نام پژوهشگر: محمدمهدی خطیب
مهدی یبلویی ساسان باقری
منطقه مورد مطالعه در محدوده¬ عرض شمالی ′ 15 º 31 تا º 32 و طول شرقی ′ 15 º 59 تا ′ 15 º 61 حد فاصل دو ایالت ساختاری کاملا متفاوت به نام¬های زون نهبندان -خاش در شرق و بلوک نسبتا پایدارتر با سرگذشت قدیمی و پیچیده تر لوت قرار دارد. مطالعات ما در مقیاس¬های مختلف همراه با تحلیل¬های دقیق نرم افزاری چهار منطقه برشی اصلی را معرفی می¬نماید که بترتیب از غرب به شرق به قرار زیر معرفی می-نماییم: 1- زون برشی a یا زون برشی کهور که با گسل اصلی راستگرد کهور با تحدب به سمت شمال شرق مشخص می¬شود. گسترش ساختارهای گُلی شکل، گرانیت¬های خرد شده در شرق این زون برشی و میلونیت¬های تیپ ф آن، الگوی پراکندگی زون¬های دگرگونی و ریز ساختارهای برشی در امتداد این گسل¬ همگی حاکی از حضور این زون برشی احتمالا با بیشترین عملکرد در محدوده زمانی ائوسن فوقانی –الیگوسن دارند. 2- زون برشی b یا زون برشی نه غربی یک گسل امتداد لغز راستگرد با سر گذشت پیچیده است که منطبق با یک زون جوش خورده قدیمی احتمالا کرتاسه فوقانی -ائوسن می¬باشد. تشکیل حوضه های pull apart در این منطقه، بنظر ارتباط تنگاتنگی با فعالیت این زون برشی در زمان نئوژن داشته است. این گسل مجموعه افیولیتی نهبندان را از واحدهای رسوبات نئوژن جدا می¬کند. محدوده سنی عملکرد این گسل از زمان کرتاسه فوقانی و همزمان با بسته شدن حوضه فلیش به بعد بوده است. 3- زون برشی c یا زون برشی بیچند که حاصل عملکرد یک گسل امتداد لغز راستگرد با امتداد شمالی –جنوبی است. چین خوردگی واحدهای سنگی پلیو-پلیوستوسن در نتیجه عملکرد گسل بیچند حکایت از فعالیت های جدید این گسل دارد. حضور ساختارهای s,c، پورفیروکلاست¬های میلونیتی از یک سو و مکانیزم جنبشی گسل¬های فرعی و چین¬های مربوطه از سوی دیگر حرکت امتدادلغز راستگرد این گسل در محدوده سنی میوسن تا عهد حاضر را تصدیق می¬کنند. 4- زون برشی d یا زون برشی نه شرقی شباهت¬های زیادی با سیستم برشی بیچند دارد. گسترش ساختارهای s,c، چین خوردگی¬های مجدد، جابجایی واحدهای سنگی با الگوهای دوپلکس امتداد لغز و همچنین حضور گسل¬های تراستی با راندگی به سمت شمال شرق در امتداد این گسل¬ همگی نشان دهنده عملکرد راستگرد این زون برشی در محدوده زمانی میوسن تا عهد حاضر می باشند. بنابراین بر اساس یافته-های ما در این منطقه، زون برشی کهور قدیمی¬ترین زون برشی منطقه می¬باشد و عملکرد سنی مشابه با زون برشی نه غربی عریض ترین زون برشی منطقه دارد. زون برشی نه شرقی از جوانترین زون¬های برشی منطقه است که روندهای nw-se را قطع می¬نماید و جوانتر از گسل¬های نه غربی و کهور می¬باشد. همچنین زون برشی بیچند جوانترین زون برشی منطقه است و مانند نه شرقی روندهای nw-seرا قطع می¬کند. احتمالا زون¬های برشی کهور و بخشی از زمان عملکرد زون برشی نه غربی نتیجه بسته شدن حوضه شرق ایران و زون¬های برشی نه شرقی، بیچند و بخش جوانتر فعالیت زون برشی نه غربی متاثر از میدان تنش حاصل از همگرایی صفحات عربی و ایران بوده است.
سعید زارعی علی اصغر مریدی فریمانی
کوه های زاگرس در جنوب غربی ایران یکی از فعال ترین کمربند های چین خورده- تراستی در روی زمین می باشد و یکی از عناصر فعال در زمین ساخت فعال خاورمیانه می باشد. برای منطقه زاگرس میانی به عنوان یک منطقه فعال از لحاظ لرزه خیزی نرخ گشتاور ژئودتیک، نرخ گشتاور لرزه ای (بر مبنای داده های زمین لرزه های تاریخی و دستگاهی) و میزان نرخ گشتاور زمین شناسی برآورد شده است. بالاترین میزان نرخ گشتاور در منطقه مورد مطالعه مربوط به روش ژئودتیکی (1020nm/yr 3/0128 ) و سپس نرخ گشتاور زمین شناسی ( 1018nm/yr 1/97) ودر نهایت کمترین میزان مربوط به نرخ گشتاور لرزه ای ( 1017nm/yr 3/9528 - 1017nm/yr 2/8689) می باشد. در زاگرس به سطح نرسیدن گسله ها، ناهمگن بودن مکانیزم گسله ها، عدم انطباق پراکندگی سطحی زمین لرزه ها با گسله های موجود، صرف انرژی زیاد در طی چین خوردگی ها و استرین داخلی و تفاوت در سبک تکتونیکی و ساختاری بخش های مختلف منطقه مورد مطالعه موجب شده است که تفاوت هایی را در نرخ گشتاور در زاگرس میانی داشته باشیم. به نظر می رسد نمک هرمز به همراه سایر سطوح جدایش فرعی مسئول رفتار لرزه ای غیر طبیعی در پوشش رسوبی زاگرس باشند و همچنین توسعه ساختارهای چین خورده بزرگ را از چین های جدایشی تا چین های مهاجرت گسلی با تغییر در طول موج و عمق را کنترل کنند. تاقدیس دالان، یک چین جدایشی است که با چرخش در یال ها و مهاجرت رسوبات نامتراکم به سمت هسته تاقدیس همراه باشد. دالان دارای شواهد مستقیمی از گسترش جانبی در آبراهه های باقیمانده است. اگر بررسی های ما درست باشد، قطعاتی از چین ها که از طرفین رشد کرده اند و به هم رسیده اند می توانند بهترین کنترل را روی الگوی آبراهه ها در زاگرس یا سایر نواحی که در پوسته دچار کوتاه شدگی شده اند داشته باشند. در نهایت به نظر می رسد ارتباط مستقیمی بین قطعات چین در سطح با گسل های گسسته در عمق در زاگرس وجود داشته باشد
احسان عزیزی محمدمهدی خطیب
بر اساس مجموع مطالعات صورت گرفته تاقدیس کرنج یک چین نامتقارن با تمایل به سمت جنوب باختری می باشد که در کلاس 1c از تقسیم بندی رمزی قرار می گیرد. میانگین ضخامت موازی با سطح محوری سازند آسماری در بخش های مختلف این تاقدیس 550 متر وضخامت حقیقی 403 متر برآورد شده است. در میدان نفتی کرنج مدل چین جدایشی گسل خورده به عنوان سازوکار چین خوردگی معرفی می گردد. تحلیل فرکتالی آبراهه ها مشخص می کند که بخش ها مختلف این تاقدیس، دارای نرخ برخاستگی متفاوتی در طول تاریخ زمین شناختی خودبوده است، بگونه ای که بخش میانی در یال شمالی بالاترین نرخ برخاستگی را به خود اختصاص می دهد. مطالعه انبوهی شکستگی(rff) در راس سازند آسماری نشان دهنده افزایش این پارامتردر بخش های محدب ناشی از اعوجاج محور ساختمانی می باشد. برشهای زمین شناسی و کانون سطحی زمین لرزه های دستگاهی در کنار تفسیر پروفیل های لرزه ای سه بعدی حکایت از عملکرد دو گسل تراستی در یال های شمالی و جنوبی این تاقدیس و یک گسل تراگذر متقاطع با محور تاقدیس، دارد که انحنای محور ساختمانی تاقدیس معلول عملکرد این گسل تراگذر می باشد. مدل سه بعدی تهیه شده از راس سازند آسماری بوسیله نقشه های زیر سطحی(u.g.c.map) واطلاعات حفاری چاهها نشان داد که مورفولوژی سازند آسماری به شدت از عملکرد این گسل ها تاثیر پذیرفته است.
نرجس ملاشاهی محمد حسین زرین کوب
چکیده: در شرق ایران، درحاشیه دریاچه هامون در جنوب باختر و شمال باختر زابل، برونزدهای پراکنده ای از سنگهای ولکانیکی جوان دیده می شود. شواهد میکروسکوپی و آنالیز شیمیایی این سنگها را الیوین بازالت ، بازالت تا تراکی بازالت معرفی می کند. بافت های غالب این سنگها پورفیری، پورفیری میکرولیتی و حفره ای است. فنوکریست ها ی تشکیل دهنده بیشتر الیوین، کلینوپیروکسن (دیوپسید) و کمی پلاژیِوکلاز(بیشتر لابرادوریت) است. بررسی های تکتونوماگمایی سنگ ها ی مورد مطالعه نشان می دهد که این سنگها در داخل صفحه قاره ای بلوک هلمند تشکیل شده و ماهیت آلکالن سدیک دارند. این سنگها می توانند محصول فرایند کششی رخ داده درخاور ایران پس از پایان فرایند فشارشی باشد. غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree نشان می دهد که ماگمای والد احتمالا توسط درجات پایین ذوب بخشی از یک منشا گوشته ای گارنت لرزولیتی تشکیل شده است. واژه های کلیدی: تکتونوماگمایی، ولکانیک، بازالت، آلکالن، گارنت لرزولیت، هامون، زابل، ایران.
زینب اعتمادخواه محمدمهدی خطیب
چکیده سنگ های آذرین و آذرآواری در محدوده ی جنوب بیرجند جزو اصلی ترین واحدهای سنگی هستند که بخش وسیعی از آن ها درون افیولیت ملانژها و نهشته های پالئوسن جایگیری شده اند. واحدهای سنگی آذرین در این محدوده با دو مورفولوژی گنبدی شکل و حلقوی برونزد دارد. نمونه ای از این ساختارهای حلقوی شکل، مجموعه ی گیوشاد متشکل از واحدهای سنگی با جنس دیوریت پورفیری است که در پوسته جایگیری شده است. شواهد میکروسکوپی و مزوسکوپی بازگوکننده ی تاثیر فاز دگرشکلی شدید در این واحدهای سنگی است و تاییدکننده ی جنبش همزمان در حین جایگیری ماگما است و نشانگر فعال بودن دگرشکلی پیشرونده با جنبش چپگرد در این منطقه است. برداشت های صحرایی و نتایج بازسازی در آزمایشگاه تجربی سازوکار جایگیری ماگما را در این توده به صورت ساختار حلقوی و در پی آن شکل گیری کالدرای ریزشی نشان می دهد، به طوری که با بالاآمدن اتاق ماگمایی و نزدیک شدن به سطح زمین برخاستگی در سطح زمین را به دنبال دارد و همزمان با کاهش فشار در اتاق ماگما و ریختن سقف آن، حداکثر اختلاف تنش های اصلی در سنگ میزبان در لبه های جانبی اتاق ماگما واقع می شود و با گسترش شکستگی های برشی گسل های حلقوی، شکل می گیرد و همزمان با فرونشینی بلوک مرکزی (بلوکی از سنگ میزبان که توسط گسل های حلقوی احاطه شده است) کانالی را برای خروج ماگما فراهم می کند و نهایتا با تزریق ماگما، کالدرای ریزشی در سنگ میزبان شکل می گیرد.
محسن جامی محمدمهدی خطیب
چکیده: در تحلیل خطر زمین لرزه-گسلش بر گستره دشت تربت جام، ناحیه ای به شعاع 300 کیلومتری تربت جام، بدون در نظر گرفتن مرزهای سیاسی مورد مطالعه قرار گرفت. شهر تربت جام با مختصات َ14 َ35ْ شمالی و 38َ ??ْ شرقی در شمال خاوری ایران واقع شده است، در تقسیمات ساختاری در لبه شمالی ایران مرکزی قرار دارد. سطح این دشت با نهشته های آبرفتی پوشیده شده است، به همین دلیل اطلاعات کافی از زمین شناسی آن در دسترس نیست. برای بررسی و مطالعه این دشت از تصاویر ماهواره ای و داده های مغناطیس هوایی استفاده شده است، در این مطالعه تعداد 17 خطواره مغناطیسی و 1 گسل شناسایی شده است، بدلیل وجود زمین های کشاورزی در این گستره و هم چنین پوششی از رسوبات آبرفتی این خطواره ه،ا شاهد ریخت زمین-ساختی بر روی زمین ندارند. رابطه بین ms و mb بزرگی زلزله، به ترتیب برای امواج سطحی و درونی با توجه به آمار زمین لرزه های موجود به صورت ms= 1.6414mb - 3.7504 تعیین گردید. همچنین پارامتر لرزه خیزی منطقه (فراوانی n) به صورت(ms) logn=2-0.604محاسبه گردید. همچنین به کمک روابط تجربی دوره بازگشت زلزله 7 ریشتری در منطقه تربت جام 169 سال به دست آمد. مطالعه و بررسی برخی از شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل گوربند نشان دهنده افزایش فعالیت تکتونیکی از جنوب شرق یه سمت شمال غرب می باشد، به طوری که شاخص sl نیز از منطقه جنوب شرق به شمال غرب رو به افزایش می باشد، شاخص smf از جنوب شرق به شمال غرب کاهش می یابد، شاخص v از منطقه جنوب شرق به شمال غرب در حال کاهش می باشد. بر این اساس، شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل گوربند بالا آمدگی منطقه را با بیشترین فعالیت تکتونیکی برای منطقه شمالی غرب گسل گوربند را نشان می دهد. کلمات کلیدی: ریخت زمین ساخت – خطوار ه – گسل – مغناطیس هوایی
فرزانه پورغیاثیان ابراهیم غلامی
دگرشکلی در خاور ایران ناشی از فعالیت پهنه های گسلی با روندهای متفاوت می باشد. در محدوده ی بین این پهنه های گسلی یکسری مناطق گوه ای شکل ایجاد شده است. منطقه ی مورد مطالعه یکی از این پهنه های گوه ای شکل است که در بین دو گسل امتدادلغز راستگرد کوچ با روند شمالی– جنوبی و شاه آباد با روند شمال باختری– جنوب خاوری قرار گرفته است که دگرریختی های متنوعی در آن (از جمله گسل خوردگی و چین خوردگی سنگ های رسوبی ترشیری) مشاهده می شود. چین های بخش واگرایی پهنه (بخش شمالی) اغلب دارای زاویه ی بین یالی باز هستند و مقدار کوتاه شدگی (در ارتباط با چین خوردگی) آنها 13% می باشد. در صورتی که زاویه ی بین یالی چین های بخش مرکزی و بخش همگرایی پهنه (بخش جنوبی) اغلب بسته و یا فشرده می باشد و کوتاه شدگی 69% را نشان می دهند. مقدار ضریب برش در راستای پهنه ی گسلی کوچ نسبت به گسل شاه آباد بالاتر است. مقدار ضریب برش در بخش جنوبی گسل کوچ از 2- به سمت بخش شمالی به 4- کاهش می یابد. تغییرات ضریب برش نشان می دهد رشد گسل کوچ از جنوب به شمال است. در بخش میانی منطقه واحدهای سنگی توف داسیتی، توف آندزیتی و شیلی دچار چین خوردگی شده اند. وجود لایه های چین خورده شیلی (نامقاوم) و توف آندزیتی (مقاوم) در بخش مرکزی پهنه گوه ای حاکی از وجود سطح جدایشی است، که سبب تشکیل چین جدایشی با روند شمال باختری- جنوب خاوری شده است.
حیدر جلیلیان محمودرضا هیهات
چکیده: در شمال آرین شهر و در منطقه ی روم واحدهای آذرین و رسوبی به سن پالئوسن و ائوسن دچار چین خوردگی و گسلش شده اند. از لحاظ زمین شناسی این منطقه به حوضه ی فلیش شرق ایران تعلق دارد. چین خوردگی های این منطقه دارای سطوح محوری با شیب متوسط تا پرشیب می-باشند. محور چین ها به سمت غرب و جنوب غرب تمایل نشان می دهد. مطالعات ساختاری نشان می دهد که این چین ها در یک رژیم تکتونیکی فشاری- برشی تشکیل شده اند. میزان دگرشکلی از جنوب به طرف شمال منطقه افزایش می یابد. به طوریکه در همین راستا، زاویه بین یالی چین ها، میل محور چین ها و افزایش می یابد و رده چین ها از 1a به 1b و سپس 1c تغییر پیدا می کند. براساس امتداد سطح محوری چین ها راستای کوتاه شدگی کلی شمال غرب- جنوب شرق بدست آمد، مطالعه ی برش های نازک سنگی جهت دار نیز راستای کوتاه شدگی بدست آمده را تأیید می-کنند. نسبت کرنش منطقه از روی برش های نازک سنگی جهت داربه میزان 1.6 اندازه گیری شد. سازوکار تشکیل چین ها بر اساس مطالعات پتروفابریکی از نوع خمشی- برشی است
مهدی یوسفی محمدمهدی خطیب
پهنه گسلی شکرآب دارای روند خاوری - باختری باشیب 60 درجه شمالی می باشد که در فاصله 4 کیلومتری از شمال شهر بیرجند قرار دارد. مقادیر بالایی شاخص های sl ( 404 تا 1020) و er ( 0.47تا0.81) و مقادیر پایینی شاخص های vf ( 0.22تا 14/1 ) و smf ( 1.03تا 72/1 ) نشان دهنده جنبایی پهنه شکرآب بویژه در دو بخش شرقی و غربی آن می باشند. از این رو می توان رده 1 پویایی نوزمین ساختی را برای منطقه در نظر گرفت. همچنین شواهد نوزمین ساختی حاکی ازفعالیت در طی کواترنر می باشند. میانگین بعد فرکتالی برای مقایسه فعالیت دامنه شمالی و جنوبی بترتیب برابر با 1.11 و 1.06 می باشند. اعداد حاکی از فعالیت بیشتر در بخش جنوبی نسبت به بخش شمالی گسل می باشد. میانگین بعد فرکتالی برای مقایسه فعالیت بخش های شرقی، مرکزی و غربی بترتیب برابر با 1.329، 1.436و1.393می باشند. فعالیت در بخش های بخش شرقی و غربی نسبت به بخش مرکزی بیشتر می باشد. جهت بررسی مهاجرت عرضی تعداد هشت مقطع عمود بر گسل ترسیم گردید. در مقاطع مذکور هرچه از شمال به سمت جنوب حرکت کنیم، واحدهای قدیمی روی واحد های جوانتر راندگی دارند. واحد های کم مقاوم تر از جمله شیل و مارن در سمت جنوبی گسل و واحد های مقاوم تر مثل آهک و ماسه سنگ در سمت شمالی پهنه مطالعاتی واقع شده اند. در مقاطع مختلف با حرکت از سمت شمال به جنوب، شاهد افزایش شیب در سطوح پرتگاه های متعدد گسلی خواهیم بود. رشد و مهاجرت عرضی پرتگاه ها گسلی در سیستم شکرآب از سمت شمال به سمت جنوب(از کوهستان بطرف دشت) می باشد. در تحلیل مقاطع و تخمین مسافت پرتگاه های آتی، می توان میانگین فاصله تقریبی 48 متری از آخرین پرتگاه ها در مقاطع موجود را به عنوان کاندید فعالیت بعدی معرفی کرد. مقایسه جنبایی گسل در بخش های مختلف نشان می دهند که دگرریختی عهد حاضر (مهاجرت طولی) از مرکز گسل به طرفین یعنی به سمت بخش های شرقی و غربی گسل پیش روی دارد. مدل سازی تکتونیک تجربی در منطقه از مدل forland breaking sequence پیروی می کند؛ در این حالت شاهد ظهور پرتگاه های جدید گسلی در فرودیواره گسل قدیمی می باشیم.
علی محمدی قره تپه ابراهیم غلامی
در این پژوهش به بررسی تکوین عناصر ساختاری ، ارتباط این عناصر با جایگیری دایک ها با استفاده از پیمایش های صحرایی و تحلیل عکس های ماهواره ای در خاور پهنه گسلی دشت بیاض می پردازد. بررسی تصاویر ماهواره ای و مشاهدات صحرایی، روند چهارگانه گسلی چیره را در منطقه مشخص می سازد. دو روند n-s و nw-se برای دایک ها قابل تشخیص است که از روند شکستگی های منطقه پیروی می کند. که روند n-s براساس الگوی مناطق برشی که توسط storti et al;2006 ارائه شده با شکستگی های t2 همخوانی دارد. شکستگی های ریدل (r) که وابسته به حرکت گسل می باشد با روند ne-sw و با مولفه چپگرد دایک های با روند nw-seقطع و جابه جا کرده اند . دو روند چین خوردگی در منطقه (c2) ene-wsw که عمود بر شکستگی های t2 و روند ناودیس حاتم آباد ne-sw که عمود بر دایک های با روند nw-se می باشد. از سوی دیگر تغییر روند تنش اصلی (1?) از nw-se به ne-sw و حالت پلکانی (en echlon) در دایک های منطقه وجود چرخش را اثبات می کند. چرخش در یک سامانه برشی باعث تشکیل شکستگی های کششی و گسل های راستالغز می شود. از داده های ناهمگن لغزش گسلی به عنوان داده های اصلی برای تحلیل تنش دیرین استفاده شد. سپس داده ها پس از همگن شده و با استفاده از نرم افزارهای مختلف مقدار تنش محاسبه گردید راستای تنش بیشینه شمال خاوری- جنوب باختری بدست آمد. موقعیت محورهای p = 211/07 ، b =333/70 و t = 063/48 با روش معکوس کردن تعیین شد. با رسم دایره مور برای منطقه مقدار r=0.54 محاسبه و شاخص رژیم تنش r برای منطقه مورد پژوهش مشخص گردید.
مرتضی گلچین محمودرضا هیهات
ناودیس حاتم آباد در 40 کیلومتری شمال قاین واقع شده است و گستردگی آن 190 کیلومتر مربع است. در این پژوهش، تحلیل هندسی جنبشی این ناودیس برای بررسی پیوند ساختاری آن با گسل فعال دشت بیاض، انجام شده است. قرارگرفتن ناودیس حاتم آباد در محل gap قطعات گسلی دشت بیاض و شکل s مانند این ناودیس، که حاکی از تاثیرپذیری از یک حرکت راستالغز چپگرد است سوالات زیادی را در مورد احتمال تاثیر گسل چپگرد دشت بیاض بر آن ایجاد می کند. تحلیل هندسی مقاطع ساختاری، راستای کرنش حداکثر 221 یا 41 درجه را برای ناودیس حاتم آباد تعیین کرد که با راستای تنش گسل دشت بیاض تطابق خوبی نشان میدهد. همچنین سازوکار گسل محمدآباد علم، به همراه راستای تنش 217 یا 37 درجه که بروش دووجهی عمود برهم (right dihedral method)، بدست آمده است؛ شکل s مانند ناودیس حاتم آباد را توجیه می کند. با توجه به این موارد، مشخص شد ناودیس حاتم آباد در اثر قرار گرفتن در یک زون ترافشارشی (transpression zone) چپگرد، بین گسل چپگرد با مولفه ی معکوس دشت بیاض و گسل محمدآباد علم با سازوکار معکوس با مولفه ی امتدادلغز چپگرد دچار تغییر شکل شده است.
اعظم کامکار هفشجانی ابراهیم غلامی
منطقه مورد مطالعه در منتها الیه شمال باختر زیر پهنه سیستان و در مرز بلوک لوت قرار دارد . در حد فاصل این دو پهنه ساختاری روند های e-w ظهور بیشتری می یابند. تاثیر متقابل گسل ها که ناشی از وجود روند های مختلف ساختاری به خصوص روند های (شمالی – جنوبی و شمال باختر- شمال خاور) در منطقه آرین شهر و خاور ایران است، عامل مهمی در ایجاد دگرشکلی محسوب می گردد.درمنطقه مورد مطالعه گسل ها و شکستگی های غالب هم روند با یکدیگر قرار گرفته اند.گسل ها از سه روند ساختاری شمال غرب – جنوب شرق ، شمال شرق – جنوب غرب،شمالی جنوبی تبعیت می کنند.به طور کلی روند غالب گسل¬های منطقه مورد مطالعه، روند شمال شرق- جنوب غرب دارند.عملکرد گسل های امتداد لغز راستگرد هم روند با گسل های پلکانی آفریز، چاهک، دوست آباد،شاه آباد موجب ایجاد پهنه فشارشی شده که به همراه فشارش ناشی از عملکردگسل سده سبب برخاستگی در واحد های کنگلومرای ائوسن در غرب آرین شهر شده است.همچنینمقایسه تغییرات مشاهده شده در میزان شاخص ها و شواهد نوزمینساختی نشان می دهد که بخش شمالی پهنه گسلی سده برخاستگی بیشتری نسبت به بخش جنوبی آن دارد که این پدیده حاکی از نقش موثر مولفه قائم در فعالیت پهنه مذکور می باشد.
فاطمه وکیلی محمدمهدی خطیب
کلیه بخش های رشته کوه باقران از نظر زمین ساختی فعال بوده، اما میزان این فعالیت در بخش های مختلف این محدوده برابر نیست. داده های مورفوتکتونیکی بدست آمده حاکی از فعالیت پویاتر بخش های غربی و جنوبی دارد که در این رابطه می توان به روستاهایی همچون دهنو، علی آباد، سورک، کوه ریچ و زمان آباد به عنوان مناطق فعال در این محدوده اشاره کرد. بعد فرکتالی آبراهه ها برای شرق و غرب منطقه به ترتیب7714/1 و6971/1 است و همچنین میانگین بعد فرکتالی آبراهه ها برای قسمت شمال و جنوب منطقه به ترتیب7350/1 و666/1 است.این بعد، بر اساس شکستگی ها برای بخش شرقی و غربی به ترتیب7737/1و7747/1است و برای قسمت شمالی و جنوبی به ترتیب7536/1و8595/1 است که هماهنگی بین شواهد ساختاری و بعد فرکتالی، حاکی از بیشتر بودن نرخ برخاستگی دامنه جنوبی نسبت به شمالی و همچنین فعال بودن قسمت غربی نسبت به شرقی است. مطالعات پهنه بندی حاکی از آن است که فاکتورهای فرسایش، فاصله از گسل و شتاب مهم ترین نقش را در وقوع زمین لغزش ها در منطقه ایفا می کنند. بر این اساس شواهد صحرایی حاکی از آنند عمده زمین لغزش ها از نوع ریزشی بوده و بیش از 85 درصد در فاصله 700-0 متری از گسل ها صورت گرفته اندکه دال بر ارتباط مستقیم میان آنها با زمین ساخت منطقه دارد. بر اساس نتایج پهنه بندی خطر زمین لغزش به روش منظق فازی به ترتیب17،38، 10، 26 و 9 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرد از طرفی تراکم زمین لغزش ها در نیمه ی جنوبی رشته کوه باقران می تواند ناشی از نرخ بالای برخاستگی این بخش نسبت به نیمه ی شمالی باشد.
زینب اعتمادخواه محمدمهدی خطیب
همواره در توالی پیشرونده ی دگرریختی ها در رژیم های زمین ساخت فشاری – برشی، شناسایی نشانگرهای ژئودینامیکی جهت کنکاش نحوه ی فرگشت ساختاری بحث برانگیز بوده است. درک ساختارهای درونی و سازوکار جایگیری توده های ماگمایی در پوسته ی فوقانی راهکار مناسبی را جهت بازسازی دگرریختی در این گونه رژیم های زمین ساختی فراهم می کند، از آن جهت که این توده ها به عنوان نشانگرهای نسبتاً مستقیم تنش دیرینه محسوب می شوند. از جمله مناطقی که بررسی توده های ماگمایی در آن زمینه ی دستیابی به نحوه ی جایگیری و تأثیر تکوین ساختاری بر آن را فراهم می کند، پهنه ی جوش خورده ی سیستان با رژیم تنش غالب فشاری – برشی در خاور ایران است. توده های گرانیتوئیدی در خلال کرتاسه ی پسین تا اوائل ترشیری در بخش های گسترده ای از این پهنه ی جوش خورده در پوسته ی فوقانی جایگیری شده اند. به منظور دستیابی به ساختارهای درونی گرانیتوئیدها و بازسازی جنبشی این ساختارها، از فن ناهمسانگردی مغناطیس پذیری (ams) بر روی توده های گرانیتوئیدی بی بی مریم و زهری به ترتیب در بخش مرکزی پهنه ی برشی نهبندان و یکی از پایانه های آن بهره برده شده است. گرانیتوئید بی بی مریم با روند غالب شمال باختر- جنوب خاور دربردارنده ی واحد سنگی اصلی کوارتزدیوریت- تونالیت و واحد فرعی گرانودیوریت است. توده ی گرانیتوئیدی زهری با راستای کلی خاوری – باختری تا شمال باختر- جنوب خاور طیف ترکیبی گرانیت تا لوکوگرانیت را داراست. در بخش مرکزی سامانه ی برشی نهبندان، علی رغم تغییرات محلی، برگوارگی های مغناطیسی در گرانیتوئید بی بی مریم با شیب نسبتاً زیاد به موازات کشیدگی کلی توده (میانگین جهت یابی: n13°w/85°sw) نمایان شده اند و خطوارگی های مغناطیسی اغلب روند nw-se با زاویه ی میل کم را دارند. در گرانیتوئید زهری، برگوارگی های مغناطیسی با میانگین شیبی متوسط به موازات کشیدگی کلی توده و خطوارگی های مغناطیسی با راستای غالب n-s تا ne-sw به سمت جنوب باختر (با سوگیری میانگین°, 32°n197) گسترش یافته اند. جهت یافتگی خطوارگی و برگوارگی ها در این توده به عملکرد همگرایی مایل ایالت ساختاری لوت به سمت ایالت ساختاری افغان به سوی شمال خاور نسبت داده شده که به توسعه ی خاستگاه ترافشاری راستالغز چیره، طی کرتاسه ی پسین انجامیده است. راستای غالب عناصر ساختاری از قبیل محور چین ها در رسوبات ترشیری واقع در سنگ میزبان توده ی گرانیتوئیدی گویای آن است که سوی بردار همگرایی بلوک های لوت و افغان در این بخش از پهنه ی جوش خورده سیستان تا زمان الیگو- میوسن همچنان شمال خاوری باقی مانده است. بیضوی کرنش نوع صفحه ای به همراه برگوارگی هایی با میانگین شیبی متوسط در گرانیتوئیدی زهری بیانگر آن است که محور کوتاه شدگی بیشینه (محور z) با زاویه ی میل متوسط (با سوگیری میانگین: °, 57°n004) اعمال شده است. در اوائل ائوسن گرانیتوئید زهری تحت کنترل راستای بازشدگی n-s تا ne-sw در فضاهای حاصل از فعالیت پهنه های برشی چپگرد واقع در پایانه های سامانه ی برشی نهبندان طی نازک شدگی پوسته جایگیری شده است. فابریک های مغناطیسی، شواهدریزساختاری وصحرایی وانطباق آن باساختارهای دگرریختی سنگ میزبان،گویای فعال بودن بخش مرکزی پهنه ی برشی نهبندان طی جایگیری گرانیتوئید بی بی مریم در کرتاسه ی پسین و پایانه های این پهنه ی برشی همزمان با جایگیری گرانیتوئید زهری در اوائل ائوسن است. الگوی کرنش توده های بی بی مریم و زهری ماحصل تفکیک بندی کرنش در راستای این پهنه ی برشی، به صورت جنبش ترافشاری راستالغز چیره در بخش مرکزی سامانه برشی نهبندان و تأثیر جنبش ترافشاری برش محض به سمت پایانه ها است.
سعید محمدی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
سعید محمدی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
فخرالسادات جوانمرد محمدمهدی خطیب
چکیده ندارد.
زهره اسکندری شورابی محمدمهدی خطیب
چکیده ندارد.
زهرا عسگرپور محمدمهدی خطیب
چکیده ندارد.
ابراهیم اسماعیل زاده محمدمهدی خطیب
چکیده ندارد.
حسام یزدان پناه محمدمهدی خطیب
در تاریخ 19 اسفند سال 1386 در منطقه آرین شهر واقع در 45 کیلومتری شمال بیرجند زمین لرزه ای به بزرگی 5/1=ml به وقوع پیوست. در مدت 8 روز بعد از رخداد لرزه اصلی بیش از 100 پسلرزه به ثبت رسیدند. ابتدا گسل سده با روند n76 بعنوان سرچشمه این زمین لرزه معرفی شد. اما توزیع پسلرزه ها در گستره ای بیضوی شکل به وقوع پیوسته که منطبق بر گسل سده نمی باشند. محور بزرگ بیضوی گستره پسلرزه ها (n120) تقریباً عمود بر روند گسل سده واقع شده است. بررسی های ریخت زمین ساختی، نوزمین ساختی، توزیع پسلرزه ها و تفسیر داده های هوامغناطیس بیانگر گسل پنهان به موازات محور بزرگ بیضوی گسترش پسلرزه ها می باشد. این گسل پنهان به نام گسل قیصار معرفی می گردد. حل سازوکار کانونی، بیانگر گسلش رورانده با شیب حدود 20 درجه به سمت جنوب غرب و امتداد n126 می باشد.
ابراهیم غلامی میرعلی اکبر نوگل سادات
منطقه مورد مطالعه در شمال شمال خاور دشت لوت قرار دارد که ساختارهای اصلی آن روند شمالی – جنوبی و شمال باختری – جنوب خاوری دارند. حرکت راستگرد شمالی – جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنه های گسلی شمالی - جنوبی و شمال باختری – جنوب خاوری در بخش خاوری ایران گردیده است. تاثیر متقابل گسلها (fault interaction) باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنه های گسلی و رخنمون آمیزه افیولیتی در بین واحدهای ترشیر گردیده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها، کوتاه شدگی در چینها، تغییرات جابجایی و نسبت کرنش در راستای پهنه های گسلی و استفاده از مدل سازی آزمایشگاهی ، راهکار مناسبی برای شناخت نحوه شکل گیری و تکوین ساختاری مناطق کرنش یافته در پهنه های گسلی در شمال شمال خاور دشت لوت (بخش شمالی پهنه ساختاری سیستان) فراهم آورده است. مطالعات ساختاری در منطقه مورد مطالعه در دو بخش انجام گردید : الف) فعالیت پهنه های گسلی شمالی - جنوبی (شامل مناطق: گزیک ، مزاربی بی مریم ، خاور سهل آباد) با سازوکار امتدادلغز راستگرد ، باعث ایجاد مناطق کرنش یافته عدسی شکل از نوع wall damage zone و tip damage zone گردیده اند. هندسه نردبانی (en echelon) این گسلها ، مناطق کرنش یافته از نوع link damage zone را در محل همپوشانی آنها ایجاد کرده است(مانند کسراب و ترشاب) که واحدهای آمیزه افیولیتی در محل همین مناطق کرنش یافته رخنمون یافته اند. ب) سازوکار پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری (مانند جنوب خاور بیرجند و جنوب خاور قاین) بصورت فشاری – برشی راستگرد است و رخنمون واحدهای آمیزه افیولیتی در راستای آنها پیوسته و گسترده است. ارتباط پهنه های گسلی شمالی – جنوبی در بخش خاوری و باختری دشت سربیشه(مانند: شوشک- چشمه زنگی و کوچ- فال ) و پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری در بین آنها (مانند: نوزاد ، همت آباد و شورک) مشابهتی بین این منطقه با لوت را نشان می دهد. در پهنه های گسلی شمالی – جنوبی که سازوکار امتدادلغز راستگرد دارند ، مناطق کرنش یافته با رخنمون های لوزی شکل آمیزه افیولیتی قابل شناسایی هستند اما در پهنه های گسلی شمال باختری – جنوب خاوری که سازوکار فشاری – برشی دارند ، رخنمونهای پیوسته ای از واحدهای قدیمی (افیولیتی) دیده می شود. تغییرات کرنش چینها (در ماسه سنگ پالئوسن – ائوسن) نشان داد که در روند شمال باختری – جنوب خاوری فشردگی و کرنش بیشتری نسبت به روند شمالی – جنوبی اعمال شده است. میزان کوتاه شدگی واحدهای رسوبی چین خورده ترشیر در خاور سهل آباد (چینهای حسین آباد ، پرنگ ، چاخو ، شورک ، مرغزار ، زهاب) از شمال به جنوب افزایش یافته است. از آنجا که میزان جابجایی در بخش مرکزی گسلها افزایش می یابد (مانندگسل شوشک- چشمه زنگی) ، کوتاه شدگی در چینها در این منطقه وابسته به حرکت گسلهاست. وجود دگرشیبی بین واحدهای ترشیر و کرتاسه ، رخنمون آمیزه افیولیتی در مکانهای تحت تاثیر فشردگی ، موقعیت شمال خاوری – جنوب باختری محور اصلی فشردگی در راستای هر دو روند اصلی شمال شمال خاور دشت لوت و رشد مناطق کرنش یافته در محل تلاقی دو روند اصلی(پایانه شمالی گسل نه خاوری) نشانگر این است که فعالیت دو روند مذکور بطور همزمان انجام گردیده است. نتایج حاصل از مدل سازی حاکی از این است که اعمال تنش شمال خاوری – جنوب باختری (براساس تحلیل هندسی و جنبشی گسلها ، چینها خطواره ها و برگواره ها) باعث فعالیت همزمان دو روند ساختاری شمالی – جنوبی (با برش بیشتر) و شمال باختری – جنوب خاوری(با فشردگی بیشتر) گردیده است. رابطه بین گسلهای فعال کنونی در بخش شمالی پهنه گسلی نهبندان (براساس شواهد ساختاری ، مورفوتکتونیکی و لرزه زمین ساختی) حاکی از فعالیت این پهنه های گسلی در محل ساختارهای از قبل موجود است. برش روند شمال باختری – جنوب خاوری توسط روند شمالی – جنوبی تحت اثر تنش فشاری شمال خاوری – جنوب باختری در یک سیستم همگرایی مایل ، باعث ظهور خمیدگی های ساختاری در خاور ایران در پهنه ساختاری سیستان گردیده است.