نام پژوهشگر: محمد یزدان بخش
زهره حدادی اول محمد یزدان بخش
اکسیدهای مضاعف دلافوزیت با فرمول عمومی a+1b+3o2 ، متشکل از سه عنصر مجزای شیمیایی به نسبت 1:1:2 می باشند که در ساختار لایه ای و درسیستم رومبوهدرال ویا هگزاگونال متبلور می شوند. این ترکیبات به دلیل شکل ساختاری، خواص الکتریکی، الکتروشیمیایی و فتوکاتالیستی دارای اهمیت هستند، از اینرو موضوع مطالعات وسیعی در زمینه های متنوع در طول قرن اخیر بوده اند. در این پروژه تحقیقاتی، پنج ترکیب از خانواده دلافوزیت، abo2 (a+=li, na; b+3= al, co, fe, cr)، با استفاده از تکنیک سل – ژل سنتز شده است. طیف سنجی پراش اشعه x(xrd) جهت شناسایی این مواد بکار رفته و نتایج حاصل از آن نشان دهنده تشکیل ساختار رومبوهدرال این ترکیبات می باشد. از آنالیز حرارتی (dta) و از طیف سنجی ir به ترتیب، برای بدست آوردن دمای بهینه کلسیناسیون وتایید صحت نمونه های سنتز شده استفاده گردیده است. اندازه نانو ذرات تشکیل شده توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و معادله شرر تعیین و مشخص می گردد. در بخش پایانی، به عنوان معیاری جهت مطالعه خواص شیمیایی و فیزیکی این ترکیبات، میزان جذب سطحی یک نمونه سنتز شده نسبت به رنگ rb5 و همینطور خواص رسانایی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
مریم خوافی ماشی سیدفرامرز طیاری
طیف مادون قرمز،(ir)،کمپلکس استیل استونات کبالت (iii) و مشتق فرمیله آن، فرمیل استیل استونات کبالت (iii)، با استفاده از روش dft در سطح b3lyp با استفاده از سری های پایهg** 6 – 31 و 6 - 311g** محاسبه شده است. ساختار هردوکمپلکس بهینه شده و پارامترهای ساختاری و فرکانس های ارتعاشی تئوری محاسبه شدند. این نتایج با نتایج طیف گیری تجربی در حالت جامد و محلول مقایسه شد. نتایج سازگاری نسبتا خوبی بین آنهارانشان می دهد. محاسبات nbo نیز برای هردوکمپلکس انجام شد. با مقایسه نتایج nbo و فرکانس های مشترک و پارامترهای ساختاری دوکمپلکس می توان نتیجه گرفت که افزایش استخلاف فرمیل به استیل استون دانسیته الکترونی حلقه کیلیت را افزایش داده وباعث افزایش عدم استقرار الکترون های ? در حلقه می شود. در نتیجه پیوند کبالت – اکسیژن قوی تر شده و و کمپلکس پایدارتری تشکیل شده است.
هامان توکلی رودی محمد یزدان بخش
تحقیقات انجام شده در این پروژه تحقیقاتی در چهار بخش ارائه شده است. در بخش اول، روش سنتز سه دسته از نانو اکسیدهای مضاعف با ساختار پروسکایت، شامل lamno3، la0.5ca0.5mo3 (m=co, ni)و (9/0–1/0 lafexco1-xo3 (x = با استفاده از نمکهای نیترات فلزی، سیتریک اسید، و ژلاتین به روش سل - ژل بررسی شده است. برای مشخصه یابی نانو پودرها از نظر بلورینگی، مورفولوژی سطح، ناحیه سطح ویژه و اندازه دانه ها از روشهای آنالیزی متداول استفاده گردید. فرایند تجزیه حرارتی پیش ماده های تهیه شده توسط آنالیز حرارتی تفاضلی و آنالیز وزن سنجی حرارتی مورد بررسی قرار گرفت. الگوی پراش اشعه ایکس این ترکیبات، بیانگر تشکیل فاز پروسکایت پس از مرحله تکلیس می باشد. اندازه نانو ذرات سنتز شده توسط تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری حدود 10 تا 40 نانومتر به دست آمد. از میکروسکوپ الکترونی روبشی، میکروسکوپ تونلی پیمایشی و طیف سنجی اشعه ایکس با پراکندگی انرژی برای بررسی مورفولوژی سطح نانو ذرات و تأیید عناصر موجود در ساختار آنها، استفاده گردید. ناحیه سطح ویژه نانو پودرها توسط روش bet اندازه گیری گردید. همچنین، طیف سنجی مادون قرمز و ماوراء بنفش - مرئی به منظور مطالعه ساختار اکسیدهای پروسکایت تهیه شده مورد استفاده قرار گرفتند. در بخش دوم، از طیفهای ماوراء بنفش نانو ذرات سنتز شده برای رسم نمودارهای ضریب جذب برحسب انرژی فوتون و محاسبه گاف انرژی استفاده گردید. همچنین وابستگی دمایی مقاومت ویژه نانو ذرات la0.5ca0.5mo3 (m=co, ni) و (9/0–1/0 lafexco1-xo3 (x = که در دمای °c1100 تفجوشی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که در کلیه ترکیبات فوق، مقادیر مقاومت ویژه با افزایش دما کاهش می یابد که بیانگر رفتار نیمه رسانایی آنها می باشد. به علاوه خاصیت دی الکتریک و فروالکتریک نانو پودرهای (9/0–1/0 lafexco1-xo3 (x = و وابستگی این خواص به مقدار آهن موجود در ساختار آنها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده از حلقه های پسماند الکتریکی، حاکی از افزایش مقادیر قطبش و ثابت دی الکتریک با افزایش مقدار آهن موجود در نمونه های مذکور می باشد. در بخش سوم از این پروژه تحقیقاتی، توانایی نانو پودرهای la0.5ca0.5nio3 و (9/0و1/0lafexco1-xo3 (x = به ترتیب برای حذف یک رنگ، به نام راکتیو بلو 5 و یک آفت کش به نام ویتاواکس از محلول آبی مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات جذب، در مقادیر ph گوناگون، غلظت های متفاوت جذب شونده، مقادیر مختلف جاذب، دما و زمان تماس برای نیل به شرایط بهینه انجام گردید. نتایج نشان داد که این ترکیبات با راندمان جذبی قابل قبول و ظرفیت جذبی بالا قادر به حذف رنگ rb5 و آفت کش ویتاواکس می باشند. مدلهای سینتیکی و همدمای جذبی برای هر دو فرایند جذب مطالعه گردید و نتایج آشکار کرد که جذب هر دو آلاینده با مدل لانگمویر، بهتر از مدل فرندلیچ توصیف می شود. در فرایند حذف آفت کش ویتاواکس مقدار انرژی فعال سازی و فاکتور آرنیوس با استفاده از مقادیر ثابت سرعت، به دست آمد. همچنین، پارامترهای ترمودینامیکی این فرایند جذبی تعیین گردید. در بخش چهارم، محاسبات نظری شامل پارامترهای هندسی، خواص الکترونی و نوری ترکیبات lnmno3 (ln=la, pr, gd, dy, ho) با استفاده از نظریه تابع چگال و روش b3lyp مورد بررسی قرار گرفت. برای مطالعه خواص الکترونی از روش nbo و برای انجام محاسبات از مجموعه های پایه lanl2dz و sddاستفاده شد.
ایمان خسروی محمد یزدان بخش
ترکیبات اسپینل با فرمول کلی ab2o4 می باشند، که جایگاه a (چهار وجهی) معمولا توسط یون های دو ظرفیتی (ni و zn) و جایگاه b (هشت وجهی) توسط یون های سه ظرفیتی (cr و fe) اشغال می شوند. این پروژه تحقیقاتی شامل سه بخش است. در بخش اول، نانو ذرات اسپینلی توسط تجزیه حرارتی، ژل حاصل از روش سل ژل و با حضور اسید اگزالیک یا اسید سیتریک به عنوان عامل اتصال دهنده، سنتز گردیدند. برخی از روش های تجزیه ای برای شناسایی ساختار بلوری، مورفولوژی و رشد نانو ذرات اسپینلی استفاده شده است. تجزیه حرارتی کمپلکس ها توسط آنالیز وزن سنجی حرارتی (dta/tga) انجام شد. نتایج طیف سنجی مادون قرمز (ir) و پراش اشعه x (xrd) تشکیل تک فاز اسپینلی را در دماهای کلسینه متفاوت نشان می دهد. همچنین مورفولوژی سطح نانو اسپینل ها توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، میکروسکوپ تونلی روبشی (stm) و طیف نگار تفکیک انرژی اشعه x (edx) مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم از نانو اسپینل co2cro4 تهیه شده به عنوان یک ماده موثر و قابل بازیافت برای اکسایش انتخابی سولفیدها به سولفوکسیدها در حضور هیدروژن پراکسید و حلال ترشیو-بوتانول استفاده گردید. در بخش سوم، جذب سطحی راکتیو بلو 5 (rb5)، به عنوان یک آلاینده فعال توسط نانو اسپینل های zncr2o4 و nimnxfe2-xo4 (x = 0.05, 1) در محیط آبی اندازه گیری گردید. تاثیر پارامترهای مختلف مانند غلظت اولیه آلاینده، مقدار نانو اسپینل، دما و ph روی حذف آلاینده مورد نظر بررسی شد و فرایند جذب سطحی از سینتیک درجه دوم و رفتار آرنیوس پیروی کرد. دو مدل ایزوترم های جذبی لانگمویر و فرندلیچ، در حذف آلاینده رنگی توسط نانو اسپینل ها مورد بررسی قرار گرفت. حذف فتوکاتالیزوری rb5 در 1 = phو تابش اشعه uv آزمایش گردید. کلید واژه ها: نانو اسپینل ها، روش سل- ژل، جذب سطحی، راکتیو بلو 5.
طاهره محولاتی شمس آبادی محمد یزدان بخش
اکسید لانتانیم ، la2o3، ترکیب شیمیایی است که شامل عنصر لانتانیم خاک های نادر و اکسیژن می باشد. اکسید لانتانیم در بیشترین گاف انرژی را در بین اکسیدهای فلزی خاک های نادر دارد (ev 3/4). این ترکیب، کمترین انرژی شبکه و بیشترین ثابت دی الکتریک را در بین اکسیدهای فلزی خاک های نادر دارد. این خصوصیات باعث می شود که از این ترکیب به عنوان لایه های دی الکتریک در وسایل مختلف، سنسورهای گاز و پوشش های محافظت کننده و نوری استفاده شود. در این کار، نانوذرات لانتانیا به طور موفقیت آمیزی با سه روش مایکروویو، سل – ژل و هیدروترمال تهیه شدند. نمونه ها با روش های مختلفی مشخصه یابی شدند. تمام این روش ها حضور فاز تقریباً خالص هگزاگونال را تأئید نمودند. این مطالعه نشان داد که روش تهیه ی نانوذرات لانتانیا می تواند بر روی اندازه، مورفولوژی و خواص نوری این نانوذرات تأثیر بگذارد.در این کار با استفاده از روش هیدروترمال نانو میله هایی با نسبت طول به عرض حدود 8 به دست آمد. بنابراین، براساس کاربرد نانوذرات لانتانیا می توان روش مناسب تهیه را برای حصول به نتایج موردنظر انتخاب نمود. از طیف سنجی ماوراءبنفش – مرئی برای محاسبه ی خواص نوری نانوذرات لانتانیا استفاده شد. نتایج نشان داد که به دلیل اثرات محدودکننده ی کوانتومی، گاف انرژی با کاهش اندازه ی نانوذرات افزایش می یابد. خواص رئولوژی نانوسیالات مربوط به نانوذرات لانتانیا – اتیلن گلیکول به عنوان تابعی از سرعت برشی، کسر حجمی و دما اندازه گیری شد. نتایج نشان داد هم اتیلن گلیکول و هم نانوسیالات به صورت سیالات غیرنیوتنی در سرعت های برشی کم و به صورت سیالات نیوتنی در سرعت های برشی زیاد عمل می کنند. مقادیر ویسکوزیته ی آن ها با افزایش دما کاهش می یافت. ویسکوزیته ی نانوسیالات با افزایش کسر حجمی نانوذرات لانتانیا افزایش می یافت.?
نرگس بهشتی غلامحسین ظهوری
کاتالیست های 1و2- بیس (2،4،6- تری متیل فنیل ایمینو) اسنفتن نیکل دی برماید (a1) ، 1و2- بیس (2،4،6- تری متیل فنیل ایمینو) اسنفتن کبالت دی کلرید (a2) ، 1و2- بیس (2،3- دی متیل فنیل ایمینو) اسنفتن نیکل دی برماید (b) و 1و2- بیس (3- متیل فنیل ایمینو) اسنفتن نیکل دی کلراید (c) تحت شرایط کنترل شده تهیه شده و با کمک کاتالیست متیل آلومینوکسان (mao) برای پلیمریزاسیون اتیلن مورد استفاده قرار گرفتند. برای بدست آوردن شرایط بهینه پلیمریزاسیون در دما، فشار، زمان و نسبت های مختلف [al]:[m] انجام گردید. بیشترین فعالیت کاتالیست a1 در دمای oc40، زمان 10 دقیقه و نسبت مولی کمک کاتالیست به کاتالیست، 2000=[al]/[ni] به دست آمد و همچنین فعالیت کاتالیست با افزایش فشار مونومر افزایش یافت. وزن مولکولی متوسط پلیمرهای به دست آمده از کاتالیست a1 در دماها و فشارهای مختلف محاسبه شد که با افزایش فشار از 1 تا 6 بار، وزن مولکولی افزایش نشان داد. وزن مولکولی در دمای oc40 و فشار 1 بار 105×2/8 بدست آمد اما در دمای oc60 به 105×1/95 کاهش یافت. بلورینگی و دمای ذوب پلیمرهای کاتالیست a1 در فشارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد با افزایش فشار دمای ذوب پلیمر و بلورینگی افزایش می یابد. بیشترین فعالیت برای کاتالیست a2 در دمای oc 20 و نسبت 1000=[al]/[co] و برای کاتالیست b و c در دمای oc20 و oc15 و نسبت 2000=[al]/[ni] بدست آمد.
سمیه سلیمان زادگان غلامحسین ظهوری
کاتالیست 1،4-بیس (2،6-دی ایزوپروپبل فنیل) آسه نفتن نیکل دی برماید(a)، کاتالیست 1،4-بیس (2،6-دی کلرو فنیل)آسه نفتن نیکل دی برماید(b)، کاتالیست 1،4_بیس (2-کلرو فنیل) آسه نفتن نیکل دی برماید(c)و کاتالیست 1،4-بیس (4-کلرو فنیل) آسه نفتن نیکل دی برماید(d)تحت شرایط کنترل شده سنتز شدندو برای پلیمریزاسیون اتیلن مورد استفاده قرار گرفتند.متیل آلومینا اوکسان (mao) به عنوان کمک کاتالیست مرد استفاده قرار گرفته شد.فعالیت کاتالیست a با افزایش فشار مونومر و افزایش نسبت مولی کمک کاتالیست به کاتالیست ([al]:[ni])افزایش یافت. بیشترین فعالیت کاتالیست a در دمای 60 درجه سانتیگراد به دست آمد که برابر با 7600gr/mmol.h است. زمان بهینه فعالیت کاتالیست 30 دقیقه بود.با افزایش فشار وزن مولکولی افزایش یافت.هم چنین با افزایش فشار درصد بلورینگی از 4 تا 46 و نقطه ذوب پلیمر از 51 تا 104 درجه سانتیگراد افزایش یافت.در مورد کاتالیست b,cوd تاثیر دما بر رفتار پلیمریزاسیون مورد بررسی قرار گرفت که همه ی آنها بیشترین فعالیت را در دمیا 40 درجه سانتیگراد داشتند.
زهره حسنی رضا تکجو
در این پروژه، چهارکمپلکس تک هسته ای خنثی از فلز مولیبدن(vi) بااستفاده از لیگاند جدید سه دندانه ی 3-متوکسی سالیسیل آلدهیدs-آلیل تیوسمی کربازون (1، l2h) با فرمول کلی ls]2[moo (s: متانول (2)، اتانول(3)،دی متیل سولفوکسید (4)، 1-متیل ایمیدازول (5)) تهیه گردید. تمامی این ترکیب ها توسط روش های طیف سنجی زیر قرمز، طیف سنجی الکترونی ماوراء بنفش – مرئی ، تجزیه ی عنصری، نقطه ی ذوب ، هدایت سنجی و پراش پرتو xمورد شناسایی قرار گرفتند. ساختار کمپلکس ها، هشت وجهی انحراف یافته بوده و لیگاند l2h از طریقاتم نیتروژن هیدرازونی، اتم های پروتون زدایی شده اکسیژن فنولی و نیتروژن تیوآمیدی به صورتسه دندانه ی (o2n) دو آنیونی به همراه یک لیگاند اکسیدو در موقعیت استوایی به فلز مولیبدن(vi) کئوردینه شده است. دو جایگاه باقی مانده در موقعیت محوری با لیگاند اکسیدو و s(s: متانول (2)، اتانول(3)، دی متیل سولفوکسید (4) و 1-متیل ایمیدازول (5)) اشغال می گردد.بررسی برهم کنش های بین و درون مولکولی درکمپلکس ها ،نقش پیوند هیدروژنی متقابلبین دو مولکول مجاوردر تشکیل دیمر را روشن می نماید. این پیوند هیدروژنی بین اتم اکسیژنلیگاند اکسیدو یک مولکول با اتم نیتروژن تیوآمیدی (nh) مولکول مجاور ایجاد می-گردد. سایر پیوند های هیدروژنی و برهم کنش های بین مولکولی موجب رشد مولکول هاو شبکه یدر ابعاد گوناگون و تشکیل ساختارهای اَبَر مولکولی می شوند.
سارا سمیعی الهه کفشدار گوهرشادی
این پایان نامه شامل دو بخش است: بخش اول مربوط به بررسی تجربی حذف یک رنگ آزو (rb5) با استفاده از نانوذرات fe/pd و نانوصفحات گرافن است و در بخش دوم جذب rb5 روی نانوصفحه ی گرافن به صورت نظری با استفاده از شبیه سازی دینامیک مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است. بخش اول آب یکی از مهم ترین اجزاء برای ادامه ی حیات است و به طور مستقیم با بهداشت عمومی، تولید انرژی و توسعه ی اقتصادی و صنعتی در ارتباط است. آلودگی آب نه تنها دسترسی به منابع آب مناسب و سالم را محدود می کند بلکه سبب شیوع بیماری ها، تغییر اکوسیستم و اثرات مخرب زیست محیطی می شود. در میان آلاینده های مختلف، رنگ های آزو به دلیل کاربرد گسترده از اهمیت خاصی برخوردار هستند. اخیراً، پیشرفت فناوری نانو و کشف ویژگی های جدید و منحصر به فرد نانومواد، افق جدیدی برای تصفیه ی آب ترسیم نموده است. یک فناوری نوظهور برای از بین بردن آلاینده های مقاوم مثل رنگ های آزو، استفاده از نانوذرات فلزی است. در بین تمام فلزات، آهن صفرظرفیتی (fe (o)) به دلیل هزینه ی کم، فراوانی، سهولت جداسازی و سازگاری با محیط زیست به طور گسترده ای برای تصفیه ی آب استفاده می شود. با این حال، کاربرد نانوذرات (fe (o)) به دلیل تشکیل لایه ی اکسیدی که مراکز فعال سطحی را مسدود می کند محدود می شود. یک روش علمی برای غلبه بر این محدودیت، ترکیب نانوذرات (fe (o)) با سایر فلزات و ایجاد یک سیستم دوفلزی است. فلزات گروه پلاتین نظیر پالادیم به دلیل پایداری شیمیایی و فعالیت کاتالیزوری بالا گزینه های بسیار مناسبی برای تشکیل نانوذرات دوفلزی هستند. روش موثر و پرکاربرد دیگری برای حذف رنگ از منابع آبی، روش جذب است. در میان جاذب های مختلفی که تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است، نانومواد کربنی شامل کربن فعال، فولرن، نانولوله های کربنی و گرافن نقش مهمی در تصفیه ی آب دارند. گرافن جزء سازنده ی اصلی سایر ترکیبات بر پایه ی کربن است. ویژگی های منحصر به فرد گرافن در مقایسه با سایر آلوتروپ های کربن عبارتند از: الکترون های ? غیرمستقر گسترده، مساحت سطحی بزرگ و ساختار مسطح که این ویژگی ها گرافن را به یک جاذب فوق العاده تبدیل کرده است. در بین انواع مواد موجود، تمرکز این مطالعه بر استفاده از نانوذرات fe/pd و نانوصفحات گرافن برای حذف یک رنگ آزو است. به نظر می رسد که اثرات همکاری متقابل نانوذرات fe/pd و فعالیت کاتالیزوری pd سبب عملکرد بهتری در حذف رنگ ری اکتیو بلک5 (rb5) شود. rb5 به دلیل کاربرد گسترده ی آن در صنعت نساجی به عنوان مدل انتخاب شد. در بخش اول پایان نامه، نانوذرات fe/pd با یک روش ساده و سریع کاهش پی درپی تهیه شدند. همچنین، نانوصفحات گرافن از طریق سوزاندن نوار منیزیم در یخ خشک تهیه شدند. چندین روش مشخصه یابی ازجمله پراش پرتوی ایکس، طیف سنجی فلوئورسانس پرتوی ایکس،طیف سنجی فوتوالکترونی پرتوی ایکس، میکروسکوپ الکترونی عبوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد استفاده قرار گرفتند تا اطلاعاتی در مورد اندازه، مورفولوژی، ترکیب شیمیایی و مساحت سطح نانومواد تهیه شده در اختیار قرار دهند.
محبوبه تازیکی محمد یزدان بخش
جلبک کلرلا والگاریس یک گونه مناسب برای حذف نیترات و نیتریت از پساب¬ها محسوب می¬شود. در این تحقیق، ابتدا توانایی کلرلا والگاریس برای حذف نیترات از محیط کشت bg11 مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور غلظت¬های 1094،1800، 2400 و 3000 میلی¬گرم بر لیتر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این بررسی¬ها نشان داد که نیترات در غلظت 2400 میلی¬گرم بر لیتر منجر به بالاترین غلظت زیست¬توده و بالاترین درصد حذف نیترات می¬شود (98%). در بخش دوم کار، نیتریت به عنوان تنها منبع نیتروژن در محیط کشت به¬کار برده شد. غلظت¬های متفاوت نیتریت شامل 200، 400، 600 و 700 میلی¬گرم بر لیتر به کار برده شد. نتایج نشان داد که غلظت 400 میلی¬گرم بر لیتر بالاترین غلظت زیست¬توده را تولید می¬کند. نیتریت در غلظت 200 میلی¬گرم بر لیتر نیز دارای بالاترین درصد حذف نیتریت می¬باشد (86%). در بخش سوم، نیترات و نیتریت به طور هم¬زمان به¬عنوان منبع نیتروژن مورد استفاده قرار گرفتند. بدین منظور در یک غلظت ثابت نیترات، غلظت¬های متفاوت نیتریت شامل 50، 100 و 150 میلی گرم بر لیتر به¬کار برده شد. نیترات در غلظت ثابت 800 میلی¬گرم بر لیتر و نیتریت در غلظت 150 میلی¬گرم بر لیتر دارای بالاترین غلظت زیست¬توده و نیز بالاترین درصد حذف نیترات می¬باشد (72%). در بخش چهارم یک فتوبیوراکتور در مقیاس 100 لیتر تهیه گردید. علاوه بر¬این از فاضلاب سنتزی به¬عنوان محیط کشت استفاده گردید. نتایج نشان داد که کلرلا والگاریس قادر است تا مقدار زیادی از نیترات موجود در فاضلاب را حذف کند (60%). در بخش پنجم، لیپید تولید شده توسط کلرلا والگاریس زمانی که نیترات، نیتریت و یا هر دو به¬عنوان منبع نیتروژن به کار رفته¬اند، اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که در غلظت 400 میلی¬گرم بر لیتر نیتریت، کلرلا والگاریس قادر است بیشترین میزان لیپید را تولید کند(33%).
یاسر کرمانی غلامحسین ظهوری
بازیافت ضایعات لاستیکی به دلیل مشکلات زیست محیطی و همچنین افزایش قیمت لاستیک نو، به طور روز افزونی در حال پیشرفت است. لاستیک epdm پایه پلیمری ساخت اکثر قطعات لاستیکی اتومبیل (به جزء تایرها) می¬باشد. بازیافت پودر ضایعات لاستیکی حاصل از قطعات لاستیکی اتومبیل بر پایه لاستیک epdm با استفاده از دستگاه مایکروویو به همراه عوامل واولکانش hda، mbts و dptt و روغن¬های آروماتیک و آلیفاتیک، در دماهای 200، 230 و 260 درجه سانتی¬گراد مورد مطالعه قرار گرفت. جهت نفوذ بهتر عوامل واولکانش در ماتریس لاستیک، در ابتدا این عوامل در روغن حل شده و سپس به لاستیک اضافه شدند. راندمان واولکانش توسط آزمون کسر وزنی سُل و میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس لاستیک¬های واولکانش شده در یک سیستم نیمه بازده (sev) پخت گردیده و خواص پخت و خواص مکانیکی آن¬ها اندازه¬گیری و نتایج مقایسه و مورد بحث قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان دادند که افزایش دمای واولکانش از 200 به 260 درجه سانتی گراد راندمان واولکانش را افزایش می¬دهد. در بین عوامل واولکانش، hda بیشترین درصد واولکانش را در مقایسه با دو عامل دیگر نشان داد. همچنین آمیزه های ولکانش مجدد شده حاصل از واولکانش توسط عامل فوق خواص مکانیکی بهتری را نشان دادند. برای آمیزه حاوی عامل واولکانش mbts، بازده واولکانش با استفاده از روغن آروماتیک بهتر از استفاده از روغن آلیفاتیک بود. به طور کلی زمان¬ برشتگی و پخت بهینه کلیه آمیزه¬ها کوتاه و کمتر از یک دقیقه بود. خواص مکانیکی آمیزه¬های ولکانش مجدد شده در محدوده 49-79 shore a برای آزمون سختی، 1/45-3/7 mpa برای آزمون استحکام کششی و 23/4-211 % برای آزمون ازدیاد طول تا پارگی قرار داشتند که استفاده از این آمیزه¬ها بدون آمیختن با لاستیک دست نخورده را توصیه نمی¬نمایند. کلمات کلیدی: واولکانش، ضایعات لاستیکی، روش فیزیکی، روش شیمیایی
رامین قانعی غلامحسین ظهوری
بازیافت ضایعات لاستیکی علاوه بر حفظ زیست محیط، حافظ منابع ارزشمند نفتی می باشد. پودر ضایعات لاستیکی حاصل از قطعات لاستیکی اتومبیل بر پایه لاستیک epdm، در یک دستگاه مایکروویو و به همراه عوامل واولکانش mbt، cbs و tmtd و روغن آروماتیک در سه دمای 200، 230 و 260 درجه سانتیگراد واولکانش گردید. همچنین از عامل واولکانش mbts به همراه روغن¬های آلیفاتیک و آروماتیک در سه دمای فوق جهت بررسی تأثیر روغن در واولکانش لاستیک ضایعاتی استفاده شد. جهت نفوذ بهتر عوامل واولکانش در بستر لاستیک، ابتدا این عوامل در روغن حل شده و سپس به لاستیک اضافه شدند. بازده واولکانش توسط آزمون تورم در تولوئن و میکروسکوپ الکترونی رویشی (sem)، مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس لاستیک¬های واولکانش شده در یک سیستم نیمه بازده (sev) پخت گردیده و خواص پخت و خواص مکانیکی آن¬ها اندازه¬گیری و نتایج مقایسه و مورد بحث قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان دادند که افزایش دمای واولکانش از 200 به 260 درجه سانتیگراد، بازده واولکانش را افزایش می¬دهد. در بین عوامل واولکانش mbt و cbs درصد واولکانش برابر و بالاتری نسبت به tmtd داشتند. برای آمیزه های حاوی عامل واولکانش mbts، بازده واولکانش با استفاده از روغن آروماتیک بهتر از روغن آلیفاتیک بود. به طور کلی زمان برشتگی و پخت بهینه کلیه آمیزه¬ها کوتاه و کمتر از یک دقیقه بود. سختی، استحکام کششی و ازدیاد طول در نقطه شکست ترکیبات پخت مجدد شده به ترتیب در محدوده shore a 71-63، mpa 5/3-4/1 و % 8/109-4/23 اندازه¬گیری شد. این مقادیر مشخص می¬کند که این ترکیبات به تنهایی نمی¬توانند در قسمت¬هایی که نیاز به کیفیت بالایی دارند، مورد استفاده قرار گیرند و بایستی با لاستیک نو آمیخته شوند.
محمود حاجی پورقمی محمد یزدان بخش
ترکیب -2 گوانیدنیوبنزایمیدازول می تواند بعنوان لیگاند دو دندانه عمل کرده و با یونهای فلزات واسطه کمپلکسهای پایداری تشکیل دهد. در این کار تحقیقاتی کمپلکسهای جدیدی از مشتقات -5 متیل، 5 و -6 دی متیل و -5 کلر و -2 گوانیدنیوبنزایمیدازول با یونهای سه ظرفیتی نقره، منگنز، کبالت و کروم تهیه گردید و روشهای مختلف جهت شناسایی آنها مورد استفاده قرار گرفت . به منظور تهیه این کمپلکسها از دو روش معمول استفاده شد. کمپلکسهای نقره (iii) از اثر لیگاند بر یون نقره (i) در حضور پراکسی دی سولفات و کمپلکسهای منگنز، کبالت و کروم (iii) از طریق واکنشهای جانشینی و به ترتیب از کمپلکسهای na3 [co (c)3)3], [mn (ure)6](cio4)3 و k3 [cr (mcs)6] تهیه شدند. جهت شناسایی کمپلکسهای تهیه شده از روشهای طیف سنجی الکترونی و مادون قرمز، اندازه گیری ممان مغناطیسی، هدایت سنجی و تعیین درصد فلز استفاده شد. نتایج حاصل از طیف سنجی الکترونی نشان داد که حضور گروههای استخلافی الکترون دهنده و یا گیرنده مانند متیل و کلر بر روی حلقه آروماتیکی این لیگاندها، به ترتیب افزایش و کاهش میدان لیگاند را موجب می شوند ولی بعلت تاثیر این گروهها بر روی تنها یکی از دو نیتروژن کوئوردینه شونده، این اثر شدید نمی باشد. بررسی طیفهای مادون قرمز کمپلکسها و حضور پیکهای مربوط به لیگاند و کمپلکس در آنها و همچنین بررسی داده های مربوط به هدایت سنجی و تعیین درصد فلز، تشکیل کمپلکس را تایید کرد. نتایج حاصل از اندازه گیریهای ممان مغناطیسی، ساختمان های مربعی و هشت وجهی کم اسپین را به ترتیب برای کمپلکسهای دیامغناطیس نقره و کبالت (iii) و ساختمانهای هشت وجهی پراسپین و هشت وجهی را به ترتیب برای ککپلکسهای پارامغناطیس منگنز و کروم (iii) تایید می نماید.