک تشکیل دهنده ی این سنگ است. نمونه های محدوده ی مورد مطالعه غنی شدگی از lree و lile و تهی شدگی نسبی از hree و hfse را نشان می دهند. ماهیت این سنگ ها کالک¬آلکالن بوده و شواهد ژئوشیمیایی همانند مانند sio2>56 wt%، na2o>3 wt%، al2o3>15 wt%،mgo<3 wt% (+ low ni,cr) ، sr>300 ppm، y<10 ppm، yb<1 ppm، sr/y>20، la/yb>20، hfse، nb و ta پایین و نبود تهی شدگی از eu نشان از گرایش آن ها به آداکیت های پرسیلیس است. سنگ های آتشفشانی این منطقه در محیط حاشیه ی فعال قاره ای و از یک منشأ گارنت آمفیبولیتی تشکیل شده است.

ژئوشیمی و پترولوژی سنگهای آتشفشانی منطقه گرونگ (غرب بیرجند)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  حمیده شاه قاسی ثانی رودی   سعید محمدی

منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری غرب بیرجند و در بلوک لوت قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه شامل سنگ های آتشفشانی نظیر آندزیت، هورنبلند آندزیت، تراکی آندزیت و داسیت می-باشد. در بخشی از منطقه واحدهای آذرآواری نظیر توف رخنمون دارد. بافت غالب در سنگ های آتشفشانی منطقه مورد مطالعه پورفیری با زمینه دانه ریز است.کانی های عمده تشکیل دهنده این سنگ ها پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت و کوارتز می باشد. بافت های عدم تعادل مانند بافت غربالی، منطقه بندی در پلاژیوکلازها و حاشیه های سوخته هورنبلند احتمالاً ناشی از صعود سریع ماگما، کاهش فشار حاکم بر ماگما، از دست دادن سریع مواد فرار در حین فوران و فرایندهای آلایش می باشد. این سنگها متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن بوده و در گروه سنگ های با پتاسیم متوسط قرار دارند. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان می دهد نمونه های منطقه مورد مطالعه از عناصر لیتوفیل بزرگ یون از قبیل cs، k، sr و lree نسبت به hfse وhree غنی شدگی و از nbو tiتهی شدگی نشان می دهند که نشان دهنده ارتباط این سنگ ها با فرآیند فرورانش می باشد. تمامی نمونه ها از روندی موازی پیروی می کنند که نشان دهنده هم منشأ بودن این سنگ ها می باشد. نسبت بالای lree/hree می تواند ناشی از وجود گارنت در سنگ منشأ اولیه باشد. خصوصیات شیمیایی سنگ¬های منطقه از جمله میانگین مقدارsio2(%155/62)، میزان پایین y(95/12)، yb(4/1)، استرانسیم بالا(96/450)و cao+na2o(8325/8) بیانگر ماهیت آداکیتی پرسیلیس واحدهای ماگمایی منطقه است. براساس نمودارهای تمایز محیط های تکتونیکی، سنگ های منطقه گرونگ متعلق به مناطق فرورانش و حاشیه فعال قاره ای بوده و احتمالا از ذوب بخشی آمفیبولیت حاوی 10% گارنت تشکیل شده اند.

پترولوژی سنگ های آتشفشانی شمال غرب دهمیر (جنوب غرب بیرجند)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم 1393
  راضیه علی آبادی   سید سعید محمدی

چکیده منطقه مورد مطالعه در 50 کیلومتری جنوب غرب بیرجند، شمال غرب روستای دهمیر و در بخش شمال شرقی بلوک لوت واقع شده است. در این منطقه مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی متعلق به ترشیری شامل پیروکسن آندزیت و آندزیت بازالتی و سنگ های آذرآواری نظیر توف، آگلومرا و برش رخنمون دارند. بافت های غالب در این سنگ ها پورفیری با خمیره میکرولیتی، گلومروپورفیری و بافت های کانیایی شامل بافت غربالی، خوردگی خلیجی و منطقه بندی است که نشانه عدم تعادل و آلایش ماگما در حین صعود می باشد. فنوکریست های غالب شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول سوخته، بیوتیت با حاشیه سوخته و کلینوپیروکسن می باشند. بافت های غالب کانیایی شامل بافت غربالی، خوردگی خلیجی و منطقه بندی بوده که بیانگر عدم تعادل و آلایش ماگما درحین صعود است. دگرسانی رایج در منطقه مورد مطالعه، کربناتی شدن، سیلیسی شدن و اورالیتی شدن می باشد. با توجه به گسترش دگرسانی سیلیسی در منطقه شمال غرب دهمیر، این منطقه از لحاظ کانی زایی فلزات قیمتی نظیر طلا حائز اهمیت است. سری ماگمایی سنگ های منطقه مورد مطالعه کالک آلکالن و در محدوده سنگ های پتاسیم متوسط قرار می گیرد. بالا بودن نسبت lree به hree بیانگر منشأ گرفتن ماگمای سازنده سنگ های منطقه مورد مطالعه از پوسته اقیانوسی فرورونده با ترکیب گارنت آمفیبولیتی می باشد. سنگ های منطقه مورد مطالعه غنی شدگی lile (cs، k، rb و sr) و تهی شدگی hfse (nb، ti و zr) نشان می دهند که از ویژگی های سنگ های کالک آلکالن وابسته به فرورانش می باشد. ولکانیسم منطقه از نوع ولکانیسم مرتبط با کمان حاشیه فعال قاره ای است. فرآیندهای ذوب بخشی در گوه گوشته ای، اختلاط و آلایش پوسته ای از فرآیندهای اصلی در زایش ماگمای والد سنگ های آتشفشانی شمال غرب دهمیر می باشد.

پترولوژی و ژئوشیمی مجموعه های افیولیت جنوب بیرجند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت معلم تهران - دانشکده علوم 1379
  محمدحسین زرین کوب   صدرالدین امینی

گستره مورد مطالعه با مساحت بیش از 2000 کیلومتر مربع، بخشی از پهنه جوش خورده سیستان واقع در خاور ایران است که به شکل کلی کمانی با تحدب به سمت شمال خاوری، در جنوب بیرجند قرار گرفته است . علی رغم آشفتگی های تکتونیکی شدیدی که مجموعه سنگی منطقه را به صورت یک آمیزه افیولیتی در آورده، کلیه اجزای یک توالی افیولیتی کامل از نوع hot در آن مشهود است . ضخامت این توالی حدود 7 کیلومتر برآورد شده است . این توالی بر روی یک نوار باریک دگرگونه با ضخامت حدود 450 متر، مرکب از شیست سبز و آمفیبولیت ، به عنوان پی دگرگونی قرار گرفته است . اولین واحد واقع بر روی پی دگرگونی، تکتونیت های مرکب از هارزبورژیت و عدسی های دونیتی به همراه دایکهای وبستریتی هستند. اولترامافیک ها و اولیوین گابروهای کومولیتی به عنوان پهنه انتقال، در بین تکتونیت ها و گابروهای لایه ای قرار دارند. بر روی پهنه انتقال گابروهای لایه ای با لایه بندی تکراری، تدریجی و فازی واقع شده اند که توسط گابروهای ایزوتروپ و دایکهای ورقه ای ادامه می یابند. گدازه های بازیک با ساخت غالب بالشی و لوله ای بالاترین عضو آذرین این توالی را می سازند. میان لایه هایی از آهکهای پلاژیک گلوبوترونکانادار در درون بخش گدازه ای مشاهده می گردند. 85 تا 90 درصد پریدوتیت های روی پی را، هارزبورژیت و بقیه را دونیت ، لرزولیت ، ورلیت و وبستریت می سازد. اولیوین ها و پیروکسن های سازنده پریدوتیت ها آثاری از دگرشکلی درجه حرارت بالا را نشان می دهند. آثار دگرشکلی درجه حرارت پایین، حاصل فرآیند جایگیری افیولیت ، به صورت میلونیتی شدن و ایجاد بافت پورفیروکلاستیکی در پریدوتیت های دگرگونی می باشد. اولیوین در دونیت ها و هارزبورژیت ها از نوع فورستریت است . ارتوپیروکسن های این سنگها از نوع انستاتیت و کلینوپیروکسن ها از نوع دیوپسید می باشد. ژئوترمومتری پریدوتیت های دگرگونی، محدوده حرارتی بین 994 تا 1385 درجه سانتیگراد را تعیین نموده است . دمای دریافتی پی دگرگونی از پریدوتیت های داغ، در هنگام فرارانش ، بین 500 تا 750 درجه سانتیگراد بوده که این دما به همراه گرمای حاصل از اصطکاک و برش شرایط مناسبی برای رخداد دگرگونی در حد رخساره آمفیبولیت (بالایی) و حتی ذوب بخشی سنگهای دگرگونی در مرز تماس با پریدوتیت ها را می توانسته فراهم نماید. پهنه انتقال که در بین پریدوتیت های دگرگونی و گابروهای لایه ای قرار گرفته، مرکب از هارزبورژیت ، دونیت و اولیوین گابروهای کومولیتی حاوی عدسی های کرومیت می باشد. فابریک های دگرشکلی حرارت بالا در توالی گابرویی از قاعده به سمت بالا کاهش می یابد و در گابروی ایزوتروپ مشاهده نمی شوند. لایه های آنورتوزیتی در قسمت های فوقانی گابروی لایه ای دیده می شوند. گابروهای ایزوتروپ بر روی گابروهای لایه ای قرار دارند که توسط دایکهای ورقه ای دنبال می شوند. بین مقادیر sio2 و zr، d.i و tio2، na2o و di، sio2 و d. l از گابروهای لایه ای به سمت دایکهای ورقه ای یک رابطه مستقیم با ضریب همبستگی بالا وجود دارد.