نام پژوهشگر: احمدرضا موثقی
مریم رسولی غلامرضا رزمی
توکسوپلاسما گوندیی یک تک یاخته اجباری داخل سلولی، مشترک بین انسان و حیوان و یکی از عوامل سقط جنین در گوسفندان می باشد که تا کنون آلودگی با آن از اکثر کشورهای جهان گزارش گردیده است. روشهای مختلفی برای شناسایی این انگل در جنینهای سقط شده وجود دارد که در بین آنها واکنش زنجیره ای پلیمراز آشیانه ای (nested-pcr) بر روی ژن b1 و ایمونوهیستوشیمی از حساسیت و ویژگی بیشتری برخوردارند. در مطالعه حاضر 200 نمونه مغز جنین، سرم مادری و بافتهای مختلف جنینی گوسفندان ارجاع داده شده به قطب علمی سقط جنین و مرگ و میر نوزادان نشخوارکنندگان از شهرهای مختلف استان خراسان رضوی برای بررسی نقش توکسوپلاسما گوندیی در ایجاد سقط جنین مورد مطالعه قرار گرفتند. از مجموع نمونه ها 27 نمونه (% 5/13) در آزمایش واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr)، 19 نمونه (%5/8) در آزمایش ایمونوهیستوشیمی و 31 نمونه ( %5/15) در آزمایش ایمونوفلورسانت غیر مستقیم از نظر آلودگی توکسوپلاسمایی مثبت بودند. بر اساس نتایج به دست آمده میزان شیوع سقط جنین توکسوپلاسمایی % 2/18-8/8 با فاصله اطمینان %95 تخمین زده شد و میزان انتقال مادرزادی آلودگی % 90-80 با توافق آماری بسیار خوب بین آزمایشهای مختلف انجام شده نسبتا قابل ملاحظه بود (? = 0.9, 0.8). بر طبق نتایج به دست آمده واکنش زنجیره ای پلیمراز آشیانه ای (nested-pcr) و ایمونوهیستوشیمی روشهای بسیار مناسبی جهت تشخیص توکسوپلاسما گوندیی بوده که می توان به سادگی از آنها در آزمایشگاههای مختلف استفاده کرد.
شقایق رفعت پناه بایگی احمدرضا موثقی
بر اساس اطلاعات موجود عوارض پوستی از علل عمده ی مراجعه ی حیوانات خانگی به درمانگاه های تخصصی دامپزشکی است. در میان انواع جراحات جلدی در سگ ها، عفونت های باکتریایی که با عنوان کلی "پایودرم" خوانده می شوند، تعداد قابل توجهی از بیماران را تشکیل می دهند. مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی و تعیین میزان شیوع "پایودرم ها" در سگ های مبتلا به بیماری های پوستی، مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی و تعیین رابطه ی احتمالی سن، جنس و نژاد با رخداد پایودرم ها بر روی 289 سگ مبتلا به هر نوع عوارض پوستی انجام گرفت. در این تحقیق با ارزیابی سابقه، تظاهرات بالینی، نتایج نمونه گیری های میکروب شناسی و هیستوپاتولوژی،حساسیت آنتی بیوتیکی و آزمون eric-pcr تعداد 69 قلاده سگ مبتلا به جراحات جلدی باکتریایی مورد تشخیص قرار گرفتند که 74/23 درصد از مجموع عوارض جلدی را تشکیل می دادند. پایودرم ها به انواع خیلی سطحی (16/8درصد)، سطحی (24/12 درصد ) و عمقی(26/63درصد) تقسیم شدند. 32/16 از موارد را نیز اوتیت های باکتریایی تشکیل می دادند. در این مطالعه بیشترین تعداد جدایه های حاصل از کشت باکتریایی را باکتری staphylococcus epidermidis و staphylococcus aureus به خود اختصاص داد. این مطالعه نخستین مطالعه ی کلی (جامع) در زمینه ی شیوع بیماری های جلدی باکتریایی در سگ ها در ایران است.
نسرین گلشن احمدرضا موثقی
مطالعه ای در سگ های ارجاعی به دانشکده ی دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد در بازه ی زمانی 4 ساله به منظور آگاهی از میزان حقیقی شیوع، نژادهای مستعد، علائم بالینی، سن ابتلا، نوع تومور و پی گیری های بعد از عمل در تومورهای پستانی سگ ها در شهر مشهد انجام شد. در مجموع 30 نمونه ی بافتی از 16 سگ 3 تا 18 ساله اخذ گردید که شامل توده های برداشت شده با روش جراحی از پستان سگ های مشکوک به تومور پستانی بود. در بررسی های پیش از عمل نیز، معاینه ی بالینی انجام و تصویر رادیولوژی از قفسه ی سینه تهیه شد. تعداد بیماران ماده (14) نسبت به نر (1) 14 بار و میزان نرهای بیمار 6.6% کل جمعیت بود. عمده ی توده ها مربوط به سن بالای 6 سال (21 توده از 12 سگ) و نژاد های خالص ژرمن شفرد، تریر، پودل، اشپیتز، شی هواهوا، داشهوند، پاپیلون و پکنیز (22 توده از 13 سگ) و تعداد محدود (5 توده از 2 سگ) مربوط به نژادهای مخلوط بود. از کل موارد توموری 10 سگ دارای مشکلات هم زمان بودند. روی کل تومورها به ترتیب تعداد، مستکتومی ناحیه ای 4-5، مستکتومی یک طرفه، مستکتومی ناحیه ای 1-2-3 و ساده صورت گرفت. میانگین فاصله میان مشاهده تا اقدام به درمان یا مرگ با ترحم بیماران 6.38 ماه بوده است. از مجموع توده های توموری 12 مورد کم تر از 3 سانتی متر و 15 مورد بالای آن، 15 توده توموری مربوط به پستان های خلفی (4 و5) و 7 توده قدامی (1و2) بوده است. از تعداد 30 توده که از لحاظ بالینی به عنوان تومور تشخیص داده شدند 27 مورد از نظر آسیب شناسی اثبات شدند. 7.4% تومورها خوش خیم و 92.6% بدخیم و بر مبنای دسته بندی گلد اشمیت به ترتیب: کارسینوم از نوع مخلوط 5 توده،کارسینوم های متراکم، توبولی-پاپیلی، مرکب و کارسینوسارکوم هر کدام 3 توده، کارسینوم های غنی از چربی، مجرایی، درجا، پاپیلی کیستی، کارسینوم سلول های سنگفرشی و اوستئوسارکوم هر کدام یک توده بودند. از توده های توموری 9 عدد زخم و 3 توده چسبندگی داشتند. از کل توده های پستانی در پی گیری 5 ماهه تعداد 17 توده (10 سگ) زنده هستند. در دو سگ ایجاد تومور جدید اتفاق افتاد.
سید امیر کمالی احمدرضا موثقی
سقط جنین در گاوهای شیری عموماً به از بین رفتن جنین در بین روزهای 42 تا 260 آبستنی اطلاق می شود. عوامل ایجادکننده سقط به دو بخش عفونی و غیر عفونی تقسیم میشوند. از میان عوامل عفونی مرتبط با سقط جنین در گله های گاو شیری، میتوان به تک یاخته نئوسپورا کانینوم اشاره کرد .این مطالعه بر روی جنین های سقط شده ارجاعی به قطب علمی مطالعه سقط جنین و مرگ ومیر نوزاد نشخوار کننده دانشکده دامپزشکی مشهد انجام پذیرفت. جهت تعیین و بررسی آلودگی نئوسپورا در مغز جنین های سقطی گاوهای شیری از روش pcr استفاده گردید. سپس از مغز جنین های سقطی با واکنش مثبت در تست pcr و به تعداد برابر از نمونه های منفی، برداشت و جهت تثبیت در محلول فرمالین بافره 10 درصد قرار داده شد. پس از طی مراحل آماده سازی و تهیه بلوکهای پارافینی، مقاطع بافتی به ضخامت 5 میکرون تهیه گردید و به روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. پس از بررسی میکروسکوپی هر یک از نمونه های بافتی، وجود ، نوع ، ماهیت و انتشار ضایعات تعیین گردید. همچنین به منظور شناخت عوامل خطر ساز و سایر موارد مرتبط با سقط در گله های گاو شیری و ارزیابی هر یک از آنها بر اساس آزمایش pcr در استان های مختلف کشور طی سال های 1388 تا 1392، آنالیز و محاسبات توسط نرم افزار آنالیز آماری sas (نسخه 9.2) بر روی فاکتور های مورد بررسی انجام پذیرفت. از مجموع 395 نمونه بررسی شده به روش pcr، تعداد 179 نمونه ( 45%) مثبت گزارش گردید . از این تعداد ، تنها 52 نمونه کیفیت لازم را جهت بررسی به روش هیستوپاتولوژی داشتند که به همراه 52 نمونه ی با واکنش منفی در روش pcr مورد مطالعه قرار گرفتند. از بین نمونه های مثبت، تنها در 16 مورد ضایعات آنسفالیت غیر چرکی به عنوان ضایعه اصلی گزارش گردید. آنالیز آماری رابطه معنی داری را میان آنسفالیت غیر چرکی به عنوان یافته ای جهت تشخیص پاتولوژیک بیماری و نتایج بدست آمده از روش pcr تایید نمود. ((p<0.05. در این مطالعه ارتباط آماری معنا داری بین سن مادر، تعداد شکم زایش، اندازه گله، میزان تولید شیر، ابتلا به سایر بیماری ها، فصل، وضعیت ظاهری جنین و نتایج بدست آمده از آزمایش pcr با استفاده از آزمون آماری مشاهده نگردید (p > 0.05). اما بین سن جنین های سقط شده، صفت مرده زایی و نتایج بدست آمده از آزمایش pcr، ارتباط آماری معنا داری، بوسیله آزمون آماری مشاهده شد(p < 0.05). نتایج این مطالعه، ضرورت بررسی بیشتر جهت برنامه ریزی کنترل و پیشگیری سقط جنین نئوسپورایی را در گله های گاو شیری مشخص می نماید
صفورا قهرمان احمدرضا موثقی
ایسکمی- رپرفیوژن از اصلی ترین علل ایجاد آسیب های حاد کلیوی می باشد که بسته به مدت زمان ایسکمی و متعاقب آن رپرفیوژن شرایط پاتولوژیک متفاوتی را القاء می کند (1). فرایندهای ترمیم ، باز تولید ، آپوپتور سلولی ، اتوفاژی و نکروز با هم رخ می دهند اما سرنوشت اندام بسته به این دارد که آیا مرگ سلولی غالب می شود یا تولید مجدد آن (2). پاسخ های کلیوی به آسیب های وارده به آن به صورت نکروز گلومرولی، نکروز سلول های لوله های کلیوی، آپوپتوز سلولی، پرخونی ، خونریزی ، التهاب، فیبروز، ترومبوز و غیره می باشد. (3) انار بعلت دارا بودن ترکیبات مفید با خواص دارویی زیادی ازجمله خاصیت ضدالتهابی، ضدسرطانی، ضدمیکروبی و انتی اکسیدانتی شناخته شده است (4). هدف از این مطالعه ارزیابی هیستو پاتولوژیک اثر عصاره آبی پوست داخلی انار بر عوارض ناشی از القاء ایسکمی- رپرفیوژن در بافت کلیه می باشد. در این مطالعه تعداد 24 عدد موش صحرایی نر (رت) از نژاد ویستار به وزن 300- 200 گرم به طور تصادفی در 4 گروه 6 تایی به صورت زیر دسته بندی شدند: 1) گروه کنترل (c): بدون دریافت عصاره انار + بدون القاء ایسکمی – رپرفیوژن 2) گروه ایسکمی (i): بدون دریافت عصاره انار + القاء ایسکمی – رپرفیوژن 3) گروه درمان (t): تیمار با عصاره انار + القاء ایسکمی- ریپرفیوژن 4) گروه ایسکمی- درمان (ii): تیمار با عصاره انار + القاء ایسکمی- ریپرفیوژن به مدت 10 روز هر روز 2 نوبت، گروه های 3 و 4، عصاره انار به میزان mg250 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و گروه های 1 و 2 آب مقطر استریل به عنوان دارو نما بصورت خوراکی و از طریق لوله گاواژ دریافت کردند. در پایان 10 روز تمام رت ها توسط کتامین mg/kg 40 و زایلازین mg/kg 10 مورد بیهوشی و سپس جراحی قرار گرفتند. گروههای 1 و 3 نیز همزمان پس از بیهوشی مورد جراحی قرار گرفتند. کلیه چپ در هر 4 گروه برداشت شد و در فرمالین بافر 10% پایدار شد که 24 ساعت بعد تعویض فرمالین صورت گرفت و پس از طی مراحل مختلف و تهیه مقاطع 5 میکرونی بافتی مورد رنگ آمیزی هماتوکلسیلین- ائوزین وهمچنین تحت رنگ آمیزی ایمیونوهیستوشیمیایی قرار گرفتند. هدف از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین بررسی هیستوپاتولوژیک عوارض ناشی از القاء ایسکمی- ریپرفیوژن در بافت کلیه در هر 4 گروه بود. شاخص های مورد بررسی در ارزیابی هیستوپاتولوژیک ضایعات، شامل تورم سلولی ، تغییرات واکوئولر ، کست های سلولی ، نکروز لوله ها، پرخونی و خونریزی بود. رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمیایی نیز با آنتی بادی از نوع آنتی کاسپاز 3 صورت گرفت و هدف از رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمیایی بررسی میزان رخداد فرآیند آپوپتوز سلولی بافت کلیه در شرایط آزمایش بود. سپس نتایج حاصل در 4 گروه در 2 روش یاد شده، به کمک آزمون های آماری کروسکال- والیس از نظر درجه آسیب پاتولوژیک و من ویتنی با تصحیح بن فرونی جهت مقایسه دوتایی گروهها مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به اینکه 6 مقایسه دوتایی انجام شد، سطح معنی دار 0.0083 در نظر گرفته شد که در مورد همه شاخص ها بجز پرخونی حداقل یکی از گروه ها با بقیه متفاوت بود. گروه های کنترل ودرمان از نظر هیچ یک از شاخص های مورد بررسی تفاوت معنی داری نداشتند. گروه های کنترل و ایسکمی بجز در مورد فاکتورهای تورم سلولی و آپوپتوز در مورد بقیه فاکتورهای مورد ارزیابی تفاوت معنی داری داشتند. (p ? 0.0083) در گروه ایسکمی، تغییرات واکوئولی، نکروز لوله ها، قالب سلولی، خونریزی و آپوپتوز به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. در مورد گروههای کنترل وکنترل - درمان، فاکتور آپوپتوز سلولی، تغییرات واکوئولر و نکروز لوله ها در گروه ایسکمی - درمان بطور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. (p ? 0.0083) در مقایسه گروههای ایسکمی و درمان، بجز در مورد فاکتور پرخونی در مورد بقیه فاکتورها گروه ایسکمی بطور معنی داری بالاتر از گروه درمان بود. (p ? 0.0083) در مقایسه گروههای ایسکمی - درمان و درمان، فاکتورهای تغییرات واکوئولر، نکروز لوله ها، قالب سلولی، و آپوپتوز سلولی، گروه ایسکمی - درمان بصورت معنی داری بالاتر از گروه درمان بود. (p ? 0.0083) در مقایسه گروه ایسکمی و ایسکمی - درمان، فاکتورهای نکروز لوله ای و آپوپتوز بطور معنی داری در گروه ایسکمی بالاتر از گروه ایسکمی - درمان بود. (p ? 0.0083) نتایج حاصل از مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که می توان از عصاره انار به عنوان یک ترکیب دارویی و طبیعی در پیشگیری از صدمات و عوارض ناشی از فرآیند ایسکمی- ریپرفیوژن استفاده نمود. انار به دلیل دارا بودن خواص دارویی طبیعی از جمله خواص ضدالتهابی، ضدسرطانی، آنتی اکسیدانی و... می تواند به عنوان یک ماده طبیعی مفید در پیشگیری بسیاری از عوارض ناشی از ایسکمی- ریپرفیوژن در بافت کلیه عمل کند.
شیما فخرآبادی احمدرضا موثقی
بیماری دیابت قندی یکی از مهمترین عوامل خطر برای ایجاد برخی بیماری های دیگر محسوب می شود. استفاده از گیاهان دارویی در کاهش گلوکز و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی که در اثر دیابت افزایش می یابند، از اهمیت بالینی زیادی برخوردار است. موسیر با نام علمی allium hirtifolium گیاهی بومی سرزمین ایران می باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی خصوصیات ضد دیابتی گیاه موسیر انجام شده است. این مطالعه تجربی بر روی 40 سر رت نر نژاد ویستار به وزن 25± 225گرم انجام گردید که به 4 گروه کنترل مثبت دیابتی، کنترل منفی غیر دیابتی، کنترل دریافت کننده موسیر و گروه دیابتی تحت درمان با گیاه موسیرتقسیم شدند،. دو گروه دریافت کننده موسیر، عصاره این گیاه را روزانه از طریق گاواژ به میزان 3 میلی گرم عصاره به ازای کیلوگرم وزن به مدت 7 هفته دریافت نموده و گروه های کنترل مثبت و منفی نیز به همین میزان آب مقطر از طریق گاواژ روزانه دریافت کردند. برای دیابتی نمودن رت ها از پودر استرپتوزوتوسین (stz) به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن رت ها استفاده شد. . میزان گلوکز مرتب اندازه گیری و تغییرات وزن نیز ثبت می شد. سپس در 4 نوبت از رت ها خونگیری و میزان انسولین، گلوکز و همچنین آنزیم های کبدی آسپارتات آمینو ترانسفراز(ast)، آلانین آمینوترانسفراز (alt) به روشهای آنزیمی متداول اندازه گیری و گروهها با هم مقایسه شدند. بافت های کبد، کلیه و پانکراس در داخل فرمالین 10% قرار گرفته و بعد از تهیه مقاطع بافتی، از نظر ضایعات بررسی شدند. یافته ها: وزن در گروه کنترل مثبت دیابتی به طور معنی دار کاهش p<0.05 یافته که در گروه دیابتی تحت درمان این کاهش معنی دار نمی باشد. میزان گلوکز . میزان آنزیم های alt و ast نیز کاهش معنی داری را در روز 3 آزمایش و هنگام دیابتی شدن نشان میدهد (p<0.05) اما تفاوت معنی داری در گروه کنترل مثبت وجود ندارد.در بافت پانکراس در برخی از آسیب ها، تفاوت معنی داری در گروه درمان وجود داشت که در بافت کبد و کلیه ضایعات تفاوت معنی داری نداشتند.
سارا درهمی محمدرضا اصلانی
ضایعات کبدی ناشی از عوامل سمی به علت افزایش روز افزون این عوامل در محیط زندگی انسان و دام ها روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. کبد بزرگترین ارگان بدن است که در متابولیسم مواد مختلف دخالت دارد. متابولیت های سمی حاصل از روندهای آنزیماتیک کبد، بیشترین بیماری زایی را در بافت کبد اعمال می کنند. دستگاه های بدن و به ویژه کبد عوامل حفاظتی در مقابل این متابولیت های سمی را دارا هستند ولی زمانی که مقدار ترکیبات سمی از ظرفیت ضد سمی کردن در بدن فراتر رفت، ضایعات متنوع بافتی بر اساس طبیعت ماده سمی شکل می گیرد که می تواند روند مزمن و یا حاد داشته باشد. استامینوفن یک داروی رایج مصرفی ضددرد و ضدتب است . این دارو وقتی در دزهای درمانی مصرف می شود ، بی خطر است . هرچند که دزهای بالای آن می تواند سبب سمیت کبدی شدید و حتی کشنده شود. اتفاقات اولیه متابولیکی و زیستی – شیمیایی که سبب سمیت می شود به خوبی تشریح شده است اما مکانیزم دقیق ایجاد جراحت و مرگ سلولی ، ناشناخته است. در این مطالعه تاثیر پیشگیری کننده ترکیب سولفوره فعال سیر، در کاهش ضایعات و جراحات بافتی ناشی از استامینوفن در موش سوری بررسی شده است. بدین منظور، 32 سر موش سوری نر تهیه شده و به 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند، و عملیات زیر به مدت 7 روز روی هر گروه انجام گرفت: -گروه 1: موش های این گروه فقط استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل صفاقی در روز 6 دریافت کردند (wang et al. 1996) - گروه 2: موش های این گروه ابتدا به مدت 5 روز آلیسین را همراه با آب آشامیدنی با غلظت 4000 ppm دریافت نموده و سپس در روز 6 استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل دریافت نمودند. - گروه 3: موش های این گروه ابتدا به مدت 5 روز آلیسین را همراه با آب آشامیدنی با غلظت 2000 ppm دریافت نموده و سپس در روز 6 استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل صفاقی دریافت کردند. - گروه4: موش های این گروه تنها آب آشامیدنی و غذای معمول رادریافت می کردند (شاهد منفی). 24 ساعت بعد از تزریق استامینوفن، موش ها پس از مرگ با ترحم به صورت سیستماتیک کالبدگشایی شدند. پس از مشاهده و ثبت تغییرات احتمالی در کبد هر یک از موشها، نمونه هایی از بافت کبد برداشت گردیده و درفرمالین بافر 10% قرار داده شد. پس ازانجام مراحل آماده سازی بافت در آزمایشگاه آسیب شناسی دانشکده و تهیه بلوکهای پارافینی، مقاطع بافتی 5 میکرونی تهیه گردید و به روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شده و از نظر هیستوپاتولوژیک بررسی شدند. در کبد موش های گروه اول، شدیدترین ضایعات نسبت به سایر گروه ها مشاهده گردید. این ضایعات شامل پرخونی متوسط تا شدید، خون ریزی متوسط تا شدید، تغییرات دژنراتیو متوسط تا شدید در هپاتوسیت ها و نکروز هپاتوسیت های اطراف ورید مرکز لوبولی بود. هم چنین در تعدادی از موش های این گروه نکروز کبد با الگوی bridging و massiveبا درجه متوسط و شدید مشاهده شد. نفوذ سلول های آماسی در اطراف ناحیه نکروز به صورت مختصر مشاهده گردید. که کلیه ضایعات بافتی در گروه های مصرف کننده آلیسین، با افزایش میزان آلیسین به صورت معنا داری کاهش یافته بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت، استفاده از آلیسین به منظور تخفیف ضایعات بافتی در کبد ناشی از دز های بالای استامینوفن مفید به نظر می رسد. در این مطالعه تاثیر پیشگیری کننده ترکیب سولفوره فعال سیر، در کاهش ضایعات و جراحات بافتی ناشی از استامینوفن در موش سوری بررسی شده است. بدین منظور، 32 سر موش سوری نر تهیه شده و به 4 گروه 8 تایی تقسیم شدند، و عملیات زیر به مدت 7 روز روی هر گروه انجام گرفت: -گروه 1: موش های این گروه فقط استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل صفاقی در روز 6 دریافت کردند (wang et al. 1996) - گروه 2: موش های این گروه ابتدا به مدت 5 روز آلیسین را همراه با آب آشامیدنی با غلظت 4000 ppm دریافت نموده و سپس در روز 6 استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل دریافت نمودند. - گروه 3: موش های این گروه ابتدا به مدت 5 روز آلیسین را همراه با آب آشامیدنی با غلظت 2000 ppm دریافت نموده و سپس در روز 6 استامینوفن را با دز mg/kg 400 به روش داخل صفاقی دریافت کردند. - گروه4: موش های این گروه تنها آب آشامیدنی و غذای معمول رادریافت می کردند (شاهد منفی). 24 ساعت بعد از تزریق استامینوفن، موش ها پس از مرگ با ترحم به صورت سیستماتیک کالبدگشایی شدند. پس از مشاهده و ثبت تغییرات احتمالی در کبد هر یک از موشها، نمونه هایی از بافت کبد برداشت گردیده و درفرمالین بافر 10% قرار داده شد. پس ازانجام مراحل آماده سازی بافت در آزمایشگاه آسیب شناسی دانشکده و تهیه بلوکهای پارافینی، مقاطع بافتی 5 میکرونی تهیه گردید و به روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شده و از نظر هیستوپاتولوژیک بررسی شدند. در کبد موش های گروه اول، شدیدترین ضایعات نسبت به سایر گروه ها مشاهده گردید. این ضایعات شامل پرخونی متوسط تا شدید، خون ریزی متوسط تا شدید، تغییرات دژنراتیو متوسط تا شدید در هپاتوسیت ها و نکروز هپاتوسیت های اطراف ورید مرکز لوبولی بود. هم چنین در تعدادی از موش های این گروه نکروز کبد با الگوی bridging و massiveبا درجه متوسط و شدید مشاهده شد. نفوذ سلول های آماسی در اطراف ناحیه نکروز به صورت مختصر مشاهده گردید. که کلیه ضایعات بافتی در گروه های مصرف کننده آلیسین، با افزایش میزان آلیسین به صورت معنا داری کاهش یافته بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت، استفاده از آلیسین به منظور تخفیف ضایعات بافتی در کبد ناشی از دز های بالای استامینوفن مفید به نظر می رسد.
عطیه سیدیان مقدم احمدرضا موثقی
پروتئین ها در هر بافت و سلولی یافت می شوند و ارتباط نزدیکی بین تغییرات در پروتئین ها و ضایعات پاتولوژیک وجود دارد. آمیلوئید، یک ماده پروتئینی پاتولوژیک است که در اثر مکانیسم های پاتولوژیک مختلف در فضای بین سلولی در بافت ها و اعضاء مختلف بدن رسوب می کند، لذا نباید به عنوان یک بیماری منفرد مد نظر قرار گیرد، به عبارتی گروهی از بیماری ها هستند که منجر به رسوب پروتئین آمیلوئید می شوند. تشخیص آمیلوئیدوز سیستمیک بر اساس شناسایی و مشاهده رسوب آن در بافتهای مختلف به ویژه کلیه، کبد و طحال صورت می گیرد. بررسی های جدید نشان داده اند که برخی از داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (nsaids) ممکن است از روند تشکیل فیبریل های آمیلوئیدی جلوگیری کنند لذا با توجه به تنوع ضایعات ناشی از تشکیل و رسوب فیبریل های آمیلوئید در حیوانات و نیز انسان به ویژه در بیماری آلزایمر، بررسی تاثیر احتمالی داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی مختلف در جلوگیری از تشکیل و یا میزان این فیبریل ها اهمیت به سزایی دارد. در این مطالعه، تعداد 30 قطعه موش سوری به دو گروه 15 تایی تقسیم شدند. موشهای گروه 1(کنترل) به منظور ایجاد تجربی آمیلوئیدوز، محلول 15 درصد کازئین حل شده در هیدروکسید سدیم 0/02 مولار را به میزان 0/5 میلی لیتر به روش زیر جلدی (پنج روز تزریق در هفته و به مدت 3 هفته) دریافت کردند. در موشهای گروه 2( آزمایش) علاوه بر کازئین به روش فوق، داروی ضد التهاب غیر استروئیدی ایبوپروفن به میزان mg/kg 10 و به طور روزانه در طی دوره سه هفته ای آزمایش به آب آشامیدنی آنان اضافه شد. پس از 3 هفته موشهای هر دو گروه به روش مرگ با ترحم کشته شدند و سپس مورد کالبد گشایی سیستمیک قرار گرفته و اندامهای کلیه، کبد، طحال، قلب، مغز، ریه و معده آنها برداشت گردید. نمونه های بافتی در فرمالین بافر 10 درصد پایدار شده و پس از طی مراحل مختلف تهیه مقاطع بافتی، به روش هماتوکسیلین وائوزین و همچنین قرمز کنگو رنگ آمیزی شدند. سپس از نظر تغییرات هیستوپاتولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصل از دو گروه به کمک آزمون آماری ناپارامتری من ویتنی یو تست مقایسه گردیدند. در گروه کنترل، نتایج بررسی هیستوپاتولوژیک نشان داد که آمیلوئید با درجات متغیر بصورت ماده ای ائوزینوفیلی، هموژن و یکنواخت در گلومرولهای کلیه، پارانشیم کبد و دیواره عروق خونی طحال رسوب یافته است. در گروه آزمایش، رسوب آمیلوئید با درجات خفیف، تنها درگلومرولهای کلیه، و در دیگر بافتها تنها در موارد معدود، در دیواره عروق خونی مشاهده گردید. نتایج آزمون آماری نشان داد که رسوب آمیلوئید در کلیه و کبد گروه کنترل در مقایسه با گروه آزمایش به شکل معنی داری بیشتر است (p<0/05) اما در طحال تفاوت معنی داری مشاهده نشد (p>0.05). ایبوپروفن داروی ضد التهاب غیر استروئیدی مهمی است که در مطالعات اپیدمیولوژیک که بر روی بیماری آلزایمر انجام گرفته، خطر این بیماری را در انسان کاهش داده و رسوب پروتئین آمیلوئید را به تاخیر می اندازد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود که تجویز داروی ضد التهاب غیر استروئیدی ایبوپروفن می تواند از تشکیل و تجمع ماده آمیلوئید در